دوشنبه ۲۱ دي ۱۳۸۳
ميراث عثماني ( بخش پاياني)
تكرار تاريخ
عراق كه در پايان جنگ اول جهاني شكل گرفت ، با كودتاي قاسم، چهره عوض كرد . آنچه در پي مي خوانيد سر انجام قاسم و روي كار آمدن صدام را ترسيم مي كند . جنايتكاري كه اكنون فقط به زير نويس تاريخ پيوسته است . انسان ها شايد جانيان را فراموش كنند ولي تاريخ هرگز آنان را نمي بخشد . سردار نگون بخت خود خوانده قادسيه از زمره آنان است .
008841.jpg
عباس لقماني
نيروهاي جامعه عرب چندي بعد جايگزين نيروهاي انگليسي شدند. برادران عرب اصلاً مايل نبودند كه قاسم كشورگشايي كند و قدرت بيشتري به دست آورد. دوري قاسم از ديگر كشورهاي عربي فرصتي براي حزب بعث فراهم آورد تا نقشه به قدرت رسيدن را ترسيم كند. ايدئولوژي حزب بعث كه ملغمه اي از ناسيوناليسم عربي و سوسياليسم بود، آنان را تحريك به كودتا مي كرد. حزب بعث و هوادارانش در ارتش، هدف به دست گرفتن قدرت را دنبال مي كردند. يكي از مهره هاي اين بازي عارف بود. عارف كه با قاسم در كودتا دخيل بود اكنون به يكي از مخالفان او تبديل شده بود. او كوتاه زماني بود كه بخشوده و از زندان آزاد شده بود.
در فوريه سال ۱۹۶۳ هنگامي كه نيروهاي ارتش عراق در شمال درگير جنگ با كردها بودند، كودتاي ديگري شكل گرفت و كودتاچيان چند پادگان نظامي را تصرف كردند و به سوي وزارت جنگ كه قاسم نيز آنجا بود راه افتادند. چهار هواپيماي جت جنگي وزارت جنگ را مورد حمله قرار دادند و ساختمان از سوي نظاميان شورشي نيز هدف قرار گرفت. از طريق راديو آنان انقلاب تازه اي را اعلام كردند ولي هزاران نفر به طرفداري از قاسم عازم وزارت جنگ شدند و از او خواستند اسلحه در اختيارشان قرار دهد. او كه به نيروهاي طرفدارش در ارتش تكيه داشت حاضر به مسلح كردن مردم نشد. او از قدرت خودش كاملاً اطمينان داشت و در حالي كه در شهر بغداد مردم با چوب و اسلحه سرد با كودتاچيان درگير بودند، نيروهاي بعثي با كمك خودروهاي زرهي به سركوب مردم پرداختند. گارد ملي حزب بعث به هيچ چيز رحم نكرد. جنگ هاي خياباني بيست و چهار ساعت به طول انجاميد و در پايان بعثيها وارد ساختمان وزارت جنگ شدند. قاسم تسليم شد و به استوديو تلويزيون بغداد آورده شد و در همان جا به حكم يك دادگاه صحرايي به خيانت متهم شد و يك ساعت پس از آن تيرباران شد. او در آخرين لحظات درخواست كرد كه با عارف ديدار كند زيرا اميدوار بود عارف جلوي اعدام او را بگيرد همان گونه كه او يك بار عارف را بخشيده بود. عارف ولي پيغام داد كه اين امر از عهده او خارج است. در سالن فرستنده تلويزيون يك گروه تيرباران قاسم را به گلوله بست و نخستين رئيس جمهوري عراق از صحنه گيتي محو شد.
براي ساكت كردن هر نوع مقاومتي شبها و روزهاي متوالي جسد تيرباران شده قاسم در تلويزيون نشان داده شد و يك سرباز محل اصابت گلوله ها به بدن او را به تماشاچيان نشان مي داد.
008838.jpg
عبدالسلام عارف
در پايان اين نمايش خونين كه هر كس آن را ديده است هرگز نمي تواند صحنه هاي آن را از خاطر بزدايد، سرباز سر روي سينه خم شده قاسم را بارها بلند مي كرد و به مردم نشان مي داد و به صورت جنازه قاسم آب دهان مي انداخت. سمير خليل يك نويسنده فراري عراقي در كتابي به نام «جمهوري وحشت» اين صحنه را به خوبي ترسيم كرده است و حكايت جمهوري تازه اي را بازگو مي كند كه با خونريزي نطفه آن نهاده شد.كساني كه پس از قاسم روي كار آمدند خونريزتر و جنايتكار تر از پيشينيان آنها بودند. دوست ديرين قاسم، عارف هم از زمره آنان بود.
صدام دوست صميمي عارف، جوان شرور وخودخواهي كه حالا فرصتي براي خودنمايي پيدا كرده بود در برابر تاريخ ركورد ديوانگي و وحشيگري در تاريخ را شكست نيز آماده بازگشت به عراق شد.
جنازه قاسم و يا آنچه از او باقيمانده بود به دجله انداخته شد. در دوران حكومت عارف و در همان اوايل به قدرت رسيدنش در ارتش، پليس و گارد ملي تمام كساني را كه به نوعي مي توانستند خطرساز باشند، كشت. ليستهايي تهيه شده بود كه از روي اسامي موجود در آن هر كس كه مي توانست در آينده نيز خطرساز باشد نابود مي شد. هرگز معلوم نشد كه چه تعداد عراقي در آن زمان به جوخه هاي اعدام سپرده شدند ولي صحبت از هزاران نفر است كه يا اعدام و يا در خيابانها آماج گلوله هاي بعثي هاي لجام گسيخته شدند.
جوان ۲۶ ساله اي كه از ترس به قاهره گريخته بود نيز به بغداد بازگشت و به اين اميد بود كه سهم خود در قدرت را نيز كسب كند. اين جوان ماجراجو كه هنگام حمله به قاسم مجروح شده بود با رابطه اي كه با عارف داشت هنگامي كه در فرودگاه بغداد از هواپيما پياده شد به آينده اي مي انديشيد كه سالها در مورد آن خيالپردازي كرده بود. او اميدوار بود كه با كمك حزب بعث سهم خود را در قدرت نيز به دست آورد.
ولي در اين زمان جايي براي او وجود نداشت و او به عنوان كارشناس امور كشاورزي در اداره مركزي كشاورزي عراق به كار گمارده شد.
صدام كه داعيه قدرت داشت پله پله با كمك حزب بعث خود را به مركز قدرت نزديكتر كرد و در سال ۱۹۷۵ به عنوان معاون شوراي انقلاب شخص پرقدرت عراق در الجزيره شاهد امضاي قرارداد با ايران بود، كه بهانه اي براي حمله سال ۱۹۸۰ به خاك ايران شد.
اين جوان ماجراجوي تكريتي كه در طول زندگي خود فقط مصر را ديده بود و تحت افكار افراطي ناسيوناليستي عرب قرار گرفته بود، هنگامي كه با حذف حسن البكر تمام قدرت را در عراق در خود خلاصه كرد راه را براي ماجراجويي هاي آتي گشوده يافت. او در شهريور ۱۳۵۹ حمله اي را به ايران آغاز كرد كه سرانجام با ماجراجوييها كه در پي آن نيز ادامه يافت به حيات سياسي او پايان داد. ماجراي صدام با دستگيري او توسط نيروهاي آمريكايي پايان يافت و او همانند سلف هاي خود بخت النصر و حمورابي به عنوان يكي از جنايتكارترين و منفورترين افراد گيتي به زباله دان تاريخ پيوست. عراق ولي هنوز در آتشي كه ماجراجوي تكريتي برافروخت مي سوزد و پايان ماجرا هنوز مشخص نيست. سرزميني كه با استفاده از منابع طبيعي و نيروهاي كارآمد مي توانست به كشوري نمونه و پيشرفته در منطقه تبديل شود هنوز نفرين شده مي نمايد و نفير گلوله ها و صداي انفجارها فرصت هر نوع سازندگي را از آن گرفته است. بخت النصر كه افتخاراتش را بر جاي گذاشتن سرزمين هاي سوخته در پي فتح سوارانش مي دانست اكنون از زادگاهش سرزمين سوخته اي بر جاي مانده است كه نفرين ابدي تاريخ را يدك مي كشد و مردي كه خود را سردار قادسيه مي ناميد حتي اين جرأت را نداشت كه با شليك گلوله اي به زندگي ننگين خود خاتمه دهد. انسانها شايد جانيان را فراموش كنند ولي تاريخ هرگز آنان را نمي بخشد.

نشست محرمانه در منهتن
نيويورك تايمز - ترجمه: نيلوفر قديري
در يكي از روزهاي يكشنبه آخر سال ۲۰۰۴ چند كارشناس برجسته سياست خارجي در آپارتماني در منهتن، در يك نشست كاملاً محرمانه با حضور فردي كه اين بار بدون همراه و به تنهايي به جلسه آمده بود، شركت كردند. مأموريت اين جلسه محرمانه به گفته يكي از شركت كنندگان «حفظ كوفي و نجات سازمان ملل» بود.
در اين نشست، كوفي عنان دبير كل سازمان ملل به آرامي به سه ساعت و نيم مشاوره بي پرده گروهي گوش سپرد كه آمده بودند، به خاطر علاقه شخصي به او و حمايت از سازمان ملل «راه هايي براي برون شدن از اين بحران» ارائه كنند. گروهي كه به ديدار كوفي عنان رفته بود، نگران بود كه مبادا كاستي هاي رهبري عنان در دو سال گذشته دستاوردهاي دوره اول چهار ساله او را زير سئوال ببرد و دو سال باقي مانده از دوره پاياني اش را نيز تهديد كند.
شركت كنندگان در نشست، با اين مشاوره آغاز كردند كه عنان بايد تيم مديريتي اش را مورد بازبيني قرار دهد و همين فردا(دوشنبه) مارك مالوك براون، مدير ۵۱ ساله برنامه توسعه ملل متحد را به جاي اقبال رضا معاون عنان و رئيس دفترش كه ۲۲ دسامبر بازنشسته مي شد،  معرفي كند.توصيه هاي شركت كنندگان در نشست روي دو نياز متمركز شده بود. اول اينكه عنان بايد روابطش را با واشنگتن ترميم كند و دوم اينكه دبيركل روابطش را با كارمندان و بروكراسي خودش بهبود بخشد. در واشنگتن دولت بوش و بسياري در كنگره فكر مي كنند كه عنان و سازمان ملل عليه بوش در انتخابات فعاليت كرده و مخالف انتخاب دوباره او بوده اند. يك هفته بعد از اين نشست، عنان درخواست ديدار با كاندوليزا رايس جانشين بعدي كالين پاول را كرد و اين ملاقات انجام شد. مسئولان سازمان ملل گفتند كه اين ديدار (كه اولين گام از توصيه هاي نشست منهتن بود)، اميدوار كننده بوده است. نشست منهتن در پايان سالي برگزار شد كه عنان آن را «بدترين سال» براي سازمان ملل خوانده است. سازمان ملل با اتهام هايي در جريان اجراي برنامه نفت در برابر غذا در عراق، روبرو شد، شواهدي بدست آمد كه حاكي از اينكه صلح بانان كلاه آبي سازمان ملل در كنگو در اين كشور مرتكب اعمال غيراخلاقي شده اند و مديريت ارشد سازمان ملل هم مورد انتقاداتي قرارگرفت.تنها چند روز قبل از اين نشست، «نرم كلمن» سناتور جمهوري خواه ايالت مينسوتا كه رئيس كميته تحقيق درباره برنامه نفت در برابر غذاست. انتقاد از سازمان ملل را به آنجا رساند كه خواستار استعفاي عنان شد.اين نشست همچنين در شرايطي برگزار شد كه سازمان ملل درگير چالش هاي مهمي است. انتخابات ۳۰ ژانويه در عراق با مشاركت گسترده كارشناسان انتخاباتي سازمان ملل و گزارش اوليه كميته تحقيق برنامه نفت در برابر غذا به رهبري «پل وولكر» رئيس سابق فدرال ريزرو (بانك مركزي آمريكا) از جمله اين چالش هاست.
فاجعه سونامي آسيا نيز به اين چالش اضافه شد و اكنون توان سازمان ملل براي هماهنگي كمك ها و نيروهاي امداد بين المللي در اين فاجعه، در معرض آزمون قرار دارد.اين نشست در آپارتمان ريچارد هالبروك سفير آمريكا در سازمان ملل در دوران رياست جمهوري كلينتون،  برگزار شد. جان روجي، معاون امور برنامه ريزي استراتژيك دبير كل سازمان ملل در سال هاي ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ كه اكنون استاد روابط بين الملل در دانشگاه هاروارد است، لسلي گلب رئيس سابق شوراي روابط خارجي آمريكا، تيموتي اي ورت رئيس بنياد ملل متحد در واشنگتن، كتي بوشكين نائب رئيس اجرايي اين بنياد ، نادر موسوي زاده از دستياران ويژه سابق عنان كه در سال ۲۰۰۳ اين سمت را ترك كرد و رابرت اور معاون برنامه ريزي استراتژيك دبير كل، از ديگر حاضران در اين جلسه بودند.سرجرمي گرين استاك، سفير انگليس در سازمان ملل در سال هاي ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ نيز از دعوت شدگان به اين نشست بود كه در  آن حاضر نشده بود.هالبروك درباره اين نشست به نيويورك تايمز گفت: هدف ما اين بود كه اين جلسه محرمانه بماند، چرا كه نمي خواستيم اين تصور ايجاد شود كه گروهي از خارجي ها كه اتفاقاً همگي آمريكايي هستند، به دبير كل ديكته مي كنند كه چه كار كند و چه كار نكند.
هالبروك اين گروه را عده اي توصيف مي كند كه «به سازمان ملل اهميت مي دهند و باور دارند اين سازمان در صورت ادامه اختلاف و منازعه با كشور مؤسس، ميزبان و بزرگترين كمك كننده اش (آمريكا)، نمي تواند به موفقيت برسد.» هالبروك گفت: «سازمان ملل بدون حمايت آمريكا يك نهاد ناموفق خواهد بود.»
هيچ يك از شركت كنندگان در آن نشست محرمانه درباره جزئياتي كه در آن جلسه مطرح شد حرفي نمي زنند. «جان روجي» از شركت كنندگان در نشست مي گويد: «توصيه هاي محرمانه اي مثل اين، تا وقتي مؤثر و كارآمد است كه محرمانه بماند.»
اما يكي از شركت كنندگان در اين نشست به شرط ناشناس ماندن گفت: عنان در تمام طول جلسه كاملاً ساكت بود و هيچ حرفي نزد و قولي نداد. حتي در پايان جلسه وقتي از او خواسته شد حرفي بزند، باز هم ساكت ماند. »اين فرد ناشناس حاضر در جلسه مي گويد: او در سكوت نشسته بود و هيچ تلاشي براي دفاع از خود نمي كرد و فقط به حرف ها گوش مي داد. اين جلسه در حقيقت يك مذاكره نبود بلكه در اين نشست گفته شد: وضعيت اين است، گزينه هاي پيش رو هم اين است.هالبروك همچنين گفت:« گفت و گوهاي اين نشست، محرمانه نبود و نكته آزاردهنده اي هم نداشت. كوفي مي دانست در نشستي حضور دارد كه همه شركت كنندگان آن به او و سازمانش اهميت مي دهند. »خود عنان در يك گفت وگوي تلفني اين جلسه را مفيد خواند اما گفت، اين نشست فقط يكي از ده ها نشستي است كه او در آن شركت كرده و مي كند.وي گفت: اين روزها با افراد زيادي در داخل و خارج و حتي در خود سازمان درباره برنامه هاي پيش رو در دو سال آينده صحبت مي كنيم. اين جلسه هم بخشي از همين روند است. البته درباره چگونگي بهبود روابط با واشنگتن هم حرف زديم.يكي از شركت كنندگان در جلسه در اين نشست به بحث درباره اين پرداخت كه آيا دولت بوش هم مانند كنگره خواستار استعفاي عنان خواهد شد يا برخلاف نظر كنگره از ادامه حضور او در اين سمت تا پايان دوره مسئوليتش در دسامبر ۲۰۰۶ حمايت مي كند.اين مقام مسئول كه از چهره هاي برجسته سابق دولت آمريكا و داراي روابط نزديك با دولت بوش است در پايان چنين نتيجه گرفت كه واشنگتني ها فعلاً شمشير خود را براي كوفي عنان بيرون نمي كشند. البته باز هم همه چيز به نتيجه گزارش« ولكر »درباره تحقيق در برنامه نفت در برابر غذا و اتهامات مطرح پيرامون آن بستگي دارد. « روجي»درباره ناخشنودي داخلي سازمان ملل از حلقه اطرافيان عنان گفت: در سازمان ملل اين نگراني وجود دارد كه مديريت ارشد مسئوليت تصميمات خود را به عهده نمي گيرد و اين وضع بايد تغيير كند.وي گفت: دبير كل سازمان ملل بايد مانند رئيس جمهور آمريكا در دور دوم مسئوليتش تيم خود را تغيير دهد.
«بوشكين» از ديگر شركت كنندگان اين نشست در اين باره گفت: عنان خود را براي دو سال آخر مسئوليت آماده مي كند و براي طي اين مدت،  در حال بررسي شيوه رهبري خود است. شايد در دو سال آخر افرادي با مهارت هاي متفاوت براي بودن در اطراف او مورد نياز باشد.يكي از مشاوران ارشد عنان كه قرار است حلقه اطرافيان او را ترك كند، كيران پرندرگاست معاون امور سياسي دبير كل از سال ۱۹۹۷ است كه به گفته ديپلمات ها ممكن است به عنوان فرستاده ويژه دبير كل به خاورميانه برود.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |