شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۲۰
نام كرج براي اولين بار در قرن پنجم درخشيدوماند
ستاره پيدا و ناپيداي آسمان تاريخ 
محمدحسن ابوبكركرجي يكي از مفاخر بزرگ رياضي ايران به شمار مي آيد. او ازمردم شهر كرج در نزديكي تهران بوده و تحصيلات خود را در شهر ري كه آن زمان مركز دانشمندان اسلامي بوده است به اتمام مي رساند
028170.jpg
اين مكتبخانه متعلق به دو قرن پيش تهران است. شايد بتوان تصور كرد كه كرجي در جايي مانند اين مكان تحصيل علم نمود.
سهراب حبيب نژاد
از زماني كه تهران عنوان پايتخت را تصاحب كرد، بيش از 2 قرن نمي گذرد. در واقع كمي بيشتر از 200 سال است كه تهران به عنوان تاز ه اش مشغول و مغرور است. پيش از اين زمان اما تهران وجود داشت و از قضا محلي بود خوش آب و هوا و دنج و صاحب پيشينه، هرچند كه اين جغرافيا ميان تعاريف روستا، روستاي وسيع و تتمه اي از تعريف شهر در نوسان بود و رنگ به رنگ مي شد، اما خيلي چيزها داشت كه بتواند به آنها بنازد و فخر بفروشد. پياله اي كه به دست كوه هاي اطراف شكل گرفته بود، متعلقاتي داشت نظير ري، كرج، كن و ...آن متعلقات هم كه نام ده بر خود داشتند، مي توانستند به برخي شخصيت هايشان بنازند و سرفراز باشند. پس بعيد و دور از ذهن نيست كه بشنويد قرن پنجم قمري شاهد حضور دانشمندي بوده كه نام فاميلي اش نشان از محل تولدش دارد و صاحب شهرت و اعتباري وراي جغرافياي زادگاهش، كرج بوده است.
كرج را در قرن پنجم تصور كنيد كه دهي بوده جمع و جور، كنار دل تهراني كه چيزي جز يك روستا نبوده است. ورق زدن پيشينه دوردست محل زندگي مان، حالا مي تواند جذاب تر به نظر برسد.
درست در زماني كه اروپا دچار بحران مذهب و حكومت خشك كليسا بود، جهان اسلام به ويژه ايران دانشمندان بزرگي را در دامان خود پرورش مي داد كه كتاب ها و نظريه هاي اين دانشمندان پس از آنان به دليل مشكلات و جنگ هاي داخلي مسلمانان و حمله مغول در مشرق دچار ركود شد و اين علوم مورد مطالعه دانشمندان مغرب زمين قرار گرفت و بسياري از آنان قوانين و فرضيات دانشمندان ايراني را به نام خود ارايه دادند.
اما مساله اي كه امروز با آن مواجه هستيم اين است كه بسياري از كشورهاي همسايه ايران اين دانشمندان را از آن خود مي دانند و علت آن اين است كه وسعت سرزمين ايران امروز به اندازه  گذشته نيست و موطن و آرامگاه بسياري از دانشمندان خارج از مرزهاي ايران است.
يكي از مشاهير و مفاخر بزرگ رياضي  ايران محمد حسين ابوبكر كرجي است كه مانند بسياري از مفاخر بزرگ ديگر ايران، مهجور و در ايران ناشناخته مانده است.
اين دانشمند شهير، دانشمند قرن چهارم و پنجم هجري است و در سال 420 هجري قمري وفات يافته است. اطلاع دقيق از سال تولد اين دانشمند در دست نيست. كرجي از مردم شهر كرج در نزديكي تهران بوده و تحصيلات خود را در شهر ري كه آن زمان مركز دانشمندان اسلامي بوده است به اتمام مي رساند و سپس براي آشنايي با دانشمندان ديگر و تحصيلات تكميلي به بغداد سفر مي كند و در كرخ بغداد ساكن مي شود. در تاريخ او را با نام كرخي هم شناخته اند كه اين مساله يك اشتباه بزرگ تاريخي است.
اصل اين اشتباه تاريخي از آنجاست كه وپكه WoEPCKE در سال 1825 ميلادي به نسخه اي خطي از كتاب الفخري تاليف كرجي دست يافت و چون در كتاب مذكور محل تحصيلات تكميلي كرجي، كرخ ذكر شده بود وپكه هم او را كرخي ناميد و در كتابي كه به تفسير الفخري نوشت در اين كتاب نام او را ابوبكر كرخي ذكر كرد.
كتاب وپكه نظر به اهميتي كه داشت بين مورخان رياضي معروف شد و از آن پس همه مورخان نسبت ابوبكر محمد بن حسين كرجي را به صورت كرخي نوشتند تا اينكه در سال 1934 ميلادي دانشمند ايتاليايي لوي دلاويدا طي مقاله اي كه شرح مبسوط آن در كتاب سزگين صفحه 327 و كتاب رياضيدانان ايران صفحه 281 آمده اثبات كرد كه اين رياضيدان كرجي است و يك ايراني است نه عراقي. پس از انتشار اين مقاله كه مورد قبول محققان واقع شد، همه مولفان از آن پس نام او را در زمره دانشمندان ايراني مي نويسند.
كرجي از زبان خود
كرجي در بغداد در زمان تصرف اين شهر توسط آل بويه به تحصيل مشغول بوده و با فرزند عضدالدوله ديلمي بهاءالدوله و وزير وي ارتباط برقرار مي سازد و حتي كتاب خود الفخري في صناعه الجبر و المقابله را به نام فخر الملوك وزير بهاء الدوله تاليف مي كند.
اين كتاب از جهت تاريخ رياضيات مهم است. كرجي در حدود سال 403 ه. ق به زادگاه خود كرج باز مي گردد و كتاب انباط مياه الخفيه استخراج آبهاي پنهان زمين را به نام ابوغانم معروف  ابن محمد وزير دانشمند ايراني از ديلميان آل زيار كه در طبرستان بوده تاليف مي كند. كرجي در مقدمه اين كتاب تنها كتابي كه از وي به فارسي ترجمه شده است آورده: چون به سرزمين عراق وارد شدم و مردم آن ديار را از كوچك و بزرگ دوستدار دانش ديدم، دريافتم كه دانش و اهل دانش را محترم مي شمرند.در مدتي كه آنجا بودم به تصنيفي در حساب و هندسه پرداختم. سرانجام وقتي به سرزمين جبل طبرستان باز گشتم مطالبي كه از اوضاع عراق تصنيف كرده بودم در جبل گم و ناپديد شد. شعله اشتياق تصنيف فرو نشست و طبع آماده به تاليف فرو افسرد تا آنكه خدا سرزمين جبل و مردم آن را به ديدار مولانا الوزير ، الرئيس ، السيد الاجل المنصور ولي النعم ابوغانم معروف ابن محمد، ياري فرمود.
از اين عبارت هم مي توان دريافت كه كرجي از اهالي عراق نبوده و از ايران به آنجا سفر كرده است و مي توان تاريخ بازگشت او به ايران را در حدود 403 ه. ق يا قبل از آن دانست، زيرا ابوغانم در بين سالهاي 403 تا 420 ه . ق در طبرستان حكومت كرده است.
رد آثار كرجي در آثار دانشمندان خارجي 
با ترجمه اولين كتاب كرجي توسط وپكه، ارزش آثار وي براي ديگر دانشمندان نيز مشخص شد. وپكه در سال 1853 ميلادي كتاب الفخري را كه نسخه اصلي آن در پاريس بود، مورد بررسي قرار داد و در سال 1864 ميلادي آن را به زبان فرانسه چاپ كرد. بعدها يعني در سال 1878 تا 1880 ميلادي، هوخهايم رياضيدان آلماني كتاب الكافي في حساب كرجي را به زبان آلماني ترجمه كرد و رفته رفته دانشمندان مغرب زمين بيشتر به اهميت آثار كرجي پي بردند.اما اولين دانشمند غير ايراني كه آثار كرجي را مورد بررسي دقيق قرار داد، ابونصر ساموئل بن يحيي، دانشمند يهودي اهل كشور مغرب بود كه به ايران سفر كرد و در سال 559 هجري قمري در مراغه مسلمان شد و كتاب الكافي في حساب درهم و دينار را در تفسير كتاب الكافي في حساب كرجي نوشت.ديگر دانشمندي كه در مورد كتاب هاي كرجي شرح نوشته، محمدابن علي ابن حسن شهروزي است كه در سال 591 شرح الشافي كتاب الكافي كرجي را نوشته است. لوي دلاويدا دانشمند بزرگ ايتاليايي نيز مقاله بسيار مهمي را در تفسير يكي از بزرگترين كتب كرجي يعني البديع في حساب نوشته است كه حتي متن اين كتاب در سال 1964 ميلادي توسط عادل انبوبا، استاد دانشگاه بيروت به عربي چاپ شده است.
كتاب هاي كرجي 
متاسفانه در ايران هيچ منبع مهمي از كرجي وجود ندارد، فقط چند ميكروفيلم از آثاري منسوب به كرجي در دانشگاه تهران موجود است. وجود نام اين دانشمند رياضيدان به مدت دو دهه در داير ه المعارف علوم نيويورك نشان از شهرت جهاني اين مرد بزرگ دارد كه متاسفانه در كشور ما ناشناخته مانده است.
نخستين كتاب كرجي الفخري  في  صناعه الجبر  والمقابله است. اين كتاب از جهت تاريخ رياضيات مهم است زيرا علاوه بر اينكه بسياري از مطالب آن در زمان خود نو و تازه بوده است، با شرح چگونگي محاسبات جبري آغاز شده كه در كتاب هاي جبر پيش از وي ديده نشده است. چندين نسخه خطي از اين كتاب در پاريس، استانبول و قاهره موجود است. دومين كتاب اين دانشمند الكافي في الحساب است. بر اين كتاب دو شرح نوشته شده است كه نسخ خطي هر دو شرح آن و اصل كتاب در كتابخانه هاي استانبول و كشور آلمان موجود است.
سومين كتاب كرجي كه باز هم يكي از تاليفات مهم تاريخ علم رياضيات است، البديع في الحساب است. اين كتاب نشان دهنده نمو و پيشرفت علم جبر تا اوايل سده پنجم نزد دانشمندان مسلمان است. مقدمه آن توسط دلاويدا به ايتاليايي ترجمه شده است.چهارمين كتاب اين دانشمند علل حساب الجبر و المقابله است كه اين كتاب هم مشتمل بر 5 باب در مورد ضرب مجذورات، جذرها و جمع و اعمال ديگر روي آنها است. اصل اين كتاب در آنكارا و آكسفورد نگهداري مي شود كه نشان از فهم رياضيات اين دانشمند در فراتر از زمان خود دارد.پنجمين كتاب كرجي مختصر في الحساب المساحه است كه اطلاعي از مطالب مورد بحث كتاب در دست نيست و طبق گفته بروكلمان رياضيدان، يك نسخه از اصل اين كتاب در كتابخانه اسكندريه مصر موجود است.ششمين تاليف اين رياضيدان، الاجذار نام دارد كه از اين كتاب فقط عكس هايي در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران موجود است.هفتمين اثر كرجي را خود وي حساب الهند نام نهاده كه در كتاب بديع في الحساب خودش به آن اشاره كرده، ولي نسخه اي از آن به دست نيامده است. هشتمين اثر وي المسائل ولاجوبه في الحساب است كه در مورد مسايلي در علم حساب و جبر و جواب هاي آنها است كه نسخه اصلي اين كتاب هم در پاريس نگهداري مي شود.
در كتاب هاي فارسي كه نام كرجي در آن درج شده نيز اطلاعات زيادي در مورد نحوه و چگونگي زندگي وي درجه نشده است، اما آنچه مشهود است اين است كه كرجي با تاليف بيش از 10 كتاب در تاريخ زندگي علمي خود كه مشخص نيست چند سال بوده، شخصي پركار و پرتلاش بوده است. از نظر رياضيدانان بزرگ جهان، كارهاي كرجي بدان علت اهميت دارد كه نشان دهنده تنها نظريه مربوط به محاسبات جبري در ميان مسلمانان است. وي تاثيرگذارترين دانشمند مسلمان در علم رياضيات بعد از خوارزمي بود. رهيافت جديد وي به همت پيروان و جانشينان او و ساموئل بسط يافت. آثار وي بر رياضيداناني چون لئوناردو فيبوناتچي ايتاليايي و لوي بن گرسون تاثير زيادي داشته است.
آنچه مسلم است كرجي يكي از هزاران دانشمند بزرگ ايران زمين بوده است كه امروزه حتي از مدفن وي نيز اطلاعي در دست نيست. وي با تاليف كتاب هاي خود نشان داده است كه فراتر از انسان ها و حتي دانشمندان معاصر خود بوده است.

بيرون از چارچوب
خانه كودكي هاي جلال آل احمد
028173.jpg
جلال آل احمد نويسنده شهير ايراني، در سال 1302 شمسي در محله سنگلج وسيد نصرالدين تهران متولد شد. خانه اي كه جلال در آن متولد شد در سال 1310 احيا و مطابق معماري دوران خود ساخته شد. بعد از احياي بنا، جلال به خانه پدر بزرگش همين خانه نقل مكان كرد و تا سن 17 سالگي در اين خانه، تنها مشغله اش تحصيل و علم اندوزي بود. پس از گذراندن دوران مقدماتي تحصيل، در سن 20 سالگي براي طي كردن دوره طلبگي به نجف اشرف سفر كرد. در سال 1325 با اتمام دوره دانشسراي عالي در دانشكده ادبيات، تدريس در مدارس تهران را آغاز كرد و در اين زمان با نيمايوشيج آشنا شد. در سال 1329 با سيمين دانشور آشنا شده و زندگي مشترك را آغاز كرد. در سال 1332 دستگير و روانه زندان شد. در سال 1347 ضمن تشكيل كانون نويسندگان در ايران به مشهد سفر و با دكتر علي شريعتي ديدار كرد و سرانجام در 17 شهريور 1348 دار فاني را وداع گفت. خانه جلال آل احمد داراي پلاني با طرح تركيبي از معماري سنتي و كلاسيك دوران خود و اعمال سليقه هاي غير معمارانه است. دو حياط دارد و با توجه به ورودي مناسب از جهت تقسيم فضاها و محفوظ بودن اندرون خانه، هر دو حياط عملكردي همانند حياط اندروني دارند. اين جموعه در بخش هايي داراي زيرزمين بوده و اساس ساختاري پلان بر دو فضاي حياط جنوبي و شمالي است كه اتاق هاي اطراف، اين حياط ها را فرا گرفته اند.
اين بنا مساحتي در حدود 450 متر مربع دارد و در تمام اضلاع خود داراي شكست هاي فراوان است، اما تعلق خانه به بزرگ مرد ادبيات معاصر ايران و طرح جالب پلان بر اساس تفكر و نياز مالك، اين  خانه را در زمره خانه هاي واجد شرايط ثبت در فهرست آثار ملي قرار داده است. شالوده اين بنا مربوط به دوران قاجار و حكومت احمد شاه و مربوط به خاندان آل احمد است. مالك اوليه آن سيد احمد نامي بود كه بعدها اين مالكيت به پدر جلال آل احمد منتقل مي شود. در حال حاضر نيز مالكيت بنا خصوصي است و بهره برداران آن كماكان خاندان آل احمد هستند. اين بنا در خيابان خيام، خيابان شهيد كاركن اساسي گذر قلي واقع شده است. خانه دوران كودكي جلال آل احمد كه در محله سنگلج قرار دارد در فهرست آثارملي ايران قرار گرفته است.

طهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |