گرد مولر موفق ترين بازيكن تاريخ ۴۰ ساله بوندسليگا
امروز هم مي توانم ۴۰ گل به ثمر برسانم
|
|
مريم دري منش
او گلزني تمام عيار بود. هيچكس به اين ركورد نرسيده است. آيا اين ركورد واقعا دست نيافتني است؟ ۴۰ گل زده در يك فصل بوندسليگا.
گرهارد مولر متولد ۳/۱۱/۱۹۴۵ در نورد لينگن آلمان به تازگي به عنوان موفقترين بازيكن در طول تاريخ ۴۰ ساله بوندسليگا شناخته شد. وي كه اكنون ۵۸ سال دارد. از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۴ در تيم ت.اس.فانورد لينگن بازي مي كرد و سپس در سال ۶۴ به عضويت بايرن مونيخ درآمد و تا سال ۱۹۷۹ با آن تيم به افتخارات زيادي دست يافت كه از آن جمله ۴ قهرماني بوندسليگا به سالهاي ،۷۴ ،۷۳ ،۷۲ ،۱۹۶۹ چهار قهرماني در جام حذفي آلمان در سالهاي ،۷۱ ،۶۹ ،۶۷ ،۱۹۶۶ قهرماني جام قهرمانان اروپا در سالهاي ،۷۶ ،۷۵ ،۱۹۷۴ قهرماني جام در جام باشگاههاي اروپا در سال ۱۹۶۷ و قهرماني جام باشگاههاي جهان در سال ۱۹۷۶ را مي توان نام برد. وي در ۴۲۷ بازي كه در بوندسليگا انجام داد، موفق به زدن ۳۶۵ گل شده و ۷ مرتبه آقاي گل بوندسليگا شد.
مولر در سالهاي ۱۹۶۷ و ۱۹۶۹ فوتباليست سال آلمان و در سال ۱۹۷۰ مرد سال اروپا شد. او به همراه تيم ملي آلمان در جام ملتهاي ۱۹۷۲ اروپا و جامهاي جهاني ۱۹۷۰ و ۱۹۷۴ حضور داشت كه در سال ۷۲ قهرمان اروپا شد و در سال ۷۴ به قهرماني جهان دست يافت. گرد مولر در سال ۱۹۷۰ با ۱۰ گل زده آقاي گل جام جهاني مكزيك شد. وي در ۶۲ بازي ملي ۶۸ گل براي تيم ملي كشورش زد.او كه از سال ۱۹۹۲ سرمربي تيم آماتورها و مربي تيم جوانان بايرن مونيخ مي باشد در مصاحبه زير از دوران بزرگ حضورش در اف.ث.بايرن و تيم ملي فوتبال آلمان ياد مي كند.
* آقاي مولر، چگونه توانسته ايد اين همه گل به ثمر برسانيد؟
- از همان زماني كه بازيكن جواني بودم، استعداد گلزني را داشتم، چيزي كه نمي توان آن را ياد گرفت. يا بازيكن اين استعداد را دارد و يا ندارد. من در اكثر مواقع زودتر از حريف عكس العمل نشان مي دادم و اغلب هم از توپهاي سانتر شده براي گل زدن استفاده مي كردم.
* آيا علاوه بر اينها از تمرينهاي خاص مهاجمان نيز استفاده مي كرديد؟
- گلزني را نمي توان تمرين كرد، گرچه من آن زمان در شهر خودم نوردلينگن در تيمهاي زيادي از جمله تيم نوجوانان، جوانان و بزرگسالان تمرين مي كردم و روزهاي شنبه، قبل از ظهر در تيم ب جوانان و بعدازظهرها در تيم الف جوانان بازي مي كردم.
* چه موقع متوجه شديد كه چنين توانايي خاصي در جلوي دروازه داريد؟
- همان موقع كه بچه بودم و در خيابان ها بازي مي كردم. بچه هاي ديگري مي دانستند كه من توپ را وارد دروازه مي كنم. به همين خاطر با بزرگترها هم بازي مي كردم.
* در حال حاضر در آلمان فوتباليست خياباني وجود ندارد. آيا شما يكي از آنها بوديد؟
- بله، مسلما. ما كاري غير از فوتبال بازي كردن نداشتيم. هميشه يك توپ، آنهم از پلاستيك و نه چرمي، در اختيار داشتيم. توپهاي چرمي را فقط بچه هاي پولدار مي توانستند تهيه كنند. براي من برادرم، هاينتس يك توپ پلاستيكي خريده بود.
* پس از آن عبارت «گلهاي مولري» به كار گرفته شد و بر سر زبانها افتاد.
- بله، آن موقع ها خبرنگارها و گزارشگران مدام از گلهاي مولري نام مي بردند. به هر حال آن موقع پاسهاي گل خيلي خوب و زيادي هم دريافت مي كردم.
* گلهاي مولري دقيقا به سبك خاص گلزني شما اطلاق مي شد كه با تمام اعضاي بدن و با تمام وجود اين كار را مي كرديد، چرا قبل و بعد از شما، ديگر هيچكس چنين تسلطي بر توپ پيدا نكرد؟
- امروزه مهاجمان عكس العمل نشان نمي دهند و با توپ حركت نمي كنند. مهاجم بايد هميشه در جلو در حركت باشد و اميدوار باشد كه يك سانتر به او برسد. براي من فرقي نمي كرد كه چگونه توپ را وارد دروازه كنم. اصل اين بود كه توپ درون دروازه برود.
* آيا اين شيوه خاص شما بود كه پيش از آنكه توپ را محكم متوقف كنيد، آن را راه مي برديد؟
- در همان جواني شروع به اين كار كردم. اغلب مدافع حريف با من حركت مي كرد، توپ را از او رد مي كردم، يك چرخش و سپس شوت با پاي راست و يا چپ.
* و در اكثر مواقع هم در نزديكي دروازه و در فضايي تنگ و كوچك.
- فكر نمي كردم بتوانم از فاصله بيست متري به طرف دروازه شليك كنم. مكان من در محوطه ۱۶ متري دروازه بود. چرا بايد خارج از آن محوطه مي رفتم؟ من بايد در منطقه مياني جلوي دروازه قرار مي گرفتم.
* چند تا گل از خارج از محوطه جريمه به ثمر رسانده ايد؟
- تعدادشان چندان زياد نبود. يكي از آنها دويستمين گلم در بوندسليگا بود كه از فاصله ،۱۸ ۱۹ متري به نوربرت نيگبور دروازه بان شاكله زدم.
* زيباترين گلتان كدام بود؟
- روز هفدهم مه ۱۹۷۴ در بروكسل، در ديدار نهايي مقابل آتلتيكو مادريد توپ را تصاحب كردم و با يك چرخش از زاويه بسته توپ را به كنج دروازه دوختم و نتيجه دو بر صفر شد. اين بازي را چهار بر صفر برديم و اين پس از بازي رفت بود كه استاپرما كاچه شوارتزنبك در دقيقه ۱۱۹ نتيجه را ۱ بر ۱ كرد. يك گل از فاصله اي دور. مي خواستم سرش داد بزنم كه چگونه مي خواهد از آن مسافت گل بزند كه ديدم توپ درون دروازه است.
* آيا گل پيروزي بخش در فينال جام جهاني ۱۹۷۴ كه منجر به نتيجه ۲ بر ۱ شد، مهمترين گل شما بود؟
- گلهاي مهم ديگري هم بودند، مثل گل فينال جام باشگاههاي اروپا در سال ۱۹۷۵ مقابل ليدز در پاريس كه نتيجه بازي ۲ بر ۰ شد. اما وقتي يك گل باعث كسب عنوان قهرماني جهان مي شود، مهمترين گل به معناي واقعي كلمه مي شود. در آن لحظه توپ روي پاي چپم آمد. خدا را شكر! بعد با يك عكس العمل سريع آن را شوت كردم.
* كداميك از گلهاي بيشمارتان عجيب تر از همه بود؟
- گل منجر به نتيجه چهار بر صفر در مقابل شوروي در مي ۱۹۷۲. چهارمين گل من در اين بازي؛ نتزر از كنار تير دروازه توپ را شوت كرد، بعد من شوت زدم كه توپ پس از برخورد با پاي دروازه بان به درون دروازه رفت.
* براي شخص خودتان كدام بازي، بهترين بازي زندگي تان بود؟
- بازي يك چهارم نهايي جام ملتهاي ۱۹۷۲ اروپا، اواخر ماه آوريل در ورزشگاه ويمبلي، اولين پيروزي ما در انگليس، ۳ بر ۱ من يك گل زدم. يك بازي فوق العاده بود.
* سال ۱۹۷۰ يك بازي بود كه شما هرگز آن را فراموش نمي كنيد اما نه به خاطر دو گلي كه به ثمر رسانديد.
- بله، ديدار نيمه نهايي جام جهاني مكزيك مقابل ايتاليا كه پس از وقت اضافه ۴ بر ۳ شد. چقدر آن موقع اشتباه كرديم! هيچ وقت نمي خواهم ديگر اين بازي را تماشا كنم. با اين وجود ۱۹۷۰ زيباترين جام جهاني بود.
* آن زمان با ده گل، آقاي گل بازيها شديد. كداميك از افتخارات متعددتان، برايتان باارزش تر مي باشد؟
- اينكه سال گذشته به عنوان موفقترين بازيكن ۴۰ سال بوندسليگا انتخاب شدم، مثل انتخابم به عنوان مرد سال اروپا درسال ۱۹۷۰.
* بيشتر ترجيح مي داديد در مقابل كدام تيم ملي بازي كنيد؟
- مسلما تيم ملي ايتاليا را ترجيح نمي دادم كه روزاتو بازيكن آنها خيلي آزارم مي داد. او چنگ مي زد و گاز مي گرفت. همينطور بازيكنان آرژانتين كه پا را از حد مجاز فراتر مي گذاشتند.
* پس از قهرماني در جام جهاني ،۱۹۷۴ با تنها ۲۸ سال سن از تيم ملي خداحافظي كرديد. خيلي زود نبود؟
- شايد اشتباه كرده باشم. اما اين موضوع آنطور كه به اشتباه براي همه جا افتاده، ربطي به اين نداشت كه پس از بازي فينال، همسران بازيكنان به جشن و ميهماني قهرماني دعوت نشدند. من فقط مي خواستم وقت بيشتري براي دختر كوچكم داشته باشم.
* در بوندسليگا دست كم از ۶۳ پنالتي، ۱۲ تاي آن را گل نكرديد. چگونه اينطور شد؟
- واقعا اين همه پنالتي از دست داده ام؟ يكي از آنها را در هامبورگ به خاطر مي آورم. در مقابل يوگسلاوي، توپ را به بالاي تير افقي دروازه زدم. هر دو بازي را از دست داديم و در هر دو مغلوب شديم. عصبي بودم. براي من اين حرفها و ياوه گوئيها كه بازيكني كه رويش خطا شده، نبايد هرگز پشت توپ قرار بگيرد، بي معني و احمقانه بود.
* دچار بحران شده بوديد؟
- كاملا واضح است. اغلب فكر مي كردم كه امروز هيچ كاري از پيش نمي رود. اما شانس آوردم كه چند هفته بعد در تيم ملي موفق به گلزني شدم. هلموت شون، مربي تيم ملي هميشه از من دعوت مي كرد و مرا به تيم فرا مي خواند.
* هيچگاه روي نيمكت نمي نشستيد؟
- چرا يكبار در مقابل فرانسه. آن زمان علني پرسيده بودم اگر اينقدر خراب بازي مي كنم، چرا بايد در تيم ملي باشم. مطبوعات با تيترهاي درشت از اين موضوع مي گفتند. هنگامي كه وارد برلين شدم، هلموت شون مرا به اتاقش برد و گفت كه نمي تواند مرا در تركيب قرار دهد. اما چون فرانتس بكن بائر از ناحيه انگشت پا مصدوم شده بود، كمي پس از شروع نيمه دوم، به جاي او وارد زمين شدم و اولين توپي را كه گرفتم به گل تبديل كردم. ما ۵ بر ۱ برنده شديم. پس از آن اوضاع در بوندسليگا نيز رو به راه شد.
* در دوران بچگي، روياي اين را نداشتيد كه روزي يك فوتباليست حرفه اي شويد؟
- نه. تازه زماني كه ۱۶ سالم بود و براي تيم بايرن انتخاب شدم، فكر كردم كه مي تواند چنين شود.
* و تيم رويايي تان اف . ث. بايرن بود؟
- نه. من سرتاپا طرفدار اف. ث. نورنبرگ بودم و اغلب براي ديدن بازيهاي اين تيم به ورزشگاه مي رفتم. وقتي در خيابان فوتبال بازي مي كرديم، من هميشه ماكس مورلوك، اسطوره نورنبرگ بودم.
* چگونه سر از بايرن درآورديد؟
- مرا يك آرايشگر كه ۲۰ مغازه در آلگوي داشت كشف كرد. او وقتي بازي مرا ديد بلافاصله گفت كه آنها بايد مرا مد نظر قرار دهند. ولي من تصور مي كنم زماني كه مونيخ ۱۸۶۰ نسبت به جذب من ابراز علاقه كرد، بايرن دست به كار شد.
* يك بدشانسي براي شيرهاي ۱۸۶۰.
- به هر صورت من به تيم آنها نمي رفتم چون در آنجا در آن موقع هيچ شانسي نداشتم؛ كوپرز، هايس، برونن مايريا ربله مهاجمان خوبي بودند. در ضمن آنها در بوند سليگا بازي مي كردند و بايرن هنوز در ليگ آماتوري بازي مي كرد.
* در فصل ۷۲- ۱۹۷۱ شما ركورد ۴۰ گل زده را به دست آورديد كه هيچكس نتوانست به آن برسد. مهاجم فعلي بايرن، روي ماكاي مي گويد كه رسيدن به اين ركورد بسيار سخت و تقريباً دست نيافتني است. برخلاف او بكن بائر مدعي است كه شما همين امروز مي توانيد ۸۰ گل در بوندسليگا به ثمر برسانيد. حق با كداميك از آنهاست؟
- ۸۰ گل زياد است. اما ۴۰ گل را همين امروز هم مي توانم بزنم. در فوتبال مدرن، مهاجم وسط در مقابل دفاع خطي فضاي بيشتري در اختيار دارد. زمان ما يك استاپر جلوي مهاجم قرار مي گرفت و ليبرو نيز پشت سر او جاي مي گرفت و چقدر هم بازيكنان حريف به استخوان پاي ما مي زدند.
* چه كسي از همه بدتر بود؟
- دتلف پيرزيگ از دويسبورگ براي همه خطرناك بود. وقتي به مصاف من مي آمد، سه متر به هوا مي پريد. از مقابل او فرار مي كردم، البته فقط در مايده ريش، در مونيخ او را دچار سرگيجه مي كردم. بازيكنان برمن نيز خيلي خشن بودند. زپ پيونتك، هوربست هوتگس و ويلي شولتس، براي اين آخري بازيكن با توپ فرقي نداشت.
* كدام مدافع از نظر شما بازيكن خاصي بود؟
- در زمان روبرتو روزاتو از ايتاليا. پس از او كاستاكورتا از ميلان. پائولو مالديني بازيكن برجسته اي است. هم بازي او نستا، از يك سال پيش ديگر چندان مورد پسند من نيست. هيه رو در رئال بازيكن بزرگي بود. در آلمان مدافع مياني چندان بزرگي نداريم، غير از اين فيليپ لام بهترين مدافع آلمان است.
* بهترين مهاجم حال حاضر جهان كيست؟
- رونالدو، با سرعت زيادش.
* و در اروپا؟
- رود فان نيستلروي. او خيلي مي دود، سريع است و با هر دو پايش گل مي زند. او هميشه گلزن خطرناكي است و بدنبال هر توپي مي دود.
* مهاجمي وجود دارد كه در او خودتان را دوباره ببينيد؟
- واقعاً نه.
* چرا امروز ديگر اصلاً فوتبال بازي نمي كنيد؟
- من هر دو پايم را عمل كرده ام. اما تا جايي كه امكان دارد هر روز تنيس بازي مي كنم.
* شما مربي تيم آماتوري بايرن در ليگ نيمه حرفه اي هستيد. روند كار روزانه تان چگونه است؟
- ساعت هفت و نيم صبح در محل تمرين حاضر مي شوم. در ساختمان باشگاه بايرن با چند تا از بازيكنان تيم هاي B و C تيم ملاقات مي كنم. با هرمان گرلاند، مربي تيم آماتورها در مورد فوتبال صحبت مي كنيم، حدود ساعت ۹ به سالن تمرين و ساعت ۱۰ به زمين چمن مي رويم. در وقت استراحت ظهر به زمين تنيس، سونا و يا سالن ماساژ مي روم و سپس تمرينهاي بعد از ظهر را انجام مي دهيم. علاوه بر اين من الان پدربزرگ هستم و از اين بابت خيلي خوشحالم.
* به عنوان سرمربي تيم جوانان بايرن، توصيه هاي ويژه اي به مهاجمان جوان مي كنيد؟
- سعي مي كنم جلوي خودم را بگيرم. گل زدن را نمي توان به هيچ بازيكني آموزش داد، چون همه توصيه ها در ميدان فراموش مي شوند.
* فرانتس بكن بائر، زوج شما در تيم هنگام پاس هاي دوبل، در حال حاضر يك ستاره جهاني است، اما شما منزوي هستيد. دلتان نمي خواهد شما هم در مركز دنياي بزرگ فوتبال باشيد؟
- من دوست ندارم هر روز يك جا به ميهماني بروم. من با دوستانم هستم، از ۳۰ سال پيش تاكنون.
* بكن بائر گفته است كه «هر چه را كه ما در اف.ث.بايرن به آن رسيديم، مديون گردمولر هستيم.»
- اين صحبتها باعث افتخار من است. اما ديگران هم كمك كرده اند. با فرانتس، بخصوص هنگام پاسكاري، مي توانستم چشم بسته بازي كنم. اما همينطور هم، اگر در جهتي اشتباه حركت مي كردم، او دستانش را با حالتي تحقير آميز تكان مي داد. فرانتس در زمين فوتبال گاهي بسيار خشمگين مي شد.
|