احمد چلبي رهبر كنگره ملي عراق است. وي در اكتبر ۱۹۴۴ در خانواده اي مشهور در بغداد به دنيا آمد. پدرش عبدالهادي رئيس سناي عراق بود. انقلاب ۱۹۵۸ سبب شد خانواده چلبي راهي تبعيد شوند و مدت كوتاهي را در لبنان بگذرانند. در ۱۶ سالگي، چلبي در دانشگاه ام آي تي پذيرفته شد. در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه شيكاگو دكتراي رياضي گرفت و سال بعد به تدريس در دانشگاه آمريكايي بيروت مشغول شد. در سال ۱۹۷۷، وي و همسرش ليلا به امان نقل مكان كردند و وي بانك پترا را تأسيس كرد كه اولين بانكي در اردن بود كه از كامپيوتر استفاده كرد، كارت اعتباري صادر كرد و دستگاه هاي خودپرداز را به كار گرفت. پترا در مدت كوتاهي به سومين بانك بزرگ اردن تبديل شد تا اينكه مقامات اردني چلبي را به اختلاس متهم كرده و بانك را مصادره كردند.
پس از پايان عمليات توفان صحرا در ۱۹۹۱، چلبي كنگره ملي عراق را پايه گذاري كرد. در سال ۱۹۹۲ به عراق بازگشت و در بخشي از كردستان عراق ساكن شد كه زير پوشش منطقه پرواز ممنوع بود. در سال ۱۹۹۶ مسعود بارزاني رهبر حزب دمكرات كردستان كه با رقيب كرد خود جلال طالباني در جنگ بود، گارد رياست جمهوري صدام حسين را به اين منطقه دعوت كرد. نيروهاي صدام شماري از هواداران كنگره ملي عراق را اعدام كردند و چلبي به لندن بازگشت. اما در ماه هاي پيش از سقوط صدام، چلبي به كردستان عراق بازگشت. از آن زمان او در عراق به سر برد و تا انحلال شوراي حكومت موقت در ژوئن عضو آن بود. اين مصاحبه را مايكل روبين از نشريه فصلنامه خاورميانه با وي انجام داده است.
* آيا دولت موقت عراق كه از ۲۸ ژوئن بر سر قدرت آمده است، مشروعيت دارد؟
- دولت موقت يك مرحله در مسير تحقق دولت تمام عيار، انتخابي و مشروع است.
* آيا در ژانويه ۲۰۰۵ بايد انتخابات برگزار شود؟
- انتخابات اكنون پيش شرط صلح و امنيت در عراق است. ملت عراق احساس مي كنند قول هاي زيادي زير پا گذاشته شده است. به تأخير انداختن انتخابات اقدامي بسيار غيرعاقلانه و خطرناك است. كنگره ملي عراق خواهان برگزاري انتخابات در اسرع وقت بوده است تا دولت مشروع سر كار آيد. به تأخير انداختن انتخابات اشتباه بود و بايد انتخابات دست كم تا ژانويه ۲۰۰۵ برگزار شود. مردم عراق اين را انتظار دارند و مي طلبند.
* ِآيا انتخابات بايد به صورت حزبي باشد يا حوزه هاي نمايندگي؟ در مورد اول، انتخابات ملي براساس نمايندگي نسبي صورت مي گيرد، در حالي كه دومي نظامي است كه بيشتر شبيه انتخابات كنگره آمريكاست كه نامزدها از نواحي مي آيند.
- بايد نواحي داراي يك نامزد باشند چرا كه اهالي هر ناحيه بايد نماينده خود را بشناسند، همان طور كه نمايندگان بايد در برابر اهالي ناحيه خود پاسخگو باشند. سازمان ملل با حمايت دولت هاي عرب مي كوشد فضا هاي حزبي را تحميل كند تا نمايندگي اكثريت را در انتخابات محدود كند و افرادي كه شناخته شده اند، انتخاب شوند. آنها احساس مي كنند به اين وسيله دولتي تشكيل مي شود كه نظم عرب را بر هم نمي زند.
* برخي تحليل گران برجسته آمريكايي مانند لزلي گلب رئيس سابق شوراي روابط خارجي خواستار تقسيم عراق به سه كشور شده اند. آيا اين افراد درست مي گويند؟ آيا عراق بايد متلاشي شود؟ چرا كردها استقلال نداشته باشند؟
- همه مردم حق تعيين سرنوشت خود را دارند و اين شامل مردم كرد هم مي شود. چرا بايد آنان با بقيه فرق داشته باشند؟ اگر اعمال اين حق آنان را به استقلال سوق مي دهد، اشكال ندارد. با آنان مذاكره خواهيم كرد. روزگار استفاده از زور براي حفظ يكپارچگي اين كشور گذشته است.
* بهترين راه براي به حركت درآوردن سريع اقتصاد عراق چيست؟
- بايد سريعاً اقداماتي را براي پرداخت يك مقرري نقد ماهيانه به هر خانواده عراقي از محل درآمدهاي نفت به عمل آوريم. اين كار به سرعت نظام بانكي و مصرف كنندگان را به حركت در مي آورد و زمينه را براي انباشت سرمايه فراهم مي كند. جيره خواربار ماهيانه و يارانه هاي سوخت را مي توان تدريجاً حذف كرد و مقرري نقد را جايگزين آن كرد. با اين كار پول از دست دولت خارج مي شود و در دستان خانواده هاي عراقي قرار مي گيرد.
* آيا عراق آماده سرمايه گذاري مستقيم خارجي است؟
- سرمايه گذاري خارجي عنصر مهمي از اقتصاد مدرن است اما تا امنيت كافي نداشته باشيم، سرمايه خارجي نخواهد آمد. ديكتاتوري بعث باعث نزول تدريجي اقتصاد دولتي عراق شد.
اشتباهات آمريكا
* اشتباهات آمريكا چه بود؟ آيا آمريكا بايد عراق را آزاد مي كرد؟
- بزرگترين اشتباه اشغال بود. البته آمريكا بايد عراق را آزاد مي كرد، اما نبايد هرگز آن را اشغال مي كرد و نبايد مي كوشيد آن را مانند يك مستعمره اداره كند. بارها پيش و در طول جنگ گفتم مردم عراق از آزادي استقبال مي كنند اما اشغال را رد مي كنند و درست اين اتفاقي است كه افتاد. شورش فقط وقتي شروع شد كه آمريكا و انگليس قطعنامه ۱۴۸۳ را در شوراي امنيت به تصويب رساندند و خود را اشغالگر خواندند. تمام مشكلات ائتلاف از آن سرچشمه گرفته است. چرا پليس و نيروهاي امنيتي عراق بخواهند جانشان را براي اشغالگران به خطر بياندازند؟ آيا از آنان انتظار داشتند كه براي آمريكا بميرند؟ ننگ اشغال در خاورميانه براي همه روشن است.
بايد در چارچوب ائتلاف، دولت عراقي تشكيل مي شد كه به محض سقوط صدام قدرت را به دست مي گرفت. اين دولت ممكن بود شامل نيروهاي بومي باشد و هدف آن برنامه ريزي انتخابات در اسرع وقت بود. اما وزارت خارجه آمريكا اجازه نداد اين اتفاق بيفتد، چون ساير كشورهاي عرب از نتيجه آن وحشت داشتند. بوش وعده آزادي و دمكراسي را به مردم عراق داد و آنچه در عوض مردم نصيبشان شد، اشغال و تعويق انتخابات بود. اكنون ما دولت موقتي داريم كه تمام اعضاي ارشد آن خارج از كشور بودند. تنها اعضاي اين دولت كه در تبعيد نبودند، بعثي هايي هستند كه به صدام خدمت كردند. پس چهارده ماه اشغال چه نتيجه اي داشت؟ هنوز برق مورد نياز به خوبي تأمين نشده است. هزاران نفر مرده اند. آمريكا مزيت اخلاقي خود را در خاورميانه از دست داده و سازمان ملل كه با آزادسازي عراق مخالف بود، اجازه پيدا كرده است بعثي ها را دوباره بر مردم عراق مسلط كند.
* مدت كوتاهي پس از آزادسازي عراق، عده اي ظاهراً با هدايت مقتدا صدر، مجيد خويي را در يكي از مقدس ترين حرم هاي شيعه در نجف كشتند. سال بعد، صدر پيروان خود را براي كشتن سربازان آمريكايي گسيل كرد. براساس شايعات، شما واسطه توافقي بين صدر و آيت ا... العظمي سيستاني هستيد و از پيوستن صدر به فرايند سياسي حمايت مي كنيد. چرا بايد صدر را بخشيد؟ آيا كسي كه نخستين تمايل وي توسل به خشونت است، نبايد از فرايند سياسي محروم شود؟
- كسي خواهان بخشودگي مقتدا نيست. او با گردن نهادن به رويه قضايي در دولت عراقي مستقل موافقت كرده است. با اين حال، اين امر سؤال برانگيز است كه ِآيا اجراي حكم بازداشت يك نفر ارزش جان ۲۰۰۰ نفر را داشت. برمر هر روز به شوراي حكومت موقت مي آمد و از چند صد حامي صدر صحبت مي كرد كه روز قبل آمريكا كشته بود. اين شرم آور بود. آنان عراقي هاي جواني هستند كه در عراق ماندند و با صدام جنگيدند و حالا گوشت دم توپ آمريكايي ها شده اند. آن زمان، من از مراوده با برمر سر باز زدم و هرگز با او حرف نزدم.
جرگه شيعيان كه من عضوي از آن هستم، ابتدائاً براي توقف كشتار در نجف، شهرك صدر و جاهاي ديگر تلاش كرد. مقتدا پاسخ داد و جنگ متوقف شد و جان عده زيادي نجات يافت، چه عراقي، چه آمريكايي. توقف اين جنگ هدف با ارزشي بود. بوش گفته است مخالفتي با حضور مقتدا در فرايند سياسي ندارد. سيد محمدصادق صدر، پدر مقتدا، مورد احترام بسيار افراد زيادي بود كه به طرف پسرش گرايش پيدا كرده اند.
آنان داراي حق سياسي مشروعي هستند كه مستحق فرصت شركت در حيات سياسي عراق است. دولت آمريكا به خصوص كاندوليزا رايس همواره خواهان آن بوده اند كه نيروهاي سياسي بومي عراق نقشي اساسي در عراق پس از صدام بر عهده بگيرند. همواره نيت من اين بوده است كه نيروهايي را كه با صدام و بعثي ها جنگيدند، وارد فعاليت سياسي كنم. نااميد كننده است كه اين قبيل نيروهاي داخلي در شوراي حكومتي يا دولت موقت حضور نداشتند.
* بسياري ازكارشناسان شما را نورچشمي پنتاگون مي دانند، يك تبعيدي كه فاقد مشروعيت در ميدان عمل است. آيا معتقديد عراقي ها از شما حمايت مي كنند؟
- چه نورچشمي پنتاگون عجيبي كه سربازان آمريكايي به خانه اش مي ريزند. مشروعيت ما در كنگره ملي عراق از رهبري مبارزه با ديكتاتور بعثي منبعث مي شود. عراقي ها مي دانند چه كساني عليه صدام كار كردند.
* وقتي در پايان جنگ، پنتاگون شما را با هواپيما به ناصريه برد، چه كار كرديد؟ چه چيزي دستگيرتان شد؟ واكنش عراقي ها نسبت به شما چه بود؟
- مي خواهم اين را روشن كنم كه برخلاف آنچه در رسانه ها منتشر شده است، من خودم ژانويه ۲۰۰۳ دو ماه قبل از آغاز جنگ وارد عراق شدم. پنتاگون نيروهاي عراق آزاد را با هواپيما از شمال عراق به جنوب عراق در آوريل برد. در واقع نمي خواستند من به همراه اين نيروها در هواپيما باشم. ژنرال جان ابي زيد از مقر فرماندهي مركز ارتش آمريكا در دوحه به من زنگ زد و گفت نبايد سوار هواپيما شوم و من اين كار را به هر صورت كه بود، كردم و او خيلي عصباني شد. وقتي به جنوب رسيديم، با كاميون هاي نظامي آمريكا ما را به پايگاهي متروك در صحرا بردند، صدام اين اردوگاه را سيزده سال قبل در جريان جنگ اول خليج فارس رها كرده بود. از آب و غذا، بهداشت و حتي ساختمان قابل سكونت خبري نبود. چادر نداشتيم و مجبور شديم روي زمين بخوابيم.
نيروهاي عراق آزاد در كنار نيروهاي ويژه آمريكا خوب كار كردند. انبارهاي سلاح مهمي را يافتند و شماري از فداييان صدام را اسير كردند. ژنرال ديويد مك كي يرنان بعداً به توصيه سيا نيروهاي عراق آزاد را منحل كرد و آمريكا را از يك متحد عراقي با ارزش محروم كرد.
* چگونه است كه نمي بينيم جمعيتي نام شما را فرياد بزند؟
- در ناصريه، من در نخستين راهپيمايي سياسي در عراق پس از صدام سخنراني كردم. ده هزار نفر براي شنيدن حرف هاي ما آمدند. اشتياق زيادي وجود داشت و مردم خواستار دمكراسي و حاكميت قانون شدند. ديدن شهروندان عراقي كه پس از سال ها بيرحمي، تشنه دمكراسي بودند، بسيار تأثيرگذار بود.
بعثي زدايي
* روند بعثي زدايي كه توسط برمر و شوراي حكومت موقت شروع شد، فقط شامل چهارده ارشد حزب بعث مي شد كه شايد حدود ۷۰۰۰۰ نفر از مجموع دو ميليون عضو حزب را در بر مي گرفت. اياد علاوي نخست وزير جديد گفته است ابعاد بعثي زدايي را كاهش خواهد داد و تعدادي از اعضاي حزب را كه دستشان به خون آلوده نيست، برخواهد گرداند. آيا اعضاي حزب بعث مي توانستند بدون همدستي مستقيم در نظام به مرتبه بالا برسند؟ آيا بعثي زدايي عامل شورش يا ناامني بود؟ آيا طرح علاوي صلح به همراه خواهد آورد؟
- بعثي زدايي در خميرمايه قانون اداري موقت وجود دارد. آن را نمي توان بدون رضايت رئيس جمهوري و معاون وي تغيير داد. بعثي زدايي در واقع باعث حفظ جان شماري از بعثي ها شد. بايد دانست يكي از اهداف اصلي بعثي زدايي ايجاد رويه اي نظام مند و قانوني جهت رسيدگي به بعثي ها و جلوگيري از آن بود كه مردم قانون را به دست بگيرند و خود وارد عمل شوند. يك خطر بزرگ پايان بعثي زدايي آن است كه اقدامات خشونت آميز و انتقام رخ دهد. آوردن بعثي هاي قسي القلب به دولت قطعاً ثبات به همراه نخواهد آورد. آنان فقط مايل هستند تسلط خود را برقرار كنند. برگرداندن بعثي ها خشم اكثريت بزرگي از مردم عراق را شعله ور خواهد كرد.
* بسياري كارشناسان و سياست گذاران مي گويند تصميم به انحلال ارتش باعث ايجاد ناامني شد، چرا كه ۴۰۰۰۰۰ نفر آدم مسلح و بيكار را روانه خيابان ها كرد. آيا اين تصميم اشتباه بود؟ آيا نبايد از ارتش براي امنيت و كمك به بازسازي عراق استفاده مي شد؟
- وقتي برمر دستور انحلال ارتش را صادر كرد، ارتشي وجود نداشت. پادگان، تجهيزات و انبار وجود نداشت،همه چيز غارت شده و سربازان به خانه برگشته بودند. وي فقط گواهي فوت يك مرده را صادر كرد. ارتش عراق عمدتاً از سربازان وظيفه شيعه تشكيل شده بود. آنان از ارتش بيزار بودند و از اولين فرصت براي بازگشت به خانه استفاده كردند. برگرداندن آنان و واداشتن آنان به خدمت در نهادي كه از آن بيزار بودند و زير دست فرماندهاني كه از آنان سوءاستفاده مي كردند، كار سودمندي نبود. آمريكا بايد پيش از جنگ، عراقي ها را براي تشكيل پليس عراق آموزش مي داد و آنان را همراه با سربازان ائتلاف به مناطق آزاد شده مي برد تا نظم را حفظ كنند. ما اين طرح را در سال ۲۰۰۱ پيشنهاد كرديم. اما هرگز اجرا نشد، چرا كه وزارت خارجه [آمريكا] جلوي آن را گرفت.
صدام حسين
* شماره ۱۸ دسامبر ۲۰۰۳ الموتمر، نشريه كنگره ملي عراق تصويري درج كرد كه شما را در حال ملاقات با صدام چند روز پس از بازداشت نشان مي داد. ديدار با رئيس جمهوري سابق چه حالي داشت؟ آيا شما را شناخت؟ به شما چه گفت؟ شما به او چه گفتيد؟
- صدام را يك روز پس از بازداشت در سلول ملاقات كردم. وقتي او را ديدم، فقط به درد و رنجي فكر مي كردم كه وي به عده بسيار زيادي مبتلا كرده بود و ويراني اي كه در عراق ايجاد كرده بود. او مرا به جا آورد. علاقه اي به صحبت با وي نداشتم، اما ساير عراقي هاي همراه را به او معرفي كردم. بعضي از آنها به بحث با او پرداختند، اما نخواستم با صحبت كردن او را شرافت بخشم. وي خواست من و همكارم بمانيم و با او حرف بزنيم و بقيه بروند. در اين جا بود كه بلند شدم و بيرون رفتم چون خواستم بداند ديگر نمي تواند دستور بدهد.
* نيويورك تايمز گزارش داد صدام گفته بود دستگاه جاسوسي او به كنگره ملي عراق نفوذ كرده بود. به نظر شما آيا به كنگره نفوذ شده بود؟
- از پرونده هاي به دست آمده در بغداد دريافتيم يك آبدارچي و يك كارمند دفتري كنگره در لندن گزارش هايي به دستگاه اطلاعاتي عراق داده بودند. ابعاد نفوذ صدام در تشكيلات ما همين بود. با اين حال آنان در نفوذ به كنگره موفق تر از سيا بودند.
آنچه در مورد گزارش نيويورك تايمز جالب است، اين است كه چگونه سيا همچنان به افشاي اخبار درباره كنگره ادامه مي دهد تا توجه را از نارسايي هاي خود منحرف كند و اينكه چگونه روزنامه نگاران بدون بررسي نقادانه آنها را پذيرفتند. صدام به طرح توطئه كودتاي سيا نفوذ كرد كه نتيجه آن صدها كشته بود، اما نيويورك تايمز به آن اشاره نكرد. صدام به تلاش هاي سيا براي كشتن وي در ماههاي مارس و آوريل ۲۰۰۳ پي برد، اما نيويورك تايمز از آن اسم نبرد.
اتهامات
* شما به همه چيز از اختلاس پول از يك بانك اردني گرفته تا جعل اطلاعات تا جاسوسي براي ايران متهم شده ايد. بگذاريد يك به يك بررسي كنيم. در سال ۱۹۹۲ يك دادگاه نظامي در اردن شما را به طور غيابي به اتهام اختلاس محكوم كرد و در نتيجه بانك پترا ورشكست شد. چگونه به اين اتهامات پاسخ مي دهيد؟
- اتهامات من در اردن ساختگي است و رويه حقوقي محكوم كننده من آشكارا غيرعادلانه و فاقد استانداردهاي ابتدايي رويه لازم بود. هيچ قاضي در هيچ جاي جهان تصميم اين دادگاه نظامي را كه در خفا و بدون حضور نماينده من تشكيل جلسه داده ابرام نمي كند. تنها رويه عادلانه و بي طرفانه در مورد پترا در سال ۱۹۹۴ در هنگ كنگ بود كه صحت ادعاهايم را كاملاً تأييد كرد و قاضي انگليسي گفت اردني ها دليل محكمه پسندي ندارند. اخيراً شواهد جديد زيادي در مورد پترا علني شده و عليه اردني ها اقدام خواهد شد.
* چه انگيزه سياسي را به ملك حسين پادشاه سابق اردن نسبت مي دهيد؟
- در مورد انگيزه ملك حسين، موضوع بسيار ساده است. در سالهاي دهه ۱۹۸۰، اقتصاد اردن وابستگي فزاينده اي به تجارت با عراق پيدا كرد. تمام خريدهاي تسليحاتي عراق در خلال جنگ اين كشور با ايران از طريق اردن صورت مي گرفت. حق العمل هاي گزافي به ملك حسين، شاهزاده عبدا... پسرش و پادشاه فعلي و ساير افراد بلندپايه رسيد. صدام اساساً خدمات دولت اردن را خريده بود، از جمله سعيد نابلسي رئيس كل بانك مركزي كه اقدام عليه پترا را آغاز كرد. وقتي نابلسي پترا را تصرف كرد، اين بانك وضعيت خوبي داشت اما وقتي رفقايش سودهاي كلاني به جيب زدند، ورشكست شد.
* اگر بي گناه هستيد، چرا به اردن نمي رويد تا دادگاهي شويد؟
- من به اين دليل از اردن رفتم چون دو مقام ارشد اردني به من گفتند ملك حسين قصد دارد مرا تحويل صدام دهد. گروهي از بغداد براي تحويل گرفتن من وارد اردن شده بودند. من به اردن نخواهم رفت. چون فرصتي براي اعمال رويه قضايي آزاد و عادلانه وجود ندارد. گزارش حقوق بشر وزارت خارجه آمريكا تصريح مي كند قوه قضائيه به طور اسمي مستقل است و در معرض دخالت و فشار سياسي از جانب دولت قرار دارد.
* سيا شما را به جعل گزارش در مورد سلاحهاي كشتار جمعي صدام متهم كرده است. آيا اطلاعات غلط به دولت بوش داديد؟
- كنگره ملي عراق اطلاعات غلط، گزافه يا گمراه كننده در مورد سلاحهاي كشتار جمعي يا هر موضوع ديگر به آمريكا نداد. سيا سعي دارد قصور خود را در ارتباط با اين مسئله انكار كند. هرچه باشد، اين جورج تنت [رئيس سابق سيا] بود كه به بوش گفت مو لاي درز شواهد وي در مورد سلاحهاي كشتار جمعي نمي رود و همه مي دانند سيا از كنگره ملي عراق اطلاعات نگرفت. تنت و گروه وي فكر كردند كنگره ملي عراق هدف آساني است اما متوجه شده اند به آن آساني كه فكر مي كردند، نيست. حقيقت با تحقيق كنگره [آمريكا] مشخص خواهد شد و بارها پيشنهاد كرده ام در اين مورد در كنگره شهادت دهم.
* پيشتر به حمله ۲۰ مه ۲۰۰۴ به منزل خود در بغداد اشاره كرديد. در حكم پليس عراق، اعضاي سازمان شما به ربودن و فساد متهم شده بودند. آيا اين اتهامات درست است؟
- پل برمر دستور داد براي بازداشت چند عضو كنگره ملي عراق به خانه و دفتر كار من بريزند. عجيب است كه در پي اين افراد به خانه من هجوم آوردند، حتي اتاق خوابم، اما به خانه آنان نرفتند. علت واقعي تهاجم آنان فقط ارعاب سياسي بود. اين اتهامات نادرست است و هيچ مستنداتي براي آن وجود ندارد. دادگاهي كه اين اتهامات را صادر كرد، دادگاهي غيرقانوني بود كه برخلاف كنوانسيون هاي ژنو توسط مقامات اشغالگر تشكيل شده بود؟
* چگونه؟
- قدرت هاي اشغالگر حق دارند دادگاه تشكيل دهند اما نه آنكه در نظام قضايي كشورهاي اشغالي اختلال كنند و نهادهاي فراقضايي ايجاد كنند كه اسماً مستقل است اما در واقع در اختيارشان است. دادگاهي كه اين احكام را صادر كرد، خارج از نظام قضايي عراق است و فقط به برمر جواب مي دهد و حق فرجام نداشت.
برمر قضات را براساس وفاداري به آمريكايي ها نصب مي كرد. اين يادآور دادگاههاي انقلابي است كه حزب بعث پس از به قدرت رسيدن در سال ۱۹۶۸ برپا كرد. آن به اصطلاح قاضي كه احكام را صادر كرد يعني ظهير جوهان مالكي قاضي واقعي نيست. وي وكيل نه چندان موفقي بود كه مترجم نيروهاي اشغالگر شد. آنان وي را به قاضي درجه يك تبديل كردند. كسب اين مرتبه دست كم پانزده سال طول مي كشد و تازه احتياج به آزمون هاي قضايي و تأييد همكاران است. با اين حال، مالكي با چرخش قلم برمر اين درجه را كسب كرد. برمر قراردادي را به مبلغ ماهيانه ۷۰۰۰۰ دلار از پول مردم عراق براي حفاظت از مالكي منعقد كرد. قضات و وكلاي ارشد از فقدان صلاحيت و رويه قضايي وي عصباني هستند.
* شما متهم هستيد كه به ايراني ها گفتيد آمريكايي ها رمز ارتباطاتي آنان را كشف كرده اند. روز ۲۳ مه ۲۰۰۴، در مصاحبه اي گفتيد اتهامات سيا در مورد جاسوسي شما براي ايران «غلط است و وجود ندارد» لطفاً توضيح دهيد.
- اجازه دهيد اتهام سيا را به من بررسي كنيم، يعني اينكه به ايراني ها گفتم آمريكا به رمز ارتباطاتي آنان پي برده است.
چگونه اين رمز كشف شد؟ كدام رمز؟ آيا فقط يك رمز داشتند؟ و چرا آن مأمور دستگاه اطلاعاتي ايران كه ظاهراً با وي صحبت كردم، با همان رمز به تهران پيام فرستاد؟ چرا اين كار را كردند؟ حتماً حرف مرا باور نكردند؟ و اگر حرف مرا باور نكردند، پس چرا سيا موضوع را افشا كرد و به آنان اطلاع داد؟ تمام ماجرا مسخره است. من چنين اطلاعاتي به ايراني ها ندادم و هيچكدام از مقامات آمريكايي اطلاعات طبقه بندي شده به من نداد. جورج تنت براي پوشاندن نقايص كار خود عملياتي را در واشنگتن شروع كرده است و افراد بيگناه متهم مي شوند. اف بي آي بايد تحقيق كند چه كسي اين موضوع را به مطبوعات درز داد و به ايرانيان اطلاع داد.
* آيا با مقامات اطلاعاتي ايران ديدار كرده ايد؟ اگر آري، چرا؟
- من با مقامات اطلاعاتي بسياري كشور از جمله تمام همسايگان عراق ديدار كرده ام.
* جورج تنت و سيا را به جعل اتهامات متهم كرديد. آيا فكر نمي كنيد اين موضع كه سيا در صدد گرفتن شما است، قدري توهم آور است؟ چرا سيا بخواهد شما را هدف قرار دهد؟
- سيا كارنامه پيوسته اي از شكست در عراق دارد. در طول سالها به رغم امكانات اندك، ما بارها توانايي بهتري را در داخل عراق نسبت به سيا نشان داديم. همچنين توانسته ايم در آمريكا مستندات خود را مطرح كنيم و اين كار خشم آنان را برانگيخته است. در بسياري موارد ما حق داشتيم و آنان اشتباه كردند. سندي وجود دارد كه من به رئيس سيا گفتم كه صدام به طرح كودتاي ۱۹۹۶ آن نفوذ كرده است. تنت اصرار داشت كه اينگونه نيست. سه ماه بعد صدام توطئه كنندگان سيا را بازداشت كرد و بيش از ۱۰۰ افسر عراقي را كشت. تنت هرگز مرا به خاطر درست بودن و سرافكنده كردن خود نبخشيد، خصوصاً در رسانه ها و در كنگره.
* و امروز؟
- تلاش هاي جاري سيا براي ايجاد اداره اطلاعات جديد عراق نيز ناكام مانده است.
سازمان ملل
* شما در مقام رئيس كميته دارايي شوراي حكومت موقت سرپرستي تحقيق در مورد بروز فساد در برنامه نفت در ازاي غذا را برعهده داشتيد. اين تحقيق به چه نتيجه اي رسيد؟
- آنچه دريافتيم اين است كه برنامه نفت در برابر غذا يكي از فاسدترين طرحهايي بود كه بشر به خود ديده است. تقلب، ارتشاء و فساد در ابعاد جهاني به ارزش ميلياردها دلار رخ داده بود.
* حالا كه شورا منحل شده است، نتيجه حسابرسي چه مي شود؟
- برمر تحقيقات شورا را متوقف كرد و آن را در اختيار هيأت عالي حسابرسي قرار و اختيارات آن را افزايش داد.
* چرا برمر تحقيق را متوقف كرد؟
- دولت بوش تصميم گرفت سازمان ملل را براي مشروعيت انتقال قدرت وارد و افكار عمومي را در داخل آمريكا آرام كند. به همين دليل لازم بود كه سازمان ملل بيش از اين اعتبار خود را در عراق از دست ندهد. ادامه حسابرسي مهم در اين زمينه و انتشار حقايق در مورد تقصير سازمان ملل و چشم پوشي آن بر دزديدن پول مردم عراق و تداوم حكومت وحشت صدام نتايج مخربي داشت.
* آيا مدركي داريد؟
- بله، برمر و اخضر ابراهيمي نماينده سازمان ملل دو منصب وزارت را به دو نفر از مقامات ارشد دوره صدام دادند كه مسئول اين رسوايي بودند. محمد جيبوري كه بعثي است كه در زمان صدام مسئول بازاريابي نفت بود. يعني وي مستقيماً مسئول ارتشاء گسترده و فروش غيرقانوني نفت و كوپن بود. برمر و ابراهيمي وي را وزير تجارت كردند. بنابراين وي اكنون مسئول يكي از وزارتخانه هاي مهم است كه اسناد مرتبط با واردات عراق در اين دوره را در اختيار دارد. يكي از مقامات ارشد نفتي دوره صدام وزير نفت شده است. روشن است كه اين كار تلاش براي توقف هرگونه تحقيقات جدي است.