سه شنبه ۲۴ شهريور ۱۳۸۳
فرهنگ
Front Page

بازار فرهنگ
پس گردني هاي روزگار
تأليف: فيروزه نظري (بدري)/ مؤسسه انتشارات مدبر/ ۲۱۶ صفحه، رقعي/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ شمارگان، ۲۰۰۰ نسخه/ قيمت: ۱۵۰۰ تومان.
مجموعه «پس گردني هاي روزگار» شامل سيزده داستان كوتاه است كه به طنز نوشته شده است. طنز اين مجموعه داستان هاي كوتاه، خواننده را وادار به تفكر مي كند و حتي در كنار طنز داستان، خواننده را غمگين نيز مي سازد. همه داستان هاي اين مجموعه، واقعي است و در شهرستان بندرانزلي اتفاق افتاده است.
شناختنامه اكبر رادي
002790.jpg

به كوشش: فرامرز طالبي/ نشر قطره‎/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۷۸۲ صفحه، وزيري/ با جلد سلفون/ ۵۵۰۰ تومان.
آثار اكبر رادي، با حدود پنجاه سال سابقه كار، خود نمادي از جريان نمايشنامه نويسي اصيل در ايران است. آثار او همانند آثار تمامي بزرگان هنر، با اوج و فرودهاي ويژه خود گنج نامه نمايشنامه نويسي دوران ماست.
مؤلف در بخشي از سرآغاز كتاب آورده است: «... در اين وجيزه در پي آن نيستيم كه به بررسي آثار اكبر رادي بپردازيم. قصد، اداي دين و ارج نهادن به نويسنده اي است كه با پنجاه سال عرق ريزي روح، حرمت انسان، حرمت قلم و حرمت آزادي را همواره پاس داشته است...»
افسون
تأليف: سيدمحمدرضا صفوي/ ناشر: ياس بنفش/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۱۳۰ صفحه، رقعي/ ۱۶۰۰ تومان
بعد از چندين روز بحث و مشاجره، بالاخره زهره پيروز مي شود و آقاي حامد مشكين با رضايت كامل تسليم نظريات همسرش شده و هنوز خورشيد بيرون نيامده، خبردار آماده حركت است. زهره با ظرف سپنج اطراف شوهرش را دود مي دهد...
داستان كتاب مربوط به شخصي است كه همه عمر خود را به آموزش و موعظه درستي و درستكاري گذرانده و ناگاه در مقابل آنچه برايش حادث  شد،  بهت زده باقي مانده بود.
چگونه مي توان از منافع سكوت، در برابريك قتل ناجوانمردانه و يك سرقت كلان طراحي شده بهره جست؟
بازگشت روح
نويسنده: كارول باومن/ ترجمه: سعيد خاكسار/ ناشر: موزون/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۳۴۴ صفحه، رقعي/ ۲۴۰۰ تومان
ناشر در مقدمه كتاب آورده است: در اين كتاب نويسنده تلاش كرده، تا مسئله تناسخ يا بازگشت روح انسان در قالب يك نوزاد را با ذكر برخي شواهد به اثبات رساند. اگر چه مطالب اين كتاب مي تواند جالب و خواندني باشد، اما از نظر ما و فرهنگ دين باوري ما نمي تواند مقرون به واقعيت باشد ... آنچه نويسنده به عنوان تناسخ _ و يا رجعت _ مطرح كرده با باورها و دلايل عقلي فلسفه هاي الهي _ و حتي مادي _ منافات دارد. هر چند در اديان آسماني رجعت به گونه اي پذيرفته شده است، اما تناسخ يا رجعت روح در قالب يك انسان ديگر هرگز مورد تأييد نبوده است.

نگاه
موسم آبياري بذر آگاهي در سرزمين انديشه

اين بار در حالي به استقبال بهار تعليم و تربيت و شكوفايي گل هاي بوستان علم و دانش مي رويم كه در هر كوي و برزن اين ديار گل پرور و كمال جو، رايحه دل انگيز گل هاي محمدي و شميم خوش گل نرگس شامه پويندگان طريق معرفت و زيبايي را سرخوش نموده است.
در اولين روز ماه مهر، با مهرباني، در باغي را مي گشاييم و چشمه ساراني را به سمت و سوي گل هاي باغستان روانه مي كنيم؛ باشد كه آوازه اين گل ها چون شاخه هاي نسترن از ديواره هاي باغ به بيرون سرك كشد و نسيم خوش دانايي، دامنه خردمندي و هنرورزي آنان را چون عطر دل انگيز گل هاي اقاقي و ياس به اين سو و آن سو كشاند تا همگان، خبر يابند كه گل هاي باغ معرفت براي رسيدن به خورشيد پويايي و هنر، تا كدامين قله قد برمي كشند.
اينك ما عاشقاني كه كسوت زيباي معلمي را بر تن كرده ايم، بار ديگر در پيشگاه ولي عصر و ناظر هستي آن تنها يگانه و بخشنده، پيمان مي بنديم كه جز حق نگوييم، جز حق نجوييم و جز حق نطلبيم و از محضرشان مي خواهيم تا بار ديگر چون هميشه دستان ما را بگيرند تا به خطا نگرويم و پايمان به لغزش نيفتد و انديشه مان به بيراه نرود و رهنمودمان دهند تا در صراط مستقيم گام نهيم و بتوانيم امانت هايي را كه به دستانمان سپرده شده اند از ظلمت و جهل به در آوريم و تا آنجا كه در توان داريم، در سيراب نمودن و شادابي شان بكوشيم تا به سان درختان آزاده، خرم و بالنده گردند و باعث فخر جامعه فردا و روسپيدي ما.
مهر كه مي آيد گويي زمان آن فرا رسيده كه بر دوش مان بار سنگين مسئوليت را بنهند و تنفيذي مجدد بر تعهد سنگين خويش كه به بهاي يك سال حيات خود و گرانبهاترين و پرثمرترين لحظات هزاران نوباوه، نوجوان و جواناني كه تشنه آموختن اند و به اميد سيراب نمودن اذهان خويش به وادي مدرسه و كلاس قدم نهاده اند، اميد آن كه درياي آمال و آرزوهايشان را به سراب مبدل نكنيم كه خسران آن جبران ناپذير و گناه آن بس عظيم و عذاب وجدان آن دردناك و كشنده است.
باري، مهر با مهرباني به سراغ مان مي آيد، ما نيز تا به حال چندين مهر را با اميدواري پشت سر نهاده ايم، بي آن كه مهرهاي ما همچون هم باشند؛ زيرا به قول يك دانشمند انگليسي كه ۲۵ سال در مورد دانه هاي برف تحقيق كرده بود و گفته بود كه هرگز دو بلور برف نيافته كه همانند هم باشند، ما نيز دو مهر يكسان نداريم و اين به گونه اي يادآور كلام زيبا و هشدار عالمانه پيشواي مؤمنان حضرت علي عليه السلام است كه مي فرمايند: هرگز مباد بر كسي، كه دو روزش يكسان باشد.
آرزومنديم كه در اين فصل كه با ماه محبت آغاز مي شود و ارادت به ذات هستي و صميميت به رسول گرامي و اهل بيت بزرگوار آن حضرت و عشق به كبوتران حريم آزادي و عفاف در هفته دفاع مقدس، آمال و اعمالمان روا و شايسته باشد و در نيل به مقصد و مقصود نزديك تر.
زهرا يحيائيان

وضعيت جهانگردي در ايران در گفت وگو با دكتر حميد ضرغام
هزينه هايي براي رسيدن به منفعت
002792.jpg

رويا صباغ فرشي
سالها است كه در كشورمان درباره صنعت گردشگري و توسعه آن بحث و تبادل نظر مي شود. هر از چند گاهي برخي صاحبنظران با طرح تدابيري موجبات پيشرفت اين صنعت را فراهم مي آورند، تحولاتي صورت مي گيرد و هدف هايي بلند مدت تعيين مي شود ولي باز پس از مدتي همه چيز به حال اول بازمي گردد. اقداماتي نيز جهت جذب جوانان انجام مي شود كه به صورت دوره اي و كوتاه مدت است. به گفته برخي از صاحبنظران جوانان مي توانند رونق فراواني به صنعت گردشگري بدهند. با جذب اين نيروي كارآمد مي توان آينده اي روشن را براي صنعت گردشگري انتظار داشت. در همين خصوص با دكتر حميد ضرغام كه عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي كه سالها است فعاليتهاي مستمري در حوزه گردشگري نيز انجام داده است، گفت وگويي انجام شده كه در پي مي آيد.
* به رغم تلاشهاي گسترده اي كه انجام مي گيرد، چرا صنعت گردشگري در ايران رونق چنداني نگرفته است؟
- جهانگردي اصولاً در كشورها ومناطقي توسعه يافته است كه نيازمند درآمدهاي اقتصادي حاصل از آن بوده اند. يعني مناطقي كه از زمينه هاي لازم براي فعاليتهاي صنعتي برخوردار بوده اند. يعني امكان توسعه كشاورزي در آن كشورها وجود نداشته است و مواد اوليه اي نيز براي صادرات نداشته اند. اين در حالي است كه در كشور ما هرگز چنين مصائبي وجود نداشته است. بنابراين اگر از توسعه گردشگري در ايران صحبت مي كنيم نبايد توجه ما معطوف به منافع اقتصادي حاصل از آن باشد، بلكه آنچه به توسعه گردشگري در ايران معنا مي بخشد منافع فرهنگي و ارتباطات ميان فرهنگي آن است. چون ما در ايران به دنبال توسعه جهانگردي و به صرف منافع اقتصادي آن نيستيم و حتي مي توان گفت احساس نيازي هم به آن نداريم، همين امر باعث نوعي كم انگيزگي براي تحرك بخشيدن به اين فعاليت شده است.
* در توسعه پايدار گردشگري عامل مهم، جلب مشاركت مردم است، به نظر شما چگونه اين امر حاصل مي شود؟
- يك نكته قابل توجه كه اغلب در برنامه ريزي ها ناديده گرفته مي شود آن است كه پيشرفت گردشگري در يك منطقه، منوط به حمايت ساكنان آن است. معمولاً  مقصدهاي گردشگري نقاط بكري هستند كه كمتر توسعه يافته اند و ساكنان آن كم درآمدترند. توسعه اين صنعت نيازمند سرمايه گذاري براي تأمين سخت افزارهاي لازم در جهت پاسخگويي به نيازها و خواسته هاي گردشگران است. اما به دليل ضعف بنيه مالي ساكنان مقصدهاي گردشگري، معمولاً  سرمايه گذاران از بيرون ناحيه وارد صحنه مي شوند و ابزارهاي كليدي فعاليت را از دست ساكنان بومي كه در واقع مالكان واقعي منابع گردشگري محسوب مي شوند خارج مي كنند. اين برخوردها موجب مي شود كه رفته رفته ساكنان بومي احساس حقارت كنند و از اين مبادله (هر چند كه در آغاز موجب نوعي رفاه اقتصادي براي آنان شده) خرسند نباشند و خود به نيروهايي مقابل توسعه تبديل شوند، به عقيده ما اگر به مردم درجريان تصميم گيري ها نقش مناسب داده شود، آنان خود مدافع توسعه گردشگري و محافظ منابع طبيعي و ميراث فرهنگي و زيباسازي محيط زندگي خويش خواهند شد و آنچه كه هدف توسعه پايدار گردشگري است به سهولت بيشتري قابل تحصيل مي شود.
* ايجاد درآمدهاي ارزي به چه ميزان مي تواند موجبات گسترش اين صنعت را فراهم كند؟
- صحبت از جهانگردي يادآور منافع اقتصادي يا ايجاد فرصتهاي شغلي، افزايش درآمدهاي ارزي، رفع عدم تعادل در توسعه منطقه اي و ... است.
اما واقعيت آن است كه توسعه جهانگردي، جامعه ميزبان را مجبور به تحميل هزينه هايي مي كند كه بايد در مقابل منافع حاصل از آن سنجيده شوند و در صورتي كه از تراز مثبت برخوردار بود اقدام به توسعه فعاليت ها شود. با توسعه جهانگردي «جامعه ميزبان» متحمل هزينه هايي از قبيل آلودگي محيط زيست، ازدحام بيش از اندازه ، تحمل رفتارها و فرهنگ هايي كه با زندگي معمول آن همخواني ندارند، از هم گسيختگي خانوادگي، عدم رغبت جوانان به فعاليتهاي سنتي و اشتياق آنان به فعاليت براي گردشگران مي شود. اينها بسيار بيشتر از درآمدهاي ارزي، براي آسايش مردم اهميت دارند و لازم است حتماً  مورد توجه مسئولين باشند.
* ضرورت حضور جوانان در توسعه صنعت گردشگري چيست؟
- باتوجه به اين كه جامعه ما يك جامعه جوان است در نتيجه اين جامعه براي رسيدن به توسعه پايدار نيازمند مواردي است. پاسخگويي به هيجانات جوانان، ايجاد وفاق ملي در آنها و ارتقاي شناخت از توانمندي هاي دروني كشور.
هر سه اين موارد كه شايد از بنيادي ترين موارد پاسخگويي به نيازهاي جوانان كشور است، مي تواند از طريق توسعه صنعت گردشگري حاصل شود.
در نتيجه به دليل رفع بسياري از نيازهاي جوانان و شكوفايي توانمنديهاي آنان ما بايد در كشور براي توسعه گردشگري سرمايه گذاري كنيم بدون اين كه به بازگشت سرمايه بينديشيم. چرا كه ما هميشه از جوانان به عنوان سرمايه هاي بالقوه مملكت ياد مي كنيم.
* چگونه مي توانيم عرصه حضور جوانان را در عرصه گردشگري توسعه دهيم؟
- در دوره اي كه ما در آن به سر مي بريم بسياري از جوانان دچار گمگشتگي هويت شده اند و دليل آن را مي توان هجوم اطلاعات و تبليغات ورودي از كشورهاي غربي به وسيله انواع رسانه ها ذكر كرد. البته برخي تبليغات و عملكردهاي فرهنگي در داخل كشور نيز در تناقض هستند. در نتيجه اين تحولات صورت گرفته در جامعه جوان امروز نه به آينده اميدوار است و نه گذشته خود را مي پذيرد.
ما ابتدا بايد در تلاش براي بازگرداندن هويت از دست رفته به جوانان كشور باشيم و اين امر ميسر نمي شود جز با شناختن روحيه عظيم وطن پرستي آنان،چرا كه جوان ايراني حس وطن پرستي عميقي در درون خود دارد. با بيدار كردن اين حس به وسيله برنامه ريزي هاي صحيح در جهت معرفي كشور خودمان و ساير كشورها و مقايسه فرهنگهاي آنها با فرهنگ خودمان و آشنايي با توانمندي هاي محيطي كشور مي توانيم در تحكيم اتحاد قوميت هاي درون كشور و برانگيختن استعدادهاو احساسات جوانان در جهت توسعه اقتصادي و فرهنگي كشور و انجام امور مشاركتي نيروي جوان كوشا باشيم.
با اجراي چنين برنامه هايي مي توان حداقل جوانان را به عنوان كساني كه از سوي مسئولين براي اوقات فراغت و آينده شان برنامه ريزي مي شود به كشورشان دل بسته كرده و به نيروي پشتيباني محكم براي پيشبرد اهداف سازنده ملي تبديل كرد. در پايان بايد بگويم اميد به زندگي بهتر، فرداي روشنتر، فرهنگي متعالي تر و اقتصادي شكوفا، قلبها را به شوق تلاشهاي بيشتر به طپش درخواهد آورد در حالي كه عدم توسعه و بدبرنامگي اين صنعت تا هر صنعت ديگري موجب پريشاني احوال و بدبيني نسبت به آينده در اين بخش خواهد بود. منظور آن نيست كه جهانگردي داروي همه آلام جامعه است، ولي بي ترديد در افزايش اميد به آينده و ايجاد زمينه اي براي شكوفايي استعدادهاي بالقوه نسل پرتكاپوي جوان ما را ياري خواهد كرد.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   فرهنگ   |   موسيقي  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |