چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
موازنه منفي و مرزهاي سياسي
000990.jpg
محسن حيدري
اشاره:
اگرچه تاريخ را انسانها مي سازند اما گاه، اين تاريخ است كه انسانها را مي سازد يا چهره آنان را ديگرگون مي سازد. شيخ فضل الله نوري در زندگي سياسي پرفراز و نشيبش، نقش برجسته اي است در تاريخ معاصر ايران و تاريخ نيز تصويرهاي گونه گون و بعضاً متعارضي از او به ياد دارد.
در اينجا بدون آن كه قصد تشريح يا مقايسه نگاه هاي مختلف در ميان باشد و يا از ارائه يك تصوير خاص حمايت گردد، «چرايي و چگونگي رخداد روند تاريخي اعاده حيثيت سياسي شيخ فضل الله» را كه از سالهاي دهه ۴۰ آغاز و با پيروزي انقلاب اسلامي تكميل شد، بررسي شده است.
نويسنده مي كوشد با توجه به ابعاد نظري و عملي تحولات ايران، منطقه و جهان و تأثيرات آن در برجسته شدن نياز به اعمال سياست موازنه منفي در ايران، تردد افكار عمومي و ارتباط اين مسئله را با موضوع مورد بحث، جستجو كند.
مذاكرات در حرم عبدالعظيم
وقتي كه سيدعبدالله بهبهاني از اتاق آقا شيخ فضل الله كه به نشانه اعتراض به عملكرد مشروطه خواهان در حرم حضرت عبدالعظيم بست نشسته بود خارج مي شد، دست انداخت و شال كمر شيخ را گرفت و گفت آقا، برويم شهر، شق عصاي مسلمين نكنيد. شيخ فضل الله گفت جناب آقا، اگر از من مي شنوي شما هم اينجا بمانيد. والله مسلم بدان هم مرا مي كشند و هم تو را. اينجا بمانيد تا يك مجلس شوراي ملي اسلامي درست كنيم.
سيد گفت نه، چنين نيست. شيخ گفت. باشد، معلوم شما خواهد شد.
و چند روز بعد شيخ فضل الله در دادگاهي متشكل از شش نفر كه در ميانشان يپرم خان ارمني و شيخ ابراهيم زنجاني حضور داشتند محاكمه شد و به اعدام محكوم و در ميدان توپخانه تهران به دار آويخته شد.
شيخ فضل الله به مثابه مرز سياسي
طرح نام شيخ فضل الله نوري در تاريخ معاصر ايران، همواره با مخالفت ها يا موافقت هاي اصولي و احساسي بسياري همراه بوده است و مي توان گفت كه رفته رفته «شيخ فضل الله و نحوه ارزيابي افكار و عملكرد او» به عنوان ضابطه اي براي شناخت گروهها و جريانها تبديل شده است. به عبارت ديگر مرزبندي هاي عقيدتي و سياسي موجود در بطن روابط سياسي فرهنگي جامعه در اين نقطه به مرحله تعين مي رسد و صف بندي تمام عياري را بين اقشار فرهيخته جامعه به نمايش مي گذارد.
اين پديده اي است كه مي توان و بايد به پيشواز آن رفت زيرا شناسايي نقاطي اين چنين به ما كمك مي كند تا نسبت به طرح صحيح سؤال هاي اساسي و در زمينه تاريخ و انديشه اين مرز و بوم موفق شويم، بدون آن كه دچار سطحي نگري ناشي از سياست ورزي و يا گرفتار پيچيده انديشي برگرفته از تحليل هاي صرفاً  نظري شويم. حيات سياسي شيخ فضل الله نوري و افكار و عملكرد او به عنوان يك كارگاه شناخت تاريخ و انديشه، بايد مورد بررسي قرار گيرد و مشروطه خواهان و مشروعه طلبان، هر دو در اين نياز مشترك اند.
