چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۳
گدايان و فالگيران سحرخيز
وقتي پياده رو صاحب پيدا مي كند
اگر از شر فالگيرها رها شديد كم كم چشمتان به جمال گدايان مختلف اين منطقه روشن مي شود كه هركدام براي خود محدوده مشخصي دارند. اولين متكدي كه هميشه سر پستش حاضر است يك جوان نابينا است كه البته موهايش كم وبيش سفيد شده است
014835.jpg
مسعود مير
ساعت حدود هفت صبح است و همه براي رسيدن به كارهايشان نهايت سرعت را به كار مي برند. اتوبوس، سواري، موتوري و ماشين هاي شخصي حكم امدادگراني را دارند كه بايد جماعت كارمند، كارگر و... را به مكان هاي موردنظرشان وصل  كنند.
هرچقدر هم زود از خانه حركت كنيد در ميدان امام حسين و ابتداي خيابان ۱۷شهريور آنها را مي بينيد كه كارشان را شروع كرده اند. از اولين پل هوايي خيابان ۱۷شهريور آنها را مي بينيد كه خيلي مرتب و در فواصل مشخص تا خيابان صفا مشغول به كارند.
اول وقت 
بعضي  از آنها نشسته اند و عده اي ديگر بستگي به شرايط جسمي شان در يك محدوده خاص رفت وآمد مي كنند. اگر به ترتيب از خيابان صفا اين افراد را نگاه كنيد تا ميدان امام حسين با اين گزينه ها روبه رو مي شويد: اول از همه دارودسته فالگيرها را مشاهده مي كنيد. زناني با پيراهن هاي رنگي و در بعضي موارد با چادرهايي كه دور كمرشان بسته شده است آماده اند كه در اولين ساعات صبح سرنوشت زندگيتان را در سه سوت درقبال يك اسكناس خوشرنگ به صورت فشرده خدمتتان ارايه كنند. اين زن ها در كنار پياده رو نشسته اند و كافي است متوجه شوند كه به فال و اين برنامه ها كمي اعتقاد داريد. مطمئن باشيد در ۱۰۰ متري كه بايد حضورشان را در پياده رو تجربه كنيد گرفتار مي شويد. پيشنهادهاي مختلف با قيمت هاي مختلف به شما، اگر حائز شرط فوق (اعتماد به فال) باشيد آنقدر وسوسه بر انگيز است كه بالاخره شما را جلوي يكي از آنها به زانو درمي آورد. بيشترين تسليم شده ها از قشر جوان هستند كه مايلند راجع به دوستانشان آمارهاي جديد كسب كنند و براي رسيدن به اين هدف، خوب هم پول خرج مي كنند. بعضي از اين فالگيرها هم خيلي كم سن و سالند. دخترهاي نوجوان و جوان كه البته با لباس هاي تنشان مسن تر نشان مي دهند، ديگر اين حرفه را ياد گرفته اند و مانند روانشناس هاي تحصيلكرده براي گرفتن فالتان سوال هايي مي پرسند كه خودتان براي پاسخ به آنها كمابيش آمار زندگيتان را لو مي دهيد.
البته اگر كمي باهوش باشيد متوجه مي شويد كه آنها مجموعه  اي از جملات تكراري را بسته به فراخور حال شما به خوردتان مي دهند.
زمين براي گدايي 
اگر از شر فالگيرها رها شديد كم كم چشمتان به جمال گدايان مختلف اين منطقه روشن مي شود كه هركدام براي خود محدوده مشخصي دارند. اولين متكدي كه هميشه سر پستش حاضر است يك جوان نابينا است كه البته موهايش كم وبيش سفيد شده است. لاغر و قدبلند با يك عصاي سفيد كه هميشه در گوشه اي ثابت مي نشيند و با چشم هاي نابينايش دل رهگذران را به دست مي آورد.
جلوتر از او با يك گداي فلج (البته به ظاهر) روبه رو مي شويد كه خيلي ناشيانه پاهايش را با يك طناب از زير شلوار، دولا نگه داشته و آنها را بسته و روي دو زانو و دست هايش روي زين خود را مي سراند. البته او براي اينكه به دست هايش آسيبي نرسد دور آنها پارچه هايي بسته كه مانع تماس مستقيم كف دست با سنگ پياده رو مي شود. خيلي آرام و به كندي از جلوي نمايندگي سايپا حركت مي كند و تا ابتداي كوچه ثارالله مي رود و دوباره اين مسير را برمي گردد. هركس به او كمك مي كند، مشمول دعاي خيرش مي شود و بعد خيلي سريع سكه يا اسكناس را درجيب داخل كتش مي گذارد.
بچه محل 
اما قديمي ترين شخصي كه در اين پياده رو تكدي گري مي كند آقامحمد است. محمد حدود ۴۰ سال سن دارد و مدت هاست كه در حد فاصل خيابان ثارالله تا ميدان امام حسين در عين نابينا بودن پياده راه مي رود و ازمردم طلب كمك مي كند. يك پيراهن و شلوار كه هميشه آنها را به تن دارد به همراه يك كيف برزنتي سياهرنگ، مشخصاتي است كه او را سريع تر در ديد قرار مي دهد. او هر روز صبح از ميدان سرآسياب سوار ماشين مي شود و به ميدان امام حسين مي آيد. شب ها هم همين مسير را برمي گردد. تمام خطي هاي ثارالله- آب موتور، محمد را مي شناسند. البته در چند روز اخير كه ماشين هاي اين خط به پاركينگ مخصوص ابتداي خيابان دماوند منتقل شده اند كار محمد هم سخت تر شده است. يكي از راننده هاي اين خط مي گويد: تمام بچه هاي خط محمد را مي شناسند و هميشه بر سر اينكه او شب ها (البته محمد قبل از اذان مغرب كارش را تعطيل مي كند) سوار كداميك از ماشين هاي خط شود بين راننده ها دعوا است. قضيه خيلي پيچيده نيست. اين علاقه مفرط به محمد علت جالبي دارد. محمد كل كرايه ۱۵۰توماني تا ميدان سرآسياب و آب موتور را به صورت سكه هاي ۵ يا ۱۰ توماني پرداخت مي كند و اين جريان در نبود پول خرد يك نعمت محسوب مي شود. البته گاهي اوقات هم كه محمد كاسبي خوبي داشته باشد، سكه هايش را درقبال اسكناس به راننده ها مي دهد و آنها را از شر كمبود پول خرد راحت مي كند. غروب كه مي شود كم كم فالگيرها و گداها بساطشان را جمع مي كنند. براي آنها پياده روي خيابان صفا تا ميدان امام حسين بازاري به حساب مي آيد كه هر كدامشان سرقفلي چند متري از آن را دراختيار دارند. همه، حقوق خود را مي شناسند و از محيط كارشان پا بيرون نمي گذارند و البته كسي را هم راه نمي دهند. يك همزيستي مسالمت آميز جهت تخليه جيب جماعت!!!

نت
فردا در قانون
خبر را در يك جمله مي نويسيم. اركستر موسيقي ايراني فرهنگسراي ملل تاسيس شد. حسن اين خبر اين است كه شما مي توانيد در روزهاي آينده منتظر اولين اجراي اركستر فرهنگسراي ملل باشيد.رهبري اين اركستر برعهده يكي از قديمي ترين رهبران اركستر ايران است. كساني كه اهل موسيقي هستند حتما نام «حسن رادمان» را شنيده اند.
رهبر اركستر مي گويد: «سال هاست كه هنرجوياني در فرهنگسراي ملل روي نوازندگي سازهاي پيانو و ويولن فعاليت مي كنند. درحال حاضر احساس مي شود كه اين جوانان مي توانند به صحنه بروند و به اجراي قطعه هاي موسيقي ايراني بپردازند.»قرار است اين اركستر ۱۳ نفره بيشتر به همنوازي بپردازند. در اين اركستر عده اي روي موسيقي سنتي و عده اي ديگر روي موسيقي كلاسيك كار مي كنند. شما مي توانيد اولين اجراي اين اركستر را در ايام مبعث پيامبر ببينيد.
خبر ديگر از موسيقي اينكه كنسرت موسيقي سنتي «بنان» به سرپرستي «مهدي يزداني» در فرهنگسراي قانون برگزار مي شود.اين برنامه با آنسامبل موسيقي سنتي به روي صحنه مي رود و گروه كر، آن را همراهي خواهد كرد.ازجمله قطعاتي كه اين گروه آن را اجرا مي كنند، قطعاتي در آواز دشتي و دستگاه چهارگاه خواهد بود.
آهنگسازي و تنظيم اين قطعات را «بابك شگرف كار» به عهده دارد. اين برنامه در روزهاي ۱۲ و ۱۳ شهريورماه ساعت ۱۹، درتالار اصلي فرهنگسرا اجرا مي شود.

بيت
هرچند من ويران ويرانم 
غير از يقين چيزي نمي دانم 
زنجيري آشفته ام، اما
روشن تر از خورشيد، ايمانم 
ايمان از علم اليقين آغاز و به عين اليقين ختم مي شود. اين جمله را همين ابتدا داشته باشيد تا پايان كه اين قصه يقين به انجام برسد.
هركدام از ما در زندگي با آرمان ها و باورهايي قدم برمي داريم كه لغزندگي آنها به قيمت يك عمر تمام خواهد شد و در چشم به هم زدني برباد خواهد رفت. اما اگر اين قدم برداشتن و گذاشتن، روي ريسمان يا پلي محكم باشد، اطميناني مي بخشد كه انجامي جز كمال نخواهد داشت. البته در فرداهايي كه خواهد آمد به تفصيل و مجزا پيرامون باور صحبت خواهيم كرد؛ حكايت اين بار «يقين» است. يقيني كه با آگاهي و دانايي شكل گرفته، از ناخودآگاه شروع و ابزاري مطمئن براي حركت است.
چقدر تا حالا نسبت به روابط، كار، زندگي، احساسات و... با يقين نگريسته ايد؟ يقيني با اين معنا كه به تمامي نسبت به همه موارد مذكور آگاه و با توجه به «شناخت از خويش» كه مطرح شد، همه را برگزيده باشيد. شايد انسان هاي بسياري را ببينيد كه اعمال و رفتار آنها در ظاهر امر، قرابتي با آرمان گرايي و تعالي طلبي نداشته باشند ولي درون آنها از ايماني سرشار و يقيني استوار مملو است.
آنها مسير و روش زندگي خود را بر باوري يقين مند استوار ساخته اند، چرا كه تزلزل سيستم ارزشي هركسي به منزله تزلزل كل شالوده زندگي او خواهد بود. تنظيم همين سيستم ارزشي هم پيش از به دست آوردن يقين از شناخت مختصات فردي آغاز و با چاشني آزمون و خطا و تجربه پرورده و درنهايت به همين عين اليقين ختم مي شود. اين كانال يقين در روابط انساني نقشي زيباتر و رنگي مجزاتر خواهد داشت. فكرش را بكنيد كه سكوت بتواند همه حرف ها را رد و بدل كند.
رابطه اي بدون شائبه را متصور شويد كه ذره اي ناهمگوني را در سايه همين يقين متقابل، اصلا نتواند در خود راه دهد. راستي چه آرمان بلندي كه اين يقين در باطن آدمي بنايي را بنهد كه ثريا ثريا فتح موفقيت باشد. يقيني كه حقيقت را بدون ذره اي ابهام - روشن و سراپا - روبه روي آدمي مي گذارد و آرامشي پايدار را در افق هاي آينده به او هديه مي دهد.

امروز
ماگ، بلوري يا پلاستيكي، فقط يكي همراهتان باشد
014838.jpg
حتما برايتان پيش آمده كه از فرط تشنگي اعصابتان به هم بريزد و در همين هنگام يك آبسردكن بزرگ و استيل چشم هايتان را خيره كند. خب در اين هنگام چه كار مي كنيد؟ لابد مي گوييد كه خودتان را با آب سرد سيراب مي كنيد و بعد هم براي كسي كه آنرا در آن محل نصب كرده دعا مي كنيد. مشكل در خوردن و دعاكردن نيست. مساله اساسي چگونه آب خوردن شماست. ليوان هاي فلزي يا پلاستيكي كه جلوي آبسردكن قرار دارند كه زياد مطلوب نيستند. يا كثيفند يا با زنجير يا چيزي شبيه به آن به ميله هاي آبسردكن متصل شده اند كه اجازه نمي دهد به راحتي آب بخوريد. گزينه بعدي هم لابد دست است. با دست آب مي خوريد و بي خيال ليوان هاي غيربهداشتي مي شويد. خب اگر چند لحظه به اين فكر كنيد كه در زماني كه درخيابان بوديد چقدر دستتان آلوده شده حتما اين گزينه را هم بي خيال مي شويد. پيشنهاد امروز ما شايد راه حل سوم و بهترين راه براي حل اين مشكل است. بد نيست كه هر وقت به بيرون از خانه مي رويد يك ليوان كوچك و تميز همراه خود داشته باشيد. فكر نمي كنيم كار خيلي سخت و خارق العاده اي به نظر بيايد. اين روزها در اكثر مغازه هاي لوازم خانگي ليوان هاي زيبا و خوشرنگ با قيمت هاي مناسب به فروش مي رسد. اگر دوست نداريد كه هر روز يك ليواني از آشپزخانه برداريد و شب آن را دوباره سرجايش بگذاريد بدنيست يكي از اين ليوان ها را بخريد و ميهمان هميشگي كيفتان كنيد.

هوا
روز ثابت
امروز هم بايد بگوييم مانند روزهاي ديگر منتظر كاهش دماي هوا نباشيد. اين فصل تابستان از آن فصل هايي است كه جان مي دهد براي پيش بيني و پيش گويي. اصلا هيچ نيازي نيست زياد به فكرتان فشار بياوريد و به سايت هاي مختلف مراجعه كنيد و ببينيد كه فلان سايت چه پيش بيني كرده يا بهمان سايت آنطور پيش بيني كرده. هركجا كه مراجعه مي كنيد خورشيد كشيده با زبانه هاي آتشين و يك عدد هم جلوي آن نقش بسته، ۳۵.
امروز در مقابل نام تهران عدد ۳۶ ثبت شده است. حالا ممكن است يكي، دو درجه اي اينطرف و آنطرف شود، ولي زياد تفاوتي ندارد. همچنان هوا براي فصل تابستان طراحي شده و گرم خواهد بود. اما اگر درباره دماي هواي شب سوال مي فرماييد، بايد خدمت مبارك شما بگوييم كه براي امشب هوايي معادل ۲۵ درجه سانتيگراد ثبت شده است. بازهم عرض مي كنم ممكن است اين دما هم يكي دو درجه اي اينطرف آنطرف شود.
روز آفتابي خوبي داشته باشيد.

جعبه
خانه اي در تاريكي
امروز را مي توانيد با تكرار سريال مامورين پرونده هاي راكد آغاز كنيد كه ساعت ۴۰:۱۳ از شبكه سوم پخش مي شود. تكرار باجناق ها را هم مي توانيد ساعت ۱۵ از شبكه تهران ببينيد.
علاقه مندان به شيريني پزي امروز در برنامه به خانه برمي گرديم، مي توانند بنشينند و تهيه شيريني خرمايي را ياد بگيرند، ساعت ۳۰:۱۶ شبكه تهران.
اگر موفق به تماشاي فيلم سينمايي روبان قرمز نشده ايد ساعت ۱۷ امروز مي توانيد از شبكه دو تماشايش كنيد. هفت حامي را مي توانيد ساعت ۱۹ ببينيد از شبكه تهران.
خانه اي در تاريكي را مي توانيد ساعت ۵۰:۲۰ از شبكه سه ببينيد. قسمت ديگري از مجموعه طنز باجناق ها ساعت ۳۰:۲۱ از شبكه تهران پخش مي شود. تكرار طلسم شدگان را مي توانيد ساعت ۲۳ ببينيد بازهم از شبكه تهران و آخرين برنامه پيشنهادي ما تماشاي فيلم سينمايي گودزيلاست كه ساعت ۲۴ از شبكه دو پخش مي شود.

نمايشگاه
چسبيده به ديوار خانه كاريكاتور
اين خبر را براي كاريكاتوريست هاي تهران مي نويسيم، اما دليل نمي شود كه ديگران خبر را جدي نگيرند. قرار است فائز عليدوستي و حميد بهرامي جديدترين آثار كاريكاتور و تصويرسازي خود را در خانه كاريكاتورايران به نمايش بگذارند.
ازآنجايي كه در مقدمه نوشتيم اين خبر براي استفاده عموم است و نه تنها كاريكاتوريست ها، پس مي نويسيم كه عليدوستي و بهرامي از كاريكاتوريست هاي سرشناس ايران هستند كه تاكنون جوايز ملي و بين المللي فراواني به دست آورده اند. حالا كه از سابقه برگزار كننده هاي نمايشگاه كاريكاتور با خبر شديد، احتمالا ترجيح مي دهيد كه سري به خانه كاريكاتور ايران بزنيد و كارهايشان را ببينيد. شما فقط تا يكشنبه هفته آينده وقت داريد كه بين مشغله هاي كاريتان وقتي باز كنيد و سري به خانه كاريكاتور ايران بزنيد. براي اينكه بخشي از وقت شما صرف پيدا كردن آدرس خانه كاريكاتور نشود ما با چند كلمه كارتان را راحت مي كنيم. خيابان شريعتي، تقاطع اتوبان همت، خيابان گلي نبي غربي، بعد از ميدان كتابي، شماره ۶۰. اين آدرس خانه كاريكاتور است.

پايتخت
منامه 
خبري از پايتخت بحرين بخوايد. يك فروشگاه بزرگ خريد در منامه دچار حريق شد. اين در حالي است كه آتش سوزي دريكي از شلوغ ترين ساعات كار اين مركز اتفاق افتاد. در حاليكه بيش از يكهزار نفر خريدار وهمچنين كاركنان دراين محل حضور داشتند يكي از رستوران هاي اين مركز در طبقه سوم دچار حريق شد و همه افراد با ترس و نگراني از محل گريختند. ۳۰گروه آتش نشان بلافاصله در محل حضور يافتند و در ظرف ۳۰ دقيقه توانستند آتش را خاموش كنند.
جا كارتا
هنرمندان از سراسر دنيا براي شركت در فستيوال بزرگ نقاشي، تئاتر و موسيقي در جاكارتا پايتخت اندونزي گرد هم خواهند آمد. اين نمايشگاه يا به عبارتي فستيوال هنري از يازدهم سپتامبر (۲۰شهريور) آغاز به كار و به مدت يك ماه در پايتخت بر پا خواهد بود.
اين فستيوال توسط وزارت فرهنگ و گردشگري اندونزي تدارك ديده شده و درآن هنرمنداني از فرانسه، فنلاند، كره جنوبي، روسيه، انگليس، تايلند، ژاپن، مصر، آمريكا، هنگ كنگ و آلمان حضور خواهند داشت.
مسوول برگزاري اين فسيتوال در خصوص برپايي آن مي گويد: هنرمندان كشور ما بسيار مشتاقند تا با هنرمندان و همچنين آثار هنري آنها آشنا شوند و از آنها آموزش ببينند.
توكيو
خبري هم بخوانيد از پايتخت ژاپن. احتمال وقوع يك زلزله ويران كننده در ۵۰ سال آينده در توكيو بيش از ۹۰ درصد است. آخرين باري كه شهرتوكيو با يك زلزله ويران كننده مواجه شد مربوط به سال۱۹۲۳ بود كه طي آن بسياري از ساختمان ها ويران و۱۴۰ هزار نفر نيز در اين حادثه جان خود را از دست دادند. نوروهيتو يومينو، يك محقق دانشگاه توهوكو در توكيو كه به همراه ۱۲ نفر ديگر پروژه هاي تحقيقاتي درخصوص زلزله را انجام مي دهند اعلام كرد احتمال وقوع زلزله بالاي ۷ريشتر در ۱۰ سال آينده۳۰ درصد، در ۳۰ سال آينده ۷۰ درصد و در ۵۰ سال آينده بيش از ۹۰ درصد خواهد بود.
آنها در تلاشند تا دستگاهي را طراحي كنند تا چند ثانيه قبل از احساس زمين لرزه توسط مردم عادي اين دستگاه آژير هشدار را بنوازد و لااقل مردم را چند ثانيه زودتر ازوقوع زلزله خبر دار كند.

پرده
در انتظار يك تكه نان
براي اينكه بنويسيم كمال تبريزي تاحالا در سينماي ايران چه كرده، مي توانيم عنوان فيلم هايي مثل «شيدا»، «ليلي با من است»، «فرش باد» و «گاهي به آسمان نگاه كن» را برايتان بنويسيم. اما همين كه بنويسيم «مارمولك» او را بهتر مي شناسيد. اين مقدمه را نوشتيم تا شما را در جريان پروژه جديد كمال تبريزي قرار دهيم. او قرار بود ساخت «ندارها» را شروع كند، از اين كار منصرف شد و پروژه «يك تكه نان» را آغاز كرد. فعلا به اينكه داستان فيلم چيست، كاري نداشته باشيد. اما اين حداقل را بدانيد كه حضور حبيب رضايي (انتخاب بازيگر)، حسين جعفريان (فيلمبردار)، مهرداد ميركياني (گريمور)، بهزاد كزازي (طراح صحنه)، غوغا بيات(عكاس)، جواد نوروزبيگي (مدير توليد)، عليرضا باذل (روابط عمومي) و محمدرضا تخت كشيان (مجري طرح) در اين پروژه قطعي است. البته آدم وقتي اسم يكي از عوامل پشت صحنه اين فيلم را مي بيند، مي تواند حدس بزند كه احتمال حضور «بهرام رادان» در اين پروژه هم چيزي نزديك به قطعي است!
اما تا «يك تكه نان» از تنور بيرون بيايد شما بايد هرطور شده از سينما لذت ببريد. مي گويند «مهمان مامان» پرمخاطب ترين فيلم حال حاضر سينماهاي تهران است. مي توانيد از تماشاي اين فيلم لذت ببريد و البته به اين فكر كنيد كه كاش يك نفر «مهمان بابا» را هم بسازد.

صحنه
پرسه در تئاتر شهر
«اين كدوم پنج شنبه است» اين يك سوال نيست، عنوان نمايشي است كه مي توانيد در تالارهاي مجموعه تئاتر شهر ببينيد. گذشته از اين نمايش، در مجموعه تئاتر شهر ۱۰ نمايش ديگر هم روي صحنه است كه هر يك مي توانند بخشي از اوقات فراغت شما را پر كنند.
در تالار اصلي، نمايش «سه خواهر» هنوز روي صحنه است كه در روزهاي گذشته فروش قابل توجهي داشته. هتل ايران - تالار ۵۰ نفره، پيرسگ خرفت - تالار قشقايي، پشت شمشادها - تالار سايه، روي خط خاكستري - تالار كوچك، عباس - تالار ۵۰ نفره، آداب متبرك سكوت - تالار۵۰ نفره، ۳۱/۶/۱۳۷۷ - تالار چهارسو و اتاق گريم - تالار كوچك ديگر نمايش هايي هستند كه مي توانيد در تئاتر شهر ببينيد.به هر حال در اين آخرين روزهاي تابستان، چند ساعت حضور در سالن هاي خنك تئاتر هم فال است و هم تماشا. شما البته سعي كنيد براي تماشا به تئاتر شهر برويد اما هر طور كه به قضيه نگاه كنيد، فال هم بخشي از زندگي ماست.
راستي تا يادمان نرفته اين را بگوييم كه نمايش هاي ۳۱/۶/۱۳۷۷، اتاق گريم و عباس، اين اواخر روي صحنه رفته اند. مفهوم خبر اين است كه در انتخاب نمايش دقت كنيد ممكن است نمايش مورد علاقه شما آخرين شب هايش را پشت سر بگذارد.

كتابخانه
شاهنامه براي كودكان
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان داستان رستم و سهراب اثر جاودانه فردوسي را در قالب كتابي براي كودكان و نوجوانان منتشر كرد. اين كتاب كه با نقاشي قهوه خانه اي آراسته شده، سوگنامه رستم و سهراب را با زباني ساده بازگو مي كند.
در حاشيه اين تصاوير بخش هايي از اشعار شاهنامه نيز تحرير شده است.
كتاب رستم و سهراب در قالب ۴۸ صفحه خواننده را با بخشي از شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي بزرگترين اثر حماسي ايران و جهان آشنا مي سازد.
اين كتاب پس از كتاب هاي حكايت نامه و طوطي و بازرگان، سومين كتاب ويژه نوجوانان به شيوه نقاشي قهوه خانه اي است كه توسط انتشارات كانون بازنويسي شده است.
به هر حال در زمانه اي كه بچه ها شيفته بازي هاي كامپيوتري هستند، اين كتاب ها مي توانند تلنگري كوچك براي يادآوري گذشته ايران باشند. خريد شاهنامه را فراموش نكنيد.

ذهن زيبا
از زندگي خود لذت ببريد، بدون اينكه آن را با زندگي ديگران مقايسه كنيد.
كندورسه 
بعضي ها آنچه را كه مي دانند مي گويند و بعضي ها مي دانند چه مي گويند.
ضرب المثل اسپانيايي 
ميدان جنگ، فرصت مطالعه به كسي نمي دهد؛ هركس هرچه را مي داند بايد به كار بندد.
جواهر لعل نهرو
گاهي زير كلاه كهنه، فكر خوبي پيدا مي شود.
ضرب المثل نروژي 

تهرانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |