رام كردن درياهاي ديوانه
شعري از رافائل آلبرتي
سيد احمد نادمي
يكي دو هفته پيش، در روز جهاني كودك و تلويزيون، تصاوير كودكان به خاك و خون نشسته عراقي و فلسطيني را در برنامه هاي خبري ديديم كه طعنه اي تلخ و گزنده بود بر شعارهايي كه مي شنيديم. اين تصاوير، گواهي بر معصوميت (و در حقيقت، انسانيت) لگدمال شده انسان، زير چكمه هاي خونين تماميت خواهي مي داد.
آنچه بر كودكان عراقي و فلسطيني توسط نظاميان آمريكايي و اسرائيلي رفت، حديثي است قديمي و مكرر و صدالبته، دردناك و موهن كه فرياد اعتراض را آزاد مي كند و نويسندگان و هنرمندان، اين فرياد را تثبيت مي كنند.
بيست و پنج سال پيش در بهار ۱۹۷۹ ميلادي (۱۳۵۸ شمسي)، در سال جهاني كودك، دومين همايش بين المللي نويسندگان در صوفيه (پايتخت بلغارستان) برگزار شد. يكي از سخنرانان مراسم گشايش همايش، رافائل آلبرتي، شاعر بلندآوازه اسپانيا بود. رافائل آلبرتي، در كنار فدريكو گارسيا لوركا، صداي آ شناي شعر اسپانياست براي ما. صدايي كه از سبعيت فاشيسم دولتي ژنرال فرانكو، خونرنگ است.
آلبرتي در اين همايش گفت: «بگذاريد كودكان (همه كودكان: كودكاني كه جانشان را در اسپانيا، در جنگ خوفناك جهاني دوم، در ويتنام و در بسياري از نقاط جهان از دست داده اند) در نيروي اعمال ما، در واژه هاي مكتوب و در دستهاي امن ما براي زيستني آزادانه و در آسايش، ضمانتي محكم بيابند. امروز نويسندگاني از كشورهاي مختلف در اينجا گرد آمده اند. بياييد همچنان شايسته ترين حاملان صلح باشيم، سفراي اين صلح، عدالت و آزادي براي همه انسان ها.»
او سخنان خود را با خواندن يكي از شعرهايش به پايان رسانيد. شعري كه خود، آن را فريادي رسا دانست. اين شعر و سخنان آلبرتي از ترجمه انگليسي اسپاس نيكولوف كه در پنجاهمين شماره ماهنامه هنر و ادب بلغارستان (Obzor) به چاپ رسيده، به فارسي برگردانده شده است. متاسفانه به اصل شعر دست نيافتم.شعر، بدون عنوان است و پيشاني نوشت حاضر براي اين شعر، پيشنهاد مترجم فارسي است.
|