دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۳
۱۴ سال ميزبان آزادگان يوسف تبار
امروز آزادگان
حضور آزادگان در مجالس چهارم، پنجم، ششم و هفتم ،در سنگرهاي علم و دانش، در دانشگاه ها و در مقاطع مختلف كارشناسي، در حوزه هاي علميه و در بخش هاي توليدي، كشاورزي و اقتصادي خود دليلي بر توانمندي آنهاست
001644.jpg
روزي كه در ميان بدرقه اهل محل راهي جبهه شد، چهره اش را به خاطر سپردم و روزي كه پس از سه سال اسارت در بند دشمن با آزادگي بازمي گشت، تماشايش كردم، لاغر شده بود و گونه هايش فرورفته نشان مي داد

۱۴ سال از آن روزها ي شور انگيز گذشته است،  روزهايي كه از پس سال ها اسارت، دگر بار دلاوران اين آب و خاك ظفرمندانه پا به خاك پاك ميهن گذاشتند و با ورودشان جان همه دلشدگان را كه يك لحظه از ياد آنها غافل نمانده بودند، آكنده از شورمستانه ديدار كردند.
از آن روزها، آن هنگامه هاي شادباش بي دريغ را به خاطر داريم كه در پيش پاي رزم آوران از بند رسته برپا شده بود ؛ در ولوله هايي كه خاطره شان همچنان در ياد همه زنان و مردان اين سرزمين تابناك است.
به خاطر داريم بذر اميد كه در آن شادمانه ترين پيشوازها به گل نشسته بود! همان گونه كه مادران انديشيده بودند و روزهاي فراق و انتظار را سپري كرده بودند. فرزندان به آغوش وطن و مادر بازگشتند و روزهاي فراق به سررسيد.

التيام زخم ها
بسياري از آنها فراقي به عظمت دماوند بردل و شماري تن فرسوده از جور و جفاي ساليان دور و دراز اسارت به همراه دارند.
با اين همه در ۲۶مرداد سال ۱۳۶۹ زخم هاي انتظار التيام يافت و در روشناي نگاه سرشار از تقدير و سپاس مردم، از روزهاي فراق و بيداد كمتر نشاني ماند بر چهره آزادگان ميهن. و اين گونه بود راز ماندگاري سرافرازانه در همه اين سده ها: «آن دلاوران تا واپسين نفس جنگيدند،  آن دليران، كوهوار رنج اسارت را به تن خريدند و آن سال هاي بند و زنجير تنها آزموني بود تا در آن صلابت مردان، به تماشا بنشينند.
۱۴ سال است كه بر كناره اين چشمه نوش، درس صلابت و پايداري مي نوشيم و هنوز چشمه جاري و جوشان است، بار ديگر آن روزها را به خاطر مي آوريم و بر قدومشان درود مي فرستيم.
۱۴ سال از آن روزهاي خاطره و شاد مي گذرد. اما هنوز گويي زمان زيادي نگذشته است، هنوز عطر ايثار، اخلاص،  پايمردي و مقاومت در كوچه پس كوچه هاي محله هاي خاني آباد، جواديه، جوانمرد قصاب، مهر آباد، نظام آباد، سبلان،  آذري، راه آهن و شهرهاي مشهد، اصفهان،  تبريز و شيراز ساري و جاري است نه آن گونه كه آن روزها جاري بود، بلكه نوع ديگري از تلاش و تكاپو براي زندگي جريان دارد، مگر نه اين كه زندگي پستي  و بلندي، اوج و حضيض، بالا و پايين اسارت و آزادي، فقر و رفاه و عطوفت و غضب دارد. و آزادگان كه امروز نهادهاي مقاومت و پايداري، يادمان زنده استقامت و قهرمانان بي نام و نشان اين مرز و بومند، بي هيچ ادعايي كار و تلاش و فعاليت و رنج و مرارت را باز هم به جان مي خرند تا زندگي جريان داشته باشد؛ چرا كه يك روي سكه زندگي رنج و روي ديگرش گنج است و آزادگان سرافراز اين دو را با هم تجربه و اندوخته سال هاي اسارت مي دانند.
تجربه هاي سخت
روزي كه در ميان بدرقه اهل محل راهي جبهه شد، چهره اش را به خاطر سپردم، و روزي كه پس از سه سال اسارت در بند دشمن با آزادگي باز مي گشت، تماشايش كردم لاغر شده بود و گونه هايش فرو رفته نشان مي داد. در چشمانش يك نيروي ناشناخته برق مي زد او حالا مردي شده بود، سرشار از تجربه هاي سخت و جانكاه كه از بوته آزمايش سرافراز بيرون آمده بود. سه سال آزگار آكنده از لحظه هاي سخت و دشوار به او درسي بزرگ داده بود. وقتي بعدها پاي صحبتش نشستم با افتخار مي گفت: مي دانم آزادي چقدر ارزش دارد و چگونه بايد براي حفظ آزادي جنگيد و مبارزه كرد.
در روزهاي اسارت، دشمن مي كوشيد اراده ما را در هم شكند و همه جور وعده وعيد وجود داشت. آنها شلاق و شيريني را يك جا عرضه كرده بودند و تو بايد انتخاب مي كردي. اما تن، شب و روز آماج شلاق هاي دشمن بود، شلاق هاي گوناگون: تحميل، توهين، تحقير و انواع فشارهاي روحي و جسمي كه از خواسته مان بگذريم و به ميهن خود، نظام جمهوري اسلامي و مردم خيانت كنيم. مي دانستم روزهاي دشوار و تحمل ناپذير فشار و شكنجه دشمن مي گذرد. اما آنچه باقي مي ماند مهم است و امروز كه در هواي پاك وطن نفس مي كشم به آن روزهاي دشوار آزمايش مي انديشم.
او يكي از آزادگان ميهن ماست و اكنون پس از ۱۴ سال از آن زمان هنوز طنين فريادهايش را در حالي كه بر دوش مردم محله ما قرار داشت مي شنوم. او با سربلندي مي گفت: هيچ كس نمي تواند آزادي را از ملت، بگيرد و ما را در بند كند، چرا كه با آزادي خو گرفته ايم و زندگي مي كنيم.
صادقيان آزاده ديگري است كه از روزهاي دشوار اسارت در خاك دشمن مي گويد: آنها اعتقادات ما را هدف گرفته بودند. چه اعتقادات ديني و چه غرور ملي و ميهني به نماز خواندن بچه ها حساس بودند و حفظ شعائر ديني در اسارتگاه آنان را به خشم وامي داشت اما در ميان همان ها هم كساني بودند كه از مقاومت ايرانيان لذت مي بردند، اگر چه فرصت بروز نداشتند، اما چشم هايشان از آنچه در درونشان مي گذشت خبر مي داد و به اين اصل مي رسيديم كه وقتي براي حفظ ارزش هاي انساني مقاومت كني، در همه جا سربلند خواهي بود.
وضعيت آزادگان
آزادگان پس از سپري شدن دوران اسارت در چه مرحله اي هستند و چه مي كنند آنها اكنون تا چه ميزان از خدمات و امكانات ستاد رسيدگي به امور آزادگان رضايت دارند،  مسئولان براي آنها چه كرده اند؟
در اين باره رئيس ستاد رسيدگي به امور آزادگان مي گويد: شماري از آزادگان از دانشگاه ها فارغ التحصيل شده و نزديك به ۴۰ هزار نفر از آزادگان در بخش هاي مختلف مشغول به كارند كه از اين ميان ۶۴ درصد در بخش دولتي و ۲۰ درصد در بخش خصوصي فعاليت دارند و ۱۱ هزار نفر نيز با هماهنگي دستگاه ها با دريافت وسائل نقليه مشغول به كار شده اند.
آزادگان در پاسخ به مسئولان برخي گلايه مندند و برخي به طور نسبي اظهار رضايت مي كنند.
يك طلبه آزاده در اين باره گفت: مدت چهار سال در عراق اسير بودم و در حال حاضر با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم مي كنم، وي مي افزايد: لحظه اي كه قدم به خاك ميهن گذاشتم،  باشكوه ترين دقايق زندگي ام بود. خدا را سپاس گفتم و بر خاك داغ اين سرزمين كهنسال بوسه زدم.   همه چيز رنگ مهرباني داشت.درد آزاردهنده معده ام كه در سال هاي اسارت پيوسته عذابم مي داد، هنوز آزارم مي دهد.
اعتراض
سال گذشته در روزهاي مصادف با بازگشت آزادگان شماري از آزادگان تهراني خواستار اجراي قانون حمايت از آزادگان و آيين نامه هاي مربوطه بخصوص ماده ۱۸۰آيين نامه اجرايي قانون وظيفه عمومي شده بودند.
ماده ۱۸۰ آيين نامه اجرايي قانون خدمت وظيفه عمومي مصوب ۱۹/۷/۱۳۶۳ مجلس شوراي اسلامي و مصوب ۱۳/۵/۱۳۶۴ هيأت وزيران درمورد آزادگان وظيفه مقرر كرده است:
پرسنل وظيفه اي كه در حين خدمت وظيفه عمومي اسير يا مفقودالاثر بشوند، حسب مورد تا پايان دوره اسارت يا تعيين تكليف از طريق واحد مربوطه به عائله تحت تكفل آنان با ترتيب زير حقوق پرداخت خواهد شد:
الف- در دوره ضرورت از حقوق درجه مربوطه و پس از پايان دوره ضرورت و ورود به دوره احتياط از حقوقي معادل حقوق ثابت هم درجه كادر ثابت.
ب- در صورتي كه در حين اسارت و يا مفقودالاثر بودن دوره احتياط آنان منقضي گرديده و وارد مرحله ذخيره اول شوند، از حقوقي معادل حقوق ثابت يك درجه بالاتر از درجه دوره احتياط.
ج- در صورتي كه حين اسارت يا مفقودالاثر بودن وارد مرحله ذخيره دوم شوند، از حقوق معادل يك درجه بالاتر از ذخيره اول.
آزادگان مذكور با در دست داشتن مدارك مربوطه در گفت  وگو با خبرنگار ايرنا گفتند: براي پيگيري و اجراي اين قانون دستور لازم صادر شده، اما با گذشت سال ها از صدور اين دستور، مفاد آن هنوز اجرا نشده است.
مجيد غلاث يكي از آزادگان كه حين اسارت با درجه ستوان دوم مشغول انجام خدمت وظيفه بوده است، گفت: براي اجراي اين ماده، پيگيري هاي زيادي انجام شده، اما تاكنون نتيجه اي حاصل نشده است.
حميد نعيمي يكي ديگر از آزادگان، در حالي كه متن نامه شادروان حجت الاسلام سيدعلي اكبر ابوترابي فرد را در دست داشت، گفت: برخي از آزادگان از افراد منقضي خدمت سال ۵۶ بوده اند، اما حسب وظيفه شناسي و رشادت به صفوف رزمندگان اسلام پيوسته و تعدادي هم در مراتب سرباز درجه دار و افسر وظيفه به مناطق عملياتي اعزام شده اند.
اين نامه در سال ۷۶، براي اجراي كامل قانون حمايت از آزادگان و آيين نامه هاي مربوط بخصوص ماده ۱۸۰ قانون وظيفه عمومي مصوب ۱۳۶۳ مجلس شوراي اسلامي در مورد آزادگان وظيفه نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، خواستار دستور و امر به اجرا شده است.
علي يوسفي يكي ديگر از آزادگان، متن نامه اي به امضاي دكتر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح را به خبرنگار ايرنا ارائه كرد.
در اين نامه، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح خواستار مشخص شدن موارد و مصاديق عدم اجراي اين مقررات شده است. تني چند از آزادگان گفتند: بازگشت به اين درخواست ستاد كل نيروهاي مسلح، مدارك تعدادي از آزادگان مشمول مقررات ماده ۱۸۰، از سوي نمايندگي ولي فقيه در امور آزادگان براي ستاد كل نيروهاي مسلح و وزارت دفاع ارسال شده، اما تا كنون ترتيب اثري به آنها داده نشده است.
عباسعلي وكيلي، رئيس ستاد رسيدگي به امور آزادگان در اين خصوص گفت: موضوع استيفاي حقوق آزادگان وظيفه برحسب اجراي ماده ۱۸۰ قانون وظيفه عمومي طي جلساتي با حضور مسئولان مربوطه و شوراي مشاورين در امور ايثارگران در حال پيگيري است.
امروز آزادگان
اين كه امروز، آزادگان سرافراز اين ميهن در كجايند، چه مي كنند و به آن روزها چگونه مي انديشند بايد به سراغ آنها رفت. از آنها سخن شنيد سخني كه خميرمايه آن استقامت، پايداري، آزادگي و فرزانگي است.
برخي از آنها از كم مهري ها گله مندند، برخي تمايل زيادي به بازخواني و بازگويي دوران اسارت ندارند، برخي ديگر موفقيت امروز خود را مديون پختگي در دوران اسارت مي دانند و دسته اي هم با حسرت از آن روزها ياد مي كنند اما در اين ميان خاطرات و سخنان سيدحسين ميرسيد كه در سال ۱۳۶۱ به اسارت بعثيان درآمده، شنيدني است:
مدتي بود كه جو رعب و وحشت ناشي از فشار روحي و رواني دشمن بر سراسر اردوگاه سايه افكنده و جو آرام را از كبوتران شكسته بال گرفته بود به طوري كه حتي دو نفر اگر با هم صحبت مي كردند مورد بازجويي قرار مي گرفتند. اضطراب و دلهره ناشي از ضرب و شتم هاي نابهنگام و بي مورد همه را سخت آزار مي داد و كلافه كرده بود به حدي كه دشمن تصور مي كرد، در اين شرايط اسرا حاضرند تن به هر نوع خواسته اي براي رهايي از اين وضعيت بدهند و آنها را همانند مهره اي بي اراده به هر سمت و سويي كه مي خواهند بچرخانند، لذا روي خيال خام خويش درصدد اجراي نقشه از پيش طراحي شده برآمدند.
ساعت ۵/۱۰ صبح بود. اسرا هر كدام سر در گريبان كار انفرادي خويش بودند ناگهان سوت گوشخراشي به صدا درآمد و همه را به وسط اردوگاه فراخواندند. همه مي دانستند كه اين گونه سوت ها خبر از حادثه اي تازه دارد. همزمان سروان  هادي رئيس سياسي - عقيدتي اردوگاه «الانبار» با تعدادي چماقدار وارد شد. هر كس كه در هر كجا قرار دارد بايد سرپا بايستد به صورت خبردار تا به او اجازه استراحت دهد. به هر حال ميز و صندلي را حاضر و سروان هادي با يك بغل پرونده پشت ميز سخنراني قرار گرفت و او كلام خود را با گفتاري از امام علي(ع) بدين سان شروع كرد. قال علي كرم الله وجهه: «خير الكلام ما قل و دل» و بدين مضمون ادامه داد: من دلم به حال شما مي سوزد، شما بايد الان پشت ميزهاي مدرسه باشيد، تشكيل خانواده داده در كنار زن و فرزندان خويش زندگي كنيد. شما الان مهمان ما هستيد و رئيس جمهور ما دستور داده كه ما از شما پذيرايي كنيم و ... در نهايت سخن را بدين جا كشاند و گفت: همه بدبختي هاي شما زير سر خميني است كه شما را به كوره هاي جنگ فرستاده و به اين روز سياه نشانده. با ذكر نام مبارك حضرت امام (ره) يكباره فرياد صلوات فضاي پراختناق اردوگاه را در نورديد و محيط هاي اطراف را عطرآگين ساخت و جان تازه اي به عاشقان روح الله بخشيد و صداميان را دچار سراسيمگي و آشفتگي ساخت.
پايان سخن
در پايان بايد بر اين نكته تأكيد كنيم كه نبايد فرياد هلهله و شادي و غريو بلند شكرگزاري آن همه ايراني در آن روز تاريخي يعني ۲۶ مرداد ماه سال ۶۹ در همان روز باقي بماند و اينك ما با نوشتن ياد و خاطره اي از آن روزها، تنها در فكر يادآوري آن باشيم. اكنون بايد ببينيم همان آزادمرداني كه تفكر آزادگي را به مردم هديه كردند در كجاي چرخه اين نظام اسلامي جاي دارند؟ چگونه مي انديشند و چه مي كنند؟ آيا وظايف آنها محدود به همان چند سال اسارت بود و ديگر هيچ؟ چقدر از آنها در عرصه هاي بعد از جنگ و دوران سازندگي عمراني و فرهنگي استفاده كرده ايم؟
البته حضور آزادگان در مجلس چهارم و پنجم و ششم و از همه مهمتر در مجلس هفتم و نيز در سنگرهاي علم و دانش، در   مقاطع مختلف دانشگاهي، در حوزه هاي علميه، در بخش هاي توليدي و كشاورزي و اقتصادي، در پست هاي مهم و كليدي وزارتخانه ها و ادارات دولتي و غيردولتي و ... خود دليلي بر توانمندي آنها بوده است، اما تأكيد مي شود، وظيفه خطير آنها، حضور فعال در جبهه هاي فرهنگي است. اگرچه در چند سال گذشته آنها در سنگرهاي فرهنگي نيز حضوري موفق داشتند، ولي با توجه به تهاجم گسترده فرهنگي از سوي دشمنان عليه ارزش هاي انقلاب اسلامي، اهميت حضور و نقش آنها بيش از پيش مهم جلوه مي كند. آنها مي توانند با ابتكار، خلاقيت و مديريت كارآمد و تعهد و اخلاصي كه در آنها وجود دارد، در اين سنگرها نقش قابل توجه و در خور تحسيني ايفا كنند. مبادا فراموششان كنيم و خداي نكرده آنها را به بوته فراموشي بسپاريم. عباس اسدي

زندگي
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |