پنجشنبه ۱۷ دي ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۰۴
در شهر
Front Page

آيا مجلس درصدد تعيين سقف مهريه براي جوانان است؟
جوانان اجباري براي كاهش ميزان مهريه ندارند
هدف اين طرح تسهيل ازدواج جوانان از طريق واگذار كردن وام مسكن، موقعيت اشتغال و تسهيل سربازي است 
دولت بايد طي دستورالعملي به بانك ها و دستگا ه هايي كه به جوانان وام مي پردازند، نسبت به اجراي شرايط ضامن باشد
027300.jpg
سعيده امين 
وقتي مركز آمار ايران اعلام كرد كه سن ازدواج پسران به 27 تا 34 سال و سن ازدواج دختران به 22 تا 29 سال رسيده است، برخي از نمايندگان مجلس تصميم گرفتند تا طرح تسهيل ازدواج جوانان را از تصويب مجلس بگذرانند. يكي از بندهاي اين طرح محدود كردن ميزان مهريه به عنوان شرط پرداخت وام مسكن موقت است كه مورد انتقاد تعدادي از كارشناسان قرار گرفته است. به طوري كه شايع شد، سقف مهريه قرار است از سوي مجلس تا 200 سكه طلا كاهش يابد. در اين رابطه نظر دو نفر از نمايندگان موافق و مخالف اين طرح را جويا شديم.
فاطمه آليا، عضو فراكسيون زنان مجلس موافق اين طرح است.
خانم آليا آيا مجلس درصدد تعيين سقف مهريه براي جوانان است؟
نه دقيقا. اين موضوع يكي از تبصره بندهاي طرح تسهيل ازدواج جوانان است كه فوريت آن اخيرا از تصويب مجلس گذشت. اين طرح مفصلي است كه هدف آن تسهيل ازدواج جوانان از طريق واگذار كردن وام مسكن، موقعيت اشتغال و تسهيل سربازي است.
اين موضوع چه ارتباطي با ميزان مهريه دارد، مگر مهريه توافقي نيست؟
در واقع براي اجراي اين طرح قرار است صندوق اندوخته جوانان راه اندازي شود و به جوانان توصيه شده اگر مي خواهند از تسهيلات اين صندوق استفاده كنند، بهتر است كه مهريه بالايي را تعيين نكنند. هيچ اجباري براي اين تبصره نيست، يعني اجباري نيست كه حتما ميزان مهريه پايين باشد تا جوانان بتوانند عضو اين صندوق شوند.
اما در عمل خواهيم ديد كساني كه مهريه پاييني داشته باشند، براي گرفتن وام در اولويت قرار بگيرند؟
ممكن است، چون جوانان مجبور نيستند عضو اين صندوق شوند، اما اگر عضو شوند به هر حال براي گرفتن وام تسهيلاتي وجود خواهد داشت. به هر حال اين هنوز در حد يك طرح است و هنوز در كميسيون فرهنگي مجلس كارشناسي نشده، چون ممكن است در كميسيون اين تبصره حذف شده يا به طرز مثبت تري تصحيح شود.
شايع شده كه اين طرح درصدد است كه سقف مهريه را با توجه به مناطق كشوري طبقه بندي كند؟
بله، اگر اين طرح به تصويب برسد، كميته اي با نام كميته ساماندهي ازدواج در هر منطقه كشوري از جمله غرب و شرق و شمال و مركز و جنوب تشكيل شده و باتوجه به عرف رايج هر منطقه ميزان مهريه به جوانان توصيه شود.
آيا اين كار عملي است؟
بله، چون اعضاي اين كميته از معتمدين محل هستند و ضمن انجام تحقيقات گسترده، ميزان مهريه را به جوانان توصيه مي كنند.
توصيه يا اجبار؟ وقتي پاي ارايه تسهيلات در ميان باشد، قطعا در اين مواقع طرف وام دهنده شرايط تعيين مي كند، درست است؟
هنوز هيچ چيز مشخص نيست، اما قاعدتا اجباري وجود نخواهد داشت، براي ارايه هر وامي به هر حال يك سري شرايط لازم است.
