اغلب براي مخاطبان و دست اندركاران ابزارهاي ارتباطي اين پندار شكل مي گيرد كه با تولد رسانه جديد، موقعيت و ماهيت رسانه هاي قديمي مورد تهديد واقع مي شود. در حالي كه هر يك از ابزارهاي ارتباطي صرفاً براي پاسخگويي به نيازهاي خاصي شكل گرفته است و طبيعي است در آغاز راه مؤيد اين پندارها باشند. اما «اميد سليماني فاخر» با استفاده از كتاب وسايل ارتباط جمعي «دكتر كاظم معتمد نژاد»، نحوه تعامل و تقابل وسايل ارتباط جمعي را به شكلي ديگر روايت كرده است كه آن را مي خوانيد.
علاوه بر دشواري هايي كه در مورد بررسي ويژگي هاي مشترك وسايل ارتباط جمعي وجود دارد دشواري هاي ديگري نيز در زمينه مطالعه درباره رقابت اين وسايل وجود دارد. اين دشواري تازه ناشي از آن است كه گردانندگان بعضي از وسايل ارتباط جمعي خود را در برابر وسايل ارتباطي ديگر مورد تهديد معرفي و كوشش مي كنند كه حمايت دولتها را به خود معطوف سازند و از كمك هاي آنها برخوردار گردند.
در ميدان رقابت وسايل ارتباطي نوين دو مناقشه پديد آمده است: در يك مناقشه كه از پانزده سال پيش ادامه دارد، مطبوعات در برابر وسايل به اصطلاح سمعي و بصري قرار گرفته اند و در مناقشه ديگر كه در حدود بيست و پنج سال از آغاز آن مي گذرد، سينما و تلويزيون در مقابل هم ايستاده اند. در هر كدام از اين دو مناقشه، يك وسيله ارتباطي، در برابر گسترش و پيشرفت وسيع وسيله نو رسيده ديگر، وجود خود را مورد تهديد معرفي مي كند و عليه آن مبارزه جويي مي نمايد.
بررسي دلايل مربوط به وجود مناقشه بين وسايل مختلف ارتباط جمعي، اين موضع را آشكارتر مي سازد.
مطبوعات در برابر تلويزيون
در توجيه مناقشه مطبوعات و تلويزيون، بيش از هر چيز ديگر به ارقام و اعداد غيرقابل ترديد استناد مي شود زيرا آمار مربوط به وسايل ارتباط جمعي نشان مي دهد كه در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا به موازات گسترش تلويزيون، تيراژ بسياري از روزنامه ها و هفته نامه ها پايين آمده است و تعدادي از آنها نيز تعطيل شده است.
به طور مثال بعد از جنگ جهاني دوم در فرانسه با وجود افزايش جمعيت، تيراژ كل روزنامه هاي روزانه به طور محسوس تقليل يافته است و به گونه اي كه به جاي۵۱ ميليون نسخه روزنامه اي كه در سال ۱۹۴۶ هر روز در اين كشور انتشار مي يافتند، در اواخر دهه ۱۹۷۰، فقط بين ۱۰ تا ۱۱ ميليون نسخه منتشر شدند.
در كشورهاي غربي در مورد رقابت تلويزيون عليه مطبوعات، اغلب به ارقام و آمار مربوط به كاهش تيراژ روزنامه ها استناد شده و به طور كلي چنين نتيجه گيري مي شود كه دشواري هاي كنوني مطبوعات از جذب آگهي هاي تجاري به سوي تلويزيون ناشي مي شوند، زيرا بودجه اي كه صاحبان كالا براي انتشار آگهي ها اختصاص مي دهند، معمولاً ثابت است و از زماني كه تلويزيون رو به گسترش گذاشته است بسياري از آگهي هايي كه قبلاً در مطبوعات انتشار مي يافتند، به طرف اين وسيله جديد جلب مي شوند.
ديگر ويژگي خاص مطبوعات در مقايسه با تلويزيون، نيز در تزلزل وضع آنها نقش مهمي دارند. زيرا تلويزيون از جهت سرعت انتشار و تصويري بودن پيام ها بر مطبوعات برتري دارد. در مورد برتري سرعت انتشار پيام هاي تلويزيوني نسبت به پيام هاي مطبوعاتي، همين بس كه گاهي مديران روزنامه ها به جاي آن كه در انتظار گزارش هاي اختصاصي خبرنگاران بمانند با مشاهده تصويرهاي تلويزيوني به تهيه گزارش وقايع مهم مي پردازند و بدين ترتيب از سرعت تلويزيون در خدمت مطبوعات نيز كمك مي گيرند.
در بررسي و مقايسه وضع مطبوعات و تلويزيون در برابر يكديگر و تحول نقش هر كدام از آنها، اولاً نشريات عامه پسند يا سرگرم كننده در دهه هاي اخير بيش از ساير مطبوعات در برابر تلويزيون لطمه ديده اند، ثانياً در مجموع، نشريه هاي خبري و روزنامه هاي بدون عكس در مقابل تلويزيون بهتر از ساير مطبوعات مقاومت مي كنند و اين چيزي نيست جز نياز خوانندگان به خبرهاي سياسي كه ساير وسايل ارتباطي امكان تأمين آنها را ندارند، در اين باره بايد يادآور شد كه تلويزيون و همچنين راديو به علت محدود بودن اوقات پخش برنامه هاي خبري و لزوم سرعت انتشار اخبار، نمي توانند وقايع سياسي و افكار عمومي را تجزيه و تحليل كنند و تفسيرهاي مفصل و متنوع درباره آنها انتشار دهند. در صورتي كه روزنامه ها در اين زمينه محدوديت زماني كمتري دارند و با استفاده از ستون ها و صفحات فراوان خود، مي توانند به نيازهاي خوانندگان به طور كامل پاسخ دهند.
البته مطبوعات براي مقابله با تلويزيون ورق برنده ديگري نيز در اختيار دارند. بايد دانست كه روزنامه ها بر اثر تحولات سالهاي اخير، در مورد انتشار خبرهاي محلي و اطلاعات تخصصي نيز بر تلويزيون برتري يافته اند. اكنون در اغلب كشورها روزنامه هايي كه براي خوانندگان شهرستانها چاپ هاي متعدد محلي منتشر مي كنند مورد استقبال روزافزون مردم قرار دارند، زيرا خبرهاي كوچك فراواني كه درباره زندگي اجتماعي اهالي شهرستانها در روزنامه ها منتشر شوند هيچ گاه از طريق راديوها و تلويزيونها پخش نمي گردند و حتي فرستنده ها و مراكز ناحيه اي پخش راديويي و تلويزيوني كه در استانها تأسيس شده اند نيز نمي توانند به تمام آنها توجه نمايند. به همين جهت مطبوعات در اين زمينه بي معارض مانده اند و در بيشتر كشورها با وجود افزايش مراكز پخش و تقويت برنامه هاي راديويي و تلويزيوني، روزنامه هاي محلي، همچنان در حال پيشرفت هستند.
انتشار مطبوعات اختصاصي نظير روزنامه ها و مجله هاي ورزشي، هنري، پزشكي، فني و اقتصادي نيز راه ديگري براي حفظ موقعيت مطبوعات در برابر تلويزيون است. زيرا در شرايط كنوني كار تلويزيون بيشتر جنبه عمومي دارد و گروه هاي خاص اجتماعي و حرفه ها و فعاليت هاي اختصاصي را در برنمي گيرند به همين سبب بيشتر كشورهاي دنيا با وجود تزلزل وضع روزنامه ها و مجلات، نشريات اختصاصي روزبه روز بيشتر گسترش مي يابند.
سينما در برابر تلويزيون
مناقشه سينما و تلويزيون، همانند مناقشه مطبوعات و تلويزيون است، زيرا در اين مورد نيز هر يك از دو وسيله ارتباطي، در راه جلب توجه استفاده كنندگان، خود را معارض ديگري معرفي مي كنند. مسئولان هر كدام از اين وسايل، با توجه به آمار و ارقام مربوط به تحول تماشاگران سينما و بينندگان تلويزيون، به تفكيك اغراق آميز به خصوصيات آنان مي پردازند و براساس آن اهداف حوزه هاي نفوذ خود را از يكديگر متمايز مي سازند.
مبناي اصلي روش رقابت آميز سينما و تلويزيون، ارقام و آماري است كه در مورد تقارن كاهش تعداد سينماروندگان با افزايش تعداد گيرنده هاي تلويزيون، در ممالك غربي بدست آمده است. پژوهش هاي خاص نشان مي دهند كه تعداد سينماروندگان شهرستان هايي كه مردم آنها گيرنده هاي تلويزيوني زيادتري در اختيار دارند، كمتر از ساير نواحي است. همچنين افرادي كه بيشتر از ديگران به سينما مي روند از نخستين خريداران تلويزيون هستند و بدين ترتيب مي شود گفت كه دوستداران فيلم هاي سينمايي، زودتر از همه در رديف تماشاگران پرعلاقه تلويزيون قرار مي گيرند.
موضوع ديگري كه براي اثبات رقابت مستقيم سينما و تلويزيون، مورد استناد قرار مي گيرد، كاهش فاحش تعداد سينماروندگان در روزهاي پخش برنامه هاي مهم تلويزيوني است، در سالهاي اخير در موقعيت هاي مختلف، نظير پخش مستقيم بازيهاي جام جهاني، سينماهاي بيشتر كشورهاي جهان با كاهش شديد مشتري روبه رو مي شوند.
البته تنها براساس آمار و شواهد فوق نمي توان درباره رقابت مستقيم سينما و تلويزيون به نتيجه گيري قاطع رسيد، زيرا هنگامي كه تغيير دو عامل، تماشاي سينما و خريد تلويزيون، تقارن پيدا مي كند، به معناي آن نيست كه يكي از آنها علت اين تغيير و ديگري معلول آن است بلكه تحول متقارن آنها، ممكن است از تغيير عوامل جداگانه اي سرچشمه گرفته باشد. بنابراين در دگرگوني وضع مشتريان سينماها و گيرنده هاي تلويزيون، عوامل متعددي مي توانند تأثير بگذارند كه مهمترين آنها تحول طرز زندگي، وضع سكونت، چگونگي كار، دوري و نزديكي از مركز شهر، نوع سرگرمي و طرز استفاده از اوقات فراغت است.
مطالعاتي كه در زمينه اين قبيل عوامل، در سالهاي اخير در كشورهاي غربي صورت گرفته اند، نشان مي دهد كه اكثريت مشتريان سينماها را جوانان تشكيل مي دهند، ۴۵ درصد سينما روندگان از جوانان ۱۶ تا ۲۳ ساله هستند، از سن ۲۵ سال به بعد ناگهان اشتياق جوانان به تماشاي فيلم سينمايي كاهش مي يابد و به همان نسبت كه سن بالا مي رود، از توجه افراد به سينما كاسته مي شود. جامعه شناسان در توجيه سينما دوستي نوجوانان، دلايل گوناگون ذكر مي كنند كه هسته اصلي آنها مساعد بودن سينما براي گريز از قيد و بندهاي خانوادگي است. جذابيت تلويزيون از دومين سال ورود آن به محيط خانواده، كاهش مي يابد. تا جايي كه در چهارمين سال استفاده از آن، دو سوم دارندگان تلويزيون دوباره به سينما رو مي كنند.
|
|
عامل ديگر گسترش تلويزيون با افزايش دشواري هاي استفاده از سينما، نسبت مستقيم دارد. به عبارت روشن تر بسياري از افراد كه به علل مختلف از سينما رفتن باز مي مانند به استفاده كنندگان تلويزيون مي پيوندند. مهمترين دشواري هايي كه در برابر تماشاگران سينما قرار دارند، دوري محل سكونت از سالن هاي سينما، داشتن كودك، كهولت سن و كمبود وقت مي باشند، به همين جهت خانواده هايي كه در حومه شهرها زندگي مي كنند يا فرزندان كوچك دارند و همچنين افراد سالخورده و پركار بيشتر از ديگران به تلويزيون رو مي كنند و از نخستين خريداران آن مي باشند. برخي از پژوهش ها نشان مي دهند كه اولين مشتريان تلويزيون، قبلاً از شيفتگان سينما بوده اند و به سبب بازماندن از تماشاي فيلم هاي سينمايي، ناچار به خريد تلويزيون شده اند و حتي بسياري از آنان تأكيد كرده اند كه تلويزيون به طور عادي نمي تواند كاملاً جانشين سينما گردد. بدين صورت نتيجه گرفته مي شود كه كاهش سينما روندگان، تا حدودي ناشي از شرايط نامساعد زندگي امروزي است.
سطح تحصيلات افراد نيز در چگونگي استفاده از تلويزيون نقش مهمي دارد، طبق پژوهش هاي اخير جامعه شناسان فرانسوي، در ميان كساني كه به طور مرتب به سينما مي روند ۲۸ درصد آنان داراي تحصيلات ابتدايي و ۵۶ درصد داراي تحصيلات عالي هستند، بنابراين چنين به نظر مي رسد كه استفاده از سينما با توسعه سطح تحصيلات نسبت مستقيم دارد و هر چه دوره تحصيل افراد بالا مي رود، توجه آنان به سينما نيز افزايش مي يابد. البته بايد يادآوري كرد كه در اين مورد بين توسعه سطح تحصيلات و افزايش علاقه به سينما، فقط يك نوع تقارن وجود دارد و نمي توان يكي از آنها را عامل ديگري تلقي كرد. زيرا عملاً، افزايش سطح آموزش با بالا رفتن سطح زندگي و گسترش اوقات فراغت همراه است.
صرفنظر از گوناگوني عواملي كه در جلب تماشاگران به سالن هاي سينما مؤثر مي افتند، توليدكنندگان سينما نيز مانند مديران مطبوعات، بيش از هر چيز به زمينه هايي توجه پيدا كرده اند كه تلويزيون را از ميدان رقابت با آنها بازمي دارد. به همين جهت كوشش مي كنند در محصولات سينمايي خود، هم از جهت شكل و هم از حيث محتوي ويژگي هايي پديد آورند تا استفاده كنندگان، بيش از پيش آنها را از پيام هاي تلويزيوني متمايز بشناسند. بدين طريق تدابير رقابت آميز كنوني گردانندگان سينماها و تلويزيون ها براي جلب مشتريان ثابت، آنها را به سوي توليد محصولات متفاوت و مختص سوق مي دهند. به همين جهت سينماگران توجه اصلي خود را به زمينه هاي خاصي كه به نظر آنها در انحصار سينماست، معطوف ساخته اند، در واقع مي توان گفت تهيه و نمايش فيلم هاي سينمايي مي تواند به عنوان يك واقعه هنري تلقي شود و به سبب تازگي و كم نظيري، از فيلم هاي يكنواخت تلويزيوني متمايز گردد و با استقبال تماشاگران روبه رو شود. بدين طريق فيلم هايي كه در سالن بزرگ سينما براي تماشاگراني از گروههاي گوناگون اجتماعي به نمايش در مي آيند و يا در سالن هاي كوچك براي علاقه مندان آثار هنري نشان داده شوند محصولاتي خاص تماشاگران سينما به شمار مي روند و از فيلم هاي عادي تلويزيوني متمايز هستند.
بنابر اين مي توان نتيجه گرفت كه سينما در راه مقابله با تلويزيون براي خود يك نوع حوزه عمل انحصاري پديد آورده است. به همين جهت گردانندگان سينما در پي توليد فيلم هاي بزرگ و پرعظمت و يا فيلم هاي هنري هستند و توليد فيلم هاي متوسط را به تلويزيون واگذار كرده اند.