دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۳
به انگيزه برگزاري هفتادوهفتمين دوره جوايز اسكار
جايزه اي براي تمام فصول
010905.jpg
مارتين اسكورسيزي،يك كارگردان اصيل نيويوركي كه هاليوودي ها دوستش ندارند
عليرضا آشوري
جايزه اسكار قديمي ترين جايزه سينمايي و هنوز هم معتبرترين آنهاست. حتي جايزه جشنواره بزرگ كن فرانسه يا جوايز گلدن گلاب و غيره و ذلك هنوز هم تحت تأثير اسكار هستند. مثلاً مي گويند امسال كن براي اين كه از اسكار پيروي كند به فلان فيلم جايزه داد يا نداد و برعكس كن براي اين كه متفاوت بودن خود را ثابت كند.... اسكار محك سنجش خيلي چيزهاست؛ اعتبار و قدرت اين جايزه انكارناپذير است و بسياري از بزرگان سينما هنوز در حسرت بردن اين جايزه به سر مي برند.
شايد مهمترين عامل تعيين كننده قدرت اين جايزه قدمت آن در درجه اول و زرق و برق آن در درجه دوم است. مراسم اهداي اين جايزه بخصوص در سه دهه گذشته چنان پرزرق و برق و مرعوب كننده بوده كه هر بيننده بي خيالي را هم براي دنبال كردنش كنجكاو مي كند تا چه برسد به عشق فيلمها!
جدا از اينها يك مهر ديگر هم تا ابد بر پيشاني آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي كوبيده شده و آن هم گاف دادن است. اسكار گرچه تا اواسط دوره هاي سالانه خود خيلي كمتر از الان، ولي به هر حال هميشه گاف داده است و اين گاف دادن در سالهاي اخير ديگر به امري تكراري و كاملاً  قابل پيش بيني تبديل شده است.
اين گاف دادن هاي بعضاً  عجيب و غريب بيشتر از آن كه به خرابكاري داوران متعدد آكادمي بازگردد، به سياستهاي خاص آن بازمي گردد كه طبق يك سري قواعد و قوانين نانوشته فيلمهاي خاص نبايد اسكار ببرند و در بعضي رشته ها نبايد از يك سقفي بيشتر به يك نفر جايزه داد.
سال گذشته در جوايز آكادمي اتفاقي عجيب و غريب رخ داد. هميشه قبل از مراسم كارشناسان امور سينمايي در مورد برندگان احتمالي به گمانه زني مي پردازند ولي عمدتاً  اسكار بي اعتنا به نظر كارشناسان به فيلمها يا افرادي مي رسد كه دست كم خيلي ها انتظارش را نداشته اند. اما سال قبل وقتي برخلاف روال رايج آكادمي يك فيلم بسيار پرفروش و ركوردشكن تمام جوايز اسكار را از آن خود كرد، خيلي ها جاخوردند. اين تعجب زماني بيشتر شد كه شون پن بازيگر سياسي و ضد آمريكايي، با آن اظهارنظرهاي تند و بيان صريح و حتي بي ادبانه اش اسكاري را كه سالها به ناحق از او دريغ شده بود، دريافت كرد. جوايز اصلي ديگر همگي حق قسمت سوم ارباب حلقه ها بود كه همين اتفاق هم روي داد.
010902.jpg
جيم كري در نمايي از فيلم درخشش يك ذهن بي عيب
ولي امسال دوباره گافهاي اسكار شروع شد. امسال هوانورد ساخته مارتين اسكورسيزي، دختر ميليون دلاري ساخته كلينت ايستوود و ري ساخته تيلور هكفورد بودند. كسي چندان روي فيلم هاي يافتن ناكجاآباد و راههاي فرعي حساب باز نكرده بود. كلينت ايستوود و مارتين اسكورسيزي پاي ثابت جوايز اصلي اين دو سه ساله اخير آكادمي بوده اند. رقابت اين دو هنرمند كهنه كار به نفع ايستوود تمام شد كه براي فيلم ورزشي اش دو اسكار بهترين فيلم و كارگردان را نصيب خود كرد. در طي اين چند روز اخير مدام در نشريات مختلف خوانده ايم كه چرا اسكورسيزي اسكار نمي برد؟ اين قضيه يك سابقه تاريخي را در برمي گيرد. نكته اينجاست كه هاليوود همواره قطب اصلي سينماي آمريكا و جهان بوده و اصولاً  نسبت به هنرمندان خارج از سيستم خود و يا مخالف خود روي خوش نشان نمي دهد. يكي از مكتب هاي سينمايي كه هاليوود هرگز از هنرمندان آن خوشش نيامده، مكتب سينمايي نيويورك است و وودي آلن و مارتين اسكورسيزي مشهورترين فيلمسازان اين سبك هستند. وقتي وودي آلن بد ادا و ضد سيستم براي آني هال اسكار گرفت ولي نيامد تا جايزه اش را دريافت كند اين خصومت علني شد. مارتين اسكورسيزي تاكنون بارها و بارها بايد اسكار برده باشد. وقتي در سال ۱۹۷۶ راننده تاكسي براي بردن جوايز اسكار هيچ رقيبي