حادثه جاده زاهدان - زابل 17 كشته بر جاي گذاشت
يك دستگاه تريلي كه از زاهدان به طرف مرز دوغارون حركت كرده بود بعد از طي مسافتي از مسير به كيلومتر 55 محور زاهدان -زابل رسيد. راننده در حال هدايت خودرو بود كه ناگهان لاستيك خودرو پيكاني كه جلوي وي در حال حركت بود تركيد و راننده تريلي به خاطر برخورد نكردن با پيكان سواري به سمت چپ منحرف شد.
اين انحراف به چپ تريلي موجب شد كه با يك دستگاه اتوبوس مسافربري كه در جهت مخالف در حال حركت بود برخورد كرده و يك حادثه تلخ به وقوع بپيوندد.
)در همان دقايق اوليه بعد از وقوع حادثه بلافاصله با مركز امداد تماس گرفتيم تا براي كمك رساني خود را به محل برسانند، ولي دقايق انتظار به طول انجاميد و در نهايت به دليل آنكه وضعيت جسمي مجروحان رو به وخامت بود رانندگان عبوري دست به كار شده و مجروحان را به بيمارستان هاي اطراف انتقال دادند.(
مجروحان بلافاصله پس از انتقال به بيمارستان هاي خاتم الانبيا و تامين اجتماعي شهرستان زاهدان تحت مداوا قرار گرفتند.
)عليرضا شهركي( كه در اين حادثه دچار شكستگي دست شده بود از تمامي افراد عبوري كه پس از حادثه به آنها كمك كرده بودند تشكر كرد.
وي گفت:( نيروهاي پليس راه بايد نظارت بيشتر و دقيق تري نسبت به تردد خودروهاي عبوري در جاده ها داشته باشند. محور زاهدان- زابل جاده اي شلوغ است كه بايد تمهيدات ويژه پزشكي و اورژانسي در چندين نقطه از اين جاده پيش بيني شود.
در اين حادثه تلخ راننده اتوبوس كه)حسن كمالي( نام داشت به همراه 14 نفر ديگر از مسافران كشته شدند . كشته شدگان اين حادثه شامل شش نفر مردو شش زن و سه كودك بوده اند كه در دم جان سپردند و دو نفر ديگر از مجروحان بعد از انتقال به بيمارستان جان سپردند.
۲۲ نفر ديگر از مسافران اين حادثه در بيمارستان هاي خاتم الانبياء و تامين اجتماعي شهرستان زاهدان در حال درمان هستند.
رئيس مركز اورژانس سيستان و بلوچستان در خصوص اين مطلب كه شاهدان صحنه عنوان كرده بودند گروه هاي امداد دير خود را به صحنه حادثه رساندند، گفت:( نخستين گروه امدادي اورژانس پس از 13 دقيقه در محل حادثه حاضر شده و مجروحان حادثه ديده را به بيمارستان هاي شهر زاهدان انتقال دادند.
برپايه همين گزارش ديروز فرمانده پليس راه زابل- زاهدان اعلام كرد: بر اثر برخورد يك دستگاه هيوندا با يك دستگاه پيكان در اين محور، 4 نفر كشته و 4 نفر مجروح شدند.
شدت برخورد دو خودرو به حدي زياد بود كه دو نفر سرنشينان سواري هيوندا در دم جان باختند. وي علت اين حادثه را سرعت زياد و انحراف به چپ راننده سواري هيوندا كه از زاهدان به مقصد زابل در حركت بود اعلام كرد.
وي آمار زياد تصادفات صورت گرفته در اين محور را نگران كننده دانست و تصريح كرد : براي جلوگيري از حوادث تلخ رانندگي، مسوولان مربوطه بايد هر چه سريعتر نسبت به دو بانده كردن محور مذكور اقدام كنند.
وي حمل سوخت قاچاق توسط برخي از رانندگان وسايط نقليه را يكي از عوامل برخورد و آتش گرفتن خودروها در محور زابل ، زاهدان ذكر كرد.
|
|
شهلا در انتظار حكم ديوان عالي كشور
بهاي عاشقي!
|
|
دو ماه پس از صدور حكم اعدام، شهلا جاهد به اتهام قتل لاله سحرخيزان در انتظار نظر ديوان عالي كشور است
دو ماه از صدور حكم گذشته. شهلا در بند زندان اوين، در انتظار است. انتظار حكمي كه به گفته خودش بهاي عاشقي است
زندان اوين، بند زنان، او نيز يكي از زنان محكومي است كه درانتظار نظر ديوان عالي كشور است. شهلا جاهد، 34 ساله، متهم است به قتل لاله سحرخيزان، همسر ناصرمحمدخاني، مربي سابق تيم پيروزي، پدر دو فرزند، همسر صيغه اي شهلا جاهد.
نوز خنكاي هواي پاييز، گرماي تابستان را بيرون نرانده بود كه در آپارتماني در ميدان كتابي را پسر بزرگ لاله گشود و با جسد بي جان مادرش روبه رو شد. گزارش پزشكي قانوني اعلام كرد كه ضربه چاقو به گردن، علت تامه مرگ لاله سحرخيزان بوده است.سشواري روشن، طلاهاي مفقود شده و سيگاري كه بر فيلتر آن رنگ سرخ رژ لب زنانه مانده بود، تنها نشانه هاي به جا مانده از قاتل به شمار مي رفت.
اما، با تمام اينها، يافتن قاتل دشوار نبود. ناصر محمدخاني كه از سفر آلمان به ايران بازگشته بود اعلام كرد كه به چند نفر مشكوك است. 3 نفر از آنان زن بودند و نام شهلا جاهد در ميان آنان به چشم مي خورد.
شهلا، اما، دير اعتراف كرد. شايد كمي مانده به سالگرد مرگ لاله، در يك روز باراني، پس از پايان بازداشت يك ماهه ناصر محمدخاني، شهلا پس از يك سال تحمل حبس، اعتراف كرد كه با 3 ضربه چاقوي آشپزخانه به لاله حمله كرده، طلاهايش را سرقت كرده و همراه چاقو در سطل زباله اي حوالي خيابان ميرداماد انداخته و انتقام گرفته است.
اعترافي كه چندان پايدار نماند و شهلايي كه يك سال اعتراف نكرده بود، 9 ماه پس از اعتراف، حرف هاي خود را رد كرد وا علام كرد كه تمامي آن حرف ها را تحت فشار گفته است.
شهلا مي نويسد: من آن قدر شيفته بودم كه هيچكس و هيچ چيز را نمي ديدم. شايد باور نكنيد، اگر به من مي گفت روز شب است، من باور مي كردم. او را از صميم قلب دوست داشتم و دارم و به خاطر عشقم ايثار و گذشت كردم. آنچه اكنون مرا در زندان استوار، محكم و پابرجا نگاه داشته، عشق پاك و خالصانه ام است. شهلا از عشقي مي گويد كه از 15 سالگي به ناصر محمدخاني داشته و ثابت قدمي اش سبب شده تا 15 سال بعد به وصال برسد. او از 4 سال پيش از وقوع قتل به عنوان همسر صيغه اي ناصر محمدخاني در خانه وي سكني داشت، اما ناصر حرف هاي ديگري مي زند: اين آخري ها تحت فشار بودم. دوستانم هم حرف هايي مي زدند. مي گفتند ايشان خواسته هاي ديگري دارند. حرف هاي يك سال آخرش مغاير سال هاي اول بود، من از روز اول به او گفته بودم كه مرا مي شناسند. با تو نه به رستوران مي آيم و نه مانتو فروشي، هرجا بخواهي بروي، من پول مي دهم، تو با خانواده ات برو و ناصر مي افزايد: به او مي گفتم عشق زندگي مي دهد، حيات مي دهد، عشق كه نمي كشد و او داشت ظاهر را حفظ مي كرد. او مي خواست مرا از زنم جدا كند.
