سعيده امين 
اگر حتي يك دختر فراري اينجا باشد، ديگر همه چيز تمام است. نه خيرين حاضرند به اين دختران كمك كنند و نه خود دختران حاضر به پذيرش چنين افرادي هستند
با صداي زنگ در، هر پنج تاي آنها از جا پريده و به سرعت برق خانه را جمع وجور كردند. هر كدام چيزي را از زمين بر مي  داشت و آن را در سوراخي مي چپاند. معصومه كه جلوي تلويزيون به خواب سنگيني فرو رفته بود و فرياد كوتاه بچه ها كه معصوم بلند شو مهمون اومد خواب ناز او را برهم نزد. سرانجام در بر روي ميهمان باز شد. دختراني حدود 16 الي 19 ساله با ظاهري كاملا معمولي. در نگاه آنها نه نشان از سركشي و پرخاشگري بود و نه اثري از رنج دروني يك انسان. صورت هايي كاملا بشاش و گويي هر آنچه را كه از زندگي خواسته بودند، داشته و دارند.
مساحت خانه حدودا 120 متر بود و 4 اتاقك به وسيله پارتيشن از هم جدا شده بود. در هر اتاق دو تخت كه به صورت دو طبقه روي هم سوار شده بود و يك كمد كوچك نمايي از يك زندگي راحت را نشان مي داد. تلويزيون بزرگ 21 اينچ و يك دستگاه راديوپخش گوشه اتاق درون يك ميز تلويزيون شيك جا گرفته بود. معصوم همچنان خواب بود و صداي نفس هاي بلندش سكوت اوليه جمع را به هم مي زد. فاطمه كه از همه بزرگتر بود جلو آمد و يك يك بچه ها را معرفي كرد. سارا و مهتاب خواهرند، من فاطمه هستم و شيرين و گلناز هم از بچه هاي خوب اينجا. معصومه هم كه خسته بود و كمي خوابيد. شما بفرماييد الان بيدارش مي كنيم. باقي بچه ها هم يا سر كلاس هستند يا سركار.
سارا در حاليكه دكمه هاي مانتويش را مي بست پرسيد خانم. شما براي چه اينجا هستيد؟ شيرين كه دراين جمع از همه كوچكتر است گفت: پس دوربين تان كو خانم؟ سارا سريعا مي گويد: ما دوست نداريم از ما فيلم بگيريد. نمي  خواهيم در مورد زندگي ما چيزي بنويسيد. مهتاب خواهر بزرگتر سارا بي  درنگ مي گويد: خب تو نيا. خانم هرچه سوال داريد از خودم بپرسيد. سارا و مهتاب به ترتيب 16 و 18 سال سن دارند. سارا 6 ساله بود كه پدر و مادر آنها از هم جدا شدند و با توافق والدين هر دو با مادر زندگي كردند. اما چند سال قبل بود كه مادر آنها ازدواج كرد و پدر جديد آنها حاضر به نگهداري از دخترها نشد از طرفي پدر نيز ازدواج كرده و همسرش مايل نبود كه از اين دختر نگهداري كند. براي همين حالا آنها در خانه مهر طه زندگي مي كنند. فاطمه مي گويد: اكثر ما اينجا بچه هاي طلاق هستيم. همه ما كساني را در زندگي داريم اما هيچكس حاضر نيست كه با ما باشد. فاطمه اهل تبريز بود و با آن ته لهجه آذري اش داوطلبانه همه چيز را شرح مي داد: اينطوري ما را نگاه نكن همه ما براي خودمان كسي هستيم. شيرين به سرعت مي گويد: فاطمه امسال دانشگاه در رشته ميكروبيولوژي قبول شده است فاطمه گفت: چه فايده من كه نمي توانم بروم. آخر دانشگاه ما در استان قم است.
معصومه از خواب بيدار شده بود و نيم خيز با منگي بعد از خواب بعدازظهر همه چيز را تماشا مي كرد. بعد بلند شد، بالش خود را برداشت و با سلامي كوتاه به طرف تخت خود رفت. فاطمه با كمك مهتاب چند صندلي از آشپزخانه آورد تا همگي دور يك ميز بنشينيم، اما تعداد صندلي ها كافي نبود و همگي روي زمين نشستيم.
گلناز كمي جسور به نظر مي رسد. گاهي با مزه پراني هاي خود جمع را به مسخره مي گيرد اما به قول فاطمه مهربان ترين عضو خانواده است. گلناز نمي توانست با ناپدري كه 10 سال از مادرش كوچكتر بود بسازد.
سارا از جا بلند شد: خانم عصرانه مي خوريد؟ بعد به طرف آشپزخانه رفت. فاطمه گفت: ما اينجا خودمان آشپزي مي كنيم. خانم زارع مي گويد ما بايد اين كارها را ياد بگيريم.
صداي زنگ در آمد: پريسا و مريم از در وارد شدند. سر و وضع بسيار مرتب آنها نشان از يك رسيدگي مناسب از سوي مسوولان مركز مي داد. پريسا كلاس سوم راهنمايي بود وبهترين شاگرد مدرسه. به قول فاطمه سگولي خانم زارع بود، چون پريسا از همه ما بيشتر رنج كشيده است: پريسا بعد از فوت والدينش روزهاي سختي را در كنار مادربزرگ افليجش گذراند. چند ماه طول كشيد تا پريسا از حالت افسردگي خارج شود.
سارا بلند شد كه برود بيرون. گلناز هم به همراهش رفت رفتند داروخانه. ما اجازه داريم كه در صورت لزوم از خانه خارج شويم. هرپنج شنبه هم برنامه تفريح و گردش داريم. بيشتر اوقات مي رويم كوه.
معصومه كه حالا كاملا بيدار شده بود، وارد جمع شد. باز هم سلام كرد و رو به فاطمه گفت: خجالت بكشيد، چرا ازخانم پذيرايي نمي كنيد و خودش به سمت آشپزخانه رفت.
حالا همه بچه ها پراكنده شده اند. هر كس به كار خود مشغول است، اما واقعا جاي يك پدر ومادر در اين كانون گرم خانواده خالي است.
مهر طه، ميراث ريحانه 
اين ميراث ريحانه است. مهر طه بعد از مرگ ريحانه در شهريور 81 متولد شد. مرگ ريحانه همه را غمگين كرد. دختران را پراكند و آنها را دوباره به خيابان باز گرداند. ريحانه مرد و هيچكس هم براي مرگ ريحانه سوگواري نكرد. حالا كه مهر طه متولد شد ديگر نمي خواست رنگي از ريحانه داشته باشد. مهر طه همه چيز را به همراه ريحانه دفن نكرد. مهر طه ديگر خانه دختران خياباني نيست. مهر طه اين بار مامن دختران بد سرپرست و فرزندان طلاق است. دختراني كه با استعدادهاي بالقوه شان، خيرين حامي اين مركز را حيرت زده كرده اند. خانم زارعي سرپرست مهر طه است. دختران جملگي دوستش دارند. دختران اين مركز هيچكدام فراري نيستند. آنها دختران بدسرپرستي هستند كه از طرف سازمان بهزيستي شناسايي و به اين مركز معرفي شده اند
و او بيدرنگ با غرور و افتخار از توانمندي هاي اين دختران مي گويد: ما هر سال 2 الي 3 دانشجو به دانشگاه مي فرستيم. وضعيت درسي بچه ها بسيار خوب است و تعدادي از دختران اين مركز در ادارات دولتي شغل هاي مناسب دارند. مهر طه نمي خواهد نشاني از خانه ريحانه داشته باشد: اگر حتي يك دختر فراري اينجا باشد، ديگر همه چيز تمام است. نه خيرين حاضرند به اين دختران كمك كنند و نه خود دختران حاضر به پذيرش چنين افرادي هستند.
اين مركز مجموعا 42 دختر 6 تا 23 سال را نگهداري مي كند. دختران 6 تا 14 ساله در يك ساختمان مجزا با امكانات زندگي كودكانه و دختران 14 تا 23 ساله هم در ساختمان اصلي زندگي مي كنند. آنها براي نگهداري از بچه ها موظفند كه از اداره سرپرستي دادگستري حكم داشته باشند. از سازمان بهزيستي و كميته امداد هم كودكاني براي نگهداري معرفي مي شوند.
خانم زارعي مي گويد: ما خود را مكلف مي دانيم كه بچه ها را تا رسيدن به يك سر و سامان حسابي نگهداري كنيم و به همين دليل سقف زماني، چندان براي ما حائز اهميت نيست.
۳۰ خانواده نيز تحت نظر اين مركز، سرپرستي مي شوند. وقتي اين مركز بعد از ساماندهي بچه ها آنها را به خانه باز مي گرداند حمايت خود را از آنها قطع نمي كند. بارها شده است كه بچه ها بعد از رفتن به پيش خانواده با ما تماس گرفته اند كه ما دوباره مي خواهيم برگرديم. مهر طه حالا يك خانواده بزرگ است مملو از دختراني كه پشت به گذشته تاريك خود، سپيدي بخت و اقبال را در آينده به انتظار نشسته اند.
هفت حامي 
هفت حامي دور تا دور ميز شيشه اي نشسته اند. صميمت كلامي آنها نشان از سالها آشنايي و ارتباط دارد. عكس آنها روي شيشه دودي رنگ افتاده، گاهي از وراي همان شيشه دودي به يكديگر خيره مي شوند.
به قول يكي از دختران هفت موجودي كه دستشان به دهانشان مي رسد هر هفته جمع مي شوند تا گزارشي از وضعيت مركز و دخل و خرج ها را بررسي كنند.
خانم زارع به گرمي آنها را پذيرا مي شود و در حاشيه ميز با تك تك آنها خوش و بش مي كند ما خانواده بزرگي هستيم كه 6 ماه است بدون حمايت هيچ سازمان دولتي و فقط با اتكا به كمك هاي خيرين زندگي را اداره مي كنيم. از همان سال 81 شهرداري كمك هاي مالي را به موسسه آغاز كرد و به ازاي هر مددجو ماهيانه 3 هزار تومان پرداخت مي كرد اما از فروردين سال 83 اين مختصر حمايت نيز قطع شد. شهرداري قول داده كه همه مبلغ را به يكباره پرداخت كند، اما هنوز خبري نيست.
مهر طه تاكنون 8 دختر را به خانه بخت فرستاده است با كمك همين خيرين 8 جهيزيه كامل براي 8 دختر تهيه كرديم مهر طه حالا ديگر هيچ مدد جويي را نمي پذيرد. براي چرخاندن زندگي همين تعداد هم كم آورديم. اگر بتوانيم اين تعداد را به سر و سامان برسانيم هنر كرديم.
وقتي از سال 81 اين موسسه اقدام به عضوگيري كرد تاكنون تعداد زيادي از افراد عضو اين موسسه شدند اما تعداد كمي از آنها به كمك هاي خيرانه خود ادامه دادند. بعضي از آنها حتي حق عضويت خود را هم پرداخت نمي كنند، اما تعدادي نيز ماهيانه درتهيه خواربار و پوشاك بچه ها مستقيما با مركز همكاري مي كنند.
خانم زارع از اردوي سال قبل بچه ها مي گفت كه آنها را به دامنه كوه دماوند برده بودند. آنچه يك تيمسار ارتش وقتي از نزديك عملكرد گروهي بچه ها را مشاهد مي كند، موجبات يك مسافرت دسته جمعي به شهر را براي بچه هاي مهر طه فراهم مي كند.
هيچوقت لبخند قدرشناسانه بچه ها را در آن روز فراموش نمي كنم.
بزرگترين راز بچه ها
بچه ها مدرسه مي روند و بعضي از آنها در دانشگاه تحصيل مي كنند، اما هيچكدام از آنها دلشان نمي خواهد كه توسط همكلاسي ها شناخته شوند خانم زارع مي گويد: عموما شناخته نمي شوند مگر اينكه يا دهان مسوولان مدرسه قرص نباشد يا خود بچه ها نتوانند راز داري كنند.
پري كلاس سوم راهنمايي است. يك روز گريه كنان به خانم زارع مي گويد: از وقتي خانم معلم پي برده كه من در موسسه زندگي مي كنم، هر روز برايم صبحانه مي آورد. فكر مي كند من آنقدر فقيرم كه صبحانه نمي خورم
اين قبيل موارد گاهي بچه ها را آزار مي دهد، اما چاره اي جز تحمل نيست. بزرگترين راز بچه ها اين است كه دور از خانواده واقعي خود در يك مركز نگهداري از كودكان بد سرپرست زندگي مي كنند.

صحبت از سقاخانه كه مي شود به فكر روشن كردن شمع و نذر و نياز مي افتيد. ولي به اين فكر كرديد كه سقاخانه مي تواند كارايي هاي ديگري هم داشته باشد؟ اصلا بگذاريد اين طوري بگوييم كه يكي از كارايي هاي سقاخانه ها، دستيابي آسان تر مردم به آب آشاميدني است، حتي اگر اين مردم، شهروند تهران باشند.
به منظور تسهيل در دستيابي به شهروندان به آب آشاميدني بهداشتي، 5 سقاخانه در سطح منطقه 5 به بهره برداري مي رسد. روابط عمومي شهرداري منطقه 5 اعلام كرده است: سقاخانه هاي پارك شاهد، امامزاده جعفر باغ فيض، پارك استقلال، پارك پرواز و پارك سوار آزادي كه با به كارگيري توام سازه هاي مدرن و سنتي به بهره برداري رسيده است، به لحاظ فرهنگي، اجتماعي و شهرسازي نياز منطقه را در حوزه سقاخانه برطرف مي كند.
اين سقاخانه ها كه با نماي سنگ گرانيت و كاشيكاري معرق و گنبد مسي، كاسه آبشوي استيل و آب سردكن تكميل شده است، مي تواند تاثير بسزايي در زيبايي شهر داشته باشد.
فقط بايد اميدوار باشيم كه چنين خاطره هايي كه بعضا ريشه در فرهنگ ما هم دارند، با مسايل بهداشتي نيز فاصله كمي داشته باشند كه مردم هم خيالشان از بابت مسايل بهداشتي آسوده باشد.

فقط حضور قوه قضائيه در طرح اعمال حمايت از زنان را كم داشتيم كه آن هم از راه رسيد. اخيرا اداره كل حمايت از حقوق زنان در قوه قضائيه تاسيس مي شود. اين خبر مسرت بخش كه شايد گام بلندي براي عملي كردن حمايت از زنان محسوب  شود، از سوي احسان قاضي زاده مدير كل امور فرهنگي و اجتماعي قوه قضائيه مطرح شده است.
وي با اشاره به طرح و برنامه هاي جديد رئيس قوه قضائيه، پس از يك دوره توقف 5 ساله اظهار داشت: در دوره دوم رياست رئيس قوه قضائيه طرح وبرنامه جديدي در خصوص حقوق زنان و كودكان طراحي شده كه اين طرح يك ساز و كار اداري است تا بتواند كارهايي را كه به صورت پراكنده در امور زنان انجام مي شد به صورت متمركز هدايت كند. وي با بيان اينكه دفاتري در اين زمينه در گذشته نيز در تمام دادگستري هاي استان ها زير نظر رئيس كل دادگستري فعاليت مي كرد افزود: با آغاز به كار مجدد اين اداره، اين دفاتر فعالتر خواهد شد تا امور مربوط به زنان، كودكان و نوجوانان را به طور جدي تر پيگير مي كند.
وي در خصوص خدمات اين مركز گفت: اين مركز به طور مشخص مي تواند گزارش ها، شكوائيه ها و عريضه هاي حقوقي و قضائي زنان را نسبت به پروسه رسيدگي در محاكم و دادگستري ها دريافت و جهت رسيدگي به مراجع ذي صلاح در قوه قضائيه ارجاع دهد.

اين بار قرار است همايش اسكان بشر در بم برگزار شود و شايد ارايه 70 مقاله علمي بتواند وضعيت اسكان مردم آواره بم را تئوريزه كند. يازدهمين همايش اسكان بشر،  با عنوان سكونت و توسعه پايدار، ششم وهفتم مهرماه در بم برگزار مي شود.
فريدون درويش زاده مدير عامل سازمان ملي زمين و مسكن در جمع خبرنگاران با اعلام اين مطلب گفت: بيش از 70 مقاله به دبير خانه اين همايش ارسال شده است كه از اين تعداد 27 مقاله براي چاپ و۱۷ مقاله براي ارايه در اين گردهمايي انتخاب شده است.
وي سكونت و طراحي فضاي شهري، مسكن، معماري وهويت، صرفه جويي در مصرف انرژي به ويژه در بخش مسكن، مسكن ومحيط زيست، فن آوري در توسعه صنعت ساختمان و مسكن، مسكن مقاوم در برابر پديده هاي طبيعي و نتايج كاربردي سياست هاي سرمايه گذاري در بخش مسكن را زا جمله محورهاي همايش سكونت و توسعه پايدار اعلام كرد و افزود: در اين نشست نتايج 10 همايش قبلي اسكان بشر ارزيابي خواهد شد.
گفتني است از 26 سال پيش اولين دوشنبه ماه اكتبر هر سال روز اسكان بشر نامگذاري و در مجمع عمومي سازمان ملل متحد تصويب و به دنبال آن مركزي در شهر نايروبي كنيا به نام اسكان بشر با عضويت 104 كشور تاسيس شد كه ماموريت آن ايجاد تعامل ميان اسكان و بشر است.

يك خبر اميدواركننده از قول رئيس سازمان ثبت احوال : با روند فعلي، صدور كارت ملي افراد واجد شرايط حداقل پنج سال ديگر به طول مي انجامد.
دكتر”محمدرضا آيت اللهي” عقيده دارد البته در صورت تامين نيازها، اين زمان به دو سال و نيم كاهش مي يابد. چه كاهشي!
وي ادامه داد : در اين راستا، پيشنهاداتي به سازمان مديريت و برنامه ريزي ارايه كرده ايم كه در صورت پذيرش اين پيشنهادات ، امكان صدور سالانه 15 ميليون كارت ملي را داريم .
وي بيان داشت : از آغاز زمان اجراي طرح صدور كارت ملي تا كنون بالغ بر 13 ميليون كارت ملي صادر شده و در سال 83نيز برنامه صدور هفت ميليون كارت پيش بيني شده است .
وي گفت : جمعيت بالاي۱۵سال كشور۴۶ميليون نفر است و براي تمامي آنها
بايد كارت ملي صادر شود.
رئيس سازمان ثبت احوال گفت : براي سهولت در صدور كارت ملي، سازمان ها و شركت هاي بزرگ مي توانند تقاضاي كاركنان خود را به صورت يكجا به ادارات ثبت احوال در شهرستان ها تحويل دهند.
وي گفت : با توجه به اينكه شماره ملي، شماره مرجع در صدور هرگونه مدرك دولتي و تحصيلي و انتقال اسناد مورد نياز مردم است، ضروري است آن دسته از هموطنان كه تا كنون شماره ملي خود را دريافت نكرده اند با مراجعه به دفاتر پستي سراسر كشور فرم درخواست شماره ملي خود را تكميل كنند.

واحدمركزي خبر- بايدعلت تفاوت بسيار سقف وام در بانك هاي خصوصي و دولتي روشن شود. اين صداي بلند وزير مسكن و شهرسازي است كه هفته پركاري پيش رو دارد.
علي عبدالعلي زاده مي گويد: اين مساله بايد حل شود كه چگونه يك بانك خصوصي در مدت دو سال فعاليت مي تواند تا۵۰ ميليون تومان براي خريد مسكن وام دهد، اما بانك هاي دولتي با بيش از نيم قرن فعاليت هنوز نمي توانند بيش ا ز 6 ميليون تومان وام دهند. جالب است كه سقف وام بانك مسكن كه يك بانك تخصصي در اين زمينه است، پس از تلاش بسيار اكنون به 12 ميليون تومان رسيده است كه رقم بسيار كمتري است. عبدالعلي زاده گفت: اين سوالي است كه وزير اقتصاد و دارايي و رئيس كل بانك مركزي و كساني كه كارهاي بانكي را هدايت مي كنند بايد پاسخ دهند.
وي با اشاره به اينكه در برخي كشورها بانك ها تا 90 درصد هزينه ساخت و خريد مسكن را وام مي دهند، تصريح كرد: با توجه به شرايط كنوني كشور بانك ها بايد حداقل۴۰ ميليون تومان وام با بازپرداخت۳۰ ساله براي خريد و ساخت مسكن پرداخت كنند.
وي تسهيلات 12 ميليون توماني بانك مسكن را در شهرستان ها كافي دانست و افزود: اين تسهيلات در تهران ناكافي است و درصد كمي ازهزينه ساخت وخريد مسكن را تشكيل مي دهد.

دوست داريد كه در يك جزيره رويايي زندگي كنيد، ولي هر بار صحبت از جزيره مي شود ياد جزاير قناري و باهاما مي افتيد، اما اين بار صحبت از جزاير استرومبولي است در ايتاليا.
قرار است بخش هايي از اين جزيره را جدا كنند تا رفت و آمد از اين جزاير به ساير نقاط اروپا آسان تر شده، ضمنا به نجات مجموعه جزاير استرومبولي نيز كمكي شده باشد. پاسكوآله گيفره از ساكنان ولكانو در حاليكه در تراس زيباي ويلايش در ولكانو نشسته، مي گويد: ولكانو بخشي از زندگي زيباي ماست در كنار رودخانه اي زيباتر. اما اين بزرگترين خطر براي اين جزيره است كه لحظات زيبايي را پديد آورده و در معرض انحطاط قرار گرفته. زيباترين چيزها هم گاهي خطرناك مي شوند. چندين هزار سال است كه مردم در اين جزاير زندگي مي كنند، اما به نظر مي رسد تعدادي از جزاير استرومبولي از جمله ولكانو در معرض فشارهايي ناشي از بالا و پايين رفتن آب قرار دارند. اين وضع در فاصله هر 50 كيلومتر از اين جزيره به وضوح ديده مي شود و شايد فردايي ديگر اين خطر در جاي جاي ولكانو وجود داشته باشد به جاي هر 50 كيلومتر. در دسامبر 2002 زماني كه استرومبولي  نشست كرد، 16 ميليون مترمكعب از مجموع صخره هاي اين جزيره به درون آب فرو رفت و باعث شد كل جزيره نيز به ميزان۱۰ فوت در آب فرو رود. در آوريل 2003 نيز آسمان استرومبولي توسط ابرهايي از گدازه هايي آتشفشاني تهديد شد كه در 50 سال اخير بي سابقه بوده است. بايد ديد مسوولان اين كشور - ايتاليا - چگونه مي خواهند استرومبولي را نجات دهند.

ظاهرا دانشگاه هاي مجازي بد جوري مد شده است. دانشگاه علم و صنعت نيز با هدف افزايش ظرفيت پذيرش داوطلبان ورود به دانشگاه اقدام به برگزاري آموزش هاي الكترونيكيمجازيكرده است.
احمد غلامي، رئيس واحد مجازي دانشگاه علم وصنعت ايران گفت: تربيت دانش آموختگاني كه توانايي پاسخگويي با نيازهاي جامعه در زمينه تخصص خود راداشته باشند نيز از اهدافي است كه در اين دوره ها دنبال مي شود.
وي با بيان اين مطلب كه دراين نوع آموزش، كلاس هاي درس از طريق اينترنت برگزار مي شود، افزود: اين دوره ها از مزايايي همچون دسترسي به تمامي دروس در طول شبانه روز، عدم نياز به رفت و آمدهاي طولاني وخسته كننده وعدم نياز به خوابگاه دانشجويي برخوردار است. وي گفت: ترم اول واحد آموزش مجازي دانشگاه علم و صنعت در رشته هاي مهندسي فن آوري اطلاعات، مهندسي رايانه گرايش نرم افزار و علوم رايانه دانشجو مي پذيرد.
وي در مورد شرايط پذيرش دانشجو گفت: معدل پيش دانشگاهي داوطلب در رشته رياضي فيزيك بايد بالاي 15، در علوم تجربي بالاي 16 و در علوم انساني بالاي 17 باشد يا درآزمون سراسري در گروه رياضي فيزيك مجاز به انتخاب رشته شده باشد. وي افزود: افرادي كه يكي از اين دو شرط را داشته باشند مي توانند در ترم فراگير دانش پذيري شركت كنند.
وي گفت: در اين ترم 14 واحد شامل سه واحد رياضي پايه يك، فيزيك پايه يك، زبان عمومي، مباني رايانه و آشنايي با آموزش مجازي در قالب 5 درس به داوطلب ارايه مي شود.

ايرنا - گروهي از جانبازان جنگ قرار است با شعاردنيا، صلح، عدالت، زندگي وهنر با پاي پياده به دور دنيا سفر كنند.
اين گروه مسير ايران، تركيه، بلغارستان، يوگسلاوي، مجارستان، اسلواكي، اتريش، آلمان، ليختن اشتاين، سوئيس، فرانسه، انگلستان، آمريكا، ژاپن، كره جنوبي، كره شمالي، چين، ويتنام، لائوس، تايلند، ميانمار، بنگلادش، هند، پاكستان و افغانستان را طي خواهند كرد، در حاليكه مسعود طباطبايي رئيس اين گروه روز شنبه هدف از انجام اين سفر را تجلي صلح طلبي و عدالت خواهي ايرانيان عنوان كرده است.
طباطبايي ابزار اميدواري كرد، وي و گروهش كه قرار است از 16 مهرماه جاري از تهران سفر خود را آغاز كنند تا 16 مهرماه سال۱۳۸۷ به سفر خود پايان دهند.
فعاليت هاي اين گروه البته فقط شامل جهانگردي نيست كه اين گروه سه نفري به زودي در يك حركت نمادين براي ترويج فرهنگ استفاده از كلاه كاسكت توسط موتورسواران، از فاصله ميدان امام حسين عتا ميدان آزادي را بپيمايند البته با پاي پياده!