بازسازي شهر بم؛ فرصت ها و تهديدها
با توجه به ضعف و ناكارآيي دانش مربوط به بازسازي در كشور ما و نيز اقداماتي كه تاكنون در جهت بازسازي شهر بم صورت گرفته است، در حال حاضر نمي توان افق روشني براي بازسازي بم متصور شد
|
|
كمال يوسف پور
زمين لرزه اي با بزرگي حدود ۵/۶ ريشتر در پنجم دي ماه ۱۳۸۲، ظرف ۷ ثانيه شهر بم و ارگ تاريخي آن را با خاك يكسان كرد. براساس گزارش هاي منتشرشده حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد مناطق مسكوني، ساختمان هاي دولتي، بيمارستانها و نيز ارگ تاريخي بم، بر اثر اين رويداد طبيعي تخريب شدند. وقوع چنين اتفاقي در ايران غيرعادي نيست. تاريخ ايران شاهد سوانح طبيعي زيادي بوده و در اين ميان، زلزله بيشترين تاثيرات مخرب را از خود بر جاي گذاشته است. در طول تاريخ ايران، شهرها و روستا هاي زيادي در اثر زلزله تخريب شده و پس از آن يا رو به افول گذاشته و يا دوباره بازسازي شده اند. در طول نيم قرن گذشته نيز به طور متوسط هر ۱۰ سال يكبار يك زلزله مرگبار در ايران اتفاق افتاده است. زلزله هاي فردوس و گناباد، بوئين زهرا و قزوين، طبس، گلبافت و سيرج، رودبار و منجيل، آوج و بالاخره بم نمونه هايي از اين زلزله ها هستند.
از هنگام وقوع زمين لرزه بم تا به امروز، ابعاد مختلف اين حادثه دلخراش در رسانه هاي گروهي بارها مورد بررسي قرار گرفته است كه در اين نوشتار نيازي به تكرار آنها نيست. آنچه كه در اين برهه از زمان در شهر بم تمام نگاه ها را به خود معطوف كرده ، بازسازي شهر است. پس از پشت سر گذاشتن مراحل امداد و نجات، اسكان اضطراري و اسكان موقت در مديريت بحران شهر بم، اينك نوبت به مرحله بازسازي شهر و گذر از اسكان موقت به اسكان دايم رسيده است.
زلزله بم بار ديگر نشان داد كه ما همچنان در مقابل حوادثي چون زلزله شهر بم و روستا هاي اطراف آن غافلگير مي شويم، در حاليكه شناخت زمينه ها، بررسي احتمالات وقوع و نحوه مواجهه با نيروي زلزله اولين قدمي است كه در برنامه ريزي ها و طرح هاي شهري و ملي بايستي مورد توجه قرار گيرد. كشور ما به واسطه موقعيت جغرافيايي اش، هر چندسال يكبار با زلزله اي مخرب روبه رو شده و هر بار بحث بازسازي مناطق آسيب ديده مطرح مي شود. همچنين در چندساله اخير ما درگير بازسازي شهرها و روستا هاي جنگ زده نيز بوده ايم، به طوريكه كشور ما در دهه هاي اخير شايد بيشترين حجم بازسازي در دنيا را به خود اختصاص داده باشد. اين شرايط قاعدتا مي بايست مملكت ما را از نظر پاسخگويي به مسايل و الزامات اين موقعيت هاي خاص، در ميان ساير كشورها ممتاز مي ساخت. با اين همه متاسفانه به نظر مي رسد كه آنچه امروزه بايستي به عنوان دانش برخورد با پديده بازسازي، بعد از حوادث ناگوار همچون زلزله هاي ويرانگر در كشور داشته باشيم، نازلتر از سطحي است كه انتظار مي رود. يكي از عوامل عدم به كارگيري مناسب تجربيات گذشته در امر بازسازي اين است كه بسياري از اين تجربيات به دليل فقدان فرهنگ مكتوب و مستندكردن تجربيات در كشور ما، هنوز مكتوب و مستند نشده اند. عامل مهم ديگر فقدان مرحله ارزيابي در فرآيند هاي تصميم گيري و اجراي برنامه ها و طرح ها در كشور ماست. ارزيابي پس از اجرا به ويژه در مواردي كه برنامه و طرح به اهداف خود نرسيده يا به كلي شكست خورده است، معمولا محلي از اعراب ندارد. ارزيابي هايي نيز كه انجام مي شوند، به دليل فقدان فرآيند هاي نظام يافته به صورت پراكنده و غيركارآمد هستند. همچنين بسته بودن نظام تهيه و تدوين برنامه ها و طرح هاي توسعه شهري در ايران باعث شده است كه از ورود ايده ها، تجربيات و يافته هاي علمي جديد در اين عرصه جلوگيري به عمل آيد و متاسفانه فقدان زمينه آماده براي پذيرش يافته هاي علمي - تجربي جديد شامل امور مربوط به بازسازي هم شده است.
با توجه به ضعف و ناكارآيي دانش مربوط به بازسازي در كشور ما كه به برخي از دلايل آن اشاره شد و نيز اقداماتي كه تاكنون در جهت بازسازي شهر بم صورت گرفته است، در حال حاضر نمي توان افق روشني براي بازسازي بم متصور شد و بازسازي اين شهر همچنان در هاله اي از ابهام قرار دارد، زيرا مباني نظري منسجم و قابل اتكايي در پس فعاليت هاي مرتبط با بازسازي مشاهده نمي شود و همچون هميشه ناهماهنگي و سردرگمي در فرآيند بازسازي كاملا به چشم مي خورد. با وجود سازمان هاي مختلف دولتي دست اندركار در امر بازسازي كه اغلب به طور موازي فعاليت مي كنند و حضور برخي تشكل هاي غيردولتي در منطقه و تعريف پروژه هاي مختلف توسط آنان، بيم آن مي رود كه استانداردهاي شهرسازي و ساختمان سازي در طراحي و ساخت شهر جديد بم مورد توجه قرار نگيرد و در نهايت شهري با سيماي كالبدي ناهماهنگ و آشفته پديد آيد كه با معيار هاي جهاني فاصله زيادي دارد. اصولا عوامل و زمينه هاي متعددي در مرحله بازسازي وجود دارند كه مي توانند از بم شهري سوخته و رها شده بسازند و يا برعكس عواملي مي توانند وجود داشته باشند كه از بم شهري توسعه يافته تر و پررونق تر به وجود آورند. همه چيز به نحوه مديريت بازسازي شهر بم و استراتژي انتخاب شده براي آن بستگي دارد.
آنچه مسلم است شهر در مفهوم عام آن، فراتر از يك پيكره كالبدي صرف، يك ساختار پيوسته متشكل از نظام هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و ... است كه به تدريج و طي ساليان سال شكل مي گيرد و ساختار و روند شكل گيري شهر در شهر هاي با قدمت زياد از پيچيدگي هاي خاصي برخوردار است. از اين رو بازسازي شهري با قدمت ۲۷۰۰ سال همچون بم در يك مدت زمان كوتاه و با اقدامات شتابزده و مقطعي، به سادگي امكانپذير نيست. با اينكه سرعت در امر بازسازي جهت كاهش آلام مردم و با توجه به فرارسيدن فصل سرما از اهميت زيادي برخوردار است، اما هرگونه اقدام شتابزده و بدون مطالعه كافي در جهت بازسازي بم، باعث دوباره كاري و اتلاف منابع و امكانات مي شود و از همه مهمتر راه را براي فرصت طلبي برخي اشخاص حقيقي و حقوقي كه هدفشان صرفا تامين منافع مادي خويش است، باز مي كند. بازسازي بايد طبق اصول علمي و عملي بدون وقفه به ويژه بدون ترديد و تكرار بي دليل گزاره هاي اثبات شده در گذشته به انجام برسد. بازسازي بدون برنامه آن هم با نگاه صرف كالبدي اگر به حال شهر و مردمش مضر نباشد، قطعا مفيد هم نيست و هزينه هاي بسيار سنگين انساني، مالي، اجتماعي و سياسي را در پي خواهد داشت. فرآيند بازسازي بايد با اعمال يك مديريت صحيح در امر برنامه ريزي و به كارگيري دستگاه هاي مختلف و بر اساس يك برنامه مدون، با همكاري و هماهنگي و پشتيباني دستگاه هاي ذيربط از قبيل سازمان مديريت و برنامه ريزي، وزارت كشور، شهرداري، سازمان نظام مهندسي، معاونت شهرسازي وزارت مسكن، بنياد مسكن و ...، صورت گيرد، زيرا فعاليت هاي موازي و حركت هاي پراكنده و مقطعي موثر نبوده و موجب صرف وقت و هزينه هاي فراوان خواهد شد. تهيه طرح هاي اجرايي (طراحي شهري - معماري) براي نواحي مختلف شهر تحت نظارت نهاد هاي محلي (شهري- استاني) و هدايت طراحي بازسازي شهر بم مطابق با ويژگي هاي فرهنگي، اجتماعي و اقليمي منطقه از ديگر نكاتي است كه بايد در بازسازي مورد توجه قرار گيرند.
بدون ترديد بم قبل از هركس متعلق به بازماندگان و ساكنان فعلي آن است، از اينرو و در فرآيند توسعه و بازسازي شهر، بايستي جهت جلب رضايت مردم و تسريع عمليات بازسازي، مشاركت مردم و بازماندگان را به عنوان محور اصلي بازسازي، مورد توجه قرار داد. مردم در هر سطحي كه مي توانند يا مايل هستند، مي بايست در بازسازي همه جانبه شهر شركت داده شوند. بازماندگان زلزله ممكن است ايده هاي ارزشمندي براي شيوه توسعه و عمران شهر داشته باشند. همچنين برنامه ريزي جهت استفاده از نيرو هاي بومي در امر بازسازي مي تواند به ايجاد اشتغال و كاهش بيكاري در منطقه كمك كند.
يكي از مشكلات اصلي توسعه و بازسازي بعد از سوانح نياز به سرعت در بازسازي است كه خود در مواردي مانع استفاده از فرصت ها مي شود. مسوولان و برنامه ريزان بايد نهايت تلاش خود را به كار بندند كه اهداف بلندمدت و فرصت هاي توسعه دستخوش اهداف و مسايل كوتاه مدت قرار نگيرند.
رعايت و به كارگيري استاندارد هاي شهرسازي در توسعه جديد شايد يكي از مهمترين فرصت هايي است كه زلزله اخير به وجود آورده است، كاربرد استاندارد هاي شهرسازي و ساختمان سازي متناسب با خطرات طبيعي و غيرطبيعي، در شهر نه تنها براي ساكنان بعدي شهر كه براي تمامي مردم كشور به لحاظ تجربي داراي ارزش خواهد بود. تجربه نشان داده است متاسفانه اين فرصت در اغلب موارد به دليل تسريع در فرآيند بازسازي و عدم مطالعه كافي مورد استفاده قرار نمي گيرد. بنابراين بايستي توجه شود در توسعه فيزيكي شهر الگوها و استاندارد هاي موجود كاملا رعايت شوند. همچنين همزمان با توسعه فيزيكي شهر لازم است توسعه اقتصادي و به خصوص اجتماعي آن نيز مورد توجه و حتي در مواردي در را‡س امور قرار گيرند، زيرا شهر پتانسيل هاي لازم را براي بقا از لحاظ اقتصادي و اجتماعي دارد، ولي كم توجهي نسبت به آنها مي تواند آينده شهر را، حتي با وجود بازسازي فيزيكي آن، با خطرات جدي مواجه كند.
در پايان بايستي خاطرنشان كرد كه با توجه به شهرت جهاني بم و ارگ تاريخي آن، اين فرصت وجود دارد كه توسعه و عمران بم به الگويي ملي و حتي جهاني تبديل شود، به همين دليل هرگونه تلاش در جهت بازسازي اين شهر مورد توجه مردم ايران و جهان قرار دارد. اكنون زمان آن فرارسيده تا از تجربيات خود و ديگران براي بازسازي و احياي دوباره اين شهر به گونه اي كه نه تنها در برابر اين سوانح مقاوم ساخته شود، بلكه از نظر اقتصادي و اجتماعي بالنده تر از گذشته اش باشد، استفاده كنيم. اميد است جامعه فني و مهندسي كشور بتواند با اتخاذ تدابير مناسب در بازسازي شهر بم و استفاده از دستاورد هاي تحقيقات و مطالعات داخلي و خارجي، از زير بار مسووليت سنگين حرف هاي خويش در اين عرصه با سربلندي بيرون آيد و الگويي شايسته از بازسازي شهر هاي آسيب ديده را به معرض نمايش بگذارد.
پينوشته ها:
۱. براتي، ناصر، ساختارشكني در برنامه بازسازي بم، ضميمه ماهنامه شهرداري ها، شماره ۵۸، اسفند ۸۲.
۲. بهزادفر، مصطفي، زلزله بم و تبيين زمينه ها، مباني و استراتژي بازسازي شهر، فصلنامه آبادي، سال سيزدهم، شماره ۴۰ و ۴۱.
۳. عسگري، علي، سومين بم؛ توسعه و عمران بعد از سانحه، روزنامه ايران، سال نهم، شماره ۲۶۹۴، يكشنبه ۲۱ دي ماه ۱۳۸۲ .
|