ضمانت اجرايي اين طرح چيست؟
در واقع دولت به عنوان قوه مجريه ضامن اجراي اين طرح خواهد بود. دولت بايد طي دستورالعملي به بانك ها و دستگا ه هايي كه به جوانان وام مي پردازند، نسبت به اجراي شرايط ضامن باشد.
فكر مي كنيد كه منطقه بندي سراسر كشور براي تعيين ميزان مهريه احتياجي به كميته ساماندهي ازدواج دارد؟ آيا عرف رايج، خود تعيين كننده مهريه نيست؟
در عمل شاهد ضرورت وجود اين كميته خواهيم بود، اما هركس كه مايل است از تسهيلات ازدواج برخوردار شود، بايد طبق عرف رايج منطقه محل سكونت مهريه تعيين كند.
هوشنگ حميدي، رئيس فراكسيون جوانان مجلس و مخالف اين تبصره از طرح تسهيل ازدواج جوانان است. خبرگزاري سينا گفت وگويي كوتاه با وي انجام داده است.
آيا مي توان سقفي براي مهريه تعيين كرد؟
از لحاظ شرعي و قانوني نمي توان مهريه را خارج از حدود اختيارات طرفين قرار داد. تعيين مهريه برعهده متعاقدين يا شخصي است كه از طرف اين دو وكالت دارد و كميته ساماندهي ازدواج نمي تواند در اين امر تاثيري داشته باشد.
آيا فراكسيون جوانان با اين طرح مخالفت مي كند؟
به طور كلي نه، ولي فراكسيون جوانان مجلس در جزئيات مخالفت هايي با اين طرح دارد كه در مجلس به آن خواهد پرداخت. به هر حال لوايح و طرح هايي كه غير كارشناسانه است، نه تنها دلگرمي جوانان را به همراه نخواهد داشت، بلكه آنها را دلزده از مسوولان خواهد كرد.

رنگ زندگي رنگ قرمز
027306.jpg
عكس : هادي مختاريان
مي گويند: به هر حال از كنار خيابان بهتر است. جاي گرم، غذاي خوب، رسيدگي پزشكي و روانپزشكي، اما بايد باشيد تا حس كنيد. چگونه يك انسان مي تواند سقوط كند. شايد براي آن تعدادي كه اختلال رواني دارند، ساده تر باشد. اما... هنوز هم اينجا همه به زندگي اميدوارند. رنگ زندگي را مي شود در موهاي قرمز گلاب خانم ديد.
هر چند بازهم نظاره انسان هايي كه از بي كسي به آسايشگاه بي خانمان ها پناه آورده اند آسان نيست، اما از حق نگذريم، بر عهده گرفتن مخارج اين آدم هاي بي كس آن هم، در وانفسايي كه، حتي براي مردم عادي حمايت جدي اجتماعي وجود ندارد، كاري است كارستان. در اين هواي سرد براي يك كارتن خواب فرق نمي كند كجا باشد، فقط دوست دارد زير يك پتو، كمي غذاي گرم بخورد. سيگار هم مي چسبد.

طرح شاداب سازي مدارس
بچه ها بخنديد
كلاس ها بايد رنگ هاي شاداب تري بخورد، رويكردها عوض شود و حتي طرز چينش صندلي ها، ميز و نيمكت ها هم تغيير كند و ...
طرح شاداب سازي در 11 منطقه و 11 مدرسه شامل مقاطع تحصيلي در آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران در حال اجراست. در حالي كه نه در محتواي كتب تغيير محسوسي ايجاد شده و نه در خيلي چيزهاي ديگر...
027303.jpg
يادمان نمي رود كه دوران دانش آموزي ما هم پر بود از اشتياق فراري شدن از مدرسه، پر بود از اشتياق برف آمدن و تعطيل شدن مدرسه... شايد آن موقع ها دليلش را تنبلي و علاقه نداشتن به درس مي گذاشتند، اما حالا در سيستم نظام آموزشي جديد، ناكارآمدي روش هاي سنتي تدريس را عمده دليل اين بي علاقگي ها مي دانند.
طرح شاداب سازي مدارس هم گامي بود در راستاي شكستن روش هاي سنتي...
اينكه در روش هاي تدريس در سراسر دنيا جذب دانش آموز به مدرسه و ايجاد علاقه به محيط مدرسه در راس قرار دارد، در كشور ما كه تا به حال آنقدرها رنگ و بويي نداشته.
حسين احمدي كه مدت كوتاهي است از دفتر ارزشيابي تحصيلي به سمت مدير كل آموزش ابتدايي منصوب شده است مي گويد: تعليم و تربيت در دوره آموزش عمومي بايد نوعي فرهنگسازي و آموزش مهارت هاي زندگي باشد و براي كودكان توام با نشاط. به همين خاطر ارزشيابي دانش آموزان چه در كتب و چه فضاي آموزشي مدارس و ايجاد محيط جذاب براي آنها در مدارس بايد مد نظر قرار بگيرد. 
در كشورهاي توسعه يافته دنيا، محيط مدرسه براي دانش آموزان آنقدر از جذابيت برخوردار است كه حتي دانش آموزان در روزهاي تعطيل هم بي علاقه نيستند تا اوقات خودشان را در مدرسه سپري كنند. كتابخانه ها و آزمايشگاه هاي مجهز، فضاي سبز و سالن هاي ورزشي و نحوه تدريس كه بيشتر از آنكه مبتني بر حفظ كردن باشد، مبتني بر يادگيري عملي است. حال شايد خودتان به خودتان حق بدهيد كه حفظ كردن ها و امتحان  دادن ها و ... مي توانست دليل خوبي براي فرار از مدرسه باشد.
اما رويكرد شاداب سازي مدارس شايد در نگاه اول خيلي هم خوب باشد، نحوه رنگ آميزي مدارس شاداب مي شود، مدارس دخترانه فضايي براي بازي و ورزش دختران فراهم كنند، نحوه تدريس معلمان تغيير كند، برخورد معلمان و مسوولان مدرسه با دانش آموزان تغيير كند، كتاب ها و دروس تغيير كنند و ...
همه اينها خيلي خوب است، اگر مدير كل آموزش ابتدايي نمي گفت: هيچ بودجه اي براي مدارس جهت اين موضوع در نظر گرفته نشده است.
شايد اگر توقع داريم ديوارهاي رنگارنگ مدارس محيط مدرسه را از رخوت در بياورد توقع بي جايي باشد، چرا كه از معلم و مسوولان مدرسه با حقوق پايين نمي توان توقع داشت دنبال روش هاي نوين تدريس باشند يا ...
حسين احمدي مي گويد: نشاط مقتضاي سنين كودكي است و ما نبايد دانش آموزان را در مدارس از اين حق طبيعي محروم كنيم.
او معتقد است يكسري از تغييرات نياز به بودجه ندارد و با امكانات موجود هم مي توان آن را تغيير داد!
البته در عين حال او مي گويد: روش هاي تدريس بايد از حفظ كردن دانش آموز بكاهد و به سمت يادگيري بچه ها نزديك شود، آن هم با روش هاي جديد و با استفاده از تكنولوژي جديد، اتاق رايانه، آزمايشگاه مجهز و كتابخانه اي با منابع قوي.
هنوز يادمان نرفته ثبت نام پر دردسر مدارس كشور را. اينكه تعداد زيادي از مدارس دولتي در هنگام ثبت نام از اولياي دانش آموزان جهت كمك به مدرسه پول دريافت مي كردند، اينكه اعتبارات مدرسه آنقدر كم بوده است كه كفاف مخارج روزانه مدارس را هم نمي دهد چه برسد به تجهيز آزمايشگاه و سالن ورزش و كتابخانه ...
مدير كل آموزش ابتدايي مي گويد: كلاس ها بايد رنگ هاي شاداب تري بخورد، رويكردها عوض شود و حتي طرز چينش صندلي ها و ميز و نيمكت ها هم تغيير كند و ...
و اين دستور العمل ها براي همه مدارس ابلاغ شده است، حالا خودتان حدس بزنيد. ظرفيت هاي اجرا تا چه حدي مي تواند متفاوت باشد. شاداب سازي مدرسه اي در شمال تهران با شاداب سازي مدرسه اي در يكي از روستاهاي دور افتاده كشور؛ طرحي كه اصولا كسي پيگير اجراي آن نيست گرچه باز هم در خبرها مي خوانيم بيش از 9 هزار دانش آموز در استان تهران در مدارس شاداب سازي شده تحصيل مي كنند.
طرح شاداب سازي در 11 منطقه و 11 مدرسه شامل مقاطع تحصيلي در آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران در حال اجراست. در حالي كه نه در محتواي كتب تغيير محسوسي ايجاد شده و نه در خيلي چيزهاي ديگر...
دوباره ياد گذشته مي افتيم، ياد فرارها، ياد دست به دعا برداشتن براي يك برف سنگين، براي اينكه پاي معلم رياضي درد بگيرد ، براي اينكه دبير جغرافيا سرما بخورد، براي اينكه يك روز از توبيخ شدن و حفظ كردن و هزار چيز ديگر رها شويم. نمي دانم دعاي بچه هاي اين دوره و زمانه چقدر تغيير كرده باشد، شايد حالا بچه ها به جاي برف سنگين، آرزوي هواي آلوده را داشته باشند.
عكس : گلناز بهشتي 

بالاخره چه ... ؟
ايلناچند شب پيش بود كه اخبار ساعت 22 از شبكه سوم اعلام كرد: طرح تردد زوج و فرد خودروها به مدت يك هفته و به صورت آزمايشي در تهران اجرا مي شود. اين در حالي است كه هيچ يك از مسوولان راهنمايي و رانندگي از اين طرح خبر ندارند. سردار محسن انصاري، معاون راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي، در اين باره مي گويد: من هم اين خبر را از صدا و سيما شنيده ام و اطلاعي از اجراي آن ندارم. اصل موضوع زوج و فرد شدن خودروها هنوز مشخص نيست و ما نمي توانيم در مورد خبري كه منبع مشخصي ندارد، اظهار نظر كنيم. همچنين دكتر حسن پيراسته، مدير كل محيط زيست استان تهران هم مي گويد: طرح زوج و فرد شدن خودروها از سوي محيط زيست نيز مطرح نشده است، هر چند كه ما موافق اجراي اين طرح هستيم. با اجراي طرح زوج و فرد شدن خودروها در يك مقطع زماني، نيمي از خودروها از چرخه فعاليت خارج مي شوند و همين امر به آرامش رواني شهروندان كمك خواهد كرد. اين طرح، طرح خوب و مناسبي است و اجراي آن به كنترل آلودگي و كاهش ترافيك كمك مي كند.

پزشكان آلماني در ايران
واحد مر كزي خبرشگفت انگيز است كه يك گروه از متخصصان اروپايي شال و كلاه كنند و با آخرين تجهيزات پيشرفته پزشكي به يكي از كشورهاي آسيايي بروند و به صورت رايگان به مداواي بيماران بپردازند. جراحان ترميمي كشور آلمان عصر شنبه جهت مداواي رايگان بيماران وارد زنجان شدند. اعضاي اين اكيپ جراحي كه شهرت جهاني دارند، عضو سازمان بين المللي جراحي هاي ترميمي آلمان هستند. رئيس دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني استان زنجان مي گويد: پزشكان آلماني در مدت 15 روز اقامت خود در زنجان اعمال جراحي فوق تخصصي ترميمي را در بيمارستان شفيعيه اين شهر انجام خواهند داد. محمد خاني تركيب اين گروه پزشكي را سه پزشك جراح، دو متخصص بيهوشي و دو پرستار برشمرد و افزود: اين گروه در جراحي هاي ترميمي خاص و پيچيده از قبيل شكاف لب و كام، عوارض  پوستي ناشي از سوختگي پيشرفته، ناهنجاري و معلوليت مادرزادي صورت، دست، پا و ديگر اندام ها، خدمات لازم را به بيماران ارايه خواهند كرد. وي با بيان اينكه ثبت نام از بيماران واجد شرايط همچنان ادامه دارد، يادآور شد: از آغاز ثبت نام بيماران جهت تعيين وقت قبلي تاكنون بيش از 5 هزار نفر در ليست نوبت قرار گرفته اند.

سرايي به نام احسان
سه نخ آقايان، چهار نخ خانم ها
سراي احسان پيش از اين اردوگاه اسراي عراقي بوده است، تا سال 76 كه پيش از كنفرانس سران كشورهاي اسلامي در تهران، وزير كشور وقت دستور جمع آوري متكديان را مي  دهد و سراي احسان مي  شود
سهيلا بيگلرخاني 
كيف هايتان را بگذاريد و به آسايشگاه برويد. به مددجوها هم به هيچ عنوان سيگار ندهيد. وقتي داخل خوابگا ه ها مي شويم، معناي اين هشدار را بهتر درك مي كنيم. وقتي برخي از ساكنان خوابگاه چنان به تو نزديك مي شوند كه دستانت را محكم تر بر محتواي جيب هايت مي فشاري و هركدام با ايما و اشاره يك نخ سيگار مي خواهند، حتي اگر يكي به لب داشته باشند....
بعضي وقت ها بعد از آخر خط هم جايي هست؛ جايي كه با مفهوم زندگي آنطور كه مي شناسيم شايد متفاوت باشد، اما به هر حال جايي هست براي ادامه حيات و شايد، چه كسي مي داند؟ جايي براي شروع دوباره. براي سنگ قلاب شدن ميان هياهوي زندگي.
۴ سال قبل وقتي به انتها رسيد، پيكر مچاله اش را به سراي احسان آوردند. يك ماه نشستن مداوم و تزريق هاي پياپي، براي خشكيدن پاهايش كافي بوده. آنقدر كه پس از 4 سال مراقبت و فيزيوتراپي تنها مي تواند به كمك ويلچر ميان حياط بزرگ خانه بي خانمان ها جولان دهد. وقتي مي خواهيم براي علي سرم وصل كنيم، ساعت ها طول مي  كشد، حتي از خير رگ هاي زير بغلش هم نگذشته. همه را با تزريق خراب كرده است.
مي داند سالهاي تزريق براي او ويروس HIV را به ارمغان آورده و ناقص شدن پاهايش را. وقتي پاهايم خوب شود، به خانه برمي گردم و كارم را شروع مي كنم. وقتي جواني باشي با درآمد سرشار، خانه داشته باشي و ماشين مدل بالايي، چشمان كاملا بسته كار دستت خواهد داد. آرايشگر بودم. سالهاي 7372 ماهي 400300 هزار تومان درآمد داشتم. مجردي خرابم كرد.
شهر زير غبار گم شده، جاده هاي انتهايي شهر هم. از اين حيث تفاوتي ميان بلوار كهريزك و خيابان وليعصر نيست، شايد فقط تفاوتي در سن و سال. خودروي مسافركش بلوار كهريزك مانند آسايشگاه، راننده اي به غايت پير و فرسوده دارد. بلوار كهريزك كه به انتها رسيد، خيابان باريك را بگيريد و بياييد. تابلوي بزرگ نشان از سرايي در يكي، دو كيلومتر آن طرف تر مي دهد. راننده از ركود كشاورزي و تبديل زمين هاي كشاورزي به سوله هاي جورواجور و بي نام و نشان مي گويد. سوله هايي كه در هر كدام چيزي ساخته مي شود و چيزي مي سوزد تا غبارها بر سر شهر بريزد.
بازداشت اشتباهي 
ساعت اداري است و درهاي خوابگاه قفل است. سالن اول، خوابگاه مردان قديمي تر ساكن سراي احسان. به قول علي اصغر مسوول بهداري سرا:مددجويان رسوبي. اين سالن حدود 400نفر ظرفيت دارد. بيشتر ساكنان اين سالن بيماري رواني دارند. اسكيزوفرني.
مردان سالن اول بي بهانه راه مي روند. تلويزيون سالن روشن است. بيماري اينها با دارو كنترل شده است. از سالن ديگر مددجويان يكي يكي به اين سالن مي آيند. مرد جوان سرش را بسته. براي خانم توضيح بده چرا سرت را شكستي؟
من شاطرم. با خواهرزاده ام آمدم شورآباد چيزي بخرم، مرا گرفتند و آوردند اينجا.
تمام ماجراي زندگي و بازداشتش را مي گويد الا دليل شكستن سرش. گويا از اينكه به همراه خواهرزاده  و يكي ديگر از اقوامش راهش به سراي احسان افتاده ناراحت است. آنقدر كه سرش را با يك تكه موزائيك شكسته. مدعي است هر سه كارگرند نه خيابان خواب.
كارگرهاي فصلي از بد روزگار و نبود بستر اشتغال از شهرستان راهشان به حاشيه تهران افتاده است. حتي شماره تلفن خانه خواهرم را دادم. آنها ناراحتند، هر روز سراغ من را مي گيرند.
سه مرد جوان كمتر از يك هفته است در سراي احسان ساكن شده اند. مسوولان آنان را به صبر دعوت مي كنند. اجازه بدهيد، پرونده هاي شما را قاضي ببيند، اگر همين طور كه مي گوييد بود، آزادتان مي كند. و رو به ما مي كند: بعضي از كارتن خواب ها را نيروهاي ما جمع آوري مي كنند، بعضي ها را نيروي انتظامي. مخصوصا آنهايي را كه نيروي انتظامي جمع آوري كرده، نمي توانيم قبل از حكم قاضي آزاد كنيم. رسيدگي همه پرونده ها هم چند هفته طول مي كشد.
ملك مراد كه بازار گفت وگو را گرم ديده، جلو مي آيد: من زن و بچه  دارم. مرا اشتباهي به اينجا آوردند. البته معتاد بودم، اما چند سال قبل رفتم خودم را به قرچك معرفي كردم، اما چند سال است ترك كرده ام... 
بي قراري مي كند، چنان با آب و تاب از خود مي گويد، انگار قرار است همين فردا آزاد شود. مسوولان سراي احسان مي  گويند: اغلب هفته اولي ها بي  تابي مي  كنند، اما بين خودمان بماند، به شهادت همين مسوولان برخي از كساني كه توسط نيروي انتظامي به عنوان كارتن خواب دستگير مي  شوند، صاحب شغل و در  آمدند. يك بار،جواني كه سال آخر دانشگاه بود، بين اينها دستگير شد. مي  گفت: كارتن خوابي در كنار خانه شان زندگي مي  كند و او هر شب براي او شام مي  برد. آن شب وقتي كارتن خواب ها را جمع مي  كنند، او را هم به اينجا مي  آورند.
خوابگاه هاي سراي احسان مثل يكديگر است. يكي مخصوص قديمي ترها، يكي مخصوص تازه رسيده ها و يكي در محوطه اي جداگانه مخصوص قرنطينه اي ها. يك محوطه خوابگاه و دستشويي، غذاخوري، حمام و حياط مخصوص خانم هاي بي  خانمان.
درها بسته است، حداقل در ساعات اداري، بيم آن مي  رود كه برخي از بي  خانمان ها فرار كنند.
سرايي كه قبلا  اردوگاه بود
سراي احسان پيش از اين اردوگاه اسراي عراقي بوده است، تا سال 76 كه پيش از كنفرانس سران كشورهاي اسلامي در تهران، وزير كشور وقت دستور جمع آوري متكديان را مي  دهد و سراي احسان مي  شود محل نگهداري متكديان، تا آنكه چندي بعد، دكتر توفيقي رئيس وقت پزشكي قانوني، خبر از فوت چندين كارتن خواب مي  دهد و نهايت اينكه از سال 1378 سراي احسان به محل نگهداري بي  خانمان ها و كارتن  خواب ها تبديل مي  شود؛ مركزي تحت پوشش موسسه خيريه حمايت از آسيب ديدگان اجتماعي.
دكتر نصرت الله راهي از تاريخچه سراي احسان مي  گويد و تاكيد مي  كند: اين مركز كاملا تحت حمايت يك NGO است و از دولت كمكي نمي  گيرد. دكتر راهي از سال 78 مسووليت مركز را به عهده گرفته.
وي از روال سراي احسان مي  گويد: كارتن خواب ها ابتدا وارد تونل بهداشت مي  شوند. به محض ورود شپش زدايي مي  شوند. لباسشان آتش زده مي  شود. سرهايشان تراشيده مي  شود. يك هفته به قرنطينه سپرده مي  شوند و در اين مدت روانپزشك ومددكار، مددجويان را مي  بينند و به لحاظ بيماري آزمايش مي  شوند.
آزمايش هپاتيت، سل و در صورت مشكوك بودن، HIV. اگر به كارهاي بيمارستاني نياز داشته باشند با هزينه خودمان بستري و درمان مي  شوند. بعد هم در اين مدت طبقه بندي مي  شوند. خانواده هايشان را پيدا مي  كنيم. خانواده هاي اينها در هر جاي ايران باشند، مي  بريم و تحويل مي  دهيم. برخي كه نياز به كمك دارند، به آنها كمك مي  كنيم. با اينهمه هستند، تعدادي كه باقي مي  مانند و مددجوي رسوبي اين مركز مي  شوند اما به هر حال اينجا سامانگاه موقت بي  خانمان هاي ناتوان است.
دكتر راهي توضيح مي  دهد كه نيروهاي مركز چون با تجربه اند، كمتر پيش مي  آيد حتي كارتن خواب هايي را كه نياز به كمك ندارند، به مركز بياورند.
در حال حاضر 570 نفر مددجوي مرد و 73 نفر مددجوي زن داريم.
بيشتر مددجوهاي زن ما به لحاظ رواني بيمارند. تا سال قبل قاضي مستقر در مركز داشتيم، امسال هم وعده داده اند كه قرار است قاضي در مركز مستقر شود. چون هيچ شخصي را نمي  توان بدون حكم قضائي بازداشت كرد.
فقط لحظه اي تصور كنيد، كسي اشتباها اين مراحل را بگذراند. قبول داريم. تصور اين تجربه هم دردناك است.
وضع زنان بهتر است 
زهره دلش ماكاروني مي  خواهد. علي اصغر وعده مي  دهد به زودي و خانم صادقي مسوول بهداشت خوابگاه زنان مي  گويد:قرار است خاله من مواد مورد نياز را تامين كند. فقط آشپزخانه زحمت طبخش را بكشد.
وضعيت زنان بهتر است، انگار مردها روزي 3 نخ سهميه سيگار دارند و زنان روزي 4 نخ. بيشتر زنان مددجوي اين مركز اختلال رواني دارند، از زهره 1918 ساله گرفته تا طلعت 76 ساله كه مي  گويد: حاكم است و از او خواسته اند، فقط چند روز بيايد در اينجا بماند. بچه هاي طلعت گويا ساكن خارج از كشورند. دست و پا شكسته فرانسه حرف مي زنند. مي گويد ليسانس دارد. پاكت هاي شير در جلو در محوطه بزرگ و سرسبز خوابگاه زنان گذاشته شده تا بر اساس برنامه روزانه سهميه شان را دريافت كنند. حميرا مرا به گوشه اي مي  كشاند تا درد دل كند. مي  گويد: از خانم شيرازي مددكار مركز بپرس، خواستگار من چه شد؟ مي   شه براي من يك خواستگار پيدا كني؟ حتي اگر 6050 ساله هم باشه اشكالي نداره. فقط بتونم از اينجا بروم.
مثل كودكان پا به زمين مي  كوبد:من اينجا رودوست ندارم. دلم مي  خواد برم خونه...
اما ميترا هيچ مشكل رواني ندارد. معتاد بوده و وقتي همسرش مرده، خودش را به مركز معرفي كرده تا مشكل ادامه كارهاي خلاف قبليشقاچاق فروشي و اعتياد را نداشته باشد. از محيط بيرون مي  ترسم. حدود 4 سال است اينجا هستم. مي  ترسم به ميان مردم برگردم، مي  ترسم آلوده شوم...كسي را ندارم. سخت است به اجتماع برگردم... علي هم مي  ترسد...
شروع، وقتي به انتهاي خط مي  رسي، هميشه هم راحت نيست.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  طهرانشهر  |   محيط زيست  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |