جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۱۹
index
بررسي قتل ها و مرگ هاي تهران در دي ماه
پايان اين ماه لعنتي
دي ماه ۸۳ در حالي پايان يافت كه خفاش شب هاي سرد تهران سه قرباني ديگر گرفت سه دختر جوان در آخرين روزهاي دي ماه قرباني استنشاق منوكسيدكربن در حين خواب شده و ناباورانه جان باختند براساس گزارش پزشكي قانوني از آذرماه ۸۳ تا به حال دست كم ۲۵ نفر بر اثر استنشاق گاز منوكسيدكربن جان باختند
009984.jpg
برديا ارسطو
دي ماه امسال در حالي به پايان رسيد كه وقوع دست كم ۲۰ ماجراي منجر به قتل يا مرگ سوژه نجات دهنده ستون قتل هاي تهران ما شد.
قتل ۱۲ مرد و چهار زن در اين مدت سبب شد بار ديگر ما بتوانيم درباره دلپذيرترين سوژه كاري مان صبحت بكنيم.
اما تلخ ترين بخش بحث ما قرباني شدن خاموش همشهريانمان در فصل سرما آن هم بر اثر استنشاق منوكسيدكربن حاصل از سوخت ناقص بخاري ها و نشست گاز بوده است.
اين واقعه چنان سايه گسترده اي بر زندگي هموطنان ما انداخته كه حتي همكاران مطبوعاتي ما را هم قرباني كرده است در حالي كه ما گمان مي كرديم دست كم به سبب اطلاع از حوادث اين چنيني خودمان كمتر قرباني بدهيم اما گويا تقدير حرف ديگري دارد!
اما ماجراهاي دي ماه. وقايع اين ماه گويا قصد برهم زدن قانون حرارتي جرمشناسي را داشت زيرا برحسب يك نظريه در زمستان و هواي سرد كمتر نزاع روي داده و جرايم خشن به وقوع نمي پيوندد ولي وقوع دست كم ۱۵ فقره قتل حرف ديگري دارد.
نيمه اول
۱۵ روز اول دي ماه كه با خبرهايي راجع به ماجراي افسانه نوروزي شروع شده بود در تهران با يك فقره قتل آغاز شد. بازپرس ولي اله حسيني نخستين قتل دي ماه را بررسي كرد. جسد خيرا... ۳۰ ساله در حالي در وحيديه نارمك كشف شد كه گمان مي رفت يكي از دوستان او عامل ارتكاب قتل باشد.
اما ماجراي خودكشي مشكوك يك پزشك طرح تازه اي در نيمه اول دي ماه درانداخت. گرچه اين ماجرا ابتدا به عنوان قتل و بعد به عنوان خودكشي مطرح شد ولي هنوز هم ابهامات بسياري در آن نهفته است. جسد اين پزشك ۳۶ ساله در حالي كشف شده است كه در نزديكي مطب وي به يك درخت بسته شده بود. دست و پاي او به درخت بسته شده و صورتش با پلاستيك پوشيده شده بود. با اين حال نظريه قتل در اين باره مردود اعلام شد.
پس از اين دو ماجرا مسموميت منجر به مرگ يك پسربچه چهار ساله در بيمارستان لقمان الدوله سبب ايجاد نگراني شد زيرا مادر ميلاد به پزشكان تاكيد كرده بود پسرش شب قبل كالباس خورده و بعد مسموم شده بود.
مرگ بر اثر مسموميت غذايي در چند ماهه اخير در موارد غير نادري گزارش شده بود. پس از اين ماجراها در پايان هفت روز اول كشف جسد مرد
۵۵ ساله اي يك معماي تازه  قتل را پيش روي كارآگاهان قرار داد. اين جسد كه در يافت آباد كشف شده بود با حضور بازپرس ولي ا... حسيني يكي از سه بازپرس قتل تهران مورد بررسي قرار گرفت. بررسي هاي اوليه حكايت از مرگ بر اثر خفگي داشت ضمن آن كه حوله اي نيز راه دهان مرد ۵۵ ساله را بسته بود. گزارش ها و بررسي ها همچنين حكايت از سرقت تلويزيون و چند وسيله ديگر از خانه مقتول داشت.
با وجودي كه قتل هاي اخير به اندازه كافي ماجراهاي تلخي را رقم زده بودند مرگ هاي خاموش در سرما كه ما آن را به توصيه كارشناسان آتش نشاني قرباني هاي خفاش  شب هاي تهران مي ناميم نيز به اين مجموع تلخ افزوده شدند.
009981.jpg
نخستين ماجراي گازگرفتگي دي ماه منجر به مرگ سه پسر جوان ۱۷ ، ۱۹ و ۲۴ ساله شد. مادر حميد يكي از اين قربانيان در حالي جسد پسرش را كشف كرد كه از تبريز به تهران آمده بود تا براي او به خواستگاري برود.
نيمه اول دي ماه امسال با وقوع يك قتل اتباع افاغنه ادامه يافت. غلام در كامرانيه تهران بر اثر اختلاف مالي هموطن خود را با ضربه چاقو به قتل رساند و پرنده اي ديگر براي جنايات افاغنه در تهران رقم زد.
حادثه هاي مرگبار
حادثه هاي مرگبار تهران تنها به تصادفات و گازگرفتگي ها ختم نشده است. دو ماجراي شكستگي لوله گاز يكي در افسريه و يكي در جاده ساوه حوادث تلخي را رقم زدند.
به غير از اين واقعه انفجار يك دستگاه آبگرمكن در جنوب تهران نيز دستمايه تهيه خبري از اين باب شد. يك مادر و پسر خردسالش در اين حادثه جان باختند.
در ماجراي شكستگي لوله گاز در افسريه نيز چهار نفر جان سپرده و ۱۰ نفر ديگر مجروح شدند. اين همه به جز تلفات ناشي از تخريب خانه ها بود. به عبارت ديگر تلفات مادي هم در اين حادثه قابل توجه بود!
نيمه اي پركار
نيمه  دوم دي ماه ۸۳ دو هفته پركار براي دادسراي امورجنايي تهران به نسبت سه ماهه قبل از آن محسوب مي شود. به عبارت ديگر زمستان تهران به نوعي آرامش پايتخت را به هم ريخت زيرا در پاييز به نوعي با كاهش وقوع جرم قتل يا حوادث منجر به مرگ مواجه بوديم. ماجراهاي نيمه دوم دي ماه با كشف جسد پسر جواني در دربند تهران رقم خوردند. در ابتداي رسيدگي به اين ماجرا خانواده اي به سبب ناپديدشدن فرزندشان جسد را مشاهده و آن را پسر خود شناسايي كردند اما چند روز پس از ماجرا پسر آن خانواده بازگشت و بر پيچيدگي ماجراي كشف جسد جوان در دربند افزود.
كارآگاهان دايره قتل تهران در حال بررسي اين ماجرا هستند و پزشكي قانوني نيز در حال بررسي علت مرگ ولي هنوز سرنخ قابل توجهي به دست نيامده است.
با وقوع اين ماجرا و شروع اتفاقات در نيمه دوم دي ماه نخستين جسد زن نيز كشف شد. ۲۱ دي ماه ۸۳ جسدي متعلق به يك زن در تهرانپارس كشف شد ولي هويت زن نامشخص باقي ماند.
۲۲ دي ماه درگيري سه ماه قبل دو مرد مسن منجر به مرگ يكي از آن دو و ثبت يك فقره قتل ديگر در تهران شد. اين دو در يك درگيري با هم به زد و خورد پرداخته بودند و يكي با زدن قندان به سر ديگري موجب مجروح شدن دوست خود و سرانجام قتل او شد. بازپرس شاه محمدي رسيدگي به اين ماجرا را برعهده گرفته بود.
اما پس از اين ماجرا مصرف قرص اكستازي در پايتخت جان يك پسر و دختر جوان را گرفت. در حالي كه بحث هايي درباره مصرف اكستازي دوباره مطرح شده بود كشف جسد يك زن در خانه اش واقع در خيابان ۳۳ يوسف آباد معماي تازه اي به پرونده  قتل هاي تهران افزود. جسد اين زن در پي ظن همسايه ها به غيبت مشكوك او كشف شد. ماموران كلانتري ۱۲۵ يوسف آباد در تحقيقات مقدماتي هويت زن ۴۷ ساله (شادي) تشخيص دادند. بازپرس اصغرزاده رسيدگي به اين پرونده را برعهده گرفت كه در آن پزشكي قانوني زمان مرگ شادي را ۱۰ روز قبل يعني حدود ۱۱ يا ۱۲ دي ماه تعيين كردند.
اين زن بر اثر انسداد مجاري تنفسي اش به وسيله لباس هاي خود جان سپرده بود. ماجراي بعدي وقوع يك فقره قتل از نوع افغاني آن بود. اين افغاني كه با وجود اخراج از ايران دوباره به كشور بازگشته نيز بر اثر يك اختلاف مالي به قتل رسيده بود.
در نيمه دوم دي ماه امسال يك ماجراي متفاوت نيز روي داد و آن كشف يك جسد يخ زده نوزاد در شهرري بود.
كارآگاهان پليس آگاهي ري در حال بررسي اين ماجرا و چگونگي رهاشدن نوزاد هستند. شناسايي نوزادان با استفاده از ظاهر كار سختي است و معمولاً نياز به بررسي آزمايش هاي ژنتيك است.
يك برادركشي و مابقي قتل ها
بعد از چند ماه كاهش وقوع قتل هاي خانوادگي در تهران يك فقره برادركشي دوباره اين زخم كهنه را تازه كرد. اين قتل كه در بومهن روي داد و به وسيله ماموران كلانتري ۲۰۶ گزارش شد در پي آزار و اذيت خانواده اي به وسيله يك برادر معتاد آنها روي داد. برادر بزرگ مقتول در پي رويت اذيت و آزار خواهر و مادرش به وسيله برادر ديگر او را با يك ضربه چاقو به قتل رساند.
اما در همين ايام يك فقره قتل هم در شهرك غرب بارديگر اين نقطه مرفه نشين از پايتخت را كانون توجه خود كرد.
بازپرس ولي ا... حسيني در پي گزارش ماموران كلانتري ۱۳۴ شهرك قدس در محل حاضر شد و به درگيري منجر به قتل دو دوست رسيدگي كرد.
اين نقطه از پايتخت خردادماه سال جاري دو حادثه تلخ را در خود به ثبت رساند. در آن دو ماجرا دو مرد مرتكب قتل رقباي عشقي خود شدند.
كشف دو جسد ديگر
آخرين ماجراهاي جنايي تهران مربوط به كشف جسد در دو نقطه تهران بود ماموران كلانتري ۱۱۵ تهران در پي كشف جسدي به هويت رسول ۳۲ ساله پرونده اين ماجرا را به دادسراي جنايي تهران ارسال كردند.
پس از اين نيز كشف جسد يك زن ۴۷ ساله به نام ليلا در محدوده سرخه حصار تهران يك معماي تازه را رقم زد. اين جسد در يك كانال آب و به صورت عريان كشف شد.
خانواده اين زن پس از شناسايي وي اعلام كردند ليلا اختلال حواس داشته و مدتي قبل از خانه خارج و مراجعه نكرده است.
اما از  آن جا كه جسد زن در حالي كشف شده كه طلاهاي وي همچنان در دستان او بوده به نظر مي رسد اين معما به نوعي يك قتل از دسته قتل هاي خانوادگي بوده باشد.
تلخ ترين مرگ ها
دي ماه ۸۳ در حالي پايان يافت كه خفاش شب هاي سرد تهران سه قرباني ديگر گرفت. سه دختر جوان در آخرين روزهاي دي ماه قرباني استنشاق منوكسيدكربن در حين خواب شدند و ناباورانه جان باختند.
براساس گزارش پزشكي قانوني و اظهارنظر دكتر جابر قره داغي رئيس سالن تشريح اين سازمان از آذرماه ۸۳ تا به حال دست كم ۲۵ نفر بر اثر استنشاق گاز منوكسيدكربن جان باختند.
وي همچنين قربانيان اين نوع مرگ در شش ماهه اول سال را ۱۷۵ نفر اعلام كرد و تاكيد كرد در سال ۸۲ نيز ۵۸۳ نفر بر اثر استنشاق گاز منوكسيدكربن يا نشتي گاز در كشور جان باختند. اين نوع مرگ به سبب اختلال در اراده و آن هم در حين خواب كمتر راه فراري براي قرباني به جا مي گذارد.
به نظر مي رسد نهادهاي مسئول به ويژه شوراي شهر، شهرداري و سازمان آتش نشاني بايد با عملكردي مسئولانه به اين موضوع و علت آن پرداخته و ببينند چرا ما تا اين حد شاهد قرباني شدن خاموش هموطنان خود هستيم.

يادداشت
پيشگيري از تكرار
مهشيد مجلسي
شما هم اين خبرو شنيدين. همون خبري كه مربوط به يه واقعه تلخ در يه نقطه دورافتاده از تكنولوژي و غيرمدرن بود. همون روستايي كه به تازگي اسمش رو زبونا افتاده، همون مدرسه اي كه وزير آموزش و پرورش رفت اون جا تا بلكه تسكيني به خونواده هاي داغدار دانش آموزاش بده.
«سفيلان» يادآور همه سهل انگاري هاي ما بود. من  كه اينطور فكر مي كنم؛ ما همه اين جا تو پايتخت نشستيم و فكر مي كنيم تو همه نقاط كشور مردم به اندازه  ما امكانات دارن. چه زود يادمون رفت كه اين جا بيخ گوشمون تو پاكدشت چه اتفاقي افتاد و حتي ماجرا به درستي بررسي نشد. حالا نصف قربانياي اون ماجرا، تو يه ده دورافتاده كه تو برف و سرما محاصره شده بوده قرباني نبود امكانات شدن. شايد بگين اونا كه بخاري داشتن. تقصير معلمشون شد كه بخاري رو بيرون پرت كرد.
اما اينطوري نيست. اون معلم جوون همون كاري رو كرد كه اگه هر كس ديگه اي بود تو اون موقعيت مي كرد. شوهر دوستم وقتي اين ماجرا رو براش تعريف كردم حالش بد شد چون يه تجربه از سربازيش به ياد آورد. اون تو آباده فارس خدمت كرده بود. اون جا بخاريايي داشته كه نفت قطره قطره از مخزن به محل اشتعال مي ريخته و گاهي بر اثر سرما و گرما سوزن اين مخزن خراب مي شده و به ناگاه بخاري گر مي گرفته و آتش همه آسايشگاهشون تهديد مي كرده. مي گفت شانس مي آورديم موقع خواب اينجوري نمي شده و بالاخره هربار دسته جمعي مي ريختيم و آتيشو خاموش مي كرديم ولي دوده تا مدت ها لباسامون، در و ديوار رو سياه مي كرده.
واقعيت اينه كه اون مدل بخاريا خيلي قديمي شدن. اينو مطمئن نبودم تا اين كه خبرگزاري فارس عكساي مدرسه رو فرستاد رو سايت اينترنتي خودش. معلوم بود كه كلاس درس يه اتاق شش متري بيشتر نبوده چون چهار رديف نيمكت توش بوده براي يه همچين كلاسي كه وسعتش نبايد از بخاري هاي نفتي از اين مدل استفاده كرد. از هر نوع بخاري نفتي ديگه اي هم نبايد استفاده كرد. يا بايد از بخاري هاي برقي استفاده كرد يا از شوفاژ و سيستم مركزي. كارشناسا مي گن تنها سيستمي كه غيرقابل دستكاري به وسيله بچه هاس همين سيستم شوفاژ مركزيه. اما گويا به دليل گروني و هزينه بالا در ساخت مدارس از اون استفاده نمي كنن. مي دونيم تو اين حال و احوال كه همه از داغداري خونواده هاي اين ۱۳ دانش آموز سفيلان مي گفتن من ياد يه طرح افتادم. ياد طرحي كه قراره تو مدارس ما اجرا بشه. طرحي كه مدرن ترين سيستم ارتباطي رو به مدارس مي  كشونه. طرح مدارس اينترنتي و كلاً ورود اينترنت به مدارس. حتي تابستون يادم مي ياد كه آموزش و پرورش خبر داد در مدارس روستايي سيستان و بلوچستان هم اينترنت به كار گرفته شده.
شايد روستاي سفيلان هم قرار بود تا يكي دو سال ديگه به اينترنت مجهز بشه اما حداقل اون ۱۳ دانش آموز اينو نفهميدن و رفتن. اونا آخرين درسشون به دور از تكنولوژي با آتش و سوختن رقم خورد.
حالا ما داريم مدارس رو به مدرن ترين شيوه هاي ارتباطي مجهز مي كنيم غافل از اون كه همين مدارس از حداقل امكانات رفاهي دور افتاده اند، حداقل امكانات ايمني. اون وقت حتي قراره تو مدارس ديوارا به تبليغات وسايل مدرن و... اختصاص پيدا كنه.
داشتم خبرايي كه راجع به ماجراي سوختن ۱۳ دانش آموز سفيلان منتشر شده بود مرور مي  كردم. دادستان لردگان گفته بود تيم هاي كارشناسي آگاهي، آتش نشاني و آموزش و پرورش در حال بررسي ماجرا هستن تا مقصر رو معرفي كنن.
مثل ماجراي پاكدشت كه همه سعي كردن مقصر رو معرفي كنن! مثل ماجراي رباط كريم كه بچه ها تو يه كارگاه كفاشي به دليل كار با چسب غيراستاندارد فلج شدن و مقصري شناسايي نشد. مثل ماجراي غرق شدن چند دانش آموز در استخر پارك شهر كه مقصر شناسايي شد ولي مجازات در كار نبود.اصلاً ببينيم مقصر و شناسايي اون چه دردي از مشكل ما حل مي كنه؟
وقتي دوباره اوضاع به شرايط قبلي برمي گرده، وقتي دانش آموزا دوباره در همون موقعيت و با همون امكانات مشغول درس خوندن مي شن شناسايي مقصر چه فايده اي داره؟
تو خبرا اومده بود كه مدرسه ها حداقل بايد يه كپسول آتش نشاني داشته باشن. حميد عربزاده رئيس اداره بررسي علل سوانح و حريق اينو گفته بود. اما كسي هست بپرسه تو مدارس ما چند تا كپسول آتش نشاني هست؟
اصلاً مدرسه سفيلان كپسول آتش نشاني داشته؟ ما اگه بگيم مقصر نمي خوايم فقط بهبود اوضاع رو مي خوايم چه كنيم؟
كاش كسي بود حداقل براي يه بار كه شده طلسمو مي شكست.واقعيت اينه كه ما به درستي حتي به بچه ها ياد نداديم از خودشون در مواقع خطر دفاع كنن چه در ماجراهايي مثل ماجراي جنايات پاكدشت چه در ماجراي يه آتش سوزي ساده!
اصلاً بچه ها مي دونستن از كپسول آتش نشاني چطوري مي شه استفاده كنن؟ اصلاً تو كتاباي درسي چقدر در اين موارد به بچه ها آموزش داده شده يا مي شه. كاش از اين تجربه هاي تلخ ياد مي گرفتيم به بچه ها كاراي عملي ياد بديم يا درسايي مثل «بابا آب داد»!
ما مقصر حوادث رو نمي خوايم، ما تجربه حوادث رو مي خوايم تا به همه انتقال داده بشه مبادا دوباره شاهد اتفاقي مشابه باشيم!

نگاه
پايان باز آزمودن آزموده ها چه وقت است
سينا قنبرپور
«آزموده را آزمودن خطاست» وقتي اين ضرب المثل در كنار ضرب المثلي كه مي گويد «آدم عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمي شود» قرار مي گيرد اين دستورالعمل در ذهن تداعي مي شود كه چگونه مي توان كار نادرستي را دوباره تكرار نكرد.
خبر قرباني شدن سه دختر جوان كه اتفاقاً يكي از آنها همكار مطبوعاتي ما بوده است آن هم به وسيله استنشاق گاز قابل باور نيست. كار در حوزه اي كه مرتباً آدمي را با اخبار مرگ و قتل همنوعان خود مشغول كرده شنيدن چنين اخباري را ساده مي كند اما باورش را نه!
خبر قرباني شدن سه دختر جوان آنقدر غيرقابل باور بود كه همين الان تصور كنيم امشب مي خوابيم و صبح ديگر بيدار نخواهيم شد آن هم در شرايطي كه در روزمرگي و مشغوليت هايمان حتي گمان مردن را هم از ياد برده ايم.
حادثه اي كه منجر به مرگ اين سه دختر جوان شد حادثه اي از جنس سهل انگاري و كم كاري هاي ماست همين حادثه در دي ماه امسال جان سه جوان را در تهرانپارس گرفت، تازه عروس و دامادي را در پاكدشت قرباني كرد و خلاصه اين كه به راحتي از آذرماه ۸۳ تا به حال قريب به ۳۰ نفر را قرباني كرده بي آن  كه كسي خم به ابرو بياورد. از مدت ها قبل يعني حدود دو سال قبل مهندس حميد عرب زاده كارشناس ايمني و رئيس اداره بررسي علل سوانح و حريق سازمان آتش نشاني تهران در تشريح مرگ هاي خاموش ناشي از استنشاق گاز منوكسيدكربن يا گاز شهري هشدار داده و چنين ماجرايي را با عنواني خاص مطرح كرده بود. او صفت «خفاش  شب هاي سرد زمستاني» را براي منوكسيدكربن برگزيد و تاكيد كرد در زمستان به دليل برخي سهل انگاري ها و كم كاري ها اين گاز بدون آن كه فرصتي به قرباني براي دفاع بدهد جان او را مي گيرد.
از سال ۸۱ تا به حال دهها عروس و داماد در كشور در نخستين شب ازدواج خود جان سپرده اند تنها به دليل نشت گاز يا نشت منوكسيدكربن ولي باز هم اتفاقي نيفتاده است.
به نظر مي رسد تا يك عامل انساني نقش خفاش شب را بازي نكند هيچ كس باور نمي كند كه چنين قاتلي همه ساله در شهر شهر ايران ما به قرباني گرفتن مشغول است. اگر غلامرضا خوشرو در سال ۱۳۷۶ توانست ۹ زن و دختر را به طرز فجيعي به قتل برساند اينك خفاش شب هاي سرد زمستاني ما چه در تهران و چه در شهرستان هاي كشور صدها برابر او قرباني گرفته است و ما همچنان به همان شيوه سابق قرباني به قربانگاه مي فرستيم.
در تمام اين مدت هيچ يك از مسئولان ايمني و يا مسايل بهداشتي به اين ماجرا توجه نداشته اند كه چرا و به چه دليل يا دلايلي همه ساله ما شاهد وقوع اين قبيل مرگ هاي خاموش و در عين حال تلخ هستيم.
اواخر آذرماه امسال در حالي كه هوا رو به سردي گذاشته بود خبر مرگ خواهر يكي از همكاران تحريريه، ما را به آن داشت تا درباره خطر خفگي ناشي از نشت گاز شهري يا گاز مونوكسيدكربن هشدار دهيم و اعلام خطر مهندس عرب زاده را يادآور شويم.
مرگ دختر جواني كه سبب تهيه گزارش شده بود در همدان روي داد. او دانشجو بود و مدتي ديگر تا پايان تحصيلش باقي نمانده بود. اما آبگرمكن ديواري و نشت گاز از لوله آن فرصت پايان تحصيل و تحقق هزاران آرزوي دختر جوان و خانواده اش را از او گرفت.
نشستيم و نوشتيم كه مراقب خفاش شب هاي سرد زمستاني باشيد. اوايل دي ماه مطلب چاپ شد. گمان مي كرديم اتفاقي مشابه نيفتد ولي باز هم همان شد كه نمي بايست مي شد. حال دوباره يكي از همكارانمان به قربانيان اين نوع مرگ خاموش پيوسته. ما اشتباه كرديم يا ديگران؛ جالب تر اين كه در همين دي ماه كه اينك يكي دو روزي از پايان آن گذشته است اتفاق تلخ ديگري هم از همزماني سرما و استفاده از وسايل گرمايي در يك روستاي چهارمحال بختياري اوقات همه ما را غمگين كرد.
مرگ ۱۳ دانش آموز در روستاي سفيلان تنها بر اثر نبود امكانات ايمني و نبود حتي يك دستگاه كپسول آتش نشاني تنها به تلخ ترشدن ماجرا مي انجامد.
حالا گويا مصداق عيني همان دو ضرب المثل بارها و بارها تكرار مي شود بدون آن كه كسي خم به ابرو بياورد. يك مراسم عزاداري برگزار مي شود و مدتي هم چند خانواده سياهپوش مي شوند و دوباره نوبت به يك ماجراي ديگر.
اما سؤال اين جاست چرا باز هم شاهد مرگ هاي خاموش هستيم. آيا ساخت و سازهاي غيراستاندارد ما به ويژه در زمينه تهيه لوله هاي بخاري (دودكش ها) در اين قضيه موثر نيستند.
آيا نوع وسايل گرماده و ساخت آنها ايراد ندارند كه تا اين حد قربانيان وسايل گرماده زياد هستند. از طرف ديگر آيا اجباري نبودن به كارگيري وسايل ايمني سبب وقوع اين مرگ ها نشده است. براساس قوانين، سازمان آتش نشاني تهران تنها بر ايمني ساختمان هاي بالاي پنج طبقه نظارت دارد و آپارتمان هاي غير پنج طبقه معمولاً فاقد استانداردهاي ايمني و  آتش نشاني هستند.
به ياد دارم حميد عرب زاده مي گفت موقع خريد خانه يا اجاره  بيش از آن كه به مسايل ايمني و اصولي توجه شود به نازك كاري  و نوع اپن آشپزخانه توجه مي شود.
همين مسايل در كنار هم سبب وقوع مرگ هاي خاموش و تعدد و كثرت آن شده است. با اين اوصاف به نظر مي رسد سازمان آتش نشاني چه در تهران و چه در ساير نقاط  كشور بايد از طريق مجلس و يا شوراي شهر اجباري شدن رعايت مسايل ايمني در ساختمان را پي گيري كند. سازمان آتش نشاني تهران به عنوان مجهز ترين و بهترين سازمان آتش نشاني هيچ گونه ضمانت اجرايي براي برخورد با اعمال غيراستاندارد و غيرايمن در ساخت و ساز و رفتارهاي ديگر ندارد. حال آن كه اگر چنين سازماني ضمانت اجرايي مي داشت بر تك تك مسايل ايمني خانه ها نظارت مي كرد باز هم چنين مي شد.
نكته مهم تر اين كه اگر همه ساختمان ها و خانه ها به دستگاه هاي هشداردهنده نشت گاز مجهز مي شدند و اين اجبار عملي مي شد آيا باز هم ما شاهد قرباني شدن همكاران، همشهريان و دوستان خود بوديم؟

حوادث
ايران
هفته
جهان
پنجره
داستان
پرونده
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  پرونده  |  حوادث   |  ماشين   |
|  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |