ترجمه: نيلوفر قديري
اشاره:
چندي پيش وقتي گزارش كميته ۱۱ سپتامبر منتشر شد، فايننشيال تايمز فرصتي به دست آورد تا با محمدجواد ظريف، نماينده كشورمان در سازمان ملل، در مورد اين موضوع وچهار موضوع ديگر گفت وگو كند. آن چه در اين گفت وگو آمده و در هنگام تنظيم، با حذف سئوال و تبديل آن ها به
ميان تيتر ارائه شده است، شامل رد همكاري ايران با القاعده، موضوع پرونده هسته اي ايران، پيش گزينه هاي احتمال گفت وگو با آمريكا، وضعيت زندانيان القاعده در ايران و اتهامات آمريكا به ايران درباره مداخله در عراق است. اين گفت وگو را در پي مي آوريم.
گزارش كميته ۱۱ سپتامبر
و ادعاي همكاري ايران با القاعده
اين خيلي بي معني است كه شبه نظاميان القاعده در ايران آموزش ديده و مجهز شده باشند. همچنين ايران عبور شبه نظاميان از طريق اين كشور را تسهيل نكرده است. در آن زمان ايران براي كشورهاي حوزه خليج فارس سياست عدم نياز به ويزا را اجرا مي كرد و شهروندان اين كشورها براي ورود به ايران احتياجي به اخذ ويزا نداشتند بعد از ۱۱ سپتامبر اين سياست ديگر اجرا نشد.
آنها در واشنگتن مي خواهند يك بحران سياسي به وجود آورند و شايد براي اين اتهامات (در گزارش ۱۱ سپتامبر) دلايل سياسي وجود داشته باشد.
موضوع هسته اي
آژانس بين المللي انرژي هسته اي، دليلي ندارد كه پرونده ايران را به شوراي امنيت ارجاع دهد. ايران به تعهدات خود عمل كرده است، اما متأسفانه به دليل برخي فشارها، اروپايي ها نتوانستند به تعهدات خود در اين معامله عمل كنند، به همين دليل اوضاع وخيم شد.
نمي توانيد از كشوري مثل ايران انتظار داشته باشيد بنشيند و نظاره گر بازيچه شدنش باشد. آنچه براي ايران مهم است، اين كه بر سر تماميت ارضي مان معامله نمي كنيم. اگر ببينيم كسي براي تهديد تماميت ارضي مان اقدام مي كند با قدرت واكنش نشان ميِ دهيم و اجازه نمي دهيم چنين اتفاقي بيافتد. عواقب قطعنامه ژوئن ربط زيادي به موضوع هسته اي نداشت و بيشتر به عزت ملي ما مربوط مي شد.
عواقب ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت، براي NPT و سابقه اي كه اين كار براي ديگر كشورها و همچنين مواد مهم NPT باقي مي گذارد، چنان حياتي و حساس است كه تك تك اعضاي شوراي حكام بايد پيش از تسليم شدن در برابر فشارها، خوب فكر كنند.
آمريكا و اروپايي ها بايد آنقدر خردمندي به خرج دهند كه عواقب رأي به ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت را خوب ارزيابي كنند و ببينند كه چه به دست مي آورند... روشن است كه اگر مسير همكاري و شفافيت بسته شود، ديگر نمي توان از ايران انتظار داشت كه يكجانبه همكاري كند و در اين ميان عدم تصويب پروتكل الحاقي شايد اولين گام در مسير واكنش هاي ايران باشد.
ايران به دلايل استراتژيك و ايدئولوژيك متعهد به عدم تكثير تسليحات هسته اي است. گزينه تسليحات هسته اي، آسيب پذيري ايران را كم نمي كند و نفوذ آن را هم افزايش نمي دهد، بلكه عملكردي كاملا عكس دارد. اين ديدگاه دولت ايران است.
اكنون آنچه مورد توجه ما قرار دارد فناوري هسته اي نيست، بلكه عزت ملي است. عامل تعيين كننده در حقيقت اين است. ايران از NPT خارج نمي شود، بلكه خواستار همكاري با آژانس است.
موضوعات آژانس به دو موضوع محدود شده است؛ آژانس مي داند كه آثار اورانيوم غني شده اي كه توسط بازرسان در ايران پيدا شده، مربوط به ايران نيست و مبدأ آن جاي ديگري است. آنها مي خواهند بدانند كه اين مواد از كجا آمده است. آژانس همچنين درباره سانتريفوژهاي۲ -P هم مشكلي ندارد. هيچ كدام از موضوعات باقي مانده نشانه اي از تبديل شدن به مصارف نظامي را ندارند.
ايران اكتبر گذشته قبول كرد كه غني سازي را به حالت تعليق درآورد. در ماه فوريه با به تعويق انداختن توليد قطعات و جمع شدن سانتريفوژها موافقت كرد. چون سه قدرت اروپايي نتوانستند به وعده هاي خود در توافقنامه ژوئن عمل كنند، ايران تصميم گرفت تعهد فوريه خود را عمل نكند. اما اين كار به صورتي شفاف انجام شد. ايران ابتدا آژانس و اروپايي ها را مطلع كرد و به آنها تاريخ ازسرگيري فعاليت هايش را گفت و اكنون اين كار تحت نظارت آژانس انجام مي گيرد.
ايران غني سازي را ازسر نگرفته و تصميمي هم در اين باره اتخاذ نكرده است. اما در اين باره در داخل كشور نظرات مختلفي وجود دارد. در پارلمان عده اي مي خواهند از طريق قانون دولت را ملزم به ازسرگيري غني سازي كنند.
با اين حال نظرات ايران درباره موضوع هسته اي نتيجه يك اجماع ملي است و آن اين است كه ايران اجازه نمي دهد عزت ملي اش پايمال شود. اين حس فراگير در ايران وجود دارد كه عزت ملي اين كشور در معرض تهديد قرار گرفته و در اين شرايط يك مقاومت همگاني شكل خواهد گرفت. الان موضوع فناوري هسته اي است اما مي توانست موضوع ديگري باشد مانند توليد خودرو و در اين مورد هم تهران همين واكنش را نشان مي داد.
ايران هيچگاه مستعمره نشده، اما در زمان هايي تحت سلطه و نفوذ خارجي ها قرار گرفته است. به همين دليل مردم از پير و جوان در برابر دخالت خارجي و تلاش براي نفوذ بر ايران واكنش شديدي نشان مي دهند.
ايران مي خواهد از تمام راه هاي ممكن براي توجه به نگراني هاي مشروع اتحاديه اروپا و آمريكادرباره عدم استفاده از فناوري هسته اي در مصارف نظامي استفاده كند.
ما مي خواهيم از طريق چارچوب هاي توافق شده از جمله پروتكل الحاقي نشان دهيم كه ايران قصد توليد يا دستيابي به سلاح هسته اي را ندارد. ما مي خواهيم براي رسيدن به تفاهم در اين باره هر كاري بكنيم.
اما هرگونه فرمول از پيش تعيين شده مانند اين كه مثلا خارجي ها سوخت هسته اي در اختيار ايران بگذارند و در مقابل ايران غني سازي را متوقف كند، براي ما قابل قبول نيست. اين حق ايران است كه به فناوري چرخه سوخت دست يابد و حق جامعه جهاني هم هست كه اطمينان حاصل كند تا اين فناوري به مصارف نظامي تبديل نشود... ما مي خواهيم گفت وگو كنيم تا ببينيم چقدر مي توانيم اعتمادسازي كنيم و اين اعتماد را حفظ كنيم. من اين نظر را كه عده اي از كشورها تصميم بگيرند كه بقيه كشورها چه كار كنند قبول ندارم و رد مي كنم.
احتمال گفت وگو با آمريكا
تا وقتي آمريكا در نگرش خود نسبت به ايران و استراتژي اش در مقابل ايران در عرصه جهاني بازنگري نكند، همچنان شاهد ابراز نگراني ها در اظهار نظرات مقامات مختلف آمريكايي هستيم... بعضي مي گويند اين ابراز نگراني ها بزرگ نمايي شده و واقعي نيست. اما آمريكا بايد عينك خود را عوض كند و دوباره به مسائل (پيرامون خود) نگاه كند.
آمريكا به دورنماي جديدي براي مذاكره نياز دارد و در اين صورت است كه نتيجه مي گيرد. تا وقتي در نگرش آمريكا تغييري ايجاد نشود، گفت وگوها به نتيجه و پيشرفت نمي رسد.
وضعيت زندانيان القاعده در ايران
آمريكا نمي تواند درباره تروريسم صحبت كند. زيرا خود تروريست ها (منافقين در عراق) را تحت حمايت كنوانسيون ژنو قرار داده است، درحالي كه چنين حقي را براي بازداشتي هاي گوانتانامو قائل نشده است.
مظنونان القاعده در زندان هاي ايران هستند. آنها قوانين ما را نقض كرده اند و ما در موقع مناسب از نقطه نظر امنيتي درباره محاكمه آنها تصميم مي گيريم.
اتهامات آمريكا به ايران درباره مداخله در عراق
آيت الله سيستاني برجسته ترين روحاني عالي رتبه شيعه است. همه به او احترام مي گذارند. او عامل ثبات در عراق است و ما همه بايد از اين موضوع شكرگزار باشيم. حساسيت آمريكا نسبت به نفوذ ايران در عراق و جاهاي ديگر نقطه ضعف سياست خارجي آمريكاست.
آمريكا بايد درباره وقايع ۲۰ سال گذشته تحليل داشته باشد و هزينه اي كه براي اين حساسيت پرداخته را محاسبه كند. دو نمونه از اين هزينه دو هيولايي است كه براي شكست آنها مجبور به جنگ شد، صدام حسين و طالبان.
اينها فقط دو نمونه برجسته هستند. حساسيت آمريكا نسبت به ايران به منافع ملي آمريكا لطمه زده است و امنيت جهاني را هم مورد صدمه قرار داده و باعث اوج گيري افراط گرايي شده است. وقت آن رسيده كه آمريكا اين سياست ها را مورد بازنگري قرار دهد. اين اشتباه را يك بار مرتكب شده و اكنون دوباره آن را تكرار مي كند.