دوشنبه ۲۱ دي ۱۳۸۳
چرا نيمكت هاي مربيگري ليگ برتر متزلزل است؟
اخراج مربيان با فرمول رياضي
008823.jpg
امير بهادري نژاد
با آن كه چند سالي است فوتبال ايران، مقطع آماتوريسم را پشت سر گذاشته و با وجود تمام كاستي ها و نواقص، حرفه اي شده است، اما كماكان نظريه واحدي در مورد زمان بركناري مربيان ناكام وجود ندارد و كنار گذاشتن مربيان بيشتر براساس سليقه هاي مديران باشگاهها صورت مي گيرد.
البته چنين وضعيتي كم و بيش در سراسر جهان به چشم مي خورد تا اين كه دو سال پيش يكي از اساتيد دانشگاه كمبريج انگليس، يك فرمول رياضي را براي بركناري مربيان پيشنهاد داد تا اين كه مديران باشگاهها با منطق بيشتري حكم اخراج مربيان خود را صادر كنند.
«دكتر كريس هوپ» معتقد است، اگر مديران باشگاهها عملكرد مربيان خود را در قالب اعداد و ارقام وارد اين فرمول رياضي نمايند، شايد عملكرد مربيان مغضوبشان چندان هم بد به نظر نرسد.
در اين فرمول رياضي، امتيازهاي كسب شده توسط هر تيم در هر بازي و همچنين عملكرد تيم در بازي هاي اخير خود ملاك ارزيابي قرار مي گيرد.
به گفته اين استاد، بهترين استراتژي براي سنجش عملكرد يك مربي، ارزيابي تيم او در ۸ بازي متوالي مي باشد كه بايد ارزيابي ۵ بازي آخر تيم را در اولويت قرار داد. هر گاه يك مربي پس از اين ۸ بازي در هر ديدار امتيازي كمتر از ۷۴/۰ كسب كند آنگاه مي  توان او را از كار بركنار كرد. در صورت اتخاذ چنين روشي، تيم ها در هر ۱۰ فصل از ۷/۵ نفر مربي بهره خواهند برد.
در نيم فصل اول رقابت هاي ليگ برتر فوتبال ايران در فصل جاري، ۷ تيم حاضر در اين بازي ها مربيان خود را از كار بركنار كردند و پيش بيني مي شود كه در نيم فصل دوم هم بر تعداد مربيان اخراجي افزوده شود. با توجه به اين روند بايد سئوال كرد كه آيا استراتژي مشخصي نزد مديران باشگاه ها براي قطع همكاري مربيانشان وجود دارد و يا تصميم گيري ها احساسي بوده است؟
استخدام مربي مانند هر پديده ديگري در فوتبال حرفه اي قوانين و شرايط خاص خود را دارد. البته اين شرايط در هر باشگاه متفاوت است و به ساختار آن باشگاه بستگي دارد. معمولاً  مدير باشگاه، مربي مدنظر خود را به اعضاي هيأت مديره معرفي كرده و اگر اين مربي در اين جمع تأييد شود با او قرارداد امضاء مي شود. بزرگترين معضلي كه در حوزه استخدام مربي در باشگاههاي ايران به چشم مي خورد، فقدان يك استراتژي مشخص در هنگام برگزيدن مربي است. پيش از آغاز هر فصل رئيس باشگاه و هيأت مديره بايد تكليف خود را مشخص نمايند كه مربي مورد نظر آنان بايد داراي چه ويژگي هايي باشد. اگر ويژگي هاي يك مربي مطلوب به صورت شفاف مشخص باشد، بسيار بعيد است كه باشگاه در طول يك فصل، چندين بار مربي اش را تغيير بدهد.
اما به چه دليل باشگاههاي ما در زمينه استخدام مربي فاقد استراتژي مشخص هستند و در تصميم گيري هاي خود دچار تناقض مي شوند؟ و يا به چه دليل نيمكت مربيگري در ليگ برتر تا اين حد متزلزل شده است؟
توجه به نام مربي
برخي از باشگاهها معتقدند با استخدام يك مربي نامدار مي توانند به اهداف خود دست يابند. براي اين باشگاه ها تنها نام مربي مهم است،به همين دليل براي جذب چنين مربيان نامداري مجبورند هزينه هاي سنگيني را متحمل بشوند غافل از اين كه ممكن است، مربي نامدار نتواند خود را با شرايط موجود در باشگاه تطبيق بدهد. اين روزها در فوتبال حرفه اي تنها با نام مربي نمي توان حريف را شكست داد كه اين واقعيت تلخ هنوز مورد توجه بسياري از باشگاه هاي ايران قرار نگرفته است.
خودمحوري مدير باشگاه
يكي از عوامل تغيير مداوم مربي، خودمحوري مديران باشگاهها است. در بسياري از موارد مشاهده شده مدير يك باشگاه بدون مشورت با هيأت مديره و با بهره از اختيارات خود اقدام به استخدام مربي مي كند و اگر اين مربي در چند بازي نتيجه نگيرد مجبور است براي رهايي از فشارهاي وارد شده از سوي هيأت مديره، حكم اخراج مربي مورد نظر را صادر نمايد.
رفاقت مدير يا مربي
بارها مشاهده شده، مديران باشگاهها به دليل رفاقت با مربيان خاص به استخدام آنان مي پردازند، در شرايطي كه قلباً اعتقادي به مربي منتخب خود ندارند. تزريق رفاقت هاي خارج از زمين فوتبال به كالبد فوتبال حرفه اي منجر به نابودي بسياري از تيم هاي باشگاهي و حتي رده ملي شده است.
تغيير استراتژي در اواسط فصل
باشگاههايي كه استراتژي مشخصي براي استخدام مربي ندارند معمولاً   براي فرار از بحران ها به ناچار تغيير موضع مي دهند. به عنوان مثال، مديري كه در ابتداي فصل استخدام مربي خارجي را براي تيمش، خلأيي بزرگ نمي داند پس از نتيجه نگرفتن با مربي داخلي تمام حرف هاي ابتداي فصل را به فراموشي مي سپارد و به سوي مربي خارجي گرايش مي يابد. البته عكس اين موضوع نيز صادق مي باشد كه كار با مربي خارجي آغاز مي شود و به استخدام مربي داخلي منتهي مي گردد.
مربيان مطيع
معمولاً  مديراني كه علاقه مند به دخالت در امور فني تيم خود هستند به سراغ مربياني مي روند كه تابع بي چون و چراي مديران هستند. با آن كه مدير به سليقه خود به جذب بازيكن مي پردازد و شب قبل از بازي،  تركيب تيم را تغيير مي دهد، اما ناكامي تيم به پاي مربي نوشته مي شود و مدير باشگاه براي خود حكم برائت صادر مي كند.
فرصت كافي
فرآيند انتخاب مربي بايد حداقل دو ماه پيش از انتخاب فصل صورت پذيرد تا اين كه مربي جديد فرصت كافي براي انتخاب بازيكنان مورد نظر خود، بستن تيم و اجراي تمرينات تاكتيكي و بدنسازي داشته باشد. از مربي  اي كه تيم بسته شده را تحويل مي دهند چه انتظاري مي توان داشت؟
بودجه
وضعيت  مالي باشگاه ها نيز در استخدام مربي بسيار با اهميت است. تيم هايي كه براي استخدام مربي سقف مالي معيني را تعيين مي كنند ديگر ويژگي ها و توانايي هاي فني مربيان را مدنظر قرار نمي دهند و تنها به سراغ مربياني مي روند كه در قالب بودجه معين آنها بگنجند.جالب اين كه از چنين مربياني هم انتظار قهرماني مي رود.
توقع غيرمنطقي مديران
مديران باشگاهي كه براي تيم ها مجبورند حداقل يك ميليارد تومان در طول فصل هزينه بكنند، سطح توقعشان بالا مي رود. يك مدير بايد با در نظر گرفتن مجموع عوامل (توانايي مربي و بازيكنان، امكانات، برنامه ريزي و ...) از تيمش توقع داشته باشد. در بسياري از موارد توقعات غيرمنطقي مديران منجر به بركناري مياني مي شود.
قراردادهاي شفاف
در صورتي كه مربي با باشگاه قراردادي محكم و شفاف از لحاظ حقوقي امضا بكند، بعيد است كه مدير باشگاه به راحتي با وي قطع همكاري نمايد.
اگر خسارت هاي ناشي از قطع همكاري و حدود و اختيارات مربي در قرارداد با باشگاه مشخص باشد، به طور حتم امنيت شغلي بيشتري پيدا خواهد كرد.
تاريخ مصرف
در فوتبال مربياني وجود دارند كه تاريخ مصرف آنها در يك تيم حداكثر يك فصل است. اين مربيان در اولين فصل حضور خود تحولي عظيم را در باشگاه ايجاد مي كنند و به موفقيت دست مي يابند اما چون مي دانند اين موفقيت تنها يك فصل دوام خواهد داشت بلافاصله پس از پايان فصل، تيم قبلي را ترك كرده و به تيم جديدي مي پيوندند. همچنين برخي از مربيان متخصص كاركردن با بازيكنان گمنام هستند و روحيه لازم براي كار با بازيكنان بزرگ و تيم هاي پرحاشيه را دارا نمي باشند.اگر چنين مربي اي وارد تيم بزرگ و پر حاشيه اي بشود به طور حتم حكم اخراجش را شخصاً صادر خواهد كرد.
آشنا نبودن با دانش روز
گروهي از مربيان به دليل آشنا نبودن با فوتبال روز جهان و استفاده نكردن از دستياران مجرب موجب بركناري خود مي شوند.
مربي اي كه با دانش روز فوتبال آشنا نيست با تمرينات سنتي و كسل كننده خود، بازيكنانش را كلافه و بي انگيزه مي كند و بازيكني كه درس تازه اي از مربي خود نگيرد حاضر نيست دستورات وي را داخل زمين اجرا بكند. از سوي ديگر بهره از يك دستيار مجرب يك امر واجب براي مربيان به شمار مي آيد. هنگامي كه مربي در فشارهاي شكننده بازي هاي سرنوشت ساز با قفل فكري مواجه مي گردد، نقش دستيار او نمايان مي شود. متأسفانه بسياري از مربيان ما در استفاده از دستياراني كه اطلاعات فني بيشتري نسبت به خود آنها داشته باشند هراس دارند كه اين ترس، مقدمه اي براي شكست است.
فرار از دايره بسته
چند سالي است كه دايره مربيگري در فوتبال ايران به يك دايره بسته تبديل شده و ورودي ها و خروجي هاي اين دايره مسدود شده است. براي پي بردن به اين مشكل مربيان باشگاه هاي حاضر در ليگ برتر را در چند سال اخير بررسي كنيد. به طور حتم به اين نتيجه مي رسيد كه مربيان باشگاه ها از يك مجموعه حداكثر ۳۰نفري برگزيده شده و در واقع اين مربيان به صورت چرخشي در باشگاه ها انجام وظيفه مي كنند.
براي رهايي از اين دايره بسته بايد به مربيان جوان، متعهد و جوياي نام اجازه ورود به اين محدوده را داد كه در اين ميان نقش مديران باشگاه ها بسيار تأثيرگذار است. به هرحال اعتماد به مربيان جوان و تازه نفس بايد از يك جا آغاز بشود كه به طور حتم مديران از ميدان دادن به اين گروه از مربيان پشيمان نخواهند شد. تا زماني كه اين دايره بسته شكسته نشود كماكان شاهد حضور چرخشي مربياني مشخص در تيم هاي ليگ برتر خواهيم بود.

نگاه
ديدگاه يك مربي
مربيگري فوتبال يكي از عجيب ترين مشاغل موجود در جهان است. براي ورود به اين شغل در بسياري از كشورهاي جهان به تجربه و يا تحصيلات خاصي نياز نيست.
همچنين يك مربي براي اينكه صاحب شغل بشود نياز ندارد كه شخصاً براي گرفتن شغل به باشگاه ها مراجعه نمايد بلكه مي تواند در روزنامه ها تمايل خود را براي كار اعلام نمايد و يا اينكه در مصاحبه با رسانه هاي گروهي بگويد كه تمايلي به مربيگري ندارد (در حالي كه واقعاً براي مربيگري ثانيه شماري مي كند.)
در انتخاب يك مربي روزنامه ها بسيار تأثيرگذار هستند، آنها مربيان مورد علاقه خود را هر روز مطرح مي كنند بدون اينكه نظر مديران باشگاه ها و يا تماشاگران تيم مورد نظر را در مورد مربي محبوب خود سئوال كنند. جالب اينكه مديران باشگاه ها اغلب تحت تأثير پيشنهادات روزنامه ها قرار مي گيرند و به توصيه هاي آنان عمل مي كنند.
در فوتبال مدرن، به مربي اي، مربي موفق گفته مي شود كه هر روز در مطبوعات، او را مربي مورد نظر چند تيم باشگاهي (بجز تيمي كه در آن فعاليت مي كند) معرفي نمايند. از سوي ديگر مربي ناكام، مربي اي است كه هيأت مديره باشگاه به او رأي اعتماد بدهد چون معمولاً چند روز پس از حمايت هاي هيأت مديره، مربي نگون بخت از كار بركنار مي شود.
مربيگري واقعاً حرفه عجيبي است. يك روز شما كار داريد و روز ديگر كار نداريد و شايد يك بار بركناري شما باعث شود كه تا آخر عمر نتوانيد مربيگري كنيد.
برخي از مربيان اخراجي به دليل امضاي قراردادهاي بلند مدت، حتي در دوران بيكاري خود بيشتر از مربياني كه مشغول به كار هستند پول و دستمزد دريافت مي كنند. همچنين چه بسيار مربيان ناكامي كه چندين بار فرصت فعاليت مجدد در تيم هاي بهتر را مي يابند. در شرايطي كه مربيان فني تر از آن خانه نشين هستند. به هر حال فكر مي كنم كه مربيان ناكام و اخراجي بسيار خوش شانس تر از مربيان موفق باشند.
واقعاً مربيگري حرفه عجيبي است.

ديدگاه
نگاه وارونه
008820.jpg
كارشناسان ورزشي مي گويند، هنگامي كه يك تيم نتيجه نمي گيرد بايد به آن شوك وارد نمود. در واقع يك تيم ورزشي مانند دانش آموزي است كه براي خروج وي از بحران بايد متوسل به سياست هاي تنبيهي و تشويقي شد.
به هرحال براي خارج كردن يك تيم ورزشي از بحران، چند نوع شوك منفي و مثبت وجود دارد:
۱- جريمه نقدي براي بازيكنان و مربي در صورت شكست خوردن
۲- پرداخت پاداش نقدي به بازيكنان و مربي در صورت كسب موفقيت
۳- خريد يك يا چند بازيكن بزرگ براي تزريق روحيه به كالبد تيم (مانند ورود رونالدينيو به بارسلونا)
۴- فروش بازيكن و يا بازيكنان دردسرساز (مانند خارج كردن بكهام از منچستر يونايتد)
۵- نيمكت نشين كردن بازيكنان بزرگ
۶- تعويض مربي
۷- تعويض مدير باشگاه
اين راهكارها به ترتيب اولويت مطرح شده كه رؤساي باشگاه ها بايد در حفظ ترتيب اين اقدامات حساسيت كافي به خرج بدهند.
اما متأسفانه در فوتبال ايران، اين راهكاربه صورت وارونه اجرا مي شود. به عبارتي ديگر آسانترين راهكار براي خروج يك تيم از بحران بركناري مربي به شمار مي آيد تا اينكه فشار وارده از سوي تماشاگران مدتي از بين برود و رؤساي باشگاه ها بتوانند نفس راحتي بكشند.
ما همواره عادت كرده ايم،  كارهاي پرهزينه را در اولويت هاي نخست قرار بدهيم در حالي كه ممكن است يك تيم ورزشي با متحمل شدن حداقل هزينه از بحران خارج بشود.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
فرهنگ
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |