سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۷۰
ابيانه به تدريج متروك مي شود!
ابيانه از نظر تاريخي و آثار برجاي مانده، تراكمي را داراست كه در كمتر مكاني، يكجا ديده مي شود. موقعيت خاص منطقه و قرار گرفتن آن در بخش فوقاني و محصور كوه هاي كركس، اين ناحيه را براي ايجاد قلاع نظامي و اختفا در هنگام هجوم بيگانگان مناسب ساخته بود . وجود آثار مربوط به دوره ساساني و بعد از آن و نيز گويش محلي به زبان پهلوي اشكاني به همراه آداب و رسوم باقيمانده از قرون، اين دهكده را به صورت تاريخ مجسم و زنده از اعصار گذشته در آورده است 
024519.jpg
سيد عليرضا قهاري 
در 40 كيلومتري شمال غربي نطنز و 80 كيلومتري جنوب غربي كاشان، ابيانه قرار دارد، در منتهي اليه مسيري منشعب از جاده اصلي نطنز - كاشان، مسير آسفالته جديدي كه از كناره روستاهاي هنجن، باقر آباد، يارند، كنجان، برز و طره مي گذرد و به ابيانه مي رسد. ابيانه زيبا با مردمي متدين، خونگرم و با صفا، در دامن كوه كركس چنان آرميده كه گويي سال هاست منتظر است؛ صبور و شكيبا.
حسي گنگ نظير غربت ديار غريب، انسان را در بدو ورود در بر مي گيرد. غريب در دل وطن! احساسي كه ابيانه القا مي كند، سرنوشت خود اوست؛ سرنوشت پرفراز و نشيب يك تمدن. مبهوت از اين همه زيبايي، آدمي قدم را آهسته برمي دارد، مي ايستد و به اطرا ف مي نگرد. اين مكان با تاريخ حداقل يكهزار و 500 ساله خود، از كهن ترين زيستگاه هاي انساني در ساختمان هايي با خشت خام كه بر شالوده صخره هاي سخت بنا شده و در فضاي محدود، بهترين عملكرد را ارايه مي كنند. آنها همه در يك جهت نيستند، تعدادي از بناها با تاثير از معماري قبل از اسلام رو به شرق دارند و تعدادي رو به قبله و جنوب. اگر چه به علت كمبود فضا پاره اي نيز جهت مشخصي نيافته اند و وقتي از فاصله دور به روستا مي نگري، مجموعه اي نامنظم و گلگون در دامنه صخره اي خاكستري، مشرف به دره سبز مي بيني كه هوش رباست.
رودخانه دايمي برز رود و چشمه سارها و قنوات و نيز هواي خنك آن، مسافر تفزده كويري را آرامشي دلچسب و روح انگيز مي بخشد. ابيانه از روستاهاي دهستان برزرود شهرستان نطنز است كه با مركز دهستان هنجن 22 كيلومتر فاصله دارد. ارتفاع اين دهكده از سطح دريا 2 هزار و 300 متر است و بر شيب تند حدود 45 درجه دامنه شمالي درّه اي قرار گرفته كه حاصل فرسايش آب رودخانه برزرود است. اختلاف ارتفاع بالاترين نقطه تا پايين ترين سطح روستا در حدود 70 متر و گسترش آن به صورت شرقي - غربي است. توسعه دهكده از طرف شمال به علت شيب بسيار تند و وجود ارتفاعات و از طرف جنوب به واسطه وجود باغات و اراضي كشاورزي، تقريبا غيرممكن بوده و نظر به نياز زمين هاي قابل كشت و محدود بودن آن، تمامي اراضي مسطح در دو سمت رودخانه به آن اختصاص داده شده و آنچه از زمين بر شيب درّه باقيمانده، نحوه استقرار خانه ها و فضاهاي عمومي را تعيين مي كند و معماري ويژه و جلوه زيباي آن را پديد مي آورد. واحدهاي كوچك بدون حياط اند، امّا بام هر خانه ، پيش فضاي باز خانه بالاتر است و پله هاي بلند و مارپيچ داخلي، واحدها را كه گاه دو، سه يا چهار طبقه اند به هم مرتبط مي كنند. انبار و آغل دام نيز معمولا در طبقه زيرين ساختمان ها جاي دارند.
معبر اصلي شرقي - غربي دهكده كه آب جاري قنات را به همراه دارد، با پهناي 3 الي 5 متر و چند معبر فرعي موازي ديگر، جمع كننده مسيرهاي باريك و سراشيبي شمالي- جنوبي اند كه معمولا به صورت پله اي ساخته شده تا شيب تند را براي اهالي ملايم تر كند. معابر اكثرا باريك است و اهالي با چهارپايان خود از آنها گذر مي كنند، با اين حال گاهي وانت بار و اتومبيل هم در همين معابر، جابه جا مي شود.
معبر اصلي نقاط مهمي مثل آتشكده هارپاك، كاروانسرا، مسجد پرزله Perzale ، مسجد جامع، بقعه امامزاده يحيي و عيسيع و نيز بخش هاي قديمي و با ارزش روستا را به هم متصل مي كند.
ابيانه از نظر تاريخي و آثار برجاي مانده، تراكمي را داراست كه در كمتر مكاني، يكجا ديده مي شود. موقعيت خاص منطقه و قرار گرفتن آن در بخش فوقاني و محصور كوه هاي كركس، اين ناحيه را براي ايجاد قلاع نظامي و اختفا در هنگام هجوم بيگانگان مناسب ساخته است. وجود آثار مربوط به دوره ساساني و بعد از آن و نيز گويش محلي به زبان پهلوي اشكاني به همراه آداب و رسوم باقيمانده از قرون، اين دهكده را به صورت تاريخ مجسم و زنده از اعصار گذشته در آورده است.
آتشكده هارپاك، از دوران ساساني كه بنا به روايات محلي تا عهد صفويه پابرجا بوده و اينك چهار طاقي از آن باقيمانده است، استمرار معماري كهن را يادآور است. حريم چهار طاقي آتشكده در سالهاي اخير مورد تعرض قرار گرفته و بر بخش هاي شمالي و جنوبي آن بناهايي ساخته شده كه آن را در معرض زوال قرار داده است.
مسجد جامع ابيانه در نزديكي آتشكده، داراي آنچنان تاريخ با ارزشي است كه به تنهايي ديدن ابيانه را لازم مي دارد، محراب در شبستان زيرين مسجد، همراه با تزئيناتي بسيار زيبا، نفيس و منحصر به فرد است. اين محراب كه به دستور ابوجعفرمحمد فرزند علي ساخته شده، داراي كنده كاري به خط كوفي گلدار و كوفي ساده است و سوره يس در اطراف آن كنده شده است. تاريخ جمادي الاول سال 477 هجري روي محراب به چشم مي خورد. همچنين منبر مسجد، يادگاري از دوره سلجوقي سال 466 هجري است كه روي آن گل هشت پر لوتوس شبيه آنچه بر سنگ هاي تخت جمشيد از عصر هخامنشي به جاي مانده است، ديده مي شود. بناي اوليه مسجد متعلق به قرن چهارم هجري بوده و تعمير آن به وسيله مولانا محمد بها الدين در سال 772 هجري به اتمام رسيده است.
مسجد پرزله در بخش شرقي مسجد جامع بنا يافته و به عصر ايلخانيان تعلق دارد. بر در ورودي مسجد كه قديمي ترين در موجود در ابيانه است، تاريخ 701 هجري نقش بسته. اين مسجد در دو طبقه فوقاني ساخته شده و در زير آن آب انبار و پاشير قرار دارد، ارتباط طبقات مسجد از طريق پله اي مارپيچ ميسر است. بقعه امامزاده يحيي و عيسي، فرزندان امام موسي كاظم ع در جنوب شرقي مسجد جامع قرار دارد كه برخلاف اكثر ساختمان هاي روستا، داراي حياط مركزي است و آبنماي بزرگي كه از شاخه نهر روستا سيراب مي شود، در وسط آن قرار دارد. معماري اين زيارتگاه با گنبد هشت ضلعي و كاشيكاري فيروزه اي، جلوه اي زيبا در ميان بناهاي خشتي دهكده دارد. رواق حرم، منقش به كتيبه هاي زيبايي است كه اخيرا مرمت شده و ايوان جنوبي آن مشرف به تپه جنوبي ابيانه، منظره زيبايي را به وجود آورده است.
طبقات اجتماعي در ابيانه تابع طبيعت خاص آن در دهكده استقرار يافته اند، محله اعيان نشين يسمون اراضي مرغوب و مسطح پايين دست نهر را در بر گرفته و به باغ هاي ميوه در بخش شرقي دسترسي دارد، خانه ها اكثرا در اين جا از فضاي باز اختصاصي بي بهره نيستند. حال آنكه در هرده خانواده هاي كم بضاعت روستا ساكن اند كه در شيب تند دامنه تپه شمالي، دسترسي به آب و باغات بر ايشان به راحتي امكان پذير نيست. بخش مياني ابيانه در اختيار طبقه متوسط است و خانه ها در شيب ملايم تري ساخته شده، محله پل در واقع رابط بين دو محله ديگر دهكده است.
كاربرد مصالح بومي و اصول ساخت و ساز در ابيانه نيز تابع همين الگوي اقتصادي - اجتماعي روستا است. اگر چه سازه كلي و قديمي بناها از خشت خام و تيرك هاي چوبي شكل گرفته، اخيرا كاربرد آجر و گچ و استفاده از تيرهاي فولادي به عنوان ستون و سقف و نيز بكارگيري پنجره هاي فلزي به ويژه در خارج از بافت قديمي توسط اعيان دهكده نيز باب شده است.
نماي ساختمان ها در قالب بافت داراي پوششي از گل رس سرخ رنگ مخلوط با كاه است كه معدن آن در اطراف روستا است و اندود ارزانقيمت و در عين حال زيبايي براي بناها به دست داده است.
آنچه در ظاهر ديده مي شود معماري زيبا و گلگوني است كه بر شيب ملايم كوهي پرصلابت و خاكستري رنگ و در ميان درّه اي سرسبز قرار دارد و يكي از جذاب ترين محيط هاي مصنوع بشر را پديد آورده و آنچه در بدنه و درون آن حجم است، منظرگه انواع هنرهاي زيباست، از گچبري تا كنده كاري روي چوب و گره چيني تا حفاظ ها، نرده ها، درها و پنجره هاي مشبك و ارُسي ها و آب چكان ها و نيز ارتباطات سنجيده بين فضا هاي داخلي با مقياس هاي ظريف انساني كه آدمي را به تفكر وامي دارد.
ابيانه گوهري است يكتا كه در دل صخره هاي سخت، پنهان است و نگيني است سليماني كه رهگذران را به سحر مي كشاند. در اينجا فقط معماري و هنر نيست كه انسان را مجذوب مي كند، بلكه وقتي مي شنويم كه ابيانه با چه افتخار و سرسختي در حفظ اصالت هاي خود كوشيده و ميراث پرارزش خود را از تاراج زمان مصون داشته است، به هشياري و آگاهي و تعالي اين مردمان پاكدل بيش از پيش پي مي بريم.
متاسفانه ابيانه به تدريج از سكنه خالي شده است. وجود بيش از هزار واحد مسكوني در روستا گواه بر اين دارد كه روزگاري نه چندان دور جمعيتي چندين برابر جمعيت فعلي در ابيانه سكونت داشته و امروزه اين جمعيت به 500 نفر يا كمتر تقليل يافته است. علل مهاجرت بي وقفه روستاييان ابيانه به شهرها همان هاست كه باعث تخليه تدريجي ساير روستاهاي كشور شده و آنچه بر جاي مانده با گذشت يك نسل از ميان خواهد رفت. ساكنان ابيانه اينك، يا مردان و زنان كهنسالي هستند كه به زمين آبا و اجداد شان دلبستگي دارند يا تعدادي محدود نيروي كار فصلي اند كه براي ملاكين ده در باغات و اراضي كار مي كنند. بافت قالي و قاليچه مشهور به نقش ابيانه كه در ساليان دور رونق زياد داشته، به كلي متروك شده و و دامداري تقريبا ديگر شغل محسوب نمي شود. اگر چه وجود مراتع و آب فراوان بهترين امكان پرورش دام را مهيا مي كند. وضع اقتصادي و معيشت ساكنان در سطح نازل بوده و اكثرا فقر حاكم است.
ابيانه زيبا، زنده است ولي تنهاست. براي نجات و حفظ اين موجود با شعور و ارزشمند فردا بسيار دير است. امروزه هر گونه برنامه ريزي و تلاش جهت بهبود وضعيت معيشتي و احياي اقتصادي اين روستا مي تواند علاوه بر نجات آن، ابيانه را به پژوهشكده و منظرگاه مشتاقان هنر و فرهنگ ايران مبدل سازد. ابيانه بدون روح زندگي و حضور انسان،همچون ارگ بم ساليان ديگر است.

ميان گستره
ازرا استولر عكاسي كه با جادوي عكاسي اش، معماران مدرن را پرآوازه ساخت...
در رثاي يك عكاس معماري 
024507.jpg
نينا شاهرخي- ازرا استولر ، عكاسي است كه بهترين عكس هاي معماري قرن بيستم را با دلسوزي و درك درست از محيط مصنوع گرفته است؛ عكس هاي يادماني بناهاي طراحان مشهور او براي نسل بعد به يادگار مانده است.
عكس هاي معروف سياه و سفيد او كه جزو بهترين عكس هاي معماري هستند كه به طور پيوسته تجديد چاپ شده اند، نقش اساسي و مهمي را در شكل دادن قواعد كلي معماري مدرن ايفا كرده اند. لودوينگ ميز وندروه، فرنك لويد رايت، لوئي كان، كنزو تانگه و بسياري ديگر از استولر درخواست كرده بودند از بناهايشان عكس بگيرد و فيليپ جانسون يك بار گفته بود: هيچ بناي مدرني كامل نيست مگر اينكه استولريزه شود ! يا به وسيله استولر عكس آن گرفته شود.
از ديد معماران، استولر چندين برابر ساير عكاسان براي عكس هايش وقت مي گذاشت. او عكس ها را با جزئياتي كه گرفتنشان زحمت بسيار داشت، با دقت و وسواس زيادي مي گرفت. استولر گاهي از سايت، بارها قبل از عكاسي ديدن مي كرد تا ببيند نور چگونه در ساعات مختلف روز بر آن تاثير مي گذارد.
عكس هاي او از نظر گرافيكي بسيار قوي و همراه با تضاد شديدي بين نور و سايه بودند. بعد از سال ها ملاحظه و دقت نظر فهميده بود كه سايه چگونه مي تواند به بهترين وجه فرم بنا را در حين آشكار كردن بافت آن، نمايش دهد. او ساعت ها براي پيدا كردن بهترين زوايا براي عكس گرفتن وقت مي گذاشت و گاهي دياگرام هاي خاص خودش را ترسيم مي كرد تا مطمئن شود كه براي دوربين، محل دقيقي را كه ماهيت بنا را به بهترين صورت نشان مي دهد انتخاب كرده است.
عكس هاي او از فرودگاه دالز در ويرجينيا اثر معمار فنلاندي ارو سارنين، يك نمونه كلاسيك از ادراك زيركانه اوست؛ بنا از يك جاده پيچ خورده كه زير آسماني از ابرهاي در حال گذر قرار دارد در زمان اسرار آميز گرگ و ميش عكسبرداري شده است، در زماني كه آسمان وضعيتي برافروخته و تاريك و روشن دارد. نورهايي، استخوانبندي وسيع بنا را از پائين نوراني و آنها را تبديل به بال هاي پرنده اي در حال پرواز كرده اند؛ در حالي كه برج مراقبت همانند يك نگهبان در گوشه ايستاده و گردنبندي از نور قسمت بالايي آن را در بر گرفته است.
اما شايد علاوه بر وسواس استولر در عكاسي براي معماران اين مساله كه او در مدرسه معماري تحصيل كرده بود اهميت ديگري داشت؛ مدرسه معماري، جايي كه استولر را مجذوب درس هاي ويترويوس كرده بود. بناها آشكارا او را هم از نظر ذهني و هم بصري تحت تاثير قرار مي دادند. استولر در 16 مي ۱۹۱۵ در شيكاگو متولد شد؛ در جواني شيفته ترسيمات فني شد و همين شيفتگي زمينه اي را براي تحصيل او در طراحي صنعتي دانشگاه نيويورك و سپس عكاسي فراهم كرد. در اوايل دهه 40 براي عكاس معروف آن دوره پل استرند در شركت مديريت اضطراري مشغول به فعاليت شد. موفقيت هاي او به خاطر توانايي اش در ترغيب بيننده به درك زيبايي شناسانه فضايي كه او نمايش مي داد، ادامه يافت. در طول سالهاي 1950، 1960 و 1970، استولر از بسياري از بناهاي مشهور در آمريكا و چندين بناي مشهور خارج از آمريكا عكاسي كرد. همانند هنرمندان دوره رنسانس كه كارهاي قلمزني شده از نقاشي هايشان مي ساختند تا بر شهرت خود بيفزايند، معماران قرن بيستم نيز به خاطر كارهايشان همكاري بسيار نزديكي با عكاسان داشتند. علاوه بر اين ژورنال ها، مجلات و كتاب ها نقش بسيار مهمي در مطرح كردن كارهاي يك معمار به همكاران حرفه اي اش، مشتريان و مردم جامعه بازي مي كردند و به همين دليل معماران به عكس هاي خوب و واضحي از بناهايشان براي اهداف تبليغاتي و همچنين پيشرفت خود نيازمند بودند. استولر مدال طلاي انستيتوي معماران آمريكا را در سال 1961 به عنوان اولين معماري كه مفتخر به كسب چنين عنواني مي شود، به خود اختصاص داد. آژانس عكاسي  كه استولر با نام استو پايه گذاري كرد، كارهاي او را همانند ساير عكاسان مشهور معماري به نمايش مي گذارد. جادوي عكاسي او را مي توان به وضوح در نا اميدي و دلسردي معماران و دانشجويان پس از مشاهده بناهاي واقعي كه در عكس هاي او ديده بودند، دريافت!
ازرا استولر چندي پيش در 29 اكتبر 2004 در سن 89 سالگي، چشم از جهان فروبست.

معرفي بنا
مكاني عظيم در بين آسمان و دريا و زمين 
زيارتگاه پادره پيو
024513.jpg
مشخصات پروژه:
فضاي زيارتگاه كليسا : 6000 متر مربع 
فضاي محوطه خارجي: 9000 متر مربع 
سطح مسقف مسي: 19500 متر مربع 
آغاز پروژه: سال 1993
اتمام پروژه: جولاي 2004
كارفرما: استانداري منطقه
آرشيتكت: كارگاه ساختمان سازي رنتزو پيانو S.R.L
فريبرز سرتنگستاني- رنتزو پيانو: من تمام تلاش خود را كردم كه فضا و مكاني چنين عظيم را چنان سازماندهي كنم كه نگاه هاي خيره بازديد كنندگان در بين آسمان و دريا و زمين محو شود....
اين كليساي تازه افتتاح شده ميزبان خيل عظيمي از مسافراني خواهد بود كه از مكاني ديدن مي  كنند كه مدت ها محل زندگي سنت پادره پيو بوده است؛ بازديد كنندگان به سوي يك محوطه شيب دار راهنمايي مي شوند كه درطول يك جاده مستقيم و طولاني قرار دارد و در دو طرف اين جاده منطقه اي سر سبز به صورت پله اي و شيبدار واقع شده است. اين جاده طوري طراحي شده است كه طاق ورودي را به كليسا و به چهار راه بزرگي متصل مي كند، چهار راهي 40 متري به عنوان ورودي اصلي.
حجمي حلزوني شكل و عظيم، عبادت كنندگان را در بر مي گيرد كه چار چوب آن را سه ربع يك دايره كه شعاع آن با نظم خاصي كاهش يافته تشكيل داده است؛ جنس اين سه ربع طوري انتخاب شده است كه بتواند سادگي و البته استحكام را به ناظران القا كند. لايه هاي سقف با پوشش پيش ساخته مسي به پايان مي  رسند. طاق هاي محوطه داخلي از مركز قطاع هاي دواير اشاره شده آغاز شده، به محل محراب منتهي مي شوند. منطقه اي كه با سه قطاع دايره محصور شده، راس يك ميدان سه گوش را تشكيل مي  دهد كه داراي شيبي نسبي است، پنجره اي عظيم، با شيشه هاي رنگي در طاق تعبيه شده است كه باعث نفوذ نور به داخل كليسا مي شود. پياده رو از همان قطعه سنگ هايي پوشانده شده كه در طاق ها به كار رفته است. محوطه جلوي كليسا گنجايشي تا 30 هزار نفر را داشته، كه به علت ارتباط بي حايلي كه بين درون كليسا و محوطه جلوي آن وجود دارد، عبادت كنندگان و بازديد كنندگان مي توانند با حضور در اين محل در مراسم شركت كنند، همچنين سردابه، عبادتگاه ها، اتاق هاي اعتراف و حتي اتاق هاي حوادث غير مترقبه در فضاي 11 هزار متر مربعي زير زمين تعبيه شده است. استفاده از سطح هاي مسي پيش ساخته از يك طرف كارايي استفاده در ساختمان ها را به عنوان يك فرآيند صنعتي دارد و از سوي ديگر با تزئين يا رنگ كردن يا هر گونه فرآيندي روي سطح مسي ويژگي مس بودن حفظ خواهد شد بدون اينكه خطر زنگ زدگي سطح مسي را تهديد كند ، اين درست همان طرحي است كه در سقف هاي پر جلال سبز رنگ و البته از پيش ساخته شده كليسا به كار رفته است.

بهشتي بدون سقف براي تنديس هاي مدرن!
024504.jpg
سيما هاشمي نيا - مجموعه نيشر Nasher با بيش از 300 اثر، از مهمترين مجموعه هاي شخصي مجسمه هاي مدرن است؛ تحقق روياي ايجاد يك موزه در فضاي باز بدون پوشش سقف به عنوان محيطي آرام و دنج براي به نمايش گذاردن و تفكر در هنر و طبيعت.
اين مركز با طراحي رنتسو پيانو و پيتر واكر در قلب منطقه هنري شهر دالاس در مركز خط آسمان شهر واقع شده و از معدود مراكزي در جهان است كه به نمايش، بررسي، مطالعه و نگهداري مجسمه هاي مدرن اختصاص يافته است.
موزه شامل محوطه اي براي مجسمه سازي در فضاي باز، ديواره هاي سنگي، پياده راه، استخر، درختاني پراكنده و چمنزاري كوچك است و تقريبا داراي 20 مجسمه بزرگ بوده، سقف گالري ها طبق ايده موزه بدون سقف، به صورت سقف شيشه اي طاق ضربي شكل است كه به وسيله ميله هاي فولادي باريك ضدزنگي از بالا آويزان شده و مهار مي شوند. قالب آلومينيومي ضدآفتاب، تمهيدي ابتكاري در تامين روشنايي گالري ها است كه صرفا براي اين پروژه طراحي شده است. به اين ترتيب كه به صورت معلق بالاي سقف شيشه اي قرار مي گيرد و نور طبيعي وارد شده به گالري را كنترل مي كند و نياز به روشنايي مصنوعي طولاني مدت را از بين مي برد.

اتوبيوگرافي براي يك طراح
024516.jpg
كريستوفر هيوم منتقد معماري و شهر سازي تورنتو استار در مقاله اي كه اخيرا با عنوان ساختاري بر پايه احساس در مورد معمار خبرساز دنيل ليبسكيند منتشر كرده، در كنار توصيف روحيات معمار به كتاب اخير وي با عنوان Breaking Ground زمين خردكننده مي پردازد.
كتاب ليبسكيند كه يك اتوبيوگرافي است، نوشته اي است پيرامون كودكي دنيل در هلند، مهاجرت او بهآمريكا و ناگفته هايي بسيار در مورد طرح برنده مركز تجارت جهاني و درگيري هاي وي با كارفرما....
به نظر مي رسد بعد از ماجراهاي عجيب در مورد طرح مركز تجارت جهاني و كشيده شدن اين ماجرا ها به دادگاه هاي متعدد، ليبسكيند كه همواره از مزاياي وسايل ارتباط جمعي در كسب شهرت و تداوم آن بهره جسته، اين بار نيز با اين كتاب قصد دارد افكار عمومي را به سوي خود متوجه كرده، حتي شده اندكي از بار اين فشار ها بكاهد.
جالب اينجاست هيوم نيز با نگاه مثبت خود سعي دارد طرح هاي ليبسكيند را به نوعي بيان كننده درد ها و رنج ها، خلاء هاي زندگي انساني و زنده كننده خاطرات گذشتگان معرفي كند. به رغم اين نوع نگاه به آثار معمار، بسياري از منتقدان عمده موفقيت ليبسكيند را مديون ارتباطات خاص وي و خانواده همسرش مي دانند!

نگاه منتقد
ما در كجاي زمين ايستاده  ايم 
جنيتو برونو از مرمت مسجد امام و موزه ايران باستان مي گويد...
بهرام هوشيار يوسفي 
روز دوشنبه 2 آذر كنفرانسي با عنوان مرمت آثار تاريخي با حضور پرفسور جنيتو برونو استاد شرق شناسي دانشگاه ناپل ايتاليا و معاون سفير كبير محترم ايتاليا در دانشگاه سوره برگزار شد....
اگر بپذيريم- و البته مي   پذيريم- اين موضوع خيلي خوب است كه دانشجويان ايراني هر سال در مسابقات طراحي بتن گوي سبقت را از همرديفانشان در بزرگترين دانشگاه هاي جهان مي ربايند و نيز اگر قبول كنيم- و البته قبول مي كنيم-بسيار افتخار آميز است كه جوانان ما در پيشرفته ترين مسابقات ساخت روبات همواره در سكو جاي مي گيرند و اين را هم در دفتر افتخارات ملي مان ثبت كنيم - كه ثبت مي كنيم- كه ما ايراني ها در المپياد هاي علمي همواره مطرح هستيم و ... بايد اين را هم بپذيريم- شايد پذيرش اين يكي كمي به غرور ملي مان بر بخورد! اگر حدود نيم قرن باشد كه مساجد و موزه هايمان را ديگران برايمان بازسازي و مرمت مي كنند و اگر در مذهبي ترين و ملي ترين كانون هاي تجسم زاد بوم ايران غير ايراني ها حال از هر قماش و هر دليل در مصدر امور قرار گرفته اند، اين اگر نگوييم ننگ ملي، دست كم غمي است بس بزرگ...!
زماني كه از زبان يك ايتاليايي اين جمله را مي شنويم كه در قسمت ايراني پروژه - [مرمت موزه ايران باستان] از رئيس موزه ايران باستان تا تيم باستان شناسي و تيم معماري كمك گرفته خواهد شد...، بد نيست كمي بايستيم، به گذشته بنگريم، رو به آينده نگاهي بيندازيم و ببينيم چشيدن طعم گرفتن قول از يك خارجي براي شركت دادنمان در آنچه از آن ماست چقدر تلخ است... به راستي چه كسي در اين زمينه پاسخگوست؟!
عجيب است؛ ما سالهاست قرارداد مونتاژ اتومبيل امضا مي كنيم، هنوز با افتخار در نمايندگي هاي متوسط ترين دانشگاه هاي خارجي ثبت نام مي كنيم، هنوز با حضور داوران خارجي به فعاليت هاي فرهنگي مان مشروعيت مي دهيم و ... و البته هنوز مسجد امام اصفهان را مي دهيم تا خارجي ها برايمان مرمت كنند....
نمي دانم بگويم يادش بخير يا نه؟ 30 سال پيش در مسجد جامع اصفهان پرفسور شراتو ايتاليايي يكي از عظيم ترين مساجد جهان را مرمت مي  كرد، امروز پرفسور برونو باز هم ايتاليايي يكي ديگر از افتخارات مذهبي جهان مسجد امام اصفهان را مرمت مي  كند و طرحي نو براي موزه ملي ايران باستان ما در مي  اندازد و فردا ...؟! اين ديگر اسمش انتقال تكنولوژي نيست، اين ديگر اسمش تعامل نيست، اين حتي گفت وگوي تمدن ها هم نيست ... شايد بايد اسمي جديد براي اين نوع رويكرد انتخاب كرد ....
در هر حال دوستان خارجي ما ! كار خودشان را مي كنند و البته افتخاراتي عملي را بر سياهه افتخارات ملي شان مي افزايند و البته نبايد انتظار داشت كه آنها حتي اگر برايشان هزينه هم داشته باشد از اين فرصت هاي فرهنگي چشم بپوشند، ولي كساني هستند كه مردم از آنها انتظار دارند .... ديگر 70 سال پيش نيست كه پل ها و تونل هايمان را آلماني ها بسازند، موزه ها و دانشگاه هايمان را فرانسوي ها و روند انديشه و مديريتمان را .... بد نيست كمي بايستيم، به گذشته بنگريم و رو به آينده نگاهي بيندازيم... ما در كجاي زمين ايستاده  ايم؟!

برنده پيش از اعلام نتايج...!
024510.jpg
گروه اتريشي كوپ هيمل بلاو Coop Himmelblau را بدون اغراق مي توان - به خصوص در دهه اخير- يكي از موفق ترين گروه هاي فعال در زمينه معماري پيشرو در جهان دانست؛ خاطره شيرين حضور اين معماران اتريشي در كنار محمدرضا جودت براي شركت در رقابت آتي سنتر كه با موفقيتي نسبي نيز همراه بود، شايد هرگز فراموش نشود.
هم اكنون بانك مركزي اروپا در گيرو دار انتخاب طرحي از ميان شركت كنندگان يك رقابت بين المللي براي طراحي دفتر مركزي خود در فرانكفورت است؛ هر چند طرح كوپ هيمل بلاو كمي بلند پروازانه به نظر مي رسد ولي آنچه غيرقابل انكار است، موفقيت اين گروه در تمامي آثار ساخته شده شان تا به حال است.
مديران بانك مركزي اروپا انتظار دارند طرح منتخب به طور سمبليك، بيان كننده قدرت اروپا از يك سو و اهميت و اعتبار يورو به عنوان ارز واحد اروپايي باشد؛ به نظر مي  رسد طرح كوپ هيمل بلاو با توجه به افكار عمومي، در اين رويكرد به رغم هزينه هاي بيشتري كه به كارفرما تحميل خواهد كرد، بهترين انتخاب باشد.
ولف پريكس Wolf D. Prix يكي از معماران كوپ هيمل بلاو با اظهار اعتماد به انتخاب طرحي شاخص و تاثير گذار از طرف كارفرما به جاي طرحي ارزان و محافظه كار، پيشاپيش گروه خود را در اين رقابت برنده مي داند.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
محيط زيست
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  محيط زيست  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |