چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۳
يك هفته پس از گزيده شدن پسرش توسط عقرب ها؛
تاچر به تبرئه شدن مارك اميد دارد
014805.jpg
نادر شاكرين- اين شب جمعه هم مانند شب هاي جمعه ديگر جمعيت زيادي در فرودگاه به اين سو و آنسو مي روند. هميشه قبل ازتعطيلات آخر هفته هزاران نفر به فرودگاه هجوم مي آورند تا شنبه و يكشنبه خود را در كشوري دور از اين مملكت ابري و بي روح سپري كنند. هواپيماها همچون ذرات غبار بر باند مي نشينند و بلند مي شوند. ليموزين رولز رويس سياهرنگي به دنبال يك جگوار مشكي وارد فرودگاه هيثرو مي شود. ماشين ها در گوشه اي از باند متوقف مي شوند. دقايقي بعد هواپيماي جت سفيد رنگ كوچكي در حال نزديك شدن به باند فرودگاه است.
همه چيز خوب پيش مي رود و هواپيما به راحتي روي باند فرود مي آيد و در كنار اتومبيل ها توقف مي كند. در باز مي شود و پلكان پايين مي آيد. مارگارت تاچر به همراه كوله باري از غم از هواپيما پياده مي شود و به دنبال او شش محافظ شخصي بلند قد پايين مي آيند. آنها سوار ماشين ها مي شوند و فرودگاه را ترك مي كنند...
در طول مسير مارگارت به اتفاقات ناخوشايند چند روز اخير مي انديشد. سرمارك تاچر پسر مارگارت چهارشنبه توسط يگان ويژه پليس عقرب ها در آفريقاي جنوبي دستگير شده و اكنون در انتظار سرنوشت نامعلومش بود. مارگارت با وجود اينكه پس از مرگ شوهرش دنيس، حال و روز خوبي ندارد براي سر و سامان دادن به وضعيت پسرش به ايالات متحده سفر كرده بود، اما نتيجه تلاش هايش مشخص نبود.
مارگارت همچنان در فكربود. چند ساعت بعد كارول، دختر مارگارت وارد لندن شد. او با سرمارك دوقلوست. اوضاع بسيار درهم است اتهام كمك مالي به كودتاگران، چيزي نيست كه حتي فرد با نفوذي چون سرمارك براحتي بتواند از آن جان سالن بدر برد. نام مارك تاچر در پرونده سياه (Wongalist) است. تمام دهها نفري كه در اين فهرست هستند به گونه اي با كودتايي كه تنها يكروز به وقوعش باقيمانده بود در ارتباط بودند. در بين اين اسامي نام لرد آرچر هم به چشم مي خورد. او كه در زمان تصدي پست نخست وزيري توسط مارگارت تاچر، معاونش بود، به خاطر پرداخت ۱۳۰هزار دلار به سركرده كودتاگران تحت تعقيب است. لرد از افراد بانفوذ حزب محافظه كار انگليس است كه با مارگارت و مارك رابطه اي بسيار صميمانه دارد.
چند وقتي بود كه يگان عقرب ها فعاليت مارك را زير نظر داشت. آنها متوجه شدند كه سرمارك ۲۷۱ هزار دلار به كوتاچي ها كمك مالي كرده است تا خود را براي روز موعود مجهز كنند. وقتي پليس متوجه شد كه مارك منزل خود را براي ۳۳ ميليون دلار به فروش گذاشته و حتي براي بروشور فروش منزلش عكس هوايي تهيه كرده است، به او مشكوك تر شد. بعد از چند روز مشخص شد كه مارك چهار دستگاه از خودروهاي خود را نيز فروخته است. كودكانش را درمدرسه اي در آمريكا ثبت نام كرده و براي كل خانواده بليتي به مقصد ايالات متحده تهيه كرده است. اين اطلاعات كافي بود كه بهانه لازم را به عقرب ها بدهد تا به خانه او بريزند و او را دستگير كنند وگرنه هرگز دستشان به مارك نمي رسيد. فردا صبح ساعت۷ ،دهها افسر پليس به منزل او در محله كونستانتياي كيپ تاون كه خانه افراد سرشناس ديگري نيز چون ارل اسپنسر (برادر پرنسس دايانا) در آنجاست حمله كردند. عقرب ها پس از ورود به منزل با چمدان بسته شده مارك مواجه شدند كه در سالن اصلي آماده بود. در خانه او چندين مدرك دال بر رابطه او با سركرده كودتاگرها پيدا شده. وجود تمام اين مدارك به پليس اجازه داد تا با جسارت سرمارك را دستگير كند و براي محاكمه به دادگاه بكشاند. اما سركرده كودتاگران چه كسي بود؟ سيمون مان دوران كودكي خود را در مدرسه خصوصي ايتون (يكي از مدارس مشهور انگليس كه بسياري از افراد بزرگ بريتانيا در آن تحصيل كرده اند.) سپري كرد. او كه اكنون ۵۱ سال سن دارد پس از تمام كردن تحصيل در مدرسه، وارد يكي از سختگيرترين دانشكده هاي نظامي بريتانيا شد تا آماده فرماندهي يك واحد تكاوري *S.A.S شود. سيمون پس از فارغ التحصيلي از دانشكده در مناطقي چون ايرلند شمالي، اروپا و آمريكاي مركزي خدمت كرد، اما در دهه ۱۹۸۰ به علت خستگي و سرخوردگي، از خدمت در ارتش استعفا كرد و در شركتي كه خدمات امنيت رايانه اي ارايه مي داد مشغول به كار شد. او از مادر جنگجويي زاده شده بود، بنابراين پس از چند سال از شركت رايانه اي خارج شد و كار خود را آغاز كرد. در ابتدا سيمون شركتي تاسيس كرد كه در آن محافظان شخصي را براي مراقبت از افراد ثروتمند تربيت مي كرد. او بعد از مدتي به همراه دوست خود، توني باكينگهام، گروهي از مزدوران (سربازاني حرفه اي كه فقط براي پول مي جنگند) را سازماندهي كرد. او افراد خود را براي انجام ماموريت هاي امنيتي به خطرناك ترين نقاط آفريقا مي فرستاد تا اوضاع آشفته اين مناطق را به نفع هركسي كه بيشتر پول مي داد آرام كنند. او همچنين بر تشكيلات بين المللي سندلاين در اواخر دهه ۹۰ كه در جنگ هاي داخلي خونين سيرالئون شركت داشت، نظارت مي كرد. سيمون حتي يكبار در فيلم «يكشنبه خونين» كه درباره درگيري هاي داخلي ايرلند بود و در سال ۲۰۰۲ توليد شد، نقش ايفا كرد. آخرين ماموريت اين سرباز ماجراجو هدايت كودتايي بود برضد رئيس جمهوري گينه، تئودورا آبيانگ نگوما مباساگو كه يكي از ثروتمندترين و بزرگترين صاحبان چاه هاي نفت آفريقاست. او فعاليت خود را در گينه با فروش توپ جنگي و ديگر جنگ افزارها آغاز كرد و كم كم نيروهاي خود را سازماندهي كرد.
چندماهي تا اجراي كودتا باقي نمانده بود كه سيمون به پيشواز مزدورانش در فرودگاه هراره رفت. آنها همگي مرداني مسلح و دوره ديده بودند كه به هيچ چيز جز پول و جنگ فكر نمي كردند، نيروي ويژه عقرب توانست با حمله اي غافلگيركننده، سيمون و مزدورانش را در فرودگاه قلع و قمع كند. گروهي ديگر از مزدوران سيمون هم چند روز بعد در مالابو، پايتخت جزيره گينه، به دام افتادند. از آن هنگام (ماه مارس) تاكنون اين ۷۰ نفر در جيكو روبي (مجهزترين زندان زيمباوه) تحت نظر هستند. سيمون به جرم فروش اسلحه و طرح ريزي براي كودتا به ۱۰ سال حبس محكوم شد كه دوره آن از ۱۰ سپتامبر آغاز مي شود. اين درحاليست كه اگر سرمارك به خاطر تخطي از قانون ضد حمايت مالي از مزدوران كودتاگر گناهكار شناخته شود، به ۱۵ سال زندان محكوم خواهد شد. مارگارت تاچر با وجود ناراحتي زياد از اين دردسر جديد، با تمام وجود اميدوارست كه فرزندش تبرئه شود و به آغوش خانواده بازگردد.
* رجوع شود به مطلب «تكاورهاي حافظ امنيت المپيك» كه در تاريخ ۷/۶/۸۳ در صفحه خبرسازان روزنامه همشهري منتشر شد.

موزيكال كودتاي ۲۸ مرداد!
صدها تماشاگر كنجكاو كه ايرانيان مقيم نيويورك نيز تك و توك در ميان شان بودند، هفته گذشته به تئاتر كوچكي در گوشه جنوبي و پرتي از شهر رفتند براي تماشاي روايتي از داستان كودتاي ۲۸ مرداد كه به صورت يك «راك اپرا >rock opera اجرا مي شد.
نمايش راك اپراي مصدق، بخشي از جشنواره بين المللي تئاتر حاشيه در نيويورك است اما يك راك اپرا، آن هم در باره يك سوژه تاريخي كه براي تماشاگران آمريكايي چندان هم شناخته شده نيست، از غيرعادي ترين برنامه هاي اين جشنواره بود.
در اين فرم نمايشي، تماشاگر يك گروه راك چهارنفري را در برابر خود مي بيند؛ سه خواننده گيتار به دست كه گاه نقش مصدق و شاه را بازي مي  كنند و گاه با گذاشتن عينك دودي، ماموران سيا مي  شوند و تمام ماجرا را در ۴۵ دقيقه خلاصه مي كنند.
آقاي مايكل مين نويسنده و ترانه سراي اين نمايش مي گويد در باره مداخله سازمان «سيا» در كودتاي ۲۸ مرداد براي نخستين بار چهارسال پيش مقاله اي در نيويورك تايمز خواند و گزارشي داخلي از سازمان سيا در باره آن كه از طبقه بندي محرمانه خارج شده بود و همزمان انتشار يافت. وي مي افزايد اين سند ومقاله، يك بررسي كلي از نقش سيا در كودتا ارايه مي دادند كه او را از نقشي كه كشورش در آن بازي كرده بود، شرمنده كرد.
راك اپراي مصدق، بعد از يك مقدمه كلي در باره ايران، با ترجيع بند Dreaming of Persia ، داستان خود را با سخنراني تاريخي مصدق در مجلس آغاز مي كند، براي اعلام ملي شدن صنعت نفت. بعد واكنش بريتانياست و ديپلماسي كشتي هاي جنگي، تا مي رسد به جلسه اي در سازمان «سيا» كه در آن تصميم به برگزاري يك كودتا در ايران گرفته مي شود. مايكل مين، سازنده اين راك اپرا كه قبل از اين يك نمايش موزيكال درباره معامله گران سهام در وال استريت نوشته است، مي گويد سختي هاي روي صحنه بردن يك نمايش موزيكال، او را به فكر انداخت كه داستان سقوط مصدق را به صورت راك اپرا بنويسد كه در آن نوازندگان و خوانندگان و هنرپيشگان همان چهارنفري هستند كه روي صحنه گيتارها و طبل ها را مي نوازند. او ادامه مي دهد: «داستان كودتاي ۲۸ مرداد پراز شخصيت هاي جالب است و داستاني است دراماتيك و براي جالب شدن به كمك نياز ندارد. نويسنده راك اپراي «مصدق» مي گويد يك انگيزه او در نوشتن اين اثر اين بود كه فكر مي كند آمريكايي ها بايد با گوشه هاي تاريخ خودشان آشنا بشوند، به خصوص به دليل شباهت هايي كه كودتاي ضدمصدق با آنچه اينك در عراق مي گذرد وجود دارد.

همه چيز درباره سايتي كه برعكس به المپيك نگاه مي كند
از آخر هفتاد و چهارم هستيم
014808.jpg
آرش برهمند-به آنها هم كه آخر مي شوند احترام بگذاريد چرا كه آنها دست كم در آتن هستند اما شما حتي آنجا هم نيستيد.
اين جمله بر بالاترين قسمت وبلاگ« >DFL نوشته شده است. اولين سايت جهان كه به بزرگداشت بازماندگان المپيك و به ويژه كساني كه مقام آخر را كسب كرده اند، مي پردازد.
نويسنده وبلاگ هم يك جوان ۳۲ ساله كانادايي اهل «كبك» است كه نفرات آخر را همانند برندگان شايسته ورود به تاريخ مي داند.
اگرچه ايده اوليه اين وبلاگ هم در نگاه اوليه عجيب يا تمسخر آميز به نظر مي رسد ولي «جاناتان كرو» به عنوان نويسنده وبلاگ  انگيزه خود را كاملا خيرخواهانه مي داند: «بدون شك من از اين كار لذت مي برم وبا آن تفريح مي كنم ولي هدف از تاسيس وبلاگ، تفريح كردن باساير افراد نيست.»
كرو انگيزه اصلي راه اندازي« DFL »را نشان دادن اين حقيقت عنوان كرده است كه تحقير كردن بازماندگان حتي آنها كه آخر مي شوند كار درستي نيست چرا كه حتي بدترين قهرمانان المپيك هم به مراتب برتر از ما هستند.
رده بندي معكوس 
اما بدون شك جالب ترين قسمت سايت شخصي «كرو» يك جدول رده بندي معكوس براي المپيك آتن است كه در آن كشورها بر حسب آخر شدن نفراتشان مرتب شده اند.
به اين ترتيب هر كشوري كه نفرات آخر شده بيشتري داشته باشد در جدول رده بندي« >DFL بالاتر قرار خواهد گرفت.
از همه جالب تر اينكه مقام اول اين جدول در اختيار نزديك ترين رقيب آمريكا براي قهرماني المپيك يعني «چين» است!
چين با كسب شش مقام آخر موفق به كسب رتبه اول در چنين جدولي شده است و به نظر نمي رسد كشوري از اين نظر بتواند با آن رقابت كند.
توضيح «كرو» در اين باره نيز خالي از لطف نيست: «كشورهاي بزرگتر معمولا كاروان پرشماري را به المپيك مي فرستند كه طبيعتا به لحاظ آمار شانس آنها براي آخر شدن را افزايش مي دهد.»
«كرو» به ميزبان بازي ها هم رحم نكرده و پس از چين، يونان و قزاقستان در مقام هاي دوم و سوم قرار دارند.
ايران 
اگر نگران ايران هستيد هم بايد با گفتن اين جمله كه ايران سهم چنداني در« DFL »ندارد خيال شما را راحت  كنيم. تنها در دوقسمت وبلاگ نامي از ايران آمده كه اولي متعلق به نتايج روزهاي ۲۰ و ۲۱ آگوست است. در اين قسمت نام «حسين عسگري» دوچرخه سوار ايراني ذكر و نوشته شده است، او با قرار گرفتن در رتبه پانزدهم از راهيابي به مرحله بعدي بازماند.
بار دوم هم مربوط به جدول رده بندي معكوس« DFL »است كه ايران با تنها يك بار آخر شدن در رتبه هفتاد و چهارم از ميان ۹۰ تيم قرار دارد. بد نيست بدانيد هيچ كشوري نيست كه حتي يك مقام آخر هم نداشته باشد.
بازماندگان شجاع 
عظمت برخي بازماندگان به آن حد مي رسد كه حتي پيروزي نفرات برتر را هم تحت الشعاع قرار مي دهد. كمتر پيش مي آيد كه دوره اي از اين بازي ها ناكاماني بزرگ نداشته باشد. اهميت چنين ناكامي هايي هنگامي آشكارتر مي شود كه توجه كنيم رقابت هاي المپيك ذاتا «برتري پرست» هستند و شكست خوردگان از مجموعه افتخارات هيچ سهمي ندارند.
«كرو» تا آنجا كه دستش رسيده از ناكامي بزرگ ولي شجاع دوره هاي پيشين هم ياد كرده كه به عنوان مثال «درك ردموند» دونده سرشناس بريتانيايي كه زرد پي پايش در رقابت هاي سال ۱۹۹۲در المپيك بارسلونا پاره شد هم از آن جمله است.
خود «كرو» هم معترف است حتي در اين تلاش براي بزرگداشت بازماندگان هم چندان موفق نبوده چرا كه بازنده ها و  آخر شده هاي بسياري وجود دارند كه «جاناتان» در سايت تك نفره اش نمي تواند به همه آنها توجه كافي كند. از همين رو تا جاي ممكن به بازماندگان كشورهاي آشناتر توجه كرده است.
تاكنون نامزد دريافت مقام پر افتخارترين مقام آخر در المپيك آتن خانم «فوميلاي فونسكا» از جزاير «سائوتومه» است.
فونسكا كه در رقابت هاي پياده روي ۲۰ كيلومتري زنان شركت كرده بود با نفر ماقبل آخر كه پنجاه و يكم شد ۳۵ دقيقه و ۴۲ ثانيه اختلاف زماني داشت! به نظر نمي رسد كسي به ركورد اين دونده گمنام نزديك شود.
مشخصات فني 
آدرس وبلاگ «جاناتان كرو http://www.mcwetboy.net »است و براي ديدن جدول معكوسش هم بايد حتما به پايين ترين قسمت وبلاگ سربزنيد.
سايت به علت تركيب بندي ساده اي كه دارد به راحتي باز مي شود و در آن از عكس و موسيقي خبري نيست.
ظرف يك هفته و اندي كه از آغاز المپيك مي گذرد« DFL »هزاران مخاطب پروپاقرص پيدا كرده و خبرگزاري هاي بي بي سي، رويتر و چندين روزنامه با او قرار مصاحبه گذاشته اند، تا جايي كه ميزان خوانندگان وبلاگ چندين برابر شده است. با اين حساب براي مشكلات فني ناشي از ازدياد مخاطب هم حسابي باز كنيد.
ظاهرا شهرت چندان هم به مذاق «كرو» خوش نيامده چون اخيرا يك كادر آگهي در گوشه جدولش باز كرده و در آن نوشته است از مصاحبه كردن خسته شده و ديگر به هيچ قيمت حاضر به گفت وگو كردن نيست.
نويسند ه«DFL »آخرين باري كه در رقابت هاي ورزشي شركت كرده ۲۰ سال پيش و در رقابت هاي دو و ميداني دبيرستانش بوده است. در اولين صفحات وبلاگش در اين باره مي خوانيم: «از همان زمان فهميدم اين شعار كه همه ورزشكاران المپيك پيروز هستند دروغ است. برنده برنده و بازنده بازنده است. هر كدام هم حرمت خود را دارند.»

دريدا فيلم شد
014811.jpg
كربي ديك و امي كافمن همراه يكديگر فيلمي مستند ساخته اند درباره ژاك دريدا، از فيلسوفان پرآوازه نيمه دوم سده بيستم كه تاثيرش مرزهاي فلسفه را درنورديد و نظريه هاي ادبي، نشانه شناسي، روانكاوي و معماري را فراگرفت. اگر جرياني با عنوان پست مدرنيسم واقعيت داشته باشد، بسياري از منتقدان، دريدا را يكي از نمايندگان آن مي دانند.
دريدا كه نخست به تصوير شدن در فيلمي مستند تن درنمي داد سرانجام در برابر اصرارهاي كافمن تسليم شد و بعدتر كافمن، همراه يك مستندساز نامدار (ديك) طرح ساختن اين مستند را به پايان برد. اين فيلم با صداي دريدا آغاز مي شود كه درباره تفاوت Future و Lavenir سخن مي گويد، واژه اي انگليسي و ديگري فرانسه كه هر دو به معناي آينده است، اما اولي به معناي آينده اي پيش بيني پذير است، در حاليكه دومي به آينده اي پيش بيني ناپذير و غافلگيركننده اشاره دارد.
كارگردانان در آغاز فيلم بيننده را غافلگير مي كنند. دريدا را مي بينيم در صبحي زود، در حال پرسه زدن در اطراف خانه اش و صداي زنش مارگاريت را مي شنويم كه «جكي كليدهات يادت نره». بعد روايت كافمن از زندگي دريدا آغاز مي شود.
در لابه لاي فيلم، كافمن تكه هايي از نوشته هاي دريدا را مي خواند. هدف اين فيلم آن است كه برخي مفاهيم بنيادي فلسفه دريدا را براي كساني كه فلسفه دانِ حرفه اي نيستند آشكار كند؛ از جمله مفهوم بنيادي Deconstruction كه به فارسي واسازي و شالوده شكني ترجمه شده است. دريدا با كمك اين مفهوم، ميراث ۲ هزار ساله مابعد الطبيعه اروپا را نقادي ريشه اي مي كند.
مارتين هايدگر، از فيلسوفان پرنفوذ سده بيستم درباره ارسطو گفته بود همه آنچه شما براي شناخت يك فيلسوف نياز داريد زادن، مرگ و انديشه هاي اوست. اما دريدا با اين ادعاي هايدگر درمي پيچد و استدلال مي كند كه زندگي خصوصي يك فيلسوف از ميان انديشه هاي فلسفي اش كشف شدني نيست.
ژاك دريداي فرانسوي كه در سال ۱۹۳۰ در الجزيره به دنيا آمد، اكنون به يكي از فيلسوفان برجسته جهان بدل شده است. فيلم مستند دريدا تلاش مي كند جهان ذهني و عيني او را با هم تصوير كند و پيش روي بيننده بگذارد. شايد به همين سبب منتقدان درباره اين فيلم گفته اند كه بيش از يك مستند درباره زندگي يك فيلسوف است، فيلمي است جذاب حتي براي بيننده ناآشنا با فلسفه.

شمايل ارتودوكسي پاپ به روسيه برگشت
شايد نه اسم قتل عام سن بار تلمي براي يك خواننده ايراني شناخته شده باشد، نه درباره جدال هاي بين ارتودوكس ها وكاتوليك ها چندان حضور ذهن داشته باشد، اما آنان كه با تاريخ آشنايي دارند و نقل هاي طوطيان شكرشكن غربي(!)را درباره تاريخ مذهب هاي مسيحي خوانده اند، مي دانند كه اين دعواها خيلي جدي بوده است و به مروز زمان و به تبع اتفاقات اقتصادي مفصلي، از حجم آنها كم شده است، به طوري كه هم اكنون نوعي همزيستي مسالمت آميز بين مذاهب ايجاد شده است. درراستاي ادامه اين همزيستي كه به خصوص بعد از سقوط شوروي ديگر چندان هم مسالمت آميز به نظر نمي آيد، يك اتفاق مهم به نفع كليساي ارتودوكس روسيه رخ داده است. قضيه از اين قرار است: يك شمايل از مريم مقدس كه تقريبا يك قرن قبل در كليساي ارتودوكس روسيه گم شده بود با يك پرواز اختصاصي درروز جمعه به روسيه برگشت تا حسن نيت پاپ ژان پل دوم جهت حل مسالمت آميز اختلافات بين دوكليسا را به نمايش بگذارد. سوولود چپلين، سخنگوي كليساي ارتودوكس به خبرگزاري اينترفكس گفت: از واتيكان و شخص پاپ ژان پل به خاطر برداشتن اين قدم سمبوليك متشكر و قدر دانيم و اميدواريم به اين ترتيب برداشتن قدم هاي بعدي براي بهبود روابط بين دو كليسا تسهيل شود.
شمايل «مادر خداي كازان» نسخه اي از روي يك شمايل قرن شانزدهمي است كه به گفته تاريخ دانان در قرن ۱۷ يا ۱۸ ميلادي تهيه شده و گفته مي شود كه در اوايل قرن بيستم به خارج از روسيه قاچاق شد و تا سال ۱۹۹۳ ميلادي برفراز ميز تحرير پاپا آويزان بود.
014814.jpg

پاپ ۸۴ ساله مي خواست به روسيه برود، اما سفر او با مخالفت كليساي ارتودوكس روسيه مواجه شد. حتي رئيس جمهوري، ولاديمير پوتين كه سال گذشته به ديدار پاپ رفته بود وي را براي سفر به روسيه دعوت نكرد.
اسقف دوم كه مسوول كليساي ارتودوكس روسيه است كليساي كاتوليك را به جذب وترغيب معتقدان ارتودوكس به تغيير دادن مذهبشان به كاتوليك پس از فروپاشي كمونيسم متهم كرده است. اين در حالي است كه جدال دوكليسا به سال ۱۰۵۴ ميلادي بر مي گردد كه دو شاخه غربي و شرقي مسيحيت تشكيل شد.

بيش از ۱۰۰ نفر از افرادي كه از نامه هاي الكترونيكي سوءاستفاده مي كردند دستگير شدند
عمليات سركوب اسپم
هرچقدر دنيا كوچكتر و روابط انسان ها نزديكتر مي شود، امكان سوءاستفاده از افراد هم افزايش مي يابد. اين روزها كه جهاني به اين وسعت به اندازه صفحه كليد رايانه كوچك شده و انسان ها بدون اينكه در كنار هم بايستند يكديگر را در آغوش مي كشند، عرصه براي فعاليت نسل جديدي از دزدان مساعد شده است. اين افراد كه سارقان اطلاعات شخصي و هويت كاربران اينترنت هستند وسالانه بيش از ۱۰ ميليارد دلار به اقتصاد ايالت متحده ضربه مي زنند، شاه كليد اين افراد براي سرقت از ديگران نامه هاي الكترونيكي است كه به اسپم (spam) معروف است.
به منظور جلوگيري از گسترش اين نوع بزه، قوه قضائيه آمريكا، بيش از ۱۰۰ نفر كه در جريان توزيع اسپم ها دخالت داشتند را دستگير كرد. به عقيده مجريان طرح كه به صورت جهاني اجرا مي شود پيامد اين برخوردهاي جدي ايجاد فضايي پر از اعتماد و صفا براي كاربران نامه هاي الكترونيكي است. اين عمليات كه به «سركوب اسپم» (slam spam) مشهور است به صورت مشترك توسط اف.بي .اي و قوه قضائيه آمريكا انجام مي شود و در آن با افرادي كه با استفاده از نامه هاي الكترونيكي، شماره كارت هاي اعتباري و ديگر اطلاعات فردي مردم را به سرقت مي برند يا از ديگران اخاذي مي كنند، مقابله خواهد شد. سال گذشته كنگره آمريكا قانوني را تصويب كرد كه براساس آن هرگونه اخاذي و اغفال افراد توسط نامه هاي الكترونيكي، جرم تلقي شده و مجازات زندان ۵ ساله در انتظار افرادي است كه از اين قانون تخطي مي كنند.
014817.jpg

با وجود تمام تمهيداتي كه تاكنون براي جلوگيري از گسترش اين پديده شوم در دنياي رايانه ها صورت گرفته، هر روز بر نرخ سوءاستفاده از اينترنت افزوده مي شود و به رغم تبليغات گسترده اي كه براي آگاهي كاربران از خطر اسپم ها انجام مي شود روزانه صدها نفر قرباني بي دقتي هاي خود مي شوند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |