نقش پدر درزندگي
نقش يك پدر در تربيت فرزند بسيار مهم وحائز اهميت است. فقدان پدر، يكي از غيره منتظره ترين و عجيب ترين وقايع اجتماعي عصر ماست. فقط در طول سه دهه ۱۹۶۰ تا ،۱۹۹۰ درصد بچه هايي كه از پدرانشان جدا زندگي مي كنند تقريباً به ۳۶ درصد افزايش پيدا كرده است. با گذشت يك قرن، تقريباً ۵۰ درصد از بچه هاي آمريكايي هر شب بدون گفتن شب به خير به پدرانشان به خواب مي روند. در گذشته زماني بود كه يتيمي و بي پدري بيشتر از امروزه معمول بود اما مرگ باعث آن مي شد نه طلاق، جدايي يا ترك اعضاي خانواده . بسياري از بچه هاي يتيم امروزي، پدراني دارند كه كاملاً قادر به قبول مسئوليت پدر بودن هستند چه كسي تا به حال فكر مي كرد كه بسياري از اين پدرها نسبت به وظايف شان بي تفاوت باشند؟
|
|
قطعاً از دست دادن پدر براي بچه آن هم به طور ارادي و نه از طريق مرگ يك فاجعه محسوب مي شود. فرزندان مادران مطلقه نسبت به فرزندان مادران بيوه از هر لحاظ از موقعيت كمتري برخوردارند. پيش بيني مي شود كه در اواخر دهه ،۱۹۹۰ تولدهاي پس از طلاق كه به عنوان بي سرپرستي شناخته شده افزايش يابد. اين تولدها ۳۲ درصد از همه تولدها را در سال ۱۹۹۵ شامل مي شود و تا سال ۲۰۰۰ ممكن است ۴۰ درصد از كل زاد وولدها از اين طريق صورت گيرد. مردان به طور طبيعي با واژه پدربودن مانوس و آشنا هستند وقتي از نظر فرهنگي، نظم خانواده به هم مي ريزد، مردها ممكن است از نظر غريزه جنسي هم به راه هاي نامشروع كشيده شوند و مردان به وظيفه پدري شان بي اعتنا مي شوند و تعهد وفاداريشان نسبت به اعضاي خانواده كم مي شود براي درك اين مطلب مسئولين دولتي قانوني را تصويب كردند كه رابطه پدر و فرزند را نزديك تر و محكم تر مي كند. تجربيات اواخر قرن بيستم نشان مي دهد كه در آمريكا به خاطر سرپيچي از اين تعهدات چه نتايج اسفباري رخ داده است. در پس بسياري از مشكلات نگران كننده نبود، بي پدري يكي از بزرگ ترين فشارهايي است كه جامعه آمريكا دچار آن است. در اواسط دهه ،۱۹۵۰ فقط ۲۷ درصد از دختران ۱۸ ساله روابط نامشروع داشتند. در سال ،۱۹۸۸ ۵۶ درصد از دختران كه شامل يك دهم از ۱۵ ساله ها مي شوند، مرتكب چنين اعمالي مي شدند. يتيمي در به وجود آمدن چنين فاجعه اي عامل مؤثرتري به شمار مي رود.
خودكشي در دوران نوجواني تقريباً سه برابر شده است و استعمال الكل و مواد مخدر در ميان نوجوانان تا حد زياد شيوع پيدا كرده است. سطح يادگيري بچه ها در مدارس بين سال هاي ۱۹۶۰ تا ،۱۹۹۰ ۷۵ درصد كاهش پيدا كرده است. عدم حضور پدران يكي از مهم ترين دلايل اين مشكلات به حساب مي آيد. عده كمي از مردم در اهميت اساسي مادران دچار ترديد مي شوند اما نقش پدران چيست؟ بيشتر از آن چيزي كه تصور مي شود، پدران در واقع نقش دومين سرپرست را در خانواده دارند. تربيت و رشد فرزند، كاري سخت نگران كننده و طاقت فرساست. والدين مي توانند در اين زمينه همديگر را حمايت كنند. آنها مي توانند نقص ها و كمبودهاي ديگري را جبران كرده و بر نقاط قوت همديگر بيفزاييد.
پدران همچنين مجموعه اي از خصوصيات واحدي را به ارمغان مي آورند كه با بعضي از آنها آشنا هستيد. از جمله اين كه همه پدران مي توانند الگو و حامي بچه ها باشند. پسران نوجوان كه پدر ندارند، به راحتي دچار نارضايتي و اضطراب مي شده اند. دختران، نسبت به پسران با مشكل نبود پدر راحت تر كنار مي آيند. اما آن ها، بايد از پدران خود مسايلي را بياموزند، مسايلي را كه از مادرانشان نخواهند آموخت.
آنها بايد چگونگي برخورد با مردان را ياد بگيرند. آنها از پدرانشان نحوه اعتماد كردن به جنس مخالف، صحبت كردن و دريافت برخي تفاوت ها را مي آموزند. ياد مي گيرند كه قدر و منزلت زندگي شان را از جنس مذكري كه مهم ترين نقش را در زندگي شان دارند بفهمند. مهم تر از همه اين است كه از طريق دوست داشتن و دوست داشته شدن توسط پدر، در مي يابند كه سزاوار دوست داشتن هستند.
يكي از نقش هاي مهم پدر در توجه به سرگرمي و تفريح بچه هاست. پدران، از ابتداي تولد فرزندانشان تا بلوغ آنها بيشتر به بازي آنان توجه دارند تا مراقبت و سرپرستي.
بازي كردن پدر با بچه ها هم براي آنان خوشحال كننده است و هم مهيج. براي بچه هاي بزرگ تر، بازي هاي دسته جمعي بهتر است. مادران بيشتر با بچه ها هم سطوح مي شوند و با آنان بازي مي كنند. آنان تمايل دارند كه به بچه هاي خود اجازه بازي مستقيم ر ا بدهند. بچه ها در دوران كودكي ترجيح مي دهند كه با پدرانشان بازي كنند. طي تحقيق كه بر كودكان ۵/۲ ساله انجام شد بيشتر از دو سوم آن ها بازي كردن با پدرانشان را ترجيح مي دادند.
روشي كه پدرها براي بازي كردن با بچه هايشان انتخاب مي كنند، بر همه چيز از شكل گيري احساسات تا انديشه و موفقيت هاي تحصيلي اثر مي گذارد به خصوص در تشويق حس خود كنترلي نقش به سزايي دارد. طبق نظريه يك متخصص، بچه هايي كه پدرانشان با خشونت رفتار مي كنند، خيلي دير ياد مي گيرند كه كتك كاري و ساير اشكال تنبيه هاي بدني، رفتاري نادرست و مخالف با انسانيت است آنها مي آموزند كه چه موقع بر خشم خود فائق آيند.
در بازي و ساير حيطه ها، پدران تمايل دارند كه روي حس رقابت به مبارزه طلبيدن، ابتكار و به جان خريدن خطر تأكيد كنند. مادران به عنوان پرستاران تأكيد بر امنيت احساسي و سلامت تشخيص دارند. در پارك پدران اغلب سعي مي كنند بچه ها را بالاتر از حد معمول تاب دهند در صورتي كه مادران محتاط هستند و نگران وقوع يك حادثه.
ما همچنين مي دانيم كه رابطه پدران با فرزندان، ارتباط نزديكي با مهارت هاي پيشرفته يكي از نقش هاي مهم پدر در توجه به سرگرمي و تفريح بچه هاست. پدران از ابتداي تولد فرزندانشان تا بلوغ آنها بيشتر به بازي آنان توجه دارند تا مراقبت و سرپرستي. بازي كردن پدر يا بچه ها هم براي آنان خوشحال كننده است وهم مهيج.
بچه ها در دوران كودكي ترجيح مي دهند كه با پدرانشان بازي كنند طي تحقيقي كه بر كودكان ۵/۲ ساله انجام شد بيشتر از دو سوم آنها بازي كردن با پدرانشان را ترجيح مي دهند.
مطالعات متعددي حاكي از اين مطلب است كه حضور پدر يكي از عوامل مؤثر مهارت دختران در رياضيات است. همچنين تحقيقات جديد نشان داده است كه در كنار سختگيري پدرانه مدت زماني كه پدران صرف خواندن با فرزندانشان مي كنند، باعث افزايش قدرت كلامي دخترانشان مي شود. در مورد پسرها هم نتايج به طور يكساني چشمگير بود. مطالعات يك ارتباط قوي بين پدران و توانايي هاي رياضياتي فرزندانشان را آشكار مي كند ساير تحقيقات نشان دهنده رابطه بين تربيت پدرانه و شعور كلامي پسران مي باشد.
ما اغلب از پدر به عنوان شخصي كه مي تواند دلسوزي، خصوصيات اخلاقي خوب، تعاون و همكاري و همدلي را به ديگران علي الخصوص فرزندانش بياموزد، ياد مي كنيم اما در پايان ۲۶ سال تحقيق و مطالعه، يك گروه سه نفري از محققان به نتيجه تقريباً حيرت انگيزي دست يافتند. مطالعاتي كه اين پژوهشگران انجام دادند روشن كرد كه مهم ترين عامل در پيشرفت حس همدلي، دخالت پدران در تربيت فرزند بوده است. هنوز روشن نيست كه چرا پدران در باور كردن اين ويژگي ها اين همه نقش مهم بنيادي دارند. احتمالاً وقتي پدران با فرزندانشان هستند، وجود رابطه اي دلسوزانه را حس مي كنند. شايد اين مسأله ربطي به نوع بازي كردنشان با شيوه استدلالشان داشته باشد.
گروه ديگري كه از عصر جديدي سرپرستي رنج مي برند زنان هستند. در اين زمان طعنه هايي كه زنان بدون شوهر مي شنوند غيرقابل تحمل است. شكي نيست كه خيلي از زنان در نبود مردان خيلي خوب با مشكلات زندگي كنار مي آيند اما از آن جا كه مرد نقش به سزايي در كنترل بچه ها بازي مي كند نداشتن پدر، به صورت عاملي در تعميم خشونت بيشتر عليه زنان بروز كرده است. تقريباً اين مسأله پذيرفته شده است هرچه تعداد مردان مجرد جهان افزايش پيدا كند ميزان وقوع خشونت عليه زنان نيز بالا مي رود. بازگرداندن پدران به وضع اوليه در زندگي فرزندانشان نياز به يك دگرگوني فرهنگي دارد. ازدواج بايد به عنوان سنت اجتماعي محكمي پايه گذاري شود. گام هايي سودمند بسياري در اين راه مي توان برداشت.
رابطه پدران با فرزندان، ارتباط نزديكي با مهارت هاي پيشرفته كلامي و حل مشكل و كسب موفقيت هاي تحصيلي بالاتر دارد مطالعات متعددي حاكي از اين مطلب است كه حضور پدر يكي از عوامل مؤثر مهارت دختران در رياضيات است.
مثلاً كارفرمايان مي توانند خيلي سخاوتمندانه با دادن ساعات كاري بيشتر به پدران يا مرخصي دادن اين زمينه را فراهم كنند. مراجع ديني هم مي توانند به وسيله آموزش پرهيز از وسوسه نسبت به مساوي داشتن روابط متعهدانه طرفين به امر ازدواج، فرهنگ طلاق و ازدواج نكردن را از اذهان پاك كنند. مشاورين ازدواج مي توانند اشتياق به ازدواج را در افراد برانگيزند و در مورد نيازهاي اوليه خانواده كه حداقل آنها ازدواج است، براي مراجعه كنندگان خود توضيح دهند.
به خاطر محيط جامعه و مشغوليات ذهني تقريباً توجه به تشويق دختران مجرد به امر ازدواج و مذمت بي وفايي زوجين كاهش پيدا كرده است. در اين زمينه بايد قانون طلاق را در نظر بگيريم ازدواج هايي كه فرزندي حاصل آن نباشد نسبتاً راحت تر فسخ مي شود اما ازدواج هايي كه فرزندي هم ثمره آن باشد مقاوم ترند.
زوج هاي مطلقه اي كه بچه ها نيز در زندگي آنها مشاركت دارند احتمالاً با وساطت و كدخدامنشي شخص ثالث دوباره مي توانند به زندگي خود بازگردند.
اگر خواهان پيشرفت بسوي جامعه اي انساني و منطقي هستيم بايد موجي كه پدران را از خانواده هايشان جدا مي كنند.، تغيير دهيم هيچ چيز براي فرزندان آينده ما به اندازه وجود يك جامعه سالم مهم نيست.
منبع: Readers digest
مترجم: نسرين رمضانعلي
نويسنده: Dauid popenone
|