نداشت آكادمي در اقدامي عجيب، اسكار بهترين فيلم و كارگرداني را به فيلم مردم عادي ساخته رابرت ردفورد داد تا فيلمي خيلي متوسط درباره يك خانواده يهودي از شاهكار اسكورسيزي پيشي بگيرد. تنگه وحشت، گاو خشمگين و رفقاي خوب هم به همين سرنوشت دچار شدند. دو سال قبل در حالي كه اسكورسيزي براي دارودسته هاي نيويوركي هيچ رقيبي براي بردن جايزه نداشت اسكار بهترين كارگرداني به رومن پولانسكي براي بدترين فيلم دوره كاري اش يعني پيانيست تعلق گرفت. بازيگر همين فيلم صددرصد صهيونيستي يعني آدريان برودي هم كاملاً  به ناحق اسكار بهترين بازيگر نقش اول مرد را از دستان دانيل دي لوييس ربود. امسال اگر آكادمي به اسكورسيزي اسكار مي داد از بزرگترين اصول تخطي مي كرد. مطمئن باشيد اسكورسيزي هرگز اسكار نخواهد برد. همانطور كه رابرت آلتمن هم تا ابد اسكار نخواهد برد و همانطور كه وودي آلن هم ديگر اسكار نمي برد. اما از آن طرف آكادمي به بعضي هنرمندان اصطلاحاً خودي خيلي علاقه دارد و حتي بعضاً دنبال بهانه مي گردد تا به آنها اسكار دهد. كلينت ايستوود يكي از آنهاست. ايستوود در حالي براي دختر ميليون دلاري خاطره سال ۱۹۹۲ و فيلم نابخشوده را زنده كرد كه براي بهترين فيلم دوره كاري اش يعني پلهاي مديسون كانتي اصلاً  نامزد نشده بود! منكر ارزشهاي آثار سينمايي ايستوود نيستم ولي او در دستان آكادمي حربه اي براي منكوب كردن افراد خارج از سيستم است. سال ۲۰۰۰ ريدلي اسكات به ناحق از اسكار بهترين كارگرداني محروم شد تا استيون سودربرگ براي يكي از ضعيف ترين آثارش اسكار بگيرد. چنين اسكارهايي براي رام كردن برخي كارگردانهاي مستقل بعضاً  مؤثر بوده است. به همين ترتيب سودربرگ كم كم بيش از پيش جذب زرق و برق تجاري هاليوود شد. افرادي نظير تيم برتون، ديويد فينچر، مايكل مان و تارانتينو براي ساختن بزرگترين شاهكارهاي سال هاي اخير هاليوود حتي نامزد جايزه اسكار هم نمي شوند، چون مخالف خوان هستند و اعضاي آكادمي سعي مي كنند با بي اعتنايي به اين بزرگان مثلا كار خود را متفاوت تر جلوه دهند. همين طور بود كه آلفرد هيچكاك، هاوارد هاكس يا استنلي كوبريك هرگز اسكار نبردند.
010908.jpg
جيمي فاكس در نمايي از فيلم ري
آكادمي اسكار اصولاً  به يك سري سوژه ها و فيلمها علاقه خاصي دارد. فيلمهاي نوستالژيك و موزيكال همواره مورد علاقه هاليوود بوده اند. از آواي موسيقي و بانوي زيباي من و كاباره بگيريد تا شيكاگو؛ در عين حال فيلمهاي سياسي با موضوعيت يهوديان و كوره هاي آدم سوزي و فيلمهايي كه نوستالژي رؤياي آمريكايي را مورد بررسي قرار مي دهند. اسكار بردن دست اندركاران چنين فيلمهايي در تاريخ آكادمي بسيار مسبوق به سابقه است؛ اما آكادمي هميشه از فيلمهاي علمي- تخيلي گريزان بوده است.
عين همين مسائل فوق در مورد جوايز بازيگري هم صدق مي كند. آكادمي اصولاً  به يك سري بازيگران بيشتر علاقه دارد و منتظر بهانه است تا به آنها جايزه دهد. گرچه امسال اين اتفاق نيفتاد و اسكارهاي بازيگري تماماً  به حق اهدا شد ولي مثلاً  در سال قبل آكادمي ذوق زده از نامزدي كاترين زتاجونز و نيكول كيدمن فوراً  به آنها اسكار داد. اتفاقي كه در مورد نامزدي و جايزه شون كانري هم رخ داد. ولي آكادمي به همان نسبت از بعضي بازيگران بدش مي آيد. لئوناردو دي كاپريو چندان مورد علاقه آكادمي نيست. گرچه امسال جيمي فاكس براي بردن جايزه كاملاً محق به نظر مي رسيد، ولي يادمان هست كه سال پيش دي كاپريو به رغم دو بازي خوب در دارودسته هاي نيويوركي و اگر مي توني منو بگير، حتي نامزد هم نشده بود. جيمي فاكس در يكي از نقشهاي مورد علاقه آكادمي يعني نقش يك انسان واقعي به اضافه اين كه كور هم باشد بازي كرده است. بسياري از بازيگران بزرگ هاليوود به خاطر بازي در چنين نقش هايي اسكار بردند مثلاً  آل پاچينو به بوي خوش زن، جك نيكلسون در ديوانه اي از قفس پريد، جفري راش در درخشش و تام هنكس در فيلادلفيا و فارست گامپ.
همين جا بد نيست اشاره  اي به يكي از اساسي ترين قوانين نانوشته آكادمي داشته باشيم و آن هم حفظ اسطوره هاي تاريخ اسكار است. از حوالي دهه هشتاد به بعد، آكادمي به اين نتيجه رسيد كه ركوردهاي خود را جاويدان كند. بدين ترتيب افرادي چون جان فورد با چهار جايزه اسكار و فرانك كاپرا و ويليام وايلر با سه جايزه بهترين كارگرداني تا ابد دست نيافتني خواهند ماند. هم اكنون هيچ كارگرداني نداريم كه بيش از دو جايزه اسكار در طي ۲۵-۲۰ سال گذشته برده باشد. در مورد بازيگران نيز اين قضيه كاملاً  مصداق دارد.
گذشت آن زماني كه والتر برنان سه جايزه و كاترين هيپورن چهار جايزه اسكار بهترين بازيگري را از  آن خود كردند. در تاريخ آكادمي هيچ بازيگر مردي بيش از دو جايزه اسكار نقش اول نبرده است. به همين دليل تا ابد قرار نيست بازيگري ركورد فوق را بشكند. بنابراين اگر نام جك نيكلسون، داستين هافمن يا تام هنكس را در ميان اسامي نامزدها ديديد، مطمئن باشيد كه هرگز ديگر اسكار نخواهند برد.
010911.jpg
كمااين كه چون قرار نيست ركورد بردن دو جايزه نقش اول مرد متوالي بعد از تام هنكس نصيب كس ديگري شود سال ۲۰۰۱ راسل كرو به ناحق از بردن اسكاري به خاطر فيلم ذهن زيبا محروم شد، چون سال قبل به خاطر گلادياتور اسكار برده بود. در عين حال وودي هارلسون، نيك نولتي و اد هريس مغضوب آكادمي بوده و هستند چون هميشه عليه اين تشكيلات موضع گيري كرده اند و گر چه يك سال درميان نامزد مي شوند، ولي جايزه بردن آنها مثل مارتين اسكورسيزي و رابرت آلتمن غيرممكن به نظر مي رسد. به همين دليل جايزه بردن شون پن سال قبل تا اين حد عجيب و غريب بود.
جالب اين كه در برخي رشته هاي ديگر اسكار نيز چنين مسائلي بعضا ً به چشم مي خورد. مثلاً آكادمي با سرسختي از جايزه دادن انيوموريكونه سرباز زده است، در حالي كه در بسياري موارد برندگان جايزه اسكار موسيقي در حد و اندازه كار او نبوده اند. يا اينكه ونجليس جز يك بار، ديگر اسكار نبرد و اين در شرايطي است كه مثلاً  موسيقي فتح بهشت با هر معياري يك شاهكار تكرارنشدني بوده و هست.
به افراط و تفريط هاي آكادمي عادت كرده ايم. آكادمي به سادگي فيلمسازان پست مدرن و جنجالي را كنار مي گذارد، به بازيگراني مثل جيم كري، جاني دپ و ليام نيسون بي اعتنايي مي كند، به وضوح از مطرح كردن آثار علمي- تخيلي و كمدي حتي در ميان نامزدها طفره مي رود و در عين حال بعد از گذشت سالها سعي مي كند دل بعضي ها را بدست بياورد. مثل رومن پولانسكي با استيون سودربرگ آن هم براي بدترين آثارشان يا اين كه در نهايت ناچار شوند از اسكار افتخاري براي لاپوشاني گافها استفاده كنند. اسكار دادن به بزرگاني چون بليك ادواردز، كرك داگلاس، پيتر اتول و امسال سيدني لومت بيش از آن كه قدرداني باشد نشانه شرمساري هاليوود است كه اين غولهاي بي همتا در دوران فعاليت هنري خود از جوايزي  كه حقشان بود محروم شدند.
جايزه اسكار همچنان مهمترين حادثه سينمايي دنياست. به رغم تمام حرف و حديثها هنوز هم محبوب و پرطرفدار و حسرت برانگيز است. وقتي هفتاد و هفتمين دوره يك مراسم برگزار مي شود يعني حتماً حادثه مهمي است، غير از اين است؟

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |