شنبه ۲ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۳۴
روز حادثه نزديك است
پاكدشت در دولت خان!
020796.jpg
نمي دانم وقتي بيجه نقشه قتل بچه ها را مي كشيد ما مشغول چه كاري بوديم. هر كاري بود مهمتر از جان 17 بچه معصوم و پاك نبود. امروز هم يك نفر دارد نقشه مي كشد. ما مشغول چه كاري هستيم.
عكس ها: ساتيار
اينجا دولت خان است، نه پاكدشت. خيلي گشتم تا كسي را شبيه به محمد بيجه يا احسان، ميلاد، يونس و. . . پيدا كنم. نمي دانم كدامشان بود اما همه آنها شبيه به هم هستند، خدا نكند بيجه اي در آن حوالي باشد. شايد هم خواب باشد
آنها سالهاست كه گرد و خاك آجر نيم سوخته و خاكستر چوب و بوي تند ترياك را به درون ريه هايشان مي فرستند
يك نفر زنگ زد، بعد از چاپ ويژه نامه تحريريه و گفت: خيلي عجيب است شايد هم اشتباه شده است.
مرد مي گفت: عكس هايي كه توي ويژه نامه چاپ كرديد، مال محله ماست.
وقتي مطمئن شد كه عكس ها مربوط به پاكدشت است، بيشتر ترسيد: از اين همه شباهت مي ترسم آقا، مي ترسم بلايي سر بچه هايم بيايد. نكند دور و بر ما هم يك بيجه باشد.
توي دولت خان. آفتاب دود از كله آدم بخار مي كند بخصوص اگر توي كوره پزخونه هاي آنجا خشت بزني. تابستان ها نفس مي برد و زمستان ها استخوان مي تركاند. زنان و مردان كوره پزخانه هاي دولت خان سال هاست كه زندگي نمي كنند، فقط نفس مي كشند. آنها سالهاست كه گرد و خاك آجر نيم سوخته و خاكستر چوب و بوي تند ترياك را به درون ريه هايشان مي فرستند.
از دور خانه هاي رديف مثل يك كندو پيداست. خانه كه نه، آلونك ها به چشمانم آشناست. مثل اينكه قبلا آن را جايي ديده ام. شايد توي پاكدشت نزديك كوره پزخانه هايي كه محمد بيجه، ۱۷ بچه را كشته بود. چقدر شبيه هم هستند، دولت خان و پاكدشت را مي گويم. ميل كوره ها سر به فلك كشيده اند. سال هاست كه از ديدن آن همه فلاكت به زمين ميخكوب شده اند. آجر به آجر و خشت به خشت اين كوره پزخانه ها داستاني از رنج مردماني است كه انگار فراموش شده اند.
۲۰ ميل كوره، نه بيشتر 50 تا، شايد بيشتر، در فاصله هاي زياد دور هم قرار گرفته اند، مثل درختاني كه تمام شاخ و برگ آن خشك شده و ريخته باشد. دور هر كدام از اين ميل ها كه در گودالي عريض به مساحت 2 هكتار به زمين كاشته شده اند، آلونك ها مثل يك كندوي خالي و بي خاصيت رديف شده اند. آلونك ها جان دارند. چه موجوداتي در آن مي لولند اما اثري از زندگي نيست. بعضي از آلونك ها حتي در ندارند. پرده اي نازك و پوسيده حريم خانه را از كوچه، يا نه، از خاكريزي كه روي آن قرار گرفته اند جدا مي كند. هر آلونك يك اتاق دارد و يك دستشويي كه آدم ها در آن حمام هم مي گيرند. تمام آشپزخانه هم چيزي نيست جز يك گاز پيك نيكي و چند كاسه بشقاب رويي، آن هم بيرون از اتاق زير آسمان خدا! بوي تند فاضلاب از جوي كثيفي كه از جلوي آلونك ها مي گذرد مشام هر تازه واردي را آزار مي دهد اما بچه هاي دولت خان عادت كرده اند، انگار كه اين بو اصلا وجود ندارد.
به محض ورود هر تازه وارد به محوطه كوره پزخانه حدود 30 بچه قد و نيم قد دورش حلقه مي زنند. صورت هاي خندان و نگاه هاي معصوم آنها آسودگي و بي خبري دنياي كودكي را ياد آدم مي آورد. يادش بخير زماني كه ما هم كودك بوديم و رنج و فلاكت هم برايمان تازگي داشت، مثل توپ و دوچرخه و زالزالك و. . .
چند زن كنار در آلونك ها ايستاده اند. نگاه مي كنند و گاهي هم چيزي نجوا مي كنند و بعد با صداي ريز مي خندند. دختر جواني كهنه هاي بچه اي را زير شير آبي كه وسط كوچه كنار ديوار خشتي يكي از خانه ها جاسازي شده، آب مي كشد. خانه ها شير آب ندارند و زنان به نوبت و شايد بي نوبت ظرف و لباس ها را در آن تنها شير آب محله مي شويند.
ميل كوره پزخانه ها روبه روي آلونك ها يادش نيست كه چند بار سر نوبت بين زنان محله گيس و گيس كشي راه افتاده است.
زن ميانسالي بدون توجه به ما لباس هاي تازه شسته اش را روي طناب كه جلوي در خانه كشيده شده پهن مي كند. لباس ها رنگ و جلاي تازگي را ندارند، بوي كهنگي و رطوبت مشام آدم را پر مي كند. بچه ها دور ما حلقه زده اند. صورت هاي كوچك و چشم هاي كشيده برخي از آنها نشان مي دهد كه بعضي از ساكنان دولت خان از مهاجران افغان هستند. خوب كه دقتي كني مي بيني كه از 20 خانوار آنجا فقط 4 خانواده ايراني اند.
تمام اين آلونك ها اجاره اند. هر آلونك بين 450 الي 500 هزار تومان پول پيش و براي هر ماه با 5 تا 10 هزار تومان اجاره در اختيار ساكنان محل قرار گرفته است.
فخري خانم اهل سقز است و به قول خودش 20 سال پيش از زماني كه عروس شد و به همراه همسرش از سقز روانه تهران شد، در اين خانه زندگي مي كند. صاحب خانه و زمين هاي اين قسمت از كوره پزخانه ها، آقاي. . . است كه خودش آن بالاشهرها زندگي مي كند. يك سركارگر افغان دارد كه ماهي يك بار مي آيد اينجا و كرايه ها را جمع مي كند. فخري كه حالا صاحب 2 فرزند دختر و يك پسر است توي اين 20 سال فقط يك بار آقاي. . . را ديده است.
مردها همه سر كارند. بيشتر آنها شغل آزاد دارند! تابستان ها كه فصل آجرپزي است بيشترشان مي روند توي كوره پزخانه. فصل آجرپزي اول بهار است تا اول پاييز. قبل از زمان بارندگي بساط آجرزني هم برچيده مي شود. مردها تابستان ها مي روند فعلگي. هميشه نيست اما اگر باشد درآمدش بد نيست.
ميرمحمد حسيني، مدير افغان مدرسه خودگردان يكي از كوره پزخانه هاي دولت خان است. او تنها مردي است كه روزها در غياب ساير مردها هواي زن و بچه هاي محله را دارد. مي گويد: درآمد كوره پزخانه در تابستان خوب نيست اما از فعلگي بهتر است. هر كارگر مي تواند روزي 2 تا 3 هزار خشت آجر بزند و اگر بزند به ازاي هر هزار خشت آجر 2500تومان دستمزد مي گيرد. كار آساني نيست. يكي از جوانان محل مي گويد: پدر آدم درمي آيد تا هزار خشت بزند.
020805.jpg
وقتي مطمئن شد كه عكس ها مربوط به پاكدشت است، بيشتر ترسيد:
از اين همه شباهت مي ترسم آقا، مي ترسم بلايي سر بچه هايم بيايد. نكند دور و بر ما هم يك بيجه باشد
عكس: ساتيار
مينا توي حياط كوچك 6 متري آلونك كه نصف آن را آت و آشغال هاي خانگي پر كرده نشسته بود، مثل يك پرنده اي كه در قفس اسير شده، با صداي بلند از روي درس فارسي كلاس سوم راهنمايي مي خواند. مينا الان 15 سال دارد و تا كلاس دوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده است.
سال دوم راهنمايي پدرم از پس هزينه 20 هزار تومان مدرسه برنيامد. اما من با اصرار مدرسه را تمام كردم، امسال حاضر نشد كه 30 هزار تومان بابت هزينه مدرسه بپردازد، يعني نداشت كه بدهد. پدر مينا توي يكي از هتل هاي بزرگ تهران نظافتچي است و به قول خودش ماهي 70 تا 80 هزار تومان حقوق مي گيرد.
مينا مي گويد كه بيشتر دخترهاي دولت خان به يك سني كه مي رسند مدرسه را مي گذارند كنار. ديپلم و ليسانس اينجا به درد كسي نمي خورد، هيچ پدري هم نمي خواهد دخترش تحصيلكرده باشد. چون آن موقع كسي حاضر نمي شود شوهر دختر شود.
درست در همسايگي ديوار به ديوار يا همان خشت به خشت مينا، يك آلونك دو اتاقي وجود دارد كه 3 خانواده افغان در آن زندگي مي كنند. اهل مزار شريف هستند. چشم هاي كشيده، صورت كوچك و تا اندازه اي پير آنها به ياد آدم مي اندازد كه افغان ها هيچ جاي دنيا روز خوش نمي بينند. مادر خانواده 45 سال دارد اما 60 ساله مي نمايد. قمر به اتفاق دو پسر و دو عروس و نوه هايش در دو اتاق اين خانه زندگي مي كنند. شوهرش سا ل هاست كه در مزار شريف در يكي از قبرستان هاي آنجا جا مانده است. اسمش را به سختي مي گويد؛ پسرهايم راضي نيستند، گناه دارد اما مي گويد 8 سال است كه از مزار يك راست آمده است دولت خان و پسرهايش را گذاشته در كوره پزخانه كه كار كنند. حالا كه پسرها بزرگ شدند و از يكي از همان فاميل هاي مزاري براي آنها عروس گرفته. خودش يك شب را نزد يك پسر مي گذراند و شب ديگر را نزد آن يكي.
كمي از ظهر گذشته بود كه سرو كله مردها پيدا مي شود. وقتي بيشتر گذشت معلوم شد كه آنها مردهاي كوره پزخانه نيستند.
آن مردها يك راست رفتند توي سوراخي كوره پزخانه، همان جايي كه آجر را مي پزند. خسرو آنها را نشانم مي دهد و مي گويد: بچه دولت خان هستند، مي روند براي كشيدن مواد توي سوراخي. صورت ها پف كرده و هيكل نحيفشان گوياي اعتياد آنهاست. بعد از چند لحظه در لابه لاي ميل كوره ها گم مي شوند.
خسرو نوجوان 14 ساله محله است، با دوستانش كه اغلب از او كوچكترند روي خاكريز جمع شدند. دو كلاس بيشتر سواد ندارد اما بسيار باهوش به نظر مي رسد. او مي گويد: اگر مردم اينجا خوب كار كنند مي توانند بروند جاي بهتري زندگي كنند اما اغلب آنها معتادند و بيشتر درآمدشان مي رود پاي خريد. . .
خسرو مي گويد: ۹۰ درصد مردان كوره پزخانه شب ها بدون بوي ترياك به خواب نمي روند.
كوره پزخانه هاي دولت خان مدرسه هم دارد. ميرمحمد حسيني مدير افغان اين مدرسه خودگردان است كه فقط 280 شاگرد افغان دارد 8 معلم افغان و خودم به بچه ها درس مي دهيم. مدرسه هاي ايراني از هر كدام از بچه ها 150 هزار تومان مي خواست تا آنها را ثبت نام كند. ما چون نداشتيم تصميم گرفتيم كه مدرسه خودگردان را با شهريه نفري 250 تومان راه اندازي كنيم. معلم ها همه زن هستند؛ ۲ تا ديپلم، ۴ تا فوق ديپلم و 2 تا ليسانس كه همگي اهل كشور افغانستان هستند.
اينجا دولت خان است، نه پاكدشت. خيلي گشتم تا كسي را شبيه به محمد بيجه يا احسان، ميلاد، يونس و. . . پيدا كنم. نمي دانم كدامشان بود اما همه آنها شبيه به هم هستند، خدا نكند بيجه اي در آن حوالي باشد.
موقع رفتن بچه هاي معصوم در آن حوالي بازي مي كنند؛ با خوشحالي. انگار كه رنج و درد برايشان مثل يك اسباب بازي تازگي دارد. به دنبال ما مي دوند. خنده سرمستانه كودكي تمام گوشه ذهنم را پر كرده است. . .

شهرستان
باز هم تصادف
020808.jpg
در اينكه سوانح و تصادفات رانندگي در ايران نسبت به ميانگين جهاني بالاست، جاي شكي نيست، اما اينكه بتواند رتبه دوم را در ميان علل مرگ پيدا كند، احتمالا سخن تازه اي است.
البته برخي از استان ها به دليل حجم سفر و شرايط نامناسب جاده اي؛ حادثه خيزتر از بقيه استان هاست، از آن جمله استان گلستان. رييس دانشگاه علوم پزشكي و خدمات درماني استان گلستان گفته، سوانح و تصادف دومين عامل مرگ و مير در اين استان محسوب مي شود. دكتر شهريار سمناني افزوده، بيماري هاي قلبي و عروقي اولين عامل و سرطان مري سومين عامل مرگ و مير در اين استان است.
وي هشدار داده، با توجه به آمار رو به افزايش سوانح و تصادفات بايد تدبيري براي مقابله با آن انديشيده شود.
به گفته دكتر سمناني براي كم كردن آمار سوانح و حوادث نبايد تنها منتظر دستورالعمل كشوري باشيم، بلكه بايد بر مبناي منابع و امكانات داخل استان براي اين معضل تدبير كنيم.
گو اينكه اين مسوول استاني يادآوري نكرده كه دستور العمل هاي كشوري مثمر ثمري هم در اين ارتباط وجود ندارد.
سمناني با اشاره به شعار امسال سازمان بهداشت جهاني، گفت: جاده ايمن، تصادف ندارد. عنوان شعاري است كه اين سازمان آن را در سال جاري مطرح ساخته است. با شناسايي و مشخص كردن نقاط حادثه خيز استان مي توان فرآيند سلامتي را ارتقا داد.

زنان
اشتغال براي دختران بمي
020811.jpg
چيزي تا سالگرد زلزله بم باقي نمانده، اما تا به حال بخش عمده اي از مشكلات مردم اين ناحيه نيز حل نشده است.
وضعيت سخت معيشتي براي زنان سخت تر است، چه آنان محدوديت هاي بيشتري در اشتغال دارند.
دانشور، دبير كميته بانوان و جوانان فرمانداري بم از طرح اشتغالزايي و آموزش مهارت 200 دختر بمي كه تحت پوشش هيچ سازمان امدادي قرار ندارند، با كمك سازمان بهداشت جهاني خبرداد. به گفته وي بسياري از مادران و دختراني كه در اثر زلزله بم، عزيزان خود را از دست داده و تنها مانده اند، با حالت افسردگي، پريشاني و نااميدي نسبت به آينده روزگار مي گذرانند.
دبير كميته بانوان و جوانان فرمانداري بم، افزايش آمار طلاق، ازدواج هاي نامناسب و وضعيت نامناسب روحي را از مشكلات زنان بمي برشمرد؛ زنان بم براي به دست آوردن روحيه خود به سالن هاي ورزشي، استخر، شنا و محيط هاي تفريحي مناسب نياز دارند.
زنان و دختران خود سرپرست بمي از مشكل اسكان و اشتغال رنج مي برند. آموزش زنان بي سرپرست بمي بايد به اشتغال منتهي و احساس نااميدي آنها را نسبت به آينده برطرف كند.
دانشور گفت: بايد بيش از پيش از زنان و دختران بمي حمايت كرد. دفتر هماهنگسازي كمك هاي مردمي با تشكيل كميته هاي آموزش، اسكان، اشتغالزايي و اطلاع رساني از هفته آينده شروع به كار خواهد كرد.

خارجي
جايزه ازدواج با هموطن 
020802.jpg
از آنجايي كه مردان اماراتي علاقه چنداني به ازدواج با هموطن هاي خود ندارند، دولت اين كشور تصميم گرفته است تا تسهيلاتي را در اختيار اماراتي هايي قرار دهد كه همسر هموطن خود را انتخاب مي كنند. اين تسهيلات كه بالغ بر 70 هزار درهم حدود 5/16 ميليون تومان مي شود، براي ترغيب مردان اماراتي به منظور گزينش همسران هموطن خود صورت گرفته است.
از سوي ديگر امارات ضوابط و مقررات ويژه اي را براي جلوگيري از ازدواج مردان اين كشور با زنان خارجي تدوين كرده است.
در عين حال وزارت خارجه امارات نيز با اجراي مقررات مذكور بر كاركنان خود، مانع از ازدواج آنان با افراد خارجي مي شود.
بر اساس مقررات ياد شده، ديپلمات ها، ماموران امنيتي و برخي از گروه هاي شغلي كه داراي پست هاي حساس در امارات هستند، نمي توانند همسران خارجي اختيار كنند.
كارشناسان صندوق ازدواج اظهار عقيده كرده اند، ازدواج مردان اماراتي با همسران خارجي به دليل فشارهاي اجتماعي به جدايي سريع منجر مي شود و اين قبيل افراد از تداوم زندگي مشترك برخوردار نيستند.
انتظار مي رود اجراي دقيق ضوابط و مقررات ازدواج با زنان خارجي در امارات، اينگونه پيمان هاي زناشويي را بكاهد و مانع از بروز پيامدهاي منفي آن شود.

جامعه
خودروهاي فرسوده را اسقاط كنيد
020814.jpg
انگار موضوع جدي شده است و قرار شده خودروهاي بالاي 30 سال را كه لطف كرده و هواي تهران را روز به روز آلوده تر مي كنند، از رده خارج كنند. اگر هم شما به صورت اتفاقي راكب اين خودرو باشيد با جريمه 13هزار توماني مواجه مي شويد. حجت، رييس كميته اجرايي كاهش آلودگي هوا، جريمه خودروهاي فرسوده را نوعي فرهنگسازي مي داند و مي گويد: از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده صاحبان اين خودروها را متضرر نمي كند. مجموعه كاملي از اقدامات در سال هاي اخير منجر به اجراي طرح جريمه خودروهاي فرسوده از ابتداي آذر امسال شد. تاكنون خودروسازان از بنيه مالي خود براي از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده استفاده مي كردند دولت نيز براي مشاركت در اين طرح و ايجاد انگيزه براي خودروسازان طرح اعطاي 5/1 ميليون تومان تخفيف در عوارض سود بازرگاني به شركت هاي خودروساز را مطرح و اجرا خواهد كرد. با مصوبه جديد دولت، خودروسازان براي از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده مي توانند خودروهاي فرسوده غير از توليد خود را از رده خارج و از تخفيف در نظر گرفته شده استفاده كنند. طرح جديد دولت و جريمه صاحبان خودروهاي فرسوده از آذر۸۳ فرصت مناسبي براي صاحبان اين خودروها به منظور از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده به وجود آورده است. خودروهاي فرسوده 10برابر بيشتر از ديگر خودروها هوا را آلوده مي كنند و روزي نيست كه خبري از خسارات جاني و مالي ناشي از تصادف اين خودروها به گوش نرسد. بايد با درنظر گرفتن تمهيدات ويژه و استفاده از اهرم هاي تشويقي و تنبيهي از آلودگي هوا و به خطر افتادن جان و مال شهروندان جلوگيري كرد. تاكنون با فعاليت خودروسازان، فقط 10 هزار خودروي فرسوده از رده خارج شده و طرح جديد دولت و اعطاي تخفيف در عوارض سود بازرگاني اين روند را سرعت مي بخشد. ۶۰۰هزار خودرو با بيش از 30 سال عمر در كشور وجود دارد. خودروسازان در فرصت باقيمانده تا آذر 83 فقط توانايي از رده خارج كردن 200 هزار خودرو را دارند.

گفت و گو با عضو كميسيون شهرسازي و فني و معماري شوراي شهر
مصالح نامرغوب ثروت هاي بر باد رفته
در كشورهاي پيشرفته هم اكنون عمر مفيد ساختمان ها بالاي 100 سال گزارش مي شود و ساختمان ها قابليت استفاده براي چند نسل را دارند ولي در ايران به دليل پايين بودن كيفيت مصالح، استفاده از روش هاي سنتي و غير علمي در ساخت و ساز، به كارگيري نيروي غير ماهر و ضعف مديريت كنترل و نظارت بر ساخت و ساز، عمر مفيد ساختمان ها از 30 سال تجاوز نمي كند
020823.jpg
تنها 2 درصد از مصالح مورد استفاده در ساختمان ها استاندارد بوده يا استاندارد آنها به تاييد دستگاه هاي مسوول رسيده است.
عكس : هادي مختاريان
غلامرضا رفيعي 
سالانه حدود 40 ميليون مترمربع ساخت و ساز در كشور انجام و ميلياردها تومان صرف ساخت آنها مي شود، در عين حال هنوز برنامه مدوني براي ساخت و ساز وجود ندارد و ساخت و سازها همچنان به روش هاي سنتي و قديمي صورت مي گيرد
وضعيت ساخت وساز بنا،  يكي از مولفه هاي توسعه يافتگي در كشورها، سرنوشتي متفاوت در ايران دارد، سرنوشتي كه بنا به دلايل مختلف باسرنوشت آن در ديگر كشورها تفاوت آشكار و فاحشي دارد.
اگرچه در كشورهاي پيشرفته هم اكنون عمر مفيد ساختمان ها بالاي 100 سال گزارش مي شود و ساختمان ها قابليت استفاده براي چند نسل را دارند ولي در ايران به دليل پايين بودن كيفيت مصالح، استفاده از روش هاي سنتي و غير علمي در ساخت و ساز، به كارگيري نيروي غير ماهر و ضعف مديريت كنترل و نظارت بر ساخت و ساز، بنا به اعتراف مسوولان و سياستگذاران امر مسكن هنوز هم عمر مفيد ساختمان ها از 30 سال تجاوز نمي كند.
دكتر خسرو دانشجو عضو كميسيون شهرسازي فني و معماري و معاون گروه هاي نظارت شوراي اسلامي شهر تهران در گفت و گو با همشهري دلايلي از جمله استاندارد نبودن مصالح و چگونگي به كارگيري آن،  استفاده از نيروي كار غير ماهر و نيز عدم نگهداري و مراقبت صحيح از ساختمان ها را در پايين بودن عمر ساختمان ها موثر مي داند.
مصالح نامرغوب و غير استاندارد
خسرو دانشجو مي گويد: در حال حاضر تنها 2 درصد از مصالح مورد استفاده در ساختمان ها استاندارد بوده يا استاندارد آنها به تاييد دستگاه هاي مسوول رسيده است. در واقع 98 درصد مصالح غير استاندارد است يا مصالحي است كه استاندارد آنها مورد بررسي قرار نگرفته و همين امر موجب شده تا عمر ساختمان ها به شدت كاهش يابد.
دانشجو در ارتباط با بررسي كيفيت مصالح، مي گويد كه سازمان هاي دولتي و غير دولتي بزرگ و كوچكي وظيفه نظارت بر كيفيت مصالح ساختماني را دارند و بايد كيفيت مصالح را قبل از عرضه و استفاده آن در ساختمان به درستي مورد كنكاش و بررسي قرار دهند و در صورت داشتن استانداردهاي لازم اجازه توليد و به كارگيري در ساختمان  به آنها داده شود. اين عضو شوراي شهر تهران در ادامه مي گويد: <در كشورهاي پيشرفته به دليل استاندارد بودن كيفيت نزديك به صد درصد مصالح و نيز روش صحيح به كارگيري آنها، عمر مفيد ساختمان ها بالاي 150 سال است و اصولا ساختمان ها ساخته مي شوند تا نسل هاي زيادي از آنها استفاده كنند.>
با اين وجود سالانه حدود 40 ميليون مترمربع ساخت و ساز در كشور انجام و ميلياردها تومان صرف ساخت آنها مي شود، در عين حال هنوز برنامه مدوني براي ساخت و ساز وجود ندارد و ساخت و سازها همچنان به روش هاي سنتي و قديمي صورت مي گيرد و مهندسان شهرساز نقش و حضور كم رنگي در ساخت و سازها دارند.
نيروي كار غيرماهر
دانشجو بي توجهي به وضعيت نيروي كار ساختماني را سبب هدر دادن سرمايه هاي ملي مي داند و مي گويد: <متاسفانه در كشور بخش عمده اي از نيروهايي كه در ساختمان سازي دخيل هستند از فيلترهاي قانوني نگذشته اند و مهارت آنها مورد بررسي قرار نگرفته است. براي مثال در كشور هنوز مرسوم نيست كسي كه در بخش آرماتوربندي يا جوشكاري يا تاسيسات دخالت دارد گواهي مهارت ارايه كند، در حالي كه اين مسايل در بالا بردن عمر ساختمان بسيار موثر است.>
وي در مثالي ديگر مي گويد: < بسياري از تيرچه بلوك هايي كه در برخي كارگاه ها ساخته مي شود استاندارد نيست و مهارت نيروهايي كه به ساخت اين تيرچه ها مشغولند مورد بررسي قرار نگرفته است.
معاون گروه هاي نظارتي شوراي شهر اضافه مي كند: <با اينكه اين موارد در قوانين پيش بيني شده، ولي در عرصه عمل اتفاق نيفتاده و هيچ بررسي در امر نيروهاي شاغل در امر ساختمان سازي صورت نگرفته است.
وي در عين حال، انتظار صرف از نظام مهندسي را بدون در نظر گرفتن ساير عناصري كه در مرغوبيت و كيفيت ساختمان ها موثر هستند رد مي كند و مي گويد: < در حال حاضر فقط بخشي از نيروهاي راس هرم كه عمدتا مسووليت ساختمان سازي، به عهده آنها است نظام مند شده اند و اين در حالي است كه ما از توان و تبحر آنها به درستي استفاده نمي كنيم.>
وي در مورد كارهاي انجام شده در اين زمينه مي گويد: <در حال حاضر يك نظام، مهندسي تشكيل داده ايم كه اين نظام مهندسان مرتبط با ساختمان سازي را در گروه ها و دسته بندي هاي مختلف رتبه بندي كرده و آنها را نظام داده و قوانين و مقرراتي را براي آنان تدوين كرده است.
عضو كميسيون شهرسازي شوراي شهر معتقد است كه اين به تنهايي براي ساخت ساختمان هاي با كيفيت كافي نيست، بلكه بايد تمام ملزومات آن اعم از مصالح و نحوه به كارگيري و نيز كنترل و نظارت در كنار يكديگر و به طور هماهنگ لحاظ شود.
دانشجو مي گويد: <ما اين بخش را نظام مند كرده ايم ولي اينكه فقط با نظام مند كردن يك قطعه از اين پازل يعني مهندسان و راس هرم نظارتي بتوانيم كيفيت ساختمان سازي را بالا ببريم انتظاري غيرعلمي، غيركارشناسي و ناممكن است.>
دانشجو در عين حال نظارت بر ساخت و ساز را مطابق قانون، به نوعي وظيفه سازمان نظام مهندسي مي داند و مي گويد: <سازمان نظام مهندسي است كه پروانه حرفه اي به مهندسان مي دهد و آنان را رتبه بندي مي كند و شهرداري طبق قانون فقط بايد كنترل كند كه پروانه اشتغال مهندسي كه صلاحيت او مورد بررسي و تاييد قرار گرفته آيا هنوز معتبر هست يا نه.
علاوه بر اين نقشه اي كه مالك ساختمان ارايه كرده آيا ممهور به مهر مهندسي كه صلاحيت انجام كار را دارد هست يا نيست و مهندس محاسب يا مهندس معمار آن را تاييد كرده يا نكرده است.>
نگهداري غير اصولي ساختمان ها
معاون گروه هاي نظارت شوراي شهر تهران چگونگي نگهداري ساختمان ها را نيز در تداوم عمر آنها موثر مي داند و مي گويد: <ساختمان مانند يك موجود زنده نياز به نگهداري دارد. اگر ساختمان به حال خود رها شود به سرعت تخريب مي شود و عمرش به شدت كاهش مي يابد. در حال حاضر بحث نگهداري ساختمان در قوانين موجود به درستي مورد بررسي قرار نگرفته است. براي نمونه آيا فكر كرده ايم كه مالكان يك ساختمان 24 واحدي چطور بايد از ساختمان نگهداري كنند كه نگهداريشان باعث افرايش عمر مفيد ساختمان شود؟
در كشورهاي ديگر قوانيني براي نگهداري ساختمان وجود دارد، مثلا در فرانسه هر ساختمان بايد داري يك مدير متخصص در بخش ساختمان باشد و در زير مجموعه گروه ساختمان فعاليت كند تا ساختمان ها با داشتن مدير، به درستي نگهداري شوند و عمرشان افزايش يابد.
وي خلاء موجود در اين زمينه را نبود مديريت واحد شهري مي داند و مي گويد: < ما در شوراي شهر از همان ابتدا بر شكل گيري مديريت واحد شهري تاكيد داشته ايم، در حال حاضر بخش هاي مديريتي به صورت پاره پاره و مجزا از يكديگر درآمده است و بخشي به وزارت مسكن، بخشي به نيروي انتظامي و اداره برق و سازمان آب و فاضلاب و ... سپرده شده است و با وجود اين انتظار مي رود كه اين اجزاي پاره پاره با هم به طور هماهنگ كار كنند.>
به گفته وي اگر يك مديريت واحد شهري وجود داشت و شوراي شهر به درستي متولي آن بود در آن صورت مي شد از شورا پرسيد كه با داشتن اختيارات كافي براي برطرف كردن اين ضعف ها و درست عمل كردن اين اجزا چه برنامه اي دارد. مديريت شهري آن شاه كليدي است كه مي تواند خيلي از درهاي بسته فعلي را باز كند و ما ضعف مديريت كمتري را شاهد باشيم.
 

جهانشهر
صد سالگي قطار شهري نيويورك 
020820.jpg
شبكه قطارهاي زيرزميني شهر نيويورك كه روزانه 4 ميليون و 500 هزار نفر را جابه جا مي كند امسال صدمين سال آغاز به كار خود را جشن گرفت تا تاثير شگفت انگيز آن در شكل بخشيدن به محلات شهر و گسترش دامنه شهر بيشتر براي نيويوركي ها نمايان شود.
در حالي كه يك صد سال پيش نيويورك با 2 ميليون و 400 هزار نفر جمعيت يكي از شلوغ ترين شهرهاي دنيا به دنبال آخرين وسايل مدرن حمل و نقل عمومي بود، ايران در دوره پادشاهي مظفرالدين شاه قاجار، حمل و نقل با درشكه را تجربه مي كرد. در آن دوره جمعيت شهر در محله مركزي يا منهتن و محلات جنوب شرقي شهر متمركز بود و بسياري آرزو داشتند در محلات دلباز كوئينز يا بروكلين زندگي كنند، ولي مسافرت از وال استريت به بروكلين يا برانكس ساعت ها وقت لازم داشت.
افتتاح قطار زيرزميني برقي در سال 1904 كه در فاصله كوتاهي مسافران را از مركز شهر به حومه ها منتقل مي كرد، براي نخستين بار به نيويوركي ها امكان داد كه در يك جا كار و در جاي ديگري كيلومترها آن طرف تر، زندگي كنند تا نيويورك رشد خيره كننده خود را مديون شبكه راه آهن زيرزميني باشد. تنها 10 سال پس از افتتاح قطار زيرزميني جمعيت محله برانكس كه در گذشته حالتي روستايي داشت به يك ميليون نفر رسيد و سه چهارم سياهان شهر در محله هارلم كه چند دهه پيش از آن شهركي در خارج شهر بود مقيم شدند.
امروز پس از يكصد سال كه از حركت نخستين قطار زيرزميني نيويورك در 27 اكتبر 1904 بين مركز شهر و هارلم گذشته است، شبكه متروي نيويورك با 6 هزار و 400 واگن روي يك شبكه خط آهن 656 مايلي و 26 خط يا مسير مختلف، در تمام 24 ساعت، روزانه، 4 ميليون و 500 هزار مسافر را جابه جا مي كند.
انرژي لازم براي حركت قطارهاي راه آهن زيرزميني نيويورك كه ساختمان آن توسط يك شركت خصوصي در اوايل سال 1900 ميلادي شروع شد، از آغاز با نيروي برق تامين مي شد. بيش از 12 هزار كارگر و مهندس براي شركت حمل و نقل سريع السير بين محله اي كار مي كردند. آنها براي ساختن نخستين تونل هاي زيرزميني مسير قطارهاي زيرزميني را كندند و بعد از ريل گذاري روي آنها را با تيرآهن هاي فولادي پوشاندند.
روز اول 150 هزار نيويوركي از اولين قطار كه بليت آن 5 سنت بود استقبال كردند. به فاصله 20 سال 3 شركت خصوصي و شوراي حمل و نقل شهر نيويورك سه خط عمده زيرزميني ديگر شهر را تاسيس كردند. در سال 1940 تعداد مسافران زيرزميني به اوج خود رسيد به طوري كه در يك روز دوشنبه در سال 1940 تعداد 8 ميليون و 700 هزار مسافر توسط خطوط 24 ساعته زيرزميني جابه جا شدند. جالب اينكه در 40 سال اول، بهاي بليت همان 5 سنت باقي ماند. با آغاز دوره ركود اقتصادي در آمريكا خطوط زيرزميني قطار شهري نيويورك هم دچار زوالي 35 ساله شد و اين زوال تا اواسط دهه 1980 كه بازسازي و مرمت ايستگاه ها و خريد قطارهاي جديد آغاز شد ادامه داشت. اين بازسازي در سال 1990 با صرف 39 ميليارد دلار به پايان رسيد و منجر به تجهيز اين سيستم حمل و نقل به قطارهاي نيمه اتوماتيك با تهويه مطبوع و البته بليت 2 دلاري شد.
مراسم صدمين سالگرد تاسيس قطار زيرزميني شهري در نيويورك كه از هفته گذشته در ايستگاه مركزي شروع شده، در روزهاي آينده با اجراي موسيقي در ايستگاه ها و همچنين حركت قطارهاي خاطره برانگيز قديمي با قطارهاي جديد ادامه پيدا مي كند.
جشنواره محيط زيست در جرشيو
شهرداري شهر جرشيو از كشور فلسطين به منظور گسترش فرهنگ حفظ محيط زيست و ايجاد انگيزه براي جلب مشاركت شهروندان در زمينه نگهداري از محيط زيست اقدام به برگزاري جشنواره اي در خصوص تلاش براي نگهداري از محيط زيست كرده است. در اين جشنواره مسابقه نقاشي با موضوع محيط زيست براي كودكان 7 تا 15 سال ترتيب داده شد و كودكان فلسطيني شهر جرشيو همگي در راستاي حفظ محيط زيست دست به قلم شدند. اين مسابقه در سه گروه 9-7، 12-10 و 15-13 سال برگزار شد.
هدف شهرداري جوشيو از انجام اين مسابقه اطلاع از نظر كودكان شهر در خصوص چگونگي راه هاي حفظ محيط زيست بوده است تا با اطلاع يافتن از نظر كودكان بتواند برنامه ريزي طولاني مدت در خصوص ايجاد شهري بدون آلودگي كند.

زاويه ديد
راهكارهاي نجات از ترافيك و آلودگي هوا
020817.jpg
محمدباقر اسماعيل پور
افزايش بي سابقه توليد خودروهاي داخلي با ركوردي در حدود 700هزار دستگاه در سال 1382، توسعه ناوگان خودروهاي شخصي را در تمامي كشور و به ويژه شهرهاي بزرگي نظير تهران با خود به همراه داشته و آمار شماره گذاري بيش از يك هزار دستگاه خودرو در روز در تهران، داستان هميشگي غافلگيري به دليل عدم پيش بيني در برنامه ريزي هاي كلان مديريتي را از نو تكرار مي كند.
از حقوق مسلم شهروندي تمام مردم است كه صاحب خودروي شخصي  باشند، در حالي كه آمار تعداد خودرو در كشور ما نسبت به جمعيت از ميانگين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه بسيار كمتر است، به طوري كه براي جمعيت 70ميليوني ايران حدود۵ ميليون خودرو در حال تردد است. يعني نسبتي در حدود۱ به 14، در حالي كه همين نسبت براي شهروندان آمريكايي و آلماني۱ به۲ و براي شهروندان كانادايي 1 به۳ است، ولي معضل ترافيك و آلودگي هوا را در هيچ يك از مراكز عمده شهري اين كشورها سراغ نداريم.
از سوي ديگر صنعت خودرو اعم از توليد و واردات از صنايع استراتژيك و اقتصادي كشور است، به نحوي كه آمارها طي چندسال اخير نشان مي دهد ثروتمندترين بنگاه  هاي اقتصادي كشور حتي قبل از بانك ها، شركت هاي خودروسازي هستند و طبيعت اين نوع بنگاه ها توليد و عرضه بيشتر خودرو و كشف راه هاي جديد جلب مشتري است. با عنايت به دو نكته فوق، ضروري است نسبت به ديگر عوامل موثر در كاهش بار ترافيك و آلودگي هوا با دقت به كنكاش پرداخت. از راهكارهاي به كارگرفته شده در كشورهاي توسعه يافته كه نسبت سرانه خودرو به جمعيت بيشتر ازكشور ما است، مي توان به سه عامل اساسي به شرح زير اشاره كرد:
۱- مديريت كلان و همسو در بخش هاي اقتصادي و برنامه ريزي شهري
۲- توسعه سيستم حمل ونقل عمومي و جايگزيني با ناوگان خودروهاي شخصي
۳- توسعه زير ساخت ها و امكانات شبكه حمل ونقل شهري متوازن با تعداد خودروهاي فعال .
باتوجه به مشكلات هماهنگي بين  بخش هاي تصميم ساز اقتصادي و برنامه ريزان و مديران شهري در مديريت كلان  ابرشهرها، كاركرد عامل شماره يك يعني مديريت كلان و همسو در بخش هاي فوق عملا با اختلال رو به رو شده است و در نتيجه هريك از اين موارد در عملكرد فرابخشي و ديدگاه همه جانبه نگر دچار موانع مختلف فرهنگي و اجتماعي مي شوند.
دو عامل ديگر يعني توسعه سيستم حمل و نقل عمومي و احداث زيرساخت هاي شبكه حمل ونقل شهري از موارد مرتبط و تحت مديريت حوزه مديريت برنامه ريزي شهري است كه به صورت دو سر فصل مجزا، لازم است كاركردي متوازن با تعداد و طول سفرهاي شهروندان، تعداد خودروها و فرهنگ به كارگيري اين سيستم ها را دارا باشد.
در واقع اين وظيفه بر عهده مديران شهري ابرشهري نظير تهران است كه كاركرد روان ترافيك با آلايندگي پايين و در عين حال با كارايي بالا و همراه با رفاه را فراهم كند كه در اين راستا، سيستم حمل ونقل عمومي كه به واسطه شاخصه هاي سهل الوصول بودن، سرعت و ارزاني و لزوما از نوع ريلي و بدون تقاطع با ديگر سيستم هاي حمل و نقلي  است ، مورد استقبال شهروندان است.
البته به نظر مي رسد شهرداري در تجهيز و گسترش شبكه حمل ونقل عمومي تنهاست و دولت در اين حوزه به ياري شهرداري ها نمي آيد.
با تجربه كم متروي تهران حتي در مقياس بسيار كوچك و عدم دسترسي به آن براي همه شهروندان، توفيق روش هاي ريلي و جايگزيني با خودروهاي شخصي را تضمين مي كنند. يعني شهروندان تهراني چنانچه سيستم حمل ونقل عمومي امن با ويژگي هاي فوق را در اختيار داشته باشند، خودروي شخصي خود را همچون شهروندان توكيو، پاريس، لندن و ... تنها براي مصارف خاص به كار خواهند گرفت.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |