اشاره:مجله آمريكايي نيچر، در شماره ۱۵ جولاي خود با انتشار گزارشي از جايگاه علمي كشورهاي جهان، ايران را در مرتبه سي ام قرار داد. بازتاب هاي اين مطلب كه توسط «ديويد اي. كينگ» عضو دفتر علوم و تكنولوژي انگليس تهيه شده ما را بر آن داشت تا عيناً اين مقاله را در شماره امروز درج كنيم.
ترجمه: نيلوفر قديري
داوري درباره جايگاه علمي يك كشور هم براي دولت ها اهميت دارد، هم براي بخش هاي تجاري و اعتباري كه بايد درباره اولويت هاي علمي و بودجه آن تصميم گيري كنند.
در اين مقاله، من درباره توليد علمي و سرمايه گذاري تحقيقاتي در يك دهه گذشته را تحليل و بررسي كرده ام تا كيفيت تحقيق در عرصه هاي ملي را ارزيابي كرده و آن را در يك چارچوب بين المللي قرار دهم. براي ارزيابي كيفيت پژوهش علمي، راهها ي بسياري وجود دارد اما تعداد كمي از آنها راضي كننده بوده است. تحليل و بررسي من در واقع كار انجام شده توسط آقاي «مي» به سفارش دفتر علوم و تكنولوژي انگليس را كه اطلاعات مربوط به سالهاي ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۲ را پوشش داده، به روز كرده و گسترش داده است.
اگر چه هدف پژوهش دفتر علوم و تكنولوژي انگليس ارزيابي عملكرد اين كشور در پژوهش هاي علوم و مهندسي بوده است، اما مقاله حاضر مقياس هاي سنجش براي قضاوت درباره دستاوردها و نتايج كاري ديگر كشورها را نيز ارائه مي كند و از اين نظر مي تواند جالب توجه باشد. براي ارزيابي كميت و كيفيت علم در كشورهاي مختلف، من مقالات پژوهشي چاپ شده و مرور و ارجاع به اين مقاله ها را شمارش كرده ام. همه اين اطلاعات توسط مؤسسه اطلاعات علمي تامسون ارائه شده كه بيش از هشت هزار نشريه به ۳۶ زبان را در آرشيو دارد و در حقيقت دارنده چشمگيرترين اطلاعات در زمينه علوم و مهندسي است.
يكي از مشكلات بالقوه اين نوع تحليل مبتني بر كتاب سنجي، اين است كه مقالات مي تواند نتايج را مخدوش كند. مثلاً يك مقاله ممكن است دفعات زيادي مورد ارجاع (در مقالات ديگر) قرار گيرد، تنها به اين دليل كه نويسندگان آن در كارهاي ديگر خودشان به اين مقاله ارجاع كرده اند. با اين حال شمار زياد مقالات در اين تحقيق مي تواند چنين اختلالاتي را خنثي كند. رؤساي مؤسسات بزرگ تحقيقاتي نيز ممكن است نويسنده مقالاتي باشند كه نقش آنها در آن كاملاً غيرمستقيم باشد. اما در تحليل من تنها كشور مبدأ نويسندگان، يعني جايي كه آنها در آن كار كرده اند، در نظر گرفته شده، نه اسامي آنها. بالاخره اين كه تحليل ها درباره ارجاع به مقالات در كارهاي تحقيقاتي ديگر نبايد براي مقايسه رشته هاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد. مثلاً ، مقالات در زمينه پژوهش پزشكي بسيار بيشتر از پژوهش رياضيات، مورد ارجاع قرار مي گيرد.
من ۳۱ كشور را مورد مقايسه قرار دادم كه اين گروه مورد مقايسه شامل كشورهاي گروه ۸ و ۱۵ كشور عضو اتحاديه اروپا (البته پيش از گسترش اين اتحاديه) است. گروه مورد مقايسه را كشورهاي زير تشكيل مي دهند: استراليا، اتريش، بلژيك، برزيل، كانادا، چين، دانمارك، فنلاند، فرانسه، آلمان، يونان، هند، ايران، ايرلند، اسرائيل، ايتاليا، ژاپن، لوكزامبورگ، هلند، لهستان، پرتغال، روسيه، سنگاپور، اسپانيا، آفريقاي جنوبي، كره جنوبي، سوئد، سوئيس، تايوان، انگليس و آمريكا.
اين گروه از كشورها در حقيقت ۹۸ درصد مقالات چاپ شده اي را كه در كارهاي تحقيقاتي بيشترين ارجاع به آنها شده است، به خود اختصاص مي دهند. اين همان مقداري است كه مؤسسه اطلاعات علمي تامسون آن را يك درصد بيشترين مقالات مورد ارجاع قرار گرفته از نظر رشته و سال چاپ»، مي خواند. ۱۶۲ كشور باقيمانده ديگر دنيا كمتر از ۲ درصد اين مقالات را به خود اختصاص مي دهند.
جدول شماره ۱- رتبه بندي كشورها
۱۶- روسيه
|
۱-آمريكا
|
۱۷- فنلاند
|
۲- انگليس
|
۱۸- اتريش
|
۳- آلمان
|
۱۹- چين
|
۴- ژاپن
|
۲۰- كره جنوبي
|
۵- فرانسه
|
۲۱- لهستان
|
۶- كانادا
|
۲۲- هند
|
۷- ايتاليا
|
۲۳- برزيل
|
۸- سوئيس
|
۲۴- تايوان
|
۹- هلند
|
۲۵- ايرلند
|
۱۰- استراليا
|
۲۶- يونان
|
۱۱- سوئد
|
۲۷- سنگاپور
|
۱۲- اسپانيا
|
۲۸- پرتغال
|
۱۳- بلژيك
|
۲۹- آفريقاي جنوبي
|
۱۴- دانمارك
|
۳۰- ايران
|
۱۵- اسراييل
|
۳۱- لوگزامبورگ
|
|
|
باشگاه رده نخست ها
جدول شماره يك كل مقالات چاپ شده و ارجاع به اين مقالات را براي گروه مورد مقايسه نشان مي دهد كه اين شامل همه رشته هاي علوم و مهندسي است. هر يك از مقالات مورد ارجاع قرار گرفته، يك بار براي كشوري كه نويسنده در آن مستقر است محاسبه شده است. بنابراين بعضي مقالات دوبار يا بيشتر مورد محاسبه قرار گرفته اند. مجموع مقالات منتشره كشوري از رقم كل دنيا پيشي گرفته و اين به دليل همكاري هاي بين المللي بوده است. براي ارائه يك رقم خالص دقيق، مقالات تكراري كه نويسندگاني چند مليتي دارند در شمارش حذف شده اند.
ترتيب رده بندي در جدول شماره يك تا حد محدودي تحت تأثير متغير انتخاب شده قرار گرفته و شبيه جدول سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۴ است. در صد سهم ارجاع به مقالات در كارهاي پژوهشي جهاني در حقيقت سهم ملي كشورها در همه رشته هاست و به همين دليل رشته هايي كه بيشترين ارجاع به آن مي شود، مانند پزشكي اهميت زيادي دارد. دراين فهرست آمريكا در رديف نخست قرار دارد، اگر چه ۱۵ كشور اتحاديه اروپا اكنون بيشتر از آمريكا مقاله منتشر مي كنند (نمودار شماره يك) و از نظر نقل قول مقالات هم، چندان عقب تر از آمريكا نيستند. انگليس در اين فهرست در رديف دوم قراردارد و ژاپن و آلمان هم در حال كم كردن فاصله خود هستند. سهم آمريكا از ارجاع به مقالات علمي اش در كارهاي پژوهشي، بين سالهاي ۱۹۹۳ و ۲۰۰۲ ، ۳ درصد كاهش يافته، در حالي كه سهم انگليس و آلمان افزايش پيدا كرده است. سهم انگليس در سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷، ۸۷/۱۰ درصد، در سالهاي ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ ، ۳۹/۱۱ درصد و در سال ۲۰۰۱ ، ۶/۱۱ درصد بوده است.
كشورهاي عضو گروه هشت در ميان كشورهاي رديف اول اين فهرست هستند، اما روسيه از زمان فروپاشي اتحاد شوروي شاهد كاهش چشمگير سرمايه گذاري در علم بوده است. كشورهاي كوچكتر اروپاي شمالي در رديف هاي نخست جدول هستند.
ميزان مشاركت كشورها در صحنه علمي جهان شاخص مهمي است و همچنين مي تواند براي مقايسه حاصل و نتايج كارهاي علمي آنها در مقايسه با جمعيت و توليد ناخالص داخلي كشورها مورد استفاده قرار گيرد. نمودار شماره(۲) تراكم ثروت يا سرانه توليد ناخالص داخلي كشورها را با تراكم ارجاع به مقالات مقايسه كرده است. در اين ارزيابي كشورهاي كوچكتر اين گروه، كشورهاي اسكانديناوي، اسرائيل، هلند و سوئيس، همگي براساس اين معيار عملكرد بسيار خوبي داشته اند. كشورهايي با تراكم ثروت سرانه بين ۶۰۰/۲۰ دلار (اسپانيا) و ۳۵۸۰۰ دلار (آمريكا)، تراكم ارجاع مقالاتشان ده برابر بوده است. در سوي ديگر اين طيف، كشورهاي چين و هند قرار دارند كه اگر چه توليد ناخالص داخلي اشان آنها را در مقام هاي دوم و چهارم دنيا قرار مي دهد، اما از نظر تراكم ارجاع به مقالات در رديف هاي پاييني قرار دارند.
شمار ارجاع به مقالات، ابزار سنجش مناسبي براي ارزيابي تأثير توليد علم يك كشور است.
براي اطمينان از عدم مخدوش شدن تحليل مي توان راههاي ديگر تحليل اطلاعات را امتحان كرد و ميانگين هر رشته اي را از نظر چاپ و نقل قول مقالات علمي محاسبه كرد. اين ميانگين را براي همه رشته ها در اين ۳۱ كشور بين سالهاي ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ در نظر گرفته شده است. در ميان كشورهاي گروه ۸ ، آمريكا در رديف نخست قرار دارد، اما باز هم فاصله ميان آمريكا، انگليس و آلمان طي اين سالها كم شده است. همانطور كه آمار مربوط به آمريكا نشان مي دهد، كاهش سهم اين كشور در ارجاع به مقالات به دليل شمار اندك مقالات چاپ شده با متوسط كيفيت بالاتر است.
به نظر نمي رسد اين نتايج نشان از نوع جانبداري به نفع كشورهاي انگليسي زبان داشته باشد، چرا كه اكنون پذيرفته شده است كه همه مقالات با كيفيت بالا به زبان انگليسي چاپ مي شود. اما با توجه به سهم عمده آمريكا، شواهد نشان مي دهد ترجيح آمريكايي ها به ارجاع به مقالات آمريكايي ممكن است اين تحليل را مخدوش كرده باشد. اين امكان وجود دارد كه ژاپن و روسيه كه از نظر علمي نسبت به ديگر كشورهاي مهم دنيا در انزوا قرار دارند، از اين نظر لطمه ديده باشند.
تقسيم رشته ها
دولت ها به نشانه هايي حاكي از قدرت و ضعف رشته هاي علمي براساس مقايسه هاي بين المللي نياز دارند. مقايسه يك رشته در كشورهاي مختلف آسانتر از مقايسه دو رشته در يك كشور است.
راههاي گوناگوني براي طبقه بندي رشته ها وجود دارد. پايگاه اطلاعاتي سازمان توسعه و همكاري اقتصادي اروپا، پنج گروه كلي را مورد استفاده قرار مي دهد: علوم پزشكي، علوم طبيعي، علوم كشاورزي، مهندسي و تكنولوژي و علوم اجتماعي.
در انگليس ارزيابي براي مشخص كردن بودجه تحقيقات عمومي براساس ۶۸ واحد رشته اي انجام مي گيرد. دفتر علوم و تكنولوژي انگليس نيز بودجه خود را ميان هفت شوراي پژوهشي تقسيم مي كند كه هر يك با بازوي اجرايي جداگانه از سوي دولت، فعاليت مي كنند.
با توجه به همه اين تقسيم بندي ها، ما تحليل خود را براساس هفت طبقه بندي انجام داديم: پزشكي باليني، پزشكي پيش باليني، علوم بيولوژيك محيط زيست، رياضيات، علم فيزيك و مهندسي.
سهم ارجاع به مقالات در هر يك از اين طبقات مقياس جداگانه اي بدست مي دهد. مقايسه اين ارقام نشان مي دهد هر چه ميزان ارجاع و چاپ مقالات در كشورها بيشتر بوده، تأثير و سهم كشورها در صحنه بين المللي علم نيز افزايش يافته است. ميزان مقالات كشورهاي گروه ۸ به استثناي آمريكا به طور جداگانه محاسبه شده است. سهم آمريكا از اين نظر تقريباً سه برابر انگليس است و به همين دليل به طور جداگانه با مقياس متفاوتي مورد ارزيابي قرار گرفته است.
اين محاسبه نشان مي دهد، روسيه در علوم فيزيك و مهندسي قوي و در علوم انساني ضعيف است، ژاپن در علوم فيزيك و مهندسي قوي است، فرانسه در رياضيات قدرت دارد، آلمان بيشترين تأثير را در علوم فيزيك دارد و انگليس در علوم پزشكي، انساني و محيط زيست و رياضيات در رديف نخست قرار دارد اما در علوم مهندسي و فيزيك چندان قدرتي ندارد.
مقايسه آمريكا و كشورهاي اروپايي نشان مي دهد كه آمريكا همچنان از نظر رشته اي مقالات بيشتري دارد و اين را مديون علوم انساني است.
كشورهاي اروپايي در زمينه علوم فيزيك و مهندسي از آمريكا نيرومندتر هستند، اما در زمينه علوم انساني و پزشكي ضعف دارند.
تحليل «مي» در سال ۱۹۹۷ شامل ارزيابي توليد علم نسبت به بودجه هزينه اي دولت براي تحقيق و توسعه است و هيچ دفاع و بحثي صورت نگرفته است. اما در مقاله حاضر به اظهارنظرات و بحث ها توجه شده است.
طبقه بندي هاي زير عوامل مهمي در اين تحليل هستند: تحقيق و توسعه آموزش عالي كه حاصل آن افرادي با مدارك و اثرات چاپ شده پژوهشي هستند؛ تحقيق و توسعه دولتي كه بودجه بيشتري نسبت به آموزش عالي به خود اختصاص مي دهد؛ تحقيق و توسعه با بودجه عمومي يعني مجموع دولت و آموزش عالي؛ تأمين بودجه تحقيق و توسعه آموزش عالي از طرف بخش تجارت؛ و هزينه ناخالص داخلي براي تحقيق و توسعه.
در اين ميان نكته جالب توجه وجود تأثيرات بين المللي است، به طوري كه افزايش هزينه هاي يك كشور ممكن است باعث افزايش توليد علم در ديگر كشورها شود، به ويژه در مواردي كه همكاري هاي مستقيم وجود دارد.
در زمينه تأمين مالي عمومي توسعه و تحقيق، انگليس در رديف چهارم و نزديك آمريكا قرار دارد و از نظر توسعه و تحقيق آموزش عالي در رديف ششم جاي گرفته است اما از نظر توليد علم در رديف نخست قرار دارد. در مقابل، ژاپن از نظر بودجه كلي توسعه و تحقيق در رديف سوم، از نظر آموزش عالي در رديف اول و از نظر شاخص هاي توليد در رديف هفتم قرار دارد.
دنياي نابرابر
كشورهايي كه هشت جايگاه نخست رده بندي نقل قول هاي علمي (جدول شماره يك) را اشغال كرده اند، ۵/۸۴ درصد از مقالاتي را كه بين سالهاي ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ بيشترين ارجاع به آنها شده است و رقمشان يك درصد است، توليد كرده اند.
۹ كشور بعدي ۱۳ درصد اين مقالات را توليد كرده اند و ديگر كشورهاي باقيمانده جدول ۵/۲ درصد آنها را توليد كرده اند. نكته ديگر اينكه اگر چه تحليل من تنها ۳۱ كشور از ۱۹۳ كشور دنيا را در برگرفته، اما اين كشورها ۵/۹۷ درصد مقالاتي را كه بيشترين ارجاع به آنها شده است، توليد كرده اند. پيامدهاي سياسي اين ارقام به گونه اي است كه نمي توان درباره آن بزرگنمايي كرد. آفريقاي جنوبي كه در جايگاه ۲۹ قرار دارد، تنها كشور آفريقايي موجود در اين فهرست است. از ميان كشورهاي اسلامي تنها ايران در اين فهرست وجود دارد كه آن هم در رده سي ام جدول قرار دارد و اين در حالي است كه توليد ناخالص داخلي بسياري از اين كشورها بالاست و شخصيت هاي علمي برجسته اي در آنها وجود دارند.
حرف من در مقابل اين آمار اين است كه توسعه پايدار اقتصادي در بازارهاي رقابتي دنيا نيازمند مشاركت مستقيم در توليد دانش است. حتي پيشرفت در زمينه هاي درماني، آب سالم، تصفيه فاضلاب، تغذيه و حمل و نقل نيازمند توانايي هايي در مهندسي، تكنولوژي، پزشكي، اقتصاد و علوم اجتماعي است.
لازم به يادآوري است كه اين رده بندي نتوانسته تحولات مهم به ويژه در كشورهايي چون چين در رده ۱۹ و هند در رده ۲۲ را طي سالهاي اخير نشان دهد. اين كشورها در چند سال گذشته پايگاه و جايگاه علمي خود را به سرعت توسعه داده اند. مؤسسات عمده علمي هند قدرت زيادي دارند و فارغ التحصيلان با معلوماتي تربيت مي كنند كه در رشد پايدار اقتصادي كشور نقش مهمي داشته اند. دانشگاههاي چين هم از استانداردهاي بالايي برخوردارند كه در زير ساخت هاي پژوهشي و تحقيقاتي سرمايه گذاري خوبي انجام داده اند.
چين در زمينه ديگري هم موفق بوده و آن بازگرداندن دانشمندان تحصيلكرده و آموزش ديده در خارج، به ويژه در آمريكا بعد از اتمام تحصيل و دوره آموزشي شان است. اما توليدات ملي علم در اين كشور، هنوز با اين تحولات همگام و متناسب نشده است.
مقايسه هاي ديگري هم درباره فعاليت هاي تحقيقاتي كشورها صورت گرفته است. مثلاً مقايسه برندگان چهار جايزه بين المللي علمي يا يكصد نفري كه در هر يك از ۱۴ رشته علمي بيشترين ارجاع و نقل قول از آنها شده است.
از ميان ۱۲۲۲ دانشمند كه بيشترين ارجاع به آنها شده است ۸۱۵ نفر يعني ۶۶ درصد آمريكايي و تنها ۲۵۱ نفر از انگليس(۱۰۰)، آلمان(۶۲)، فرانسه(۲۹)، سوئيس(۲۶)، سوئد(۱۷) و ايتاليا(۱۷) هستند. قطعاً دستمزد بالايي كه دانشگاهها و مؤسسات آمريكايي براي جذب دانشمندان ارشد دنيا پرداخت مي كنند، عامل مهمي در اين برتري است.
دانشگاه شانگهاي اخيراً فهرست ۵۰۰ دانشگاه برتر دنيا را منتشر كرده است. معيار اين رده بندي شمارش برندگان جوايز نوبل از سال ۱۹۱۱ تا ۲۰۰۲، پژوهش هاي انجام شده و مقالات چاپ شده در مجلات Sciene
براساس اين معيارها، ۱۵ دانشگاه از ۲۰ دانشگاه برتر، آمريكايي، چهار دانشگاه انگليسي و يك دانشگاه ژاپني هستند. آمريكا همچنين ۷۵ درصد از ۴۰ مؤسسه برتر علمي دنيا را به خود اختصاص داده است.
در فهرست يكصد دانشگاه برتر دنيا، ۵۸ دانشگاه آمريكايي و ۳۱ دانشگاه اروپايي هستند.
اما مقايسه ارقام جدول يك و نمودار يك نشان مي دهد، شكاف ميان آمريكا و اروپا در زمينه توليدات علم در حال كاهش است. اروپا اكنون در زمينه علوم فيزيك، مهندسي و رياضيات با آمريكا برابري مي كند. سهم انگليس از ارجاعات علمي بعد از آمريكا در مقام دوم جهان است. نكته تناقض آميز اين است كه شايد يكي از دلايل نيرومندي جايگاه انگليس كاهش بودجه دولت براي فعاليت هاي علمي بين سالهاي ۱۹۸۰ و ۱۹۹۵ باشد. بسياري از دانشمندان انگليسي به اين كاهش بودجه به شدت اعتراض كردند و براي جبران آن به منابع ديگر از جمله صنعت روي آوردند كه اين رويكرد نتيجه داده است.سرمايه گذاري صنعت و تجارت انگليس در امر پژوهش در بالاترين حد در دنيا قرار دارد.
نيرومندي پايگاه علمي يك كشور لازم نيست كه حتماً مستقيماً به توليد ثروت منجر شود. مثلاً با اينكه همه به قدرت علمي انگليسي مدت هاست اذعان دارند، اما فقط همين اواخر بود كه اين قدرت به توسعه و انتقال دانش در ميان آموزش عالي و صنعت منجر شد. قدرت علمي فوايد ديگري هم براي كشورها و براي كل دنيا دارد.
ما با خطراتي روبرو هستيم كه دولت ها در همه جاي دنيا در مقابل آن بايد به دانشمندان خود متوسل شوند، از تروريسم بين المللي گرفته تا شيوع بيماري ها و خطر گرم شدن زمين.