دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۳
انديشه
Front Page

به مناسبت سالگرد شهادت امام زين العابدين(ع)
درسنامه شيعه
010923.jpg
ياسر هدايتي
از جمله ويژگي هاي انديشه شيعي وجود دعاها و نيايشهاي گوناگوني است كه همواره بنابر احوال و موقعيتهاي متفاوت فردي و اجتماعي بر زبان شيعيان جاري است. اين نيايشها كه در واقع بازتابگر واگويه هاي ژرف دروني و ملكوتي هستند، آدمي را در هنگامه هاي صعب و دشوار حيات دست گير بوده و او را به فراسوي خويشتن رهنمون مي سازد. فراسويي كه عرصه گذار از «خود» و حريم قدس وجود است. بواقع دعا ميانجي گفت وگو با ذات الهي است.از جمله اين نيايشها كه در تأثيرگذاري و اهميت در مجموع دعاهاي شيعي شايد نتوان رقيبي براي آن متصور شد، دعاهاي امام سجاد (ع ) موسوم به «صحيفه سجاديه» است .صحيفه سرشار از راز و نيازهاي عميق عرفاني و ديني است و در واقع گنجينه اي بي پايان از معارف شيعي بدست مي دهد . به مناسبت سالگرد شهادت امام سجاد (ع) مطلبي در اين باره فراهم آمده كه از پي مي خوانيم .
۱- از ابتدايي ترين الفاظي كه انسان براي گفت وگو با متافيزيكي كه بدان معتقد است تا روحاني ترين و عميق ترين كلماتي كه بر زبان پيروان اديان ابراهيمي جاري است، همه را مي توان در ذيل عنوان نيايش و دعا جمع آوري كرد و به بازشناسي آن پرداخت.
از آنجا كه انسان را آن چنان كه منطقيان به ما مي شناسانند، بايد حيوان ناطق ناميد، وجه نطق انسان كه همان تفكر و نمود ظاهري آن گفتار است،بايد جزء جوهر انسان بدوي و امروزي دانست. اين وجه نطق براي انسان تنها يك پل ارتباطي ميان خود و محيط پيرامونش نيست، يا به عبارت ديگر پلي بين انسان عينيت يافته و محسوسات ديگر نيست، بلكه انسان از آنجا كه ارتباط وثيقي نيز با متافيزيك خود داشته و دارد بايد به دنبال راه برقراري ارتباط با آن سوي خود نيز باشد. ارتباطي كه او را مطمئن كند كسي در آن سوي با او مرتبط مي شود، به او آرامش مي بخشد و مي تواند در لحظات سختي براساس همان اظهار نياز به كمكش بشتابد و... به اين ترتيب نيايش يا دعا در تمامي لحظه هاي انسان _ چه لحظه هايي كه به عنوان يك عادت بدان دست مي يازد چه لحظه هايي كه از سر نياز به دنبال يك ارتباط است _ وجود دارد و اين واگويه شبيه يك نور در تكثر شيشه هاي رنگي جان و دل انسان ديروز و امروز به رنگ ها و شكل هاي مختلف _ اما همه متشكل از يك ذات _ تجلي يافته است.
پاره آينه هايي كه گاه اوپانيشادها و ريگ ودا مي شود و گاه كتب معتبر مقدسي چون عهد عتيق و جديد و پاره هايي از معجزه جاودانه قرآن و كتبي كه در حاشيه كتابهاي مقدس اديان و ملل مختلف به تحرير درآمده است. اينكه ماكس مولر «وداها» را مربوط به ۱۲۰۰ سال قبل از ميلاد و پل تيليش زماني بين ۵ تا ۶ هزار سال قبل از ميلاد مسيح را تاريخ نوشته شدن اين متون مقدس هندي مي دانند، خود نشان از آن مي دهد كه حتي تاريخ نگارش اين متون _ يعني فاصله زماني _ تكويني تبديل تفكر به گفتار و گفتار به نوشتار- نيز از قديمي ترين دغدغه هاي انسان بوده است، انساني كه به دنبال آن بوده است تا با نواها و نيايش هاي مذهبي كه حاصل تاملات آگاهان است رابطه اي قوي تر و قويم تر با آن وجود متعالي كه خالق اوست داشته باشد.
010926.jpg
2- نيايش هاي انسان در بستر تفكر مذهبي _ همان گونه كه گفته شد _ به انحاء و در سطوت هاي مختلف آشكار شده است و يكي از علل تنوع اين گفت وگوي مهم انسان با وجود متعالي طرز نگاه و بالطبع تأمل در آن وجود متعالي است كه البته اين مسئله نيز گاه در تنوع نگاه خود نيز دچار كثرت مي شود. آنچنان كه در عهد عتيق ما هم كتاب «جامعه سليمان» را داريم كه متأثر از فرهنگ هلنيسم است و با تفكري سخته و تاملات دقيق فلسفي همراه است و هم كتاب «مزامير داود» كه تعبدي خاص را نشان مي دهد كه مأخوذ از جامعه شباني آن روزگار مخاطبان است و از طرفي ديگر كتاب «غزل، غزل هاي سليمان» كه نگاهي تغزلي دارد. در حالي كه همه اينها در زير مجموعه آيين يكتاپرستانه پيامبران بني اسرائيل وجود دارد كه در آن «يهوه» خداي جبار و منتقم و قهار است و كمتر از آن گونه كه دين حنيف اسلام و مسيحيت به رأفت و مهرباني الله و پدر آسماني پرداخته اند، عنايت شده است.
همچنين است كه در اديان اين نيايش ها تبديل به سرودهايي مذهبي شده و بسته به نوع فرهنگ خاصي كه آن دين در آن رشد مي كند، خوانده و اجرا مي شود.
۳- از آنجا كه اين نيايش ها واگويه هاي نهاني انسان است بايد همچنين انتظار داشت كه چون انسان دو ساحت معنوي و مادي يا دروني و بيروني دارد، اين واگويه ها نيز ناظر بر ساحات مختلف انساني باشد و با مطالعه متون و عبارات نيايش وار اديان مختلف پي به اين مهم كه همان بازشناسي تفكر مادي و معنوي اديان در سير تاريخي خود است، خواهيم برد. البته از نكات جالب توجه دراين بازشناسي ، مشتركات ميان آنهاست، مشتركاتي كه نشان دهنده دغدغه ها و نيازهاي مختلف انسان در اعصار گوناگون است. به عنوان مثال از مهمترين درخواستهايي كه در سروده هاي «ريگ ودا» مطرح است، داشتن فرزندان سالم، كسب روزي، وفور نعمت و باران، پيروزي بر دشمنان، شفاي بيماران و... است. همچنين در «مزامير داود» و «اوستا» طلب رحمت از آسمان، فزوني رمه و سلامتي افراد قوم، نجات يافتن از دشمنان و پيروزي بر آنان... از جمله درخواستهاي مادي است.
۴- از جمله نيازهاي معنوي انسان شناخت است و شناخت وجود متعالي ،مهمترين دغدغه او، و درست به همين خاطر است كه بسياري از واگويه هاي نيايش وار انسان نسبت به وجود متعالي نگاهي فلسفي را در بطن خود دارد و از آنجا كه شناخت وجود متعالي تنها از عقلانيت و استدلال فلسفي بر نمي آيد و راز و رمزگشايي و به قولي كشف دروني و شهودي نيز مي طلبد، بسياري از نيايش هاي اصيل و درجه اول اديان بزرگ جهان با مايه هاي عميق عرفاني همراه هستند. اين مايه هاي اصيل و عميق عرفاني چون به ناگزير بايد در ساحت زبان اتفاق بيافتند گاه به شاهكارهاي هنري _ ادبي نيز منجر مي شوند كه نمونه هايي از اين دست نيز در متون مقدس و كتابهاي نيايش به وجود آمده در حاشيه معارف مذهبي آن دين و آن كتاب مقدس بسيار است. يكي از اين كتاب ها صحيفه سجاديه است كه در حسن و جزالت به نام زبور آل محمد(ص) نيز مشهور است.
۵- صحيفه سجاديه مجموعه نيايش هاي حضرت علي بن الحسين(ع) ملقب به زين العابدين و سجاد، امام چهارم شيعيان است. اين كتاب كه بعد از قرآن و نهج البلاغه از امهات متون مذهبي شيعيان است، تاثيري بسزا در ترويج فرهنگ و معارف شيعي داشته و دارد،بطوري كه تا بحال شروح گوناگوني در زبانهاي مختلف بر آن نگاشته شده است. صحيفه كامله سجاديه از حضرت سجاد(ع) به فرزندش زيد كه از مادري غير از ام عبدالله فاطمه دختر امام حسن مجتبي(ع) بود، سپرده شد و بعد از او كه در ماجراي قيام زيديه در مبارزه با هشام بن عبدالملك به شهادت رسيد، به يحيي بن زيد محول شد. يحيي بن زيد كه نيز مانند پدر خود از مبارزان علوي بود، و در هجده سالگي به شهادت رسيد در سفرش به خراسان در راه با متوكل بن هارون بلخي روبرو شد و وقتي از متوكل شنيد كه امام صادق(ع) از شهادتش خبر داده است ، صحيفه كامله سجاديه را به متوكل سپرد تا به عموزادگانش محمد و ابراهيم برساند. بدين ترتيب اين ميراث معارف شيعه كه در قالب نيايش است،  حفظ شد.
تا بحال محققان و مورخان زيادي درباره وضعيت سياسي و اجتماعي امام سجاد(ع) در دوره خفقان آميز حكومت هشام بن عبدالملك نوشته اند و اينكه برگزيدن قالب نيايش براي بيان و ترويج معارف شيعه تا چه حد از طرف امام سياستي براي تبيين اين مسئله بوده است. اين خود لزوم كوشش در شرح و بسط مفاهيم آن را بيش از پيش نمايان مي سازد چرا كه اين كتاب ارزشمند تنها واگويه هايي از جنس نيايش از جانب يك انسان برجسته و معصوم مذهبي نيست، بلكه تئوري و درس گفتار يك معرفت و يك بينش به نام شيعه است كه در قالب نيايش و در مجموعه اي با عنوان صحيفه سجاديه مطرح شده است.
در ابتداي صحيفه از كساني كه صحيفه را بنابر نقل و حديث روايت كرده اند سند داده شده است و همچنين گفت وگويي كه بين متوكل بن هارون بلخي و يحيي بن زيد در گرفته است
_ همچنان كه ذكر شد _ به تفصيل آمده است.
همچنين در بخش ديگر اين مقدمه كه مشتمل بر ۵۴ فقره دعاست، بنابر نقل از متوكل بن هارون بلخي از امام صادق(ع) عنوان ۵۴ باب صحيفه ذكر شده است.
باب اول صحيفه در ستايش خداوند است، و باب دوم در صلوات و تحيات بر محمد و آل محمد(ص) و باب سوم درود بر حمل كنندگان عرش و باب چهار در درود فرستادن بر كساني كه به پيامبران الهي ايمان آورده اند و باب پنجم در دعا براي خود و نزديكان مخصوص خود و الي آخر كه دعا در تضرع و عجز و دعا در الحاح و دعا در ابراز مذلت به درگاه خدا و به خاطر رفع غصه ها و غم هاست.
010920.jpg
نيايش هاي انسان در بستر تفكر مذهبي به انحاي مختلف آشكار شده است و يكي از علل تنوع اين گفت وگوي مهم انسان با وجود متعالي طرز نگاه و بالطبع تأمل در آن وجود متعالي است
بسط تفكر و دقايق فلسفي و عرفاني در ميان شيعيان براي بازگوكردن و بازشناساندن بيشتر نياز به قالبي چون نيايش داشت تا بتواند راحت تر و البته  خاص تر به مخاطبان خود منتقل شود

۶- صحيفه يك درس گفتار است كه با بن مايه هاي عميق فلسفي و عرفاني در آن مي توان شكوه معرفت شيعه را در كلام معصوم به تماشا نشست. درصحيفه در ابتداي سخن در باب حمد و ستايش پروردگار آمده است؛
«به درگاه كبريا و عظمت پروردگار سپاس و ستايش مي گزارم كه ذات لايزالش ازلي است و ازليت بي ابتدايش لايزال و جاويدان است. ديده كوتاه بين ما ياراي ديدارش ندارد و فكر كودك و كوچك ما از عهده تعريف و توصيفش بر نيايد. جهان را به قدرت بي مانند ش بيافريد و مشيت عظمايش بناي خلقت فرو گذاشت. ابتداع كرد، اختراع كرد و... كائنات را با اراده خويشتن به سير و سفر واداشت و هدف خلقت را محبت ذات اقدس خود قرار داد.»
در آخرين باب؛ يعني باب پنجاه و چهارم در دفع هم و غم مي گويد:
« اي گشاينده عقده ها و اي در هم شكننده انبوه اندوه. اي كه ابرهاي كدورت و غم را از افق فكرها بركنار مي كني. اي بخشاينده اين جهان و آن جهان... پروردگارا از فتنه هايي كه گمراه كننده اند و روزگار را بر ما تباه سازند بركنارمان دار، به رحمت تو اي مهربان تر از هر كس كه مهربان است پناه آورده ايم و چنان خواهيم كه به روان مقدس محمد و آل محمد بندگان برگزيده و پاكدامن و پارساي خويش صلوات و تحيات بسيار فرو فرست.»
۷- صحيفه سجاديه درسنامه شيعه است و بر اين كلمه شيعه تاكيد زيادي است . اگر دقت و تامل ويژه اي داشته باشيم، متوجه مي شويم اهل سنت كمتر در حوزه نيايش وارد شده اند و متون دست اولي كه در قالب نيايش به دنبال ترويج معارف اسلامي باشد بسيار كم مي بينيم، در صورتي كه در شيعه غير از صحيفه سجاديه، كتابهاي ارزشمند ديگر كه حاوي دعاهاي رسيده از اهل بيت(ع) است به وفور يافت مي شود، نيايش هاي كميل، ندبه وتوسل كه هر كدام به نوبه خود بسيار قابل توجهند از اين دست است. اما اگر به واكاوي و چرايي اين مسئله بپردازيم بايد گفت: از منظر جامعه شناختي به دليل غلبه سياسي اهل سنت در سالهاي بعد از وفات پيامبر(ص) تا چند سده و بالتبع در كمون ماندن شيعيان كه گاه اين كمون منجر به اختناق شديدي در جو فكري جامعه نسبت به شيعيان مي شد، اهل بيت در بسياري از اوقات معارف خود را در قالب نيايش واره ها به گوش جان و دل مردم مي رساندند.
اما از منظر معرفت شناختي اينكه شيعه با توجه به نگاه ائمه معصومين خود به دين، خداوند، انسان و جامعه نگاهي ديگرگون و متفاوت داشتند و گواه اين مطلب نيز بسط تفكر و دقايق فلسفي و عرفاني در ميان شيعيان است و اين ها خود براي بازگوكردن و بازشناساندنشان بيشتر نياز به قالبي چون نيايش داشتند تا بتوانند راحت تر و البته  خاص تر به مخاطبان خود منتقل شوند، به همين خاطر نيز شايد بتوان گفت اصلاً نگاه شيعه به نيايش از طور ديگري است.طوري كه در آن گاهي نيايش و نيايش كننده و نيايش شونده در شعور يك پرتو هستند و خواندن دعا تنها يك فعل گفتاري محسوب نمي شود.

گزارش انديشه
گزارشي از سخنراني دكتر مرتضي قاسم پوردر مركز گفت وگوي تمدن ها
فلسفه ميان فرهنگي

نجمه حكيميان
گروه فلسفه مركز بين المللي گفت وگوي تمدن ها، روز سه شنبه، ۲۷ بهمن ۸۳ ، نشستي را با موضوع «فلسفه ميان فرهنگي»  برگزار كرد. سخنران اين برنامه، دكتر مرتضي قاسم پور، استاد دپارتمان فلسفه دانشگاه كلن آلمان و يكي از بنيان گذاران و نظريه پردازان «جامعه فلسفه ميان فرهنگي» در آلمان بود. «جامعه بين المللي فلسفه ميان فرهنگي» در سال ۱۹۹۱ پايه گذاري شده و هدف آن پرداختن به معضلات مختلف فلسفي با توجه به ديدگاه هاي فكري- فرهنگي متفاوت است. متفكرين متعددي از فرهنگ هاي مختلف در اين جامعه حضور دارند كه از طريق تلاش هاي فلسفي و همفكري با يكديگر به تأمل درباره مسايل فلسفي و به خصوص در باب سؤالاتي كه امروزه، انديشه فلسفي با آنها مواجه است، مي پردازند. پيدا كردن شيوه هاي نگرش متناسب با مقتضيات زندگي امروز از انگيزه هاي مهم اين جريان فلسفي محسوب مي شود. آنچه مي خوانيد گزارشي كوتاه است از اين نشست.
***
دكتر مرتضي قاسم پور در ابتداي سخنان خود به بيان مقدماتي درباره فلسفه ميان فرهنگي پرداخت و گفت:  تاريخ «فلسفه ميان فرهنگي »با به وجود آمدن«جامعه فلسفه ميان فرهنگي »در آلمان آغاز شده و بعد از آن بسط و توسعه يافته است؛ اما اين فلسفه كاملاً غربي نيست چرا كه در ابتدا يك ايراني و يك هندي از اين اصطلاح استفاده كرده اند. اين موضوع اما بر حسب شرايط موجود در آلمان، نخست در آن جا مطرح شد؛ بنابراين با سنت هاي فكري و فرهنگي آلمان متناسب است.وي در ادامه افزود: واژه ميان فرهنگي به طور عام به نوعي ارتباط كلان ميان فرهنگ ها اشاره دارد، ولي اعتبار تعمقات ميان فرهنگي فقط در اين حد نيست. بلكه به طور اخص همان طور كه در علم جامعه شناسي هم گفته مي شود حتي يك فرد نيز، يك واحد فرهنگي است، پس ميان دو فرد با دو فرهنگ متفاوت تعارضاتي مي تواند وجود داشته باشد. همان گونه كه ميان فرهنگ هاي مختلف در سطح كلان، تفاوت ها و تعارض هايي ديده مي شود؛ حتي ديده مي شود كه گاهي درون يك فرهنگ همچون فرهنگ آلماني دو فرد با هم هيچ نقطه اشتراكي ندارند؛ مثل كانت و نيچه، ولي گوته آلماني و حافظ ايراني تقريباً داراي مشتركات زيادي هستند و از نظر فكري به هم نزديك ترند.
استاد فلسفه و زيبا شناسي دانشگاه كلن آلمان در ادامه به انگيزه هاي به وجود آمدن فلسفه ميان فرهنگي اشاره كرد و گفت: فلسفه ميان فرهنگي يك مد فلسفي نيست بلكه ريشه در مقتضيات زندگي روزمره و روابط اجتماعي انسان ها با هم دارد و تا آن جا كه توانايي داشته باشد، به ضرورت هاي زندگي پاسخ مي دهد؛ پس اين فلسفه با تجربه عملي شكل گرفته و ريشه در نيازها دارد. هگل نيز ضرورت فلسفه را در همين نيازها مي داند. دكتر قاسم پور در ادامه با اشاره به اين كه فلسفه ميان فرهنگي در واقع شرايط همزيستي بين فلسفه هاي گوناگون را كه هركدام فرهنگ متفاوتي دربردارند، به وجود مي آورد افزود:  اين نوع فلسفه اكنون سرنوشت ما شده و از ما جدا نيست. از اين رو كسي كه قادر نباشد«ميان فرهنگي »فكر كند، خود را در معرض تعارضات جدي قرار داده است.
استاد دپارتمان  فلسفه دانشگاه كلن افزود: فلسفه ميان فرهنگي نه تنها يك گرايش فولكلوريزه بومي و عاميانه بلكه يك جريان التقاطي كه نتيجه تركيب طرز فكرهاي متفاوت باشد يا حتي يك فلسفه تطبيقي هم نيست. اين طور نيست كه دو كتاب از دو فرهنگ متفاوت را با هم تطبيق دهيم و بگوييم كار ميان فرهنگي انجام داده ايم و فرهنگ ها را با هم مقابله كرده ايم، چرا كه هر فعاليت تطبيقي بر مبناي يك پيش فرض است، در حالي كه در فلسفه ميان فرهنگي، هيچ گونه پيش فرضي وجود ندارد. فلسفه ميان فرهنگي يك سيستم بسته نيست كه در قالب كلمات يك تعريف بگنجد بلكه فقط مي توان مشخصاتي را براي آن ذكر كرد. پس اين نوع فلسفه شيوه اي از بودن در جهان و نگرش به آن و ارتباط انسان با جهان پيرامونش است كه البته اجزايي هم دارد از قبيل: تئوري گفت وگو،تئوري عقل، تئوري تأمل و تئوري رواداري.دكتر مرتضي قاسم پور در پايان سخنان خود توضيحي درباره هريك از اين مسايل ارائه داد و گفت: تئوري گفت وگو، اولين تئوري و هسته اين فلسفه است، زيرا اصولاً انگيزه فلسفه ميان فرهنگي، برقرار كردن گفت وگوي سالم ميان فرهنگ هاست و از اين بابت يك تئوري خشونت زداست. از سوي ديگر فرهنگ گفت وگويي يك شيوه خاص ارتباط با ديگري است؛ بنابراين، اين كه ديگري را چگونه ببينيم و چه جايگاهي به او بدهيم، در تعيين هويت يك فرهنگ گفت وگويي مهم است و نقش دارد.
در اين تئوري يا فرهنگ پرسش هايي نيز مطرح است مثلاً اين كه تحت چه شرايطي گفت وگو به وجود مي آيد؟ لوازم يك گفت وگو چيست؟ و آيا شناخت ما ضرورتاً محدوديت دارد يا نه؟
اين مسأله در اين  جا با اين جمله گادامر متناسب است كه«اين امكان را بدهيم كه حق با ديگري است »؛ يعني در جاهايي شايد حق با من نباشد و در نتيجه من هنوز نتوانسته باشم به شناخت نهايي برسم. بنابراين خرد فلسفه ميان فرهنگي اين است كه هر اصل را به طور موقت بپذيرد تا بدين گونه رابطه اي ميان فرهنگ هاي مختلف ايجاد كند؛ پس فرهنگ گفت وگو يك جريان مداوم است كه مرزها را جابه جا مي كند ولي آنها را از ميان نمي برد.

تازه هاي انديشه

برگزيده اصول كافي
برگزيده كتاب شريف اصول كافي؛ مرحوم شيخ كليني گردآوري توسط ابوالقاسم كردستاني در ۲۳۸ صفحه و شمارگان ۳۳۰۰ نسخه منتشر شد.
كتاب «برگزيده اصول كافي» گزيده اي از چهار جلد كتاب شريف اصول كافي است كه در بر دارنده بحث هاي اعتقادي، اجتماعي و اخلاقي و غيره مي باشد و تماماً احاديثي است كه مرحوم شيخ كليني(ره) در اصول كافي جمع آوري و با ذكر راويان حديث نقل فرموده اند و گردآورنده از هر بابي چند حديثي را انتخاب نموده و به طور خلاصه چهار جلد را در يك جلد جمع آوري نموده است.
برخي از موضوعاتي را كه در «برگزيده اصول كافي» ذكر شده عبارتند از : عقل و جهل، فضل علم، اثبات پيامبران و رسولان، زمين بدون حجت خدا، دوستي با ائمه، عالمان چه كساني هستند، قرآن و نقش آن، منتظران مهدي(عج)، پيروان ائمه، دنيا و آخرت براي امامان، اجتماع ما و شيعيان، خصوصيت پيامبر اكرم(ص)، شهادت امام حسين(ع)، نشانه حق، عشق به عبادت، صبر و حفظ اسرار، تكبر و خودبيني، مصاحبت با بدعت گذار، پناه به خدا از سه گناه، ذكر خدا و اهميت آن و... .
اين برگزيده شامل خصوصيات ويژه اي است كه برخي از آنها عبارتند از : ۱- داراي فهرست صفحه شمار مي باشد كه در هر صفحه احاديث مندرج در آن ذكر گرديده است؛ ۲- داراي فهرستي بر اساس حروف الفبا مي باشد كه راجع به هر موضوع مورد نظر شما با مراجعه به حروف اول آن حديث مذكور را با شماره حديث در دسترس شما قرار مي دهد؛ و ۳- آدرس تمام احاديث در پايين هر صفحه مذكور است كه در صورت نياز به اصل كتاب اصول كافي مي توان مراجعه كرد.
فرهنگنامه رجال تاريخ ايران
«فرهنگنامه رجال تاريخ ايران» از آغاز تا سال ۱۳۰۰ هجري شمسي با بيش از سه هزار مدخل منتشر مي شود.
فرهنگنامه رجال تاريخ ايران از آغاز تاريخ ايران تا اواخر قاجار را در بردارد و به كليه كساني كه در طول تاريخ ايران آثار و اقداماتي انجام داده اند به صورت گزيده و مختصر مي پردازد.
در اين اثر سعي شده است كه با شرحي مختصر از زندگينامه و ثمرات علمي، سياسي، فرهنگي، نظامي و... از نگارش مدخل هاي طولاني جلوگيري شود و مخاطبان در صورت نياز و توضيحات بيشتر به منابعي كه معرفي شده است مراجعه كنند.
اين فرهنگنامه بيش از هشتصد صفحه و سه هزار مدخل مي باشد كه به صورت گروهي تدوين شده و تحت نظر دكتر محمدرضا نصيري، استاد تاريخ و قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگي منتشر مي شود.
كلام و جامعه در قرن دوم و سوم هجري
مهر: كتاب «كلام و جامعه در قرن دوم و سوم هجري ؛ تاريخي از تفكر ديني در اسلام متقدم» نوشته پرفسور فان اس با مشاركت گروهي از مترجمان آلماني تحت نظر دكتر محمد رضا بهشتي استاد فلسفه دانشگاه تهران در دست ترجمه است.
به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه «مهر» ، اين كتاب كه در شش جلد به زبان آلماني تأليف شده به تدريج طي سال هاي ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ به چاپ رسيده است . شمار مجموع صفحات اين مجلدات ۳۷۶۰ صفحه است و توسط گروهي از مترجمان آلماني زبان در مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب در دست ترجمه به زبان فارسي است.
كتاب از سه بخش عمده مقدماتي ، تاريخي و تبيين نظام هاي كلامي انديشمندان قرون دوم و سوم هجري در جهان اسلام تشكيل شده است . جلد اول كتاب به مقدمات تاريخي و ملاحظات روش شناختي مؤلف اختصاص يافته است مجلدات دوم تا بخشي از جلد چهارم بيان مسائل تاريخي و توصيف تحول و تطور كلام با محور قرار گرفتن مناطق مختلف جهان اسلام ، در اين مقطع تاريخي است. بخش ديگر جلد چهارم ، تبيين نظام هاي كلامي و شرح و بيان مسائل آنهاست.
اگر در مجلدات دوم ، سوم تا بخشي از جلد چهارم بيان تاريخي غلبه دارد ، در بخش ديگر جلد چهارم بيان نظري و مفهومي حاكم مي گردد . به اين ترتيب كتاب «فان اس» از دو ويژگي توصيفي و تحليلي برخوردار است. مجلدات پنجم و ششم هم به متون كلامي اين دوره اختصاص يافته است و غرض از آوردن آن ضمن اين كه بيان مصاديق و نمونه هايي است از آن چه به طور خاص در جلد چهارم در خصوص نظام هاي كلامي آورده شده است ، جمع آوري و تأمين منابع براي خوانندگاني است كه خود مايلند به طور مستقل در اين مقطع و مسائل آن كنكاش كنند و حتي آراء و استنباط مؤلف را مورد جرح و تعديل قرار دهند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سينما  |   فرهنگ   |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |