اديب وحداني-بهترين ميزان الحراره تحولات اجتماعي در امربكا هميشه موسيقي مردمي اين كشور يوده است.آهنگ هاي زيادي توسط هنرمنداني كه در آينده به خاطر همين كارشان مشهور شدند ساخته شد. درست روز بعد از شروع جنگ آمريكا يا ويتنام آهنگي با عنوان نمي خواهم به سربازي بروم ساخته شد.
وقتي فرنك زپا شروع به داد زدن كرد كه
«نمي خواهم به سربازي بروم
جنگ ها زشتند
خاكي اند و سردند
و نمي خواهم كسي در سنگر تير بخورد»
هيچكس فكر نمي كرد كه جان كري قرار است سال ها بعد و درست در بحبوحه انتخابات رياست جمهوري آمريكا به خاطر فرماندهي نامناسب اش در ويتنام تقاص پس بدهد.
عده زيادي از سربازان سابق آمريكايي در ويتنام دور هم جمع شده اند تا كري را هو كنند و روزنامه ها به كار آمده اند تا يادآوري كنند كه كري مدتي در تلاش بوده است تا اصلا به جنگ ويتنام نرود، اما جان كري و همفكرانش هنوز براي تبليغ رهبري او براي جنگ هاي آينده هم كه شده به تبليغ براي دوره اجباري سربازي كري مي پردازند، دوره اي كه چندان هم پرافتخار نبود.
در واقع جان كري بعد از جنگ ويتنام مجبور شد در مقابل يك كميته سناي آمريكا شهادت بدهد تا به همه بفهماند كه وقتي دستور تيراندازي به سوي اهداف نامعلوم را صادر مي كرده، مجبور بوده است كه اين كار را انجام دهد، چرا كه احتمال مي داده كه در محيط، آدم هاي نظامي حاضر باشند و در عوض، شاهكار او به مرگ يك زن خانه دار، يك پسربچه ۱۲ ساله و چند غيرنظامي ديگر انجاميد.
كري خيلي دوست داشت كه در زمان جنگ آمريكا با ويتنام به پاريس برود و درس بخواند. آن چيز كه درباره حضور كري در ويتنام مشخص است، اين است كه او ۱۶ ماه در آنجا حاضر بوده، گرچه حتي سايتي از سوي برخي از حاضران در جنگ افتتاح شده كه «كري دروغ مي گويد» نام دارد و قرار بود كتابي به نام « ناتوان در دستور دادن، سربازان عليه جان كري سخن مي گويند» در روز يكشنبه چاپ شود. ظاهرا دقيقا عكس آنچه كه بايد رخ دهد در مورد سوابق كري رخ داده است، چرا كه در اين كتاب بسياري از سربازان وظيفه اي كه تحت فرماندهي كري فعاليت مي كردند معتقدند: «او كه نتوانست در يك ترعه كوچك در دلتاي مكونگ در شمال ويتنام درست فرماندهي كند، نمي تواند جنگ آمريكا عليه تروريسم! را به پيش ببرد.» در اين كتاب همچنين ذكر شده است كه كري يك دهكده كوچك را با فندك آتش زده است. به يك گروه غيرنظامي حمله كرده و با مسلسل حيوانات كوچك را به قتل رسانده است. در كتاب حتي به نقل از جورج بيتز كه در تمام دوران خدمت همراه كري بوده است آمده كه وي «هنوز در بهت آنچه كري دستور داده بود» به سر مي برد.
البته برخي ديگر از سربازان معتقدند كه كري فرمانده خوبي بوده است، مثلا يك كلاه سبز به اسم جيم رسمن در ۱۳ مارس ۱۹۶۹ گفته است كه وقتي او پس از حمله ويت كنگ ها به قايقش، زخمي در كنار رودخانه رها شده بود، كري او را نجات داده و گزارش همين امر توسط آقاي رسمن موجب شده بود كه كري يك ستاره برنز شجاعت دريافت كند. بنا به تحليل واشنگتن تايمز «به نظر مي آيد كه دليل به سخن آمدن هم قطاران سابق جان كري درباره فرمانده يا همكار سابقشان، تبليغات كري و همفكرانش، درباره ضدجنگ ويتنام بودن اين كهنه سرباز است.» جو ضد جنگ ويتنام هميشه در آمريكا وجود خواهد داشت و چيزي است كه بسياري از مردم آمريكا هنوز هم نسبت به آن حساسيت دارند. جان كري اكنون با بسياري از جوانان سابقي كه ضد جنگ با ويتنام بودند روبه رو است كه ميانسالان آمريكايي محسوب مي شوند. در طرف ديگر قضيه افرادي قرار دارند كه از نسل هيپي هاي ضد جنگ و صلح دوست باقي مانده اند و ضد كري فعاليت مي كنند. شناخته شده ترين اين افراد بروس سپرينگزتين است كه به همراه ۹موسيقيدان ديگر يك تور ضد جنگ - ضدكري را به راه انداخته تا افكار عمومي و به خصوص اذهان جوانان را نسبت به تاثير حضور چنين افراد خطرناكي در كاخ سفيد روشن كند. كري كه به خصوص با تاثيرات فراوانش در قضيه ايران كنترا(مك فارلين) به عنوان فردي با گرايش هاي خاص به سياست خارجي آمريكا شناخته شده است كه اتفاقا ۲۰سال كامل وقتش را در سناي آمريكا حرام كرد تا بودجه ارتش و سيا را كاهش بدهد و نتوانست، اين بار به دردسر بدي افتاده است.