پنجشنبه ۲۴ دي ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۱۱
محيط زيست
Front Page

نيويورك، بوستون و ميامي به كلي از نقشه جهان محو خواهند شد
هيولاموجي به نام مگاسونامي 
اين هيولا 000/000/000/000/5000 ژول انرژي دارد وارتفاع آن 900 متر است 
027582.jpg
كامبرويجا، آتشفشاني كه سرانجام بر اقيانوس اطلس فرو خواهد ريخت و نيرويي معادل 5 هزار تريليون ژول رها خواهد ساخت.
رضا غفاريان طوسي 
ظرفي مكعب  مستطيل به عرض 30 سانتيمتر و طول 2 متر از شيشه كه بالاي آن باز و ارتفاعش حدود يك متر و كف آن از يك سو به صورت سطحي شيبدار شبيه ساحل دريا رو به بالا منتهي شود را پر از آب كنيد. حال در انتهاي ديگر ظرف به طور ناگهاني مقداري شن و ماسه و قلوه سنگ بريزيد و به اتفاقي كه مي افتد نگاه كنيد. به محض ورود شن و ماسه در آب، موج بزرگي كه بخش عمده اي از زير آن خالي است رو به جهت ورود شن و ماسه بلند مي شود و سپس به سمت مقابل به حركت درمي آيد. اين موج تا زماني كه در مسير عميق حركت مي كند داراي قدرت و ارتفاع چنداني نيست، ولي وقتي به انتهاي ظرف، يعني به سطح شيبدار مي رسد به طرزي عجيب مرتفع و قدرتمند مي شود؛ اين پديده سونامي است.
ملاحظه مي كنيد كه اين پديده فاجعه آميز طبيعي، بسيار ساده به وجود مي آيد و حتما بسياري از عوامل مي توانند پديدآورنده آن باشند؛ از فرو ريختن كوه و صخره فرسوده تا فرود شهابسنگ در اقيانوس. حال اگر موج حاصله از اين پديده بسيار بزرگ باشد به آن مي گويند مگاسونامي يا سونامي بزرگ.
مگاسونامي چيست؟
به عبارت ساده، مگاسونامي موجي عظيم است، آنقدر عظيم كه بتواند اقيانوس ها را طي كرده و شهرها را نابود سازد. اين پديده مي تواند به ارتفاع صدها متر هزاران فوت و سرعت مافوق صوت برسد. هيچ كشتي، قايق يا ساختماني در برخورد با سونامي بزرگ امكان سالم ماندن ندارد، اما اين هيولا پشت در بسياري از كشورها منتظر خوابيده است، از جمله آمريكا. دانشمندان آمريكايي مي گويند ما روي بمب ساعتي نشسته ايم كه دير يا زود نيويورك، بوستون و ميامي را نابود خواهد كرد و هيچ چيز نمي تواند جلوي آن را بگيرد.
بزرگترين سونامي 
بزرگترين سونامي ثبت شده در تاريخ در سال 1958 در خليج ليتويا كانادا روي داد. زلزله اي به بزرگي 3/8 ريشتر باعث فرو افتادن 40 ميليون متر مكعب سنگ و صخره درون دريا شد. در اثر آن موجي به ارتفاع بيش از نيم كيلومتر شكل گرفت. اين موج در طول خليج به راه افتاد و هرچه در سر راه خود ديد، نابود كرد. جالب است بدانيد كه اين پديده را نيز نمي توان مگاسونامي ناميد، بلكه در برابر مگاسونامي آن را بايد موجي كوچك و خرد به حساب آورد! اما همين موج كوچك به دانشمندان نشان داد كه فرو ريختن مقدار كمي صخره در آب چه قدرت تخريبي مي تواند داشته باشد، واي از آنكه مقدار صخره هاي فرو ريخته در آب زياد باشد.
مگاسونامي در گذشته و آينده 
دانشمندان كشف كرده اند كه حداقل 11 سونامي بزرگ ظرف 200 هزار سال گذشته در هاوايي و جزاير قناري روي داده است. جزيره لاپالما در جزاير قناري واقع در غرب آفريقا در معرض بزرگترين تهديد از سوي مگاسونامي است. اين جزيره آتشفشاني است و در جريان آتشفشان كامبرويجا در سال 1949 بخشي از جزيره چند متر درون آب فرو ريخت. يك آتشفشان ديگر مي تواند باعث فرو ريختن جبهه غربي جزيره درون اقيانوس اطلس شود.
هيچ كس نمي داند اين فاجعه چه وقت اتفاق خواهد افتاد، اما مسلما در جريان فوران مواد مذاب كوه كامبرويجا فاجعه روي خواهد داد. چند شب پيش ريچارد چادويك در يك گفت وگوي تلفني با كانال تلويزيوني اي.بي.سي با لحني تاثيرآلود ضمن اعلام مطلب فوق افزود: فاجعه در راه است، ما آن را مي دانيم و كاري نمي توانيم بكنيم. اغلب در اين باره از من سوال مي كنند، اما چه مي توانم بگويم جز اينكه: از چند و چون و كم و كيف و زمان آن آگاهي ندارم، اما از يك چيز مطمئنم - يك روز، روزي كه شايد همين فردا باشد ! نيرويي باورنكردني و مهارگسيخته در اقيانوس اطلس رها خواهد شد؛ نيرويي كه بندها را خواهد گسست و همه چيز را دگرگون خواهد كرد. نيرويي كه از ميزان تخريب و نابودگري آن اطلاع نداريم. خدا كند اين بيگ بنگ اطلس به ما رحم كند.
اما بزرگي اين مگاسونامي چقدر خواهد بود؟ بي شك اين بزرگترين موجي است كه درياهاي جهان در چندين هزار سال گذشته به خود ديده اند. 500 ميليون تن صخره و سنگ منتظر ساعت مقدر خويشند تا با سرعتي رعدآسا در اقيانوس فرو ريزند. ريزش آنان نيرويي معادل 000/000/000/000/5000 پنج هزار تريليون ژول انرژي جنبشي آزاد خواهد كرد و در پي آن موجي غول آسا به ارتفاع 900 متر سر بر خواهد آورد و با سرعتي سرسام آور به راه خواهد افتاد؛ موجي كه مي تواند در 10 دقيقه، 250 كيلومتر راه را طي كند. صخره هاي فروريخته نيز بيكار نخواهند نشست و در زير آب به حركت خود ادامه خواهند داد و بر قدرت موج خواهند افزود. موج مي رود و مي رود و هر دم از جنبش ميليون ها تن كوه سنگ خزنده نيرو مي گيرد و غول آساتر مي شود.
چه خساراتي در راه است؟
چادويك، نويسنده و متخصص زمين شناسي و حيات وحش، باز هم مورد سوال خبرنگاران قرار گرفت. اين بار در ديسكاوري: با يك محاسبه ساده مشخص مي شود كه هيچ ساحلي در شمال آتلانتيك از دستبرد مصون نمي ماند. بريتانيا، فرانسه، اسپانيا و پرتغال به شدت ضربه خواهند خورد، آفريقاي شمالي زير خيزش موجي 100 متري فرو خواهد رفت، اما موج اصلي به سوي غرب سفر خواهد كرد. ظرف چند ساعت سراسر اطلس را طي كرده و خود را به شدت به برزيل و جزاير كارائيب خواهد كوبيد. با اين همه، ضربه اصلي بر ساحل شرقي ايالات متحده فرود خواهد آمد و خسارات واقعي آنجا خود را نشان خواهد داد.
تا اين زمان، يعني تا رسيدن به آمريكا، هيولاموج 4 هزار مايل طي طريق كرده و پست تر و پهن تر شده -50 متر ارتفاع و چندين كيلومتر طول- و بيش از 20 مايل در خشكي پيش خواهد رفت و هرچه را در سر راه است، نابود خواهد كرد. بوستون، نيويورك و ميامي عملا از نقشه ايالات متحده جارو خواهند شد. موج همچون بولدوزري هر ساختمان و آسمانخراش را پي خواهد زد و از بن برخواهد كند. پل ها از اساس فرو خواهند ريخت و شوربختانه، هر موجود زنده اي - از انسان و وحش - در شهرها و شهرك ها و آبادي ها و بيابان ها كشته خواهد شد.
اين موج تبعات غير مستقيمي نيز در سراسر جهان خواهد داشت. واقعه 11 سپتامبر را كه فراموش نكرده ايد. اين واقعه باعث نابودي كامل ميليون ها بازار سهام در همه جهان شد. با از بين رفتن فقط دو برج، اقتصاد جهاني چنان ضربه اي ديد، پس چه خواهد شد اگر نه فقط تمام نيويورك، بلكه بقيه سواحل شرقي اقتصادهاي جهاني نابود شود؟
چه مي توان كرد؟
خيلي ساده، هيچ كاري نمي توانيم بكنيم!   چادويك مي گويد. ما هيچ فن آوري كه بتواند از فوران يك آتشفشان جلوگيري كند، نداريم. هيچ حايلي كه بتواند جلوي ريزش 500 ميليون تن صخره را بگيرد، وجود ندارد و هيچ سدي كه در برابر موجي با سرعت 500 مايل در ساعت بايستد، قابل تصور نيست. تنها كاري كه مي توانيم بكنيم تخليه است؛ تخليه و فرار.
اما آيا مي شود ده ها ميليون انسان را ظرف چند ساعت از شهرها تخليه كرد؟ تصور كنيد نيويورك را با خيابان هاي قفل شده از ترافيك و ميليون ها انسان كه قصد فرار از شهر دارند. تصورش هم هولناك است، نه؟
قدرت شگفت وحش 
اما نكته جالب و خواندني اينكه پژوهش هاي اخير نشان داده كه حيوانات به طرزي عجيب قادرند خود را در برابر بلاياي طبيعي از جمله سونامي حفظ كنند. در برابر، انسان ها توان بسيار كمتري براي زنده ماندن دارند.
ديروز مقامات حيات وحش سريلانكا اعلام كردند كه موج هاي عظيمي كه بيش از 24 هزار نفر را در جزاير واقع در ساحل اقيانوس هند به قتل رساند، كمتر توانست به حيوانات صدمه بزند. در واقع هيچ حيوان وحشي كشته  شده اي يافت نشد.
دكتر راتناياك، معاون وزارت حيات وحش سريلانكا گفت: هيچ فيل مرده اي ديده نشد، حتي يك خرگوش صحرايي يا آنتيلوپ مرده پيدا نكرديم. حيوانات حس ششم دارند، آنها مي دانند چه اتفاقي قرار است بيفتد.

تلاش براي حفظ كريدورها
027591.jpg
شيرين معتمدي 
يكي از اهداف اصلي سازمان جهاني حفاظت، حفظ راهروها يا كريدورهاي جنگلي است كه مناطق حفاظت شده نپال و هندوستان را به هم مرتبط مي سازند و كار جا به جايي حيات وحش را در اين نواحي تسهيل مي كنند.
تراي آرك در سايه رشته كوه هاي هيماليا واقع شده است و از شرق 5 ميليون هكتار از رودخانه باگماتي نپال و از غرب تا رودخانه يمونا در هندوستان را پوشش مي دهد. اين منطقه بخشي از علف زارها و ساواناهاي تراي دوار را تشكيل مي دهد كه يكي از 200 زيست منطقه سازمان جهاني حفاظت است و از نظر بيولوژيك ايستگاهي استثنايي به شمار مي رود.
جنگل ها و علفزارهاي غني، زيستبوم فوق العاده اي را براي گوزن هاي مردابي، كرگدن تك شاخ، ببر بنگال، فيل آسيايي به علاوه 80 گونه ديگر از پستانداران، 47 گونه از خزندگان و دوزيستان، 556 گونه پرندگان و بيش از 2100 گونه گياهي، فراهم كرده است. اين منطقه محل زندگي 6 ميليون نفر است كه براي گذران معاش خود به منابع آن وابسته اند.
سازمان جهاني حفاظت از دولت هندوستان خواسته است تا مناطق حفاظت شده بيشتري را در تراي آرك ايجاد كند. مسوولان محلي موافقت كرده اند تا بخشي از جنگل پليب هيت را منطقه حفاظت شده اعلام كنند و سيستم هاي نظارت و حفاظت از حيات وحش را بهبود بخشند.
هندوستان از جمله كشورهايي است كه به طور جدي در مقوله حفاظت از منابع طبيعي، حيات جانوري و پوشش گياهي كشور خود فعاليت مي كند. اين كشور با استفاده از تخصص هاي گوناگون در مسايل محيط زيست و حيات وحش توانسته به فرآيند هاي قابل توجهي دست يابد، از جمله نسل ببر بنگال و شير آسيايي را در مناطق حفاظت شده ويژه اي حفظ و حيات آنان را تداوم بخشد.
جنگل هاي هند محل زندگي حيات وحش جوامع انساني است و هر جا كه اين اشتراك محيط زندگي وجود دارد، كفه ترازوي بقا را به نفع انسان و به ضررحيات وحش جا به جا مي كند. در هند اما ماجرا به گونه ديگري است و به رغم نياز مردم و كثرت آنها در مناطق جنگلي، نهادهاي دولتي و تشكيلات محيط زيست اين كشور توانسته تعادلي نسبي برقرار كرده و از نابودي نسل بسياري از گونه ها جلوگيري كند.

گذري بر پس فردا
027576.jpg
در فيلم The day afher tommorow پس فردا، تكنيك و سينما به ياري هم، تصويري از يك واقعيت را نشان مي دهند، حقيقتي كه اگر ما انسان ها به آلوده سازي بي رويه اين كره خاكي ادامه دهيم در آينده اي نه چندان دور با آن روبه رو خواهيم شد؛ ذوب شدن يخ هاي قطبي!
گاهي واقعيت از تخيل شگفت انگيزتر است. در ادامه به حقايقي درباره قطب شمال پرداخته ايم كه بي شك از خواندن آنها لذت خواهيد برد:
* قطب شمال به همراه قطب جنوب محوري را تشكيل داده اند كه كره زمين حول آن مي چرخد. تمامي نصف النهارهاي طول جغرافيايي - خطوط فرضي كه از قطب شمال تا قطب جنوب كشيده شده اند - از اين نقطه شروع مي شوند.
قطب شمال مغناطيسي كه عقربه قطب نما در هر جاي زمين، رو به آن مي ايستد، روز به روز حركت مي كند. قطب مغناطيسي به واسطه تاثير فلزات مذاب زيرزميني و ذرات باردار خورشيد، هر سال به طور متوسط بين 10 تا 40 كيلومتر جابه جا مي شود. در حال حاضر قطب مغناطيسي يكهزار كيلومتر با قطب كره زمين فاصله دارد. گروهي از دانشمندان معتقدند حوزه مغناطيسي كره زمين جهت عكس حركت مي كند و ممكن است روزي عقربه قطب نما به جاي شمال، جنوب را نشان دهد.
* يخ هاي قطب شمال توده متحركي از يخ با ضخامت 2 تا 3 متر است كه روي اقيانوس منجمد شمالي به عمق 4 هزار متر شناور است. در زمستان وسعت اين يخ ها به اندازه ايالات متحده شده و در تابستان نيمي از آن آب مي شود.
* يخ هاي قطبي در حال ذوب شدن هستند. با اينكه يخ هاي قطب شمال همواره در تحرك هستند - زمستان ها فزوني يافته و در تابستان كوچك مي شوند - ولي در چند دهه اخير مساحت و ضخامت اين يخ  ها كاهش يافته است. نخستين بار در سالهاي 1950 مساحت كمينه تابستاني يخ ها شروع به كوچك شدن كرد و در دهه 1970 حداكثر مساحت زمستاني نيز كاهش يافت. ضخامت يخ ها نيز به تدريج كم شده است. همه اين اتفاقات احتمالا پيامد گرم شدن جهاني است. اگر روند آب شدن يخ هاي قطبي ادامه يابد، در نهايت موجب تغييرات آب وهوايي بيشتري خواهد شد.
دانشمندان با يك برنامه مطالعاتي 4 ساله مشخص كرده اند ميزان ذوب شدن يخ در گرينلند و قطب شمال به قدري سريع است كه تا پايان اين قرن نيمي از آن از بين مي رود و نتيجه آن فاجعه اي است براي مردم و حيوانات قطب. حتي احتمال دارد سرزمين هاي پست و دوردست مثل فلوريدا به خاطر بالا رفتن سطح دريا به زير آب بروند.
* پرستوي قطبي، اين پرنده كوچك طولاني ترين مسير مهاجرت در دنيا را به خود اختصاص داده است، تقريبا از يك قطب به قطب ديگر. اين پرنده در مدار شمالگان توليد مثل مي كند و طي زمستان در نيمكره شمالي به قطب جنوب مهاجرت مي كند. اين سفر، ساليانه چيزي در حدود 35 هزار كيلومتر است، تقريبا معادل سفر به دور دنيا.
* عموما روبرت اي.پري را اولين كسي مي دانند كه در 6 آوريل 1909 به قطب شمال رسيد. پري و متئو هنسون به همراه چهار اسكيمو در سفري سخت و طاقت فرسا روي يخ به اين كار بزرگ دست زدند. ريچارد بيارد و فلويد بنت در 9 مي 1929 براي نخستين بار به قطب پرواز كردند و زيردريايي آمريكايي ناتيلوس نخستين كشتي بود كه در زير يخ هاي اقيانوس منجد شمالي در سال 1958 به قطب شمال سفر كرد.
* پيدا كردن بابانوئل در قطب كار مشكلي است، ولي افسانه تك شاخ در آنجا ملموس و شناخته شده است. اين افسانه از نوعي نهنگ كوچك به نام نيزه ماهي نشات مي گيرد. نيزه ماهي ها تمام عمر خود را در آبهاي شمالي مدار شمالگان سپري مي كنند. در بعضي از نرها رشد 2 دندان به شكل شاخ كه تا 3 متر هم مي رسد، لقب تك شاخ دريا را براي اين حيوان به ارمغان آورده است. در اين افسانه پيدا كردن شاخ نيزه ماهي موجب خوش شانسي مي شود، ولي كشتن حيوان به خاطر شاخش بدشانسي خواهد داشت.
* در ماه جولاي كه گرمترين ماه قطب شمال است، دماي هوا صفر درجه سانتيگراد است و در سرماي منجمدكننده فوريه به 35- درجه سانتيگراد مي رسد. سوز بادي كه مي وزد وضعيت را بدتر كرده و يكي از نامساعدترين شرايط آب و هوايي را روي اين سياره به وجود مي آورد.
* چرا خرس هاي قطبي هيچ گاه پنگوئن ها را نمي خورند؟ چون آنها در دو سر كره زمين زندگي مي كنند ! خرس هاي قطبي در مدار شمالگان؛ شامل قطب شمال و پنگوئن ها در نيمكره جنوبي، نزديك به قطب جنوب.
* در قطب شمال نيمي از سال روز و نيمي ديگر شب است، چون با گردش زمين به دور خورشيد محور آن ثابت مي ماند، يعني با گردش زمين نيمي از محور آن به طرف خورشيد متمايل مي شود و نيمي ديگر از خورشيد دور مي شود. خورشيد در قطب شمال همزمان با اعتدال بهاري حدودا 21 مارس طلوع مي كند و تا انقلاب تابستاني در 21 ژوئن هر روز بالاتر مي آيد. اين روند در طول تابستان ادامه دارد، ولي بعد از نقطه انقلاب، خورشيد به تدريج در افق پايين مي رود تا اينكه در اعتدال پاييزي حدود 21 سپتامبر كاملا غروب مي كند. تا اوايل اكتبر هواي گرگ و ميش ادامه دارد و پس از آن تاريكي مطلق تا طلوع بهاري سراسر قطب را فرا مي گيرد.

سودمندتر از طلا
027579.jpg
براساس بررسي هاي انجام شده، صنعت گردشگري در آفريقاي جنوبي در سال 2004 رشدي معادل 6/5 درصد نسبت به سال 2003 داشته است. همچنين صنعت مذكور از صنعت استخراج و بهره وري طلا هم سودآورتر است چون اساس اقتصاد كشور آفريقاي جنوبي، برپايه استخراج طلا استوار است.
در سال گذشته بيش از 8/1 ميليون گردشگر براي بازديد به اين كشور مراجعه كردند كه موجب رونق اقتصادي و افزايش درآمد مردم آفريقا بوده و سران اين كشور در نظر دارند گردشگري را يكي از پايه هاي اقتصادي خود قرار دهند.

كشف بقاياي انسان يك ميليون ساله
027588.jpg
گروهي از كارشناسان ديرين شناسي، 3 قطعه دندان متعلق به يك انسان يك ميليون ساله را در منطقه مراغه در آذربايجان شرقي كشف كردند.
بررسي ها نشان مي دهد كه اين دندان ها مربوط به انسان هاي اوليه از نوع هومواركتوس يا اولين انسان هاي راست قامت است كه حدود 5/1-1 ميليون سال پيش مي زيسته اند. اين كشف يكي از موفقيت هاي بزرگ علمي در سطح جهان است.
هم اكنون اين سه قطعه دندان براي بررسي هاي بيشتر در دانشگاه تبريز نگهداري مي شود و در سالهاي آينده احتمال كشف اسكلت هاي كاملتري از انواع انسان هاي اوليه در منطقه مراغه وجود دارد. همچنين علاوه بر دندان هاي انسان، قطعاتي از فسيل حيوانات عظيم الجثه مثل اسب، زرافه، كرگدن و فيل را با همان قدمت يك ميليون سال كشف كرده اند كه نشان مي دهد اين منطقه براي سكونت انسان هاي اوليه مساعد بوده است.

باران مداوم در سيستان و بلوچستان
027585.jpg
گاهي بارش هاي غيرمترقبه دردسرساز مي شود؛ آن هم در مناطقي از كشورمان كه مردم انتظار چنين ريزش هاي جوي را ندارند. مثلا در استان سيستان و بلوچستان پس از چند سال خشكسالي، بارش ناگهاني و مداوم باران مردم را غافلگير كرد. در نتيجه آبي با ارتفاع 5 متر از رودخانه سرباز وارد سدپيشين شد كه يكي از زيستگاه هاي منحصر به فرد تمساح پوزه كوتاه ايراني است.
همچنين در اثر افزايش سطح آب، سد كاجو نيز با سريزي مواجه شده است. اين شرايط چندان خوشايند نيست و با تداوم باران ممكن است خساراتي را به دنبال داشته باشد.

هديه اندونزي به زمين
سازمان جهاني حفاظت از فعاليت هاي حافظتي دولت ها، شركت ها، سازمان ها يا اشخاصي كه فعاليتشان نمونه اي از رهبري يك فعاليت زيست محيطي باشد و كمك موثري به حفاظت از دنياي جانداران بكند، با مراسمي تحت عنوان هديه اي به زمين قدرداني مي  كند. اين هديه يك نماد سمبوليك است و مهم ترين تمجيد سازمان جهاني حفاظت محسوب مي  شود كه به فعاليت هاي مثمرثمر حفاظتي تعلق مي  گيرد.
از سال 1996 تاكنون 82 مراسم هديه به زمين صورت گرفته است كه تعهدات 60 كشور در سراسر دنيا را دربرمي گيرد.
اين سازمان كوشش هاي اندونزي براي حفاظت از ميراث هاي گوناگون طبيعي خود را به عنوان هديه اي به زمين تشخيص داده است. دولت اندونزي به منظور ايجاد 9 پارك ملي و گسترش پاركي كه از قبل وجود داشت، 3/1 ميليون هكتار به اراضي حفاظت شده اضافه كرده است. در اين پارك ها تنوع زيستي گوناگوني مورد محافظت قرار خواهد گرفت؛ از گونه در معرض خطر ببر سوماترايي گرفته تا كرگدن و فيل و اورانگوتان.
اين دستاوردها بازتاب تعهدات پايدار اندونزيايي ها است در برابر حفظ ميراث ملي شان براي رفاه نسل حاضر و آيندگان. به علاوه، آنها سابقه خوبي براي فعاليت ها و تعهدات آتي از خود به جاي گذاشته اند.
دولت و NGO ها دوشادوش هم در حفاظت از غناي تنوع زيستي تلاش مي  كنند. رفاه و سعادت جوامع محلي در موفقيت طرح هاي حفاظتي امري حياتي است. دولت اندونزي نيز به اهميت مديريت مشترك مناطق حفاظت شده پي برده است و تلاش مي   كند تابه آن واقعيت بخشد.

يادداشت طبيعت
فردا دير است 
027573.jpg
ظاهرا ساختار رواني انسان طوري است كه تنها آگاهي او را وادار به عمل نمي كند؛ لااقل در مورد اكثريت آدم ها اينطور است و اگر بخواهد دست به عمل بزند حتما بايد نيرويي فراتر از آگاهي وادارش كند. به عبارت ديگر بايد نياز به عمل بر او آوار شود. اين مهم در رابطه با طبيعت بيشتر خودش را نشان مي دهد.
انسان امروز به درستي دريافته كه چاره اي جز اصلاح طبيعت و محيط زيست خود ندارد. دريافته كه اگر دير بجنبد نه تنها فرزندانش كه خودش نيز با سرنوشتي هولناك دست به گريبان خواهد بود. به قول لاكرتون: هميشه يك چيز از چيز ديگر  ضرور تر است و امروز طبيعت ضرورترين است.
گفتيم كه همه ما انسان هاي امروز به درستي دريافته ايم كه بايد براي نجات محيط زيست خود از ده ها و صدها مخاطره اي كه با آن دست به گريبان است، كاري بكنيم و سهم خود را در اين فرآيند بزرگ بگذاريم و دين خود را ادا كنيم. اما اغلب ما در عمل كاري نمي كنيم؛ بعضي از ما حرفش را مي زنيم، سفارش را مي دهيم، ولي كاري نمي كنيم. اين عموميت دارد.
پرسش اين است كه چرا اين تصوير تكاندهنده از آينده اي كه اصلا دور نيست، حساسيت ها را برنمي تابد و چرا در اين شرايط كه كره زمين در زير بار جمعيت بشري و زوايد و آلودگي هايش كمر خم كرده و تا مرز نابودي پيش رفته، فرد فرد ما احساس دلشوره و مسووليت نمي كنيم؟
راسل مارتين، يكي از متفكران اين مقوله عقيده دارد كه در بعضي انسان ها حساسيت بسيار بالا و در بعضي بسيار پايين است و كثيري هم در طيف ميانه  اين دو قطب قرار دارند. او كه يكي از طرفداران پريمي نيشن يا اهميت تقويت حس پيش آگاهي در جامعه به منظور ايجاد تحرك عمومي در سمت و سويي از پيش تعيين شده است، مي گويد كه برترين و شاخص ترين عامل براي ايجاد حساسيت عمومي، وسايل ارتباط جمعي است. مي گويد مصلحان بايد پا به ميدان بگذارند و سياست هايي را تعريف كنند كه بر اساس آن آحاد جوامع از هر طبقه و با هر ديدگاه و داراي هر درجه اي از انگيزه و احساس مسووليت نسبت به موضوع را دربرگيرد و وادار به بازنگري در رفتارهاي فردي و اجتماعي كند.
غرض از اين مقدمه ذكر اهميت كار رسانه اي در مقوله محيط زيست است و اينكه اين مهم در دستور كار بين المللي است و در همه رسانه هاي معتبر جهان سهم فكر شده و قابل توجهي به فرهنگسازي و تغيير ذائقه عمومي در رفتارهاي زيست محيطي است. 
بي گمان در ميان اقشار مختلف جامعه، قشر اهل قلم و كتاب بيش از همه بايد اين مسووليت را حس كنند و در هر مقام و جايگاهي كه هستند پرداختن به طبيعت را جزو كارهاي خود بگذارند و سهمي براي آن قايل شوند. همكاران ما در روزنامه ها، مجلات، صدا و سيما، سايت هاي اينترنتي و جز آن، بيش از همه مخاطب اين نوشتارند.
ما هم به سهم خود تا آنجا كه در توان فكر و قلم داريم، مي نويسيم و ديگر برعهده و ذمه خوانندگاني است كه نيروي پريمي نيشن يا همان پيش آگاهي و دلشوره خودمان در آنها نيرومندتر است و زودتر اخطار مي دهد كه: اگر امروز هر يك از ما به سهم و قوه خويش كاري نكنيم، فردا بس دير خواهد بود.
حميد ذاكري 

پيش به سوي ورامين
027570.jpg
ورامين هم ميزبان پرندگان مهاجر شد. هزاران قطعه از پرندگان مهاجر از انواع مرغابي سرسبز، ماده، خوتكا، اگرت، حواصيل، آنچيلك، غاز، اردك و فلامينگو براي زمستان گذراني به آب بندهاي ورامين كوچ كرده اند. حالا ديگر بهانه دور بودن مسير را هم نداريد، مي  توانيد يك روزه به جنوب تهران برويد و از نزديك پرندگان مهاجر را ملاقات كنيد؛ مثلا بندعلي خان همان منطقه اي است كه سال گذشته فلامينگوي فرود آمده در قيطريه را پذيرا شد.
در ضمن اگر سري به ورامين و آبگيرهايش زديد بد نيست دشت ها را هم با دقت بيشتري ورانداز كنيد، قطعا هوبره را از نزديك خواهيد ديد.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  محيط زيست  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |