دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
گفت وگو با جواد پيشگر كارگردان نمايش اهالي ماه
هشدار براي ما
005517.jpg
جواد پيشگر متولد ۱۳۳۴ در گرگان است. كارشناسي تئاتر را از دانشكده هنرهاي زيبا و كارشناسي ارشد را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه آزاد دريافت كرده است. كار تئاتر را به صورت حرفه اي حدود سال ۱۳۵۵ در گرگان آغاز و نمايشهاي بسياري را بازيگري و كارگرداني كرده است. نمايشنامه هاي كوراوغلي چنلي بل، داستان باغ وحش، مده آ، رؤتي كوتاه براي پاييز، و اهالي ماه كه هم اكنون در سالن شماره ۲ تئاتر شهر در حال اجرا است را در پرونده كارگرداني خود دارد...
وي در سال ۱۳۶۳ به عنوان بازيگر وارد راديو شد و در سال ۱۳۶۷ به عنوان اولين كارگردان نسل جديد در عرصه نمايشهاي راديويي به فعاليت خود ادامه داد. وي هم چنين تعدادي نمايش تلويزيوني مثل سايه هاي بلند و مشاهير علم و دانش جهان را براي تلويزيون كارگرداني كرده است. به بهانه اجراي نمايش «اهالي ماه» در سالن شماره ۲ تئاتر شهر با وي گفت وگو كرده ايم كه مي خوانيد.

* متن اهالي ماه چه ويژگي هايي داشت كه آن را براي اجرا انتخاب كرديد؟
- چالش بين خير و شر، تقابل احساس و عقل، رهيافت به درونيات انسان و كشف ناشناخته هاي هستي و جايگاه انسان در چگونگي درك و شناخت از طبيعت و جهان پيراموني و نفوذ به جوهره و وجود انسان و بسياري عنوان و مقوله هاي ديگر موضوعات اقيانوس بيكران تئاتر را تشكيل مي دهد. و همه اين موارد در اعمال و رفتار آدمي بازتاب مي يابد.موضوع تئاتر انسان است و بالطبع مناسبات و روابط انساني و پيچيدگي هاي درونش و در نهايت اعمال انساني و فطرت او دستمايه نويسندگاني مي شود كه آثار بسياري را آفريده اند... نمايشنامه «اهالي ماه» با نگرشي به بخشي از همين مقولات نوشته شده است و انگيزه اصلي من از اين انتخاب دارا بودن مضموني انساني در درونمايه اثر بوده است.
مضموني انساني كه در هر گوشه اي از اين جهان پهناور امكان اتفاقش وجود دارد... گاهي خطاهاي انساني، فجايعي بزرگ به بار مي آورد و مي تواند آينده نسلي را به تباهي بكشاند... خطاهايي كه تنها از سر احساس نه عقل و شعور به عمل درمي آيد...
* در كارگرداني اثر چه امكانات صحنه اي را مي توانستيد تدارك ببينيد كه با بودجه كار همخواني بهتر داشته باشد؟
- قاعدتاً كارگردان هر آنچه را كه در غنا بخشيدن به اثرش ياري مي رساند و ضرورت است، بكار مي گيرد. المان هاي موجود در صحنه نمايش «اهالي ماه» دقيقاً همان عناصري است كه مورد نظرم بوده و اصراري در واقعيت بخشي كامل صحنه در طراحي اش نداشتم. البته اين قصد و منظور با هماهنگي طراح صحنه آقاي بادرام پور انجام شده است. براي من مهم انتقال عميق تر موضوع و مضمون نمايش و درخواست بودن عناصر و ابزار صحنه در بطن و بدنه اثر بوده است.
* براي انتخاب بازيگران بخصوص نقش «هاريت» چه فاكتورهايي را مدنظر داشتيد؟
- شخصيت «هاريت» در عين سادگي و برون گرايي ظاهري اش، دروني پيچيده و پررمز و راز دارد. اين پيچيدگي ناشي از گذشته تلخي است كه در زندگي اش داشته، دربه دري، عدم امنيت در جامعه اي گريزان از عواطف انساني، و بنايي تعيين كننده در حال و آينده انسان آن جامعه به نام «خانواده» و بيماري رواني و ناهنجاري هاي شخصيتي و بسياري مسائل ديگر كه از اين شخصيت در عين استحكام، تردي و شكنندگي ايجاد كرده است...
در جامعه اي پر از قساوت و بي توجهي به افرادي مثل هاريت هميشه مورد هجوم و ددمنشي هاي پيرامون قرار مي گيرند و آسيب پذير خواهند بود، هر چند در شرايطي مناسب، مقاومت مي كنند و به هويت خويش دست مي يابند. اما گذشته  تلخ و ناهنجارشان هميشه چون غولي بر سرشان سايه مي اندازد. بنابراين تمام تلاش من در تحليل اين شخصيت و انتقال چنين برآيندهايي به بازيگر اين نقش بود و خوشبختانه خانم مهيمني به خوبي از عهده اين مهم برآمد. و همين طور خانم نثري كه عهده دار نقش خانم «پركينز» در اين نمايش بود...او تمام تلاش خود را در انتقال احساسات يك مادر فراموشكار، متمول و هنرمند، انجام داد... كه قضاوت نهايي در اين باره را به تماشاگران وامي گذارم.
* نويسنده متن به يك معضل اجتماعي در آمريكا مي پردازد... آيا شما هيچ كوششي براي آداپته كردن آن با شرايط ايران داشته ايد يا در پي القاي يك پيام اجتماعي بوده ايد؟
- به هر حال هر نمايشي مي تواند حامل يك پيام اجتماعي باشد كه در فرهنگهاي مختلف ملل براساس ساختار فرهنگي و سياسي و پيشينه اش و نوع رابطه انسان با جامعه اش، واكنش نشان مي دهد و معنا مي يابد. اما بخش عمده اي از احساسات بشري در هر نقطه اي از اين جهان پهناور مشترك و يكسان است. مثلاً مقوله خانواده يا رابطه مادر و فرزند در همه جاي جهان وجود دارد. اما در جوامع غرب عمدتاً ناپايدار است. در مقابل در جوامعي چون ما، مانا و پايدار است، البته اگر قادر به حفظ چنين ارزشهاي والايي باشيم... مضمون اين نمايش در واقع هشداري به انسان است كه با خطاهايش مي تواند خانواده اي و سپس جامعه اي را دچار ناهنجاري نمايد. بالاخص نسل جوانش را. جهان غرب نگران فروپاشي خانواده و تبعات آن است. آينده اي نگران كننده... جهاني كه انسانها از يكديگر هر روز دورتر و دورتر مي شوند و احساسات ناب انساني بي رنگ و بي رنگ تر... و هشداري براي ما كه ارزشهاي تاريخي و تأثيرگذاري كه امروز داريم را حفظ كنيم كه فردا براي از دست دادن شان افسوس نخوريم.
* از چه زماني نمايش را آغاز كرديد و چه مساعدتهايي مركز هنرهاي نمايشي انجام داده است و يا با چه مشكلاتي مواجه بوديد؟
- تمرينات اين نمايش از سال گذشته، البته جهت اجرا در جشنواره بين المللي تئاتر فجر، شروع شد. توضيح اين كه در اجراي جشنواره نقش هاريت را خانم رويا فلاحي بازي مي كردند كه از ايشان ممنونم و به دليل مشكلي كه داشتند نتوانستيم در اجراي عمومي از وجودشان استفاده كنيم. خوشبختانه مشكل خاصي در به صحنه آوردن نمايش نداشتم و همكاري هاي لازم به خوبي انجام شد. لازم مي دانم نكته مهمي را يادآوري كنم. مقوله اطلاع رساني و تبليغات براي نمايشهايي كه در سالنهاي تئاتر شهر به اجرا درمي آيد كافي نيست. متأسفانه برنامه ريزي مشخصي براي انجام تبليغات از جانب مركز هنرهاي نمايشي صورت نگرفته است. مردم و علاقه مندان كمتر از برنامه هاي تئاتر كلان شهر تهران اطلاع پيدا مي كنند. مركز هنرهاي نمايشي با تأمين و تخصيص بودجه اي قابل توجه مي تواند با تبليغات مؤثر و گسترده، مخاطبان بسياري را به سالنها بكشاند. قطعاً چنين عملكردي بازتاب و نتيجه و منفعت مطلوبي خواهد داشت.
* از خانم خردمند كه نويسندگي كار را برعهده داشتند بگوييد؟
- خانم آهو خردمند از بازيگران خوب و باسابقه تئاتر ايران است. و در مقام نويسنده نزديك به ۱۵ نمايشنامه در پرونده كاري خود دارد كه اكثر آنها در خارج از كشور به صحنه رفته است. و طي چند سال اخير چند نمايشنامه را ترجمه كرده اند. كودك مدفون نوشته سام شپرد از ترجمه هاي ايشان است.

خبر
۱۱۰ فيلم كوتاه ديني در نمايشگاه قرآن و انتظار
۱۱۰ فيلم  كوتاه  با مضامين  ديني  و معنوي  در بخش  جنبي  دومين  مسابقه فيلم  و عكس  مفاهيم  قرآن  و انتظار در فرهنگ  ايران  در نمايشگاه  بين  المللي  قرآن  كريم  به  نمايش  درمي آيد.
به  گزارش  روابط عمومي  انجمن  سينماي  جوانان  ايران  اين  برنامه  در يك نوبت  ويژه  از ساعت  ۱۹ تا ۳۰/۲۰ و تا پايان  ماه  مبارك  رمضان ادامه  خواهد يافت  . علاقه مندان  تماشاي  اين  آثار مي توانند ساعت  ۱۹ هر روز به  محل  برپايي نمايشگاه  بين  المللي  قرآن  كريم  واقع  در خيابان  حجاب ، مركز آفرينش  هاي  هنري  كانون  پرورش  فكري  كودكان  و نوجوانان  مراجعه  كنند.
برنامه  نمايش  شب  هاي  پنجشنبه  و جمعه  به  اين  شرح  است : پنجشنبه  ۲۸ آبان  ۱۳۸۳ ساعت  ۱۹ تا ۳۰/۲۰ «وهم  سبز» علي  زماني  عصمتي، «هماي  رحمت»  محمدرضا نجفي ، «كوه ،  باران ، مهربان  مهربان»  طاها شجاع  نوري  و«شرنگ » فرامرز رمضاني ، جمعه  ۲۹ آبان  ۱۳۸۳ ساعت  ۱۹ تا ۳۰/۲۰ «يك  قفس  آزادي»  جواد مزدآبادي، «زيارت»  مهدي  جعفري، « آبي ،  قرمز» عباس  صالح  مدرسه اي ، «مسافر» جمال  اسكويي.
انتخاب فيلم هاي جشنواره پليس آغاز شد
با معرفي دو هيات كارشناسي كار بررسي، ارزيابي و انتخاب سريال هاي تلويزيوني _ فيلم  هاي سينمايي و آثار سينمايي ويدئويي نخستين جشنواره فيلم پليس آغاز شد.
حسين خورشيدي معاونت انتخاب و ارزشيابي نخستين جشنواره فيلم پليس با اعلام اين خبر افزود: دو هيات جداگانه كار ارزيابي و پذيرش آثار را براي حضور در بخش مسابقه جشنواره آغاز كردند.
او از آقايان محمدرضا تخت كشيان، ابوقاسم طالبي،  پرويز شيخ طادي، علي اكبر قاضي نظام و سرهنگ باقر گودرزي به عنوان اعضاي كميته انتخاب بخش فيلم هاي سينمايي نام برد و ادامه داد همچنين، خانم مينو فرشچي، و آقايان سيد عليرضا سجادپور، مسعود فراستي، مجتبي مشيري و سرهنگ فرهاد شمس آبادي كار ارزيابي و انتخاب سريال هاي تلويزيوني و توليدات سينماي ويدئويي را برعهده دارند.
خورشيدي خاطرنشان ساخت: اين دو هيات آثار بخش مسابقه را از ميان ۷۲ فيلم سينمايي، ۴۴ اثر سريالي، ۲۵ اثر سينمايي ويدئويي انتخاب مي كنند.
به گفته وي به زودي كار انتخاب نزديك به ۲۰۰ اثر نيمه بلند و حدود ۲۵۰ توليد ۱۱۰ ثانيه اي نيز كه به خاطر استقبال چشمگير فيلمسازان تاريخ ارسال اين آثار تا ۱۵آبان تمديد گرديده توسط هيأت هاي انتخاب ديگر آغاز خواهد شد.

سايه روشن هنر
گل يخ پوراحمد در جشنواره فيلم فجر
فيلم سينمايي «گل يخ» به كارگرداني كيومرث پوراحمد اواخر آبان ماه آماده شركت در جشنواره فجر مي شود.
پوراحمد در گفت وگو با ايرنا گفت: اين فيلم براساس فيلم نامه قديمي گل يخ نوشته نشده، بلكه حاوي داستاني جديد است كه در سال ۸۲ نگاشته شده است.
فيلم نامه قبلي گل يخ يكي از طرح هاي سينمايي پوراحمد بود كه بارها تا مرحله توليد پيش رفت اما به دليلي متوقف شد.
اين فيلمنامه درباره «محمد نوري» يكي از خواننده هاي مطرح حوزه موسيقي كشور است.
پوراحمد توضيح داد: اين فيلم براساس يكي از فيلم هاي قديمي ساخته شده و نام آن در تيتراژ ذكر شده و بخشي از اين اثر، به صورت فيلم در فيلم روايت مي شود و اشاره به فيلمنامه قبلي گل يخ دارد.
اين كارگردان فيلم هاي «نان و شعر»، «قصه هاي مجيد» و «خواهران غريب» را در پرونده كاري خود دارد.
فيلم آبان منتشر شد
005520.jpg
سيصدوبيست و سومين شماره ماهنامه سينمايي فيلم ويژه آبان ماه هفته گذشته منتشر شد.
اسرار سياسي اسكار، تاثير رويدادهاي سياسي، تاريخي، اجتماعي و فرهنگي براسكار، عيسي مسيح و سينما، مزرعه پدري  در گفت وگو با رسول ملاقلي پور، ميراث شوم طالبان در گفت وگو با صديق برمك، رونق دوباره بازار صدا و تازه هاي دوبله، گفت وگو با اميرشهاب رضويان كارگردان فيلم تهران ساعت ۷ صبح، يادداشت هايي درباره عكس در روايت، گفت وگو با محمدرضا شرف الدين درباره جلوه هاي ويژه، نگاهي به فيلم هاي روز جهان و نقد فيلم هاي فارنهايت ۱۱/،۹ مزرعه پدري، تهران ساعت ۷ صبح و... از مطالبي است كه در اين شماره مجله فيلم به چاپ رسيده است.

نقدي بر فيلم «فارنهايت ۱۱/۹» به مناسبت اكران فيلم در سينماهاي تهران
آمريكا بيدار شو
نوشته: كنت توران
منبع:لوس آنجلس تايمز
ترجمه: مهدي كلوبندي، كاوه مظاهري
005523.jpg
معروف است كه «اميل زولا» در قرن نوزدهم طي نامه اي سرگشاده به بي عدالتي هاي غيرقابل تحمل دولت فرانسه حمله اي فراموش نشدني كرد. «مايكل مور» نيز در «فارنهايت ۱۱/۹» كه حمله سخت و در عين حال عاقلانه به حكومت بوش مي كند، حكومتي كه به گمانش آرمانهاي آمريكا را زير پا گذاشته و خسارات زيادي به دنيا زده است. گرچه تلاش يك نفره اين ميهن پرست براي ايجاد تغييرات در سياست آمريكا توسط فيلمش، نمي تواند مؤثر باشد، اما نبايد آن را ناديده هم گرفت.
«فارنهايت ۱۱/۹» هم در فرم و هم محتوا يك قدم جلوتر از فيلم برنده اسكاري «بوئينگ براي كلمباين» است. فيلم او مستندي كليشه اي نيست كه تيترهاي خبري امروز را به صراحت وارد سينما كند، عناويني كه موضوعات آنها مربوط به رقابت داغ انتخابات رياست جمهوري است. در حقيقت قصد «فارنهايت ۱۱/۹» شكستن قوانين متعارف فيلم ديدن در آمريكا و در عين حال اثرگذاري روي مخاطباني است كه در سمت ديگر قالب سياسي قرار دارند (كاري كه به نحوي ديگر «مصائب مسيح» مل گيبسون نيز انجام داد.)
مور در اين فيلم با اتكا به تفكر سكولار و استفاده تصادفي از اتفاقات رخ داده، توانسته بيشتر قدرت فيلم سازيش را روي حالت حمله متمركز كند. او با نگرشي استادانه و غيرانحصاري فيلمي خرد كننده ساخته است. بدون هيچ شكي فيلم او يك «ضد تبليغ» است، زيرا زماني مي توان گفت فيلم تبليغي است كه عناصر موجود در آن اثر خوبي روي ديدگاهها بگذارند، نه يك اثر مخرب و ويران كننده.
مور استاد جوسازي است و در برانگيختن احساسات و بالا بردن حرارت مخاطبينش مهارت دارد. شخصيت او غيرفريبنده است و در عين حال هوش موذي و حيله گري دارد. چشمانش براي ديدن چيزهاي بي معني و پوچ بسيار تيزبين است. مور فيلم سازي است كه هم خنديدن را مي داند، هم خنداندن.
«پيتر فينج» را در فيلم شبكه به ياد بياوريد، گويي مور هم مانند او تحملش به سر آمده و ديگر نمي تواند چيزهايي را كه يك عمر به خوردش داده اند درونش نگه دارد و حالا در اين فيلم همه را بيرون مي ريزد. ساختار «فارنهايت ۱۱/۹» بسيار جاه طلبانه تر از آن است كه كسي بتواند توضيحي راجع به همه قسمتهايش بدهد. فيلم درباره روابط خانواده بوش و عربستان سعودي، تشديد لايحه ميهن پرستي يا حمله به عراق نيست، اگر چه به اين موضوعات هم مي پردازد ولي در اصل يك جور تاريخ غلو شده از سه سال گذشته مي باشد.
جاذبه «فارنهايت ۱۱/۹» از تصاوير بسيار آشنايي مي آيد كه ممكن است عده زيادي از آمريكايي ها آنها را نديده باشند، تصاويري كه متناوباً و به صورت موزاييك در كنار هم گذاشته مي شوند. چيدمان فيلم، حاصل آزمايش همه چيز در يك مكان است كه به راستي نيرومندترين قسمت كار حرفه اي مايكل مور است. فيلم بيشتر از آنكه باعث تغييرات در احزاب سياسي آمريكا شود، موجب تقويت پايه هاي ليبرال در افراد ناآگاه اجتماع مي  گردد.
005529.jpg
«فارنهايت ۱۱/۹» شامل كليپهايي است كه پخش عمومي نشده اند (و يا اصلاً كسي آنها را نديده)، مور در اين باره مي گويد:«بعضي از آنها بدون اينكه درخواست كنم، برايم مي رسيد. مردمي كه راجع به پروژه ام شنيده بودند، همواره مي خواستند به من كمك كنند، درواقع يك جور هماهنگي غيررسمي در راستاي رسيدن به هدف وجود داشت. وقيح ترين اين كليپها شامل گفتار و رفتار بوش مي شود كه احتمالاً حاميانش در آرزوي اين بودند كه بوش آن كارها را انجام ندهد.»
در جايي از فيلم جورج دبليو بوش نشان داده مي شود كه در سال ،۱۹۹۲ رك و راست توضيح مي دهد كه او چرا يك كالاي داغ تجارت جهاني بوده: «هنگامي كه شما پسر رئيس جمهوريد، در واشنگتن همه تمايل دارند كه بهتان احترام بگذارند. بنابراين من هر وقت بخواهم مي توانم به پدرم برسم.» «دسترسي، قدرت است »((Access is Power اما جالب تر وقتي است كه بعد از ۱۱ سپتامبر بوش با سخت گيري تمام جامعه بين المللي را به«متوقف كردن تروريست ها»فرامي خواند. سخنراني داغ و معروف او از رسانه ها پخش شد، در پايان سخنراني او فكر كرد كه بقيه حرفها و حركاتش ديگر از هيچ رسانه اي پخش نمي شود، يك دفعه ۱۸۰ درجه رفتارش تغيير مي كند، از جاي خودش يك قدم به عقب مي رود. (مثل اينكه در زمين گلف است، نه اتاق جنگ) و مانند يك مجري حرفه اي تلويزيون مي خندد و مي گويد:«حالا اين دست بازي رو ببينيد.»
شايد آزاردهنده ترين صحنه در طول فيلم، نشان دادن بوش در صبح روز ۱۱ سپتامبر باشد. تقريباً هفت دقيقه بعد از اينكه به او گفته مي شود كه دومين هواپيما هم به مركز تجارت جهاني برخورد كرد، او در يك مدرسه ابتدايي (در فلوريدا) ميان بچه هايي است كه دارند شعر«بز اهلي من» را مي خوانند. اين تصوير نشان دهنده نظريه مايكل مور است:«واقعاً كسي كه در حال حاضر رئيس جمهور آمريكا است، لياقت اين پست را دارد؟»
مقوله ديگر كليپها، جنگ عراق است. جايي از فيلم، مور فيلمبردارانش را هدايت مي كند كه خودشان را جز سربازان آمريكايي جا بزنند تا بتوانند به ميان آنها بروند و فيلم بگيرند. تصاوير اين قسمت شامل صحنه هايي است كه سربازان آمريكايي از روي روپوشهاي زنداني ها اندامهاي تناسلي آنها را مي گيرند تا براي لحظه اي تفريح كنند و شاد باشند.
با اينكه فيلم لحظات خنده داري هم دارد ولي غم حاكم بر سراسر فيلم به هيچ وجه آن را مبدل به يك اثر كميك نمي كند. موقعيت هايي كه«فارنهايت ۱۱/۹»ايجاد مي كند به قدري سنگين است كه مخاطب براي هر كدام مي خواهد بگريد، اما مور در اين گونه مواقع با يك صحنه پيش بيني نشده گريه را تبديل به خنده مي كند و باعث مي شود كه فيلم حالت تعادل خودش را حفظ مي كند.
ترفند مور براي ايجاد تعادل، گذاشتن بي معني سياست در كنار فرهنگ عامه است.به عنوان مثال در سكانسي كه چگونگي خروج سريع اعضاي خانواده بن لادن بعد از ۱۱ سپتامبر از آمريكا نشان داده مي شود، آهنگ«ما از اينجا مي رويم » پخش مي شود كه روي كليپ«تور ماهيگيري»(جك وب) گذاشته شده است. و خطر ورود سعودي ها با خشم مطرح مي گردد.
مايكل مور تمايل زيادي دارد كه ريسك كند ولي ديدگاهش بيان شود. فيلم او نشان مي دهد، افرادي كه خود را با افتخار سردمداران سفيد پوست بزرگ دنيا مي پندارند و در عين حال مردم هم به آنها اعتماد كامل دارند، در واقع بسيار مضحك، سرهم بند، بي عرضه، خودبين و دروغگو هستند. فصل فصل«فارنهايت ۱۱/۹»به ما نشان مي دهد كه مور مشتاق است با هر وسيله ممكن كارش را انجام دهد و به هدفش برسد. او مي گويد:«آمريكايي ها بيدار شويد، اينها كساني هستند كه شما زندگي فرزندانتان را بهشان سپرده ايد.»
او در يكي از خيابانهاي واشنگتن ظاهر مي شود و در حالي كه از يك نماينده كنگره (كه موافق جنگ و موافق به سربازي رفتن بچه ها مي باشد) سؤال مي پرسد، سعي مي كند كه از طريق بلندگوي يك كاميون حامل بستني،«لايحه ميهن دوستي» را براي اعضاي كنگره بخواند و تأكيد مي كند كه اعضاي كنگره هيچ وقت از اين كارش ناراحت نمي شوند. با اين حال امتياز«فارنهايت ۱۱/۹»نسبت به فيلمهاي قبلي مور (مثل«راجر و من ») حضور كم رنگ تر كارگردان در جلوي دوربين است، او به اين نتيجه رسيده كه گويا حضورش پشت دوربين مؤثرتر است. زيرا از اين راه مي تواند نكاتي را كه برايش مهمتر مي باشد، به مناظره عمومي بگذارد.
فصل آغازين فيلم راجع به اين است كه جورج بوش چگونه از فلوريدا به كاخ سفيد مي رود. فيلم در اين قسمت يك جلسه سوررئالي از كنگره با رياست«ال گور »را نشان مي دهد كه در حال تصديق انتخابات است. در اين جلسه اعضاي سياه پوست كنگره، يكي يكي به سلامت انتخابات اعتراض مي كنند، ولي حتي يك سناتور هم موافقت نمي كند كه به اعتراض نوشته شده آنها، كه باعث رد صحت انتخابات مي شود، بپيوندد. ودر نهايت بوش رئيس جمهور آمريكا مي شود.
مور ادعا مي كند كه بعد از ۱۱ سپتامبر، حكومت نه تنها بر تعقيب تروريستها بلكه روي ترساندن مردم آمريكا جهت حمايت از حمله به عراق، نيز تمركز كرده بود.
« ترس كارساز است »جمله اي است كه«جيم مك درمات»عضو دموكرات و تنها روانشناس كنگره، به مايكل مور مي گويد. او سپس اضافه مي كند كه«حكومت با ما مثل وسيله رفتار مي كند.»
مور زمان قابل ملاحظه اي از فيلم را به مصاحبه با زني به نام«ليلا ليپسكام »اختصاص مي دهد، تا بعد احساسي كارش نيز ساخته شود. او كسي است كه خودش را يك« آمريكايي واقعاً سربلند»مي داند. هر روز پرچم آمريكا را به اهتزاز در مي آورد و بچه هايش را به شدت تشويق مي كند تا در زندگي، نظامي بودن را به عنوان بهترين گزينه شغلي در نظر داشته باشند، او باور داشت كه جنگ با گرفتن جان پسرش به اتمام مي رسد.«ليپسكام »به مايكل مور مي گويد:«مردم فكر مي كنند مي دانند، ولي نمي دانند «و با گريه ادامه مي دهد:«من هم فكر مي كردم مي دانستم، اما نمي دانستم.»
نام «فارنهايت ۱۱/۹»برگرفته از رمان«فارنهايت ۴۵۱»(ري برادري) است، درجه حرارتي كه در آن كتابها مي سوزند.
اين رمان، جهاني راحت در آينده را تصوير مي كند كه در آن كتاب وجود ندارد، جايي كه تلويزيونها در همه جا به افراد مي گويند كه بايد به چه چيز فكر كنند (سالها پيش، فرانسوا تروفو، كارگردان فقيد موج نوي فرانسه، فيلمي از روي اين رمان و همين نام ساخت.)

يادداشتي بر فيلم
«كاپيتان آسمان و دنياي فردا»
يك عكس بسيار قديمي
005526.jpg
جيمز براردينلي -هفتاددرصد فيلم «كاپيتان آسمان» سبك و سي درصد آن واقعيت است. فيلم داراي يك خط مركزي و تعدادي شخصيت است، اما هيچ يك از آنها بار اصلي فيلم را به دوش نمي كشند. تمام اين عوامل به عنوان وسايلي از سوي كري كنران (كه اولين فيلم بلندحرفه اي خود را كارگرداني كرده است) به كار گرفته مي شوند تا يك سري تصاوير تماشايي و شگفت انگيز خلق كند. اگر بخواهيد كلي صحبت كنم بايد بگويم هيچ وقت طرفدار فيلم هاي كامپيوتري نبوده ام، اما اين يكي به قدري خوب و قابل توجه است كه بايد بگويم همه چيز آن در تصاوير غني اش گم مي شود. در كل فيلم محصول خوبي است، زيرا در چنين كاري قصه اهميت خيلي زيادي ندارد. پس خيلي هم مهم نيست كه قصه فيلم خوب و درست نباشد.
فيلم حال و هوايي شبيه كارهاي دهه سي ميلادي دارد، دوراني كه پرده نقره اي درگير ماجراهاي افسردگي بزرگ اقتصادي و تبعات آن نبود، به همين دليل فيلم لحني نوستالژيك دارد. كنران صحنه هاي خود را به رنگ قهوه اي و سياه و سفيد گرفته و همين باعث مي شود تا تماشاچي احساس كند در حال تماشاي يكي از كپي هاي مرمت نشده «جادوگر شهر زمرد» است و يا اين كه دارد به يك عكس بسيار قديمي نگاه مي كند. فيلم او ما را هفتاد سال به عقب برمي گرداند، به زماني كه هنوز تلويزيون اختراع نشده بود. به همين دليل شخصيتهاي فيلم هم بسيار آشنا به نظر مي آيند.
«كاپيتان آسمان» به شدت مرا به ياد دو فيلم سينمايي مي اندازد(البته به دلايل مختلف). اين دو فيلم «شهر تاريك» و «راكت ها» هستند. اين فيلم هم مثل دو كار مورد اشاره نوعي حس بيگناهي، سادگي و شوخ طبعي دارد. سبك تصويري فيلم هم خيلي شبيه اين دو كار است. (بخصوص شبيه به دومي). كاپيتان اسكاي، در ژانر سينماي علمي- تخيلي يك كار متفاوت و سخت است. قرار بود اين فيلم در فصل تابستان به نمايش عمومي درآيد، ولي تهيه كنندگان آن ترجيح دادند نمايش فيلم را به پاييز موكول كنند. به اين ترتيب فيلم شانس بيشتري پيدا مي كرد تا توسط تماشاگران ديده و كشف شود. اين فيلم در دل كارهاي پرسروصدا و پرهزينه فصل تابستان گم مي شد.
يكي از مزيت هاي كار كنران اين است كه توانسته فيلم خود را با هزينه اي مقبول توليد كند و خرج بيهوده نكند. تكنيك هاي جديد سينمايي به كمك او آمده اند تا دنياي ذهني اش را تبديل به واقعيت كند. در حقيقت اگر كامپيوتر ديجيتالي نبود، اين فيلم امكان ساخته شدن نمي يافت. تكنيك «پرده آبي» كمك خيلي زيادي به بازيگران مي كند تا صحنه هاي خود را بهتر بازي كنند. اما عصر تكنيك ديجيتالي مي تواند مشكلاتي هم براي بازيگران بوجود بياورد و قدرت بازيگري شان را به چالش بطلبد.

نما به نما
005532.jpg
جلوتر از زمان
خبر حضور گونگ لي در فيلم تازه اش زماني پخش شد كه او بازي در نقش خود در اين فيلم را تمام كرده بود! بازيگر مطرح سينماي چين و هنگ كنگ كه شهرت بين المللي دارد و در چندين فيلم ژانگ ييمو بازي داشته بي سر و صدا در يكي از دو نقش اصلي«بانويي از شانگهاي»بازي كرد. اين فيلم را كارگردان مطرح سينماي هنگ كنگ وونگ كار-واي كارگرداني مي كند. براي نقش اصلي اين فيلم نيكول كيدمن انتخاب شده، ولي او هنوز جلوي دوربين فيلم ظاهر نشده است. فيلم دوباره سازي يك اثر قديمي به همين نام است.
باز هم دوباره سازي
برت رينولدز بازيگر اصلي يك دوباره سازي جديد سينماست. مجموعه موفق و قديمي«دوك هاي هازارد»تبديل به فيلم سينمايي مي شود. به جز رينولدز، ويلي نلسن، جاني ناكسويل و سين ويليام اسكات هم در فيلم بازي خواهند داشت. جي چاندرا سكار كارگرداني فيلم را به عهده دارد. اين مجموعه در فاصله  سالهاي ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۵ به روي آنتن رفت، اما نسخه سينمايي آن حال و هوايي مدرن و امروزي خواهد داشت. فيلم قصه اعضاي خانواده دوك را تعريف مي كند كه با مشكلات زيادي روبه رو مي شوند. فيلمنامه فيلم كه توسط جان اوبراين نوشته شده آماده فيلمبرداري است. رينولدز كه سال ۱۹۹۸ براي« شبهاي بوگي»نامزد دريافت جايزه اسكار شد، در حال حاضر مشغول بازي در فيلم «طولاني ترين بارد»است كه اتفاقاً اين فيلم هم دوباره سازي يك اثر قديمي است.
سوپر من جديد
005535.jpg
خبرهاي رسيده حكايت از آن مي كند كه يك بازيگر ناشناس نقش سوپرمن جديد سينما را بازي مي كند. سايت اطلاع رساني «سوپر من ۵ »نام براندون روث را به عنوان مرد پرنده اي تازه مجموعه فيلم«سوپرمن»اعلام كرده است. بعد از پخش اين خبر، اولين سؤالي كه مطرح شد اين بود كه براندون روث كيست؟ گفته مي شود اين بازيگر انتخاب برايان سينگر كارگردان فيلم بوده است.
كمپاني برادران وارنر هم كه فيلم را توليد مي كند، خبر فوق را تكذيب نكرده است. شايعات حكايت از آن مي كند كه روث زماني كه قرار بود مك جي(كارگردان «فرشتگان چارلي») فيلم را كارگرداني كند تست گريم داده و تا حد زيادي مورد قبول كارگردان قرار گرفته بود. بعد از انصراف مك جي، سينگر هم ابراز تمايل كرد كه با وي ديدار داشته باشد. به هر حال اين آقاي روث ناشناس، يقيناً با اكران عمومي«سوپرمن»جديد تبديل به يك چهره مطرح و سرشناس خواهد شد.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |