شنبه ۲۰ تير ۱۳۸۳ - - شماره ۳۴۳۳
دانشجو-۲
Front Page

نگاهي به وضعيت والدين هنگام برگزاري امتحان كنكور
پدر و مادرهاي كنكوري
«در اين چند روز، بيش از ۵ ميليون نفر دچار تنش بودند. اين تنش كه دانش آموزان كنكوري و خانواده هايشان را دربرمي گيرد، خواه ناخواه بحران خود را به جامعه نيز انتقال دادند و اين رويه اي است كه هر سال تكرار مي شود.»
000768.jpg
مهري ياوري
آمدند پشت ميله هاي دانشگاه، روي برگه هاي روزنامه، با پتويي... حتي بدون زيرانداز، به رديف نشستند! شايد هم به طور نامنظم... و مضطربانه به فرزندشان انديشيدند. او آن سوي ميله ها همه تلاشش را و فكرش را روي كاغذهايي گذاشته بود كه به عقيده خانواده اش قرار بود، آينده او را تغيير دهد و خانواده ها اين سوتر، براي فرار از آن  همه فكرهاي ناراحت كننده اي كه مي خواست ذهنشان را پر كند، با همديگر گفتگو مي كردند و از خاطراتشان مي گفتند.
حركت مي كردي و لابه لاي آنها، زنهايي را مي ديدي كه تسبيح دستشان گرفته اند و در حال زمزمه كردن دعايي هستند؛ پدري كه جدول حل مي كند تا زمان بگذرد؛ خانواده اي كه همگي آمده اند تا قوت قلب فرزند باشند... كمي آن سوتر دو نفر روي پتويي به خوابي طولاني فرورفته بودند. پتويي كه روي سبزه ها پهن شده بود.
همه اينها حكايت از يك حادثه بزرگ مي كند. حادثه بزرگي كه امسال نيز گذشت و حالا كه قرار است حكايت بشود، هنوز يادآور اضطرابي عمومي است كه دير يا زود خانواده ها را يكي پس از ديگري، مبتلا مي سازد.
شب كنكور خيلي از مادرها تا صبح به آينده فرزندشان فكر كردند و غصه خوردند. چقدر فشار روحي را تحمل كرده بودند تا آن شب فرا رسيد و حالا آنها با خود فكر مي كنند كه همان چهار ساعت لعنتي مي تواند پاي كاغذ خوشبختي فرزندشان را امضا كند.
«به خاطر دوستم آمده ام. خانواده اش به دلايلي نتوانستند همراهي اش كنند و حالا من براي اين كه قوت قلبي باشم، آمده ام پشت در جلسه امتحان، تا بيرون بيايد». اين را يك دختر جوان مي گويد. خودش هم روز قبل امتحان كنكورش را داده، چهار سال است كه در اين روزها مي آيد كارتش را مي گيرد و مي رود سر جلسه. مهندسي كشاورزي را دوست دارد، ولي طي اين چهار بار امتحان دادن، حتي يك بار هم قبول نشده است.
با حسرت به آن سوي ميله ها به دختراني نگاه مي كند كه آمده اند نمره هاي پايان ترمشان را روي برد ببينند. دختراني كه وقتي مي خواستند از جلوي اين آدمهاي منتظر رد شوند، يادشان رفت به خاطر نمره هاي روي برد مي خواستند گريه كنند و ناخودآگاه و بي تقصير، با غرور خاصي قدم برمي داشتند. خانمي كه كنارش روي جدول پياده رو نشسته است، ميان صحبت هاي ما مي گويد: «خانم چاره اي نيست، كلاس داره! با اين همه ليسانس، باز هم مردم جور ديگه اي برخورد مي كنند و رقابت هنوز بالاست.» او در حالي كه منتظر است امتحان دختر دومش تمام بشود، از روزهايي مي گويد كه دختر اول همين راه را مي رفته. روزهايي كه مادر هم به همراه او تحت فشار عصبي بوده و روز كنكور براي فرزندش گريه كرده است.
او مي گويد: «وقتي دخترم در امتحان سراسري قبول نشد، موافقت كردم در يكي از رشته هاي دانشگاه آزاد كه مورد علاقه اش هم نبود، آن هم در شهرستان، ثبت نام كند. نمي خواستم به اعصابش فشار بيشتري وارد شود. دوست داشتم زودتر از اين همه ناراحتي خلاصش كنم.»
دختر اين زن مدركش را گرفته و سر كار هم نمي رود. مادر معتقد است لااقل فرزندم دلش قرص است كه مدركي دارد و ديگران هم همين نگاه را به او دارند[!]
امسال دانش آموزان مي توانستند از ساعت خاصي، هر وقت كه مايل بودند، از سر جلسه بلند شوند. وقتي تعدادي بيرون مي آيند، خانواده ها دورشان را مي گيرند و از امتحان مي پرسند:
- چطور بود؟ سخت كه نبود؟ چرا زود اومدي؟ يعني همه زود مي آيند؟
يكي از مادرها مي گويد(آن هم با حسرت):« حتماً اينها زرنگ بوده اند» و... بقيه حرفهايش در ميان همهمه زنان ديگري كه يك كيسه آلبالو را دوره كرده بودند، ناتمام مي ماند. دلشان مي خواست به هر چيزي حتي قيمت آلبالوهاي خريداري شده توسط يكي از زنهايي كه آنجا نشسته بود، فكر كنند و چند ساعتي هم حرف بزنند، اما به آن سوي ميله ها نه!
كم كم سروكله تبليغات كنكور هم پيدا مي شود. برگه ها در دست خانواده ها جاي مي گيرد و بعد هم روي هوا معلق مي شود و به زمين مي افتد. زماني نمي گذرد كه سنگفرش خيابان را برگه هاي رنگي مي پوشانند.
- دانشگاه بدون كنكور!
- كنكور (لابد) بدون دانشگاه...
- دانشگاه تركيه... دانشگاه اوكراين... هند... افغانستان!!
پدر و مادري كه هر دو كارمند هستند، اين روز مرخصي گرفته اند و روي نيمكت كنار يكديگر نشسته و به درهاي ورودي دانشگاه چشم دوخته اند. روزهاي زيادي سعي كرده اند محيط خانه را براي فرزندشان آرام نگه دارند و حالا هم حتماً روز خاصي است كه كارشان را ول كرده اند و آمده اند اينجا.
با همديگر حرف نمي زدند. هر دو به فكر فرو رفته بودند. شايد پدر يادش مي آمده كه چه روزهايي دست دخترش را گرفته تا به او راه رفتن را بياموزد و شايد به خيلي چيزهاي ديگر و از همه مهمتر اين كه، بالاخره اين سد و مانع را خواهد شكست يا نه؟... لابد مادر هم كه عرق كرده كنارش نشسته، به همين چيزها فكر مي كرد.
- ديشب چه شب سختي بود.
مي پرسم امتحان دخترشان كه تمام بشود، چه برنامه اي براي امروز دارند؟
- مي خواهيم او را به گردش ببريم. هر جا كه بخواهد. از اين ساعات به بعد ديگر آزاد است. سينما، پارك، هرجا كه خواست...
آنها به همديگر قول داده اند اگر دخترشان نتوانست امتحانش را خوب بدهد، حرف ناراحت كننده اي به وي نزنند و اميدوار باشند كه سال ديگر بالاخره موفق شود.
- يعني واقعاً گزينه ديگري بجز كنكور وجود ندارد؟
مادر سعي مي كند راه ديگري بجويد لابد؛ كه كمي سكوت مي كند و حتماً هم راه ديگري وجود ندارد كه بعد از آن كه به حرف مي آيد مي گويد: «متأسفانه در ايران ورود به دانشگاه سخت است اما بيرون آمدن از آن راحت. مي دانم درصد زيادي از آنهايي كه به دانشگاه مي روند، بي سواد آنجا را ترك مي كنند. اما اميدوارم بچه هاي من اين طوري نباشند. من به آنها فشار مي آورم كه درس بخوانند تا حالا كه از ماديات خبري نيست، لااقل از طريق علم و دانش خودشان را بالا بكشند.»
كنكور و هزينه آن... هزينه آن و كنكور!
او خيلي خرج كرده است، فداي سه فرزندش!! همه مي دانند كه سطح مدارس پايين آمده و بازار تدريس خصوصي داغ است و... اين حرفها را مي زند و مثل بقيه به ميله هايي چشم مي دوزد كه قرار است فرزندش، خسته اما لبخند به لب از آنجا بيرون بيايد. ياد جمله كليشه اي علم بهتر است يا ثروت مي افتم: البته واضح و مبرهن است و بر هيچ كس پوشيده نيست كه...
همه چيز در اين مبدأ تاريخي
كنكور! كنكور! قبل از كنكور! بعد از كنكور! شده است يك مبدأ تاريخي. ديگر خيلي ها خاطراتشان را با آن مي سنجند و به ندرت كسي دلش مي خواهد برگردد و آن روزها را دوباره از نو تكرار كند. دختري كه براي همراهي خواهرش آمده و خودش هم روز گذشته كنكور داده، مي گويد: «فرقي نمي كند چه رشته اي قبول شوم، فقط دانشگاه باشد.» و در مقابل اين كه تصورش از دانشگاه چيست، پاسخ مي دهد: «يك ايده آله، يك خوابه، كنكور براي من همه چيزه!!»
حتماً مي داند كه علاقه دارد!!
خيلي از پدر و مادرهايي كه آنجا نشسته اند، برايشان مهم نيست فرزندشان در چه رشته اي قبول بشود. يكي از آنها مي گويد: «بچه من مي خواهد حقوق بخواند.» مي پرسم چقدر در مورد اين رشته اطلاعات دارد؟ 
- حتماً مي داند كه علاقه دارد. كلاً دوست دارد هميشه در صحنه اجتماع باشد، براي همين اين رشته را انتخاب كرده!!
مادر ديگري مي گويد: «براي من همين كافيست كه چند سال ديگر سر بچه ام به درس خواندن گرم باشد و در محيط فرهنگي قرار بگيرد. بعداً اگر به رشته اي علاقه پيدا كرد، مي تواند دوباره شركت كند. من امكانات را برايش مهيا مي كنم!!»
مي پرسم كنكور خوب است يا بد [چه پرسش مضحكي] در جواب من مي گويد: «زياد تعريفي نداره. مادرها رو هلاك كرده، بچه ها رو كلافه كرده، بچه هاي من درس خوان هستند. اما استرس آن، ما پدر و مادرها را خيلي اذيت مي كند. اين كنكور براي همه ما غولي شده. خانواده ها فقط سر جلسه امتحان نمي روند وگرنه در تمام اين مدت ما هم در حال كنكور دادن بوديم.»
والدين مضطرب تر از فرزندان!
درصد بالايي از اضطراب دانش آموزان كنكوري برخاسته از نگراني والدين آنها نسبت به نتيجه اين آزمون است. فضاي حاكم بر جامعه به علاوه سياست گذاري سيستم آموزش عالي كه در جهت درگير كردن و ترغيب جوانان به ادامه تحصيل عمل مي كند، پدر و مادر را تحت فشار قرار مي دهد و آنها نيز اين تنش را به طور ناخودآگاه به فرزندان خود منتقل مي كنند.
دكتر علي رستگار زاده، استاد دانشگاه تهران، با بيان اين مطلب مي گويد: «درصدي از دانش آموزاني كه دچار استرس هستند؛ به همان ميزان كه دغدغه آزمون را دارند، نگران والدين خود و عكس العمل آنها در مقابل نتيجه امتحان هستند.»
وي با اشاره به هفته اي كه گذشت ادامه مي دهد: «در اين چند روز، بيش از ۵ ميليون نفر دچار تنش بودند. اين تعداد كه دانش آموزان كنكوري و خانواده هايشان را دربرمي گيرد، خواه ناخواه بحران خود را به جامعه نيز انتقال دادند و اين رويه اي است كه هر سال تكرار مي شود.»
دكتر رستگار زاده مانند بسياري از كارشناسان ديگر به دانشجوياني اشاره مي كند كه تحت اين شرايط وارد دانشگاه شده اند و مي گويد:« ۸۰ درصد دانشجويان ما به دانشگاه تعلق ندارند. بخشي از آنها انگيزه اي براي ادامه تحصيل نداشته اند و مجبور به اين كار شده اند، بعضي هم تصور بسيار بالاتري از دانشگاه و نگرش جامعه نسبت به آن داشته اند كه بعد از قبولي برآورده نشده و آنها سرخورده شده اند.»
دكتر سيد حسن علم الهدايي معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي نيز با انتقاد از انتظار و جلوس والدين در پشت درهاي مكان برگزاري آزمون مي گويد: «من اين عمل را مثبت ارزيابي نمي كنم. ما معتقد هستيم كه فرزند بايد روي پاي خودش بايستد و از اين طريق سعي مي كنيم كارآيي او را بالا ببريم. بنابراين بهتر است در عمل نيز، به جاي اين همه نگراني، دورادور او را نظاره كنيم و اجازه بدهيم فرزندمان زمين بخورد و بعد خودش بتواند دوباره بلند شود. ما با اين اضطراب ها و كلاس هاي كنكور و آزمون هاي آزمايشي، فرزندانمان را تحت فشاري رواني قرار مي دهيم. در حالي كه دربسياري از كشورهاچنين اشتياقي براي دانشگاه وجود ندارد و تنها ۳۰ تا ۴۰ درصد افراد دبيرستاني براي ورود به آنجا اقدام مي كنند.»
دكتر علم الهدايي ادامه  مي دهد: «گاهي والدين مسئله را به خوبي نمي شناسند و آن را درست ارزيابي نمي كنند، بنابراين از روش حل مسئله هم نمي توانند استفاده كنند. آنها به جاي كشف توانايي هاي فرزندشان براي حل معضل كنكور تنها يك جواب درنظر مي گيرند: قبولي! و صورت مسئله را پاك مي كنند. درصورتي كه دانش آموزان بسياري آمادگي شركت در آزمون را ندارند و در باطن هم علاقه اي ندارند كه به اين شكل برنامه ريزي كنند.» دكتر علم الهدايي معتقد است بخشي از اضطراب خانواده ها به اين دليل است كه آنها نمي دانند فرزند پشت كنكوري شان چه آينده اي خواهد داشت. درحالي كه وضعيت موجود نشان مي دهد درصدي از بيكاران جامعه را نيز فارغ التحصيلان دانشگاه تشكيل مي دهند.
وي مي گويد: «خانواده هايي كه به راههاي ديگري علاوه بر كنكور مي انديشند، موفق تر هستند.» وي ادامه مي دهد: كسي كه كاري را خوب ياد بگيرد حتماً مي تواند در آن زمينه، شغلي هم براي خودش ايجاد كند، در صورتي كه بسياري از افراد با آن مدرك ليسانسي كه دارند هيچ كاري از دستشان برنمي آيد و به كارهاي نامتناسب با رشته خود مشغول شده اند.
برگه ها بالا!
آزمون امسال هم به پايان رسيد. پاسخنامه ها را تحويل دادند و صندلي هايشان را ترك كردند. اينها از در خروجي سالن به سمت آن سوي ميله ها مي رفتند. با نگاهي كه هيچ چيز از توي آن نمي توانستي بخواني. نه اميدي و نه حتي انتظاري كه براي سال ديگر ذخيره كرده باشند.
در ميان گرما و عرق و تشنگي يكي از آنها بيرون آمده ، دستش را به دست آفتاب سوخته پدر مي دهد و برخلاف نگاههاي تهي دختر، همه آرزوهايش را در چشم هايش ريخته،روي صورت او پخش مي كند. دانش آموزي كه در ميان خانواده ها كسي منتظرش نبود، به برگه هاي تبليغاتي روي زمين نگاهي كرد و بعد پايش را محكم روي آن گذاشت و كلمه كنكور را له كرده، در ميان ازدحام آرام آرام فرو رفت و آن  سوتر يكي از آنها كه پايش به در خروجي گير كرده بود و كله پا شد، از دوستش شنيد كه مي گفت: بپا كنكور توي چشمت نره!!
او بدون اين كه بخندد، به يكي از برگه هاي تبليغاتي اشاره كرد و ساده دلانه گفت: بيا بريم تركيه!اونجا ديگه لازم نيست كنكور بدهيم!!

پژوهشي درباره احتمالات افزايش پذيرش دانشجويان دختر در دانشگاه ها
بازتابي براي فردا
000756.jpg
پس از آزمون سراسري سال ۱۳۷۵ كه طي آن نسبت دختران به پسران به مرز ۵۰ درصد از كل داوطلبان رسيد، رئيس سازمان سنجش آموزش كشور در آذرماه ۱۳۸۰ در يادداشت پيك سنجش نوشت: اين درصد حاوي پيامدهاي متعددي براي نظام آموزشي و فرهنگي جامعه است كه مي تواند مورد تجزيه و تحليل محققان جامعه شناس قرار گيرد.
دفتر حراستي وزارت علوم اعلام كرد: افزايش پذيرش دانشجويان دختر در دانشگاهها و موسسات آموزش عالي كشور از سال ۱۳۷۵ به اين طرف از سير صعودي برخوردار بوده و مدتي است كه ذهن برخي از مديران و برنامه ريزان كشور را به خويش مشغول كرده است.
ولي ظاهرا عادت داريم، مسايل را تا هنگامي كه به وضعيت بحراني نرسيده باشند، ناديده ا نگاريم. اين روحيه در هر حال نمي تواند بازتاب مناسبي براي فردايمان داشته باشد. به صورت جسته و گريخته و عموم از ديدگاههاي جزمي، تنگ انديشانه، همراه با افراط و تفريط و يا تعصبات جنسيتي (له يا عليه زنان ) مطالبي نوشته و يا اظهار شده، اما كمتر كوشش مي شود فارغ از تمايلات منفعت طلبانه به موضوع توجه شود.
دانشگاه هنر اصفهان در يك نظرسنجي به آسيب شناسي افزايش پذيرش دختران در دانشگاهها پرداخته است و پيش از ارائه آمار اين نظرسنجي آورده است: با توجه به آسيب هاي احتمالي كه از افزايش پذيرش دانشجويان دختر متوجه مديران دانشگاهي خواهد شد، اين موضوع در دستور كار گروه مطالعات و بررسي قرار گرفت و توسط محققان و پژوهشگران برخي از دانشگاههاي كشور به صورت موردپژوهشي اجرا شد. يكي از دانشگاههاي مورد نظر دانشگاه هنر اصفهان بود كه با توجه به نوع رشته و گرايش، بيشتر مورد توجه دختران قرار دارد.
در اين گزارش آمده است: از آن جا كه كل دانشجويان دانشگاه هنر اصفهان در زمان انجام نظرسنجي آماري، ۷۴۸ تن بود و از آن تعداد ۳۹۱ دانشجو مونث بودند، لذا با انتخاب ۲۰ درصد از جامعه دختران دانشجو، كوشش شد يك حجم نمونه و معتبر گزينش شود.
در اين گزارش به بررسي اين كه آيا افزايش دانشجويان دختر در دانشگاهها تمهيدات امنيتي ويژه، امكانات خاص، مي طلبد و يا اين كه افزايش دانشجويان در دانشگاهها مشكلات اجرايي تازه آسيب هايي در محيط پيرامون، مسايل آموزشي متفاوت را ايجاد مي كند، پرداخته شده است.
بر اساس نظرسنجي هاي صورت گرفته، درباره اين كه آيا دانشگاه از امكانات خاص مورد نياز دختران برخوردار است؛ اغلب دانشجوياني كه در نظرسنجي شركت كرده بودند، اين امكانات را ناكافي دانستند كه مجموع مخالفان درصد بالاي ۸۰ را شامل مي شد.
درباره اين كه آيا دختران دانشجوي مستقر در خوابگاه از امكانات كافي بهره مي برند، تنها ۴درصد دانشجويان اين امكانات را كافي دانسته و بقيه آن را نامناسب اعلام كردند.
درباره مناسب  بودن فضاهاي فيزيكي ساختمان هاي دانشگاه براي دانشجويان دختر، تعداد موافقان ۳۵ درصد و مخالفان حدود ۴۰ درصد بودند.
درباره اين كه آيا دختران در ساعات غيردرسي در محيط دانشگاه از آرامش و امنيت كافي برخوردارند، مشكلي اعلام نشد.
درباره اين كه دانشجويان دختر با برخورد تبعيض آميز اساتيد (در مقايسه با پسران ) مواجه هستند، پاسخ ها اغلب منفي بود. درباره اين كه آيا دختران در مسير تردد به دانشگاه با مزاحمت روبرو هستند، نيز اغلب پاسخ ها منفي بود.
درباره امكانات ورزشي دانشگاه در پاسخگويي به نيازهاي دختران دانشجو، بيش از ۸۰ درصد به اين مساله اعتراض داشتند.
درباره اين كه دانشجويان دختر پس از فارغ التحصيلي امكان كسب شغل مطلوبشان را دارند؟ نيز اغلب پاسخ دهندگان اين امكان را فراهم نمي ديدند.
درباره اين كه آيا تحصيلات بيشتر دختران، آنان را در انتخاب همسر مناسب تر ياري مي دهد، بيش از ۷۰ درصد اين مساله را مثبت  مي دانستند.
درباره اين كه تحصيلات تخصصي دختران در زندگي خانوادگي آينده آنان موثر است، بيش از ۸۰ درصد آن را مفيد مي دانستند.
درباره اين كه آيا افزايش نسبت دختران در دانشگاه ضرورت افزايش تعداد اساتيد زن را ايجاب مي كند، بسياري از دانشجويان دختر مخالف اين موضوع بودند.
بر اساس نتايج به دست آمده در دانشگاه هنر اصفهان، كمبود امكانات با حدود ۴۸ درصد بيشترين مساله دختران دانشجو عنوان شده است و مهمترين مسايل دختران فارغ التحصيل در مورد مسايل اجتماعي و مشكلات اقتصادي ناشي از اشتغال است.
براساس نتايج استخراج شده، حضور گسترده دختران در دانشگاهها، پيش بيني هاي امنيتي خاصي را ضروري مي سازد.
همچنين براي به حداقل رساندن عوارض اين حضور، لازم است كه دانشگاهها به استاندارد مناسبي از امكانات دست يابند و مشكلات اجرايي ناشي از حضور رو به تزايد دختران در حريم دانشگاه را با كارداني، جامع نگري و مديريت صحيح كنترل كنند.
در نتايج حاصل از اين نظرسنجي تاكيد شده است: دانشجويان دختر پيش از آن كه بر جنسيت خود تاكيد كنند بر شأن دانشجويي خويش پاي مي فشرند. پس بهتر است به آنان نگاه جنسيتي نداشته باشيم.
همچنين در بخش پاياني اين گزارش آمده است: بايد درهاي دانشگاهها تنها بر روي نخبگان علمي و دانش دوستان راستين باز باشد، به گونه اي كه اكثريت داوطلبان سياهي لشكر، آينده خود را در جايي ديگر بجويند و درعين حال با تضمين اشتغال و فراهم آوردن زمينه رشد فكري ، علمي و پژوهشي براي دانشجويان، دورنمايي روشن و اميدبخش برايشان تصوير شود به گونه اي كه شاهد مهاجرت گسترده دانش آموختگان از كشور نباشيم . به جوانان بفهمانيم يك تراشكار خوب، بهتر است از يك پزشك ناشي و بيكار؛ يك خانم خانه دار و مادر نمونه ارجحيت دارد بر يك خانم مهندس معدن بيكار و ناوارد؛ و يك خياط ماهر، از دختر خانم ليسانسيه بيكار، بهتر مورد نياز جامعه است.

سخن امروز
مثل هم
بازهم، آزمون سراسري كنكور تمام شد و دانش آموزان بسياري، بي هيچ وقفه اي به كنكور ديگري انديشيدند كه به فاصله يك هفته پس از آن؛ هرساله برگزار مي شود.
خستگي ناشي از امتحان قبل و فرصت اندكي كه براي استراحت وجود دارد؛ از يك سو و وجود مسافتي طولاني بين مكان توزيع كارت و برگزاري آزمون و محل سكونت افراد از سوي ديگر؛ امسال نيز همچون گذشته براي بسياري از داوطلبان آزمون دانشگاه آزاد اسلامي و خانواده هايشان ناخوشايند بود و موجب نارضايتي آنها گرديد.
بيش از نيمي از كساني كه براي دريافت كارت آزمون مزبور مسافت بسياري را براي رسيدن به آن حوزه هاي تعيين شده طي كرده اند، درحالي كه بومي هاي آن منطقه تعداد انگشت شماري بودند. سالهاست، محل توزيع كارت آزمون و مكان كنكور دانشگاه آزاد را همان اولويت نخست داوطلب تعيين مي كند.
يكي از داوطلبان كه به همراه خانواده خود براي گرفتن كارت به آنجا مراجعه كرده و ساكن جاده مخصوص كرج است، مي گويد: «واضح است فاصله محل زندگي ما تا اينجا بسيار زياد است، نه تنها براي گرفتن كارت زمان زيادي در راه بوديم، خانواده ام هم امروز نتوانستند به كارشان برسند و مجبور شدند همراه من بيايند.»
يكي از اعضاي خانواده وي ادامه مي دهد: «درست است كه حجم داوطلبان زياد است، اما اين نوع تقسيم بندي نشان مي دهد، كسي چندان به مسائلي كه وجود دارد توجهي نمي كند. در ارگان بزرگي كه امتياز برگزاري آزمون را به عهده دارد، مطمئنا انسان هاي باسواد و متخصصي وجود دارند كه اگر بخواهند مي توانند با برنامه ريزي صحيح اين مسائل را حل كنند و معلوم نيست چرا داوطلبان و خانواده هايشان مي بايست اين همه زحمت را متحمل شوند و يك بار براي گرفتن كارت و يك بار براي شركت در آزمون از شهري به شهر ديگر سفر كنند.» دو دانش آموز نيز كه در محوطه دانشكده علوم پايه تهران شمال (دربند) مشغول تست زدن هستند، با گلايه از نحوه توزيع كارت مي گويند: «مي توانستيم زماني را كه براي رفت و آمد گذاشته ايم در خانه بمانيم و يك دوره اي روي درسهايمان داشته باشيم. چه لزومي دارد حجم زيادي از افراد از يك سوي شهر به سوي ديگر بروند،  درحالي كه خيلي راحت مي توانند باتوجه به محل سكونت شان در همان نزديكي، كارت خود را تهيه كنند.»
به استثناي تهران و چند شهر بزرگ، عموما دانشگاه هاي آزاد در شهرهاي ديگر با محدوديت رشته مواجه هستند و بسياري از دانش آموزان براي تحصيل در رشته موردنظر خود،  بايد در ميان آن چند شهر انگشت شمار دست به انتخاب بزنند.
علاوه بر آن، براساس شيوه برگزاري آزمون دانشگاه آزاد، هر دانش آموز در شهري امتحان مي دهد كه اولويت اول خود را انتخاب كرده است و افرادي كه شهري مثل تهران را در برگه انتخاب رشته وارد نموده اند، براي گرفتن كارت آزمون و شركت در امتحان بايد به آنجا سفر كنند. به دليل آنكه فاصله زماني كمي مابين محل برگزاري آزمون سراسري و توزيع كارت دانشگاه آزاد وجود دارد، آنها كه براي شركت در آزمون بايد به منطقه اي ديگر بروند،  دچار مسائل عديده اي مي شوند. اينكه چگونه به سرعت اين مسافت زياد را طي كنند و در آنجا حضور يابند، چند روزي كه در آن شهر هستند، كجا مستقر شوند و همچنين هزينه اين سفر اجباري را چگونه تأمين كنند و... همگي جاي تأمل دارد.
هستند داوطلباني كه به دليل موارد يادشده ترجيح مي دهند در شهر خود بمانند و يكي از رشته هاي موجود را گزينش كرده و از رنج سفر پرهيز نمايند.
دكتر توكلي معاون اجرايي سازمان سنجش درباره كنكور سراسري مي گويد: اگر ظرفيت حوزه ها اجازه بدهد، ترجيح مي دهيم داوطلب در نزديكي محل زندگي خود، كارت آزمون را دريافت كند و در مكاني نزديك به محل سكونت خود امتحان بدهد. به كارگيري اين شيوه در مواردي امكان پذير مي شود و گاهي هم به دليل حجم زياد داوطلبان، چاره اي نيست مگر آنكه عده اي از آنها به حوزه ديگري بروند.
وي با اشاره به جنسيت داوطلب مي گويد اين مساله در نحوه توزيع كارت ها تأثيرگذار است و سعي مي كنيم خانم ها در مكان هايي نزديك به محل زندگي خود، آزمون بدهند.
مركز آزمون دانشگاه آزاد اسلامي در پاسخ به اينكه باوجود رضايت داوطلبان از نحوه تقسيم بندي شركت كنندگان در حوزه هاي آزمون سراسري؛ چرا دانشگاه آزاد از اين شيوه تبعيت نمي كند، مي گويد: روش ها متفاوت است. شما مي گوييد آنها بهتر عمل مي كنند ولي من چنين چيزي را نمي پذيرم. آنها اينطور عمل مي كنند كه ابتدا داوطلب امتحان بدهد بعدا انتخاب رشته كند، ما ترجيح مي دهيم اول رشته اش را انتخاب كند بعد سر جلسه بنشيند.
مدير روابط عمومي دانشگاه آزاد نيز در اين باره مي گويد: ما واحدهاي دانشگاهي هستيم نه يك دانشگاه واحد. بنابراين مستقل از هم امتحان مي دهيم. دانش آموز هم باتوجه به علاقه منديش در واحد مربوطه امتحان بدهد.
باوجود تلاش هاي فراوان براي گفت وگو با دكتر ناصر اقبالي رييس مركز آزمون دانشگاه آزاد، امكان پرسش از وي ميسر نشد و افراد ديگري نيز كه در سازمان حضور داشتند به بيان جمله هايي چون درحال حاضر به همين شكل است،  نمي دانم، مشخص نيست كه اين وضعيت تغيير كند و... از ارايه پاسخي صريح به همشهري دانشجوخودداري نمودند.
بنابراين درنيافتم به راستي چه دليلي براي چنين توزيعي وجود دارد و آيا مركز آزمون دانشگاه آزاد استدلالي براي اين روند درنظر گرفته يا اينكه امكانات و شرايط چنين اجازه اي به آنها نمي دهد.

|  دانشجو-۲  |   دانشجو-۳  |   دانشجو-۴  |   دانشجو-۵  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |