سرطان، درمان پذير؟
در عرض چند سال آينده شاهد اين خواهيم بود كه شيوه هاي درمان جديد اعلام شود و در نتيجه آن تصوير دهشتناك كنوني از سرطان به كلي تغيير كند
اگر شركت هاي دارويي و پزشكان نحوه برخورد با مقوله سرطان را تغيير دهند، با توجه به كشفيات جديد درمان سرطان شايد چندان دور از دسترس نباشد
زهره سرخيز خبركشف درمان سرطان، ازنوع خبرهايي است كه سالها ست تكرار شده و كساني را مشهور و كساني را رسوا كرده است. موسسات گوناگون نيز براي درمان سرطان منابع وسيع را بسيج كرده اند، اما به رغم اين، مشكل سرطان در 30 سال اخيربزرگتر شده است، به خصوص در كشورهاي پيشرفته جهان كه مشكل بيماري هاي عفوني در آنها عمدتا حل شده است، اگر پيشرفتي هم صورت گرفت عمدتا به خاطر ترك سيگار يا پيشرفت هاي جزيي در درمان بود.
با وجود اين در 10 سال اخير اطلاعاتي در مورد سرطان جمع آوري شده است كه به نظر مي رسد انسان را در يك قدمي درمان اين بيماري ترسناك قرار داده است. اخبار جديد مثل كليشه هاي قبلي …كشف داروي” سرطان نيست كه هيجان مي آفريد، و بعد معلوم مي شد حقيقت ندارد، بلكه مستندات علمي است كه يك نقطه عطف واقعي در اطلاعات مربوط به اين بيماري به وجود آورده و درمان سرطان و تبديل آن به يك بيماري عادي را در همين دهه اي كه در آن زندگي مي كنيم مقدور كرده است. اتفاقا درست برعكس خبرهاي قبلي اطلاعات جديد …ناگهاني” و …مهيج” نيستند و شركت ها ي دارويي بزرگ حداقل در شرايط كنوني نمي توانند از آن پول زيادي به دست آورند و همين به عاملي در جلوگيري از استفاده از اطلاعات كنوني و پيشرفت درمان تبديل شده است. چگونه ؟
نشريه اكونوميست در اواخر سال گذشته گزارش هايي در اين مورد چاپ كرد كه اطلاعات مفيدي در اختيار مي گذارد و در اينجا فقط به برخي از نكات آن اشاره مي شود.
پژوهشگران در دهه اخير بخش اعظم بيو لوژي مولكولي سرطان را شناخته اند و به كمك تحقيقات ژنتيك انساني دريافته اند كه اين بيماري چگونه پيشرفت مي كند. نكته بسيار مهمي كه در نتيجه اين تحقيقات آشكار شد اين است كه …سرطان” نام يك بيماري منفرد نيست، بلكه اين نام جمعي است براي گروهي از بيماري ها كه تنها در يك چيز اشتراك دارند و آن اين است كه اين بيماري ها به وسيله سلول هايي ايجاد مي شوند كه نمي دانيم چگونه تقسيم مي شوند و چگونه تكثير خود را متوقف مي كنند.
آگاهي به اين واقعيت كه سالهاست اندك اندك شناخته شده بود اكنون به سطحي رسيده است كه مي توان روي آن اقدام كرد و راه هاي درمان را معين و عملي كرد. در عرض چند سال آينده شاهد اين خواهيم بود كه شيوه هاي درمان جديد اعلام شود و در نتيجه آن تصوير دهشتناك كنوني از سرطان به كلي تغيير كند. اين امر حتي در درمان يك رشته بيماري هاي ديگر نيز تحول ايجاد خواهد كرد. ويژگي همه اين درمان ها ي جديد اين است كه برپايه مشخصات منفرد و اختصاصي هر گروه از بيماري ها كه به … سرطان … منجر مي شود، صورت مي گيرد، اما همين امر كه نقطه عطفي در درمان سرطان و نيز گروه وسيعي از بيماري ها ايجاد كرده ، خود به مانع بزرگي در راه عملي كردن كشف جديد تبديل شده است.
اكونوميست اين موانع را تحت عنوان …گنج بي رنج ممكن نيست” چنين شرح مي دهد.
به اجرا در آوردن طرح هاي درماني جديد آسان نخواهد بود. نه تنها پزشكان بايد شيوه برخورد خود به تشخيص و برخورد به درمان را تغيير دهند، بلكه مشكل بزرگ اين است كه شركت هاي دارويي بزرگ بايد نحوه عمل خود را تغيير دهند.
در شرايط كنوني اين شركت ها قسمت اعظم نيروي خود را متمركز كرده اند بر توليد داروهاي blackbuster يعني آنها كه … موفقيت … انفجاري دارند و با ايجاد بازار وسيع و فروش عظيم، سود زياد به بار مي آورند، در حالي كه بسياري از اين داروها در واقع روي تعداد محدودي از بيمارها اثر درماني دارند، اگرچه همه بيماران علايم مشابهي را نشان مي دهند. بدتر از اين بسياري از بيماران در اثر اين داروها دچار عوارض جانبي مخرب نيز مي شوند.
اكونوميست يادآوري مي كند كه اطلاع از اين مساله حتي ممكن است باعث شود شركت ها مجبور شوند بعضي از داروهاي خود را از بازار جمع كنند و به عنوان مثال از داروي vioxx، مسكن درد نام برده كه كارخانه مرك كه بيل گيتس هم در آن سهام خريده است مجبور به جمع آوري آن از بازار شد. اما ماجرا بسيارگسترده تر از اين است. در حقيقت مدت هاست عوارض درمان بر مبناي يك تصوير كلي و غير اختصاصي از بيماري ها شناخته شده، ولي به علت …مضر” بودن آن براي شركت هاي دارويي از اقدام روي اين دانش در پزشكي جلوگيري به عمل آمده است. اخيرا در مورد داروهاي يائسگي و نيز داروهاي جلوگيري از بارداري حقايق وحشت انگيزي افشا و آشكار شد. شركت ها ي توليد كننده دارويي تلاش كرده اند حتي با تطميع يا تهديد پژوهشگران جلوي انتشار تحقيقات آنها را بگيرند. از جمله در انگلستان گروهي از زنان داروهاي نامبرده و ارقام بالاي سرطان هاي سينه حاصل از مصرف آنها رابه عنوان شواهد پرونده جمع آوري مي كنند.
به نوشته اكونوميست اطلاعات جديد، تعداد بيماري هاي شناخته شده را بالا خواهد برد، زيرا بسياري از بيماري ها كه تحت يك عنوان خوانده مي شدند به چندين بيماري تقسيم خواهند شد كه هركدام درمان خاص خود را خواهند داشت. مثلا در مورد سرطان تومورهايي كه در زير ميكروسكوپ شبيه هم به نظر مي آمد، وقتي از نظر ژنتيكي و مولكولي مورد بررسي قرار مي گيرند معلوم مي شود در واقع بيماري هاي كاملا متفاوتي هستند كه به درمان هاي كاملا متفاوتي نياز دارند و همين امر است كه باعث مي شود درمان هاي موجود تنها براي معدودي موثر باشد.
پزشكان اميدوارند بر مبناي اين اطلاعات انواع درمان ها در سطح مولكولي متناسب براي هر دسته بيماري را طراحي كنند كه هركدام گروه ويژه بيماران آن حوزه را به طور موثر درمان كند. به همين ترتيب اطلاعات مولكولي و ژنتيكي آشكار مي كند كدام دسته از بيماران بيش از همه احتمال دارد به عوارض منفي جانبي احتمالي دچار شوند.
اكونوميست مي نويسد در حاليكه اين حركت به طرف درمان مشخص و … اختصاصي … براي بيماران منافع عظيمي به همراه دارد، اما نه براي صنايع دارويي كه تمايل آشكار آنها اين است كه دارو را براي عمومي ترين مشخصات ملكولي يك بيماري تهيه كنند و بيماراني را كه به اين نوع درمان واكنش نشان نمي دهند يا حتي واكنش منفي نشان مي دهند ناديده بگيرند.
طبيعي است داروهايي را كه نتوان مثل آسپيرين در مقياس عظيم به بازار عرضه كرد گران تر تمام مي شود وحتي در مورد داروهاي اختصاصي كه با توجه به تحقيقات جديد تهيه مي شوند، اكونوميست نوشته است شركت ها براي تحقيقات افرادي را انتخاب مي كنند كه مشخصات ملكولي آنها عمومي تر باشد و در نتيجه داروي توليد شده با توجه به مشخصات آنها مي تواند بازار گسترده تري داشته باشد. در عمل اين به مفهوم آن است كه تمامي كساني كه بيماري شان از اين چارچوب استاندارد خارج هستند به امان خدا سپرده مي شوند و حتي بدتر به آن ها داروهايي داده مي شود كه حالشان را بدتر مي كند!
درمجموع براي اينكه بتوان كشفيات جديد در مورد درمان سرطان را به درمان عمومي عملي تبديل كرد بايد در درجه اول دولت ها سهم بيشتري را به خدمات درماني اختصاص دهند، اما در دوره اي كه خدمات اجتماعي عمومي زير ضرب هجوم نئو ليبرالي قرار گرفته، اين خود بزرگترين مشكل است. به همين جهت اكونوميست نوشته است حتي كشورهايي كه به اندازه كافي ثروتمند هستند و توانسته اند مشكل بيماري هاي عفوني مثل مالاريا را حل كنند و حالا به بيماري هايي مثل سرطان و انواع بيماري هاي ثروتمندان دچارند، ضرورتا معلوم نيست بتوانند از پس درمان هاي جديد برآيند. البته اكونوميست كه طرفدار سرمايه هاي بزرگ است مسووليت را به گردن خود مردم انداخته و نوشته است: معلوم نيست خود ماليات دهندگان و بيماران حاضر باشند صورت حساب را بپردازند! و اين نشريه تاكيد كرده بيماران كشورهاي فقيرتر اساسا از اين مقوله خارج مي مانند.
حقيقت اين است كه حتي با سطح پيشرفت كنوني، آن دسته از كشورهاي اروپايي كه بيمه درماني با كيفيت بالاي خود كه در دهه 70 وضع شده بود را حفظ كرده اند، بسياري از بيماراني كه به انواع سرطان دچار شده اند، به كمك درمان هاي پيشرفته جديد مي توانند بر بيماري خود غلبه كرده و اگر كاملا از آن رها نشده باشند، با آن به مثابه يك بيماري مزمن كنار مي آيند، در حاليكه همين نوع سرطان در كشورهاي ديگر در فاصله كوتاهي بيمار را مي كشد. همين مساله را در مورد بسياري از مشاهير و سياستمداران و سرمايه داران كشورهايي مثل آمريكا مي بينيم كه دهه ها پيش به سرطان دچار شده اند و توانسته اند بر آن غلبه كنند، چون توان پرداخت بهاي سنگين درمان هاي انفرادي را دارند. به عبارت ديگر خارج كردن بهداشت و سلامت از اولويت هاي جامعه بشري، مانع آن شده كه از دستاوردهاي كنوني نيز در سطح عمومي بهره برداري شود.
اما اطلاعات جديد يك تحول كيفي در كشفيات كنوني است ودر درمان سرطان مي تواند يك انقلاب درماني به وجود آورد. اكونوميست اظهار اميدواري كرده است براي رسيدن به اين نقطه عطف و عمومي كردن دستاوردهاي آن، شركت هاي بزرگ دارويي بايد راه هايي پيدا كنند تا با مشكلات آن يعني بازارهاي كوچك و سود محدود مبارزه كنند. نويسنده حتي به اين شركت ها وعده داده است كه اگر راه هاي جديد بتوانند وسيله غلبه بر يكي از دشمنان وحشت انگيز بشريعني سرطان را ايجاد كند كه اطلاعات جديد نشان مي دهد قطعا مي توانددر تمام حوزه هاي ديگر درمان هم اثر بگذارد. به عبارت ديگر به شركت ها وعده مي دهد در مورد كشفيات مربوط به سرطان سرمايه گذاري كنند، چون چشم انداز يك بازار عمومي و بزرگ و سود آور را در رابطه با ديگر بيماري ها و همه داروها و درمان هاي لازم براي آنها باز مي كند.
حالا چرا انسان براي سلامتش بايد به شركت هاي سودجو باج بدهد و نسل اندر نسل از سرطان و انواع ديگر بيماري ها بميرد تا وقتي كه آنها سودشان تضمين شد به حفظ سلامت انسان رضايت دهند، معلوم نيست. يعني معلوم هست و دليلش همان دفاع از سودجويي همين شركت هاست.
به عنوان منبع به سر مقاله اكونوميست و يك گزارش بلند در همين رابطه در اكونوميست 16 اكتبر 2004 مراجعه كنيد.
|