پنجشنبه ۱۰ دي ۱۳۸۳
گفت وگو با مورينيو
غرور... هرگز!
بهترين مربي سال جهان
علي راد
008352.jpg
براساس يك تجربه قديمي فوتبال، تيم ها با ستارگان ساخته نمي شوند، بلكه اين ستاره ها هستند كه از طريق تيم ها ساخته مي شوند. در اين مسأله تمامي كارشناسان متفق القولند، اما بدين ترتيب يك سؤال هميشه بي پاسخ مي ماند: معناي واقعي ارزش يك مربي چيست؟
اين موضوع به طور حتم به زماني برمي گردد كه مربيان براي كسب وجهه در بين مردم، پشت سر بازيكنان بزرگ قرار مي گرفتند و به سختي از وجود آنها چشم پوشي مي كردند و متناسب با وجود آنها درآمد كسب مي كردند. حداقل مي توان گفت كه اكثر مربيان اينگونه بودند.اما بقيه مربيان را بحق مي توان «بزرگ» ناميد. تعداد آنها نيز به زحمت به يك دوجين مي رسيد، اگر قرار باشد مقياسي واقعي را بيان كرد. اما همين تعداد را بايد به عنوان قشر برگزيده و بهترين هاي اين صنف دانست. گرچه تك تك آنها نيز به وضوح با يكديگر تفاوت دارند، چرا كه در شكل گيري شخصيت همه افراد و از جمله مربيان، محيط زندگي، مليت، اصل و نسب و... نقش دارند و همه اينها معياري است براي شناسايي مربياني كه از آنها با عنوان «مربيان بزرگ» ياد مي شود.از ويتوريو پوزو ايتاليايي، از چاپمن انگليسي، از ژائو سالدانهاي برزيلي، هلينو هررا ايتاليايي، آلف رمزي، هلموت شوئن، ارنست هاپل، رينوس ميشل، فرانس بكن باوئر، يوهان كرايف تا آرسن ونژه، اوتمار هيتزفلد و الكس فرگوسن تا به امروز كه يك مربي جوان به نام مورينيو كه همه را شگفت زده كرده است. او ديگر در پشت و سايه بازيكنان نمي ايستد، فروغ دانش او ميدان را روشن مي كند.
* در چند ماه گذشته موهايت خاكستري تر شده است؟!
- نمي دانم، از وقتي موهايم را كوتاهتر كرده ام، موهاي خاكستري بيشتر به نظر مي رسند و فكر نمي كنم زياد تغيير كرده باشم. فعلاً فشار كمتري نسبت به قبل حس مي كنم، از هر دقيقه زندگي حرفه اي ام لذت مي برم. وقتي شما به ورزشگاه مي رويد، جو بسيار خوبي حاكم است به نحوي كه حساسيت بازي زياد احساس نمي شود. در پرتغال زماني كه دور از ورزشگاه خانگي بازي مي كرديم اغلب جو نامطلوبي حاكم بود. در كشورهاي لاتين در چنين جوهايي آدم زياد احساس خوبي ندارد.
جنبه منفي فوتبال؛ جنبه منفي جامعه ما اين است كه مردم به تماشاي فوتبال مي روند و تبعات منفي آن را نيز با خود به جامعه مي آورند.
در انگلستان وقتي كه مردم به تماشاي فوتبال مي آيند فقط به آن فكر مي كنند و از هر لحظه بازي لذت مي برند. در ابتدا فكر مي كردم وقتي ساعت دوازده شنبه به ورزشگاه بياييم خالي از تماشاگر خواهد بود. وقتي كه براي بازي با آستون ويلا رفتيم، وقتي ساعت ۳۰/۱۰صبح به ورزشگاه رسيديم، فكر كردم كه نصف مردم شهر در خواب باشند و بقيه نيز مشغول كار و كسي به ورزشگاه نخواهد آمد، ورزشگاه نيز خالي بود. به رختكن رفتم و ساعت ۴۵/۱۱ دقيقه كه براي گرم كردن به ميدان مسابقه آمديم، ورزشگاه پر شده بود، نمي دانستم سروكله آنها از كجا پيدا شده بود، فضاي جالبي حاكم بود كه باعث مي شد فشار بازي را كمتر حس كنم و خود را جزيي از آن فضا حس كنم.
فكر مي كنم انگلستان بهترين نقطه براي فوتبال باشد.
* چه مدت طول مي كشد تا عقايد خود را به تيم القاكنيد؟
- اين سؤال بسيار سختي است. هرگز صحبتي را كه با ماريواستانيچ كردم فراموش نخواهم كرد. او باشگاه را ترك كرده ولي از روز اول با من بود و يادم مي آيد به من گفت مردم زيادي به انگلستان آمده اند و فهم بالاي فوتبال را در انگلستان پذيرفته اند، اما فكر مي كنم كه شيوه، تفكرات و فلسفه فوتبال تو خيلي خاص باشد و حتي اگر زمان زيادي طول كشيد عقايدت را تغيير نده.
مطالبي را كه او عنوان كرد هرگز فراموش نخواهم كرد، اما مسأله اصلي اين است كه بازيكنان نيز تفكرات من را بپذيرند.
من به جاي يك مربي ايتاليايي مشغول به كار شدم و چون تفكرات متفاوتي دارم كارم بسيار دشوار است.
بازي هاي پيش فصل برايم بسيار مهم بود و من نحوه تطبيق بازيكنان با روش جديد را مورد بررسي قرار دادم (براي شروع). در ابتدا بسيار خوشحال بودم زيرا بازيكنان از نخستين لحظه بازي فكر مي كردند و از آن لذت مي بردند. وقتي شما به كارهاي تاكتيكي مي پردازيد، اوقاتي مي شود كه طريقه ديد بازيكنان نسبت به فوتبال را متوجه مي شويد و بازيكناني را مي يابيد كه مثل خودتان فكر مي كنند و فقط بازيكناني را كه از پورتو با خود آوردم نبودند بلكه مي شود به بازيكناني مثل ماكله له، تري و گوديانسن اشاره كرد كه اين امر مي تواند كمك بزرگي به تيم كند و در آن لحظه مي توان تيمي قدرتمند از لحاظ دفاعي تشكيل داد نه يك تيم صرفاً دفاعي.
تيم ما فوتبال بسيار خوبي را ارائه مي دهد، البته بعضي اوقات در كارهاي دفاعي بهتر از حمله عمل مي كند، اما تنها چيزي كه دوست دارم به آن دست يابم اين است كه وقتي توپ را در تملك داريم بتوانيم بازي را تحت كنترل خود در بياوريم.در پنج سال اخير تيم من در هيچ مسابقه اي كمتر از حريف توپ را در اختيار نداشته است، حتي اگر ما با رئال، دپورتيولاكرونيا و منچستر هم بازي مي كرديم درصد بيشتر مالكيت توپ از آن ما بود.
* رسانه ها مي گويند چلسي دفاعي بازي مي كند؟ از اين برداشت ناراحت نمي شويد؟
- هرگز، هرگز، من ناراحت نمي شوم كه ايده خود را تغيير بدهم و تيم نيز تحت تأثير چنين افكاري قرار نخواهد گرفت. هر صحبتي كه بيرون از تيم مطرح شود راهي به تيم نخواهد يافت. ما مي دانيم دنبال چه هستيم و چه دستاوردي خواهيم داشت، من و بقيه تيم مشكلي نخواهيم داشت.
تنها كساني را كه نمي توانيم كنترل كنيم طرفداران تيم است. مي توانيد تصور كنيد، كه وقتي در خانه بازي مي كنيد و يك بر صفر پيش هستيد ولي حريفتان از شما بهتر بازي مي كند، حاميان تيم به جاي اين كه از تيمشان طرفداري كنند به آنچه در رسانه ها مي خوانند و مي بينند اتكاء مي كنند. وقتي در خانه بازي مي كنيد بايد جو خوبي در ورزشگاه حاكم باشد و زياد مهم نيست كه مطبوعات چه بنويسند.
* آيا به اين كه تماشاگران هستند كه در انگلستان تيم ها را شارژ مي كنند، اعتقاد داريد؟ آيا اين همان خصوصيتي نيست كه آنها مشتركاً با تماشاگران لاتين دارند؟
- البته اصولاً آنها حامي تيم هستند و به آن وفادارند. فكر مي كنم آنها مي دانند كه از تيم چه توقعي داشته باشند و تيم در چه شرايط مطلوبي قرار دارد، اما هميشه فكر مي كنم كه روزي فرصت هاي گلي را كه الان به ثمر نمي رسانيم به ثمر خواهيم رساند و گل هايي دريافت خواهيم كرد كه حالا دريافت نمي كنيم.
پس اگر روزي نتيجه حتي سه بر سه مساوي شود، نظرم را تغيير نخواهد داد چون اين فوتبال است و در فوتبال اين طبيعي است. مسأله اي كه زياد طبيعي (راضي كننده) نيست اين است كه ما به اندازه كافي در هفته هاي گذشته گل به ثمر نرسانديم. البته اين مسأله كه ما در هشت بازي نخست ليگ نيز تنها يك گل دريافت كرديم غير عادي بود.
* چطور شد كه در اروپا گل هاي بيشتري به ثمر رسانديد؟
- در پاريس ما پنج فرصت گل داشتيم ولي سه تاي آنها را به ثمر رسانديم. در برابر پاري سن ژرمن، كنترل بازي را در دست داشتيم، البته بازي سختي بود، اما به نظر مي رسيد از موقعيت هايمان خوب استفاده كرديم و به نسبت بازي با ليورپول كه فرانك لمپارد در نيمه اول چهار موقعيت مسلم گل داشت و نتوانست هيچ كدام را به ثمر برساند از فرصت هايمان نهايت استفاده را برديم و البته اين مسأله به مرور زمان برطرف خواهد شد ولي نگراني من از بابت مصدوميت دروگبا بيشتر است.
* به نظر مي رسد، سه مربي خارجي جديد ليگ برتر يعني شما، بنتيز و سانتيني به خاطر سبك خاص ارائه فوتبال رسانه ها را نگران كرده باشيد؟!
- براي شروع (در ابتدا) آنها بايد در اين فكر باشند كه در ليگ برتر بيست مربي وجود دارند كه تنها سه تاي آنها جام هاي اروپايي را فتح كرده اند، فقط و فقط سه تا نه بيست تا، سرالكس فرگوسن، مورينيو و بنتيز و بقيه مربيان بايد از پيوستن اين سه مربي به ليگ برتر خوشحال باشند، شايد اين مربيان چيز جديدي براي ارائه داشته باشند كه ما نداريم و حداقل اين باعث كسب پرستيژ براي ليگ برتر مي شود، زيرا اين مربيان مي توانستند اسپانيا، ايتاليا و فرانسه و يا هر كشور ديگر در دنيا را براي كار انتخاب كنند ولي انگلستان را انتخاب كردند.
008349.jpg
دست كم شايد ما بتوانيم افتخاري حتي كوچك نصيب انگلستان بكنيم و روشن شود كه چرا تيم هاي انگليسي كمتر جام هاي اروپايي را فتح مي كنند.
* بعد از سه ماه حضور در ليگ برتر، چه جوابي داري؟
- اين جواب را در رختكن مي دهم، زيرا دوست دارم چلسي را به تيمي برنده تبديل كنم. نمي دانم كه چقدر امكان داشته باشد، زيرا وقتي به ليگ قهرمانان نگاه مي كنم ده مدعي قهرماني را مي بينم. از جمله ميلان، اينتر، يوونتوس، رئال، بارسلونا، بايرن مونيخ، چلسي، منچستر يونايتد، آرسنال، پورتو و... حتي اگر تيمي قدرتمند داشته باشيد ممكن است موفق به پيروزي نشويد. در حالت كلي بيشتر بايد به فكر ارائه فوتبال متفكرانه و نه مبتني بر احساس بود و من به خاطر احساس هر بازيكن، طرفدار و روزنامه نگار انگليسي براي بازي، اكثر بازي ها به جاي فكر از روي احساس بازي مي شوند.
وقتي با تيمي شبيه خودتان بازي مي كنيد تيمي مي تواند برنده شود كه بهترين باشد يعني وقتي با تيمي كه فوتبال را متفكرانه و نه از روي احساسات بازي مي كند شرايط بسيار سخت خواهد شد. طرز بازي اسپانيايي ها، ايتاليايي ها و پرتغالي ها را ببينيد كه چه طور بازي مي كنند؛ منظورم اين نيست كه آنها فوتبال كاملي بازي مي كنند. فوتبال انگليسي بايد چيزهايي از آنها ياد بگيرد البته آنها هم بايد درس هايي از ليگ برتر بگيرند. فكر مي كنم كه من بايد نكات فراواني را از ليگ برتر فرا بگيرم و كاملاً آمادگي دارم تا نكات مثبت آن را به آموخته هاي خود اضافه كنم. در حال حاضر رابطه من با بازيكنان تيم بسيار خوب است و همه ما قصد داريم كه كمك كنيم تا تيم پيشرفت مطلوبي داشته باشد. ما تيمي قدرتمند در اختيار داريم البته منظورم اين نيست كه ما فاتح ليگ قهرمانان يا ليگ برتر مي شويم اما مي دانم كه توان اين كار را داريم.
* به نظر شما در باشگاهي مثل رئال چه مشكلي وجود دارد؟
- تنها چيزي كه به نظر مي رسد اين است كه در تيم اتحاد وجود ندارد. آنها گروهي از ستارگان و بازيكنان جوان را در اختيار دارند كه اين جوانان هنوز آمادگي تحمل فشار وارد بر اين باشگاه را ندارند، در نتيجه نمي توانند بازي با كيفيتي ارائه دهند. به نظر من يكي ديگر از مشكلات اين تيم نبود بازيكن مؤثر است.
براي مثال در تيم ما، من دوست دارم كه جرمي را در نيمكت داشته باشم، او البته بازيكني است كه هميشه داوطلب كمك به تيم است، آماده مبارزه و آماده انجام وظيفه كه به او محول شده است، اگر بخواهم او دفاع راست باشد او مي تواند، اگر بخواهم بال راست باشد باز هم مي تواند و اگر بخواهم يارگيري كند و بازيكني را زير نظر داشته باشد باز هم مي تواند.
وقتي به ميلان نگاه مي كنيم باز هم همين طور است، يازده نفر اصلي تيم مشخص است اما وقتي آمبروسيني پيدا مي شود، كالادزه و توماسون هم آنجا حضور دارند. آنها گروهي از بازيكنان خوب را براي حمايت از تيم نخستشان در اختيار دارند. وقتي به رئال نگاه مي كنيم بازيكنان هجومي بسياري را مثل اوون، رونالدو، مورينتس، رائول و... دو مدافع مياني ولي تنها يك مدافع راست كه سالگادوست، براي هافبك دفاعي تنها هلگوئرا وجود دارد كه اين مسأله در طول فصل مسأله ساز خواهد شد.
سئول اين است كه آيا آنها انگيزه كافي براي بازي دارند؟ آيا در تمامي لحظات در فكر فوتبال هستند و يا آنها در اين فكر هستند كه بعد از تمرين و صرف ناهار چه كار كنند؟ جواب اين سؤالات را تنها زماني مي توان فهميد كه با آنها كاركرد .
* بعضي از مردم انگلستان به بازي روبرتوكارلوس و رونالدو علاقه دارند، آيا شما به آبراموويچ گفته ايد كه نيازي به آنها نداريد؟
- بله، روز اول اين را به او گفتم و سعي كردم به او توضيح دهم. فكر مي كردم كه موضوع همانجا تمام شده، البته همه در باشگاه مي دانند كه چرا فريرا و دروگبا را به ديگران ترجيح دادم.
* صحبت از پيوستن فرناندو تورس به چلسي است؟
- تورس بازيكن جواني است، قيمت بالايي دارد، البته مي تواند، باشگاه در ارتباط باشد! تمامي موضوع به او مربوط خواهد بود، آيا او ترجيح مي دهد بازيكني كهكشاني و پولدار باشد و يا بازيكني كه مي تواند هر فصل شصت بازي كند كه در آن بازي يكنواختي ارائه دهد.
* اين موضوع كه آبراموويچ پول زيادي خرج كرده و دوست دارد با ستارگان بزرگ نيز قرارداد امضاء كند، قابل درك است.
- او دوست دارد ببرد. من سعي كردم كه فلسفه خود در باره ساخت يك تيم برنده را براي او توضيح بدهم. هميشه برد براي اولين بار بسيار مشكل است، بسيار مشكل. ببينيد تيم ها در برابر آرسنال چطور بازي مي كنند، آنها باور ندارند كه مي توانند پيروز شوند. مردم راجع به گل هاي فانتزي هانري صحبت مي كنند. به نظر من او مهارت خوبي دارد اما مجبورم بگويم كه خنده دار است. البته مردم اين را قبول نمي كنند، اما در برابر چلسي اين امر را خواهند پذيرفت، البته در برابر منچستر خواهند پذيرفت، زيرا در طول چند سال گذشته آنها مثل گذشته نبوده اند، بنابر اين با در نظر گرفتن تمامي شرايط پيروزي براي نخستين بار سخت به نظر مي رسد. حريفان به آرسنال احترام مي گذارند، من چنين تأثيري را در پورتو باقي گذاشتم، بخصوص در بازي هاي داخلي.
* در پورتو فقط چند ستاره را در اختيار داشتيد اما در چلسي متفاوت است؟
- آنها ستارگان بزرگ فوتبال پرتغال بودند، البته ابعاد متفاوت است. در ليگ پرتغال آنها ستاره بودند، اما در ميدان حريفان دوست داشتند كه ما را مغلوب كنند كه اين موضوع كاملاً قابل درك بود. آرسنال احترام خاصي به دست آورده و كسي آن را به اين تيم اهداء نكرده است. آنها با ارائه فوتبال جذاب و پيروزي در مسابقات و كسب جام هاي قهرماني توانستند اين احترام را بدست بياورند. اما وقتي آنها در اروپا بازي كردند قضيه آن طور نبود. وقتي آيندهوون در هايبري برابر آنها بازي كرد چنين احترامي به آنها گذاشته نشد و پي اس وي باور داشت كه مي تواند پيروز ميدان باشد. آرسنال در بازي با روزنبورگ نيز چنين شرايطي داشت.
008358.jpg
* چلسي سعي مي كند كه به سرعت رشد كند، آيا فشار اين پيشرفت بر روي باشگاه مشهود است؟
- نه، من دوست داشتم به اين تيم بپيوندم. در نخستين مذاكراتم با چلسي و در مهمترين آنها كه با پيتر كنيون داشتم او بر تبديل چلسي به عنوان يكي از برترين باشگاههاي جهان تأكيد داشت كه اين امر باعث شد من هم بخواهم يكي از اعضاي اين پروژه باشم و همه چيز را جدي بگيرم. شما مي توانيد براي جلب توجه ستاره هاي بزرگ را در اختيار بگيريد، مي توانيد بهترين ورزشگاه با بهترين امكانات را داشته باشيد، مي توانيد بهترين برنامه هاي تبليغاتي را انجام دهيد اما اگر پيروز نشويد تمامي زحماتي كه كشيده شده از ياد خواهد رفت. شما محكوم به برد هستيد مخصوصاً خودم و مجبوريد جامي را براي نخستين بار فتح كنيد. چلسي نياز دارد كه در تمام قسمت ها رشد كند و در حال انجام اين كار نيز هست. محل تمرين جديدمان فوق العاده خواهد بود و نيز كارهايي را كه باشگاه براي بازاريابي انجام مي دهد بسيار جالب هستند، نحوه كمك آبراموويچ به تيم وقتي نيازمند پشتوانه مالي هستيم بسيار خوب است، اما نقش من و بازيكنان براي كسب موفقيت اساسي خواهد بود.
* اين نكته كه آبراموويچ پول زيادي براي باشگاه خرج كرده و تمايل دارد ستارگان بزرگي را به خدمت بگيرد قابل فهم است.
- او زندگي خصوصي حرفه اي نيز دارد و البته نمي تواند هر روز به اينجا بيايد، اما چيزي هست كه من دوست دارم او بداند و آن اين است كه هر وقت به اينجا بيايد به او خوشامد مي گويم. من هميشه فكر مي كنم كه بازيكنان بسته به شرايط كشور و ساختار باشگاهي كه در آن هستند دوست دارند رئيس باشگاه را ببينند و از نظر من اين مشكلي ندارد، زيرا وقتي به اينجا مي آِيد در كار من دخالت نمي كند و تنها براي دادن اطمينان و ابراز حمايت خود و ارتباط با مردم به اينجا مي آيد.
* البته او هميشه در باشگاه حاضر است.
- بله همين طور است. او مي داند كه پيتر كنيون چه كار مي كند، من چكار مي كنم و نيازي نيست كه راجع به امكانات تمرين بازيكنان نگراني داشته باشد زيرا كنيون تمامي كارها را انجام مي دهد، آبراموويچ مرد بزرگي است.
* شما دوره موفقي را پشت سر گذاشتيد. فكر مي كنيد در تقابل با مشكلات چه عكس العملي نشان دهيد، زيرا براي هر مربي دوران سخت  نيز وجود دارد؟
- دقيقاً ، اما من فوتبال را بسيار خوب مي شناسم. نه يا ده ساله بودم كه پدرم در روز كريسمس اخراج شد. او يك مدير ناموفق بود. او يك بازي را در تاريخ ۲۲ يا ۲۳ دسامبر از دست داده بود. روز كريسمس تلفن زنگ زد و او در هنگام خوردن غذا كارش را از دست داد و من تمام فرازونشيب هاي فوتبال را از آن زمان ديدم و مي دانم روزي ممكن است اخراج شوم و روزي نتايج خوبي بدست نخواهم آورد، اما فكر مي كنم طبيعي باشد حتي اگر تيم نتواند دو جام متوالي را فتح كند.
* به نظر شما بهترين بازيكن سال ۲۰۰۴ چه كسي است؟
- اين كار سخت است، چون بهترين بازيكن هميشه بايد افتخار بزرگي نيز كسب كرده باشد، يونان و پورتو.
دكو از سوي يوفا به عنوان بهترين بازيكن جام انتخاب شد. در جام ملت هاي اروپا نيز به نظرم سرگروه يونان، زاگوراكيس گزينه خوبي باشد. انتخاب بهترين نفر براي اهداي اين جايزه بسيار سخت است. شايد هم تيري هانري به خاطر بازي هاي خوبي كه در انگلستان ارائه داده، فرانك لمپارد به خاطر بازي هاي خوبش در چلسي و ملت هاي اروپا، اما هميشه نظرم روي شوچنكو بوده است، زيرا او در ليگي بازي مي  كند كه سخت ترين ليگ دنيا براي مهاجمان است، فكر مي كنم او در ايتاليا بازي فوق العاده اي ارائه مي كند.
* در بعضي از كنفرانس هاي خبري شما سخناني را درباره ديگر مربيان بيان مي كنيد، آيا علتش اين است كه به بازيكنان خود قوت قلب دهيد تا از هيچ كس نهراسند؟
- بستگي دارد. صحبت با مطبوعات آسان نيست، اما چون بالاخره بايد مصاحبه كرد وقتي به جلسه مطبوعاتي مي روم سعي مي كنم آمادگي پاسخ به سؤالات را داشته باشم و سعي مي كنم كه پيام هايي را كه مي خواستم بدهم در گفت وگوها بگنجانم. براي مثال بعد از بازي در برابر ليورپول فكر مي كردم كه ممكن است چه سؤالاتي از من بشود؟
جوكول گل را به ثمر رساند، جوكول به تيم ملي مي رود، جوكول براي چلسي بازي نمي كند، جوكول براي انگلستان بازي نخواهد كرد، او گل پيروزي بخش را به ثمر رساند، او ستاره بود و من احساس كردم كه مي خواستند از او يك ستاره بسازند!  من به جلسه مطبوعاتي رفتم و در اين فكر بودم كه اگر آنها از او حمايت نكنند من اين كار را خواهم كرد و اگر او را زيادتر از حد بزرگ كنند من اين كار را نخواهم كرد و هنگامي كه مطبوعات او را بزرگ كردند من كمي به او گوشزد كردم.
* در پشت يك ظاهر خودخواه، شما متفكري با هوش به نظر مي رسيد.
- فكر نمي كنم، فكر نمي كنم كه متكبر باشم.
* آيا شما با رسانه ها شطرنج بازي مي كنيد؟
- وقتي با رسانه ها مواجه مي شوم، چون سبك مصاحبه متفاوت است. وقتي قبل يا بعد از بازي با آنها مصاحبه مي كنم آن هم جزيي از مسابقه است، قبل از مسابقه وقتي به جلسه مطبوعاتي مي روم فكر مي كنم بازي از همان لحظه شروع شده و بعد از بازي نيز فكر مي كنم بازي هنوز تمام نشده است و زماني كه هر بازي تمام مي شود بازي بعدي شروع خواهد شد.
من به جلسه نمي روم تا هر آنچه خبرنگاران يا مردم مي خواهند به آنها بگويم اين طوري آسان تر است و جوكول خوشحال تر خواهد بود اگر بگويم او فوق العاده بود و من توقع بيشتري از او دارم و دوست ندارم جزيي از نمايش تلويزيوني باشم، نمايش من چيز ديگري است، اما فكر نمي كنم كه متكبر باشم، البته بعضي اوقات ممكن است اين طور به نظر برسم، اما شخصيت واقعي من اين طور نيست.
* در پورتو با لوئيجي دل نري چه مشكلي پيدا كردي؟
- در اينجا نيز به همان نحو به جاي يك مربي ايتاليايي منصوب شدم اما فكر نمي كنم كه براي يك مربي ايتاليايي جالب باشد كه كار من را در پورتو دنبال كند، ما دو نظر كاملاً متفاوت نسبت به نحوه تمرين داريم. براي مثال در چلسي، با آقاي ساسي (مربي بدنساز رانيه ري) ما سعي كرديم تا روشي براي تمرين هوازي را دنبال كنيم، مثلاً  دوازده دوي كوتاه در هر صد متر. نحوه اي كه من تمرين هوازي مي دهم اين است كه سه در برابر سه، نفر به نفر در محيطي برابر با ۲۰ متر مربع در ۲۰ كه با ديگران فرق مي  كند. من دو سال و نيم با پورتو همكاري كردم، آنها به من ايمان داشتند، به روش هايم و به طريقه بازيمان نيز اعتقاد داشتند. وقتي من رفتم و ديگري جاي من آمد كه عقايد متفاوتي داشت مشكلات آشكار شدند.

نگاه
من مورينيو فرزند فليكس هستم
008355.jpg
- خوزه ماريو سانتوس مورينيو فليكس ملقب به خوزه مورينيو متولد ۲۶ ژانويه ۱۹۶۳ و پسر دروازه بان سابق پرتغال، فليكس مورينيو است.
- ۱۹۹۲: اولين پست مهم خود در فوتبال را بدست مي آورد. وي به عنوان دستيار بابي رابسون در اسپورتينگ ليسبون شروع به فعاليت مي كند. او هرگز به عنوان بازيكن حرفه اي فوتبال به فعاليت نپرداخت و ترجيح داد تمركزش را روي مربيگري بگذارد. قبل از شروع به فعاليت در اسپورتينگ پست هاي كوچكي را در استرامادورا و ويتوريا استوبال برعهده داشته است و قبل از اين كه دستيار رابسون شود به عنوان مترجم او به فعاليت مي پرداخت.
- ۱۹۹۳: از رابسون جدا مي شود و به پورتو مي رود و در سه سال حضورش در پورتو اين تيم موفق به كسب دو عنوان قهرماني ليگ مي شود.
- ۱۹۹۶: در تابستان اين سال به عنوان دستيار بابي رابسون به بارسلونا مي پيوندد.
- ۱۹۹۷: بعد از جدايي رابسون از بارسلون در اين تيم مي ماند و تحت مربيگري ون گال به فعاليت مي پردازد.
- ۲۰۰۰: براي نخستين بار به عنوان سر مربي يك تيم فوتبال يعني بنفيكا به فعاليت مي پردازد اما بيشتر از نه بازي دوام نمي آورد.
- ۲۰۰۱: به عنوان مربي يونيائو دليرا انتخاب مي شود و موفق مي شود اين تيم را به يكي از پنج تيم برتر پرتغال تبديل  كند.
- ۲۰۰۲: در ژانويه به پورتو ملحق مي شود و پورتو فصل را با مقام سومي به پايان مي رساند.
- ۲۰۰۳: در اين فصل پورتو موفق مي شود جام قهرماني پرتغال، جام حذفي و جام يوفا را فتح كند.
- ۲۰۰۴: با دفاع از عنوان قهرماني ليگ پرتغال، موفق مي شود با پيروزي سه بر صفر مقابل موناكو در ۲۶ مه فاتح ليگ قهرمانان اروپا شود.
- ۳۱ مه ۲۰۰۴: رانيه ري چلسي را ترك مي كند و احتمال پيوستن مورينيوبه چلسي افزايش پيدا مي كند.
۲ ژوئن ۲۰۰۴: به عنوان سرمربي چلسي به اين باشگاه ملحق مي شود.
مورينيو و فوتبال سه بعدي
رشد فوتبال در جهان غيرقابل انكار است و تمام معادلات اين رشته تغيير بسيار كرده، ديگر نمي توان تنها با كسب نتيجه به هدف رسيد. علاقه به فوتبال از مرز دوست داشتن گذشته است. فوتبال تنها يك سرگرمي نيست و به روح و جسم مردم وارد شده و در اين ميدان خلاق ها برنده هستند، روزي هلينو هررا با كاتاناچيو فوتبالي دفاعي نوين را خلق كرد، اما او خالق زيبايي ها نبود، بعدها رينوس ميشل به هلند آمد اما اگر هلند كرايف را نداشت، چه بلايي برسر ميشل مي آمد و امروز نوبت يك مترجم جاه طلب است، بي جهت نيست كه گاردين از فوتبال تحت نظر «مورينيو» به عنوان «فوتبال سه بعدي» ياد مي كند. فوتبال روي زميني، بازي روي هوا و بعد سوم كه مختص مورينيو است، او راه تازه اي را به فوتبال انگلستان نشان داده فراتر از ونگر و فرگوسن البته اگر از مربع كريسمس عبور كند.
در فوتبال انگلستان مرخصي معنايي ندارد و در تعطيلات كريسمس تيم ها در عرض ۱۰ روز چهار بازي انجام مي دهند و جالب اينكه در تمام دوره هاي انجام شده در ليگ برتر هر تيمي كه از اين چهار بازي حداقل ۱۰ امتياز گرفته قهرمان شده است.
در بازي اول «مربع كريسمس» چلسي براي شكست آستون ويلا از روح خود جدا شد و تيمي كه بعد از ۵۰ سال مدعي قهرماني است، بازي را بست تا به سه امتياز برسد و عجيب كه طرفداران چلسي، مورينيو را هو كردند.  آنها مورينيو را به خاطر خلاقيت و فوتبال سه بعدي اش دوست دارند و در استمفوردبريچ پيروزي به تنهايي معنا ندارد.
آرتور جورج: او نوآور است
آرتور جورج مربي موفق پورتو در سال ۱۹۸۷ كه با شكست بايرن مونيخ به مقام قهرماني اروپا رسيد از مورينيو به عنوان يكي از خوش فكرترين مربيان حال حاضر ياد مي كند. جورج مي گويد: او ابداع گر شجاعي است، قدرت ريسك فوق العاده دارد و در مقابل برنامه هاي خود پايبند است. توانمندي مورينيو نشأت گرفته از جواني اوست و اعتمادي كه به پشتوانه هاي آموخته خود دارد.
او در اوقات خوش چلسي زندگي شيريني دارد، اما تداوم در فوتبال سريع و پر قدرت انگليس بسيار سخت است، دوره هاي مختلف فوتبال انگليس شاهد اين تغييرات است و همكاران من در ليگ اين كشور نوسانات بسياري داشته اند.
من اميدوارم مورينيو اين موقعيت خود را حفظ كند و با روش معجزه آساي خود در برخورد با بازيكنان مصمم باشد.
از ديگر امتيازات مورينيو،آبراموويچ است، پشت او ايستاده است و با اعتقاد به او قصد دارد چلسي را در اروپا و جزيره به مقام قهرماني برساند. مورينيو به جمع مربيان بزرگ آمده است، بايد او را پذيرا باشيم.
اگر چلسي در فوتبال انگليس جام را به دست آورد، نيمي از راه سخت او براي ادامه مديريتش طي خواهد شد.
مورينيو ابزارهاي لازم را براي موفقيت در اختيار دارد و بايد قهرمان شود.

ورزش
ادبيات
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
هنر
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |