يكشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۶۷
از سربازكري تا رئيس جمهور كري
جنايات جنگي تا ضديت با جنگ نامزد رياست جمهوري آمريكا
013200.jpg

اديب وحداني-بهترين ميزان الحراره تحولات اجتماعي در امربكا هميشه موسيقي مردمي اين كشور يوده است.آهنگ هاي زيادي توسط هنرمنداني كه در آينده به خاطر همين كارشان مشهور شدند ساخته شد. درست روز بعد از شروع جنگ آمريكا يا ويتنام آهنگي با عنوان نمي  خواهم به سربازي بروم ساخته شد.
وقتي فرنك زپا شروع به داد زدن كرد كه 
«نمي خواهم به سربازي بروم
جنگ ها زشتند
خاكي اند و سردند
و نمي خواهم كسي در سنگر تير بخورد»
هيچكس فكر نمي كرد كه جان كري قرار است سال ها بعد و درست در بحبوحه انتخابات رياست جمهوري آمريكا به خاطر فرماندهي نامناسب اش در ويتنام تقاص پس بدهد.
عده زيادي از سربازان سابق آمريكايي در ويتنام دور هم جمع شده اند تا كري را هو كنند و روزنامه ها به كار آمده اند تا يادآوري كنند كه كري مدتي در تلاش بوده است تا اصلا به جنگ ويتنام نرود، اما جان كري و همفكرانش هنوز براي تبليغ رهبري او براي جنگ هاي آينده هم كه شده به تبليغ براي دوره اجباري سربازي كري مي پردازند، دوره اي كه چندان هم پرافتخار نبود.
013092.jpg

در واقع جان كري بعد از جنگ ويتنام مجبور شد در مقابل يك كميته سناي آمريكا شهادت بدهد تا به همه بفهماند كه وقتي دستور تيراندازي به سوي اهداف نامعلوم را صادر مي كرده، مجبور بوده است كه اين كار را انجام دهد، چرا كه احتمال مي داده كه در محيط، آدم هاي نظامي حاضر باشند و در عوض، شاهكار او به مرگ يك زن خانه دار، يك پسربچه ۱۲ ساله و چند غيرنظامي ديگر انجاميد.
كري خيلي دوست داشت كه در زمان جنگ آمريكا با ويتنام به پاريس برود و درس بخواند. آن چيز كه درباره حضور كري در ويتنام مشخص است، اين است كه او ۱۶ ماه در آنجا حاضر بوده، گرچه حتي سايتي از سوي برخي از حاضران در جنگ افتتاح شده كه «كري دروغ مي گويد» نام دارد و قرار بود كتابي به نام « ناتوان در دستور دادن، سربازان عليه جان كري سخن مي گويند» در روز يكشنبه چاپ شود. ظاهرا دقيقا عكس آنچه كه بايد رخ دهد در مورد سوابق كري رخ داده است، چرا كه در اين كتاب بسياري از سربازان وظيفه اي كه تحت فرماندهي كري فعاليت مي كردند معتقدند: «او كه نتوانست در يك ترعه كوچك در دلتاي مكونگ در شمال ويتنام درست فرماندهي كند، نمي تواند جنگ آمريكا عليه تروريسم! را به پيش ببرد.» در اين كتاب همچنين ذكر شده است كه كري يك دهكده كوچك را با فندك آتش زده است. به يك گروه غيرنظامي حمله كرده و با مسلسل حيوانات كوچك را به قتل رسانده است. در كتاب حتي به نقل از جورج بيتز كه در تمام دوران خدمت همراه كري بوده است آمده كه وي «هنوز در بهت آنچه كري دستور داده بود» به سر مي برد.
البته برخي ديگر از سربازان معتقدند كه كري فرمانده خوبي بوده است، مثلا يك كلاه سبز به اسم جيم رسمن در ۱۳ مارس ۱۹۶۹ گفته است كه وقتي او پس از حمله ويت كنگ ها به قايقش، زخمي در كنار رودخانه رها شده بود، كري او را نجات داده و گزارش همين امر توسط آقاي رسمن موجب شده بود كه كري يك ستاره برنز شجاعت دريافت كند. بنا به تحليل واشنگتن تايمز «به نظر مي آيد كه دليل به سخن آمدن هم قطاران سابق جان كري درباره فرمانده يا همكار سابقشان، تبليغات كري و همفكرانش، درباره ضدجنگ ويتنام بودن اين كهنه سرباز است.» جو ضد جنگ ويتنام هميشه در آمريكا وجود خواهد داشت و چيزي است كه بسياري از مردم آمريكا هنوز هم نسبت به آن حساسيت دارند. جان كري اكنون با بسياري از جوانان سابقي كه ضد جنگ با ويتنام بودند روبه رو است كه ميانسالان آمريكايي محسوب مي شوند. در طرف ديگر قضيه افرادي قرار دارند كه از نسل هيپي هاي ضد جنگ و صلح دوست باقي مانده اند و ضد كري فعاليت مي كنند. شناخته شده ترين اين افراد بروس سپرينگزتين است كه به همراه ۹موسيقيدان ديگر يك تور ضد جنگ - ضدكري را به راه انداخته تا افكار عمومي و به خصوص اذهان جوانان را نسبت به تاثير حضور چنين افراد خطرناكي در كاخ سفيد روشن كند. كري كه به خصوص با تاثيرات فراوانش در قضيه ايران كنترا(مك فارلين) به عنوان فردي با گرايش هاي خاص به سياست خارجي آمريكا شناخته شده است كه اتفاقا ۲۰سال كامل وقتش را در سناي آمريكا حرام كرد تا بودجه  ارتش و سيا را كاهش بدهد و نتوانست، اين بار به دردسر بدي افتاده است.

دكه
رئيس جديد سيا
طبعا با شيرين كاري هايي كه جورج تنت در مقام رياست سازمان سيا به بار آورد، تغيير او و انتخاب يك جانشين قوي برايش يكي از خواست هايي بود كه بسياري از رئيس جمهوري ايالات متحده مي  طلبيدند.
جورج بوش كه موضوعات امنيت ملي و سياست خارجي مهم ترين موضوعات مديريت اش در كاخ سفيد محسوب مي  شود در بحبوحه تبليغات انتخابات پيش روي رياست جمهوري در هر دو زمينه فعال تر شد. در درجه اول حملا ت اخير سربازانش به نجف و در سطحي ديگر، انتخاب يك جاسوس سابق به رياست سازمان سيا دو عنوان خبري مهم صفحه اول روزنامه هاي جمعه آمريكا بودند.
 
013164.jpg
013167.jpg
013170.jpg
013173.jpg

وحشت عراقي و خنده هاي آن شب زندان
013179.jpg
خاطره از: حجه الاسلام والمسلمين سيدعلي اكبر ابوترابي
در وزارت دفاع يكي از سربازان منقضي خدمت سال ۵۷ از استان فارس به نام آقا ماشاالله هم بود كه پايان خدمتش را گرفته بود و به عنوان بسيجي خدمت مي كرد.
او در ميمك به اسارت دشمن درآمده بود، بدين صورت كه رزمندگان اسلام حمله اي داشتند و منطقه اي را از دشمن گرفتند و دوربين ديد باني كه آنجا نصب شده بود، به دست توانمند بسيجيان اسلام به غنيمت گرفته شد. دشمن مي خواست در آن منطقه  پاتكي داشته باشد.
بعد از مدتي فقط يك نفر مانده بود و او نيز ماشا الله بود كه وقتي ديده بود در محاصره است، خود را از بالاي صخره به پايين پرت كرده بود و بر اثر ارتفاع زياد، يكي از پاهايش از مچ شكسته يا در رفته بود. زير صخره با آن پاي شكسته و بدن مجروح مدت سه روز خود را مخفي مي كند و بعد كه به اسارت درآمده بود براثر ضرب و شتم، مختصر رمقي هم كه داشت از دست داده بود.
او را آوردند و در سلول مجاور ما انداختند. به قول ما ايرانيها ناي حرف زدن و ناله كردن هم نداشت.
همان شب حدود ساعت ۳۰:۱۲ يكي از افسران بعثي را براي چند ساعتي به خاطر اين كه تنبيهش كنند درون سلول انداختند.
حدوداً ساعت يك نيمه شب بود كه افسر عراقي زنداني، از دست ايرانيها فرياد مي زد و مي گفت: مرا نجات بدهيد. اين پاسدار ايراني مرا امشب خفه مي كند و نمي گذارد من امشب تا صبح زنده بمانم.
ما چند نفري هم كه در سلول كناري بوديم، از خنده شب بسيار خوبي داشتيم. آنقدر اين سخن براي ما جالب بود و براي دشمن مايه آبروريزي، كه نگهبان زندان كه درجه  داري بود از بچه هاي بغداد، مي آمد و آهسته كنار سلول پشت پنجره به آن افسر بعثي فحش مي داد و مي گفت: «فلان فلان شده! اين پايش شكسته و قدرت تكان خوردن ندارد. چرا اين طور مايه آبروريزي مي شوي»؟ و مي رفت، ولي دو مرتبه افسر عراقي با صداي بلند داد مي زد كه اگر من امشب در اين سلول بمانم، اين ايراني مرا مي كشد.
آخر سر، نگهبان كه اسماعيل نام داشت، به سراغ افسر رفت و مي خواست ساكتش بكند، ناگزير شد سري هم به ما بزند كه مي خنديديم.
او مي گفت: ابوترابي! سربازان و بسيجيان شما در جبهه ها چه كردند كه ترس و دلهره و وحشت، وجود اين افسر بي شعور ما را كه بيش از چهل سال از عمرش گذشته فراگرفته است!
شهيد بغداد
«قاسم عبدي» از سينه به پايين فلج شده بود. سينه اش به شدت مجروح بود.
يازده روز در بيمارستان بوديم. «قاسم» فقط آب مي خورد. نمي توانست غذا بخورد. عراقي ها او را رها كرده بودند. گاه گاهي مي آمدند و آتش سيگارشان را روي سينه يا صورت يا زير گلوي او مي گذاشتند.
قاسم فقط «الله اكبر» مي گفت.
روز يازدهم، روي دست هاي خودم به شهادت رسيد.
بچه ها به او لقب دادند؛ «قاسم، شهيد بغداد.»
ساجد شهيد
دستهايمان را با سيم تلفن محكم بسته بودند. دوازده نفر در زيرزميني كوچك زنداني بوديم؛ چهار روز مي گذشت و ما همچنان گرسنه و تشنه مانديم.
ساعت ۹ شب، داشتيم نماز مغرب و عشاء مي خوانديم كه چند افسر مست وارد زيرزمين شدند و به سوي اسيري كه در حال سجده بود حمله كردند. يكي از آنها، جفت پا روي سر آن برادر پريد. ديگران هم وحشيانه به طرفش يورش بردند.
آن ساجد خدا بيهوش شده بود كه او را از بالاي پله ها به پايين هل دادند. چند لحظه بعد، شهيد شد.

القاعده در كورن فلكس!
اداره مواد غذايي و دارويي آمريكا در مورد تلاش احتمالي تروريست ها براي آلوده كردن مواد غذايي و دارويي هشدار داد. لستركرافرد، كفيل اداره مواد غذايي و دارويي آمريكا گفت: اطلاعاتي در مورد برنامه شبكه تروريستي القاعده براي مسموم كردن مواد غذايي به دست آمده. كرافرد گفت: اين اطلاعات در جريان بازداشت ها و بازجويي هاي اخير از افراد مظنون به دست آمده است. اداره موادغذايي و دارويي آمريكا، همچنين دو نوع دارو را براي معالجه افرادي كه در معرض پرتوهاي راديواكتيو پلوتونيوم قرار مي گيرند، تاييد كرد. به گفته كفيل اداره مواد غذايي و دارويي آمريكا، بخشي از اقدام لازم براي مقابله با يك حمله تروريستي با سلاح هسته اي است.

سگ۶۰ هزار دلاري
سگ محافظ نماينده آمريكا در افغانستان از يك مرسدس گرانتر است.
اين سگ بلژيكي كه از نوع«مالينوا» است و «سيسكو» نام دارد، ماموريت حفاظت از زلماي خليل زاد، نماينده آمريكا در افغانستان را بر عهده دارد.
در افغانستان هر شخصي پيش از ديدار با خليل زاد بايد از مقابل بيني سياه فوق العاده حساس «سيسكو» عبور كند تا نسبت به نبودن مواد منفجره همراه وي اطمينان حاصل شود. يك بازرسي عجيب كه فقط سيسكو از پس آن بر مي آيد! قيمت اين سگ كه كار آن بسيار ارزنده و غير قابل قيمت گذاري است، ۶۰ هزار دلار برآورد شده است.
«سيسكو» كه نسبت به شناسايي چند بوي مختلف آموزش ديده ،در گرماي۳۵ درجه اي افغانستان توانسته است با موفقيت به كار خود ادامه دهد.
شناسايي اماكن و اشخاصي كه قرار است، خليل زاد از آن عبور كند را «سيسكو» به همراه يك سگ ديگر به عهده دارند.

مولن روژ
فرهاد فرجاد
013176.jpg

رينر جاي گريفين را گرفت 
پروژه جديد تد گريفين- كه هنوز عنوان آن مشخص نشده- با حضور جنيفر آنيستون، مدت كوتاهي پس از آغاز به كار، دستخوش تغيير و تحول شد. گريفين كه پيشتر فيلمنامه هاي موفقي چون ۱۱ نفره اوشن و مردان چوب كبريتي را نوشته است، يك هفته پس از نشستن روي صندلي داغ كارگرداني، مصائب آن را تاب نياورد و از پروژه كناره گرفت. به جاي او، راب رينر قرار گرفت تا كنار جورج كلوني و استيون سودربرگ (هر دو به عنوان دستيار توليد) پروژه را ادامه دهد.
سينماروها از رينر، دو فيلم «وقتي هري با سالي ملاقات كرد» و «بينوايي» را به ياد دارند.
كريون براي دريم وركز فيلم مي  سازد
013188.jpg

وس كريون، خالق چند فيلم موفق در ژانر وحشت، قصد دارد تا تريلر «چشم قرمز» را براي كمپاني دريم وركز كارگرداني كند.
فيلمنامه اين پروژه را كارل الس ورث (نويسنده چند مجموعه تلويزيوني) نوشته  است. داستان، روي زني متمركز است كه در هواپيما به گروگان گرفته مي  شود. رباينده اين زن از او مي  خواهد تا در ترور يك تاجر كمكش كند، در غير اين صورت پدر او را خواهد كشت.
هنوز هنرپيشه خاصي براي پروژه معرفي نشده، اما فيلم به حتم از اواخر امسال كليد خواهد خورد.
چهارمين بليد مي  آيد
013182.jpg

ساخت چهارمين قسمت از فيلم بليد قطعي شد. ديويد گوير، نويسنده و كارگردان فيلم« » Aint it good News(خبر خوبي نيست؟) كارگرداني چهارمين بليد را عهده دار شده و از همين حالا اعلام كرده است كه در قسمت جديد، وسلي اسنيپز حضور نخواهد داشت.
به احتمال فراوان، مايكل جاي وايت (هنرپيشه سرزمين عجايب) جاي خون آشام داستان را خواهد گرفت.
گوير در رابطه با انتخاب خود گفته است: در حقيقت، اين مردم بودند كه به طرق مختلف، سپردن نقش خون آشام به وايت را پيشنهاد دادند. فراموش نكنيد فروش فيلم بسته به ذائقه مردم است. آنها هستند كه سود و ضرر فيلم را رقم مي  زنند. چرا به خواسته شان عمل نكنيم؟
ديويد راكسين درگذشت 
013185.jpg

ديويد راكسين، آهنگسازي كه به خاطر موسيقي دو فيلم …Separate Tables” و …Forever Amber” (هميشه كهربا) نامزد دريافت جايزه اسكار شده بود، در سن ۹۲ سالگي درگذشت. وي در طول عمر هنري خود ترانه هاي زيبايي چون «كري»، «زندگي مرموز والتر ميتي» و «لورا» را خلق كرد. ترانه لورا كه با اشعار جاني مرسر درآميخت، تاكنون توسط بيش از ۴۰۰ هنرمند خوانده و اجرا شده است

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |