سخنرانان ترسو
سخنراني يك شيوه ارتباطي با مخاطبان است، برخلاف ساير رسانه ها، اغلب سخنرانان معمولاً رو در رو و مستقيم با مخاطبان سخن مي گويند، به عبارتي به مبادله پيام و بازخورد هاي آن مي پردازند، به همين دليل، برخي از افراد در حين سخنراني دچار اضطراب مي شوند.
اضطراب ناشي از بازتاب هاي مثبت و منفي سخنراني در جمع مخاطبان تنها به اين شيوه از رسانه محدود نمي شود بلكه اغلب گويندگان راديو و تلويزيون نيز در برنامه هاي مستقيم و زنده، برخلاف برنامه هاي توليدي دچار تنش هاي روحي مي شوند، مطلبي در زمينه ترس از سخنراني تهيه شده كه آن را مي خوانيد.
|
|
اميد سليماني فاخر
تحقيقات انجام شده در آمريكا نشان مي دهد كه آمريكايي ها از مار، ارتفاع، بيماري، مشكلات مالي و مرگ به شدت هراس دارند، اما چيزي كه بيش از همه اينها موجب هراس آنها مي شود، صحبت در حضور جمع است، در حالي كه به طور طبيعي يك سخنراني ناموفق هم نبايد آنقدرها اهميت داشته باشد كه آن را با ترس از بيماري، فقر يا مرگ مشابه دانست، با اين وجود تعداد كثيري از مردم هنگام صحبت در حضور ديگران دچار ترس هاي هيجاني و ناراحت كننده مي شوند، حتي سخنرانان حرفه اي هم از اين نظر مستثني نيستند، برخي از سياستمداران موفق وعاظ مذهبي و مجريان برنامه هاي تلويزيون هنگامي كه پشت تريبون يا روي صحنه قرار مي گيرند شديداً معذب هستند و به عبارت ساده تر به «اضطراب در هنگام سخنراني» دچار مي شوند.
آگاهي از اين كه چنين اضطرابي تقريباً جنبه عمومي و جهاني دارد و طبعاً اگر بتوان به فرمولي سحرآميز دست يافت كه از اين اضطراب رهايي يابيم، در هنگام صحبت در حضور جمع تقريباً آرامش بيشتري خواهيم داشت. قطعاً چنين فرمولي وجود ندارد، اما تحقيقات اخير در پي كشف علل اين اضطراب برآمده و راه هايي نيز براي كنترل آن توصيه نموده است.
آشكارترين جنبه اضطراب در هنگام سخنراني، علايم جسمي آن است، اكثر مردم تركيبي از علايم زير را بيان كرده اند: كف دست هاي عرق كرده، خشكي دهان، طپش قلب شديد، لرزش دست ها، سستي زانوها، تنگي نفس و دل پيچه. تحقيقات آزمايشگاهي افزايش فشار خون و گرفتگي عضلات را نيز به فهرست علايم فوق اضافه مي كند، با توجه به پيش آمدن اين همه عوارض جسمي در هنگام سخنراني تعجبي ندارد كه بعضي افراد آن را اين قدر ناخوشايند بدانند و براي خلاصي از آن به هر قيمتي هم كه برايشان تمام شود از صحبت در جمع كلاً اجتناب ورزند.
چه بسا مديران روابط عمومي، وزراء و وكلايي وجود دارند كه به علت فرار از سخنراني و صحبت در حضور جمع، خود را براي استعفا آماده نموده اند.
«محمد مويدي» دبير زيست شناسي در اين رابطه مي گويد: من به علت فرار از سخنراني چندين موقعيت علمي را از دست داده ام. او مي گويد چندين ماه قبل به خاطر مقاله اي كه نوشته بودم حائز رتبه اي شدم منتها به خاطر دفاع از نظريه ام از ادامه راه انصراف دادم تا جايي كه مدير دبيرستان چنين پنداشت كه مقاله مزبور از من نيست.
ابراهيم حشمتي كه دانشجوي سال اول زبان و ادبيات فارسي است اظهار مي كند: «از حضور در ميان جمع و صحبت كردن به طور دوستانه هم بيزارم چه برسد به اين كه در حضور چندين نفر به طور رسمي سخنراني كنم، حتي سر كلاس از پرسيدن مشكلي كه برايم مطرح است، احساس خجالت مي كنم».
علايم جسمي فقط يك جنبه از اضطراب در هنگام سخنراني است، مهم ترين جنبه آن تعبيري است كه سخنران از اين علايم دارد. البته معدودي از سخنرانان، يعني آنهايي كه از اعتماد به نفس بالايي برخوردارند اين واكنش هاي جسمي را بسيار مثبت مي دانند و آن را دال بر آمادگي روحي خود براي سخنراني تلقي مي كنند، اما به طور كلي اكثر ما اين علايم را نشانه هايي از ترس مي دانيم. اين ترس هنگامي شكل مي گيرد كه ما در ذهن خود عواقب اجراي نامطلوب سخنراني را مجسم مي كنيم مثلاً ممكن است از ذهنمان بگذرد كه: اگر تپق بزنم حضار مرا مسخره خواهند كرد. در حالي كه معمولاً وقتي مستمعين محتواي سخنراني را مفيد و قابل استفاده تشخيص مي دهند، اغلب خطاهاي ناشيانه و تپق هاي گوينده را ناديده مي گيرند. اين قبيل ترس هاي غيرمنطقي و علايم جسمي اغلب در يك دور مكرر متقابلاً يكديگر را تقويت و افزايش مي دهند زيرا حالت ترس، علايم آن را افزايش مي دهد و با تشديد علايم، ترس نيز بيشتر مي شود؛ تا جايي كه تحريكات شديد فيزيولوژيك با افكار فاجعه آميز و هولناك تركيب مي شود. هنگامي كه گوينده به خودش تلقين مي كند كه حضار او را مسخره خواهند كرد، ضربان قلبش به ۲۰۰ مرتبه در دقيقه هم مي رسد.
دكتر «مسعود پيكرزاده» روان شناس و مشاور خانواده اينگونه مي گويد: افرادي كه سخنراني را نوعي اجراي برنامه مي دانند، معمولاً به اضطراب بيشتري دچار مي شوند، زيرا در اين صورت خود را ملزم به جلب رضايت مستمعين مي دانند، سخنران چون دچار تصورات اغراق آميز مي شود، تصور مي كند كه مستمعين با دقت به نقد و ارزشيابي ژست ها، گفتار و هر عمل ديگري كه انجام مي دهد، نشسته اند، اين افراد هيچ گاه نمي توانند متوجه شوند كه به خاطر كدام عمل خود مورد انتقاد قرار مي گيرند. آنها رفتار رسمي و ساختگي را بهتر از رفتار معمولي و طبيعي خود مي پندارند. تحقيقات نشان داده است كه وقتي سخنران تصور مي كند مورد ارزشيابي قرار گرفته است و يا اين كه به رفتار خود اعتماد ندارد و يا از روش سخنراني مطمئن نيست، در هر موقعيت اجتماعي هم كه باشد دچار اضطراب مي شود، حال اگر سخنران به جاي آن كه فكر كند در حال اجراي برنامه است، تصور كند در حال ايجاد ارتباط با حضار است، راحت تر مي تواند كار خود را به پايان برساند، نقش و وظيفه سخنران، بيان عقايدش براي مستمعين است. سخنران بايد اين انديشه را در ذهن خود بپروراند و رشد دهد، زيرا حضار در واقع مشتاق شنيدن محتواي حرف هاي او هستند و در صدد نقد روش صحبت كردن او برنمي آيند؛ درست مانند مكالماتي كه ما هر روز با اطرافيان خود داريم.
اضطراب در هنگام سخنراني پديده اي است سه مرحله اي كه قبل از ايراد نطق به وجود مي آيد و رشد مي كند، اين سه مرحله عبارتند از: تعيين چگونگي اجرا، تهييج فيزيولوژيكي و بالاخره افكاري كه باعث مي شود هيجان ناشي از سخنراني را ترس بدانيم، ابعاد ديگر اين اضطراب در حين ايراد سخنراني به وجود مي آيد و آن هم بر اثر افكار غلطي است كه تأثير مخرب دارند، براي مثال گويندگاني كه سخنراني را نوعي اجراي برنامه مي پندارند اغلب تصور مي كنند كه مستمعين متوجه ميزان نگراني او هستند، اندكي اغراق در مورد تصورات سخنران در حين ايراد نطق مي تواند به اين شكل در آيد: «اوه، خداي من! مردم متوجه لرزش صدايم شده اند... دارند لرزش دست هايم را مي بينند و حالا مي دانند كه زانوهايم مي لرزند، الان غش مي كنم.»
در صورتي كه مطالعه درباره بازتاب حضار از حالت سخنران در حال سخنراني نشان داده است كه نظر آنها اغلب مثبت است و آگاهي سخنران از اين مطالب باعث آرامش او مي شود.
محققين دريافته اند كه مردم متوجه نگراني سخنران نمي شوند و يا اگر هم مي شوند فقط اضطراب ناچيزي را مشاهده مي كنند حتي زماني كه عده اي از مشاهده كنندگان جهت تشخيص علايم اضطراب در هنگام سخنراني آموزش داده و مكلف به يافتن اين علايم شدند، باز در گزارش هايشان ميان ارزشيابي آنها با ميزان واقعي نگران سخنران همبستگي ضعيفي ديده شده است.
اكثر سخنرانان با دو مرحله تحريكات فيزيكي آشنايي دارند. تحريكات اوليه معمولاً از چند دقيقه قبل از ايراد نطق آغاز مي شود يعني هنگامي كه سخنران در انتظار فرا رسيدن زمان سخنراني به سر مي برد. مرحله دوم هنگامي است كه سخنراني شروع مي شود. در اين مرحله، تحريكات فيزيكي به مراتب بيشتر و شديدتر است، ضربان قلب در مرحله انتظار معمولاً بين ۹۵ مرتبه در دقيقه تا چيزي حدود ۱۴۰ مرتبه در دقيقه است، در حالي كه ضربان طبيعي قلب در مواقع عادي حدود ۷۰ مي باشد، سپس هنگامي كه فرد با مدعوين مواجه مي شود و شروع به صحبت مي كند، ضربان قلب چيزي حدود ۱۰۰ تا ۱۹۰ نيز افزايش مي يابد.
تحريكات فيزيكي، مرحله سومي هم دارد كه اكثر سخنرانان از وجود آن آگاهي ندارند. اين مرحله، مرحله اي است كه مي تواند آرامش بخش باشد، موج هاي تحريكاتي در هنگام مواجهه با مردم طولاني نيست، اين تحريكات و تنش در عرض ۳۰ ثانيه فروكش مي كنند و ميزان طپش قلب به تدريج به سطحي كه در مرحله انتظار بود، مي رسد گاه حتي به كمتر از آن نيز نزول مي كند. واكنشي كه هنگام مواجهه با مستمعين از خود بروز مي دهيم. واقعاً به يادماندني است البته بسياري از سخنرانان متوجه نزول ناگهاني تحريكات نمي شوند.
در اينجا، دو مطلب را بايد به سخنرانان مضطرب اطلاع دهيم: اول كوتاه بودن عمر واكنش هاست. آگاهي از اين امر باعث مي شود كه فرد در هنگام مواجهه با حضار تسلي خاطر يابد، مطالعات مقدماتي نشان داده است كه سخنرانان مطلع از كوتاه بودن عمر اين واكنش ها، مي توانند عمل تطبيق دادن خود با محيط را سريع تر انجام دهند. مثلاً واكنش هاي آنها مي تواند چنين باشد: «حالم دارد خوب مي شود... حالا بهترم...» مطلب دومي كه آگاهي سخنرانان از آن باعث راحتي در كارشان مي شود اين است كه بدانند حتي افرادي هم كه از سخنراني هراس چنداني ندارند نيز اين سه مرحله «انتظار» «رويارويي» و «تطبيق» را طي مي كنند.
از بين بردن اين مراحل كامل امكان پذير نيست، با توجه به اين امر مي توانيم علايم و تحريكات جسمي را به عنوان نشانه هايي طبيعي از اين كه آماده سخنراني هستيم، بپذيريم و آنها را به روش صحيحي هدايت كنيم. براي كنترل نگراني روش هاي متعددي آزمايش شده است كه با موفقيت همراه بوده اند، يكي از روش هاي رايج «حساسيت زدايي برنامه ريزي شده» است. هدف از اين روش كاستن تحريكات جسمي است.
|