سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۴۸
ورود گونه هاي غير بومي؛
خطر مرگ
سه سال بر روي طرح ورود آزولا  به زيستگاه هاي شمال كار شد ولي اينكه چرا به اين اصل بديهي كه ورود يك گونه غيربومي ممكن است كل اكوسيستم را تحت تاثير سوء قرار دهد توجهي نشد، جاي شگفتي است
012051.jpg
اگر سري به شمال كشور به خصوص استان گيلا ن زده باشيد، از اين دست تصاوير زياد ديده ايد.
معصومه صفايي 
سوار قايق  موتوري مي  شويم، قايقران مي  پرسد كه مي  خواهيم به دريا برويم يا مرداب؟ خاطره گل هاي صورتي نيلوفرهاي تالاب انزلي ما را به تالاب مي  كشاند. قايقران مي  گويد: «تالاب كه چيزي ندارد!»
تالابي كه بسياري از پرنده ها را براي اولين بار در آن ديدم. صداي هياهوي پرندگان ماهي گير، آبزي و كنار آبزي هنوز در گوشم هست. ديگر صدايي به گوش نمي  رسد و چند تا كاكايي در آن دور و اطراف چرخ مي  زنند، جلوتر مي  رويم، سطح آب معلوم نيست. گياهي قهوه اي رنگ تمام سطح  آب را پوشانده. قايقران مي  گويد جلوتر نمي  توانيم برويم. تا چشم كار مي  كند سطح آب پوشيده از سرخسي است كه آزولا مي  نامندش؛ سرخسي كه تالاب زيباي انزلي را اين چنين دستخوش نابودي كرده است.
اواخر سال ۱۳۶۳ بود كه صحبت از ميهمان ناخوانده آب هاي شمال كشور به ميان آمد.
مهندس محمود اصفيا، طرحي را با عنوان بررسي  سازگاري ارقام آزولا با آب و هواي مناطق شاليكاري ايران به بخش كشاورزي و منابع طبيعي سازمان پژوهش هاي علمي و صنعتي ارايه كرد كه به تصويب سازمان پژوهش هاي علمي و صنعتي و موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر، وابسته به وزارت كشاورزي رسيد. ۳سال روي اين طرح تحقيق و بررسي انجام شد، اما اينكه چرا به اين اصل بديهي كه ورود يك گونه غيربومي ممكن است كل اكوسيستم را تحت تاثير سوء قرار دهد توجهي نشد، جاي شگفتي است.
هر چه بود در سال ۱۳۶۶ مهندس نصيريان در ايستگاه بررسي برنج رشت به كشت آزولا پرداخت.
آزولا به چه درد مي  خورد؟
فعاليت هاي زيستي آزولا مي  تواند ازت لازم براي رشد برنج را تامين كند. در نتيجه ديگر نيازي به استفاده از كود ازته نيست، اين گياه ازت هوا را جذب مي  كند. بنابراين در همان سال هاي اول آزولا توانست جايگزين نيمي از كودهاي ازته مصرفي توسط شاليكاران شود. ولي هيچ كس نمي  دانست، روزي اين گياه به ظاهر كاربردي و مفيد باعث نابودي زيستگاه هاي ارزشمند آبي شمال كشور مي  شود و تالاب بين المللي انزلي يكي از زيباترين، غني ترين و بهترين زيستبوم هاي آبي كشور را اين چنين به ورطه نابودي بكشاند.
آزولا كه شرايط زيستي اش كاملا هماهنگ با شمال كشورمان بود به محض ورود به اين آب ها به شدت رو به تكثير گذاشت. يك توده كوچك آزولا در عرض ۳ تا ۵ روز به ۲ برابر افزايش پيدا مي  كند. اين سرخس، ظرف مدتي كوتاه از طريق كانال هاي آبياري و رودخانه در محدوده اي وسيع پراكنده شده و به تمام آب هاي سطح شمال كشور به خصوص گيلان راه پيدا كرد. اين گياه با برگ هاي ريز و پيوستگي زياد و رشدسريع، سطح آبها را مي  پوشاند و مانع  رسيدن نور خورشيد و اكسيژن به درون آب مي  شود. علاوه بر اين با مصرف اكسيژن و مواد غذايي و بالا بردن اسيديته و درجه سميت آب، اين زيستگاه ها را تضعيف كرده تا جايي كه رفته  رفته تنوع گياهي و جانوري زيستگاه  رو به افول مي  گذارد و به نابودي كشيده مي  شود.
و اما آزولا
آزولا نوعي سرخس كوچك به طول ۱ تا ۵/۲ سانتي متر است. ريشه كلمه آزولا يوناني است به معني «در خشكي مردن». وجه تسميه آن هم شايد به خاطر محل زندگي اين گياه باشد چرا كه آزولا وابسته به آب است و به طور كلي مرطوب پسند. اين گياه در همزيستي با جلبكي سبز- آبي به نام آنابينا توانايي جذب ازت مولكولي هوا را پيدا مي  كند.
زادگاه اوليه اين سرخس، آمريكاي شمالي است اما از فيليپين وارد ايران شده است.
آزولاي بيچاره 
درست است كه امروز آزولا به عنوان يك آفت مشكلات بسيار زيادي به وجود آورده، اما بد نيست بدانيد كه قابليت ارايه ازت اين گياه به هر هكتار زمين روزانه ۲ تا ۴ كيلوگرم است. يعني معادل ۱۰ تا ۲۰ كيلوگرم سولفات آمونيوم (نوعي كود شيميايي ازته).
امروز دردنيا به سرخس آزولا به چشم يك علف هرز نگريسته نمي  شود، بلكه آن را يك گياه مفيد و منبع غذايي به حساب مي  آورند. به گفته يك كارشناس نظامي آمريكا يكي از دلايل شكست اين كشور در ويتنام كشت آزولا در مزارع برنج ويتنام بود. چون اين گياه با رشد سريع خود هم غذاي مردم ويتنام را فراهم مي  آورد، هم غذاي دام و طيور آنها را. آزولا گياه سرشار از پروتئين است، بتاكاروتن آن از هويج بيشتر است و تاكنون هيچ گونه گزارشي از مسموميت دام در اثر تغذيه از اين گياه وجود ندارد. سطح زير كشت در ويتنام در حال حاضر ۸۰۰ هزار هكتار و در چين ۴/۳ميليون هكتار تخمين زده شده.
پس چرا درايران...
اما چرا اين گياه با اين همه مزيت در ايران تخريب زيستگاه هاي مختلف آبي را در پي داشته است؟
هر اكوسيستم حاصل تجربه ميليون ها سال عملكردطبيعت است و چيده شدن اقلام تشكيل دهنده يك اكوسيستم در كنار يكديگر، حاصل آزمون و خطاهاي بسياري است كه در طول اين مدت نه چندان كوتاه انجام پذيرفته و زنجيره هايي را به وجود آورده كه تنيدن اين زنجيره درهم بر زيستبوم ثبات بخشيده است. هرگونه، رقيب و دشمناني دارد كه در واقع كنترل كننده جمعيت آن گونه هستند و از سوي ديگر خود گونه هم در برابر ديگر گونه ها همين وضعيت را دارد. آزولا گونه غيربومي بود كه از كشور فيليپين به ايران آورده شد؛ گونه اي غيرمتعارف كه اكوسيستم منطقه، هيچگونه آشنايي با آن نداشت. يك گونه وارداتي، بدون رقيب و شرايط زيستي بسيار مناسب.اين طور بود كه آزولا شتابان رو به تكثير گذاشت و هر روز گستره اي پهناورتر را تحت تسلط خود در آورد و گونه هاي ديگر زيستي را با رشد بي  رويه اش تحت فشار قرار داده و اينگونه شد كه امروز هر گوشه اي از شمال كشور به خصوص استان گيلان را نظر بيفكنيد چشمتان به جمال اين گياه قهوه اي و قرمز رنگ ويرانگر روشن مي  شود. تمام آبگيرها و آبراهه ها و تالاب ها و... همه و همه در هجوم اين گياه روبه خفگي مي  روند.
نمونه واضح تر آن تالاب انزلي است كه امروز رفته رفته به مرداب تبديل مي  شود. در كنار تمام دخل و تصرف هاي انساني هجوم آزولا هم مزيد بر علت شده است.
سالانه بيش از يك ميليارد متر مكعب رسوب وارد تالاب انزلي مي  شود. خاك مناطق حوضه آبريز اين تالاب  به دليل از بين رفتن پوشش گياهي شسته شده و راهي تالاب مي  شود. اين رسوبات مانع شكل گيري و حيات موجودات كف زي كه غذاي اصلي كپور ماهيانند مي  شود. وجود انواع مواد مغذي همراه رسوبات، رشد بي  رويه سرخس آزولا و جلبك ها، تالاب  انزلي را به افسانه و رويايي شيرين بدل خواهد كرد. اكنون ۹۰ درصد سطح تالاب انزلي از گياهان آبزي پوشيده شده و سالانه ميليون ها ماهي و بچه ماهي در اين تالاب تلف مي  شوند. در حال حاضر بخش شرق و مياني تالاب  ارزش شيلاتي خود را از دست داده است.
بد نيست زودتر فكري به حال آزولا بكنيم. شايد ورود گونه اي كه بتواند به طور طبيعي رشد آزولا را كنترل كند البته به شرط آنكه خودش دوباره آفت نشود يا حتي جمع آوري مكانيكي اين گياه از سطح آب هاي شمال كشور بتواند كمكي به جلوگيري از خفگي زيستگاه هاي ارزشمند آبي مان بكند.

ماجراهاي طبيعت
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
012048.jpg
نوشته: دكتر ريموندريتمارس 
قسمت پنجاه و دوم 

يك  بار ديگر يك گوريل ماده داشتيم كه دچار افسردگي شده بود و خودخوري مي  كرد. سعي كرديم رژيم غذايي اش را تغيير دهيم و تمرين هايش را بيشتر كنيم، اما موفق به تغيير خلق و خوي او نشديم. بعد از ظهر يك روز تعطيل، بچه اي كه عروسك در بغل داشت و از كنار قفس رد مي  شد، كنار قفس ايستاد و عروسك را به طرف گوريل گرفت؛ قصدش فقط اين بودكه عروسك قشنگش را به او نشان دهد، اما گوريل ناگهان دست پيش آورد، عروسك را از دست دختر بچه  ربود و به گوشه قفس گريخت.
دخترك اول ترسيد و جا خورد، ولي لحظاتي بعد از حالت بهت خارج شد و در غم از دست دادن عروسك، زد زير گريه و وقتي سراغ گوريل رفتيم تا عروسك را از او بگيريم، او هم زد زير گريه. هر دو- دختر بچه و گوريل- بلند گريه مي  كردند. عاقبت بچه را تشويق كرديم عروسكش را به حيوان واگذارد و گوريل كه ظاهرا متوجه قضيه شده بود ناگهان گل از گلش شكفت و شادمان شد. تا چند هفته بعد عروسك را داشت؛ لحظه اي آن را از خود جدا نمي     كرد و چون مادري مهربان بغلش مي كرد تا عاقبت عروسك تكه تكه و از حيزانتفاع خارج شد. هر چه بود، عروسك باعث از بين رفتن افسردگي ماده گوريل شد.
روي هم رفته، تا آنجا كه من مي  فهمم، تئوري «انسان از ميمون»، پيچيده و پر اشكال است. درست وقتي كه ميمون هاي بزرگ (Apes) يا ميمون ها (Monkeys) شروع به نشان دادن علايم هوش و ذكاوت مي  كنند ناگهان حركات و رفتاري از آنان صادر مي  شود كه ابله تر و منحط تر از هر حيواني به نظر مي  رسند.
ميمون ها به اندازه ميمون هاي بزرگ باهوش نيستند و از نظر طبقه بندي در سطح نازل تري قرار دارند، ولي با اصوات و جيغ و ويغ هايي كه مي  توان آن را لغات ايجاد ارتباط بين ميمون ها به شمار آورد، با يكديگر رابطه برقرار مي  كنند و از اين جهت در سطح بالاتري از ميمون هاي بزرگ قرار مي  گيرند. هر دو در استفاده و تسلط بر بعضي لوازم و اشيا از خود مهارت نشان مي  دهند، اما تا در انجام كاري موفق مي  شوند، به سرعت علاقه و توجه خود را از دست مي  دهند.
گاهي فكر مي  كنم اگر يك سگ يا سمور آبي باهوش دست هاي ميمون را داشت چه كارها انجام مي  داد!
شايد اين جمله هم درباره ميمون ها صادق باشد: «آنها باهوشتر از آنند كه كار كنند!»
لذت كار با حيوانات در استوديو
ماجراها با ميمون ها و حيوانات ديگر چنان جالب و قابل توجه بود كه حيفم مي  آمد آن را رها كنم. تصميم گرفتم بعضي از آنها را به شكلي پايدار و هميشگي درآورم. همچنين مي  خواستم سخنراني هايي را كه راجع به حيوانات مي  كردم به فيلم تبديل كنم. بدين ترتيب، حالا به يك كارگردان فيلم هاي مستند تبديل شده ام و شرط مي  بندم كه فيلم هاي هيجان انگيزي كه در استوديو كوچكم ساخته ام با بعضي از فيلم هاي كارگردان هاي بزرگ هاليوود برابري مي  كند. علاوه بر انواع ميمون  و حيوانات ديگر، مارها را نيز وارد صحنه كردم.
برگردان حميد ذاكري 

محيط زيست
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |