شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۳
گفت وگو با مهدي صباغ زاده كارگردان فيلم «صبحانه براي دو نفر»
تماشاگربه آرامش نياز دارد
فيلم «صبحانه براي دو نفر» آخرين ساخته مهدي صباغ زاده هم اكنون در سينماهاي تهران و چند شهرستان بر پرده است. به همين مناسبت با كارگردان فيلم گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
پژمان كامكاري
010509.jpg
* فيلمنامه متعلق به آقاي «عبداللهي» است. با توجه به اين كه فيلمنامه ضعف هاي عمده اي دارد، چرا نسبت به بازنويسي آن اقدام نكرديد؟
- من منظور شما را از ضعف هاي فيلمنامه متوجه نمي شوم، اما سعي كردم فيلمنامه آقاي عبداللهي را در اجرا استحكام بخشم و تغييراتي را در آن لحاظ كردم. در نتيجه ساختار فيلمي را كه شما مي بينيد ممكن است تفاوت هايي با فيلمنامه داشته باشد، در جهت بهبود. اماشما به عنوان منتقد بايد به ضعف هاي فيلم يا فيلمنامه اشاره كنيد.
* يكي نحوه اطلاعات دهي فيلمنامه است كه بسيار سطحي و دم دستي است، مانند آن صحنه قهوه خانه بين راهي يا به دليل اين كه شخصيت پردازي صورت نگرفته، كاراكترها فاقد شناسنامه اند و تماشاگر نمي تواند با آنها رابطه برقرار كند. نويسنده جوان معلوم نيست از كجا آمده و در اين ميان فقط كاراكتر آقاي «شكيبايي» تا حدودي ملموس است.
- ببينيد، چون داستان حول محور آقاي شكيبايي مي چرخد، كاراكترهاي ديگري كه وارد قصه مي شوند از طريق نويسنده معرفي مي شوند. كاراكتر دختر به تدريج و طي داستان شناسانده مي شود. به تدريج روشن مي شود كه اين كاراكتر كه بوده، از كجا آمده و چه ظلم هايي در حق اين دختر روا داشته شده و آن نويسنده جواني كه عاشق اين دختر شده او نيز به نوعي دختر را دوست دارد و مي خواهد به او كمك كند و قصد دارد كه خاطرات وي را به صورت يك كتاب چاپ كند.
طي مباحثاتي كه ميان اين دو شكل مي گيرد رابطه اي ميان آنها برقرار مي شود، اما دختر نمي خواهد رازهاي تلخي را كه در زندگي دارد با اين پسر مطرح كند و ترجيح مي دهد كه با يك نويسنده پخته تر داستانش را در ميان بگذارد. به هر حال اين دو نويسنده به نوعي به اين دختر دلبستگي پيدا مي كنند. هويت هر كدام از كاراكتر ها در حدي كه داستان نياز داشته، قابل تشخيص است، زيرا به چيزي بيش از اين احتياج نبوده. مسأله و حرف فيلم چيز ديگري است بنابراين هويت نويسنده جوان يا ساير كاراكترها زياد حائز اهميت نيست.
* فكر نمي كنيد اگر صحنه قهوه خانه بين راهي حذف مي شد بهتر بود. زيرا هيچ اطلاعات خاصي به بيننده عرضه نمي كند.
- بله، ممكن است ما زوايدي را در فيلم ببينيم. بعد از جشنواره يعني دو سال قبل قصد داشتم كه صحنه هايي از فيلم را كوتاه كنم از جمله همين صحنه قهوه خانه بين راهي و چند صحنه ديگر. اما متأسفانه به دليل مشكلاتي كه پيش آمد، فيلم خوابيد! و مدت ها از آن خبري نبود و فعاليت پخش كننده فيلم نيز مناسب نبود و في الواقع فرصتي به من داده نشد تا فيلم را مقداري كوتاه تر كنم.
البته مقداري از فيلمي كه اكنون بر روي پرده قرار دارد را حذف كردم. صحنه هاي آخر فيلم در پرده نهم و دهم، مقداري از صحنه هاي ورود نويسنده (خسرو شكيبايي) به خانه مادر و صحنه هايي از جاده را حذف كردم. در كل حدود دو سه دقيقه از فيلم را در آوردم. اواخر فيلم را نيز به دليل اين كه فهم آن براي تماشاچي عام مشكل بود كوتاهتر كردم تا تماشاگر زياد درگير ذهنيات نويسنده نشود.
* مشكل ديگري كه به شخصيت پردازي بازمي گردد اين است كه شخصيت ها رفتار خود را توضيح مي دهند. «ديويد ممت» مي گويد شخصيت چيزي نيست جز رفتار و گفتارش.
- ببينيد، اين مسأله به نوع نگاه فيلمساز به شخصيت هايش بازمي گردد. گاهي شخصيت از طريق ديگران شناسانده مي شود و گاهي از زبان خودش. در اين فيلمنامه سعي شده كه از شيوه دوم تبعيت شود.
* شما پيشتر در فيلم «خانه خلوت» روزمر گي را به درستي تصوير كرده بوديد، اما در تصاوير ابتدايي اين فيلم به يك سري تصاوير كليشه اي متوسل شده ايد. اينسرت هايي از سماور و ...
010506.jpg
- شرايط دو شخصيت اصلي اين دو اثر با يكديگر تفاوت دارد. در خانه خلوت شخصيت اصلي يك سري علائق و ويژگي ها دارد... او ازدواج كرده و غيره، اما نويسنده فيلم صبحانه تنهاست و حتي با مادرش نيز رابطه ندارد. در كل هدف نشان دادن روزمرگي بود با تصاويري از عادت هاي نويسنده. اين نيز نوعي نگاه از جامعه اجتماعي امروز ماست.
* موسيقي فيلم ورژن جديدي است از تصنيف «تو اي پري كجايي» متعلق به دستگاه همايون كه لحني غمگين دارد و با فضاي فيلم همخوان است. اما حجم زياد موسيقي در صحنه هايي كه نبايد شنيده شود و تكرار چندباره همين تصنيف موجب شده كه موسيقي فيلم جنبه توضيحي و زيرنويس گونه به خود بگيرد.
- اين موسيقي از روي حساب و كتاب انتخاب شده! در خود تصنيف نوعي بينش عاشقانه عميق به چشم مي آيد...
* منظور من تكرار بي مورد موسيقي است.
- نه، تكرار گاهي تعمق كارگردان و نويسنده است به اين منظور كه تماشاگر به خوبي دقت كند. گاهي فيلمساز از چيزي مي گذرد به خاطر آن كه فاقد اهميت است، اما هنگامي كه من بر روي اين تصنيف تأكيد مي كنم و نشان مي دهم كه اين نويسنده در منزل و داخل ماشين به اين تصنيف گوش مي كند، شخصيت او را تشريح مي كنم. نويسنده ها گاهي براي الهام به يك موسيقي خاصي گوش مي كنند. اين تصنيف نيز با محتواي دروني اين فرد و اين فيلم كه حال و هوايي عاشقانه دارد و در حال طرح يك مسأله اجتماعي است همخواني دارد. نتيجتاً   شما يك لطافت و ريتم يكدستي را در طول فيلم مي بينيد و اين جزو خواص خود فيلم است.
* در آثار شما مانند خانه خلوت و مارال و همين فيلم اخير شخصيت اصلي ماجرا سالمندي است كه با محيط و شرايط فعلي پيرامونش در تضاد است و اين نكته موجب شد، كه فيلم هاي شما حال و هوايي نوستالوژيك به خود بگيرند و فكر مي كنم انتخاب شهر كاشان كه يك شهر تاريخي است به عنوان زادگاه نويسنده به همين مسأله بازمي گردد.
- ما نمي توانيم نسبت به نسل پيشين بي تفاوت باشيم. آنچه نسل امروز به دست مي آورد بر مبناي گذشته خواهد بود. بزرگان ادب و هنر ديروز كه اكنون گوشه نشين شده اند داراي تجربيات بالقوه اي هستند و سرمايه هاي ارزشمند هر مملكتي به شمار مي آيند و نسل جوان نبايد نسل گذشته را فراموش كند. من در تمام دوران فيلمسازي ام ،گذشته ام را ديده ام اما في  الواقع اين حسرت نسبت به گذشته ناخودآگاه است.
* برخلاف فيلم هاي مرحوم «حاتمي» جنبه نوستالوژي در آثار شما شخصي تر و فردي تر است.
- مرحوم حاتمي يك نگاه كلاسيك نسبت به گذشته ها داشت و داستاني را كه انتخاب مي كرد نيز حول و حوش جريانات همان دوره بود، ولي فيلم هاي من در زمان حال روايت مي شوند و اين نوستالوژي از خلال يك جامعه امروزي حس مي شود.
* قصد نداريد فيلمنامه آثارتان را خودتان بنويسيد؟
- من در فيلمنامه ها تا حدودي دخل و تصرف مي كنم . اما به دليل گرفتاري هايي كه در مراحل مختلف توليد گريبانم را مي گيرد و مشكلات اقتصادي اش، فرصت زيادي دست نمي دهد براي اين كه شخصاً بر روي موضوعي كار كنم و آن را به صورت فيلمنامه بنويسم. از سوي ديگر به عقيده من، سينما يك كار حرفه اي است و در يك كار حرفه اي هر فردي بايد در جاي خودش قرار بگيرد.
فيلمنامه نويس، فيلمنامه بنويسد و كارگردان بر روي آن كار كند. مانند همين فيلمنامه اي كه اكنون در حال ساخت آن هستيم يعني «نيلوفر آبي» ، دوستان ديگري و آقاي عبداللهي كمك كرده اند و خود من نيز شخصاً  بر روي متن كار كرده ام . نتيجه كار مهم است و كار فيلم نيز يك كار جمعي است كه عوامل مختلفي در ساخت آن مشاركت دارند. اما اگر فرصتي دست دهد، مانند اوايل انقلاب كه شخصاً  يا با همكاري فرد ديگري فيلمنامه مي نوشتم، خودم شخصاً  فيلمنامه اي خواهم نوشت.
* اگر نكته اي ديگر يا توضيحي درباره فيلم داريد بفرماييد.
- فيلمي مثل «صبحانه براي دو نفر» با شرايط ويژه اي ساخته شده. سعي كردم با توجه به شرايط اقتصادي سينما و خواسته مردم از سينما، فيلم صبحانه  براي دو نفر را بسازم.
اين فيلم سرمايه گذاري براي سينمايي است كه شايد سنخيت زيادي با «سينماي ملي» نداشته باشد. سينماي امروز ما به داستان هاي پيچيده تري با كشمكش هاي روتري نياز دارد تا تماشاگر امروز از فيلم خسته نشود و راحت تر بتواند با فيلم رابطه برقرار كند. صبحانه براي دو نفر كار پيچيده اي است كه زبان سينمايي را در خود دارد و براي موضوع اجتماعي اي كه مطرح مي كند زبان تلخ و گزنده اي را انتخاب نكرده. به نظر من فيلم، فيلمي است آرام كه تماشاگر بايد در آرامش به تماشاي آن بنشيند و اميدوارم كه مردم از تماشاي آن لذت ببرند و مسئولين سينمايي نيز به اين گونه آثار كه با سرمايه هاي شخصي ساخته مي شوند توجه داشته باشند و كمك هاي لازم را به اين گونه سينما داشته باشند، زيرا به نظر من اين نوع سينماست كه مي تواند سينماي ما را در جايگاه ايراني بودنش حفظ كند. وگرنه اگر قرار به الگوبرداري از كشورهاي خارج باشد آنها به مراتب از ما پيشرفته ترند و ما فقط مي توانيم بر روي درام، داستان هاي جديدتر و موضوع هاي اجتماعي جديدتر و بهتر كار كنيم و سلامت سينما را كماكان حفظ كنيم.
از بعد از انقلاب ما عادت كرده ايم كه به اين سلامت نگاه ويژه اي داشته باشيم و همين موجب شده كه نتوانيم فراتر از اين حركت كنيم.

سايه روشن هنر
فيلمنامه دزد بغداد و رزمناو پوتمكين منتشر شد
010512.jpg
فيلمنامه هاي «رزمناو پوتمكين» ، «دزد بغداد» و «اتاق كار دكتر كاليگاري» توسط موزه سينماي ايران و با همكاري انتشارات بنياد سينمايي فارابي منتشر شد.
كتاب «رزمناو پوتمكين» با ترجمه «مازيار اسلامي» منتشر شده و مطالب آن با سرفصل هاي «شناسنامه فيلم» ، «فيلمنامه» و «درباره سرگئي آيزنشتاين» ارايه شده است.
در فيلم رزمناو پوتمكين، «الكساندر آنتونوف» ، «گريگوري الكساندروف» ، «ولاديمير بارسكي» ، «الكساندر ليووشين» و «بئاتريس ويتولدي» نقش آفريني كرده اند.
اين فيلم صامت در سال ۱۹۲۵ توسط «ياكوب بليوخ» تهيه شده و سرگئي آيزنشتاين آن را كارگرداني كرده است.رزمناو پوتمكين در لنينگراد و در ۸۶ دقيقه فيلمبرداري شده و نخستين نمايش عمومي آن، ژانويه ۱۹۲۶ در شوروي بوده است.
كتاب دزد بغداد با سرفصل هاي «شناسنامه فيلم» ، «فيلمنامه» ، «درباره رائول والش» و «درباره ويژگي هاي بياني سينماي صامت» منتشر شده است.
از بازيگران اين فيلم مي توان «داگلاس فربنكس» ، «اسنيتس ادواردز» ، «چارلز بچلر» و «جولان جانستن» را نام برد.اين فيلم سياه و سفيد صامت توسط «داگلاس فربنكس» و «يونايتد آرتيستس» تهيه و توسط رائول والش كارگرداني شده است. فيلم دزد بغداد با دو ميليون دلار هزينه و ۸۶ دقيقه فيلمبرداري شده و نخستين نمايش عمومي آن، مارس ۱۹۲۴ در آمريكا بوده است.
مطالب كتاب «اتاق كار دكتر كاليگاري» ترجمه «ليلا ارجمند» نيز در بخش هاي «شناسنامه فيلم» ، «فيلمنامه» ، «درباره اتاق كار دكتر كاليگاري» و «درباره ويژگي هاي بياني سينماي صامت» ارايه شده است.در اين فيلم «ورنر كراوس»، «كونرات فايت» ، «فردريش فهر» ، «ليل داگوفر» ، «هانس هاينتس فون تفاردوفسكي» ، «رودولف لتينگر» و «رودولف كلاين روگه» به بازيگري پرداخته اند.
اين فيلم سياه و سفيد (در اصل رنگ شده) و صامت در سال ۱۹۱۹ توسط «اريش پومر» تهيه و توسط «روبرت وينه» كارگرداني شده است.
اتاق كار دكتر كاليگاري با هزينه ۱۸ هزار دلار و در ۶۰ دقيقه فيلمبرداري شده و نخستين نمايش عمومي آن، فوريه ۱۹۲۰ در برلين بوده است.اين كتاب ها در شمارگان يك هزار نسخه و به همراه تصاويري از صحنه هاي فيلم منتشر شده اند.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |