براساس برنامه 5 ساله سوم، تعداد پايگاه هاي اورژانس از 340 پايگاه به 700 پايگاه افزايش يافته، اما در سال 83 كمبود اعتبارات اختصاص يافته موجب شد كه يك سوم پايگاه هاي اورژانس در شرايط تعطيلي قرار گيرند
ليلا درخشان
،۵،۱،۱ انگشت هاي لرزان روي شماره گير تلفن مي روند تا هرچه سريعتر آمبولانس هاي اورژانس را براي نجات جان بيمار بخوانند، اما دريغ كه انتظار براي رسيدن امدادگران به درازا مي كشد.
اين را البته مسوولان اورژانس با صداقت كامل مي پذيرند. رئيس اورژانس كشور، شهرام علمداري مي گويد: روزانه بين 15 هزار تلفن به اورژانس تهران مي شود كه از اين 15 هزار تلفن فقط مي توانيم ماموريت 500 تا 700تاي آنها را انجام بدهيم. مي دانيم كه با اين حساب چه فاجعه بزرگي رخ مي دهد. مردم از اورژانس راضي نيستند در حالي كه نمي دانند خيلي از مسايل خارج از اختيار ما است.
اين در حالي است كه پزشكيان، وزير بهداشت و درمان با بي انصافي دانستن بيان بعضي مشكلات مبني بر نارضايتي اكثر مردم از وضعيت بهداشت و درمان، مي گويد: براساس نظرسنجي ها بين 70 تا 80 درصد مردم از عملكرد آنها راضي هستند. او با بيان اينكه روزانه بيش از 7 هزار بيمار اورژانس در كشور داريم اذعان مي دارد كه ظرفيت پذيرش ما حدود 6 هزار نفر است و حدود 500 نفر ممكن است از عملكرد ما ناراضي باشند. بنابراين منصفانه نيست كه نارضايتي اين عده كه 20 درصد بيماران را شامل مي شود، به همه تعميم دهيم.
توليد آمبولانس در هاله اي از ابهام
به دنبال راه اندازي خط توليد آمبولانس در كشور، وزراي صنايع و بهداشت اعلام كردند كه هر هفته 12 تا 20 آمبولانس، تا آخر سال 83، 600 آمبولانس و تا پايان سال 84، 2 هزار و 300 آمبولانس توليد و به شبكه ترابري اورژانس اضافه مي شود.
علمداري مي گويد: ما حدود 4 سال و نيم است كه داريم براي خريد آمبولانس برنامه ريزي مي كنيم و بودجه آن را هم داريم، ولي اختيار خريدش دست ما نيست. در حالي كه ما مصرف كنندگان اصلي آمبولانس هستيم و خودمان بايد براي خريد آمبولانس تصميم بگيريم، اما متاسفانه 4سال و نيم است پروژه خريد آمبولانس طول كشيده و هنوز حتي يك آمبولانس براي ما خريداري نشده است.
او مي پرسد: چگونه است كه ارگاني همچون نيروي انتظامي و بهشت زهرا س، اجازه ورود خودروي مورد نياز خود را دارند اما ورود آمبولانس هاي مورد نياز اورژانس 4 سال و نيم به تاخير مي افتد.
رديف بودجه اي اورژانس را حذف كرده و آن را در بودجه درمان گنجانده اند كه با اين كار قطعا فاجعه بزرگي رخ خواهد داد
نورالدين پيرموذن مخبر كميسيون بهداشت ودرمان مجلس، مي گويد: نزديك به 23 ميليون دلار از بانك جهاني و 540 ميليارد ريال از بودجه عمومي براي خريد آمبولانس تخصيص داده شده كه با اين بودجه قرار بود خط توليد آمبولانس راه اندازي شود، اما در حال حاضر سرنوشت اين بودجه مشخص نيست. به گفته او افتتاح خط توليد آمبولانس تشريفاتي بوده و توليد اين خودرو متوقف شده است. البته حسينعلي شهرياري، عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس با اعلام به تصويب رسيدن طرح تحقيق و تفحص از وزارت بهداشت در كميسيون بهداشت، اذعان مي دارد مهمترين موضوعاتي كه در اين طرح مطرح است، نحوه هزينه كردن وام هاي اول و دوم بانك جهاني به اين وزارتخانه، مسايل عمده دارويي كشور، مشكلات جامعه پيراپزشكي به خصوص پرستاران، فرسودگي ناوگان اورژانس كشور و مسايلي است كه خريد آمبولانس ها به وجود آورده است.
اما موتور كه داريم
همانطوري كه خريد موتورسيكلت نسبت به ساير وسايل نقليه ساده تر است، تهيه آن براي اورژانس هم چنين است.
چند روز پيش 30 دستگاه موتور به ناوگان اورژانس واگذار شد.
علمداري مي گويد: گاهي اوقات كه پرسنل ما با آمبولانس براي معاينه بيمار مي روند، مي بينند اين مريض احتياج به آمبولانس نداشته به خاطر همين از دو سال پيش تجهيز اورژانس به موتورسيكلت را با 13 موتور شروع كرديم و ديديم خيلي از اين موتورها مي توانند ماموريت ها را انجام دهند و حدود 200 عمليات به عمليات اورژانس اضافه كرده اند.
او ضمن اينكه تاكيد دارد اين موتورها تمام امكانات آمبولانس را دارد جز اينكه بيمار را انتقال نمي دهد، مي گويد: كار ديگري كه موتور مي كند اين است كه آنها در صورت وخيم بودن اوضاع بيمار، جلوتر از آمبولانس ها راه مي افتند و مشكل بيمار را حل مي كنند و با اين روش جلوي بيش از 90 درصد مرگ و ميرها گرفته مي شود.
تضعيف يا تقويت اورژانس؟
چند روزي است كه از سالگرد حادثه بم گذشته. بر هيچكس پوشيده نيست كه در انتقال مجروحان زلزله زده به بيمارستان، فعالترين سيستم همين اورژانس كشور بود. اما اين فاجعه چقدر باعث شد تا ضعف ها را ببينيم و اين ساختار را محكمتر كنيم؟ شهرام علمداري مي گويد: متاسفانه دست ها و سياست هايي وجود دارد كه درصدد تضعيف سيستم اورژانس كشور به جاي تقويت آن هستند.
او تعطيلي 200 پايگاه اورژانس در نقاط مختلف كشور را دليلي بر اين ادعا دانست و گفت: براساس برنامه 5 ساله سوم، تعداد پايگاه هاي اورژانس از 340 پايگاه به 700 پايگاه ارتقا يافته، اما در سال 83 به دليل كمبود اعتبارات اختصاص يافته و تخصيص 21 ميليارد تومان به جاي 60 ميليارد تومان اعتبار مورد نياز، موجب شد كه يك سوم پايگاه هاي اورژانس در شرايط تعطيلي قرار گيرند.
البته علمداري اعتقاد دارد هدف از تضعيف اورژانس كشور، واگذاري اين سيستم به بخش خصوصي و غيردولتي است، در حالي كه اورژانس و امداد جزو ساختار دولتي هستند كه واگذاري آنها به بخش خصوصي، امنيت اين ساختار را به خطر مي اندازد.
قدمت 30 ساله اورژانس
كشور ما از نظر آغاز به كار شيوه هاي نوين بهره گيري از امكانات زندگي شهري همواره پيشرو بوده است. اين مساله در مورد اورژانس كشور هم صدق مي كند. كشور ما از نظر تاريخچه اورژانس جزو اولين كشورهاي پايه گذار آن در جهان و خاورميانه بوده است. يعني قدمت اورژانس كشور ما حدود 30 سال است، اما در عمل چگونه بوده ايم؟
علمداري مي گويد: ما در حدود 6 هزار پرسنل اورژانس در كل كشور داريم كه همه اينها آرام آرام بازنشسته مي شوند ولي براي اين نيروها جايگزيني تعريف نشده است.
سال 84 حدود 60 الي 70 درصد اين نيروها بازنشسته مي شوند و ما با يك خلاء شديد روبه رو مي شويم.
ضمن اينكه جاي اعتراف دارد خود سيستم هم نمي داند بايد اين نيروها را چگونه جايگزين كند. وي مي گويد: چون آموزش اين رشته تازه در كشور شروع شده است و تا جايگزيني فارغ التحصيلان آن رشته چندين سال طول خواهد كشيد، بنابراين كشور از نظر نيروي اورژانس با مشكل بزرگي روبه رو خواهد بود.
روز اورژانس را از ما دريغ كردند
هميشه در همه موارد اگر به كارها ارج نهاده شود، مسلما نتيجه هم بهتر مي شود. ارج نهادن به زحمات دست اندركاران هر حوزه تاثير مثبتي در نتيجه تلاش هاي آنها خواهد گذاشت. رئيس اورژانس هم از وزارت بهداشت درخواست كرده بود روز پنجم دي ماه را كه روز فاجعه بم است، روز اورژانس نامگذاري كنند.
وي مي گويد: مي خواستيم با اين كار پرسنل را به كار و شغل و حرفه شان اميدوارتر كنيم و در آن روز به آنها جوايزي بدهيم، ضمن اينكه آمادگي خودمان را به نمايش بگذاريم و مانور اجرا كنيم. متاسفانه دريغ كردند و نوشتند كه بم حادثه تلخي بود و در نتيجه يادآوري اش هيچ معنايي ندارد. عمليات اورژانس را هم حادثه تلخي دانستند كه دليلي براي يادآوري آن وجود ندارد.
مانور مديريت بحران
حدودا دو هفته اي بيشتر از اجراي مانور مديريت بحران كه در 22 منطقه تهران برگزار شد، نمي گذرد. تصور كنيد وقتي در تهران حدود 60 آمبولانس وجود دارد و در 22 منطقه در آن واحد، در مانور از يك آمبولانس استفاده مي شود، احتمال مرگ چند بيمار اورژانسي در ديگر نقاط شهر وجود دارد.
علمداري مي گويد: ما در روز مانور با همان درصد از امكانات واردشديم كه منطق حكم مي كرد. ما در 22 منطقه تهران به هيچ وجه وارد مانور نشديم چون هدف ما از مانور نمايش براي مردم نبود. چون در آن صورت مردم خواهند پرسيد پس چرا در زمان عادي اين خدمات ارايه نمي شود. به همين دليل در روز مانور عمليات را فقط در دو منطقه اجرا كرديم. علمداري با تاكيد بر اينكه بنابر استاندارد دنيا براي هر 16 هزار و 500 نفر يك آمبولانس نياز است اما تهران براي هر 166 هزار نفر يك آمبولانس دارد، مي گويد: امكانات اورژانس مي تواند 10 درصد جمعيت تهران را پوشش دهد ضمن اينكه در كشور اين رقم تقريبا معادل 15 درصد است كه اين براي شرايط عادي است و در شرايط بحراني اين امكانات به صفر مي رسد.
با اين وجود نكته جالب اين است كه به نقل از روابط عمومي وزارت بهداشت، مركز اورژانس تهران در بررسي ميزان آمادگي دستگاه هاي اداري تهران در فراخوان حادثه فرضي حركت دامنه اي در خط 4 حصار كرج بالاترين امتياز را به دست آورد.
هليكوپترهاي اورژانس
تا قبل از سال 79 در تصادف هاي بزرگ همه آرزو مي كردند كه در اين گره ترافيكي، هليكوپتر امداد وجود داشت و به داد اين مجروحان مي رسيد اما درست سال 79 بود كه اين آرزو در سازمان اورژانس رنگ واقعيت به خود گرفت.
علمداري مي گويد: اگر تصادف بزرگي اطراف تهران رخ دهد، ما آمادگي ارسال 4 هليكوپتر هم داريم. نيروهايمان هم براي انتقال مصدومان آماده هستند؛ آن هم مصدوماني كه اگر هليكوپتر نبود قطعا مي مردند.
او در خصوص هزينه هليكوپتر مي گويد: 700 هزار تومان وزارت دفاع از وزارت بهداشت بابت زمان ماموريت دريافت مي كند. در نتيجه مي بينيد يك ماموريت نزديك به يك ميليون و 400 هزار تومان براي اين سيستم هزينه دارد. علمداري مشكل اصلي اورژانس را به طور كلي در كشور اولا نداشتن يك ساختار مناسب سازماني و ثانيا تخصصي و حرفه اي نشدن سيستم مي داند. وي مي گويد: با همه اين حرف ها نظام اورژانس كشور داراي طرح ها و برنامه هايي است كه در صورت حذف افراد فرصت طلب و سودجو، در مدت زماني 6 ماهه مي توان سيستم اورژانس كشور را تجهيز و به وضعيت بهتري از شرايط فعلي رساند.
خيلي مسايل خارج از اختيار ماست
در تمام دنيا اورژانس به عنوان يك ارگان دولتي، درخت تنومندي است كه كشور و دولت مي توانند به آن تكيه كنند، ولي الان متاسفانه در كشور ما اين درخت به نهال ضعيف و تكيده اي تبديل شده است. عملا بيشتر حركت ها در جهت حذف اورژانس بوده است، به عنوان مثال در برنامه چهارم، رديف بودجه اي اورژانس را حذف كرده و آن را در بودجه درمان گنجانده اند كه با اين كار قطعا فاجعه بزرگي رخ خواهد داد.
علاوه بر اين، برنامه ريزي هاي سازمان مديريت و برنامه ريزي سيستم اورژانس را تضعيف مي كند. مي شود نتيجه گيري كرد مديران اين سازمان جزو مردم نيستند آنها در سازمان مديريت مبالغ كلا ني كه براي وضعيت درماني خود و خانواده هايشان تصويب كرده اند با چند بيمارستان معتبر خصوصي قرارداد بسته اند و از امكانات آمبولانس خصوصي براي خود بهره مي گيرند، نمي توان انتظار داشت مشكلات اورژانس را درك كنند.
چند وقت پيش كه خدمت مقام معظم رهبري بوديم، همه همكاران خواستار اين بودند كه اين مافياي درماني بايد در كشور حذف شود و كساني كه براي وضعيت درمان و امداد كشور برنامه ريزي مي كنند از ميان قشر رنج كشيده جامعه انتخاب شوند.
برخورد ناشايست با پرسنل اورژانس
پرسنل ما پرسنل عملياتي هستند يعني مي توانند يك هفته بدون آب و غذا با تمام وجود كار كنند. اما هر روز تلفني از اين پرسنل داريم كه از دست مشكلات اشك مي ريزند، از اينكه در دانشگاه تحويلشان نمي گيرند، از اينكه مشكلاتشان حل نمي شود، از اينكه با وجودي كه مدام در تصادفات سر و دست قطع شده مي بينند وقتي دير مي رسند همراهان مضطرب بيماران آنها را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند. ولي با تمام اين احوالات پرسنل اورژانس به كارشان ادامه مي دهند.
آمبولانس هاي فرسوده بين راه مي مانند
خيلي از آمبولانس هاي ما بيش از 20 سال عمر كرده و بيش از يك ميليون كيلومتر كار كرده اند، اين به آن معناست كه فرسوده هستند.
ولي مگر مي توان از آمبولانس هاي موجود استفاده نكرد؟ بايد از همان هايي كه سال 54 خريداري شده اند هم استفاده كنيم. چون اگر يكي از آنها را از رده خارج كنيم دو ماموريت اوژانس كم مي شود. بارها پيش آمده است كه آمبولانس هاي فرسوده در بين راه خراب شده اند. عمر مفيد آمبولانس بر اساس قاعده 5 سال است و 20 درصد از آمبولانس هاي ما بالاتر از 20 سال عمر كرده اند!
در ايلام يا كردستان آنقدر آمبولانس ها كهنه اند كه اكثرا در جاده ها مي مانند.