جمال يزداني
اشاره : بررسي و واكاوي زندگاني و عملكرد مردان تاريخ ساز، آنها كه حرفي براي گفتن داشته اند، كاري بسيار شاق و طاقت فرساست خصوصاً اگر شخصيت مورد بررسي داراي ابعاد متفاوت وجود انساني باشد.
به نظر مي رسد، معتبرترين و بهترين راه شناخت حيات يك شخصيت ، نه تحليل هاي ديگران و نه انديشه هاي رايج درباره او، كه تلاش براي بررسي همه جانبه وقايع تاريخي زندگي وي و آراء و عقايد او در نسبت با وقايع خاص و ويژگي هاي هر برهه است.
در اين مقاله سعي شده است كه با اتكا به تاريخ مستند زندگاني سياسي، اجتماعي امام و پيامدها و سخنراني هاي ايشان، زندگي و برخي عقايد ايشان بررسي شود . اهميت و جايگاه ثمره عملي(هر چند ناقص)طرح «ولايت فقيه» و «جمهوري اسلامي» در دوره معاصر و شناخت امتيازات ويژه آن موضوع مهم اين نوشته است.
تقسيم بندي هاي مختلفي تاكنون از زندگاني امام بر پايه «اخلاق، عرفان، فقه»(۱)و يا «دفاع، دعوت، رهبري، حاكميت»(۲) و... ارائه شده است.
مي توان مرحله آغازين حيات اجتماعي امام خميني را، شروع تحصيل ايشان در سال ۱۳۲۳ دانست. شاخصه اين مرحله قوت يافتن بعد «عرفاني» امام است . نتايج و آثار حيات فكري ايشان عبارت است از: شرح ادعيه و احاديث و شرح متون عرفاني. اين سال ها، سال هاي افزايش اطلاعات علمي ايشان در عرفان اسلامي است، اما محدود كردن «حيات فكري امام» در اين سال ها به اين جنبه، جفايي به ايشان است، چرا كه ايشان حتي در اين دوره نيز به مفاهيم اجتماعي- سياسي توجهي درخور داشتند.
مثلاً در كتاب «مصباح الهدايه الي الخلافه و الولايه» گرچه موضوع بحث كاملاً عرفاني است، اما بحث از بعد سياسي نشان دهنده دغدغه فكري امام در اين بيست و اندي سال است. ثمره اين سالهاي پرتلاش در سال ۱۳۲۳ و با انتشار اولين پيام امام خطاب به ملت ايران نمود پيدا مي كند. ايشان خواسته هاي خود را با رويكردي اعتراضي و در دو محور ساماندهي وضعيت حوزه هاي دينيه و اصلاح اوضاع حكومت در چارچوب اصل «قيام في سبيل الله» (و تأكيد بر فراموش شدگي اين وظيفه) مطرح نمودند.(۳) با اين پيام هشدار برانگيز وارد مرحله دوم مي شويم. يعني سال هاي ميان ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۸ كه شاخص فعاليت هاي فكري امام در حوزه هاي مختلف «كلام» شيعه است.
از جمله محصولات اين مرحله مي توان به انتشار كتاب «كشف الاسرار» اشاره نمود، اين كتاب در پاسخ به شبهات كتابي تحت عنوان «اسرار هزار ساله» نوشته شده است.
امام در اين كتاب به دفاع از معالم و عقايد شيعه مي پردازد. رويكرد امام در اين كتاب- در باب مسئله حكومت در اسلام- تقريباً به تمامه كلامي است. در واقع اين طرح، طرحي خام از حكومت فقه بر جامعه (كه گويا اينجا به صورت جدي بدان پرداخته شده است) بود و نه يك نظريه .در اين كتاب تمام تلاش امام بر آن است كه نشان دهد «اسلام» براي نظم بخشيدن به جامعه مسلمانان كارآمدي دارد. يكي از كارهاي عمده امام در اين كتاب نفي انديشه ها و نگرش هاي معارض است كه در باب دين، روزآمدي، حكومت و... مطرح شده بودند.
اما مرحله سوم از ۱۳۲۸ تا سال ۱۳۴۰ دوره اي است كه امام تدريس همزمان فقه و اخلاق را در دستور كار خود قرار مي دهد. نگاهي به خاطرات بسياري از روحانيون از درس اخلاق امام در قم خبر از غناي محتواي اين مباحث مي دهد . در اين مرحله امام به صورت تخصصي به مسئله «فقهي و اخلاقي» مي پردازد. شروح امام بر كتب فقهاي بزرگ(كفايه آخوند خراساني، تعليقه بر عروه الوثقي، مكاسب محرم...) نشان دهنده فعاليت عميق امام در حوزه است.
آخرين مرحله از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ (دوره تبعيد در تركيه) مي باشد كه عبارت است از به عهده گيري رهبري ديني و اجتماعي عليه ظلم و ستم رژيم.
امام در اين مرحله و در پي به وجود آمدن خلأ رهبري ديني(در اثر رحلت آيت الله بروجردي) عملاً نقش رهبري ديني و بالاتر از آن نقش رهبري اجتماعي را بر عهده مي گيرد. ايشان در اين مرحله با علني كردن دعوت مردم به قيام، دعوت روحانيت به مبارزه و اعتراض به اين قشر در بي پاسخ گذاشتن اعمال رژيم، انجام سخنراني ها و صدور پيام هاي افشا گرانه عليه فعاليت هاي رژيم، يك مرحله جديد را در تاريخ ايران رقم مي زند. ايشان در مرحله آخر از دوره نخست علنا به نفي برداشت هاي اشتباه از دين خصوصاً در دو محور «امر به معروف و نهي از منكر» و مسئله حكومت مي پردازد.اين مرحله را مي توان مرحله حيات بخشيدن و ساماندهي يك مجموعه در حال «شدن» با محوريت حضرت امام دانست. مجموعه اي متمركز از نيروهاي دغدغه مند و خسته از استبداد ويژه پهلوي. در مجموع ايشان در اين دوره به تخصص يافتن در شاخه هاي مختلف اسلامي(عرفان، كلام، فقه، اخلاق) با عطف توجه به ثمره عملي اين علوم ديني يعني «برقراري حكومت عدل» و با رويكرد (قيام لله) مي پردازد. نفي انديشه هاي غلط درباره جايگاه اجتماعي دين و نسبت دين و حكومت چشم گيرترين شاخصه تفكر و حيات امام در اين دوره است.
اما به نظر مي رسد ايشان از سالهاي ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۸به تحكيم پايه هاي ايده «حكومت اسلامي» مي پردازند.
امام از طريق انتشار بيانيه ها و پيام هاي سياسي مي كوشد تا جريان هايي را كه در داخل كشور عليه رژيم به وجود آمده اند رهبري كند و در كنار اين رهبري سياسي پرداختي تخصصي تر به مباحث فقهي دارند. دو كتاب «البيع» و «تحريرالوسيله» نمايانگر نگاه نوي ايشان به فقه جعفري است.
رويكرد امام در اين دو كتاب توجه بيشتر به مباحث اقتصادي اسلام و تمركز بر مسائل حقوقي است. شايد بتوان گفت اين پرداخت جدي به پايه هاي نظري حقوق و حقوق عمومي است كه زمينه انسجام و طرح ولايت فقيه را (در سال ۱۳۴۸ و در ضمن درس فقه در نجف اشرف) فراهم مي كند. بحث هاي منسجم امام پيرامون حكومت اسلامي كه در يازده جلسه درس بيع بيان گرديد ، خيلي سريع به عربي ترجمه و در موسم حج بين حجاج پخش شد .
اين كتاب همچنين بلافاصله با نام «حكومت اسلامي» و يا احياناً با عنوان نامه اي از امام موسوي كاشف الغطا منتشر و در سراسر ايران پخش گرديد.
البته بايد توجه كرد كه امام در بيانات خود «مسئله حكومت در اسلام» را بديهي دانسته اند. اصلي كه در نگاه به قرآن و سنت از سوي علما و فقها به فراموشي سپرده شده بود.(۵)
به عبارت ديگر يكي از ايده آل ها و آرمانهاي اسلامي امام خميني (ره) درباره حكومت است. يك بحث روايي و فقهي مفصل، استدلال هاي عقلي كلامي در اثبات حكومت و شيوه آن سخن پيرامون شيوه تحقق و حتي بيان آفات (اصلاح حوزه هاي روحانيت، از بين بردن آثار فكري اخلاقي استعمار، اصلاح مقدس نماها و...) همگي مسائلي است كه در سلسله جلسات يازده گانه و در قالب نظريه «حكومت اسلامي» مطرح مي شود.
مي توان گفت كه سال ۴۸ در واقع آغاز پرداختن به مشكلات نظري و علمي مبارزه است، در اين سال نفي ديدگاه هاي سياسي اجتماعي- ديني معارض جاي خود را به طرح يك دولت مي دهد.
به هر روي طرح امام خميني ظرف ده سال توسط ايشان در قالب انقلاب اسلامي زمينه عمل به خود گرفت، پيروزي چشمگير با كمترين هزينه و تلفات انساني ممكن، به طوري كه هنوز بسياري از متفكرين غربي با حيرت و تحسين بدان مي نگرند. «آيت ا... خميني غرب را با بحران جدي برنامه ريزي مواجه كرد، تصميمات او آن چنان رعد آسا بود كه مجال هر نوع تفكر و برنامه ريزي را از سياستمداران و نظريه پردازان سياسي مي گرفت.»(۶)
با اين همه مي توان مهمترين دوره حيات تفكر فقهي سياسي امام را سال ۵۸ تا ۶۸ دانست. اين دوره را مي توان به دو مرحله تقسيم نمود: مرحله اول از سال ۵۸ تا ۶۶ است كه نيروهاي انقلابي در اين دوره مشغول آزمون و خطا و كسب تجربه در يك حكومت جديد هستند، در اين سالها جامعه با يك قانون اساسي مصوب و مؤيد مردم و با فعاليت نيروهاي انقلابي خط امام(گرچه با اختلاف نظر و سليقه) مشغول پيشروي است، نقشي كه امام براي خود برگزيده حل اختلاف ها و جهت دهي هاي كلي سياسي است. اما مرحله دوم فاصله ميان سال هاي ۶۶ تا ۶۸ است،سالهاي توفاني تاريخ ايران كه رفتار سياسي امام رفتاري متفاوت از همه سال هاي رهبري ايشان (از آغاز ۵۷) بود، امام در همه زمينه هاي مرتبط با نظام و ريزترين مسائل آن به صراحت اظهار نظر مي كنند:
«اظهار نظر امام درباره هنر انقلاب،(۱۰) نامه به سيد حميد روحاني براي حفظ و تدوين تاريخ انقلاب از تحريف،(۱۱) اظهار نظر اقتصادي حضرت امام در پاسخ به نامه وزير كار و شوراي نگهبان،(۱۲) تبيين باز بودن دست ولي فقيه در همه احكام اسلامي حتي احكام اوليه در نامه به رئيس جمهور وقت(۱۳) يا طرح مخالفت با شرط مرجعيت براي ولي فقيه،(۱۴) تبيين دو مفهوم كليدي اسلام ناب محمدي(ص) و آمريكايي،(۱۵) اعلام انحلال گروهك نهضت آزادي،(۱۶) واكنش در مقابل جسارت به حضرت زهرا(س) در راديو(۱۷) و پيام امام به مراجع و روحانيون درباره استراتژي آينده انقلاب و حكومت اسلامي،(۱۸) تشكيل سازمان بسيج دانشجو و طلبه(۱۹) ... همگي از آن جمله اند.»
شايد بتوان گفت علت اين تغيير رفتار، دقت امام در تجارب به دست آمده توسط حكومت و مشخص شدن ضعف ها و كاستي هاي جانبي نظريه ارائه شده است. در واقع امام به نوعي دست به ترميم نظام از زاويه فقهي و عملي مي زند و در اين راه از تغيير «ادبيات و گفتمان» خود غافل نمي شود.
اين دوره دو ساله را مي توان جمع سه شأن «ولايت (رهبري) و مرجعيت و الهام آفريني» دانست. ارائه چكيده آراء و نظريات خويش و كوشش چشمگير براي تضمين مصونيت انقلاب اسلامي و نظريه ولايت فقيه از انحراف و ضلالت، مهم ترين فعاليت امام در اين مرحله دو ساله است .
* پي نوشتها در دفتر روزنامه موجود است