شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۳
استراتژي كشتي
009816.jpg
عكس ها: مجتبي جانبخش
محمدرضا منصوريان
يكي از اشكالات عمده و اساسي كشتي ايران اين است كه مسئولان دست اندركار آن هيچگاه استراتژي معين و مشخصي براي حضور كشتي گيران در تورنمنت هاي داخلي و خارجي ندارند و همواره اتفاقات خواسته يا ناخواسته اي بوجود مي آيد كه زمينه حضور تيم ها و كشتي گيران براي حضور در ميادين مختلف را فراهم مي سازد كه به دلايل روشني نمي توان استفاده بهينه اي از آن ها داشت.
البته اين اشكال مربوط به امروز و ديروز نيست، بلكه كمتر در تاريخ حضور كشتي مان در رويدادهاي بين المللي شاهد آن بوده ايم كه با پيش فرض هاي تعيين شده و اهداف روشني گام در ميدان بگذاريم و در پايان برداشت هاي مناسبي از آن ها داشته باشيم.
در حالي كه در ديگر كشورهاي كشتي خيز جهان اين چنين نيست، در بسياري از نقاط دنيا كه ورزش كشتي داراي ريشه و حيات است، بيشترين برداشت هاي فني و شناخت معايب و اشكالات و اطلاع واقعي از آخرين داشته ها و سرمايه ها از درون حضور در رقابت هاي مختلف تامين مي شود كه در اين ميان براساس دانسته هاي موجود براي بسياري از كشتي گيران طراز اول جهان حضور در بعضي از جام هاي بين المللي از شركت در مسابقه هاي كشوري و قاره اي نيز با اهميت تر است. به عنوان مثال كشتي گيران طراز اول روسيه و آمريكا و... كه همواره در جمع مدعيان قهرماني در اين رشته صاحب عناوين قابل توجهي مي شوند، همواره از جمله مشتريان پروپا قرص حضور در تورنمنت هايي نظير جام ياريگين، جام مدويد، جام عليف و... هستند و كاملا هم طبيعي است كه اين عده به دليل دانايي از اهداف روشني كه براي آن ها برنامه ريزي مي كنند، بتوانند در مقام و مرتبتي والا و بالا در كشتي دنيا قرار گيرند. ما در ايران هرگز اين چنين عمل نكرده و نمي كنيم. به دلايل مختلفي از حضور در تورنمنت هاي معتبر بين المللي كه بسيار بااهميت هستند، دور مي مانيم و آنجايي هم كه به صورت شرطي حاضر مي شويم، آنقدر ايراد و اشكال در كارمان فراوان است كه نمي توانيم با يك جمع بندي مناسب، نتايج حاصله از چنين حضوري را تجزيه و تحليل كنيم. بطور قطع و يقين تا زماني كه گره از چنين عملي نگشائيم و حضور كشتي گيران و قهرمانان خود در رقابت هاي بين المللي را هدفمند و مشخص نسازيم، خيلي بعيد است كه بتوانيم از جايگاه و مرتبه اي بالا و در خورشأن و شخصيت كشتي ايران در جهان برخوردار شويم.
حكايت حضور كشتي گيران ايران در جام ياريگين در منطقه گراسنو يارسك روسيه سناريوي تكراري شركت كشتي گيران ايراني در جام هاي معتبر بين المللي بود. در بحث مورد نظر ما توجه به اينكه چه تيمي و با چه شرايطي قرار بوده است در جام ياريگين شركت نمايد، هدف اصلي نيست، بلكه عمق توجه ما به اين نكته است كه چرا بايد دوسوم كشتي گيران طراز اول جهان حتي از بسياري نقاط دور دست جهان نظير كوبا و آمريكا به روسيه آن هم در منطقه سيبري بروند و جنگي جدي و تمام عيار را با نخبگان كشتي روسيه و اقمار سابقش به راه اندازند، آنوقت ما براي حضور در كشوري كه در همسايگي ما است، اين همه در راه رفتنمان اگر و اما وجود داشته باشد!؟ اگر و امايي كه تنها و تنها ناشي از غفلت و ناآگاهي ما است. با اين درجه حساسيت و اهميت كه در محاسبات روز كشتي ما بسيار ضررآفرين و غيرقابل جبران است.
اجازه دهيد روشن تر به اين مسئله اشاره كنيم: آن عده از كارشناساني كه امروزه با زير و بم كشتي دنيا بخوبي آشنا هستند، نيك مي دانند كه در درجه بندي و كلاس بندي تورنمنت هاي بين المللي مسابقاتي نظير جام ياريگين، جام ياشار دوغو، جام دانكلوف و... گاهي اوقات حتي از سطح مسابقات قاره اي يا كشوري بسيار بالاتر است و آن عده از كشتي گيراني كه به دنبال كسب مدال از مسابقات جهاني و المپيك هستند، براي شناخت واقعي از موجوديت و توان خود، شركت در چنين تورنمنت هايي را امري واجب تلقي كرده و آن را به منزله كنكور ورودي خود تلقي مي كنند. اين در حالي است كه بسياري از قهرمانان كشتي ما خواسته يا ناخواسته از حضور در اين مسابقات دور مي مانند و اين دقيقا نكته بسيار ظريفي است كه كمتر به اهميت آن پي برده ايم. آرسن فادزائف نابغه كشتي روسيه در مسابقه هاي كشتي آزاد قهرماني جهان در سال ۱۹۹۴ ميلادي در شهر استانبول تركيه يكي از مربيان جوان تيم كشورش بود. با او در محل سالن عبدي ايپكچي استانبول گفتگوي مفصلي داشتم. فادزائف مي گفت: عيب بزرگ كشتي گيران ايراني اين است كه حضور در تورنمنت هاي بزرگ بين المللي را جدي نمي گيرند. به بهانه هاي مختلف از آن فرار مي كنند و در تقويم ساليانه برنامه هاي خود شركت در آن ها را مفيد نمي دانند. در حالي كه در روسيه ما درست برعكس شما عمل مي كنيم. وي افزود: ما در روسيه علاوه بر پيكارهاي انتخابي داخلي براي شناخت نفرات اصلي تيم ملي و در وزن هايي كه انتخاب نفرات برتر برايمان شك و ترديد به همراه دارد،  ملاك اصلي انتخاب را حضور موفقيت آميز در تورنمنت هاي درجه يك بين المللي قرار مي دهيم. فادزائف اين را هم اضافه كرد كه خود من در سال هايي كه در تيم ملي شوروي سابق حضور داشتم ساليانه در دو يا ۳تورنمنت بين المللي شركت مي كردم و در آن ها به رفع اشكالات خود مي پرداختم.
برندگان واقعي
امروز اين اشكال عمده حتي نزد مربيان ما هم وجود دارد و آن ها كه شاگردان جوان خود را آماده حضور در ميدان هاي بزرگ كشتي مي كنند، و چه بسا كه خود نيز از بابت اينكه شركت در جام هاي بااهميت بين المللي را تجربه نكرده اند ضرر و زيان هاي فراواني ديده اند، هنوز هم از چنين بينشي برخوردار نيستند كه با پشت كردن كشتي گيران به چنين ميدان هايي هرگز نمي توان به مقصود رسيد. هر ورزشكاري داراي مقياس و توان مشخصي است كه چنانچه بخواهد بر ميزان قوت و قدرت خود بيافزايد، بايستي كه در مقام مبارزه با حريفاني قرار گيرد كه از شرايط بالاتري برخوردارند. اصرار بر باقي ماندن بر وضعيت موجود نتيجه مطلوبي به بار نمي آورد. به جرأت مي توان گفت امروز برنده واقعي قهرماناني هستند كه از مربيان آگاه و با دانشي در اين زمينه برخوردار هستند. مربياني كه كشتي گيران خود را لاي پر قو مي خوابانند و براي شاگردان شان برنامه و هدفي در جهت شركت در مسابقات مختلف ندارند، كمتر ديده شده است كه بتوانند شاگردان موفقي به جامعه ورزش تقديم كنند.
اگر فادزائف روسي مي تواند يك نابغه تمام عيار در دنياي كشتي شود، جداي از آنكه خود مشقت حضور در مسابقات مختلف را به جان مي خرد و به بهانه هاي مختلف از آن ها دوري نمي كند، از استاد و راهنمايي نظير شاهمرادوف به عنوان مربي سود مي برد كه هم كشتي را خوب مي شناسد و هم با شخصيت كشتي گيران تحت امرش كاملا آشنااست. در كلاس كشتي شاهمرادوف روسي كشتي گير هميشه داراي برنامه است و براي حضور در هر مسابقه اي داراي هدف و استراتژي معين و مشخصي است، در حالي كه ما عليرغم آنكه همين توانايي و استعداد را داريم، هرگز نتوانسته ايم اين گونه عمل كرده و به راهها و روش هاي اصولي دست يابيم.
نشانه سمبوليك
دو روز گذشته ما در تهران ميزبان پيكارهاي جام جهاني كشتي فرنگي در سال ۲۰۰۵ بوديم. ۵ تيم خارجي كوبا، روسيه، تونس، اوكراين و قزاقستان به ايران آمده  بودند تا در اين دوره از مسابقات حاضر شوند. به موقعيت تيم هاي ياد شده در دنياي كشتي فرنگي و شكل و تركيب حاضر آن ها در تهران دقت كنيد. كاملا واضح است كه تمامي تيم هاي ياد شده با علم به اين كه موفقيت در جام جهاني تنها يك نشانه سمبوليك براي آنها در مسير تحول و ترقي مي تواند باشد، به اين جام رو آورده اند و به دنبال آن هستند كه بتوانند با اهدافي از پيش تعيين شده، ابتدا به شناخت و موقعيت كنوني حريفان طراز اول شان پي ببرند و سپس به خودشناسي خود بپردازند. پس اينكه شنيده مي شود كه اگر كوبايي ها چند روز زودتر خود را به تهران رسانده اند و تونسي ها خواستار برپايي اردويي مشترك با فرنگي كاران ما شده اند، دقيقا تدابير ويژه اي است كه حريفان ما به درستي آن را به كار گرفته اند. در حالي كه ما به فاصله چند روز قبل با هزار زحمت و مشقت چهار كشتي گير خود را به روسيه اعزام كرديم و آن ها هم به سختي و آن هم بعد از مراسم وزن كشي خود را به محل مسابقات رساندند! آيا با چنين وضعيتي مي توان به اين اميد و آرزو نشست كه مثلا كشتي فرنگي در ايران به مرحله اي از موفقيت برسد كه در مسابقات جهاني و المپيك با دست پر از ميدان خارج شود؟ و يا اينكه بتوان به اهداف مشخص و روشني در جام ياريگين دست يافت.آن هم در شرايطي كه هنوز هم نمي دانيم كه چرا مي رويم و چگونه بايد برويم!
محض اطلاع خوانندگان گرامي فقط به اين نكته اشاره مي كنيم كه در مسابقات امسال جام ياريگين بيش از ۳۰ عنوان دار جهاني و المپيك حاضر بوده اند و با توجه به اينكه در هر وزني بيش از ۴ كشتي گير قدر روسي حضور داشته اند، حقيقتا چه فرصت نيكو و مناسبي در جهت شناخت ظرفيت موجود كشتي ايران به هدر رفته است. و وقتي هم كه مي شنويم كشتي گيران بزرگي نظير آدم باتيروف، راميل اسلام اوف، ماگمد، عيسي حاجي اوف، روسلان كوكايف، مراد گايداروف و لي فو لهارت كه همگي از جمله مدال آوران كشتي دنيا هستند با قبول شكست در جام ياريگين از صحنه خارج شده اند، آن وقت به راحتي مي فهميم كه چرا كشتي گيران مدعي ما به چنين صحنه معتبري پشت كرده اند و يا با بي تدبيري و دارا نبودن برنامه و هدفي مشخص از سوي مسئولين كشتي دستشان از رسيدن به آن كوتاه مانده است.

نگاه
مقايسه حاجي زاده و جو ويليامز
009792.jpg
جو ويليامز در مصاف با هادي حبيبي
مهدي حاجي زاده كشتي گير شناخته شده اي در خانواده كشتي ايران است. او در مسابقات كشتي آزاد قهرماني جهان در سال ۲۰۰۲ ميلادي در تهران صاحب مدال طلا شده است و از آن زمان تا به امروز هم هرگز نتوانسته است مدال جهاني خود را تكرار كند! مي دانيد چرا؟ به دليل آنكه برنامه ندارد و يا اينكه مربيانش به او برنامه نداده اند! مگر مي شود در دنياي شگفتي آفرين امروز جهان ورزش بدون هدف و برنامه حركت كرد؟ و يا آنكه براي حضور در پيكارهاي مهم بين المللي دورخيز مناسبي نداشت؟ اگر حاجي زاده در برنامه ريزي هايش اين چنين سست و ناتوان نشان مي دهد و در آستانه شركت در جام ياريگين به دلايل نامعلومي به روسيه نمي رود، حريف مستقيم او جو ويليامز آمريكايي با انديشه كسب آمادگي بهتر و بيشتر رنج سفر از آمريكا به روسيه را به جان مي خرد و با حضوري قدرتمندانه در جام ياريگين با پيروزي بر كليه حريفانش به مدال طلاي وزن ۷۴ كيلوگرم مي رسد. مدال طلايي كه ارزش آن كمتر از طلاي جهاني نيست.
حال حاجي زاده چه كرده است، او تنها جسته و گريخته در ليگ كشتي به ميدان آمده و هيچكس هم نمي داند كه اگر قرار است او همچنان صاحب دو بنده تيم ملي باشد، چگونه و در چه ميداني مهم تر از جام ياريگين مي توانسته محك بخورد؟ بپذيريم كه ديگر هيچگاه اين امكان براي هيچ قهرماني وجود ندارد كه با چنين شيوه هايي به مدال و مقام در جهان برسد. بخوبي روشن است كه حاجي زاده هاي كشتي ايران خود به تنهايي در شكل گيري ناكامي هاي كشتي ايران مقصر و گناهكار نيستند، اين قهرمانان با كمال بدشانسي در درون مجموعه اي قرار گرفته اند كه غافلند و بدون استراتژي و برنامه.
راستي شما فكر مي كنيد اگر حاجي زاده در ميدان معتبر المپيك در مصاف با جو ويليامز دچار مشكل مي شود، آيا مي تواند دليلي جز شيوه اشتباه در برنامه ريزي هاي آماده سازي كشتي گيران ما براي حضور در مسابقات مختلف باشد.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |