يك گاز راننده كاميون كافي است تا ديوارها آوار شوند و اتاقك درنظرگرفته شده ويران شود. اتاق و ديوارها برسرتيرچراغ برق فرود مي آيند وهمه چيز روي هم خراب مي شود
اعضاي جمعيت هلال احمر با دقت خاصي مجروحان را با برانكارد به آمبولانس ها انتقال مي دهند. آمبولانس ها آژيركشان منتظر مجروحان هستند.
ليلا درخشان
كاميوني به يك ساختمان تكيه داده است و يك تير چراغ برق و كيوسك تلفن و چند خودروي اوراقي در محل چيده شده است، در گوشه اي ديگر چادرهاي بهزيستي به چشم مي خورد.
فضا به عكس هاي بعد از زلزله مي ماند، زلزله اي خود ساخته. ضلع شرقي زندان قصر، محل برگزاري مانور زلزله منطقه 7 شهرداري تهران است. فضا تداعي كننده صحنه هاي آماده فيلم برداري فيلم هاي حادثه اي است و حس ماجراجويي و هيجان در آن قابل لمس است. دانش آموزان پسر با هيجان واردجايگاه مدعوين مي شوند. دورتا دور سايت پلاكاردهاي مختلفي نصب شده است: خونسردي اولين گام در برخورد با حوادث است، جمعيت هلال احمر استان تهران در لحظات حادثه با شماست.
تا اعلام زلزله به صورت همزمان در سرتاسر مناطق تهران توسط مديريت بحران به رياست شهرداري تهران بايد انتظاري آغشته به سرما را تحمل كرد.
يك، دو، سه؛ زلزله
يك گاز راننده كاميون كافي است تا ديوارها آوار شوند و اتاقك در نظر گرفته شده ويران شود. اتاق و ديوارها بر سر تير چراغ برق فرود مي آيند و همه چيز روي هم خراب مي شود.
شيرهاي گاز هم از اين ويراني دور نيستند و با حضورشان شعله هاي آتش زبانه مي كشد. اوضاع نا بسامان است و زمان آن رسيده سرعت عمل خود را تست كنيم. نمايش آغاز شده و حالا نوبت ارگان هاست.
شهردار منطقه با ارگان ها تماس مي گيرد: زلزله آمده.
لحظه اي بعد لودر كپه خاك را به سرعت صاف و زمينه را براي ورود ماشين هاي آتش نشاني مهيا مي كند. صداي آژير اين ماشين ها تمام منطقه را فرا مي گيرد. طوري كه ساكنان اين منطقه از در و ديوار و از پشت بام براي سر درآوردن از ماجرا به تماشا مي آيند. مسوولان آتش نشاني شيلنگ هاي آب را به سرعت بيرون مي آورند، اما يك شيلنگ به چرخ هاي لودر مي پيچد و چيزي نمانده كه حادثه واقعي به بار بيايد كه با سروصداي ماموران و اطلاع به راننده لودر جلوي اين حادثه گرفته مي شود! بالاخره ماموران موفق مي شوند شعله هاي آتش را در نطفه خفه كنند.
دقايقي نمي گذرد كه چند وانت متعلق به شركت مخابرات با سرعت و مانوري كه از قواره اين نوع ماشين خارج است وارد عمل مي شود. آنها به سرعت مشغول تعمير پايه هاي سقوط كرده برق و كيوسك تلفن عمومي افقي مي شوند. در پس زمينه اين فضا صداي هليكوپتر در آسمان مي پيچد. اين براي جدي تر شدن مانور ضروري است.
ماموران پليس راهنمايي و رانندگي و بسيجيان سعي در متفرق كردن افراد از محل حادثه دارند. ديواري انساني از بسيجيان تشكيل مي شود، اگرچه زلزله واقعا جدي نيست.
اما در سناريوي مانور زلزله منطقه 7 چند نفر زخمي هم در نظر گرفته شده است. 4-3 دختر جوان و چند مرد مسن و 3-2 بچه قد و نيم قد. اما جالب اين بود كه تمامي اين افراد ملبس به قديمي ترين و كهنه ترين لباس هاي ممكن بودند!
به هر حال زخمي ها در كنار آوار به صورت افقي خوابانده مي شوند، به طرز غيرمنتظره اي ورود سه سگ با صاحبانشان فضا را سينمايي تر مي كنند، اما پيش بيني نكردن جايي براي جست وجوي مجروحان و اجساد فرضي از كار بردي نشدن اين شيوه تجسس حكايت داشت. اعضاي جمعيت هلال احمر با دقت خاصي مجروحان را با برانكارد به آمبولانس ها انتقال مي دهند. آمبولانس ها آژيركشان منتظر مجروحان هستند. كمي آن طرف تر در ضلع غربي ميدان چادرهاي جمعيت هلال احمر برپا مي شوند و آمبولانس با سرعت خاصي مجروحان را به چادرها منتقل مي كند. از ظاهر امر پيداست كه اين كار هم با سرعت تمام و با آمادگي كامل انجام مي شود. صرفنظر از وضعيت بعدي مجروحان مي بينيم كه شركت مخابرات و گاز و آتش نشاني كارشان را با موفقيت به پايان رسانده اند، ضمن اينكه سازمان بازيافت هم با دقت هرچه تمام تر مشغول جمع آوري مواد زايد است، حالا نوبت جرثقيل ها و لودرهاست كه عمليات خاك برداري را انجام دهند. اما نكته جالب اين است كه لودر در حالي آماده زير و رو كردن آوارها مي شود كه هلال احمر كار كاوش اجساد را تمام نكرده! شخصي با لباس فرم هلال احمر اسپري به دست مي دود و علامت ك - ه را روي ديوار مي كشد به اين معنا كه: كاوش شد- هلال احمر. لحظه اي بعد لودر خانه هاي خراب شده و ماشين هاي له شده را در گوشه اي جمع مي كند. بعد از اين مرحله، نوبت شهردار تهران است كه نماينده سازمان هاي مربوطه را فرا بخواند و گزارش كارشان را بگيرد. آخرين سازمان، سازمان بهزيستي است تا به روح و روان افراد آسيب ديده توجه كند. بچه هاي زلزله ديده بنابر توصيه مسوولان بهزيستي گريه مي كنند، اما مدد كاران آنها را مورد محبت قرار داده و انواع اسباب بازي و وسايل سرگرمي را به آنها مي دهند.
مانورآغازي براي بالا بردن ضريب خطر پذيري بود و ما مي توانيم اميدوارباشيم كه تا وجود خطر آستانه خطر پذيريمان به درجه آمادگي كشورهايي توسعه يافته برسد
از مانور زلزله منطقه 7 تنها سر و صداي دانش آموزان و سوت و كف آنها باقي مانده است. شهردار در نهايت از تمامي ارگان هايي كه در اين مانور شركت داشته تشكر مي كند و جاي اميدواري مي ماند كه سازمان هاي مختلف كم كم دارند به چيزي به نام زلزله فكر مي كنند، گرچه تا نزديك شدن به عمل درست، راهي دراز باقي مانده است.
مهندس حسين صادقي شهردار منطقه 7 در مورد هدف از برگزاري اين مانور مي گويد: هدف اصلي اين است كه به مردم اعلام خطر كنيم احتمال وقوع چنين حوادثي وجود دارد، ضمن اينكه به مردم اين اطمينان خاطر را بدهيم كه دستگاه هاي مربوط با سعي بسيار در تلاشند تا در هنگام وقوع حوادث، مسووليتشان را به نحو احسن انجام دهند.
درست است كه خيلي خيلي ديربه فكر مقابله با زلزله افتاده ايم اما هر چه هست شروع اين كار اميدوار كننده است. چون مانور روز 25 آذر آغازي براي بالا بردن ضريب خطر پذيري بود و ما مي توانيم اميدوارباشيم كه آستانه خطر پذيريمان به درجه آمادگي كشورهايي توسعه يافته برسد.