پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۳
اجتماعي
Front Page

كودك آزاري و كودك آزاران
تكان  دادن هاي  شديد يك  كودك  مي تواند يك  نوع  خاصي  از كودك  آزاري  محسوب شود زيرا گاه  اين  عمل  موجب  مرگ  كودك  مي شود. كافي  است
  ۵ تا ۲۰ثانيه  اين  عمل  انجام  شود تا با يك  اختلال  عصبي  در مغز
و ايست  مغزي مرگ كودك  فرا برسد
006078.jpg
غير قابل  تصور است  كه  بدانيم  كودك  آزاري  در بدترين  وضعيت  موجود خود در جهان  قرار دارد، به  گونه اي  كه  تنها در آمريكا ساليانه  بيش  از يك  ميليون كودك  مورد انواع  اذيت  و آزارهاي  جنسي  و جسمي قرار مي گيرند.
بر اساس  آمار منتشر شده  از سوي  سازمان  بهداشت  جهاني  و يك  سازمان مستقل  حمايت  از حقوق  كودكان ، سالانه  بيش  از پنج  ميليون  كودك  درسراسر جهان  مورد اذيت  و سوء استفاده  قرار مي گيرند كه  در ۱۴ تا ۱۷ درصد از موارد به  مرگ  كودكان  منجر مي شود.
به  گزارش  اين  نهاد مستقل ، بيش  از نيمي از كودك آزاري ها به  علت  ترس كودكان  و يا ترس  خانواده ها از درخطر افتادن  آبرو، گزارش  نمي شود و ياتوسط مقامات  ذيربط پيگيري  نمي گردد.  ۸۵ درصد اين  گزارش هاي  منتشر نشده متعلق  به  كشورهاي  آسيايي  و توسعه  نيافته  مي باشد.
حدوداً ۷۰ تا ۸۵ هزار كودك  در سراسر جهان  در نتيجه  كودك  آزاري  تن  به مرگ  مي دهند كه  سهم  آمريكا و كشورهاي  اروپايي  و توسعه  يافته  در زيرمجموعه  سوء استفاده  جنسي  و روحي  - احساسي  بيشتر از كشورهاي  افريقايي  وآسيايي  درحال  توسعه  و يا توسعه  نيافته  مي باشد.
در حاليكه  افريقا و آسيا بيشترين  موارد كودك  آزاري  در جهان  را با ۶۳درصد در زمينه  بيگاري  كشيدن ، سوء استفاده  جنسي  و قتل  به  خود اختصاص  داده اند، آمريكا و اروپا با سهم  ۵۸ درصدي  كودك  آزاري  در زمينه هاي  آسيب ديدگي  جنسي  و روحي  ناشي  از مشكلات  خانوادگي  پيشتاز هستند.
در گزارش هاي  تحقيقي  موثق  آمده  است  كه  در آمريكا، يكي  از هر هشت  پسر ويكي  از هر چهار دختر پيش  از رسيدن  به  سن  ۱۸ سالگي  مورد سوء استفاده  جنسي كه  بيشتر به  شكل  تجاوز مي باشد قرار مي گيرند.
اين  آمار در اروپا به ويژه  كشورهاي  شمال  غربي  و مركزي  اروپا به  يك  پسر از هر شش  نفر و يك  دختر از هر سه  نفر تغيير مي كند.
در افريقا و آسيا اين  آمار متفاوت  است . در افريقا هر يك  دختر از هر ۱۲دختر و هر يك  پسر از ۱۹ پسر مورد تجاوز جنسي  و اذيت  قرار مي گيرند.
در مقابل ، كودك  آزاري  به  شكل  سختي  در كار و احقاق  حقوق  و اذيت هاي روحي  - رواني  در آسيا و افريقا بيش  از چهار تا شش  برابر آمريكا و اروپاست .
در آمريكا، ۹۰ درصد آزارهاي  جنسي  كودكان  در منازل  صورت  مي گيرد بويژه اگر كودك  جوانتري  در خانه  حضور داشته  باشد.
در بيشتر قريب  به  اتفاق  اين  موارد، كودك  از ترس  خطرات  بعدي ، مسئله  راكتمان  مي كند.
آمار نشان  مي دهد كه  اغلب  موارد كودك  آزاري  يا توسط كودك  و يا خانواده كتمان  شده  و گزارش  نمي شود.
كودك  آزاري  چيست ؟
«كودك  آزاري» زماني  رخ  مي دهد كه  بدرفتاري  به  حدي  برسد كه ، كودكان آسيب  ديده  و به  لحاظ بدني  و روحي  صدمه  مي بينند.
زماني  كه  كودك  تحت  آزارهاي  احساسي  و روحي اين چنين  قرار گيرد، آسيب  ديده  واثرات  سوء اين  آسيب  ممكن  است  در تمام  طول  عمر با وي  همراه  باشد و كودك را از اعتماد به نفس ، موفقيت  در كار، و تحصيل  و ارتباط با اجتماع  و روحيه خوشحال  محروم  كند.
كودك  آزاري  به  چهار دسته  تقسيم  مي شود: سوء استفاده  فيزيكي ، بي توجهي و بي اعتنايي  فيزيكي ، سوء استفاده  جنسي ، و سوء استفاده  و آزار روحي  -احساسي .
سوء استفاده  و آزار جسمي و فيزيكي  كودك  شامل  كتك  زدن ، پرتاب  كردن ، لگدزدن ، خفه  كردن ، تكان هاي  شديد دادن ، زدن  با يك  وسيله ، سوزاندن  با كبريت ، سيگار و جسم  داغ ، سوزاندن  با آب  داغ ، انداختن  كودك  به داخل  آب  و نگهداشتن  اودر آب ، بستن  دست  و پاي  كودك ، مهيا نكردن  مواد غذايي  و نوشيدني  كافي  وسالم  براي  كودك  است .
بي توجهي  و بي اعتنايي  فيزيكي  كه  با رشد كودك  مربوط است  را مي توان  درمصاديقي  چون ، عدم  تهيه  امكانات  كافي  رفاهي  چون  خانه  مناسب  و لباس  كافي ، بستن  كودك  در فضايي  بسته  و يا اطاق ، تنها گذاشتن  طولاني  مدت  كودك ، عدم تهيه  امكانات  درماني  و دارويي  بهنگام  بيماري  كودك ، قرار دادن  كودك  درشرايط و وضعيت هاي  خطرناك  ديد.
مصاديق  سوء استفاده هاي  جنسي  و آزار جنسي  كودك  متعدد است.
در مورد آزارهاي  احساسي  و روحي  نيز بايد متذكر شد، زماني كه  كودك  از سوي والدين  مورد بي مهري  و بي توجهي  قرار مي گيرد و يا متهم  به  كاري  شده  ويا وحشت  زده  مي شود، در دسته  چهارم  گروه  بندي  مي شود.
تكان  دادن هاي  شديد يك  كودك  مي تواند يك  نوع  خاصي  از كودك آزاري  محسوب شود زيرا گاه  اين  عمل  موجب  مرگ  كودك  مي شود. كافي  است  ۵ تا ۲۰ثانيه  اين  عمل  انجام  شود تا با يك  اختلال  عصبي  در مغز و ايست  مغزي  مرگ كودك  فرا برسد.
چگونه  مي توان  فهميد كه  كودكي  مورد آزار قرار گرفته  است ؟
از آنجا كه  اكثر كودكان  در طول  روز به  هنگام  بازي  خراش  يا كبودي  برروي  اندامشان  ايجاد مي شود تميز دادن  اين  علائم  با علائم  كودك  آزاري  تا حدي دشوار خواهد بود، اما، اگر اين  علائم  همراه  با كاهش  فعاليت هاي  درسي  واجتماعي  كودك ، خشونت  و تهاجمي شدن  روحيه ، رفتارهاي  غير عادي  و وحشتزدگي ، ميل  به  استفاده  از سيگار و مواد مخدر و الكل  باشد مي توان  يقين  پيدا كردكه  كودك  مورد اذيت  و آزار جسمي و يا جنسي  قرار گرفته  است .
يكي  از واضح ترين  علائمي كه  مي توان  دريافت  كودك  به  گونه اي  مورد اذيت و آزار قرار گرفته ، ترس  و بيزاري  كودك  از بزرگسالان  است .
اين  در مورد كودكاني  كه  خود مورد اذيت  واقع  نشده  اما شاهد چنين  عملي بوده اند نيز صدق  مي كند.البته  بايد متذكر شد كه  گاه  مجموعه اي  از اين علائم  تفكيك  شده  مي تواند يكجا بروز كند كه  ناشي  از اعمال  گسترده  و چندجانبه  كودك  آزاري  است .
كودك  آزاران  كيستند؟
كودك  آزاران  را نيز مي توان  با علائم  مشخصه اي  متمايز كرد.
افراد كودك  آزار داراي  روحيه  غير اجتماعي ، خشن ، ترسو، و خلافكارند.
مصرف  الكل  و مواد مخدر در چنين  افرادي  رواج  دارد و استفاده  از مجلات ، آلات  و فيلمهاي  مستهجن  و غيراخلاقي  در ميان  اين  افراد به  وفور يافت  مي شود.
عموما چه  زن  و چه  مرد از ازدواج  دوري  مي كنند و يا ازدواج  موفقي ندارند.
والديني  كه  بيماري  كودك آزاري  دارند عموما از ارتباط با ديگران  به ويژه همسايگان  دوري  مي كنند و يا در گردهمايي هاي  مربوط به  مدرسه  كودك  حضور نمي يابند.
محمد دراويش

كودكان كار و خيابان را دريابيد
به اين كودكان فقط نگاه نكنيم...
اشاره : آيا خواندن اين مطلب كه خاطره يك شهروند گرامي است، در ما تلنگري نسبت به وضع اين دسته كودكان ايجاد خواهد كرد؟ آيا، ما كمكي مي توانيم در پيشگيري اين گونه پيشامدها كنيم؟ و آيا... بخوانيم- اما تنها خواننده نباشيم...
006081.jpg

اي كاش نمي ديدمشان، اي كاش چنين ناتوان از ياري نمي ديدمشان، اي كاش و هزاران آرزوي محال ديگر. امروز موقعي كه سعي داشتم از دانشگاه با اتوبوس به خانه برگردم درون اتوبوس صحنه اي را ديدم كه مرا چنان آزرده ساخت كه شايد تاكنون اين چنين از ديدن موضوعي مستأصل و پريشان نشده بودم.
روي صندلي نشسته بودم كه ناگهان گفت وگوي پسر و دختري در صندلي مجاور نظرم را به خود جلب كرد، وقتي به سمت صدا مايل شدم ديدم كه دختري حدوداً ۹ ساله و پسري در حدود ۱۲ ساله همراه يك نايلون بزرگ حاوي دمپايي هاي رنگارنگ، با صداي تقريباً بلند با يكديگر صحبت يا به عبارتي مشاجره مي كردند. دختر از سر شادي و شيطنت كودكانه با برادرش شوخي مي كرد و برادر با اين كه فقط يكي، دو سال از او بزرگتر بود ولي به دليل سختي هاي بيشتري كه نسبت به او تحمل كرده بود چهره اي پدرانه به خود گرفته و با تشر زدن به او سعي داشت خنده هاي او را مهار سازد.
پسر چهره اي لاغر و سياه داشت كه به دليل دوره گردي و عدم تغذيه و نظافت اين قيافه را پيدا كرده بود و با اين كه در اوان نوجواني يا بهتر بگويم در سال هاي اوليه نوجواني قرار داشت از فرط سختي ها و مشكلاتي كه روزگار و جامعه به او تحميل كرده بود. صورتي خسته و كمي هم چروكيده داشت كه سنش را پنج، شش سال زيادتر كرده بود و از او فردي منزوي، خشمگين و افسرده ساخته بود.
موهاي سرش را نيز با ماشين ۴ كوتاه كرده بود تا شايد نابساماني نظافتش هر چه كمتر او را اذيت كند و همين امر باعث شده بود تقارن رنج و خستگي در چهره او بيشتر خود را نمايان سازد و از او شخصيتي عاصي و بداخلاق را نمايش دهد. ولي خدا مي داند كه با توجه به اين موارد معصوميت و آوارگي در چهره زيباي او موج مي زد و با تمام وجود نيازمندي و مساعدت را فرياد مي كرد.
خواهرش دست كمي از برادر نداشت. او لباس هاي مندرس و كاملاً سياه بر تن داشت كه گل هاي زيباي لباس زير آلودگي هايي كه روي آن نشسته بودند زيبايي خود را از دست داده بود. تمام دخترهاي هم سن و سال او در اين برهه از زندگي درون كانون گرم خانواده و در آغوش پر از مهر و محبت مادر قرار دارند و دستان كوچك و معصومشان جز نرمي عروسك هاي پشمي چيزي را حس نكرده است ولي اين دختر نه تنها پشتيباني نداشت بلكه با تمام و جود سختي ها و مشكلات بيرون خانه را نيز چشيده بود و زير آفتاب سوزان و درون درياي سياهي از دود و كثافت خيابانهاي شهرمان چهره اي بسان شب پيدا كرده بود، وقتي به صورتش بيشتر نگاه مي كردي چهره اي دو رنگ را مي  ديدي، قسمت هايي كه گه گاه روسري روي آنها را گرفته بود رنگي روشن تر از قسمت هايي داشت كه مستقيماً نور خورشيد را لمس كرده بود و اين امر باعث شده بود چهره او را بسان نقشه اي جغرافيايي رنگارنگ سازد، در دست هايش نيز چند دعاي مشمع شده ديده مي شد كه حتماً مازاد دعاهايي است كه از صبح سعي داشته براي امرار معاش بفروشد.
او دختر بود و مكمل زيبايي هر دختري هم، موهاي اوست. ولي اين بار موضوع بر عكس شده بود موهاي به هم چسبيده و آلوده او نه تنها او را زيبا نكرده بود بلكه به نظر من دردسري شده بود كه آرزو داشت همچون برادرش آنها را كوتاه مي كرد.
دخترك براي اين كه اين نابساماني موها را كمي تقليل دهد با يك روسري كوچك روي آنها را پوشانده بود و گه گاه سعي مي كرد اين حجاب را حفظ سازد.
با ديدن اين مناظر و چهره هاي معصوم و خسته آنها و اين كه چقدر ناتوانم كه حتي نمي توانم يك قدم هم براي آنها بردارم مرا لحظه به لحظه غمگين تر مي ساخت.
در همين لحظات بود كه متوجه شدم دو پسر جوان حدوداً ۲۲ ساله كه در صندلي پشتي آنها مستقر بودند با آن دو خواهر و برادر شروع به صحبت كرده اند.
ابتدا خوشحال شدم زيرا فكر مي كردم آنها نيز با ديدن اين چهره ها حس دلسوزي پيدا كرده اند و سعي دارند با صحبت كردن لحظات مفرحي را برايشان فراهم سازند ولي بعد از چند دقيقه ديدم كه آنها از كودكي بچه ها سواستفاده كرده اند و با پرسيدن سؤالهايي سعي دارند آنها را دست بياندازند.
دخترك هم كه كودك و ناپخته تر از برادر بود به سؤالات آنها جواب مي داد و برادر نيز با اشارات و گاهي ضربه اي به پاي خواهرش او را از اين كار منع مي كرد و چون خيلي كوچكتر از آن دو جوان بود با چهره اي غضبناك سعي داشت خود را حامي خواهر  نشان دهد و آنها را از اين عمل زشت باز دارد، ولي اين مهم با پياده شدن آن دو جوان در ايستگاه مورد نظرشان محقق شد.
چند ايستگاهي از اين ماجرا نگذشته بود كه فردي به اتوبوس داخل شد و كنار صندلي آن خواهر و برادر ايستاد. چون ديد جايي براي نشستن نيست و كسي هم پياده نمي شود با اشاره و هل دادن برادر به داخل، خود را درون صندلي آنها جاي داد. اين زشت ترين حركتي بود كه آن مرد مي توانست انجام دهد.
آيا اگر با فرزندان خود او هم چنين عملي انجام مي شد راضي بود؟
آيا اگر بچه هايي با سر و وضع بهتري جاي آنها بودند باز هم اجازه چنين كاري را به خود مي داد؟
آيا مگر آن دو كودك بليت نداده بودند و مگر حق هر بليت دهنده اي نيست جاي خود را حفظ كند؟
آيا آن مرد وضعيت مالي بهتر خود را مبناي داشتن شخصيت بالاتر مي دانست و هزاران سؤال بي جوابي كه ذهن مرا به خود مشغول كرده بود.
از يك طرف اين سؤالات مرا تحريك مي كرد تا مرد را مورد سرزنش قرار دهم و از طرف ديگر خواهش ها و تمناهاي خواهر بود كه به برادر مي گفت: مرد را از صندلي بيرون كن. چون هم جاي بسيار كمي داشت و همچنين پاهايش زير نايلون دمپايي ها خواب رفته بود.
بنابر اين صبرم تمام شد و تصميم گرفتم بي توجه به عاقبت كار مرد را از اين كار بازدارم. مگر نه اين است كه رهبر فقيد انقلاب(ره) فرمودند كه فقرا بر متمكنين حق دارند؟!
مگر نه اين است كه ما اگر به جايي رسيده ايم بايد دست ناتوانان را بگيريم؟!
پس ما كه خود اين وضعيت اسفناك را به آنها تحميل كرده ايم چرا باز هم خود را صاحب حق مي دانيم و خود را ارجح تر از آنان دانسته و هيچ كمكي به آنها نمي كنيم و هر چه بيشتر در حق آنان اجحاف مي كنيم.
تمام اين حرفها را به مرد گفتم ولي او نه تنها به حرفهايم اهميتي نداد بلكه به من معترض شد.
من كه وضع را چنين ديدم با پيشنهاد صندليم به دختر توانستم پاهاي آن دختر و پسر را از زير نايلون دمپايي ها خلاص كنم و حقي را كه در قبال دادن بليت داشتند به آنها برگردانم.!
اميدوارم روزي برسد كه همه به حق طبيعي خود برسند و اين عدم مساوات در جامعه ديده نشود. اما آيا آن روز را خواهيم ديد؟
رضا اصلاني زاده

جرايم طبقات مرفه پنهان مي ماند

يك جامعه شناس گفت: طبقه مرفه جرايمش را با اقتدار ثروت مشروع مي كند.
به گفته وي وقوع جرم و انحرافات اجتماعي از سوي كساني كه از وضعيت اقتصادي خوبي برخوردار هستند، معمولاً پنهان مانده و برملا نمي شود.
دكتر طهمورث شيري، جامعه شناس در گفت وگو با ايسنا، ضمن اعلام اين مطلب افزود: در برخي از موارد زماني كه جرايم قشر مرفه برملا مي شود يا جامعه مي پذيرد كه براي اين طبقه اين اعمال جرم نيست و يا لوازم و امكانات لازم حقوقي براي فرار از جرم و پنهان ماندن آن وجود دارد. به طوري كه اين افراد با استفاده از راهكارهاي موجود در جامعه، تلاش مي كنند با اقتدار ناشي از ثروت، مشروعيت جرايمشان را به دست آورند.
اين مدرس دانشگاه با بيان اين كه جرايم قشر فقير، زود برملا مي شود، گفت: اين طبقه زير ذره بين انتظامي است و نگاه اجتماعي جرايم آنان را پذيرفته و معمولاً ناهنجاريهاي طبقات پايين ملموس تر و محسوس تر است و بر خلاف قشر مرفه بيشتر كنترل مي شوند. از سوي ديگر اين افراد از امكانات حقوقي و اجتماعي كافي برخوردار نيستند، از اين رو زودتر گرفتار قانون مي شوند.
دكتر شيري با بيان اين كه شدت انحرافات و آسيب هاي اجتماعي در ميان طبقات مختلف بيشتر شده است، گفت: سئوال اصلي اين است كه كدام بخش جامعه در مقابل اين انحرافات، آسيب پذيرتر  و جريان انحرافات در آنان از شدت بيشتري برخوردار است.
اين جامعه شناس با اشاره به نظريه سنتي فقر، ريشه انحرافات اجتماعي اين نظريه را يك نگاه نسبي توصيف كرد و گفت: زماني بحث بر سر اين بود كه فقر علت العلل همه انحرافات اجتماعي است، اما شكل گيري انواع جرم در ميان گونه هاي طبقاتي جوامع مختلف جامعه شناسان را به مرحله اي رسانده است كه نظريه فقر را رد يا در صحت آن ترديد كنند.
او اضافه كرد: امروز در تعيين اعمال مجرمانه، ميان كارشناسان امر و مردم، يگانگي و اتفاق نظر وجود ندارد. مثلاً در موضوع ماهواره، عده اي نگاه كردن به برنامه هاي آن را جرم نمي پندارند و گروهي ديگر آن را عين جرم توصيف مي كنند و اين در شرايطي است كه دولت به عنوان قدرت حاكم نيز دراين مورد تعريف واضحي از خود ندارد.
اين جامعه شناس در تشريح نظريه سنتي پيرامون جايگاه فقر در بروز ناهنجاري هاي اجتماعي، گفت: بر اساس اين نظريه طبقات پايين جامعه حداقل به لحاظ برخورداري از نيازهاي اوليه شان دچار مشكل هستند و يك نوع حس حقارت را نسبت به طبقه بالا احساس مي كنند، از اين رو انگيزه هاي قوي براي اقدام به جرم دارند. از سويي بسترها و زمينه هاي بيشتري در اين قشر براي گرايش به انحرافات اجتماعي فراهم شده است.
دكتر شيري در نقد اين نظريه، اظهار كرد: در حال حاضر، اعمال مجرمانه در ميان همه اقشار جامعه جاري است. اما مشكل تعريف متفاوت از جرم است. يعني بخشي از انحرافات اجتماعي در جامعه از مقبوليت عام برخوردار نيست. به طوري كه بسياري از اعمالي كه افراد انجام مي دهند، لزوما اعمال مجرمانه محسوب نمي شود.

سايه روشن جامعه

مقابله با مواد مخدر روزانه يك ميليارد تومان براي ايران هزينه دارد
ايسنا: مشاور رئيس جمهوري، هزينه يك روز مقابله با مواد مخدر در كشور را حداقل يك ميليارد تومان اعلام و تصريح كرد: اين درحاليست كه فعاليتهاي فرهنگي در عرصه مبارزه با مواد مخدر و غني سازي ادبيات نظري آن در طول سالهاي گذشته، تنها ۹۰۰ ميليون تومان هزينه به خود اختصاص داده است.
دكتر علي  هاشمي همچنين نسبت كشفيات مواد مخدر در كشور را در مقايسه با توليد ۴۵ هزار تني افغانستان تا فروردين سال جاري ۲ هزار و ۵۱۵ تن ۲۵۰ تن مرفين، ۵۰ تن ترياك خواند و اظهار داشت: با توجه به اين كه حدود ۶۰ درصد ترانزيت مواد مخدر از مسير ايران مي گذرد، ميانگين سالانه كشفيات كشور در مقايسه با توليد افغانستان ۷ و حداكثر ۱۵ درصد بوده كه بيشتر آن مرفين مصرف بازار اروپاست.
وي تمام كشفيات مواد مخدر كشور را خالص ندانست و به ايسنا گفت: كشفيات ترياك ۳۰ تا ۴۰ و بعضا كشفيات هرويين تا ۹۰ درصد ناخالصي دارد؛ بعلاوه ايران به لحاظ كشفيات مواد افيوني در دنيا به خصوص در سالهاي اخير رتبه اول را داشته است.
۱۹ «مركز كاهش آسيب اعتياد» در كشور ايجاد مي شود
ايسنا: رئيس اداره پيشگيري و سوء مصرف مواد وزارت بهداشت و عضو كميته كشوري طرح كاهش آسيب معتادان از تدوين پروتكل اجرايي نظام ساماندهي معتادان خياباني سخت دسترس خبر داد و گفت: راه اندازي ۱۰ پايگاه DIC تا پايان امسال در تهران شامل ۴ مركز در محدوده دانشگاه علوم پزشكي تهران، ۳ مركز در محدوده دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و ۳ مركز در محدوده دانشگاه علوم پزشكي ايران و ۹ مركز در شهرستانها يكي از اهداف اين پروتكل است.
دكتر محسن وزيريان در گفت وگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاري دانشجويان ايران، به كثرت معتادان خياباني در شهرهاي بزرگ اشاره كرد و اظهارداشت: از برنامه هاي امسال وزارت بهداشت، گسترش اين مراكز در شهرهاي بزرگ تهران، شيراز، كرمانشاه و مشهد است و در صورت وجود امكانات مالي شهرهاي كرمان، اهواز و اصفهان را نيز پوشش خواهيم داد.
وي در ادامه با بيان اين كه از كل ۶۰ ميليارد تومان بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر براي اجراي طرح كمك رساني به معتادان خياباني، ۳ ميليارد و ۲۰۰ ميليون تومان آن به وزارت بهداشت اختصاص يافته است، خاطرنشان كرد: اين بودجه براي كليه فعاليت هاي درماني، پيشگيري و كاهش آسيب در اختيار وزارت بهداشت و دانشگاه هاي علوم پزشكي سراسر كشور قرار گرفته است، كه از اين ميزان، ۱ميليارد و ۲۰۰ ميليون تومان آن صرف برنامه هاي كاهش آسيب ها، شده است.

نگاه امروز

جوانان متأهل كمتر خودكشي مي كنند
ايسنا: بر اساس اطلاعات بدست آمده از يك بررسي ۵ ساله در مورد خودكشي جوانان در كشور، سالانه بطور متوسط يكهزار و ۶۶۰ جوان خودكشي كرده اند.
تحقيق ملي صورت گرفته از جوانان زير ۲۵ سال استانهاي مختلف كشور نشان مي دهد كه بيشترين ميزان خودكشي، متعلق به استانهاي ايلام و كرمانشاه با حداقل ۶ و ۱۷ نفر در هر صد هزار نفر جمعيت و كمترين در استان سيستان و بلوچستان با كمتر از يك تا يك در هر صد هزار نفر بوده است.
ميزان خودكشي جوانان در تهران نيز كمتر از يك تا ۲ جوان در هر صد هزار نفر گزارش شده است. نتايج اين بررسيها حاكيست كه خودكشي در ميان جوانان مجرد بيش از جوانان متأهل است؛ زيرا جوانان متأهل به دليل وابستگي هاي خانوادگي و احساس مسئوليت، كمتر خودكشي مي كنند؛ اما ميزان خودكشي زنان جوان متأهل بيشتر از دختران مجرد است.
بر پايه همين نتايج، طي سال هاي مورد بررسي، بطور متوسط از هر صد هزار جوان ۵ نفر خودكشي كرده اند كه در مقايسه با خودكشي در ساير كشورها، ايران رتبه چهل و سوم را از ۴۵ كشور جهان داراست. همچنين در ايران خودكشي جوانان در بين گروه هاي سني ۱۵ تا ۲۴ سال، بيشتر از سنين ديگر و به دلايلي همچون «ماجراجويي» ، «تحمل كمتر» ، «مشكلات دوران گذار از نوجواني به جواني» ، «عدم ثبات فكري، اجتماعي، شغلي و اقتصادي» ، «توقعات فزاينده» و گاه «ضعف ايمان» گزارش شده است.
افسردگي شايع ترين اختلال رواني پس از زايمان
نتايج يك پايان نامه حاكي از شيوع بالاي افسردگي پس از زايمان در زنان اراكي است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، سيد ياسر قريشي و محمد نبي جمالي در رساله دكتري خود ميزان شيوع افسردگي پس از زايمان را در بيمارستان هاي اراك بررسي كرده اند. در بخشي از اين پايان نامه آمده است: يكي از مشكلات شايع زنان در دوران پس از زايمان اختلالات رواني است. اين اختلالات كه بصورت شايعي طي دوره پس از زايمان بروز مي كنند شامل افسردگي ، اضطراب، سايكوز و ... مي باشد كه شايعترين آنها افسردگي است. در بخش ديگري از اين پايان نامه كه با راهنمايي دكتر مهرانگيز نادري نبي متخصص اعصاب و روان تدوين شده آمده است: اين اختلالات مي تواند به ايجاد اختلالات جدي عملكردي در بيمار منجر شده و در عملكرد فردي و اجتماعي بيماران و اعضاي خانواده آنها تاثير منفي بگذارد و حتي ممكن است سبب آسيب رساندن به كودك يا خود فرد شود.
افسردگي پس از زايمان يك اختلال جدي رواني است كه طبق تحقيق منابع مختلف ۳ تا ۳۳ درصد زنان پس از زايمان به آن مبتلا مي شوند و تخمين زده مي شود كه حدود ۴۰۰ هزار زن آمريكايي در سال به افسردگي پس از زايمان مبتلا مي شوند كه تنها تعداد اندكي از آنها تحت درمان افسردگي قرار مي گيرند.
نتايج اين پايان نامه نشان مي دهد كه علايم افسردگي پس از زايمان در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد زنان مورد بررسي مشاهده شده و خطر عود مجدد در زنان بدون هيچگونه سابقه اختلالات خلقي قبلي ۵۰ درصد است و ميزان شيوع افسردگي پس از زايمان در بيمارستان هاي قدس و امام خميني(ره) اراك پايين تر از ميزان به دست آمده در بيمارستان طالقاني است.

|   اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |