گفت وگو با پرفسور علي مدني پور، استاد و رئيس تحصيلات تكميلي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه نيوكاسل
مقايسه كيفيات موجود در شهر تهران با بسياري از كلانشهر هاي جهان در حال پيشرفت نشان مي دهد كه ما در شرايط بسيار بهتري به سر مي بريم
طبيعي است كه با توجه به سوابق شما در مورد تهران و اينكه شما نويسنده اولين كتاب تحليلي در مورد ساختار شهري اين شهر به زبان انگليسي هستيد، اولين سوال من هم در مورد تهرانباشد...فكر مي كنم شروع خوبي است...
شهر تهران يك كلانشهر در حال رشد شتابان است و شهرهاي زيادي هستند كه در دنيا داراي شرايط مشابه هستند؛ كساني كه در تهران زندگي مي كنند فكر مي كنند كه در داخل شرايطي توفاني و غير قابل كنترل قرار گرفته اند و مشكلات به حدي زياد شده كه دست و پنجه نرم كردن با آنها براستي دشوار شده است در حالي در عمل بسياري از اين مشكلات را خيلي از شهرهاي بزرگ ديگر هم دارند و در مورد راهكارهاي برخورد با آنها نيز مانند تهران تلاش هايي در جريان است. در هر صورت وقتي جامعه اي شهري در جست وجوي حل مشكلات شهري است بدون شك راه حل ها را نيز پيدا خواهد كرد.
در كل آنچه موجب شده افراد و دست اندركاران در مواردي دچار گمان حل نشدني بودن مشكلات تهران شده اند اين است كه تهران داراي رشدي زياد و همه جانبه است ولي كلانشهرهاي زيادي در دنيا دقيقا داراي همين وضعيت و يا وضعيتي بسيار بدتر هستند؛ مهمترين نكته در اينجا اين است كه ما چگونه مسايل را تعريف كنيم، تعريف مساله نصف راه حل آن است، پس در قدم اول اين است كه دست اندركاران شهري به كمك مردم مسايل را به گونه اي مورد شناخت و تعريف قرار دهند كه جنبه عملي در آن رعايت شود و درنتيجه با عملي بودن تعريف مساله، راه حل هاي عملي نيز خود را نشان خواهند داد.
در اين راستا روش پيشنهادي شما به عنوان يك كارشناس زبده در مورد تعريف و كلاسه بندي مسايل شهري به عنوان قدم اول حل آنها چيست؟
اين دقيقا همان كاري است كه در كتابي كه در مورد تهران نوشتم قصد آن را داشتم؛ البته نكته مثبت اين است كه مساله شهر تهران مساله اقتصاد نيست، چرا كه سرمايه و ثروت در آن به طور نسبي وافر است، قيمت خانه و مسكن در تهران نماينده اين واقعيت است كه پول در گردش در تهران قابل توجه است، بنابراين وقتي منابع مالي وجود دارند مساله به نحوه اداره و مديريت شهر برمي گردد. در حال حاظر آنچه سازمان ملل و جامعه اروپا روي آن تاكيد دارد همين روش هاي اداره منابع است، بنابراين روش تعريف كه به آن اشاره شد ارتباطي تنگاتنگ با روش اداره شهر خواهد داشت. شهر تهران نيازمند و داراي سازمان پيچيده و كارايي براي اعمال اين روش اداره است؛ متد هايي وجود دارد كه با همخوان كردن اين سازمان ها بستر تعريف صحيح مسايل را به وجود آورد، به طور مثال وجود شوراي شهر موجبات ارتباط سازماندهي اداره شهر با مردم را تامين مي كند و فرصت تبلور مسايل شهر به همراه امكان تعريف مسايل شهري با بهره گيري از مشاركت مردمي را در پي خواهد داشت. نتيجه تبيين راهكار ها خواهد بود.
در حقيقت ايده شما حضور مردم و حكمفرمايي يك دموكراسي مستقيم در اداره شهر است...
بله، اين در اصل مسيري است كه هم اكنون شهر تهران در حال حركت به سمت آن است؛ حال هر چه اين روند تقويت شود، يافتن راه حل براي مسايل موجود آسانتر خواهد شد و مردم هم در راستاي اين پاسخ يابي مشاركت خواهند داشت.
اگر سه محور عمده ترافيك، رشد جمعيت و تركيب اقتصاد شهري را به عنوان محور هاي اصلي مسايل تهران تلقي كنيم، شما شاه كليد حل آنها را در مشاركت مردم مي دانيد؛ خوب است كه مثال هايي هم در مورد موارد موفق از اين نوع مشاركت داشته باشيم ...
مثلا اگر به روند جاري اداره شهر لندن نگاه كنيم، در زمان خانم مارگارت تاچر، با ايده تشكيل 32 شهرداري كوچك براي هر منطقه كه هر كدام شوراي شهري خود را داشتند، شهرداري اصلي كل شهر را منحل كردند و هر يك از اين شهرداري هاي كوچك براي مسايل شهري خود به ارايه راهكار مي پرداخت، يعني تعدادي شوراي محله اي با شهرداري هاي محله اي كاملا مستقل؛ ولي مسايلي مثل ترافيك، محيط زيست، آلودگي هوا و ... مسايلي هستند كه بايد در حوزه اي وسيع تر از محله با آنها برخورد شود و بنابراين نياز به همكاري هايي بين شهرداري هاي كوچك شهري با يك نظارت بالاتر وجود خواهد داشت، در نتيجه در زمان دولت اخير براي اصلاح اين ساختار انديشه انتخاب يك شهرداري قوي و واحد با نظارت بر فعاليت هاي شهرداري هاي محله اي اعمال شد، اين شهردار با راي مردم به صورت چهره اي شناخته شده در جايگاه اهرم هماهنگي مسايل يك كلانشهر مطرح شده در واقع اصول دموكراتيك در انتخاب اول وجود داشت ولي اين براي حل مسايل يك كلانشهر كافي نبود و يك نظارت مركزي براي هماهنگي نيز مورد نياز بود.
در شهر تهران، شهرداري مجاز است كه در داخل محدوده شهر به صورت محدود تصميم گيري كند ولي مقدار زيادي از رشد و مشكلات شهر تهران در داخل منطقه شهري تهران ولي ماوراي حوزه تصميم گيري شهرداري تهران است؛ آنچه كه به عنوان روش اداره به آن اشاره كردم نيازمند اين است كه شهرداري داراي ساختاري باشد كه قدرت هماهنگي و مرتبط كردن دو حوزه شهر و حومه آن كه رشد اصلي شهر در آن است را داشته باشد. در تمام شهرهايي كه محدوده اداري شهر با محدوده عملي آن دوگانه باشند همين مشكل وجود دارد و مبارزه با مسايل شهر دشوار مي شود. البته اينجا شايد مانند بعضي شهر هاي ايالات متحده اين مشكل از طرف ماليات دهندگان شهري مطرح شود كه مايل نباشند مالياتشان در حوزه كلانشهر هزينه شود و انتظار هزينه شدن آن را براي حوزه محله شان داشته باشند.
مبحث ايجاد سازمان هاي اداري كلانشهري در حالتي كه هم به اندازه كافي دموكراتيك باشند كه بتوان آنها را نماينده خواسته هاي مردم دانست و در عين حال داراي كارايي و پوشش جغرافيايي مناسب براي مسايل عمده شهري مثل حمل و نقل شهري كه نوعا مساله محله اي نيست و غيره را داشته باشند بسيار اهميت دارند.
راهكارهاي ارايه شده براي اين مسايل در هر شهر با توجه به ويژگي هاي آن شهر متفاوت است و لزومي هم در شبهت يا تفاوت آنها وجود ندارد؛ هر شهر با توجه به شرايط تاريخي، فرهنگي و ... خود راه حل هايي را براي خود ايجاد مي كند. آنچنانكه گفته شد هرگاه مكانيزم هايي در شهر براي براي مشاركت مردم از طريق شوراي شهر، مطبوعات، ارايه بحث هاي عمومي و ... براي هماهنگي وجود داشته باشد راه حل هاي مفيدي با شرايط ويژه شهر تهران به وجود خواهند آمد و راه حل هايي كه در كلانشهر هاي ديگر جهان اعمال مي شوند اگر منطبق با شرايط ما نباشند، نبايد به هيچ وجه از آنها استفاده كرد، چرا كه ما امروزه بايد در مورد مسايل خودمان به راه حل هاي بالقوه بسياري كه چه بسا ويژه خودمان باشند بينديشيم.
در آخر جالب است كه بدانيم، كليت مختصات موجود در تهران آيا در شما خوشبيني را نسبت به آينده به همراه دارد؟
به نظر من آينده شهر تهران خوب و رو به رشد خواهد بود. در مقايسه با گذشته مواردي مثل تعداد نشريات و مقالات اين حوزه افزايش يافته، تعداد متخصصان و پژوهشگران رشد كرده و چارچوب هايي اداري مثل شوراي شهر و روزنامه ها و ... همه اينها را اگر ببينيم، نتيجه مي گيريم چارچوب هاي نهادينه كه امكان توسعه و رشد مباحث شهري را فراهم مي كنند به مراتب رشد داشته اند. وقتي نهاد هاي بيشتر، متخصصان بيشتر و نهايتا مردم علاقه مند تري داريم بدون شك در آينده نتيجه هايي بهتر نيز خواهيم گرفت.
مسايلي شهر تهران را وقتي در مقياس جهاني نگاه كنيم و آن را با شهر هاي بزرگ چه در جهان در حال پيشرفت و چه پيشرفته مقايسه كنيم، اين مسايل به تبع ويژه بودن هر شهر، ويژه هستند، ولي اين مسايل در عين حال با مسايل موجود در ساير شهر هاي كلان در كليت مشابه هستند؛ اين امر به ما اين خوشبيني را مي دهد كه ما تنها نيستيم و مقايسه كيفيات موجود در شهر تهران با بسياري از كلانشهر هاي جهان در حال پيشرفت نشان مي دهد كه ما در شرايط بسيار بهتري به سر مي بريم....
علي مدني پور
علي مدني پور را مي توان يكي از برجسته پژوهشگران برجسته مقوله شهرسازي و طراحي شهري در عرصه جهاني دانست. انتشار چندين كتاب و ده ها مقاله از وي در زمينه شهرسازي علي الخصوص در چند ساله اخير و استفاده دانشجويان و محققان از اين مراجع در حوزه تحقيق و تدريس، وي را به يك شخصيت بين المللي صاحب نظر در اين حوزه بدل ساخته است.
كتاب هايي چون طراحي فضاي شهريDesign of Urban Space ، فضاهاي عمومي و خصوصي شهريPublic and Private Spaces of the City ، فضا هاي باز شهري در شهر هاي اروپاييSocial Exclusion in European Cities ، حاكميت و اداره شهري و... هر چند هر يك به تنهايي به غايت درجه جالب توجه و مفيد فايده براي اهل فن هستند، ولي آنچه ما را بر آن داشت تا با او به گفت وگو بنشينيم، تحقيقات جامع او پيرامون ساختار شهر تهران و تجربه هاي منحصر به فرد تحقيقاتي او در مورد اين شهر است كه در قالب كتابي با عنوان تهران ساخت يك ابرشهرTehran: The Making of a Metropolis به سال 1998 ميلادي توسط انتشارات ويليWiley به عنوان يكي از كتب سري شهرهاي جهان منتشر شده است.
پرفسور مدني پور در حال حاظر استاد طراحي شهري و رئيس بخش تحصيلات تكميلي در دانشكده معماري، برنامه ريزي و منظرSchool of Architecture, Planning and Landscape, Newcastle upon Tyne در دانشگاه نيوكاسل بوده، در بسياري پروژه هاي تحقيقاتي با دانشكده ها و شهرداري هاي مختلفي از سراسر اروپا و همچنين كميسيون اروپايي مشاركت دارد... متن زير ماحصل گفت وگوي تلفني ما با او در مورد كليات تهران، مسايل و آينده آن است.