شهلا، در جلسه دادگاه گفته بود: تنها لاله قرباني نشد، من هم قرباني شدم. هردو قرباني عشق به ناصر. من از روح لاله خواهش مي كنم تا در دفاعياتم به كمكم بيايد. شايد او در واپسين لحظات فهميده به كدامين گناه كشته مي شود. اي كاش يك نفر هم به من مي گفت به كدامين گناه هر دو قرباني شديم.
وقتي در جلسه دادگاه قاضي اعلام مي كند شهلا 8900 بار به منزل، تلفن همراه لاله و حتي منزل پدري اش در شيراز تماس گرفته است، شهلا پاسخ مي دهد: دلم براي ناصر تنگ مي شد. دايم دلم براي او تنگ مي شد. من حتي تا دم در دستشويي با او مي رفتم. وقتي به من مي گفت به خانه مي رود، اما نه در منزل بود و نه تلفن همراهش جواب مي داد، مجبور مي شدم با تلفن همراه لاله تماس بگيرم. خب چه كنم. نگران مي شدم.
شايد همين نگراني ها دليلي بود براي اعتراف به قتل لاله: به من گفته بود جان ناصر و برادر زاده ام در خطر است. از عشق من به ناصر و ميترا سوءاستفاده كردند. اما در دادگاه، زماني كه ديد زندگي او بيش از هر فرد ديگري در خطر است از فردي نام برد با ضجه و گريه: من از خواسته شدبه آن خانه بروم. به من گفته: جلو در منزل ناصر شلوغ است. برو ببين آنجا چه خبر است. من هم رفتم، خبري نبود. اما در خانه باز بود. تمام درها باز بود. چندبار گفتم: ببخشيد، اينجا آرايشگاه است اما صدايي نيامد. وارد خانه شدم. اولين بار جسد را ديدم. پتو را نيز من روي جسد كشيدم.
اما قاضي در برابر نگاه هاي بهت زده حاضران اعلام كرد از فردي كه شهلا نام برده، قبلا تحقيق شده و ايشان از اتهام قتل تبرئه شده اند.
۶ روز بعد، قاضي جعفرزاده، حكم قصاص شهلا را به اتهام قتل نفس صادر كرد. با اعتراض وكلاي شهلا، پرونده به ديوان عالي كشور رفته است. اكنون، دو ماه از صدور حكم گذشته. شهلا در بند زندان اوين، در انتظار است. انتظار حكمي كه به گفته خودش بهاي عاشقي است.
محاكمه شهلا و ضرورت اصلاح تبصره ذيل ماده 128 قانون آ.د.ك
محاكمه شهلا جاهد به اتهام قتل عمدي مرحومه لاله سحرخيزان در شعبه 1154 دادگاه عمومي تهران در خردادماه سال جاري آنچنان بازتاب و انعكاس دامنه دار و وسيعي در جامعه و رسانه ها داشت كه به نظر مي رسد در طول تاريخ محاكمات جنايي كم سابقه بوده است.
شهلا (خديجه) جاهد از تاريخ 2/8/81 تحت عنوان مزبور بازداشت شد و تنها در اولين جلسه رسيدگي در تاريخ 17/3/83 بود كه توانست به همراه دو وكيل خود به اتهامات انتسابي پاسخ دهد- هيچ وكيلي در مراحل تحقيقات مقدماتي همراه وي نبود- نه اينكه او نخواسته باشد كه در اين مراحل وكيل يا وكلا همراه وي نباشند بلكه تبصره ذيل ماده 128 قانون آيين دادرسي كيفري (آ.د.ك) او را از اين حق محروم كرده بود- شهلا در جلسه دادگاه مدعي شد كه اقارير قبلي وي تحت فشار جسمي و روحي وارده بر وي صورت گرفته و با واقعيت انطباق نداشته است. در حاليكه رئيس دادگاه خلاف ادعاي وي را داشت- مجادله شهلا با رئيس دادگاه ضرورت اصلاح تبصره ياد شده را به وضوح آشكار ساخت.
در اين رابطه نظر عبدالصمد خرمشاهي وكيل شهلا را جويا شديم. وي چنين پاسخ مي دهد: شما به مطلب مهمي اشاره كرديد. تبصره ذيل ماده 128 چنين مي گويد:)در مواردي كه موضوع جنبه محرمانه دارد يا حضور غيرمتهم به تشخيص قاضي موجب فساد گردد و همچنين در خصوص جرايم عليه امنيت كشور، حضور وكيل در مرحله تحقيق با اجازه دادگاه خواهد بود.(
قطع نظر از اينكه در پرونده شهلا موضوع محرمانه اي وجود داشته يا خير و اصولا آيا قاضي محترم دادگاه تشخيص داده بوده است كه حضور غيرمتهم موجب فساد مي گردد و يا نه، به هر حال شهلا در مراحل تحقيقات بدون وكيل بود.
تبصره موصوف با مخالفت قاطبه حقوقدانان روبه رو بوده و به نظر مي رسد با اصل 35 قانون اساسي در تعارض باشد كه به همين منظور اقداماتي هم در جهت حذف يا اصلاح اين تبصره در مجلس ششم صورت گرفته بود كه به نظر مي رسد تاكنون منتج به نتيجه نشده باشد. بنده هم سوالم اين است كه اگر در كنار شهلا و در كليه مراحل تحقيقات مقدماتي يك نفر وكيل بود آيا باز وي مي توانست ادعا كند كه اقارير اوليه اش تحت فشار صورت گرفته بوده است؟ قطعا پاسخ منفي است- اينكه وكيل در تمام مراحل تحقيقات از بدو الي ختم در كنار متهم مي تواند حضور داشته باشد در تمام سيستم هاي دادرسي پيشرفته دنيا جا افتاده است به طوري كه متهم مي تواند تا حضور وكيلش از پاسخ دادن هر سوال در مراحل اوليه بازجويي خودداري كند كما اينكه شماحتي در سريال هاي غربي كه از تلويزيون پخش مي شود بارها ديده و شنيده ايد كه متهمي در بود دستگيري عنوان كرده تا وكيلم نيايد جوابي نخواهم داد- به نظر من تبصره مزبور نسبت به تبصره ماده 113 آئين دادرسي كيفري سابق سختگيرانه تر بود و نگاه قهقهرايي نسبت به حضور وكيل در مراحل بازجويي دارد. تبصره اخير چنين مي گفت:)متهم مي تواند يك نفر از وكلاي رسمي دادگستري را همراه خود داشته باشد. وكيل متهم بدون مداخله در امر تحقيق پس از خاتمه بازجويي مي تواند مطالبي راكه براي روشن شدن حقيقت و دفاع از متهم يا اجراي قوانين لازم بداند به بازپرس تذكر دهد، اظهارات وكيل در صورتجلسه منعكس مي شود.(
البته جاي شك و ترديد نيست كه در اين پرونده قاضي و ضابطان پرونده تلاش فراواني براي به دست آوردن حقايق به عمل آورده بودند بنابراين و همان طوري كه اشاره شد وقتي شهلا در اولين جلسه رسيدگي (نه تحقيقات) اقارير قبلي را زير سوال مي برد در آن جا بلافاصله مشكلات تبصره ياد شده حداقل به اذهان حقوقدانان و علاقه مندان به مسايل دادرسي كيفري متبادر مي شود... بنده اعتقادم اين است كه هر متهمي حق دارد از كليه راهكارها و ابزارهاي قانوني در جهت دفاع از خود استفاده نمايد- اگر شهلا در بازجويي هاي اوليه اقرار به ارتكاب قتل مي كرد در حاليكه وكيلش نيز در كنارش بود آيا قضيه بسيار شفاف تر نمي شد و آيا بعدها شهلا مي توانست از اقرار به انكار برگردد؟ و آيا در اين حالت وكيل و يا وكلاي وي حرفي براي زدن داشتند؟
اميدوارم با حذف و يا اصلاح تبصره مزبور موجباتي فراهم شود كه اغلب متهمان بتوانند در بدو دستگيري و آغاز مراحل اوليه بازجويي در كنار وكيل باشند در اين صورت قطعا مسايل شفاف تر خواهد شد.
اينكه در حال حاضر تاثير درجه و اعتبار اقرار در سيستم هاي دادرسي دنيا تا چه اندازه است بحثي است كه در اين مختصر نمي توانيم عنوان كنيم اما با عنايت به اينكه مهمترين دليلي كه درجهت صدور حكم عليه شهلا ارايه شده اقراري بوده است كه شهلا بعدا مدعي شد مبتني بر اراده و اختيار كامل وي نبوده بنابراين باز برمي گرديم به اين مطلب مهم كه آيا به سادگي مي توان از كنار ادعاي شهلا گذشت؟
|
|
سارق با پاي خود به اداره آگاهي رفت
زن 60 ساله براي فروش خانه اش واقع در خيابان توانير تهران، آگهي فروش در يكي از روزنامه ها چاپ كرد. در پي چاپ اين آگهي چندين مشتري به خانه وي مراجعه كردند كه از بين آنها يك مرد با تظاهر به اينكه خانه را پسنديده سه مرتبه به خانه زن 60 ساله آمده وي در اين رفت و آمدها متوجه تنها بودن زن در خانه شد تا اينكه بار ديگر تحت عنوان مشتري زنگ خانه پيرزن را به صدا درآورد. زن 60 ساله در را گشود. مرد وارد خانه شد. باز هيچ كس جز پيرزن در خانه نبود.مرد جوان كه شرايط را دلخواه ديد به پيرزن حمله كرد و با يك رشته طناب دست ها و پاهايش را بست، سپس چندين پتو بر روي پيرزن ريخته و در يك چشم بر هم زدن تمامي طلا و جواهرات داخل منزل به ارزش 15 ميليون تومان را جمع آوري كرده و به سرعت متواري شد.
پيرزن بعد ازچند ساعت تلاش موفق شد دستهايش را از حصار طناب ها نجات داده و مراتب را به اطلاع ماموران مركز فوريت هاي پليسي 110 برساند.
پرونده تشكيل شد و براي بررسي به اداره آگاهي مركز ارجاع داده شد. صبح روز سه شنبه هفته جاري زن 60 ساله به قصد انجام عمليات چهر ه نگاري به اداره آگاهي تهران مراجعه كرد.
وقتي در حال انجام كار خود بود، ناگهان سارق را در بين مراجعان به دايره ارجاع آگاهي مشاهده كرد. سارق مذكور به قصد شكايت در خصوص يك تصادف به آگاهي مراجعه كرده بود كه مورد شناسايي مالباخته قرار گرفت و بلافاصله سارق دستگير و در جريان تحقيقات به سرقت ازمنزل پيرزن اعتراف كرد.
بررسي بيشتر در اين خصوص در شعبه دادسراي امور جنايي تهران زير نظر بازپرس توكلي ادامه خواهد يافت.
|
|
با تكميل تحقيقات پليس آگاهي
متهم به قتل همسر تبرئه شد
با پايان يافتن تحقيقات تكميلي پليس آگاهي تهران، مشخص شد مردي كه متهم به سقوط همسرش از بالكن آپارتمان مسكوني شان در شهرك اكباتان بود، نقش مستقيمي نداشته است.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده از شامگاه 27 خردادماه امسال ازطريق ساكنان يك واحد آپارتماني در اكباتان به ماموران كلانتري 135 آزادي اطلاع داده شد.
ماموران پس از حضور در محل حادثه و بررسي هاي مقدماتي دريافتند كه زني به نام)شاه نساء( از طبقه سوم آپارتمان خودش را به پايين پرتاب كرده كه با وجود انتقال به بيمارستان براثر جراحات وارده جان باخت.
بازپرس حسين اصغرزاده مسوول اين پرونده در تحقيقات خود دريافت كه در شب حادثه نزاعي بين اين زن و شوهرش (عبدالله) به خاطر اختلافات خانوادگي صورت گرفته و باعث شد)شاه نساء( براي فرار از كتك هاي شوهرش خود را از پنجره اتاق پذيرايي به پايين پرتاب كند. به همين خاطر)عبدالله( به عنوان مظنون به قتل و تصويب در قتل توسط ماموران انتظامي بازداشت شد و براي تحقيقات تكميلي به اداره آگاهي تهران منتقل شد.
عبدالله در نخستين بازجويي هاي خود، هرگونه اقدامي را كه منجر به قتل همسرش شده بود منكرشده و مدعي شد كه اتفاقات آن شب فقط يك دعواي ساده بود و بس، اما اظهارات همسايگان كه صداي داد و فرياد ملتمسانه زن را از پشت در آپارتمان شنيده بودند حكايت از اين داشت كه اين زن براي اينكه از ضرب و شتم همسرش فرار كند به اين راه توسل جسته است.
اين مرد در اظهاراتش گفت: همسرم بر روي لبه پنجره ايستاد و پرده را گرفته بود. با فرياد تهديد مي كرد كه خود را به پايين پرتاب مي كند كه ناگهان پايش سرخورد و سقوط كرد. تحقيقات تكميلي در اين زمينه توسط كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران صورت گرفت و مشخص شد كه شوهر اين زن در سقوط و مرگ او دخالت مستقيم نداشته است.
اما اين در حالي است كه با توجه به اينكه كارآگاهان اداره آگاهي اين نظريه را اعلام كرده اند، اما عبدالله به خاطر قفل كردن آپارتمان، ضرب و شتم و درگيري با همسرش، باعث پرتاب شدن او به پايي
|
|
اعدام در انتظار شبكه كفتارها
صبح ديروز اعضاي شبكه كفتارها براي آخرين دفاع در دادسراي جنايي تهران حضور يافتند.
به گزارش خبرنگار ما، اعضاي اين شبكه كه متهم به تجاوز به عنف و آزار و اذيت دختران جوان هستند تيرماه امسال در پي شكايت دختري به دايره 11 اداره آگاهي تهران، تحت شناسايي و تعقيب ويژه پليس آگاهي قرار گرفتند.
كارآگاهان در نخستين بررسي هاي خود با توجه به شكايات متعدد، توانستند اعضاي اين شبكه را كه سركردگي آنان را سه نفر به نام هاي شهرام، صمد و حسين بر عهده داشتند شناسايي و دستگير كنند.
اعضاي اين شبكه پس از دستگيري، به ربودن دختران و تجاوز به عنف اعتراف كردند و توسط چهار نفر مورد شناسايي قرار گرفتند. صبح ديروز اعضاي شبكه براي آخرين دفاع نزد بازپرس حسيني حضور يافتند و به دفاع از خود پرداختند. بازپرس پرونده با توجه به اعترافات متهمان به خبرنگاران گفت: متهمان اين پرونده باتوجه به اعترافاتشان به عنوان محارب شناخته خواهند شد و قاضي رسيدگي كننده حكم اعدام را براي آنان در نظر مي گيرد. هم اكنون متهمان با قرار بازداشت موقت در اختيار كارآگاهان پليس اداره آگاهي قرار دارند و پس از ارسال پرونده به دادگاه كيفري محاكمه خواهند شد.
دستگيري عامل جنايت پارك بهجت آباد
سيروس 16 ساله، 15 روز پيش با)سينا( 35 ساله در پارك بهجت آباد واقع در حوالي خيابان سنايي درگير شد. صداي بلند و عصبي هر دو نفر آنها در فضاي پارك پيچيده بود. عابران جرات نزديك شدن به آنها را نداشتند. در نهايت قبل از آنكه كسي بتواند مانع ادامه درگيري آنها باشد، سيروس چاقويي از جيب خود خارج كرده و در بدن سينا فرو كرد. سينا خون آلود بر روي زمين افتاد و سيروس بدون وقفه محل حادثه را ترك كرد.
مراتب به اطلاع بازپرس كشيك ويژه قتل آن زمان رسيد. ماموران آگاهي در محل حاضر شدند و تحقيقات پليس آغاز شد و جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت. جست وجوي پليس ادامه يافت تا اينكه رد عامل جنايت در شهرستان بابلسر كشف شد. يك تيم پليسي با اخذ نيابت قضائي به مخفيگاه سيروس مراجعه كرده و وي را طي يك عمليات غافلگيرانه پليسي بازداشت كردند. سيروس در جريان تحقيقات اوليه به قتل عمدي سينا اعتراف كرد. وي در خصوص انگيزه ارتكاب اين جنايت گفت:)از مدتي قبل با سينا بر سر خريد و فروش موادمخدر درگير شده بودم. روز حادثه وقتي او را در پارك ديدم، در ابتدا باهم درگيري لفظي پيدا كرديم كه در نهايت تصميم به كشتن وي گرفتم و او را كشتم.(
ماسك براي مردم زابل
توفان شديد در زابل باعث شد تا بين مردم ماسك پخش كنند.
اين حادثه طبيعي در حالي اتفاق افتاده است كه رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه استان سيستان و بلوچستان اعلام كرده است: درنظر داريم تا بين مردم زابل ماسك پخش كنيم، اما امكانات بيمارستاني ما جوابگوي مردم نبوده و با توجه به اينكه فرهنگ منطقه با چنين توفان هايي اجين شده، خود آنان در اين شرايط اقدامات لازم را صورت خواهند داد.
به گفته مهندس شايان فر، تداوم 7 سال خشكسالي در اين استان سبب قطع آب رودخانه هيرمند و خشك شدن بستر 450 هزار هكتاري درياچه هامون شده است. همچنين وجود خاك آبرفتي فرسايش پذير در منطقه، بارندگي سالانه كمتر از 6 ميلي متر، تبخير حدود 4 هزار ميلي متر در سال، ازبين رفتن اراضي زيركشت و وجود شرايط خشكسالي در دشت هاي افغانستان ازجمله عواملي است كه حجم و مدت زمان وزش باد و ايجاد توفان را افزايش مي دهد.
طي 3 سال گذشته 08/4 ميليارد تومان به اين استان جهت تثبيت شن و بيابان زدايي اختصاص يافته است.
|
|
ماما، مامور آتش نشاني
يك مادر جوان نخستين نوزاد خود را پشت ترافيك سنگين خيابان شهر)پراك( مالزي به دنيا آورد. يك زن 20 ساله كه براي وضع حمل راهي بيمارستان بود، به دليل معطلي در پشت ترافيك سنگين، فرزند خود را در كنار خيابان به دنيا آورد. براساس اين گزارش، راننده خودرو حامل اين مادر جوان به دليل معطلي زياد در پشت ترافيك و تشديد درد زايمان، مجبور به توقف در كنار خيابان شد و از رهگذران كمك خواست. در همين حال يك تيم 6 نفره از آتش نشانان كه در آن نزديكي مشغول صرف ناهار بودند، به كمك وي شتافتند و يكي از آنان به عنوان ماما به اين زن جوان كمك كرد تا وضع حمل كند. نبودن قيچي بهداشتي و تجهيزات ديگر مانع از قطع بند ناف بين نوزاد و مادر شد و مادر و نوزاد پس از مدتي به بيمارستان)پيننگ( انتقال يافتند.
شكار ناكام
مكس هم سگي بازيگوش مانند ديگر همنوعانش است و يك روز كه به همراه خانواده صاحب خود)جيمزفرد( اهل ارپنيگتون آلمان براي گردش به كنار دريا رفت، حسابي شيطنت كرد. او كه در حال دويدن به اين طرف و آن طرف بود پرنده اي سياهرنگ را ديد كه برايش بسيار جذاب بود. به همين خاطر مكس سر به هوا به دنبال پرنده دويد تا پرنده بر لبه صخره اي كه تا سطح زمين صدمتر ارتفاع داشت رسيد. سگ هم كه شايد مقداري از كمبود عقل رنج مي برد، جهشي كرد تا پرنده را به چنگ آورد. پرنده سياه به سرعت از جاي خود پريد و سگ بخت برگشته از بالاي صخره به پايين سقوط كرد. جيمز كه شاهد اين صحنه بود بلافاصله گارد ساحلي را خبر كرد، ولي هنگامي كه به همراه آنان به پايين صخره رسيد با كمال تعجب ديد مكس كاملا سالم است و همچنان به اين طرف و آن طرف مي رود. پس از حادثه پرهيجان براي جيمز و البته بدون هيجان براي مكس، همگي به خانه بازگشتند.
كباب دزدي
خوردن كباب هم عالمي دارد حتي براي دزدها، گروهي از دزدان برزيلي كه هوس كرده بودند در آخر هفته خود بساط كبابي را براي خود دست و پا كنند، به صورت دسته جمعي به يك قصابي در ريودوژانيرو هجوم برده و تمامي گوشت هاي چرخ كرده مغازه را به تاراج بردند. اين باند شكم پرور پس از سرقت گوشت ها، ماشيني را هم كه در كنار قصابي پارك بود دزديدند و با خيال راحت از صحنه جرم گريختند. به نظر پليس اين خنده دار ترين سرقتي است كه تا به حال در شهر رخ داده است. هويت سارقان همچنان نامشخص است و البته مسلما كباب ها هم از هضم رابعه گذشته است. به هر حال دزدها نيز گهگاهي به تفريح نياز دارند.
مردي باردار دستگير شد
هرگدايي براي جلب دلسوزي مردم و كسب درآمد، ترفندي را به كار مي برد. برخي چلاق مي شوند. برخي به همراه كودكي گدايي مي كنند و برخي صورت خود را مي سوزانند. اما ساموئل بونيلا گدايي حرفه اي در پدروسولا (شهري در هندوراس) از هيچ يك از كلك هاي بالا استفاده نكرد. يكبار ساموئل در حال قدم زدن و گدايي در شهر بود كه زني باردار را ديد كه در حال تكدي است و چه پولي در مي آورد. خلاصه گداي هندوراسي هم تصميم گرفت كه براي داشتن درآمدي بالا،خود را به شكل زنان باردار درآورده. او به مدت دو سال هر روز تغيير چهره مي داد و تا شب ها كار مي كرد، اما يك روز ساموئل شديدا درگير كار خود بود و متوجه نشد بالشي كه را در زير لباس دارد جابه جا شده است. گشت پليس كه از منطقه عبور مي كرد به او مظنون شده و او را دستگير كرد. او به جرم جعل هويت و تكدي مودر محاكمه قرار خواهد گرفت.
مرده اي كه ماشين مي خريد
اين روزها در همه كشورها از جمله كشور خودمان تلاش مي شود تا سيستم هاي شناسايي وثبت احوال رايانه اي شود. اما هميشه استفاده از رايانه موجب سهولت كارها نمي شود. كريستينا لاورز زني اهل آنتورپ است و براي ثبت مالكيت خودروي خود به اداره مركزي ثبت بلژيك مراجعه كرد. او پس از تكميل فرم ها و پرداخت ماليا ت ثبت، وقتي كه تقريبا تمام كارهايش را انجام داده بود به علت اينكه در شبكه رايانه اي شناسايي افراد، نام او به عنوان فردي مرده ضبط شده است موفق نشد سند خودروي خود را بگيرد. او با مسوول دفتر وارد مشاجره شد و اصرار مي كرد كه زنده است اما دفتردار كه تنها رايانه برايش ملاك بود موافقت نمي كرد. خلاصه كار بالا گرفت تا رئيس ثبت احوال شهر خبر دار شد. بلافاصله سخنگوي آن سازمان از كريستينا پوزش خواست و قول داد تا چند روز آينده مشكل او را برطرف كند.
|