شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۳
كابوس زنان عراقي
امير شريفي
010011.jpg
اين رسم تاريخ است كه در حوادث بزرگ، چشم جهانيان بر روي جزئيات بسته مي شود. فراموش شده ها، گاه به اندازه اصل حادثه اهميت دارند.از انقلاب فرانسه گرفته تا سقوط رژيم تزاري در روسيه، رسانه ها و افكار عمومي تنها معطوف به «رخدادهاي اساسي» شد. در اين ميان تنگناها، گرفتاري ها و لحظات تلخ و شيرين مردمي كه آگاهانه و گاه ناخواسته در دامن اين حوادث زندگي كردند، حتي در حاشيه يادداشت ها و مقالات نيز جايي براي خود پيدا نكردند. امروز عراق نيز بدين گونه است.
سال ها حكومت صدام بر عراق، مصادف بود با درگيري فراگير مسلحانه اين كشور كه اولين آن جنگ تحميلي عليه ايران بود و سپس اشغال كويت كه پيامد آن حمله آمريكا به عراق بود و در نهايت سرنگوني رژيم صدام.
پس از آن نيز اشغال اين كشور توسط آمريكا و نيروهاي متحدش،  چشم هاي جهانيان را خيره كرد.
هركدام از اين حوادث چنان تأثير شگرفي بر منطقه و گاه كل جهان داشت كه براي مدت ها صفحات نشريات و تصوير رسانه ها را به خود اختصاص داد؟ تغييرات ژئوپلتيك منطقه، از بين رفتن توازن ميان كشورهاي منطقه، شكل گيري نهضت ها يا جريان هاي مقاومت، رويارويي آمريكا با سازمان ملل، عدم همكاري متحدان پيشين آمريكا در اشغال اين كشور، احتمال تغيير ساختار قومي در عراق و ... از يك سو و بحث هاي اقتصادي و منافع مالي از سوي ديگر به همراه موج جديد ترور و خشونت همگي باعث شد تا به آنچه در كالبد واقعي زندگي در عراق مي گذرد كمتر توجه شود. از ميان اين موضوعات اساسي آنچه كمتر مورد توجه قرار گرفته مي توان به مسئله زنان عراق اشاره كرد. موضوعي كه تقريباً هيچ رسانه اي به آن نپرداخته و تنها هنگامي كه ميِ خواهند در نفرت از خشونت و جنگ چه از سوي اشغالگران و چه از طرف مخالفان آنها، شعاري سر داده شود تصوير گريان زني معصوم در كنار پيكر بي جان همسر يا زخم هاي فرزندش نشان داده مي شود.
اما واقعيت زندگي زنان عراق طي سال هاي گذشته و به ويژه از زمان روي كارآمدن رژيم صدام حسين، به گونه اي تراژيك،  اسف بارتر از همه اين تصاوير است.
وقتي صحبت از زن عراقي مي شود تصوير خاصي در ذهن ناظر بيروني نقش نمي بندد. اما با كمي دقت مي توان تصوير مادري آرميده در كنار فرزندش بر اثر بمباران حلبچه را به ياد آورد يا كمي دورتر تصوير زنان سوگوار و هراسيده. البته رسانه هاي گروهي عراق با نمايش تصوير دكتر هدا صالح عماش در دوران رژيم بعث سعي در مدرن بودن اين حكومت و حضور زنان در عرصه هاي مهم كشوري داشتند اما همين زن پس از جنگ با چهره بانوي سياه زخم، تصويري ديگر از زن عراقي به تماشا گذاشت.
اينكه چرا تاكنون نتوانسته اند از زنان عراقي سخن به ميان آورند دلايل متعددي دارد، اما شايد يكي از مهمترين آنها فقدان آمار جمعيتي در عراق باشد.
واقعيت اين است كه منابع و نهادهاي معتبر نمي توانند تصويري دقيق از جمعيت عراق و تفكيك جنسي و هرم جمعيتي آن ارائه دهند. در دوران حكومت صدام حسين، حيات اين كشور بدان گونه رقم خورد كه جمعيت اين كشور به طور دقيق و مشخص، اعلام نشود.
010014.jpg
عراق داراي تنوع قومي و مذهبي است. آشكار شدن جمعيت و اطلاعات مربوط به آن مي توانست وزن جمعيتي هر يك از اين اقوام و باورهاي مذهبي را علني سازد و اين مسئله اي نبود كه رژيم بعثي مايل به افشاي آن باشد. ساختار اين رژيم به گونه اي بود كه افراد مي بايد خارج از حوزه هويتي خويش تنها متعلق به حزب و نظام حاكم بر كشور باشند.
از سوي ديگر طي جنگ هاي مختلفي كه كشور عراق در طي دوران حكومت صدام با آن مواجه بود و به ويژه به واسطه خوي ددمنشانه اين رژيم و كشتار وسيع مردم، افشاي تعداد جمعيت كشور در سرشماري هاي مختلف مي توانست، دردسرساز باشد. به اين ترتيب لازم بود تا كسي رقمي درست از جمعيت نداشته باشد و بدين گونه به راحتي بتوان كشتارها را پنهان كرد.
به هر روي براساس آمار موجود جمعيت داخل عراق حدود ۲۶ ميليون نفر برآورد شده است كه حدود نيمي از آنها يعني ۱۳ ميليون نفر را زنان تشكيل مي دهند.
در نظام هاي مدون، زنان نقش مستقل در زندگي اجتماعي داشته، مي توانند وارد عرصه اقتصادي و فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي شوند.
اگر چه اين حضور براي آنها عوارضي دارد اما هويت فردي آنها حفظ مي گردد. حال آنكه در عراق به واسطه ساختار سنتي آن،  به استثناء شهرهايي مانند بغداد، به زنان اجازه تحرك اجتماعي و اقتصادي داده نمي شد. به گونه اي كه براساس آمار حدود ۷۷ درصد از زنان عراقي باسواد هستند. به عبارت ديگر بيش از نيمي از جمعيت عراق عملاً به صورت مصرف كنندگان صرف درآمده بودند.
اما اگر نظام و ساختار سنتي عراق بدون بحران هاي روزمره بود، اين جامعه به زيست لاك پشتي خود ادامه مي داد ولي بايد به ياد داشت كه جنگ هاي پي در پي و اعدام هاي مكرر، نهاد خانواده در عراق را به گونه اي حيرت انگيز از هم پاشيد به گونه اي كه در حال حاضر حدود ۵۰ درصد از زنان عراقي نان آور خانواده هستند به عبارت ديگر آنها مجبور هستند نقش اقتصادي ايفا كنند. در ميان اين درصد قابل توجهي از زنان بيوه هستند و بايد هزينه زندگي فرزندان خود را تأمين كنند. در اين تقاطع زنان عراقي با چند فشار مضاعف روبرو هستند. كه عبارتند از: آنها مجبورند هزينه زندگي خود را تأمين كنند اما براي حضور در عرصه فعاليت هاي اقتصادي و تجاري تجربه اي ندارند بلكه ناگزير زندگي آنها را از خانه به جامعه بزرگ تر وارد كرده است. اين موضوع باعث شده تا با فشارهاي كشنده رواني و روحي روبرو شوند.
از سوي ديگر فقدان سواد و تخصص در زنان عراقي باعث شده تا به سراغ كارهاي دون پايه و غيرتخصصي روي آورند. اين موضوع به اضافه آماري كه حكايت از بيكاري حدود ۷۰ درصدي زنان عراقي دارد، باعث شده است تا آنها ابتدا با فروش وسايل منزل، اندوخته طلا و ... خود آغاز كرده و سپس سر از تكدي گري و... در آوردند. متأسفانه شواهد و آمار نشانگر رواج روسپيگري در ميان اقشاري از اين زنان دارد و اين عارضه به ويژه براي جامعه اي كه داراي چارچوب هاي هنجاري و اخلاقي متضاد با اين نوع امرار معاش است بربار رواني روحي اين زنان به شدت افزوده است. از همين روي ميزان قتل زنان خانواده در عراق امروز به شدت رو به فزوني است.
اما معضلاتي كه زنان عراقي با آن دست و پنجه نرم مي كنند تنها معطوف به اين مشكلات نيست.
زنان در عراق به مانند هم جنسان خود در اكثر كشورهاي عربي همچون عربستان و كويت، نه فقط جنس دوم بلكه به لحاظ منزلت هاي اجتماعي و بهداشتي نيز در رده دوم قرار داشته و دارند. سنت مردسالارانه در اين كشور به ويژه در مناطق دور از مركز باعث شده تا در طي سال هاي گذشته هر نوع فشار اقتصادي و اجتماعي بيش از همه بر شانه هاي زنان بود.
سال ها جنگ و تنگناهاي اقتصادي و نيز تحريم هاي سخت عراق باعث شده تا هم اكنون زنان اين كشور به صورت نسبتاً گسترده با عوارض و بيماري هاي جسمي و روحي از قبيل سوءتغذيه، كم خوني و نيز سرطان هاي مختلف مواجه باشند. اين معضلات به ويژه براي زنان ساكن استان ها و مناطق كردنشين  كه عوارض حملات شيميايي حلبچه را تجربه كرده اند بيشتر است.
اين زنان در طي حدود ۲۶ سال هر روز در انتظار خبر مرگ يا قتل و حتي اعدام اعضاي خانواده خود بوده اند. اين فشار رواني و ترس از بي پناهي به گونه اي مؤثر بر روي آنان و فرزندانشان تأثير گذاشته و احساس بي پناهي، ترس از آينده مبهم جان مايه روح و روان آنها را در هم پيچيده است.
از سوي ديگر در طي دو هجوم ارتش آمريكا بر عراق و استفاده گسترده از بمب هاي حاوي اورانيوم ضعيف شده، نقش غيرقابل انكاري برجسم و جان زنان رنجور و نحيف عراقي گذاشته است به گونه اي كه طبق خبري كه روي خروجي تلكس ايرنا رفت. تعداد سقط جنين ها، تولد فرزندان ناقص و حتي تولد فرزندان مرده توسط مادران عراقي طي اين مدت روند غيرطبيعي داشته است.
بنابر اين آمار از هر يك هزار نوزاد عراقي حدود ۱۰۸ تن از آنان در هنگام تولد جان مي بازند. اين آمار همچنين حكايت گر آن است كه از هر هزار كودك عراقي حدود ۱۳۰ نفر آنان تا قبل از ۵ سالگي جان مي بازند.
وضعيت بهداشت مادران نيز طي اين دوران در عراق روند اسف انگيزي را طي كرده است به گونه اي كه بنابر آمار ارائه شده توسط ايرنا حدود ۶۵ درصد زنان عراقي در خانه وضع حمل مي كنند و به اين ترتيب انواع خطرها و عوارض ناشي از اين زايمان غيربهداشتي را به جان مي خرند سازمان بهداشت جهاني چندي پيش اعلام كرد كه افسردگي، اضطراب، نگراني، پنيك و اسكيزوفرني از جمله بيماري هاي شايع در بين زنان عراقي است. به گزارش ايرنا شبكه خبري يورو نيوز نيز در تابستان گذشته گزارشي پخش كرد كه براساس آن فقط بيمارستان رواني بغداد روزي ۲۰۰ مراجعه كننده دارد. اين بيماران كه غالب آنها زن هستند به دليل تجربه ترس، شاهد دست و پاهاي قطع شده، هرج و مرج و تجربه تجاوز و انواع سوء قصدها با عوارض مختلف روحي و رواني به اين مركز مراجعه مي كردند.
واقعيت اين است كه زنان عراقي به غير از معدودي از آنها كه در شهرهاي بزرگ غير مذهبي مانند بغداد پرورش يافته اند و به هيچ وجه آماده مواجهه با زندگي پيچيده خارج از چارچوب خانه نبوده اند اكنون و به ويژه پس از سرنگوني رژيم صدام و هرج و مرج ناشي از آن هر لحظه در مواجهه با انبوهي از معضلات از جمله ناامني، جيب بري، جوانان ياغي و غيره هستند. يك زن عراقي در اين خصوص مي گويد: ما هر روز خود را با ترس آغاز مي كنيم و هر شب با دلهره به خواب مي رويم. براي ما حضور در خارج از خانه به مانند رفتن به ميدان مين است اما چاره اي جز اين هم نداريم.
طبق آمار ارائه شده فقط در سه ماهه اول سقوط صدام و در آن هياهوي جنگ و گريز و وحشت ۳۵ مورد قطعي تجاوز به عنف و ربودن زنان گزارش شده است.
سازمان ديده بان حقوق بشر نيز اعلام كرد كه در سال ۲۰۰۳ گزارش هاي رسمي حاكي از ربوده شدن ۴۰۰ زن توسط افراد مختلف بوده است. اين زنان به دليل موقعيت فرهنگي و اجتماعي خود نه روي بازگشت به خانه دارند و نه مي توانند از كساني براي مواجهه با اين رفتارهاي غيرانساني كمك بگيرند. مسلماً آمار رسمي بسيار كمتر از آمار واقعي است بايد در اين كشور بحران زده سرگردان باشند.
براي پي بردن ابعاد اين فاجعه كافي است بدانيم كه تنها در بخش زنان بيمارستان رواني الرشيد بغداد ۱۴۰۰ نفر بستري بودند كه پس از جنگ از سرنوشت آنان خبري نيست و اسف بارتر آن كه تعدادي از اين زنان كه پس از مدتي به بيمارستان بازگشتند؛ مورد تجاوز قرار گرفته بودند و يا باردار بودند.
در هر جامعه اي آحاد مردم به نوعي و از طريقي به دنبال پناهگاه يا مأمني براي احساس امنيت مي گردند. اما در عراق براي مردم و به خصوص زنان اين مأوا وجود ندارد.
آنان از سويي در بيم و هراس خشونت هاي هر روزه و تعدي جوانان و مردان گستاخ در خارج از خانه قرار دارند و از ديگر سوي نگران هجوم هر لحظه اي اشغالگران به خانه هاي خود هستند به ويژه آن كه اشغالگران با آداب فرهنگي و ديني مردم اين كشور آشنا نيستند و خواسته و گاه نادانسته در يورش هاي خود رعايت حرمت و حريم زندگي خصوصي افراد خانواده به ويژه زنان را نمي كنند.
آنها حتي بيم آن دارند كه در صورت دستگيري به هر دليل و سوءتفاهمي در زندان نيز مورد تعرض قرار گيرند.
ايرنا به نقل از پايگاه خبري ورلدنيوز از قول يك زن زنداني عراق مي نويسد كه او شاهد ۱۷ بار تجاوز به يك زنداني زن تنها طي يك روز و توسط پليس عراق بوده است و يا بنابر همين گزارش اتحاديه بازداشت شدگان و زندانيان عراق چندي پيش خبر از خودكشي مادر چهار فرزند داد. چرا كه به وي در مقابل چشمان شوهرش در زندان تجاوز شده بود.
زنان عراقي كه تاب توان اين همه فشار را ندارند. ناگزير شده اند كه به دفاع از خود بپردازند به گونه اي كه هم اكنون حدود ۸ درصد از آنان مسلح هستند اما اين درصد در مقايسه با جمعيت زنان تنها و مسئول زندگي خانوادگي در عراق رقم كمي را تشكيل مي دهد.
پس از فروپاشي نظام بعثي دولت موقت سعي كرد نقش جديدي به زنان عراقي ايفا كند. نخستين اين زنان عقيله هاشمي، رجاالخزايي و سونگل شاپرك بودند كه در شوراي حكومت انتقالي عراق حضور داشتند عقيله هاشمي در ۳۰ شهريور ماه گذشته طي يك عمليات مسلحانه توسط شبه نظاميان عراقي كشته شد.در حال حاضر دولت موقت تعداد قابل توجهي از زنان را در امور انتظامي و نظامي مانند پليس و نيروهاي مرزبان يا دفاع غير نظامي و مراكز امنيتي به كار گمارده است حتي يه گزارش ايرنا تعدادي از اين زنان براي گذراندن دوران آموزشي به خارج از كشور از جمله آمريكا اعزام شدند.
اما بايد ديد شتاب در اين امر و حضور بدون پشتوانه قوي فرهنگي و اجتماعي زنان عراقي در عرصه نظامي تا چه حد مي تواند به نفع آنان بوده و چه عوارضي به همراه خواهد داشت.در دولت كنوني عراقي نيز از ميان ۳۰ وزير ۶ تن از آنان را زنان تشكيل مي دهند كه مسئول وزارتخانه هاي كشاورزي، كار و امور اجتماعي خدمات عمومي، امور مهاجران، مشاور در امور زنان و محيط زيست هستند.
همچنين قرار است مجلس ملي عراق از ميان ۱۰۰ نماينده خود ۲۵ درصد كرسي ها را به زنان اختصاص دهد.
همچنين در حال حاضر سفير عراق در آمريكا خانم رندا رحيم فرانكي است. اينها نشان دهنده علاقه يا توجه دولت انتقالي به نقش زنان در امور كشور است. اما واقعيت اين است كه زن عراقي امروز در خانه و محيط خارج از خانه به ده ها مورد مشكل و فشار روحي و جسماني مواجه است. او سرپرست خانواده است او هر روز در خطر تعدي و هتك حرمت است. او نگران حمله اشغالگران است، او هنوز خاطره ترورها و اعدام هاي فرزندانش را بر دوش مي كشد، او هنوز بي سواد است، او عوارض بهداشتي و جسماني سال ها تحريم و جنگ و بمب هاي شيميايي و اورانيومي را به خود به يادگار دارد او از جمله دردمندترين مردمان سرزمين عراق است.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |