ستون ما
آنقدر دير شده كه نگوييم شتابزده
۱-در گفت وگو با يكي از مديران دولتي كه اين روزها به پرتلاش ترين مقام براي جايگزيني خودروهاي فرسوده و بهبود مصرف سوخت تبديل شده است، به واقعيت ملموسي برخوردم كه شنيدنش از زبان آن مدير به عمق و اهميت آن اضافه كرد: در بين مديران دولتي هيچ اراده اي براي حذف يارانه ها به خصوص يارانه بنزين وجود ندارد، هيچ مديري نمي خواهد با تصميم گيري جسورانه اما همراه با آينده نگري خود را حتي به طور موقت، از چشم مردم بيندازد. همه به اين فكر مي كنند كه در چند سالي كه در پست خود هستند، به هر ترتيبي كه شده و به هر قيمت ممكن از زير تيغ انتقادات بگريزند. ضبط را خاموش كرده و به چهره خسته و تا حدودي افسرده اين مدير خيره شده بودم. رفتارهاي غير مدني در شهر هرگاه به اصلي فراگير تبديل شوند، هيچ مخالفتي را برنمي تابند، بنابراين تغيير عادت مردم با انتقادات تند و برنده اي روبه رو مي شود كه اغلب مديران دولتي از آن ابا دارند.
۲-مديران شهري نزديك به يك سال پس از آغاز به كار در شهرداري و شوراي شهر تقريبا تمام مشكلات ترافيكي تهران را مطالعه و راهكارهاي مختلف را بررسي كردند و البته اين طبيعي بود، در اين بين احداث مترو هرچند ضروري اما گران و كند برآورد شد. تونل هاي مترو با هزينه هاي گزاف به كانال هاي خدمات عمومي و شبكه هاي مختلف برمي خوردند و در سطح هم مشكل ايجاد مي كردند. ساماندهي تاكسي هرچند لازم اما گره گشاي مسايل ترافيكي و آلودگي نبود، اتوبوس هاي شركت واحد، ناكافي و ناقص، خود دچار معضل ترافيك بودند. بنابراين ترن هوايي يا مونوريل به مديران شهري پيشنهاد شد تا پس از بررسي به عنوان راهي كه هزينه اي كمتر از مترو و سرعت احداثي بالاتر از آن دارد،پيموده شود. ضمن اينكه تا نبود وسايل حمل و نقل عمومي كارآمد، امكان وضع قوانين محدودكننده براي تردد خودروهاي شخصي در تهران وجود ندارد و اين در حالي است كه سالانه 1400 دستگاه هم به آنها اضافه مي شود.
۳-انتقاداتي كه اخيرا به طرح احداث مونوريل شده است، خوشبختانه از پرسش هاي كلي و عاميانه به سوالات جزئي و مشخصي در مورد ابهامات طرح محدود شده است و اين نشان از آن دارد كه ظاهرا مخالفت مهمي در مورد ضرورت احداث مونوريل وجود ندارد و با تعامل بيشتر مي توان به توافقي كارشناسي و قاطع رسيد. البته در صورتي كه مباحث حاشيه اي و جنجالي، اما سست و غير كاربردي در اين تعاملات تداخل نكند. براي نمونه در يكي از انتقادات مطبوعاتي قيد شده بود كه با هزينه احداث يك خط مونوريل مي توان 690 دستگاه اتوبوس گازسوز خريد، اما به اين نكته توجه نشده بود كه اولا مشكل ترافيك تهران چندان به تعداد اتوبوس هاي شركت واحد مربوط نمي شود، بلكه بخش عمده آن به كمبود و محدوديت خيابان هاي محل تردد آنها مربوط است و ديگر اينكه اصولا خريد اتوبوس گازسوز خود پروسه اي پيچيده و خواندني دارد كه مجال آن در اين يادداشت نيست و فقط به همين يك جمله بسنده مي كنيم كه شهرداري تهران براي مجوز خريد 500 دستگاه اتوبوس چندين ماه گرفتار كاغذ بازي و اسير ترديدهاي مديران وزارتخانه هاي مختلف بود. در واقع تا به امروز آنقدر گرفتار دفع ا لوقت مديران بوده ايم كه حالا اسير اين معضل ترافيكي و زيست محيطي در تهران شده ايم. آنقدر دير كرده ايم كه حالا چند ساعت گير افتادن در ترافيك را بي اهميت بشماريم.
|