بر دار كردن شيخ فضل الله
بر دار شدن شيخ فضل الله نوري در ميدان توپخانه تهران كه پس از استبداد صغير و بعد از فتح تهران رخ داد، از رويدادهاي مهم و تأسف برانگيز تاريخ معاصر است. وي كه پس از اتمام تحصيلات علوم ديني در نجف به توصيه ميرزاي شيرازي به تهران بازگشته بود، در كنار تدريس علوم ديني به اجتماعيات و سياسيات پرداخت و پس از مدتي به اذعان مخالفانش از جمله احمد كسروي، «از مجتهدان بنام و باشكوه تهران» محسوب مي شد .وي كه در جنبش تأسيس عدالت خانه در كنار آقايان بهبهاني و طباطبايي از رهبران طراز اول روحاني اين جنبش بود عليرغم انتقاداتي كه نسبت به روشنفكران فعال در جنبش داشت، در مهاجرت كبري به قم حاضر بود اما آنگاه كه خبر بست نشيني برخي مشروطه خواهان در سفارت انگليس را شنيد، مسير خود را جدا نموده و از حمايت مشروطيت و مشروطه خواهان باز ايستاد. مخالفت او با «نمايندگان عضو فراموشخانه» (فراماسونري) و «فعالان ضدمذهب» و بيم او از تغيير و تبديل احكام دين به دست برخي نمايندگان مجلس،  زمينه ساز تقاضاي او مبني بر لزوم تطبيق مصوبات مجلس بر «احكام و موازين شريعت اسلام» شد. وي كوشيد تا نظارت فقهاي طراز اول بر مصوبات مجلس را در متمم قانون اساسي بگنجاند. اگر چه اين پيشنهاد شيخ فضل الله با تغييراتي به تصويب مجلس رسيد اما در پي بالا گرفتن اختلاف ها او راهي حرم حضرت عبدالعظيم شد و به همراه جمعي از طرفدارانش در آنجا بست نشست و با استقرار چاپخانه اي در آنجا، لوايحي را منتشر ساخت .اصرار او بر افزودن وصف «مشروعه» به كلمه مشروطه نتيجه اي در پي نداشت و تأملات وي در مفهوم حريت و مساوات و عدم انطباق آنها با اسلام، مورد قبول عامه واقع نشد و در تب و تاب «انقلاب مشروطيت» توسط روشنفكران به عناد و ضديت با مشروطيت متهم شد. اتهامي كه داوري منفي مردم را در پي داشت و چنان سنگين بود كه هيچ يك از روحانيون طراز اول نيز حاضر به دفاع از وي نشدند.
در واقع علماي عصر مشروطه تصور واحدي از مفهوم تازه طرحي همچون مساوات، حريت، قانون، پارلمان و آزادي نشر نداشتند و مقوله «مشروطيت» از زاويه هاي مختلف نگريسته مي شد و در كنار مخالفت هاي شيخ فضل الله، عده اي از علما كه اين مفاهيم تازه را داراي اساس شرعي مي دانستند دست به كار انتشاررساله هايي در تأييد اساس مشروطيت شدند و با استفاده از ادله عقلي و نقلي (روايات) كوشيدند تا به تبيين مفهومي و تجويز سياسي «مشروطيت» بپردازند. آيه الله بهبهاني و طباطبايي از علماي تهران بيشتر وقت خود را صرف رسيدگي به امور سياسي كشور و هدايت سخنراني ها، منبرها و جماعت ها مي كردند و علمايي كه مطابق يك تقسيم كار نا نوشته عهده دار تبيين نظري مشروطه خواهي بودند علماي نجف يعني آيه  الله ميرزاي نائيني و آخوند خراساني بودند. در اين ميان مخالفت شيخ فضل الله از مرز نقادي عملكرد مشروطه خواهان گذشت و بويژه در لوايح منتشرشده در حرم عبدالعظيم حسني اساس مشروطيت را نقادي و مورد ترديد جدي قرارداد. اين عمل شيخ فضل الله كه در فضاي سياسي كشور و توسط مناديان سكولاريسم و حكومت مدل غربي از يك طرف و كساني كه آرمانگرايانه به مشروطه نگريستند و تلاش هاي در راه آن را ارج مي نهادند اما به روند آينده آن نوع مشروطه بي توجه بودند،از طرف ديگر، در راستاي توجيه نظري و شرعي استبداد محمدعلي شاهي ارزيابي مي شد و علاوه بر اعتراض مشروطه  خواهان، مخالفت يا لااقل عدم همراهي علماي نجف و تهران را در پي داشت. اين امر، توجيه سياسي موضع گيري هاي شيخ فضل ا لله را در آن زمان بسيار دشوار ساخت و عملاً او در ميدان توپخانه تنها ماند و در برابر جمعيت و جماعت قرارگرفت.
تحول در متن شناسي و تاريخ نگاري ايرانيان
چند دهه بعد، مورخان متمايل به مشروعه خواهي و در رأس آنها دكتر موسي نجفي با طراحي چارچوبه هاي تحليلي ديگرگون و با واكاوي متن هاي نظري و داده هاي تاريخي، يك دفاع جدي از مواضع شيخ فضل  الله را سامان دادند كه تا حد زيادي موجب بازسازي چهره سياسي وي شد. مطابق يكي از اين چارچوبه هاي تحليلي نظريه سياسي شيعه در عصر مشروطه در قالب سه نظريه سياسي مكتب نجف، مكتب سامرا و مكتب قم تقسيم بندي مي شد و از جمله نتايج اين تقسيم بندي افزايش اعتبار تحليل هاي مكتب قم به دليل نزديكي به كانون تحولات سياسي ايران و مواجهه جدي تر با شرايط مدرن كشور بود.
اين تحليل هاي جديد ازسوي نتايج فلسفي مكاتب تاريخ انگارانه و پست مدرن غربي كه در دهه هاي اخير به فضاي فكري فارسي زبانان وارد شده بود، حمايت مي شد. مثلاً مفهوم بروغده يا پروگرس كه اساس تحليل هاي نظري مشروطه خواهان به شمار مي رفت و مخالفت با آن مايه بدنامي مشروعه خواهان بود، مطابق نتايج فلسفي ياد شده بي اعتبار اعلام شد و صرفاً به عنوان اسطوره اي مدرنيستي موضوع مطالعه منتقدان مدرنيته قرار گرفت. همچنين گذر زمان و افزايش توان و ظرفيت هاي تاريخ نگاري ايرانيان، تعدد روايات تاريخي از مشروطه را موجب شد. افزايش حجم تحليل هاي مستقل كه با تأثير پذيري از فضاي فكري دهه هاي ۴۰ و ۵۰ رويكردهاي فرهنگ گرايانه و ديني را در پي داشت، حجيت روايت انحصاري مشروطه را مورد ترديد قرار داد و با ظهور گفتمان انقلاب اسلامي در اواسط دهه ۵۰ زمينه براي عبور از انحصار تاريخ نگاري روشنفكران وطني مهيا گرديد.پس از فوت مظفر الدين شاه و اندكي پس از انحلال مجلس توسط محمدعلي شاه و آغاز دوره استبداد صغير، ابتدا اصفهان و بعد از آن تهران توسط سواران بختياري و سپاه گيلان فتح شد تا پس از پيوستن سپاهيان تبريز به ايشان، زمينه  براي عزل محمدعلي ميرزا از سلطنت فراهم شود. در فضاي هيجان زده پس از فتح تهران، تهديدات بسيار جدي متوجه شيخ فضل الله گرديد و در شرايطي كه پناه بردن به هر يك از سفارتخانه هاي دولت انگليس يا دولت روس نجات جان او را در پي داشت، شيخ فضل الله پيشنهاد نصب پرچم كشورهاي بي طرف تر مثل عثماني و هلند بر در خانه خود را نيز نپذيرفت.
بعدها اين سخن او به يادگار ماند كه «من راضي هستم صد مرتبه زنده بشوم و مسلمين و ايرانيان مرا مثله كنند و بسوزانند ولي پناهنده به اجنبي نشوم.» پيش بيني  او درست بود و چند روز بعد در ميان موج هيجانات تحريك شده افراد در ميدان توپخانه به دار آويخته شد. اگر چه شيخ فضل الله در هنگام به دار آويخته شدن حتي از حمايت پسر خود نيز برخوردار نبود اما اقدام روشن بينانه او در نپيوستن به سفارت دول خارجي، عاملي شد تا به رغم قضاوت منفي آن سالها، چندي بعد تصوير ديگري از او به مردم ارائه شود كه تا حد زيادي در بردارنده وجوه مثبت و نشان دهنده علاقه او به دين و كشور باشد.
جلال آل احمد عليه روشنفكران
آل احمد در كتاب «در خدمت و خيانت روشنفكران»، جمله اي را آورده است كه به زودي مرزبندي هاي سياسي فكري بسيار راديكالي را در ايران موجب شد. در يك سوي اين مرز روشنفكران ميان سال عصر پهلوي قرار داشتند و در ديگر سو جوانهاي انقلابي كه علاوه بر تقاضاي تغيير در شيوه هاي حكومتداري دربار پهلوي، خواهان تغيير نگاهها و معيارهاي بنيادين تري همچون «نحوه قضاوت تاريخي درباره شخصيت ها» نيز بودند.
اما آل احمد چه گفته بود؟ «من نعش آن بزرگوار را بر بالاي دار، همچون پرچمي مي دانم كه به نشانه استيلاي كامل غرب و غربزدگي، پس از دويست سال كشمكش به فراز بام اين مملكت افراشته شد.» به رغم مخالفت روشنفكران عصر پهلوي، آل احمد و كتاب او با برخورد معقولانه اي از سوي جوانترها كه خواهان انقلاب در نگاهها و در عينيت هاي سياسي جامعه بودند مواجه شد. نسل جديد فعالان سياسي ايران كه در دهه هاي ۴۰ و ۵۰ رشد كرده بود، متأثر از فضاي سياسي پس از سركوب نهضت ۱۵ خرداد، رويكردهاي سابق را كه توسط نسل اول روشنفكران عهد مشروطه پي ريزي شده بود كافي نمي ديدند و نارسايي مفاهيم رايج روشنفكري براي سامان دادن يك مبارزه جدي به منظور سرنگوني سلطنت پهلوي، رفته رفته آنها را به جمع بندي جديدي رساند به طوري كه بسياري از پندارهاي روشنفكري وطني را دچار تزلزل ساخت. زلزله اي كه اين ستون ها را فروريخت و نظم جديدي كه پس از آن محقق شد، ريشه در تحولات ايران،  منطقه و جهان داشت.
ادامه دارد

سياست در جهان
روسيه تهديد مسخدوف مبني بر ترور رئيس جمهور آينده چچن را محكوم كرد
سازمان  امنيت  فدرال  روسيه  ديروز اظهارات  اصلان  مسخدوف  رهبرشورشيان  چچني  مبني  بر ترور رئيس  جمهور آينده  چچن  را محكوم  كرد.
به گزارش ايرنا از مسكو«سرگيي  ايگاتنكو» رئيس  بخش  مطبوعاتي  سازمان  امنيت  فدرال  روسيه  به خبرگزاري  اينترفكس  گفت :اين  اظهارات  مسخدوف  بيانگر شخصيت  واقعي  او بوده و بار ديگر وفاداري  وي  به  روشهاي  تروريستي  را ثابت  مي كند.
وي  از مسخدوف  به  عنوان  فردي  كه  دستانش  به  خون  مردم  آلوده  است  نام  برده وخاطر نشان  ساخت  كه  اين  اظهارات  ماسك  صلح  جويانه  او در برابر غرب  را كنارزد.
ايگناتكو تأكيد كرد كه  عمليات  بازداشت  رهبر و فرماندهان  شورشيان  چچني همچنان  ادامه  خواهد داشت .
وي  افزود: مسخدوف  از هيچگونه  حمايت  و قدرتي  در چچن  برخوردار نبوده واو و شاميل  باسايف  فرمانده  ديگر شورشيان  چچني  مسئول  مرگ ، درد و رنج مردم  اين  جمهوري  هستند.
مسخدوف  هشدار داده  است  كه  رئيس  جمهور و مقامهاي  آينده  چچن  به  اهداف بعدي  شورشيان  تبديل  شده  و برشمار حملات  خارج  از چچن  نيز افزوده  خواهد شد.
بر اثر انفجار چندي  پيش  بمب  در جايگاه  ورزشگاه  دينامو شهر گروزني  كه همزمان  با برگزاري  مراسم  روز پيروزي  ارتش  سرخ  بر آلمان  نازي  صورت  گرفت احمد قادرف  رئيس  جمهور چچن  جان  باخت .
قرار است  انتخابات  جديد رياست  جمهوري  چچن  كه  در زمان  حاضر بوسيله  كفيل رياست  جمهوري  اداره  مي شود در روز ۲۹ ماه  اوت  « ۸ شهريور» برگزار شود.
از سوي ديگر اصلان مسخدوف  رهبر جدايي طلبان  چچن  مسئوليت  حمله  ژوئن  گذشته  جدايي طلبان را در جمهوري  اينگوش  كه  به  كشته  شدن ۹۰ تن  انجاميد به  عهده  گرفت .به  گزارش  خبرگزاري  فرانسه  از مسكو،  اين  ادعاي  مسخدوف  كه  در مصاحبه  پايگاه  اطلاع  رساني  چچني ها در اينترنت  با وي  مطرح  شد اين  خطر را به  دنبال  دارد كه  هر گونه  مذاكره  احتمالي  صلح  را بين  مسكو و اين  جمهوري جدايي طلب  براي  پايان  دادن  به  جنگ  پنج  ساله اي  كه  تاكنون  ده ها هزاركشته  بر جا گذاشته  است ، از اين  هم  پيچيده  تر كند.
رهبر جدايي  طلبان  چچن  گفته  است  كه  وي  اين  عمليات  را تأييد كرده  است .
آغاز تبليغات انتخاباتي در بوسني
دنوني اواز نوشت فردا تبليغات انتخابات محلي در بوسني و هرزگوين آغاز مي شود.
به گزارش واحد مركزي خبر از سارايوو به نقل از روزنامه دنوني اواز چاپ سارايوو، كميسيون انتخاباتي بوسني و هرزگوين اعلام كرد: تبليغات انتخاباتي و معرفي رسانه اي احزاب سياسي در قالب برگزاري انتخابات محلي در اين كشور از امروز آغاز مي شود.
براساس قوانين انتخاباتي بوسني و هرزگوين ۶۰ روز پيش از برگزاري انتخابات تبليغات انتخاباتي شروع مي شود.
۱۱ مهرماه امسال در بوسني و هرزگوين انتخابات محلي برگزار خواهد شد.

به كجا چنين شتابان؟!
001011.jpg

علي دارابي
اشاره:در پي فراخوان روزنامه همشهري و اعلام آمادگي آن براي انتشار نظريات گوناگون در ارتباط با انتخابات آتي رياست جمهوري، علي دارابي از همكاران مطبوعاتي در پاسخ به مطلبي كه در تاريخ ۶/۵/۸۳ تحت عنوان انتخاب بعدي در اين روزنامه به چاپ رسيد، نامه اي ارسال داشته است كه منتشر مي شود؛ اگرچه نسبت به ادبيات آن گلايه اي دوستانه داريم و آنرا در شأن خوانندگان همشهري
نمي دانيم. يادآور مي شود هرچند كه روزنامه همشهري تحت مديريت شهردار تهران اداره مي شود، ليكن در نحوه پرداختن به كانديداهاي احتمالي رياست جمهوري كه شايد دكتر احمدي نژاد نيز يكي از آنان باشد، كمترين توجه را به ايشان داشته ايم. بنا بر اين به درخواست دكتر احمدي نژاد مطالبي كه آقاي دارابي در تمجيد از ايشان در نامه خود درج كرده بودند حذف گرديد.روزنامه همشهري با عدم جانبداري از هيچ يك از كانديداها، سياست خود مبني بر معرفي يكسان همه كانديداهاي احتمالي و انتشار نظرات آنان را ادامه خواهد داد و همه كساني را كه تا اين لحظه در مظان كانديداتوري قرار گرفته اند محترم شمرده، برايشان آرزوي توفيق دارد. اما انتظار دارد نقدها و اظهارنظرهايي كه در پاسخ فراخوان ما ارسال مي شود، به همين شيوه و بدون تبليغ و يا تخريب شخصيت اين كانديداهاي محترم تنظيم شوند و براساس واقعيات و نه توهمات و ادراك نادرست از مطلب موردنقد باشند.
مطلب آقاي دارابي را در پي مي آوريم :
روزنامه همشهري مورخ سه شنبه ۶/۵/۸۲ ش ۳۴۴۸ يادداشتي با عنوان «مقدمه اي بر انتخابات رياست جمهوري در سال ۱۳۸۴» درج نموده است. نويسنده محترم تلاش كرده است با گمانه زني مردان در صف رياست جمهوري آينده را معرفي و درباره هر يك از آنان مطالبي را درج نمايد.
از آنجا كه روزنامه همشهري تحت مديريت شهردار تهران دكتر محمود احمدي نژاد اداره مي گردد و با آگاهي و اطلاع از مواضع و باورهاي اعتقادي، مشي اصولگرايانه كه مبتني بر احترام به همگان و پرهيز از تخريب ديگران مي باشد رويكرد نويسنده محترم در جهت تبليغ برخي و تخريب تني چند مي باشد كه اصلا از اين روزنامه در دوران مديريت جديد انتظار نبود عليهذا با رعايت اختصارگويي اهم اشكالات را بيان مي كنم:
يكم): ترديدي نيست كه انتخابات رياست جمهوري آينده نه تنها براي جناح هاي سياسي بلكه براي كشور از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. اطلاع رساني و تنوير افكار عمومي رسالت مهم رسانه ها در همه حوزه ها از جمله انتخابات است كه در زمان خود بايد بيش از پيش به آن پرداخته شود. اقدام صورت گرفته در يادداشت همشهري و برخي مطبوعات ديگر درست در راستاي همان اهداف جريان افراطي و شكست خورده دوم خرداد است كه بايد از آنها به عنوان نماد انحصارطلبي، باندبازي، ناكارآمدي و قيم مآبي و تماميت خواهي ياد كرد.
طرح زودهنگام و مستمر بحث رياست جمهوري از سوي افراطيون دوم خرداد با اين هدف صورت مي گيرد كه اولا براي پوشش بر ناكارآمدي مجموعه هاي در اختيار حربه اي بيابند. ثانيا مردم را از پي گيري مطالبات واقعي خود منحرف كنند. ثالثا با حدس و گمانها و كانديداتراشي براي جريان اصولگرا به تخريب كانديداهاي محتمل بپردازند.
انتظار آن است كه روزنامه همشهري با درك اين مهم همسو با قاطبه ملت و نمايندگان متعهد آنها به پرسشگري، نظارت كارآمد و طرح مطالبات مردم كه بيكاري، گراني، ركود واحدهاي توليدي، افزايش شكاف طبقاتي، ناكارآمدي دستگاههاي اجرايي، وجود فقر، فساد و تبعيض، بي عدالتي، عدم توجه به حقوق شهروندان، كاهش ارزش پول ملي كشور، تعطيل توليد، افزايش بي رويه واردات و كاهش صادرات غيرنفتي، تورم و... از جمله آنها به شمار مي رود، بپردازد.
دوم) عدم رعايت انصاف در نگاه به كانديداهاي احتمالي، اصلي ترين ايراد مقاله است كه به چند مورد اشاره مي نمايم:
۱) هر چند نويسنده محترم بر پاره اي مواضع مهندس ميرحسين موسوي اشاره كرده است، اما بيان اين نكته كه «در صورت حضور او در عرصه رقابت مي توان پيروزي اش را پيش بيني كرد» فاقد استدلال و براهين آشكار و احتمالا آرزوي نويسنده است. چرا كه موسوي در عين داشتن پاره اي مواضع اصولگرايانه و عدالت خواهانه ،نماد تفكر دولت سالار و دولت حداكثري بوده است. وي ۱۶ سال از عرصه اداره امور اجرايي كشور به دور بوده است. نسل جوان با مواضع، ديدگاهها و برنامه هاي جديد او آشنا نيست .از سوي ديگر مگر ترديدي در اين وجود دارد كه مردم براي اداره كشور ريل گذاري جديدي كرده اند. بازپس گيري نهاد مردمي و مؤثر شوراها و قوه مقننه توسط مردم از جريان دوم خرداد گوياي عزم و اراده ملت براي واگذاري امور به جريان و اشخاص همراه، همفكر و همسو با شوراها، شهرداري و مجلس شوراي اسلامي است. پس در اين صورت، چگونه نويسنده محترم با قاطعيت حكم پيروزي موسوي را صادر مي نمايد؛ در عين حال كه بيان هرگونه نظر در خصوص مهندس موسوي را بايد به اعلام رسمي كانديداتوري وي موكول كرد، برنامه ها و مواضع جديد او را اخذ و سپس درباره آن اظهار نظر كرد.
001014.jpg

۲) جانبداري مقاله از چند كانديداي احتمالي اقدامي خلاف انتظار است در اينكه آقايان مذكور از افراد باسابقه و شناخته شده و مورد احترام در كشور هستند شكي نيست اما نوع برخورد همشهري ابهام زا و در استدلالهاي آن شك و ترديد جدي وجود دارد.نگاه و رويكرد نويسنده مقاله به گونه اي بوده كه از بين كانديداهاي اصلي جريان اصولگرا اين آقايان هستند.
آيا حضور رهبر معظم انقلاب اسلامي در مراسم توديع دكتر علي لاريجاني از سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي و بيان اين عبارت از سوي رهبري كه «ما با آقاي لاريجاني رفيقيم، برادريم و همفكريم و... و حضور من در اين مراسم نمادين است» به زعم نويسنده مقاله براي لاريجاني فقط در رقابت هاي درون جناحي امتيازي بزرگ محسوب مي شود» بي توجهي به توانايي هاي شخصي آقاي دكتر لاريجاني نيست؟
آيا لاريجاني سوابق سرپرستي و اجرايي ممتد در وزارت كار، پست و تلگراف و تلفن نداشته است كه نويسنده در صدد القاء آن است كه لاريجاني گويي از سوابق و پيشينه مديريتي و اجرايي كه بزرگترين سرمايه و امتياز براي كانديداي رياست جمهوري محسوب مي شود برخوردار نيست؟...
...و بالاخره از پاراگراف هاي اختصاص يافته به دكتر محسن رضايي بايد ياد كرد.كم نيستند برخي عناصر نزديك به مديران كه خود معضل بزرگي براي نظام شده اند، همين رانت خواران موجب كاهش اعتماد مردم به مسئولان شده اند. برابر نظرسنجي ها بسياري از مردم از مبارزه با فساد نااميد هستند و اين نااميدي رابطه معناداري با رفتار وابستگان مديران دارد و در عين حال در داخل كشور از بسياري امكانات و مزاياي نظام برخوردارند و حمايت پدر بزرگوارشان را نيز يدك مي كشند؟! فرزند دكتر رضايي كاري خبط و نادرست كرد. پدر او (محسن رضايي) پس از تلاش براي هدايت وي نه تنها حمايت خود را از فرزندش برداشت، بلكه صريحاً و باشجاعت او را از خود طرد كرد. استعمال واژه «يونيفورم نظامي» و اينكه «چندان روشن نيست مردم چگونه به استقبال يك نظامي كهنه كار خواهند رفت...» با چه هدفي به نگارش درآمده است؟ مگر كشور ما مشابه برخي كشورهاي همسايه كه زير چكمه نظاميان اداره مي شود و ارتباطي با مردم ندارند مي باشد! آيا مگر ايستادگي امروز ما مرهون ايثارگري و جانفشاني مرداني چون رضايي ها در ديروز نبوده است؟ در كدام نقطه از جهان از قهرمانان و حماسه سازان خود اين گونه كه امثال نويسنده محترم پرداخته است تجليل مي كنند؟به راستي اگر بخواهيم از معماران و نظريه پردازان بزرگ در امور دفاعي و امنيتي در سطح جهان ياد كنيم نام فرمانده سپاه پاسداران چون خود سپاه بي گمان از جايگاه و منزلت ويژه اي برخوردار است. او از مبارزان قبل از انقلاب و مهندس مكانيك از دانشگاه علم و صنعت و فوق ليسانس و دكتري اقتصاد از دانشگاه تهران دارد و قبل از دبيري مجمع تشخيص مصلحت به مدت ۷ سال رياست كميسيون اقتصادي آن را به عهده داشته است.
...من در صدد بيان اوصاف حميده و دفاع از تخصص خاصي در اين نقد نبوده ام اما چون احساس كردم كه برخي عزيزان مظلوم واقع شده اند و با شناختي كه از اين بزرگواران دارم، خود در مقام توضيح يا پاسخگويي بر نخواهند آمد و نيز احساس خطر و نگراني بزرگتري كه همانا در سايه برنامه ريزي دشمنان يا غفلت دوستان هر روز تلاش مي كند جبهه فرزندان انقلاب و ولايت را دچار اختلاف نمايد، بر خود تكليف و وظيفه داشتم كه اين مطالب را در نقد يادداشت روزنامه وزين، تأثيرگذار و صاحب سبك همشهري قلمي نمايم. از خداي بزرگ خواهانم كه همه ما را از شر دشمنان در امان نگهدارد. ان شاءالله...

سايه روشن سياست
نتيجه انتخابات آمريكا در روابط با ايران تأثير ندارد
رئيس مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه گفت: پيروزي تيم فعلي دولت آمريكا و يا حزب دموكرات به رهبري جان هربرت كري در محتواي روابط اين كشور با جمهوري اسلامي ايران تأثيري نخواهد داشت.
به گزارش روابط عمومي پژوهشكده مطالعات راهبردي، محمود سريع القلم در گفت وگوي علمي در اين پژوهشكده افزود: از لحاظ محتواي روابط ايران و آمريكا پس از پيروزي احتمالي «جان كري»، هيچ تفاوتي نسبت به دوره بوش پسر وجود نخواهد داشت.
استاد دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي با اشاره به رويكردهاي كلان هر دو حزب اظهار داشت: جمهوري خواهان با رويكرد اقتصاد آزاد و دمكرات ها با رويكرد عدالت اجتماعي به مصاف مبارزاتي يكديگر آمده اند، اما هر دو حزب نسبت به ايران و سياست هاي هسته اي آن در منطقه و جهان بسيار حساس هستند، بنابراين واكنش هر دو حزب به نتيجه نشست آتي آژانس بين المللي انرژي اتمي بستگي دارد.
وي با اشاره به سخنان اخير زبيگنيو برژينسكي مشاور امنيت ملي آمريكا در دوران رياست جمهوري جيمي كارتر، مبني بر اين كه ايران باثبات ترين كشور در منطقه خاورميانه است، گفت: اتهامات جديد آمريكا نسبت به ايران مبني بر اجازه عبور چند نفر از عاملان حادثه ۱۱ سپتامبر از خاك ايران و اتهامات بي پايه و اساس ديگر نوعي تبليغات انتخاباتي است كه دستاويز جمهوري خواهان قرار گرفته است.
سريع القلم تأكيد كرد: ملاقات آريل شارون نخست وزير اسرائيل با نامزد انتخاباتي دمكرات ها را نيز مي توان به از دست رفتن حمايت يهوديان جامعه آمريكا از نامزدي جرج بوش تفسير كرد.
وي افزود: به طور سنتي روساي جمهوري آمريكا كه براي دومين بار به مسند حكومت مي رسند از اسرائيل و خواسته هايش در منطقه خاورميانه كمتر حمايت مي كنند.
اعلام تاريخ برگزاري
انتخابات محلي در صربستان
رئيس مجلس صربستان تاريخ برگزاري انتخابات محلي در اين جمهوري را اعلام كرد.
به گزارش واحد مركزي خبر از سارايوو به نقل از روزنامه نزويسنه نوينه چاپ بانيا لوكا، پردراگ ماركوويچ رئيس مجلس صربستان اعلام كرد: انتخابات محلي در صربستان ۲۹ شهريور برگزار خواهد شد.
در اين انتخابات نمايندگان شوراهاي شهرها و شهرداران انتخاب خواهند شد. گفتني است جمهوري صربستان با جمهوري مونته نگرو كشوري به نام كشور صربستان و مونته نگرو را تشكيل مي دهد.

سياست
اقتصاد
انديشه
ايران
روزنت
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  روزنت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |