سه شنبه ۲۳ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۳۶
به مناسبت روز جهاني جمعيت
جمعيت و انقلابي ديگر!
010890.jpg
برآورد جمعيت بازسازي شده استانهاي كشور در سال ۱۳۸۳ از سوي مركز آمار ايران، ۶۷ ميليون و ۴۷۷ هزار و پانصد نفر است كه از اين تعداد كمترين جمعيت مربوط به استان ايلام ۵۳۸ هزار و ۸۷۷ نفر و بيشترين مربوط به استان تهران ۱۱ ميليون و ۹۳۱ هزار و ۶۵۶ نفر مي باشد. برنامه ريزي و سياستگذاري با تكيه بر هرم جمعيتي يكي از پيش شرط هاي توسعه در كشورها مي باشد.
قانون مند شدن شوراي ملي جمعيت در برنامه چهارم توسعه يك ضرورت است تا تمام سازمانهاي مرتبط با آمار مثل ثبت احوال و محيط زيست و... مردم را فقط در قالب مدل نبينند. فقدان مرجعي كه بتواند همه نهادهاي ذيربط را با تكيه بر آمارهاي جمعيتي همسو كند، آسيبي جدي به دولت به لحاظ بودجه و زمان وارد مي كند و تمام سياستگذاريهاي كشور را تحت تأثير قرار مي دهد.
به مناسبت روز جهاني جمعيت به منظور تشريح وضعيت هرم جمعيتي كشور گفتگويي با دكتر سهيلا خوش بين، رئيس اداره جمعيت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي انجام داده ايم كه در ادامه از نظرتان مي گذرد.
* جمعيت پايه كشور درحال حاضر چقدر است و ميانگين افزايش سالانه جمعيت چه ميزان است؟
- بر اساس گزارش مركز آمار ايران، جمعيت پايه كشورمان در سال ۱۳۸۲ ، ۵/۶۶ ميليون نفر است و نرخ افزايش طبيعي جمعيت ۲/۱ درصد است يعني به ازاي هرصد نفر ۲/۱ نفر در سال به جمعيت مان اضافه مي شود اگر همين نرخ رشد ادامه پيدا كند سالانه حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر به جمعيت پايه كشور اضافه مي شود.
* به نظر شما بحران جمعيت جوان فعلي ناشي از چه عواملي است؟
- ۱۵ سال پيش در نيمه اول دهه ۶۰ انفجار جمعيت باعث ايجاد يك برآمدگي در هرم جمعيتي و بحران جمعيت شد، اين وضعيت معضلات و مشكلات بسياري را براي كل جامعه و گروه هاي مختلف سني و جنسي رقم زد. به طور مثال مسئله بحران دختران مجرد به اين مسأله برمي گردد. در سنت ما معمولاً پسرها با دختر هاي كوچكتر از سن خودشان ازدواج مي  كنند. بنابر اين با توجه به ميانگين سن ازدواج مي توان گفت پسران ۲۵ تا ۲۹ سال با خانم هاي گروه سني ۲۰ تا ۲۴ سال ازدواج مي كنند يعني ازدواج ها در يك مقطع سني همسان و مشخص صورت نمي گيرد لذا باعث مي شود در آن مقطع خاص تعداد دختران مجرد بيشتر شود.
براي پشت سر گذاشتن اين مشكل با فرهنگ سازي بايد پسرها و دخترهايي را كه الان به مرحله ازدواج رسيده اند تشويق كرد سعي كنند در محيط هاي اجتماعي، آموزشي و كار كه امكان انتخاب براي ازدواج برايشان پيش مي آيد كساني را انتخاب كنند كه همسن يا حداكثر دو سال اختلاف سني داشته باشند تا اين مشكل افزايش دختران مجرد حل شود.
البته مسئله بحران دختران مجرد براي يكي دو دهه بعد برعكس مي شود. لذا اگر جوانان در ازدواج شان به مسئله هم سني توجه كنند ديگر نه با بحران تجرد روبه رو خواهيم شد و نه با اختلال در توزيع سني الگوي ازدواج. البته روندها نشانگر اين است اختلاف سني ازدواج به مرور زمان در حال كاهش است و دختران و پسران تمايل دارند با اختلاف سني كمتر ازدواج كنند. آموزش و پرورش به ويژه صدا و سيما ورسانه ها به جاي دامن زدن به بحران تجرد بايد در جهت كاهش اختلاف سني در ازدواج فرهنگ سازي كنند براي اين كه در مدت زمان كمتري مشكل حل شود.
* تعريف شما از «هرم جمعيتي مناسب» چيست؟
- اگر گروه سني كمتر از ۱۵ سال، ۴۰ درصد يا بيشتر از كل جمعيت را به خود تخصيص دهد مي گوييم جمعيت بحراني است و اگر گروه سني ۶۰ سال و بالاتر به حد ۸ درصد كل جمعيت برسد جمعيت پير محسوب مي شود و خوشبختانه جمعيت فعلي كشور ما جمعيتي جوان است. نوزادان انبوهي كه در اين مقطع به دنيا آمده اند وقتي به مرحله سنين باروري مي رسند عليرغم اين كه با كاهش نرخ باروري كل روبه رو هستيم چون در مرحله گذار از انتقال باروري به سر مي بريم مي بينيم كه مواليد خام ما بالا مي رود و چون مواليد خام، متأثر از ساختار سني جمعيت است باعث مي شود نرخ خام مواليد بالا برود.
در اين مرحله زماني كه آخرين گروه وارد سن ۱۵ تا ۲۹ سال مي شود CBR بالا مي رود و به دنبال آن موج كوچكتري را در نسل بعد داريم و بعد در نسل بعدي موج خيلي كوچكتر از قبلي و سپس حذف مي شود. وقتي به گروه سني ۶۰ سال و بالاتر مي رسد باعث افزايش تعداد مرگ و مير مي شود. اما اين امر متأثر از بهداشت نيست چون بهداشت مرتباً در حال بهبود است و آن چيزي كه نرخ خام مرگ را افزايش مي دهد فقط متأثر از ساختار سني جمعيت است به همين جهت عليرغم اين كه مرگ و مير بالا مي رود اميد به زندگي در بدو تولد همچنان افزايش پيدا مي كند. بنابر اين چيزي كه جمعيت ما را ناموزون مي كند همان انفجار جمعيت دردهه ۶۰ است و تا زماني كه اينها از اين مراحل خارج نشوند، در هر مرحله و مقطع در سن ازدواج ،باروري ومرگ و مير تأثير خواهند گذاشت.
به طور مثال در يك مقطعي آموزش و پرورش مجبور شد فضاي آموزشي مقطع ابتدايي را افزايش دهد بعد آن نسل وارد مقطع راهنمايي شد و منجر به كمبود فضاي آموزشي در مقطع راهنمايي شد و بعد دبيرستان و... نوسان جمعيت بيشترين صدمه را به يك دولت از نظر بودجه و برنامه ريزي وارد مي كند.
* نسبت به كشورهاي پيشرفته رشد جمعيت در كشور ما چه وضعيتي دارد. آيا به مرحله تثبيت جمعيت رسيده ايم؟
- تمام مجامع بين المللي و كشورهاي منطقه از انتقال باروري ما به نام انقلابي ديگر نام مي برند.
چون عبور از اين مرحله در كشورهاي پيشرفته در عرض ۵۰ تا ۱۰۰ سال اتفاق افتاد ولي براي كشور ما در يك تا دو دهه بوده است به همين دليل از آن به عنوان انقلابي ديگر در گذر ايران در انتقال باروري ياد مي كنند كه توانسته باروري كلي را اين قدر خوب به حد تجديد نسل كه ۱/۲ است برساند.
* پيش بيني شما از نرخ رشد باروري در كشورمان چيست؟
- در پيش بيني هاي جمعيت ۴ فرضيه وجود دارد، يك فرضيه همين است كه باروري كه با آن روبه رو هستيم ادامه پيدا كند. يكي اينكه باروري پايين بيايد و به ۳۵/۱  برسد يعني هر زن در دوره فعال جنسي اش كه ۱۵ تا ۴۹ سال است به طور متوسط ۳۵/۱ بچه به دنيا مي آورد. يعني به ۲ بچه نمي رسد. در فرضيه متوسط عين ميزان باروري فرض شده كه تا سال ۲۰۵۰ به ۸۵/۱ برسد و از ۱۰ تا مادر كه بايد ۱۰ دختر باقي بماند ۹ دختر باقي مي ماند. در فرضيه باروري بالا كه در سال ۲۰۵۰ به ۳۵/۲ مي رسد و درواقع هر خانم در دوره فعال جنسي اش به طور متوسط ۳۵/۲ بچه به دنيا مي آورد. آن چيزي كه گفته مي شود فرضيه متوسط باروري است كه منطقي تر و معقول تر است و بيشتر برنامه ريزي ها هم بر اين اساس انجام مي شود. يعني درواقع فرضيه ما براي باروري اين است كه تا سال مقصد ۲۰۵۰ به باروري ۸۵/۱ يعني زير حد جايگزين برسيم. عليرغم اينكه در سال مقصد باروري ما به زير حد جايگزين مي رسد يعني از هر ۱۰ مادر ۹ دختر براي تجديد نسل باقي مي مانند. ما تا سال ۲۰۵۰ همچنان با افزايش جمعيت روبه رو هستيم و جمعيت مان به ۵/۱۰۵ ميليون نفر خواهد رسيد. درصد شهرنشيني در طي اين سالها مرتب با افزايش روبه روست و مسايل خاص خودش از نظر محيط زيست خواهد داشت و نياز به يك برنامه ريزي منسجم و ظرفيت سازي مطلوب دارد و هماهنگي بين بخشي گسترده اي را نياز دارد كه جاي يك مرجعي كه بتواند اين گستردگي بين بخشي را سروسامان بدهد و تمام سازمانهاي مرتبط را به اشكال مختلف به مسايل وموضوعات جمعيتي همسو كند و متناسب با آن برنامه ريزي و سياستگذاري كنند خالي است. در هر حال ما ميانه سني مان چون در حال گذر از مرحله انتقال باروري هستيم و چون اين باروري مرتب پايين مي آيد بنابراين ما به طرف پيري جمعيت مي رويم و در اين راستا ميانه سني جمعيت مرتب افزايش پيدا مي كند و پيش بيني مي شود كه در سال ۲۰۵۰ به ۲/۴۰ نفر برسد. نرخ رشد كشور ما منهاي سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ كه به علت همان انفجار جمعيت دهه ۶۰ كه الان به مرحله باروري رسيده اند عليرغم اينكه نرخ باروري كلي بالا نمي رود ولي چون مخرج كسر بزرگ شده نرخ خام مواليد بالا مي رود، افزايش نرخ جمعيت را داريم و مي بينيم همچنان مثبت است و ما به تثبيت جمعيت تا سال ۲۰۵۰ نمي رسيم. در مورد مرگ در هرم جمعيت ما تا سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ از روند كاهش مرگ برخورداريم ولي بعداز اين به علت اينكه جمعيت ما به طرف يك جمعيت پير مي رود، نرخ خام مرگ بالا مي رود كه باز تأكيد مي كنم اين ناشي از ساختار سني جمعيت است. اما اميد به زندگي از ۷۰ سال همچنان روبه افزايش است و به ۵/۷۸ سال مي رسد به خاطر اينكه ما پيشرفت بهداشت و سلامت را داريم. اين اتفاق به علت همان ساختار سني است كه در حال گذر از انتقال باروري هستيم. پيش بيني مي شود در فاصله سالهاي ۲۰۳۰ تا ۲۰۳۵ به مرحله تثبيت باروري نه تثبيت جمعيت برسيم. در اين مرحله عليرغم اينكه تثبيت باروري را داريم ولي تثبيت مواليد و مرگ را نداريم. يعني به نظر مي آيد كه چندين دهه تثبيت باروي داشته باشيم تا به تثبيت كامل جمعيت برسيم. اينجاست كه اگر براي چندين دهه نرخ ثابت يا تثبيت شده مواليد و مرگ را داشته باشيم مي توانيم بگوييم به مرحله تثبيت جمعيت رسيده ايم و تا سال ۲۰۵۰ نداريم و فقط به تثبيت باروري مي رسيم نه جمعيت.
عليرغم تثبيت باروري و كاهش مواليد و افزايش مرگ ما همچنان با افزايش نرخ رشد جمعيت روبرو هستيم ، يعني باروري پايين و نرخ رشد مواليد كاهش مي يابد.اما باز افزايش جمعيت را داريم كه مسئولين امر بايد توجه كنند و مد نظر قرار دهند.
پيش بيني مي شود كه در سال ۲۰۳۰ به مرحله پايان انتقال باروري برسيم. الان در حال گذر هستيم اكثر استانها مرحله اول انتقال باروري را گذراندند ولي تعدادي هنوز نگذراندند و وارد مراحل مياني و انتهايي گذر از باروري شدند. يعني حدود ربع قرن نياز داريم تا از اين مرحله گذر كنيم و به مرحله تثبيت باروري برسيم. بعضي از استانها مثل سيستان و بلوچستان حتي در پايان سال ۲۰۵۰ همچنان جوانند و به مرحله پيري جمعيت و مرحله تثبيت باروري نرسيدند و در مراحل اوليه هستند. بنابراين ما يك جمعيت يكدست در سراسر كشور نداريم كه بخواهيم حرف يكسان بزنيم و اين خودش الزام اينكه سياستهاي منطقه اي را براي جمعيت مان با توجه به توزيع متفاوت آن در كل كشور داشته باشيم را ضروري مي نمايد.
* لحاظ كردن هرم جمعيتي در برنامه چهارم توسعه را چقدر ضروري مي دانيد؟
- متأسفانه براي ساماندهي سازمانهايي كه به نوعي با موضوعات جمعيتي سروكار دارند متولي خاصي وجود ندارد. جمعيت يك گستردگي بين بخشي وسيعي را طلب مي كند. ما در برنامه چهارم توسعه تلاش كرديم شوراي ملي جمعيت را قانونمند كنيم كه تمام سازمانهاي مرتبط آمار، ثبت احوال، محيط زيست و انجمن جمعيت شناسان فقط مقاله بيرون ندهند، مردم را در قالب مدل نبينند، بيرون از قالب  هاي جمعيتي همه مردم را ببينند كه متأسفانه به يك مسايلي برخورد كرد.
بنابراين جمعيت همه سازمانها به شكلي درگير مي شوند چون هم با مردم سروكار دارند و هر كدام تأثير مي گذارند. ولي ما يك مرجع، منبع، سازمان، آژانس كه بخواهد همه اينها را همسو كنند يعني اگر وزارت راه مي آيد جاده سازي مي كند در كنارش محيط زيست را ببيند و محيط زيست در كنارش استقرار جمعيتها را ببيند و نيايد بگويد هر جا جمعيت رفت محيط زيست خدشه دار شد من حضور پيدا مي كنم نه، از اول بايد براي استقرار جمعيت برنامه ريزي كرد، متأسفانه چنين جايي نداريم و در گنجاندن برنامه چهارم توسعه متأسفانه از آن دفاع نشد و مشكل پيدا كرديم. تا زماني كه برنامه ريزي ها براساس جمعيت و همچنين توزيع منطقه اي جمعيت در كشور صورت نگيرد ما در هر مقطعي با مشكلات و معضلات ناشي از بحران جمعيت روبه رو خواهيم بود.

زندگي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |