چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۷۰
خبرسازان
Front Page

ارتباط القاعده و آسيموف
ايزاك آسيموف نويسنده خستگي ناپذير قرن مي نوشت و مي نوشت و مي نوشت
013509.jpg
نادر شاكرين- ايزاك، كودكي دوست داشتني و خجالتي بود كه هميشه غرق در افكار خود بود. او در سال ۱۹۲۰ در روستاي كوچكي به نام پتروويچي در روسيه به دنيا آمد. سه سال بيشتر نداشت كه به همراه خانواده اش براي گام نهادن در راهي درخشان به آمريكا رفت. دوران كودكي خود را در بروكلين مي گذراند و هميشه درباره مسايل عجيب و غريبي حرف مي زد كه بچه هاي ديگر از آن سردرنمي آوردند، اما مثل بچه هاي ديگر رفته رفته بزرگتر شد تا به مدرسه رفت. ايزاك دربين همكلاسي هايش شاگردي خوب بود، اما چيزي در وجودش بود كه در ديگر دوستانش يافت نمي شد. دربين درس هاي مدرسه، تاريخ، علوم تجربي و ادبيات را دوست داشت و بعد از مدرسه مشغول مطالعه كتاب هاي مورد علاقه خود مي شد. بالاخره ايزاك كوچولو موفق شد در ۱۶ سالگي دبيرستان را به پايان برساند. تصويري كه پدر ايزاك براي آينده اش ترسيم كرده بود، پزشكي حاذق بود كه به كمك دردمندان مي شتابد. او هم براي برآوردن خواست پدر به دانشگاه كلمبيا رفت و در آنجا به تحصيل شيمي پرداخت. ايزاك كه ديگر جواني برومند شده بود شيمي را به پزشكي ترجيح داد و تا پايان راه (يعني مقطع دكتراي) شيمي رفت. پس از اتمام تحصيلاتش مانند بسياري ديگر از كساني كه مقطع دكترا را به پايان مي برند به عنوان استاديار در همان دانشكده پزشكي دانشگاه كلمبيا مشغول به كار شد. ايزاك به اسيدهاي آمينه (مواد اصلي تشكيل دهنده ژن ها) علاقه داشت و در همين زمينه تحقيق مي كرد. اما آرزوي قهرمان قصه ما كه ۳۸سال از عمرش مي گذشت چيز ديگري به اسم نويسندگي بود. ايزاك از ۱۹سالگي كار نويسندگي را شروع كرده بود و توانسته بود خود را در مجلات آن روزها حسابي مطرح كند و هزاران نفر را مجذوب داستان هاي علمي - تخيلي خود درمورد جهان و كهكشان ها كند. اما ديگر وقت آن بود كه با تمام نيرو به سوي هدف خود پرواز كند و معجزه قلم خود را به رخ همگان بكشد. با وجود اينكه تنها سه سال بود به عنوان استاديار در دانشگاه كار مي كرد، آنجا را رها كرد و يك نويسنده تمام وقت شد. باورنكردني است اگر بشنويد كه ايزاك در طول عمر خود ۴۷۰ كتاب نوشت. شايد فكر كنيد نوشتن اين همه كتاب تنها درصورتي امكان پذير است كه اين آثار از انديشه تهي باشند و تنها چرندياتي منظم شده يا حتي نامنظم باشند. اما اگر هريك از كتاب هاي ايزاك آسيموف را خوانده باشيد مطمئنا متوجه شده ايد كه در پس همه اين كلمات تفكر والايي وجود دارد كه تنها مي تواند زاييده دغدغه هاي كسي باشد كه به مسايلي بسيار اساسي مي انديشد. ايزاك آسيموف خود را فقط به كتاب هاي علمي - تخيلي محدود نمي كرد و هر از چندي آثاري درمورد تاريخ، شكسپير (نويسنده زبردست انگليسي) و حتي آثار طنز منتشر مي كرد. گستردگي اطلاعات و نگاه تيزبين و فكر ژرف انديش او به همراه قلم روان و لحن راحت او باعث خلق آثاري شد كه هم ازلحاظ ادبي اهميت دارند و هم مفاهيمي اساسي همچون خلقت، انسانيت، اخلاق و آينده را در قالبي بسيار شيرين به كام خوانندگان مي ريزند. جالب است بدانيد سرعت او در نوشتن كتاب بسيار زياد بود. ايزاك صد كتاب اول خود را در مدت تقريبا ۲۰سال نوشت، ولي پس از گذشت ۹سال و نيم ديگر صد كتاب ديگر هم به افتخارات خود افزود. اين نويسنده چيره دست ۱۰۰ كتاب سوم خود را در مدت كمتر از ۶ سال نوشت، يعني تقريبا هر سه هفته يك كتاب!!!
نوشته هاي ايزاك بقدري شيوا و همه فهم بود كه باعث شد كتاب هاي او به عنوان كتاب درسي در مدارس تدريس شود، اطلاعات علمي پيشرفته اي در كتاب هاي او بود، اما اين داده ها آنچنان در پيچ و خم هاي داستان حل مي شد كه كوچكترها و بزرگترها را براي آموختن و فكر كردن تشنه و تشنه تر مي كرد. هر اثر ايزاك آسيموف رودخانه اي از دانسته هاست كه به دريايي از انديشه ها ختم مي شود. داستان هاي علمي- تخيلي ايزاك را مي توان به سه بخش بزرگ تقسيم كرد؛ بخش اول اين آثار در مورد روبات هاست. چگونه روبات ها توليد مي شوند؟ چگونه كم كم بر زندگي ما تاثير مي گذارند و چگونه رفته رفته انسان ها را برده خود مي كنند؟ تفكري كه در پس پرده آثار دسته اول او پنهان است با وجود ظاهر دلخراش آثار، راهنماي خوانندگان به سوي منطق ، تفكر و اخلاق است. روبات ها با اينكه دست ساخته بشر هستند اما به علت تهي بودن از احساسات بسيار دقيق تصميم گيري مي كنند و براي خود اخلاق و مرامي را ايجاد مي كنند كه بسيار عقلاني تر و خالصتر از نوع انساني آن است و همين دستاورد آنها موجب چيرگي آنها بر نوع بشر مي شود. گروه دوم داستان هاي علمي- تخيلي ايزاك در مورد امپراتوري هايي است كه يكي پس از ديگري روي خرابه هاي تمدن قبلي مي رويند، رشد مي كنند، شكوفا مي شوند و به دست خود نابود مي شوند.
در اين كتاب ها ايزاك به تحليل رفتار انسان ها و نكات مثبت و منفي نوع بشر مي پردازد. دانسته هاي تاريخي ايزاك نقش بسزايي در نگارش اين آثار دارد. تاريخي كه ايزاك براي آينده تصوير مي كند به بازه اي ۵۰ هزار ساله مي پردازد؛ مدت زماني كه در آن انسان به طرز متوالي  نابود و مجددا خلق مي شود.
گروه موسسات شالوده دسته سوم آثار اوست. گروهي كه براي بهبود وضعيت به دور هم گرد مي آيند و با تلاش و كوشش زياد پايه هاي تمدن جديد خود را بنيان مي گذارند. آثار گروه سوم همواره مورد توجه ايزاك بوده و حدود يك سوم آثار بلند او را تشكيل مي دهد. ايزاك تا اوخر عمر به تكميل مجموعه كتاب هاي اين دسته پرداخت و آخرين كتاب او در اين گروه «موسسان، پيش به سوي آينده» است كه نگارش آن در سال ۱۹۹۲ به پايان رسيد. اما مشهورترين كتاب هاي گروه آخر، «آثار سه گانه موسسان» با نام هاي «موسسان»،«موسسان و امپراتوري» و« موسسان دوم» است كه بين سال هاي ۳-۱۹۵۱ ميلادي خلق شدند.
شاهكارهاي ايزاك تاثيرات زيادي بر روي جوامع به ويژه افرادي كه خواهان ايجاد تحول وپيدايش نظامي جديد بين انسان ها هستند، گذاشت. البته همه اين تاثيرات مثبت نبودند. برخي از اين افراد تحول طلب كه انس و الفتي هم با ديدگاه شديدا اخلاقي و بشر دوستانه ايزاك نداشتند از كتاب هاي او براي نيل به اغراض پليد خود استفاده كردند. به طور مثال شوكوآساهارا رهبر فرقه آوم شيزيكيو (حقيقت مطلق) كه به دنبال ايجاد دنياي جديدي براي پيروان خود بود، با بهره گيري از آثار سه گانه موسسان به آموزش و شست وشوي مغزي مريدانش پرداخت. نتيجه فعاليت اين گروه چيزي نبود جز انتشار گاز سمي سارين كه منجر به مرگ ۱۲ انسان بيگناه در مترو توكيو شد.
برخي از صاحب نظران امور استراتژيك بر اين باورند كه گروه القاعده هم براساس همين آثار سه گانه موسسان به وجود آمده است زيرا اولين كتاب سه گانه يعني موسسان در سال۱۹۵۲ به زبان عربي ترجمه شد و نام آن به «القاعده» بازگردانده شد. به هر حال حتي اگر صدام و ده ها خونخوار ديگر تاريخ بشر هم كتاب هاي ايزاك آسيموف را دستاويزي براي رسيدن به اهداف شوم خود قرار داده باشند چيزي از ارزش بالاي كارهاي ايزاك نمي كاهد زيرا هر كس كوچكترين آشنايي با روحيه اخلاقگرايانه ونوع دوستانه او داشته باشد و البته كمي هم عقل سالم در سرش باشد متوجه مي شود كه غايت آثار اين نويسنده بزرگ، عشق و درستكاري براي همه زمينيان است. ايزاك آسيموف اين فرمانده پير و باتجربه دنياي علم و تخيل پس از ۷۲ سال زندگي و سيرآب كردن تشنگان حقيقت در سال ۱۹۹۲ در شهر نيويورك به ديار باقي شتافت.

كيف خالي ملكه انگليس
سيد حسين غضنفري-هر آنچه كه در كيف دستي شما پيدا شود بيانگر قسمتي از خصوصيات شما و شخصيت تان است. مثلا اگر كسي خرت و پرت هاي عادي در كيفش داشته باشد مشخص نمي كند كه او چه جور آدمي است، چرا كه در هيچ كيفي چيز عادي اي پيدا نمي شود و حتي يك چيز مشخص هم نيست كه در دنيا بتوان آن را جزو محتويات ثابت كيف همه آدم ها دانست. در واقع شما غير از آستركيف (اگر كيف دولايه باشد) هيچ چيزي را نمي توانيد پيدا كنيد كه در كيف همه آدم ها ثابت باشد! اما همه اين مقدمات براي اعلام خبر تعيين چيزهايي است كه در كيف ملكه انگليس وجود دارد. يك پاپاراتزي (عكاس ماجراجوي نشريات زرد) در انگليس اخيرا عكسي از محتويات كيف مورد نظر منتشر كرده تا به كنجكاوي دايم مردم درباره محتويات كيفي كه گشوده نمي شد پاسخ دهد. بسياري مانند «ادي ايزارد» (مجري برنامه هاي تلويزيون) معتقد بودند كه داخل كيف ملكه اليزابت آجر يا يك دستگاه ضد تروريستي (مثل چاقوي ضامن دار) بوده است. برخي ديگر حدس هاي ديگر مي زدند و پاسخ ، البته هيچ است. توي آن كيف هيچ چيز نيست، چرا كه ملكه طبيعتا احتياجي به حمل و نقل پول هم ندارد. اما يك پرسش. پس، دليل حمل كيف چيست؟
درباره موضوع دليل حمل كيف هم بسياري، حرف هايي مي زنند. مثلا بعضي معتقدند كه آن كيف براي علامت دادن به همراهان استفاده مي شود. مثلا اگر كيف مورد نظر در دست راست او باشد، يعني ملكه دوست دارد كه به صحبت خود با فرد مخاطب ادامه دهد و اگر آن را در دست چپ بگيرد، يعني «من را زودتر از دست اين آدم نجات دهيد.» جالب است كه ملكه در تمام مدت ديدار با جورج بوش كيف خود را (حتي در كاخ خودش) به همراه داشت و تمام وقت، آن را در دست چپ خود گرفت.
نتايج يك تحقيق درباره نظرات كارشناسي درباره محتويات كيف ها و ربط آن به شخصيت آدم ها پيش روي شماست.
به نوشته كتاب«فرهنگ خواب» نوشته «ديداير كالينز» خواب ديدن در مورد محتويات كيف شخصي شما بدين معنا است كه شما از اينكه ديگران راجع به شما چه نظراتي دارند بيش از اندازه نگران هستيد. اگر در خواب مشغول گشتن ته كيف خود بوديد، بدين تعبير است كه شما رازي را كشف خواهيد كرد يا در حالت بدتر مچ شما در حين انجام كار گرفته مي شود!
كريستين ديمانگوت كارمند ۲۹ ساله از شرق «نيوكاسل» اعتراف كرد كيفش بيشتر شبيه به سطل زباله است تا وسيله اي براي حمل اسناد ضروري. «همين امروز تميزش كردم، كلي كارت تبريك، يك بطري آب و يك ساندويچ درونش بود.» با توجه به كيف نو، شيك و مد امروزي اش باورش سخت است كه در كيف او نامه هايي براي پست كردن، پنل ضبط اتومبيل، كيف پول، چندين خودكار، شانه تاشو و ماتيك لب وجود داشت!
او مي خندد و مي گويد: «تازه الان خاليه! يه بچه دارم كه معمولا خرت و پرت هاي اونرو هم بايد تو كيفم حمل كنم.جيم گودي روانشناس، در اين باره مي گويد: «هرچند تحقيقات خاص علمي در اين باره صورت نگرفته است، اما محتويات كيف خانم ها و شخصيت آنها با هم مرتبط است.»
سوال اين است: چرا خانم ها كيفشان را پر از از اشياي بي ربط مي كنند؟
جيم مي گويد: «بعضي اين حس را دارند كه بايد براي هر حادثه اي آماده باشند كه اين خود بيانگر حالت اضطرابي است، آماده كردن وسايل براي رفتن به مسافرت هم همين طور است مخصوصا اگر شخصي را مشاهده كرديد كه كيفي پر از دارو با خود به مسافرت مي برد.»
حال چرا فقط زنان هستند كه حامل چمدان هايي بزرگ و پر از وسايل غيرضروري هستند، در حاليكه كه شايد فقط نيازشان به يك دامن، يك جفت كفش و پيراهن باشد؟چرا فقط زنان هستند كه خود را براي تمام حوادث آماده مي كنند؟ تصور اينكه يك مرد بخواهد چنان كيفي همراه خود به محل كار ببرد، فقط بالا بردن يك ابروي همكاران خود را به دنبال دارد!
جيم ادامه مي دهد: «هرچند كه تلاش هاي فراواني براي امنيت زنان صورت گرفته، با اين وجود زنان هنوز هم احساس ناامني مي كنند و اين احساس تا نسل ها بعد ادامه دارد.» نتيجه چنان احساس ناامني آن است كه كيف شما پر از اشياي نامربوط مي شود تا خود را براي هر گونه پيشامدي آماده كرده باشيد!»
جيم: «اما براي مردان چنين نيست. مردان شكارچي اند و اغلب با اين فرض كه راه فرار از مخمصه را پيدا خواهند كرد، روز خود را سپري مي كنند.»جيم: «وجود بليت هاي بخت آزمايي در كيف زنان هم بيانگر اين مساله است كه آنان بر اين باورند كه براي شانس داشتن بايد به استقبال آن رفت، در حاليكه مردان بر اين باورند كه آنها شانس خودشان را تامين مي كنند!

احمد قويدل ادعا كرد:دولت غرامت پرونده خون هاي آلوده را نمي دهد
013467.jpg
از زمان ورود خون هاي آلوده به كشور، تا حدود ۱۰ ميليون يونيت فاكتور ۸ و حالا هم حكم غرامت پرونده خون هاي آلوده، احمد قويدل مديرعامل كانون هموفيلي ايران همچنان خبرساز بوده است. وي يكي از مدعيان اصلي اين دو پرونده يعني خون هاي آلوده و فاكتورهاي ۸ است و اين بار پس از صدور حكم خون هاي آلوده و محكوميت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و سازمان انتقال خون، فكر كرديم كه بالاخره ماجراها خاتمه يافته است. ولي همان طور كه حتما اطلاع داريد هر دو ارگان نامبرده نسبت به حكم صادره شكايت كرده و اجراي آن را به تعويق انداخته اند.
احمد قويدل مديرعامل كانون هموفيلي ايران ادعا مي كند: «طبق آخرين اطلاعات واصله، وزارت بهداشت و درمان حاضر نيست هزينه اي با عنوان غرامت به بيماران بپردازد.»
وي مي گويد: «دولت قصد دارد ضرر و زيان وارده به بيماران را به عنوان كمك پرداخت كند.» در حاليكه شاكيان پرونده (خانواده هاي هموفيلي ها) قبلا خواستار جلوگيري از اعتراض خوانده ها به اين حكم توسط كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي و ارايه طرح ۳ فوريتي به منظور تامين ضرر و زيان بيماران از بودجه دولت يا منابع دولتي شده بودند. قويدل مدعي است: خوانده هاي پرونده (وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون) بايد مبلغ نيم ميليارد ريال هزينه تجديد دادرسي بپردازند و اين مبلغ را تنها براي متهم كردن يكديگر و تبرئه خود، از بيت المال خواهند پرداخت.
كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي در حال حاضر در حال رايزني و بررسي موضوع پرونده بيماران آلوده به ويروس است.

مولن روژ
اعتراض گلاور به هائيتي 
013470.jpg

دني گلاور، در اعتراض به مخلوع شدن ژان برتراند آريستايد از رياست جمهوري هائيتي، از شركت در جشن ملي اين كشور ( به مناسبت ۲۰۰ سالگي تشكيل دولت هائيتي) خودداري كرد.
سوينا سانچز، شاعر صاحب نام نيز در اقدامي مشابه، جشن هائيتي را تحريم كرد.
گلاور در رابطه با تصميم خود به نشريه ميامي هرالد گفت: وخامت روز افزون اوضاع سياسي در هائيتي كه به قيمت مرگ وآوارگي هزاران نفر از مردم ادامه دارد، مرا به اخذ اين تصميم وا داشته است.
آريستايد كه۲۹ فوريه گذشته از مقام خود خلع و به آفريقاي جنوبي تبعيد شد، آمريكا را عامل اصلي تحولات كشورش خوانده است.
رابرت دنيرو، هم مغضوب، هم محبوب
013464.jpg

براي ميليون ها نفر از سينماروهاي جهان، رابرت دنيرو تداعي گر يك مرد ايتاليايي است، اما تصوير خشن و زمخت او در فيلم هاي قدرتمندي مثل پدر خوانده۲ و روزي روزگاري آمريكا، محبوبيت چنداني از او نزد آمريكايي هاي ايتاليايي تبار به ارمغان نياورده است.
هفته گذشته يك سازمان ايتاليايي - آمريكايي از سيلويو برلوسكوني، نخست وزير ايتاليا - خواست تا مراسم قدرداني ايتاليا از دنيرو و اعطاي افتخار شهروندي به وي را لغو كند.
سازمان اسيا كه در واشنگتن بر پا است و ۶۰۰ هزار عضو دارد معتقد است دنيرو در فيلم هاي خود شخصيت تبهكار و خطرناكي از ايتاليايي هاي مهاجر ارايه داده و از همين روي، شايسته تقدير نيست.
دنيرو در حالي مغضوب ايتاليايي ها واقع شده كه بنا دارد به زودي در فيلمي از استيون اسپيلبرگ دوباره به دنياي ايتاليايي هاي مهاجر وارد شود. در اين فيلم كارتوني كه آشكارا بيان مي دارد ايتاليايي ها، به كل مافيايي اند، دنيرو به جاي شخصيت يك كوسه، صحبت خواهد كرد.
از ديگر سو، مردم دهكده فرازانو در ايتاليا، جايي كه جد پدري دنيرو در قرن ۱۹ به دنبال روياهاي خود آن را به قصد آمريكا ترك كرد، عقيده دارند دنيرو بهترين هنرپيشه جهان است و ايتاليايي ها بايد از اين امر بر خود ببالند. دنيرو كه خود به سال ۱۹۴۳ در نيويورك متولد شده هرگز اين روستا را نديده است.
مايكل مور دست بردار نيست 
013473.jpg

مايكل مور صحنه هايي بريده شده از فارنهايت ۱۱/۹ را كه از ناتواني رئيس جديد سيا مي گويد، منتشر كرد. اين تصاوير «پرتر گاس» را نشان مي دهد كه آشكارا بر ضعف گفتار و فقر دانش كامپيوتر اعتراف مي كند، دو عاملي كه براي گزينش و استخدام در سيا اجباري است. شش ماه پيش، گاس به كمپاني توليد فيلم هاي مور گفته بود با ضعف هايي از اين دست، شك دارد بتواند در سازمان اطلاعات آمريكا استخدام شود. وي كه ۳۰  سال پيش در خدمت سيا بوده گفته است: من فاقد مهارت هاي زباني و گفتاري هستم و از كامپيوتر هم چيزي نمي دانم. بنابراين صلاحيت استخدام در سيا را ندارم.
مستندي از جنگ عراق 
013476.jpg

ديويد راسل، خالق فيلم «سه پادشاه» محصول ۱۹۹۹ مشغول ساخت مستندي از جنگ عراق است و قصد دارد آن را زودتر از فيلم قبلي خود به اكران بگذارد.
كمپاني برادران وارنر ۱۸۰ هزار دلار روي اين پروژه سرمايه گذاري كرده است. فيلم، شامل چند مصاحبه با همان آوارگان عراقي است كه در فيلم «سه پادشاه» هم حضور داشتند. سه پادشاه با بازي جورج كلوني به جنگ خليج فارس در سال ۹۱ مي پردازد.خوان كارلوس زالديوار و تريسيا رگان در مقام دستيار كارگردان، ديويد راسل را در ساخت مستند جديد ياري مي دهند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |