يكشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۳
فرهنگ
Front Page

بررسي اختلالات رفتاري دانش آموزان بخش دوم وپاياني
يادگيري مهارت هاي زندگي
اشاره :ديروز در بخش نخست، گزارشي تحت عنوان «پرتگاه كودكان بي مهارت »در پديده اختلالات رفتاري دانش آموزان داشتيم وامروز در بخش دوم اين گزارش ضمن بررسي دلايل مختلف اقدام به خودكشي در نوجوانان، نظريات كارشناسان را در اين زمينه جويا شده ايم كه در پي مي خوانيد.
010839.jpg
زهرا رفيعي
كارشناسان دفتر برنامه ريزي امور فرهنگي و مشاوره معتقدند كه تعداد دانش آموزاني كه خودكشي كرده اند(چه موفق و چه ناموفق) مسأله اي محرمانه  است. ما قبول نداريم كه اين آمار در اختيار افكار عمومي قرار گيرد. اين كارشناسان پس از دسته بندي عواملي كه منجر به خودكشي در دانش آموزان مي شود معتقدند: مواردي چون داشتن مشكل در مدرسه، مشكل درسي، ناتواني در ورود به مدرسه، اخراج از مدرسه، انتظارات بسيار بالا يا پايين از جانب والدين يا مراقبان ،اقتدار نامناسب والدين، نداشتن وقت براي مشاهده و برخورد با ناراحتي هاي عاطفي كودك و محيط عاطفي منفي مشخص با طردشدگي و بي توجهي، انعطاف ناپذيري خانوادگي، احساس حقارت و بلاتكليفي، احساس يأس و نااميدي ،جدايي از دوست و يا همكلاسي، پايان يافتن رابطه اي عاطفي يا عاشقانه، مشكلات قانوني يا انضباطي، شكست در مدرسه و ادامه تحصيل، انتظارات بالاي مدارس درطول دوره هاي امتحان، از جمله عوامل مؤثر در ايجاد اختلالات رفتاري دانش آموزان هستند.به طور كلي دلايل اقدام به خودكشي در نوجوانان به چهار بخش تحولات بيولوژيك، مشكلات عاطفي، مشكلات و درگيري هاي ذهني و روان پريشي و مشكلات و مسائل اجتماعي تقسيم مي شود.گاه تحولات بيولوژيك و به هم خوردن تعادل بدن و ناتواني شخصي در تطبيق با شرايط جديد عاملي براي خودكشي است. افسردگي وعدم تعادل رواني در اثر تحولات شيميايي و دروني بدن، بيماري هاي فيزيكي و ناتوانايي هاي فيزيكي (مانند نقص عضو)، تحولات دوران بلوغ، اعتياد، قرص هاي روان گردان و... عواملي در جهت برهم خوردن تعادل رواني و دست زدن به خودكشي است. شايد بتوان مشكلات عاطفي را از مهمترين دلايل ارتكاب به خودكشي به خصوص در ميان دانش آموزان دانست. غمگين شدن ناشي از بلوغ و تحولات اين دوره هيجان و شوك عاطفي، احساس ناتواني و ضعف كه اغلب بي دليل است، از دست دادن ناگهاني يك موقعيت، شخص و... غم و اندوه شديد (كه گاه ريشه اصلي آن نامعلوم است)، تنهايي، نقصان و كمبود اعتماد به نفس، عصبانيت به خصوص عصبانيت شديد و ناگهاني به دليل بروز مسئله يا مشكل خاص مخصوصاً مسئله عاطفي،  احساس پشيماني از گناه و شكست عشقي و عاطفي از مهمترين عوامل ارتكاب به خودكشي است.ناتواني در برقراري ارتباط با ديگران، ترس از جمع و حضور در اجتماع، كمال گرايي بيش از حد، فشار بيش از حد بر خود براي رسيدن به هدفي، خودتنبيهي، تصور نادرست و ترس شديد از مرگ، انتقام از خود كه اغلب براي تلافي كردن يك شكست يا لجبازي با خود يا ديگري است. بزرگ كردن بيش از حد يك خطا يا گناه و انتقام گيري شخصي از خود از ديگر عوامل خودكشي است.
همچنين قطع ارتباط با دوستان، كمبود توانايي هاي لازم براي مطرح شدن در جمع به خصوص دوستان و همسالان، درونگرايي بيش از حد، احساس تعلق نداشتن به كس يا جايي كه اغلب در جوانان و نوجواناني كه با والدين خود ارتباط مناسبي ندارند، كودكان طلاق و ... اتفاق مي افتد. ترس و نگراني از وقوع حوادث پيش از وقوع آنها، نسبت دادن صفت هايي چون ناتوان، تنبل، كودن به نوجوانان توسط اجتماع و خانواده و مدرسه و جمع دوستان در اقدام به خودكشي تأثير دارد.در سال هاي قبل، پس از طبقه بندي هايي كه بر روي اختلالات رفتاري دانش آموزان صورت گرفت براي مقاطع چهارم و پنجم دبستان در برخي از مدرسه هاي سطح كشور دوره هاي آموزشي ترتيب داده و هم اكنون در دفتر سلامت و تندرستي وزارت آموزش و پرورش طرحي را در ۶۸ كلاس در هر استان به صورت آزمايشي در حال اجرا كردن هستند كه در صورت موفقيت از سال آينده در سراسر كشور اجرا خواهد شد. در اين طرح كه به آموزش مهارت هاي ۱۰ گانه معروف است قرار است مهارت هايي كه شامل ۳ بخش عمده، مهارت هاي اجتماعي، مهارت هاي عاطفي، و مقابله با هيجانات و مهارت هاي تفكر و انديشه مي شود به دانش آموزان شش مقطع پيش از دبستان تا پنجم دبستان آموزش داده شود.در بخش اجتماعي مهارت هاي ارتباطي، قاطعيت، گفتمان بين فردي و همكاري قرار دارد، در بخش مهارت هاي تفكر و انديشه توانايي هايي براي تفكر خلاق، تفكر نقاد، درك نتايج اعمال، تصميم سازي و حل مسئله و جايگزيني پاسخ هاي متفاوت به دانش آموزان ياد داده مي شود. و در بخش مقابله با هيجان مهارت هايي چون كنترل استرس، خشم و احساسات در قالب كارگروهي آموزش داده مي شود.رياض غيرتمند مديركل دفتر بهداشت و تغذيه وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به اين سئوال كه چه چيزي باعث مي شود به اين نتيجه برسيم كه دانش آموزان ما اين توانايي ها را ندارند؟ مي گويد: «مسئله اين نيست كه بچه هاي ما توانايي دارند يا ندارند، مسئله اين است كه اين توانمندي ها را بايد به صورت علمي بدست بياورند. ما موظف هستيم مثل خواندن و نوشتن اين مهارت ها را در اختيار دانش آموزان قرار دهيم. اين مهارت ها حقوقي است كه دانش آموزان برگردن ما، مسئولين و خانواده ها دارند. ما بايد روش درست انديشيدن، روش برخورد با مشكلات و... را به دانش آموزان ياد دهيم. مشكلاتي چون بيكاري، تنش هاي دوران بلوغ، خشم، استرس و... و جايي كه خانواده و معلم نيستند بتوانند پاسخ صحيح به عوامل داخلي و خارجي بدهند.»
دانش آموزاني كه توانايي برخورد با استرس را ندارند دچار افسردگي مي شوند. بنابراين براي گريز از آن ساده ترين راه كه همان حذف خود است را انتخاب مي كنند.
«انتخاب مقطع پيش دبستاني تا پنجم دبستان اين مزيت را دارد كه دانش آموزان از همان سال هاي اوليه تحصيل و حضور در جامعه بتوانند استرس هاي خود را كنترل كنند. اين توانايي شامل استرس ناشي از مواجهه با معلم هم مي شود.» اين را وي در ادامه گفت.
او در ادامه افزود: «معلم هاي ما نيز در كنار اين برنامه به صورت غيرمستقيم اين آموزش ها را خواهند ديد. بهترين حالت در اين طرح آن است كه خانواده ها هم در توسعه توانايي هاي فرزندانشان شريك شوند.»وي معتقد است :اگر چه براي آموزش دادن اين مهارت ها كمي دير اقدام شده است اما مهم اين است كه ما شروع كرده ايم.
گلي كه مسئولان در حال كاشت آن در مدارس ابتدايي به صورت آزمايشي هستند در سال هاي خيلي خيلي دور نويد بهار را خواهد داد.واقعيت اين است كه نظام آموزش و پرورش ما يك نظام مبتني بر محفوظات و جداي از زندگي است،به طوري كه حتي در كلاس هايي كه هفته اي دو ساعت دانش آموزان دبيرستاني در آن قرار است مهارت زندگي كردن را ياد بگيرند نيز از همين سيستم استفاده مي شود. در كلاسي كه بايد درس مشاركت، دموكراسي،  آزادي، احترام به شخصيت ديگران، همكاري و... آموزش داده شود از همان روش سنتي استفاده مي شود كه در آن دانش آموز مورد توهين، تهديد، تحقير ، تنبيه كلامي و بدني قرار مي گيرد. كماكان در اين دو ساعت نيز معلم تنها داناي كل و دانش آموز نادان مطلق است.
شيرزاد عبداللهي كارشناس مسائل آموزش و پرورش مشكل سيستم آموزشي را نداشتن «تئوري تربيتي مدرن» مي داند و مي گويد: «در مدرسه هاي ما هنوز الگوهاي قديمي حاكم است. علاوه بر سختگيري هاي نظام آموزشي قديمي، اجازه پرسشگري به دانش آموزان داده نمي شود. در تربيت سنتي شادي، زيبايي و خنده كمتر ارزش تلقي مي شود. ما با اين تئوري نه تنها نمي توانيم مهارت زندگي كردن را به دانش آموزان ياد بدهيم، بلكه باعث بوجود آمدن ناهنجاري هاي رفتاري و اخلاقي در آنها مي شويم. مخصوصاً در شرايطي كه در اين نظام دانش آموزي را پرورش مي دهيم كه اميد به آينده ندارد.در اين سيستم غايت تعليم و تربيت موفقيت در كنكور است. از آنجايي كه تنها ۱۰ الي ۱۵ درصد موفق به ورود به دانشگاه مي شوند، اكثر دانش آموزان در سال هاي پاياني دچار پوچي و نااميدي مي شوند و احساس بيهودگي مي كنند. خودكشي يكي از ناهنجاري هايي است كه دانش آموزان به آن دچار مي شوند.گرايش به مواد مخدر، پرخاشگري و اعمال رفتارهاي ضد اجتماعي همه معلول اين سيستم هستند.»در شرايط كنوني ارائه و اجراي طرح هاي مهارت دهي به دانش آموزان كارهاي كوچك ولي مؤثر است، ولي به شرطي كه در سيستم آموزشي حاكم در مدارس تجديدنظر كنيم؛ سيستمي كه به عقيده كارشناسان هر گونه نوآوري را در خود حل كرده و تنها پوسته اي را از آن باقي مي گذارد.
شيرزاد عبداللهي با اشاره به تحقيقي كه در مورد سيستم آموزشي كشور ژاپن انجام داده است، مي گويد: «هدف اول سيستم آموزشي ژاپن و بسياري از كشورهاي پيشرفته فراهم آوردن محيطي دلپذير براي دانش آموزان در مدرسه است. شرايطي كه دانش آموز رفتن به مدرسه را به تعطيلي آن ترجيح مي دهد. تا اين شرايط آماده نباشد هيچ آموزشي داده نمي شود. آنها چيزي به نام امتحان كه باعث بوجود آمدن استرس مي شود ندارند. ارزشيابي مستمر نمره دانش آموز را مشخص مي كند. هر فرد با گذشته خودش مقايسه مي شود نه با دانش آموز ديگر.»
وي همچنين معتقد است: «معلمي كه در بيرون ودرون مدرسه انواع و اقسام مشكلات را دارد و خودش مهارت مواجهه با مشكلات زندگي خودش را ندارد، اعتقاد به دمكراسي و مشاركت ندارد، چگونه مي تواند دانش آموز را تربيت كند. معاون آموزشي مدرسه اي كه با دادزدن و تنبيه كردن مسائل دانش آموزان را حل مي كند چطور مي تواند مهارت زندگي را به دانش آموزان بياموزد. معلم، مربي، مدير و ... مدرسه بايد در اين زمينه حرفه اي باشند؛ اين مسئله نيازمند امكاناتي است كه در آموزش و پرورش ما موجود نيست.

از نگاه دانش آموز
به دوستم كاري نداشته باش!
010842.jpg

اشاره؛
در عالم روزنامه نگاري، برخي وقايع و نيز نامه ها و نوشته هايي كه از خوانندگان به دفتر روزنامه مي رسد، آن چنان خواندني و شيرين است كه تا مدت ها ياد و خاطره آن در ذهن ها باقي مي ماند. چندي پيش نامه اي دريافت كرديم از يك پسربچه هشت ساله تهراني، كه با زباني ساده، كتابي را كه اخيرا خوانده، معرفي كرده و برايمان ارسال كرده است. او، اين كار را همچون يك وظيفه براي خود تلقي كرده و سعي نموده، با شيوه اي كه ياد گرفته است كتاب «به دوستم كاري نداشته باش!» را معرفي كند. نوشته اين دانش آموز كلاس سوم ابتدايي را درپي مي آوريم.
***
من «اميرعلي عظيمي» هستم و در كلاس سوم ابتدايي دبستان محدث قمي منطقه ۲ تهران درس مي خوانم. در مدرسه ما، مجله اي بين دانش آموزان پخش مي شود كه «رشد نوآموز» نام دارد. اين مجله، براي دانش آموزان كلاس هاي دوم و سوم چاپ مي شود و خيلي خواندني است. در اين مجله بخشي وجود دارد كه كتاب هاي تازه چاپ شده را معرفي مي كند. من اين بخش را خيلي دوست دارم و تا حالا دو تا از كتاب هاي آن را خريده ام.
چند وقت پيش مادرم كتابي برايم خريد. وقتي كتاب را خواندم، خيلي از آن خوشم آمد. كتاب، علاوه بر داستان، نقاشي هاي خوبي هم دارد. تصميم گرفتم اين كتاب را درست مثل حالتي كه در رشد خوانده بودم، معرفي كنم.
كتاب «به دوستم كاري نداشته باش!» را يك نويسنده فرانسوي به اسم فيليپ باربو نوشته است و نقاشي هاي قشنگ آن را تصويرگري به نام دافنه كلينيون كشيده است. مترجم كتاب خانم مينا فروزش است و من در موقع خواندن آن، به كلمه اي برنخوردم كه معني آن را نفهمم. قيمت كتاب ۶۵۰۰ ريال است و انتشارات الفبا آن را چاپ كرده و جالب اين است كه پشت كتاب نوشته شده: از ۸ سال به بالا.
خلاصه كتاب اين بود: رمي نگران است. رفتار بهترين دوستش، سيمون، خيلي عجيب شده، غمگين و گاهي تهاجمي است و هرچه بيشتر، خود را از همه كنار مي كشد. يك روز صبح، رمي، سيمون را ديد كه با دو پسر بزرگتر از خودش صحبت مي كند. سئوال هاي زيادي به ذهن رمي هجوم آوردند: آيا سيمون دوست هاي جديدي پيدا كرده؟ اين خون مردگي ها و كبودي هاي روي بدن سيمون، از كجا پيدا شده اند؟
بقيه داستان را نمي گويم تا خودتان بخوانيد. به نظر من اگر شما هم اين كتاب را بخوانيد، نتيجه مي گيريد كه آدم وقتي با كسي دوست مي شود، بايد تا آخر كار با او باشد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |