بررسي تكثر خشونت در آزارهاي خياباني
تخريب هويت فرسايش امنيت
آزارهاي خياباني دو نوع است. آزارهاي گفتاري شامل تمسخر ظاهر و يا تعريف از او، فحش و ناسزاگويي و تهديد و توهين. آزارهاي رفتاري شامل چراغ دادن به عابرين، ايست و گريزهاي افراطي و معنادار در برابر زنان و يا در مكان هاي شلوغ مثل اتوبوس يا اماكن عمومي و اقدام به تعرض بدني
|
|
مريم غفاري
آزارهاي خياباني و مشكلات قربانيان آن امروزه به يكي از دغدغه هاي كارشناسان مسائل اجتماعي و مديران جامعه تبديل شده است. تحليلگران اجتماعي با توجه به آسيب هاي فردي و اجتماعي آزارهاي خياباني و تكثر و تنوع روزافزون آن، ضرورت بررسي و برنامه ريزي در مواجهه با اين مشكل را تأكيد مي كنند. ترس و ناامني، فشارهاي رواني، مخدوش شدن شخصيت و كاهش مشاركت اجتماعي زنان كمترين پيامد آزارهاي خياباني است كه جبرانش هزينه هاي رواني، اجتماعي و اقتصادي سنگيني دارد.
نصرالله آقاجاني، مدرس حوزه و دانشگاه در خصوص آزارهاي خياباني مي گويد: آزارهاي خياباني دو نوع است: آزارهاي گفتاري شامل تمسخر ظاهر و يا تعريف از او، فحش و ناسزاگويي و تهديد و توهين. آزارهاي رفتاري شامل: چراغ دادن به عابرين، ايست و گريزهاي افراطي و معنادار در برابر زنان و يا در مكان هاي شلوغ مثل اتوبوس يا اماكن عمومي و اقدام به تعرض بدني.
اين كارشناسان ارشد جامعه شناسي پيامدهاي آزار خياباني را در ابعاد فردي، خانوادگي و اجتماعي بررسي كرده و مي گويد: پيامدهاي اين پديده بر فرد بزهكار به صورت تخريب هويت جنسي، بي قيدي، احساس شرم و بي ارزشي آشكار مي شود. در فرد بزه ديده اين آثار شامل سلب امنيت فردي و بي اعتمادي به افراد، خدشه دار شدن منزلت انساني، احساس بدبيني به جنس مخالف، تخريب روابط بين فردي و گروهي و در نهايت آسيب هاي جسمي مي باشد. پيامدهاي خانوادگي مزاحمت هاي خياباني نيز شامل: تهديد حيثيت خانواده، شك و بدبيني و ايجاد تنش در خانواده است.
آزارهاي خياباني و نمود مضاعف آن در جامعه
هر چند آسيب هاي معطوف به فرد و خانواده، از اهميت زيادي برخوردارند، اما تأثير اين آسيب ها در فضاي جامعه مضاعف است.
آزارهاي خياباني و توسعه آن در سطح شهر، حجب و حيا را كه عامل مهمي در كنترل اخلاقي است، فرسايش مي دهد و همه كساني را كه حياي اجتماعي، مانع ارتكاب علني فساد اخلاقي آنان مي گردد، به صحنه مي كشاند و شهرها را محيط مناسبي براي اين قبيل آزارها مي كند.
در يك جامعه سالم روابط اجتماعي معقول و مطلوبي وجود دارد و شهروندان از طريق الگوهاي قابل پيش بيني رفتار، كنشي متقابل دارند. چنانچه به واسطه دخالت متغيري ناهمگون، معادلات رفتاري تغيير كند و رفتار آدميان قابل پيش بيني نباشد. با وضعيتي به نام آشفتگي اجتماعي يا آنومي مواجه خواهيم شد. در جامعه آشفته، ارزش ها، مطلوبيت اجتماعي و كاركرد خود را از دست مي دهند و هنجارها بدون ممانعت اجتماعي شكسته مي شوند.
كثرت دعوت به انحراف در ملأ عام، قباحت اجتماعي آن را به تدريج زايل مي نمايد و تهديدي جدي براي اكتساب ارز ش هاي اخلاقي منفي نوجوانان مي باشد، از سوي ديگر، چه بسا تعدادي از افراد سالم جامعه نيز در چنين شرايطي به انحراف كشيده شوند. نتيجه قهري تداوم چنين وضعيتي، هنجارمندي رفتارهاي ضداخلاقي و انحراف افراد سالم و آسيب پذيري آنها در مقابل اين انحراف و در نهايت گسترش فساد و فحشاء و ايجاد خدشه و خلل در بنيان هاي خانواده خواهد بود.
تأخير در سن ازدواج و پيشرفت روزافزون تكنولوژي و كاهش كنترل همه جانبه عوامل تحريك زاي غريزه جنسي منجر به ايجاد فاصله اي عميق بين نظام ارزشي و هنجارهاي رسمي و واقعيت جاري مي گردد.
اين محقق با اعتقاد به اين كه تعارض بين ارزش ها و كنش هاي برخي از نوجوانان و جوانان، مسئله امروز جامعه است مي گويد: برخي از جوانان با وجود اين كه به ارزش هاي مذهبي باور دارند، اما در عمل خلاف آن را مرتكب مي شوند، لذا بايد به دنبال اين مسئله بود كه چه عواملي باعث مسكوت گذاردن ارز ش هاي مذهبي و عدم تأثير ارزش ها در رفتار نوجوانان و جوانان شده است. علاج آسيب فرهنگي از طريق انفعال فرهنگي نه تنها درمان آن نيست، بلكه مرض را تشديد مي كند، پذيرش «دوران گذار» صرفاً ناظر به پيشرفت تكنولوژي و توسعه نيست، بلكه به طور ضمني و گاه آشكارا، انفعال در مقابل ارزش ها و فرهنگ مغرب زمين را به دنبال دارد. چنين نگاهي به جاي احياي فرهنگ خودي، زمينه امحاي آن را پرورش مي دهد.
جامعه چگونه انگيزه آزار خياباني را
در فرد پديد مي آورد؟
آزار خياباني رفتاري است كه فرد در ميان انبوهي از زمينه هاي غريزي و تربيتي ياد مي گيرد و زمينه هاي اجتماعي بستر آن را فراهم مي كند. اگر فرد در محيط خانواده و اجتماع، جز تحقير و سرزنش نبيند، احساس تنهايي و ضعف در دوست يابي، نقيصه اي است كه گاه در شكل هاي نابهنجار مثل آزار خياباني جبران مي شود.
يكي از زمينه هاي مهم آزارهاي خياباني ضعف فرهنگي مزاحمين خياباني است. يعني احساسات، عواطف، افكار و ارزش هاي اين افراد در اثر شناختن جايگاه انساني و ارزشي خود، در سطحي ابتدايي و گاه غيرانساني شكل گرفته و باقي مانده است. فقر و بيكاري هم اگر چه در گرايش اين افراد به بزهكاري مؤثر است، اما متغير اصلي و مستقل نيست.
از ديگر زمينه هاي مؤثر رواني در خصوص آزارخياباني بلوغ زودرس، عدم نظارت والدين، اظهار قدرت و رشديافتگي جنسي، عدم توانايي جنسي و ارضاي نادرست آن، احساس رهايي و آزادي مطلق و ... است.
اين محقق معتقد است: اگر خانواده به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي كه در ايجاد و شكل دهي هويت فرزندان مؤثر است، نقش فعال خود را از دست بدهد، بايد منتظر عواقب سوءاخلاقي و حتي بحران هويتي فرزندان بود. در جامعه معاصر، عوامل متعددي وجود دارند كه چنين نقشي را از خانواده سلب كرده يا تضعيف مي كنند. تلويزيون در درون خانواده به عنوان يك عامل بديل، شبانه روز در جامعه پذيري كودكان و نوجوانان نقش ايفا مي كند. شبكه هاي ماهواره اي، نوارهاي ويدئويي، سينما و غيره نقش نظارتي خانواده را در معرض تزلزل قرار مي دهند.
نصرالله آقاجاني عدم آگاهي نسبت به انتقال ارزش ها و همچنين مراعات حالات روحي و رواني فرزندان در سنين مختلف را نيازمند شيوه هاي تربيتي خاصي مي داند كه فرزندان به تدريج با ارزش ها آشنا شوند. آشنا نبودن خانواده ها با چنين فرآيندي سبب افراط و تفريط تربيتي مي شود.
بي تفاوتي و سهل انگاري در تربيت فرزندان، عدم اعتقاد به ارزش هاي مطلوب اسلامي، اشتغالات زياد والدين و تبعيض در تربيت، عواملي هستند كه خانواده ركن اساسي آنها را تشكيل مي دهند.
يكي ديگر از مشكلات فرهنگي فعلي، تبليغات ويرانگري است كه مسخ كننده فرهنگ هاست. امواج الكترونيكي با تصاعدي هندسي در حال افزايش است. الگوهايي كه اين امواج براي جوامع مختلف به ويژه جوامع اسلامي ترسيم مي كنند، مي تواند زوال آنها را به آساني ممكن كند، خطاها و شكست در كشاورزي و صنعت، حتي اگر فاجعه آميز باشند، باز جبران پذيرند. الگوهاي فرهنگي وقتي مستقر شدند، پايدار مي مانند. خرده فرهنگ هايي كه سنت گريزي، احساس تنهايي، بيگانگي اجتماعي و كاهش گرايش هاي مذهبي و اخلاقي از ويژگي هاي آن است و مظاهر اين خرده فرهنگ ها به صورت رفتارهاي انحرافي نظير رابطه نامشروع دختر و پسر، پارتي هاي شبانه، بدلباسي، بي حجابي و ... در سطح جامعه نمايان مي شود.
نابرابري طبقاتي، نقش دوستان و همسالان، تصاوير نادرست از آزار خياباني كه نوعي قدرت مردانه تلقي مي شود، كتمان كردن مزاحمت ها از ترس آبرو كه منجر به جسارت مزاحمين در تكرار آزار مي شود از علل ديگر آزار خياباني شمرده مي شوند.
|