عوامل غيرمادي نيز در ايجاد تحول بسيار مهم و حياتي هستند.آگوست كنت عامل تحول جامعه را فكر و ذهن بشر مي دانست. از جمله مهم ترين مكانيزم هاي تأثيرگذار بر تحول، دين و مذهب است. به نظر وبر، باورها و اعتقادات مستقل هستند و مي توانند بر عوامل مادي و ساختار هاي اقتصادي تأثير بگذارند و از طرف ديگر از اين عوامل تأثير بپذيرند
موسي شعبانپور پيچا
شماره پيشين مقاله حاضر به مهم ترين مؤلفه هاي بحران در نظريه كوئينسي رايت پرداخت. در تعريف بحران، اشاره به وضعيتي شد كه در اثر بروز يك حادثه غيرمترقبه دگرگون مي شود. كوئينسي مؤلفه هاي بحراني كه به جنگ منجر مي شود را در چهار بخش عمده ۱- تحول دانش فني يا تكنولوژي ۲- حقوق و قوانين مربوط به پيشگيري و هدايت جنگ ۳- تشكيلات اجتماعي، ملي، بومي، قومي و بين المللي ۴- افكار عمومي، خلاصه كرد. وي در اين باره به ارتباط جنگ با صنعت و تكنيك هاي جديد صنعتي براساس منافع صاحبان صنايع، حق كشورها در توسل به جنگ براي دفاع مشروع و حق تعيين سرنوشت، ارتباط ميان سازمان هاي بين المللي مانند سازمان ملل متحد و تشكيلات اجتماعي با جنگ و ارتباط افكار عمومي با ارزش ها و نحوه واكنش جمعي آنان در برابر بحران ها و هدايت آنها اشاره كرد. در بخش پاياني مقاله، نقد نظرات كوئينسي درباره بحران و تحول در چارچوب تحليل سيستمي و ساختاري پارسونز از نظرتان مي گذرد.
نقد نظرات كوئينسي رايت
درباره چهار مولفه بحراني كه به اعتقاد رايت منجر به جنگ مي شود بايد ۲ نكته را در نظر داشت:
الف: اين مولفه ها را بايد به طور هماهنگ و جمعي در نظر گرفت نه به طور جداگانه و انتزاعي.
ب: عوامل ديگري نيز مهم و حياتي هستند كه كوئينسي رايت آنان را مورد لحاظ قرار نداده است. وي به مسايلي چون شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشورها نظير مسأله اختلافات مرزي، طبقه اي و قومي و هويت جويي نژادي و مذهبي؛ نفوذ و يا دخالت و كسب منافع كشورهاي قدرتمند در ايجاد بحران؛ عوامل فردي بازيگران و رهبران جوامع؛ موضوعات مهمي چون ارتباطات جهاني و جهاني شدن؛ شرايط جمعيتي و اخلاقي؛ افزايش توقعات و انتظارات مردم جنوب از دولت متبوع شان؛ نابرابري بين كشورهاي شمال (قوي) و جنوب (داراي قدرت هاي ضعيف)؛ موقعيت منحصر به فرد نقاط استراتژيكي؛ عوامل ثابت ژئوپلتيكي (خاك، وسعت سرزمين و...)؛ ميزان تحقق آزادي و دموكراسي در كشورها و... اشاره اي نداشته است.
مولفه هاي بحران و تحليل سيستمي و ساختاري
عوامل و مولفه هاي بحران، بسيار متنوع و مختلف اند. هريك از صاحبنظران طبقه بندي خاصي در اين زمينه ارائه داده اند.به طور كل با استفاده از يك ديدگاه منسجم، مي توان اين مولفه ها را به عوامل مادي و عوامل غيرمادي و هر كدام را به لحاظ دروني و بيروني بودن تقسيم و به لحاظ ساخت گرايي (Structuralism) آن را تحليل كرد.
تئوري سيستمي و ساخت گرايي به تبيين يك سلسله از پديده هايي مي پردازد كه در روابط بين متغيرهاي مستقل و وابسته در تعامل قرار مي گيرند. در اين رابطه، تغيير و دگرگوني در يك يا چند متغير باعث مي شود كه نظم متغير هاي ديگري در هم بريزد.از نظر تالكوت پارسونز عناصر يك سيستم هر كدام بر يكديگر اثر متقابل دارند و تغيير در يكي از آنها، باعث تغيير بقيه عناصر مي گردد. برخورد سيستمي در مطالعه روابط بين المللي، براي درك رخدادها و شرايط بر هم زننده نظم و ارزيابي نيروها و عوامل همگرا و واگرا و در نهايت مطالعه وضعيت گوناگون و فراگردهايي كه منجر به جنگ يا صلح در روابط پيچيده جهاني مي شود، روش آسان و مناسب به شمار مي رود.همان طور كه گفته شد به جاي نظريه كوئينسي رايت، عوامل موجده بحران را به لحاظ سيستمي يا ساخت گرايي مي توان چنين نشان داد.
۱- عوامل مادي تأثيرگذار بر «تحول»
برخي از جامعه شناسان و متفكران اجتماعي و فلاسفه، عامل نهايي و مسلط در دگرگوني پديده هاي اجتماعي (مثل جنگ) را مادي مي دانند. عوامل مادي در نظر آنها مي تواند مختلف و متنوع باشد. برخي از اين عوامل عبارتند از: ساختار اقتصادي توليد (در نظر كارل ماركس ، تكنولوژي (در نظر وبلن ، مورگان و اگبرن) و محيط طبيعي و جغرافيايي در نظر (راتزل و ابن خلدون).
اگر با اين ديدگاه، عوامل مؤثر بر ايجاد «تحول»، تحليل شود ايده اصلي اين ديدگاه چنين خواهد بود:
الف: عوامل دروني- مادي
في المثل عوامل ژئوپلتيكي (مثل فضا، سرزمين، وسعت خاك، سلسله كوه ها و منابع طبيعي و جمعيت)؛ اختلافات قومي و نژادي؛ افزايش توقعات و انتظارات، انفجار جمعيتي خصوصاً در كشورهاي جهان سوم.
ب: عوامل دروني- غيرمادي
عواملي چون نهادهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي؛ نوع ايدئولوژي حاكم؛ حمايت افكار عمومي از سياست هاي خارجي كشور.
۲- عوامل غيرمادي تأثيرگذار بر «تحول»
عوامل غيرمادي نيز در ايجاد «تحول» بسيار مهم و حياتي هستند. آگوست كنت عامل تحول جامعه را فكر و ذهن بشر مي دانست. از جمله مهم ترين مكانيزم هاي تأثيرگذار بر «تحول»، دين و مذهب است. به نظر وبر، باورها و اعتقادات مستقل هستند و مي توانند بر عوامل مادي و ساختار هاي اقتصادي تأثير گذارند و از طرف ديگر؛ از اين عوامل تأثير پذيرند.
الف: عوامل بيروني- غيرمادي
عوامل غيرمادي- دروني مي تواند جنبه هاي متنوعي را به خود بگيرد: تبليغات رسانه اي و امپرياليسم خبري؛ تهاجم فرهنگي؛ اختلاف قومي و مذهبي، ورود ارزش هاي مدرن به جوامع سنتي و تعارض اين ارزش ها با ارزش هاي سنتي.
ب: عوامل بيروني- غيرمادي
تهديدات نظامي و محاصره هسته اي، نابرابري كشورهاي قوي و ضعيف (جنوب و شمال) ،جهاني شدن، ورود تكنولوژي هاي پيشرفته از قدرت هاي قوي و كاربرد آن.در كنار عوامل سياسي، نظامي، اجتماعي و اقتصادي، بايد عوامل فردي و رواني را نيز در نظر داشت. اين عوامل عبارتند از: جاه طلبي، سلطه جويي و نام آوري و عقده هاي شخصي، خودكامگي و استعداد فردي.
نتيجه گيري
كوئينسي رايت برخي از عوامل مادي و نيز عوامل غيرمادي و فردي و رواني را از نظر دور داشته است. في المثل شرايط اقتصادي بين المللي (اقتصاد جهاني) و وضعيت اقتصادي ملي عامل مهمي در ايجاد يا تخفيف تحول ها است كه وي از آن غفلت ورزيده است. شركت هاي بين المللي توليدات تسليحاتي معمولاً به اختلافات و تحول ها دامن مي زنند تا زمينه فروش سلاح ها را فراهم آورند. اختلافات مرزي معمولاً مسبب خيلي از تحول هاي سياسي و نظامي بوده است.عوامل غيرمادي كه سبب اصلي جنگ ها در طول تاريخ بوده است شامل عوامل نژادي، قومي و مذهبي است.همچنين عوامل فردي كه به شخصيت رهبران مي پردازد، عامل مهمي در تحقق «تحول» يا حل آن به شمار مي رود. براي دستيابي به يك تئوري در ترسيم مولفه هاي بحران، نياز به رويكرد منسجمي چون رويكرد سيستمي- ساختي مي رود تا ميزان تأثيرگذاري هر يك را مشخص سازيم اما بايد دانست:
اولا: اين عوامل (مادي، غيرمادي و فردي) را در ارتباط تنگاتنگ ببينيم (ديدگاه كل گرايانه) و اثر متقابل هر يك را بر ديگر متغيرها بسنجيم.
ثانياً: نقش و جايگاه هر يك از متغيرها ي تأثيرگذار را به طور دقيق روشن كنيم؛ برخي متغيرها در روابط علي كاذبند (روابط كاذب گونه تأثير يك متغير بر ديگري)؛ يا پنهانند (متغيرهايي كه كاركرد و عملكرد آنها بعداً آشكار مي شود) و يا متغيرهاي واسطه اي اند (نقش واسطه بين متغيرها را بازي مي كنند). لذا اين متغيرها، محقق را از دستيابي به نتيجه واقعي دور مي سازند و باعث تحليل نادرست از واقعيت ها مي شوند.
منابع و مآخذ:
۱- گيدنز، آنتوني؛ جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران، نشر ني، ،۱۳۷۴ چاپ دوم.
۲- توسلي، غلام عباس؛ نظريه هاي جامعه شناسي، تهران، انتشارات سمت، ،۱۳۷۱ چاپ سوم.
۳- كاظمي، علي اصغر؛ روابط بين الملل در تئوري و در عمل، نشر قومس ،۱۳۷۳ چاپ سوم.