|
|
|
|
|
كنگره «گوسان پارسي » موسيقي نواحي ايران برگزار شد
|
|
نخستين كنگره «گوسان (راويان ) پارسي » با حضور هنرمندان موسيقي نواحي ايران ، ۱۶ شهريورماه در تالار انديشه حوزه هنري برگزار شد.
به گزارش همشهري از روابط عمومي حوزه هنري ، اين كنگره با اجراي ترانه كشاورزي توسط بانوان كتول استان گلستان آغاز شد.
«جهانگيرنصري اشرفي » دبير اين كنگره با اشاره به پژوهش هاي انجام شده دراين باره گفت : اين رويداد بر بستر تحقيقاتي كه از سال ها پيش آغاز شد ومحصول پنج سال تلاش پژوهشگران موسيقي نواحي است .
وي افزود: دو كتاب گوسان پارسي شامل پژوهش هاي انجام شده دراين خصوص و۱۵ لوح فشرده شامل نمونه هايي از نقل هاي موسيقي نواحي ايران بزودي منتشرمي شود و پس از تكميل تحقيقات دومين كنگره گوسان پارسي برگزار خواهد شد.
«رضا مهدوي » مدير مركز موسيقي حوزه هنري نيز با تأكيد برتوجه به موسيقي نواحي گفت : درشرايطي كه گفته مي شود جوانان مامورد هجمه هاي فرهنگي هستند، بعضي از دست اندركاران فرهنگي نيز از حفظ مواريث فرهنگي غفلت مي كنند.
وي افزود: تلاش مي كنيم كه موسيقي نواحي و نقل هاي موسيقي را ثبت و ضبط كرده و به آيندگان منتقل كنيم .
برنامه نقل مجنوني توسط «آرش شهرياري » از كرمانشاه اجرا شد و سپس «سيدجمال محسن طاهري » درباره «جنگ گوسان ها در داستان رستم و اسفنديار شاهنامه » سخنراني كرد و «ابوالقاسم دهقاني » هم به شاهنامه خواني پرداخت .
«منصور ثابت زاده » هم در اين مراسم با عنوان «ليلي ومجنون منظومه ادبي -خنيايي » سخنراني ايراد كرد و سپس «غلامعلي پورعطايي » به اجراي ليلي ومجنون پرداخت .
همچنين در اين كنگره «محمدرضادرويشي » با عنوان «روايت خواني
درموسيقي نواحي ايران »، جهانگيرنصري اشرفي با عنوان «سنن خنيايي و تاريخ برخواني »، «هوشنگ جاويد» درباره «بيت ها در كردستان ايران و عراق » سخنراني كردند. كنگره گوسان پارسي ۱۷ شهريور به كار خود پايان داد.
|
|
|
گفت وگو با حسن ناهيد به انگيزه برپايي جشنواره ني نوازان
ني و ناهيد
|
|
عليرضا پوراميد
پسر نوجوان شيرازي در اوايل دهه ۱۳۳۰ و در راه مدرسه به منزل، از صداي راديو قهوه خانه ها و مغازه هاي در طول مسير با نوايي دلكش و سحر آميز آشنا گرديد و اين نواي ني استاد حسن كسائي بود كه آتش بر جانش زد و از آن به بعد مدرسه و شيراز بر جان و تن بيقرارش به تنگنايي مي مانست كه تنها پنجره اش، همانا صداي روح پرور و جانبخش سازي بود كه در آنوقت حتي نمي دانست چيست و نوازنده اش كيست. مدرسه را دوست داشت چون به هنگام بازگشت از مدرسه مي توانست گوش جان را برنغمه هوش رباي ني استاد كسائي بسپارد.
شدت علاقه مندي و شور اشتياق او را بر آن داشت به رغم محدوديت ها و نبود استاد و معلم، خود ساخته و خودجوش، در سالهاي مياني دهه ۳۰ به عنوان نفر برگزيده استان فارس در نوازندگي ني به اردوي دانش آموزي رامسر اعزام شود. سال ۱۳۳۸ بود كه گروهي از تهران به شيراز اعزام شدند تا فيلم مستندي از شهر شيراز و بويژه حافظيه و سعديه براي فرهنگ و هنر وقت تهيه كنند. اين گروه شاهد هنرنمايي جوان ۱۶ ساله اي شدند كه در حافظيه شيراز ساز ني را به نيكويي مي نواخت در حالي كه محضر هيچ استاد و كلاس هيچ معلمي را تجربه نكرده بود و فقط و فقط از راديو هر آنچه صداي ني استاد كسائي پخش مي شد بر لوح ضمير و ذهن حكاكي كرده و عيناً مي نواخت. در همان ديدار سرپرست گروه فيلمبرداري آقاي مازيار پرتو كه امروزه از اهالي خوشنام و خوش پرونده سينماست به نوجوان شيرازي گفت: حتماً سعي كن به تهران بيايي و از اساتيد مركز استفاده كني وگرنه در اين شهر و به علت محدوديت هايش استعدادت به هدر خواهد رفت.
آتش در دل و جانش فتاده بود در حالي كه پدر مخالف رفتن او به تهران بود .چه كند؟ با ترفندي نامه اي را از قول مراكز هنري تهران خطاب به خويش نوشت و خود را دعوت به تهران كرد و با تمبر باطله اي، نامه را توجيه پذير ساخته و به منزل فكند، پدر نوجوان نامه را خوانده با مدير مدرسه او مشورت مي كند و پس از راهنمايي ها و زنهار و تذكار و انذار موافقت مي كند كه به تهران سفر كند و اين از مقوله همان شوريدگي ها و جنونمنديهاست كه مرزهاي دانايي را هم پشت سر مي نهد و فراتر از هر معيار و آدابي، نقش مي بندد و عاشقانه به فعل عاشقي وامي دارد كه هرگونه نگاه حسابگرانه و عافيت جويانه را فاقد است. همان جنونمندي ها كه محمدرضا شجريان در جهت حفظ و ثبت نغمات و ملوديها و تصانيف بكر و البته رو به زوال و فراموشي، شرمسارانه اما قابل دفاع، پنهان از چشم استاد دوامي و به اصطلاح يواشكي به ضبط محفوظات و داشته هاي موسيقايي عبدالله خان دوامي پرداخت. در حالي كه اين خطر او را تهديد مي كرد كه با افشا شدن به كلي از چشم استاد بيفتد و از كليه ارتباط هايي كه با ايشان داشت محروم گردد .
اين سدشكني ها و ديوارشكافي ها به رغم ظاهر و شكل شايد غيرصادقانه، خبر از اشتياق و شوري زايد الوصف و غيرقابل تصور و تصوير مي دهد كه هرچه هدف در اين شوريدگي ها متعالي تر، ترفند هاي بكار رفته شيرين تر و دلنشين تر به چشم و نظر مي آيد.
به هر حال مهاجرت به تهران و توفيق ديدار استاد مهدي كماليان و سپس توسط ايشان آشنايي با اساتيدي چون برومند و اميرقاسمي و هرمزي و بعد براي آموختن الفبا و خط موسيقي به محضر استاد حسين دهلوي راه يافته و پس از فراگيري در ۱۷ سالگي به مرحوم نصرت الله گلپايگاني معرفي مي شود و كار در اركستر و نوازندگي در گروه هاي موسيقي را شروع مي نمايد. آن نوجوان پرشور و شيرين كار امروز به تحقيق يكي از برجسته ترين و شهيرترين نوازندگان ني هفت بند با سبك و سياق اصفهانيان (ني در بين دندانها) يعني استاد حسن ناهيد است.
گرچه هنر و كسوت حسن كسائي پيش و بيش از هر نوازنده ديگر او را در اوج هنر ايران و جهان قرار مي دهد اما حسن دوم (حسن ناهيد) نيز در آسمان هنر ايران كه خود به غريبستاني شگفت و نيستاني شگرف مي ماند و حاوي حسرتها و حزنها و حرمانها و حيف ها و حاكي از حلم ها و حميت ها و حرمت ها و حليت هاست، با درخشش بي نظيري چشم نوازي مي كند. ايشان اكنون در دانشگاه هنر و چند آموزشگاه خصوصي به تدريس ساز ني كه دروني ترين و كهن ترين و خويشاوندترين ساز جهان با انسان به شمار مي آيد، اشتغال دارد. سازي كه با بيشترين نقطه اتصال و تماس با انسان (لب و دندان و انگشت و از همه مهمتر نفس) به هنگام نوازندگي جزيي از پيكره نوازنده مي گردد.
استاد ناهيد به اتفاق شوريده اي محبوبتر از خويش به نام آقاي عبدالعلي تنوري كه در شيراز آموزشگاه موسيقي دارد، اين امكان را فراهم ساخته اند تا هر ماه جوانان و علاقه مندان استان فارس و استانهاي مجاور از راهنمايي ها و نعمت تدريس او و نيز استاد هوشنگ ظريف، آقاي بهداد بابائي، آقاي حميدرضا نوربخش و مسعود حبيبي برخوردار گردند و آقاي تنوري بدون چشمداشت مالي و توقع اقتصادي، قلندرانه زحمت مديريت و تنظيم و... آموزشگاه را برعهده دارد. استاد در كارنامه پربار خود با اجراهاي بسياري تقريباً در تمام كشورهاي جهان و با گروه هاي مختلف هنري و همين طور نوازندگي در بسياري از توليدات موسيقي مثل نوار كاست يا CD و يا برنامه هاي راديو تلويزيوني، با مهارت و تسلط، مشاركت داشته است كه سلونوازي در رويال هاي انگليس و همكاري با اركستر سلطنتي انگلستان از آن جمله است. چندي قبل ايشان سفري به آلمان در جهت اجراي موسيقي داشت كه به همين بهانه با ايشان به گفت وگو نشستم. در شبي كه به مناسبت مراسم چهلمين روز در گذشت زنده ياد محمد پورثاني، در خدمت ايشان بودم .همان شبي كه با صفا و بي ادعا و به خواهش خانواده محترم پورثاني، بزرگوارانه هم حضور يافت و هم به تقاضاي همكاران و بازماندگان آن طنزپرداز نامي، با نواي ني در آواز دشتي، مجلس را به آسمان برد و قطعاً با قطعه ديلمان اش روح پورثاني به نشاط آمده بود. اين گفت وگو در حالي صورت مي گيرد كه حسن ناهيد نيز در زمره استادان ايراني حاضر در جشنواره ني نوازان است كه ۲۲ تا ۲۵ شهريور در فرهنگسراي نياوران برگزار مي شود.
* * *
* استاد! از مسافرت شما به آلمان و شركت در اردوي تابستاني موسيقي خبردار شديم، اما از آنچه در آنجا مي گذشت و جزئياتش بر ما پوشيده است، برايمان مقداري توضيح دهيد؟
- چهارمين اردوي تابستاني موسيقي ايراني در كشور آلمان به همت آقاي مجيد درخشاني نوازنده و هنرمند برجسته موسيقي كه ساكن كشور آلمان است با همكاري و همراهي ارزنده دو تن از بهترين دانش آموختگان و هنرجويانش، آقايان مجتهدي و حاج حسيني از تاريخ ۱۲ تا ۱۸ مردادماه در حومه شهر مانهايم برگزار شد و در اين ۶ روز برگزاري مجموعه افراد اين اردو كه بيش از ۲۰۰ نفر بودند همگي به شكل مسيون و شبانه روزي البته بدون تبليغات مذهبي يا گرايش هاي فكري، ظاهراً ميهمان حبيب خود اما در اصل با هزينه هايي بسيار اندك در محل مورد نظر، در حقيقت مهماناني هنرمند محسوب مي شدند كه فارغ از دغدغه هاي اقتصادي و هزينه هاي اسكان و تغذيه، با تمام نيرو و توان به اجرا، تعامل، آشنايي و... در حيطه موسيقي مي پرداختند.
۲۰۰ نفر نوازنده و موزيسين از كشورهاي هلند، آلمان، دانمارك، فرانسه و انگليس در رشته هايي چون تار، سه تار، كمانچه، ني، ويولونسل، دف، تمبك و چهارتار (سازي دقيقاً مثل تار اما در اندازه هايي بزرگتر با ۴ رشته سيم بم) در اين مراسم شركت داشتند. برنامه اردو بدين صورت طراحي شده بود كه مجموعه افراد پس از صرف صبحانه با هم تمرين مي كردند و با تعامل و بده بستانهاي هنري بر ميزان دانستني هاي خويش مي افزودند و هر شب من و آقاي مجيد درخشاني به همراه چند خواننده از جمله آقاي كيان وش و خانم رعنا به عنوان تكنواز، با گروههاي مختلف كه از بين ۲۰۰ نفر موجود انتخاب شده بودند به اجراي موسيقي مي پرداختيم ضمن اينكه علاقه مندان به نوازندگي و خوانندگي در كلاسهاي مختلفي كه شكل گرفته بود شركت مي كردند. نكته بسيار قابل اهميت برگزاري كلاسهاي ساز سازي بود كه آقاي محمدرضا عبادي مديريت آن را برعهده داشت و از ايران سازهايي را به شكل كامل يا نيمه تمام به آنجا آورده و در حضور علاقه مندان به تكميل و اتمام آنان با توضيحات و راهنمايي هاي تئوري و علمي مي پرداخت.
در شب آخر نيز كنسرت اصلي و نهايي اين اردو توسط گروه به همراه تكنوازي تار آقاي مجيد درخشاني و ني نوازي بنده به شكلي تأثيرگذار و چشمگير اجرا گرديد، كه ورود براي عموم آزاد بود و براي علاقه مندان به موسيقي ايراني بسيار مغتنم به شمار مي آمد. چرا كه از نادر موقعيت هايي محسوب مي شود كه در خارج از كشور، امكان برگزاري مي يابد. در اين چند روز جلسات پرسش و پاسخ نيز همواره تشكيل مي شد كه مردم پرسش هاي خود را از هنرمندان دعوت شده از كشورهاي مختلف طرح مي كردند، و
اي كاش اينگونه برنامه ها و اردوها هر سال در كشور خودمان برگزار شود تا گروههاي شهرستاني و تكنوازان ساكن در خارج از پايتخت به ندرت چند روز بتوانند ضمن ارائه هنر خويش، از محضر اساتيد بنام ساكن در تهران استفاده كنند. اين كار باعث برقراري ارتباط هاي نيكو بين نوازندگان شهرستاني و هنرمندان تهراني و موجب تعامل ها، همدلي ها و ديگر موارد مطلوب هنري خواهد شد.
* استاد، جشنواره ني نوازان كه به زودي و با شركت شما در تهران برگزار مي شود را چگونه مي بينيد؟
- جشنواره ني نوازان كه به اهتمام بنياد آفرينش هاي هنري نياوران از ۲۲ تا ۲۵ شهريور و به مدت چهار شب برگزار مي شود با شركت هنرمندان نوازنده ني از ۹ كشور جهان منجمله اسكاتلند، اكوادور، چين، ژاپن، هند، تركيه، مصر، لبنان و ايران، مي تواند يك حادثه كم نظير و يك اتفاق خجسته در حوزه موسيقي به شمار آيد.
از نوازندگان ايراني استاد شيرمحمداسپندار (نوازنده دونلي سيستان و بلوچستان) كه شخصيتي ممتاز و برجسته در سطح جهان محسوب مي شوند و نيز خود بنده تا امروز اعلام آمادگي كرده و حضورمان قطعي است اما بسيار آرزومندم كه استاد بزرگ ني ايران حضرت استاد حسن كسائي نيز قبول زحمت فرموده با حضور مبارك خود بر شأن اين جشنواره بيفزايند و گويا مسئول اين برگزاري آقاي حسني با جديت و سماجت اين موضوع را (حضور استاد كسائي) تعقيب مي نمايد.
حضور استاد اين حسن را هم دارد كه خود تجليلي باشد بر زحمات و تلاشهاي هنري استاد كسائي كه بيش از نيم قرن سعي و كوشش ايشان، عامل ارتقا و گسترش كيفي و كمي اين ساز مهجور بوده است. به شكلي كه امروزه هزاران نفر در ايران به عنوان نوازنده و هنرجو به اين امر مشغول هستند.
* آيا در آينده نزديك شاهد اجراي كنسرتي كه شما در آن نوازندگي كنيد، خواهيم بود؟
- كنسرت گروه عارف به سرپرستي استاد و هنرمند خلاق و ارجمند ساز سنتور آقاي پرويز مشكاتيان به خوانندگي و آواز هنرمند محبوب و ارزشمند آقاي شهرام ناظري به مدت چند شب از تاريخ ۲۵ آبان در تالار بزرگ وزارت كشور اجرا خواهد شد كه بنده نيز با اين گروه به عنوان نوازنده ني همكاري خواهم داشت.
كنسرت مورد نظر كه پس از چند سال غيبت صحنه اي استاد مشكاتيان و حضور نوازندگان قدرتمند گروه عارف (اساتيدي كه روزي جوانان تشكيل دهنده گروه عارف بودند اما امروز هر كدام از اركان هنر موسيقي محسوب مي شوند.) و خوانندگي پراحساس و تأثيرگذار شهرام ناظري اجرا مي شود فكر مي كنم با استقبال علاقه مندان و توجه اهل هنر روبرو خواهد شد (به لطف خدا) از اول مهرماه نيز تمرين هاي اين اجرا شروع خواهد شد.
|
|
|
گفت وگو
گفت وگو با حسن آزاده فر نوازنده تمبك
كم توجهي به آموزش موسيقي
سيدمحمدرضا فهميزي
حسن آزاده فر به سال ۱۳۳۸ در اصفهان به دنيا آمد. از كلاس دوم راهنمايي آموزش موسيقي را با ساز كلارينت زيرنظر آقاي مينايي آغاز كرد. پس از مدتي به فراگيري تنبك نزد جمشيد محبي پرداخت كه بعداً زيرنظر استاد محمد اسماعيلي ادامه داد تا نهايتاً موفق به دريافت اجازه تدريس از ايشان شد.
پيش از انقلاب ۳ سال در جشنواره هاي استاني در رشته هاي تنبك، دف و دايره به مقام نخست رسيد. كار تدريس را پس از انقلاب در هنرستان موسيقي اصفهان آغاز كرد و در حال حاضر هم در كلاسهاي آزاد دانشگاه هنر و فرهنگسراي هنر تدريس مي كند. براي اجراي كنسرت همراه گروههاي موسيقي سنتي تاكنون به كشورهاي آفريقاي جنوبي، موزامبيك، ساحل عاج، نيجر، بلغارستان، تركيه، تركمنستان و امارات سفر كرده است.
از سال ۱۳۷۲ به تهران آمد و در حوزه هنري با سمت هاي زير به فعاليت هاي اجرايي مشغول شد: مسئول امور كنسرتها، مسئول جشنواره هاي موسيقي، مدير دفتر سازمان آفرينشهاي هنري حوزه و كارشناس موسيقي معاونت هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران.
گفت و گوي ما را با وي بخوانيد:
* شما سالها در عرصه موسيقي در حوزه هنري فعاليت داشتيد چه شد كه به سازمان فرهنگي هنري شهرداري آمديد؟
- من سالها به عنوان مدرس موسيقي در فرهنگسراها مشغول فعاليت بودم و از اين رو آگاهي زيادي از وضعيت و خواسته هاي موسيقي در سازمان داشتم. به همين دليل پس از حضور دكتر جعفري در معاونت هنري علاقه مند شدم كه همكاري جدي تر و مستقيم تري با سازمان داشته باشم بنابراين با پيشنهاد و درخواست خودم از دي ماه سال گذشته به عنوان مأمور به سازمان منتقل شدم.
* آن زمان وضعيت موسيقي در سازمان چگونه بود؟
- اين كه ما بخواهيم با در نظر گرفتن زمان صحبت كنيم شايد كار درستي نباشد چون خواسته هاي شهروندان در زمانهاي مختلف، فرق مي كند زماني يك نوجوان با هديه گرفتن يك دوچرخه بسيار شاد و خوشحال مي شد در صورتي كه امروز كمترين خواسته او يك دستگاه رايانه است. نياز جامعه در هر زمان و مكان متفاوت است؛ بنابراين مقايسه گذشته با حال كار چندان آساني نيست.
ما در حال حاضر، اهدافي را دنبال مي كنيم كه بتوانيم علاوه بر جذب مخاطب و ارضاي نياز جامعه آموزش شنيداري را هم انجام دهيم. ضمناً تشكيل گروههاي سرود، كر، سنتي و پاپ هم از ديگر اهداف مهم بخش موسيقي است. از اين رو طي فراخواني از تمام علاقه مندان دعوت نموده ايم تا در فرهنگسراهاي نزديك محل اقامت خود در رشته هاي مد نظرشان ثبت نام نمايند و هر زمان تعداد به حد نصاب رسيد براي آنها مربي و آهنگ فرستاده خواهد شد.
* اما گروه كر كه در سازمان وجود داشت، مثلاً در فرهنگسراي بهمن؟
- بله، هدف ما مراكز ديگري بود كه نداشتند كه البته در اين زمينه معيارهاي اصلي سازمان در بخش موسيقي يعني توجه به مضاميني همچون: حماسه، روح سلحشوري، انتظار، اميد، شهادت، ائمه اطهار و ساير باورهاي ملي- مذهبي جامعه را نيز مدنظر داريم.
* سياست سازمان در زمينه آموزش موسيقي چيست؟
- اين سياست در حال مطالعه است و نياز به تغييرات اساسي و زيربنايي دارد چون آنچه امروز شاهد آن هستيم مبناي علمي و ملي نداشته و باعث انحرافات مشهودي در جامعه گرديده است. بنابراين مسئله آموزش در رشته هاي هنري بايد مورد مطالعه و بررسي جدي قرار گيرد.
* يكي از ايرادات مهمي كه استادان و صاحب نظران نسبت به امر آموزش موسيقي دارند، وجود آموزشگاه هاي آزاد بسيار زيادي است كه طبيعتاً در همه آنها هم لزوماً مدرسان با دانش و مسلط تدريس نمي كنند. اين وضعيت ظاهراً در سازمان هم وجود داشته است. شما براي مقابله با اين معضل چه كرده ايد؟
- استفاده از استادان مجرب و كارآزموده مستلزم پرداخت حق التدريس هاي مناسب است كه با شهريه هاي ناچيزي كه از هنرجويان دريافت مي شود، ميسر نمي باشد؛ چون بيشتر فرهنگسراهاي ما در مناطق محروم واقع شده است. منتهي سعي ما بر اين است كه حتي المقدور از دانش آموختگان رشته موسيقي براي آموزش استفاده شود و تاكنون هم تعدادي از آنها را به مراكز مختلف خود معرفي كرده ايم.
* معيارهاي شما براي اعطاي مجوز اجرا به گروهها چيست؟
- در صورت همسويي با اهداف سازمان مهمترين و اصلي ترين معيار و هدف، حمايت از گروههاي نوپا، جوان و ناشناخته است. البته علاوه بر اينها نوع موسيقي، شعر و توانايي هاي اجرايي هم مهم است. نهايتاً پس از بررسي آثار و تأييد آنها اخذ مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم ضروري است.
* چرا از چهره هاي شاخص موسيقي براي اجرا در سالنهاي سازمان دعوت نمي كنيد؟
- آنها امكانات و سالنهاي بزرگ مي خواهند در صورتي كه سالنهاي سازمان در حد رفع نيازهاي منطقه اي احداث شده است و گنجايش مخاطب زيادي ندارد مثلاً آقاي شهرام ناظري سالني ۵۰۰۰ نفره را نياز دارد كه در اختيار ما نيست. بنابراين ترجيح مي دهيم با گروههاي كوچك و ناشناخته براي حمايت و كشف استعدادهاي آنها كار كنيم. به عنوان مثال، چند سال پيش يك كرد بوكاني ناشناس به نام «قاله مده» كه با زحمات و تلاش پژوهشگران كشف شده بود براي نخستين بار در جشنواره محلي اي شركت كرد. وي كه نوازنده ني شمشال بود آن موقع حتي زير خط فقر به سر مي برد اما در كار خود بي نظير و منحصر به فرد بود. چون تنها كسي در دنيا بود كه هم هنگام دم و هم هنگام بازدم ني را مي نواخت و اين براي نوازندگان سازهاي بادي دنيا حيرت انگيز و باور نكردني بود. چون نواختن در «بازدم» براي سازهاي بادي مثل: ساكسيفون، ترومپت و... تقريباً غيرممكن است.
* وضعيت سالنهاي سازمان به لحاظ امكانات و تجهيزات چگونه است؟
- متأسفانه اكثراً مشكل دارند و ما در حال بررسي هستيم تا شورايي فني تشكيل دهيم كه به وضع فرهنگسراها از نظر سيستمهاي صوتي، نوري و آكوستيك رسيدگي شود و همانگونه كه در همه امور حمايتهاي مالي لازم است اين مهم نيز هزينه هاي زيادي دارد كه ان شاءالله تأمين شود.
|
|
|
سايه روشن هنر
تحليلي بر كنسرت خوان مارتين در تهران
استقبال شگفت انگيز
الف- نجوا
حضور نزديك به ۷۵۰۰ تن در سه روز اجراي كنسرت خوان مارتين در كاخ نياوران (۱۲ ، ۱۳ و۱۴مرداد) اتفاق نادري بود كه تعجب اين نوازنده صاحب سبك گيتارفلامينگو و حتي دست اندركاران اجرايي اين برنامه را بر انگيخت.
در واقع علت اين تعجب كه سبب شد تا نوازنده اسپانيايي در ميانه سومين روز كنسرتش اعلام كند: اين استقبال شگفت انگيزترين استقبال از كنسرتهايم بود و قطعه اي را هم از سر شوق به تماشاگران ايراني تقديم كند. در خاص بودن موسيقي فلامينگو نهفته است كه به دليل ويژگيهاي كلاسيك و مخاطبان خاصش استقبال ۵۰ تا ۱۰۰ نفر نيز براي نوازندگان اين نوع موسيقايي، نوعي موفقيت محسوب مي شود.
امامحبوبيت مارتين در ايران، كه يكي از دلايل آن تدريس كتابهاي وي از سوي اكثر اساتيد و مدرسين گيتار و نيز كنجكاوي ايرانيان براي ديدن اجراي اين كنسرت بروز كرد، اين تجمع شگفت انگيزرا رقم زد.
مارتين اجراي خود را با قطعاتي تكنيكي شروع كرد تا تواناييهايش را در نواختن گيتار نشان دهد، قطعاتي كه به دليل نداشتن ساختار ملوديك، چندان با ذائقه ملودي پسند ايراني جور در نمي آيد، اما تيزهوشي اين نوازنده صاحب سبك و فراست ذاتي اش سبب شد تا وي آخرين قطعه بخش نخست اجرايش را به نواختن يك رامبا اختصاص دهد كه از فضاي ملوديك تري برخوردار است.
بخش دوم اجراي خوان مارتين، اما جذابتر از بخش نخست بود.
وي با انتخاب قطعات ملوديك و نيز اجراي تكنيكي و منحصر به فردش توانست تماشاگران را به شوق آورد.
از جمله قطعات جذاب اين بخش قطعه اي بود با تمي شرقي كه مارتين آن را به تماشاگران تقديم كرد و در توضيح آن گفت: اين قطعه درباره حضور ۸۰۰ ساله مسلمانان در اسپانيا ست.
آخرين قطعه مارتين اجراي يكي از آهنگهاي معروف يك خواننده تازه درگذشته با شعر «بر حلقه مويت كمتر زن شانه / چون بر چين و شكنش دارد دل من كاشانه» بود كه با تشويق وكف زدن فراوان تماشاگران همراه بود.
از نكات حاشيه اي كنسرت مي توان به حضور همسر مارتين و توضيحي كه مجري برنامه از زبان وي داد اشاره كرد.
مجري به نقل از هلن مارتين گفت كه: مارتين در شب آخري كه قرار بود به ايران بيايد در يكي از سايتهاي خبري خبر لغو كنسرت خود را مي خواند و در نتيجه تصميم به انصراف مي گيرد، اما به اصرار من و تأكيد بر اين نكته كه من دلم براي اين سفر روشن است سفر را انجام داديم كه خوشبختانه بسيار عالي و خوب بود. نكته حاشيه اي ديگر فروش ۲۰ سي دي اورژينال مارتين بود كه در همان لحظات اوليه اعلام و به رغم رقم نسبتا بالا (بيست هزار تومان)به فروش رفت.
|
|
|