محمدرضا منصوريان
استاد منصور مهديزاده مي گويد: شادروان جهان پهلوان تختي كشتي را با صد شروع و با نود و نه تمام مي كرد. در ذكر اين جمله براي همه پهلوانان دنيا راهنمايي ويژه اي وجود دارد و خصلت ارزشمندي است كه در جامعه كشتي ما بايد حفظ شود.
قسمت عمده اي از تاريخ كشتي ايران با نام تختي عجين شده است. مردي كه يك انسان بزرگ و زماني مطرح ترين كشتي گير دنيا بود عشق و علاقه فراواني به مردم و كشتي داشت و از حيثيت و اعتبار جهاني اش براي مردم و ورزش مايه مي گذاشت. وارثان ورزش به پاس چنين شايستگي ها و ويژگي هايي سال ها است كه تورنمنتي را درايران برگزار مي كنند كه نام جهان پهلوان تختي سمبل و زينت آن است. وقتي به جام تختي مي رسيم حال و هواي اين جام را در اندازه توانايي ها و دلاوري هاي اين چهره بزرگ متبلور نمي بينيم. قهرمانان كشتي ما در جام تختي حاضر مي شوند اما با فرمول او كشتي نمي گيرند.
اگر امروز نقصاني در اعتبار فني جام تختي مشاهده مي شود، دقيقاً همان چيزي است كه خود باعث و باني آن بوده و بوجود آورده ايم. در خيلي از برنامه ريزي ها و اهدافمان صد نبوده ايم كه نود و نه تمامش كنيم. حال اگر اصرار باز هم باقي ماندن در چنين فضايي است كه هيچ، ولي اگر قصد خدمت و اصلاح داريد اين راهش نيست.
كشتي ايران از ميراث غني و سرشاري برخوردار است كه به آن قدرت بخشيده است. با اين حال معتقدم كه اين ورزش در راه هاي بسياري بايد نوسازي شود و كشتي گيران خود اولين گروهي هستند كه براي از بين بردن مشكلات بايد قدم اول را بردارند. با شروع صد و پايان نود و نه گره هاي موجود گشودني است.
حاجي زاده انتخاب اول است
داستان مهدي حاجي زاده هم براي كشتي ما حكايت جالبي شده است. خيلي مشكل مي شود او را شناخت و از اهداف و برنامه هايش آگاه شد. او بعد از بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن كه با ناكامي روبرو گشت در هيچ ميداني ديده نشد. اما در جام تختي و در ميان مدعيان داخلي وزن ۷۴ كيلوگرم با اعلام قبلي به ميدان آمد و خود را به دوستداران كشتي نشان داد. او در جام تختي ابتدا (۲-۷) پاپويان از ارمنستان را شكست داد. سپس روياروي علي اصغر بذري كشتي گيري كه براي اولين بار به اين وزن آمده بود ايستاد و در نهايت (۰-۴) او را شكست داد. حاجي زاده در نيمه نهايي هم مبارزه اي حساب شده را با مجيد محمدي برگزار كرد كه با شكست دادن محمدي به فينال اين وزن رسيد. قهرمان سال ۲۰۰۲ جهان در مسابقه فينال مقابل محسن صادق زاده بسيار فني وحساب شده كشتي گرفت و كشتي را (۱-۲) برد و صاحب مدال طلاي جام تختي شد.
امروز موجوديت حاجي زاده براي كشتي ما اهميت دارد. او انتخاب اول است و اگر چه در يكي دو سال اخير ناكامي هايي داشته است، اما هنوز هم مي تواند در تيم ملي كشتي آزاد ايران افتخار آفرين باشد. او از نظر كار كشتي در دنيا جزو بهترين ها است و هيچكس نمي تواند منكر ويژگي هاي فني وي شود، به شرط آنكه خودش اين صفات ويژه را تلخ و شيرين نكند. مثل معروفي است كه مي گويند بسياري از قهرمانان كمتر ظرفيت تحمل شكست را دارا هستند و وقتي به اين مشكل دچار مي شوند نمي توانند به راحتي آن را بپذيرند. در حقيقت آنها با همان شتابي كه از سكوي قهرماني بالا مي روند، با همان شدت هم دچار سقوط مي شوند. به نظر مي آيد حاجي زاده هم يك چنين خصوصياتي دارد، پس بايد به او كمك كرد.
بذري كشتي گير ۷۴ كيلويي نيست
علي اصغر بذري كشتي گير خوبي است. همان كشتي گيري كه قبل از بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن مدعي بود كه مي تواند جانشين شايسته اي براي عليرضا دبير در المپيك باشد. البته او اين ادعا را در وزن ۶۶ كيلوگرم داشت و حالا با گذشت زمان او به يك وزن بالاتر رفته و در وزن ۷۴ كيلوگرم مبارزه مي كند. بذري خيلي سعي كرد كه در جام تختي موقعيت خود در وزن جديد را مستحكم كند، اما با قبول دو باخت، چندان به اين هدف نرسيد. او خيلي بدشانس بود كه در دومين كشتي با مهدي حاجي زاده روبه رو شد و (۰-۴) شكست خورد و به دنبال آن هم در مصاف با مجيد محمدي نتيجه را واگذار كرد تا بداند كه براي رسيدن به موفقيت بايستي بهتر و كامل تر برنامه ريزي كرد. به اعتقاد ما بذري هنوز هم يك كشتي گير ۷۴ كيلوگرمي نيست. عليرغم آن كه او معمولاً با وزن ۷۵ كيلوگرم خود را به ۶۶ كيلوگرم در شرايط مسابقه مي رساند، وضعيت به گونه اي است كه او اگر بتواند در همان وزن سابق خود كشتي بگيرد به مصلحت اوست. اين كشتي گير به صورت جدي تري بايد مورد توجه و حمايت قرار گيرد. در كشتي به همان اندازه اي كه وزن كم كردن هاي بدون برنامه سنگين و مخاطره آميز است، به همان ميزان نيز بالا رفتن وزن داراي مضراتي است كه مي تواند براي يك كشتي گير دردسرآفرين شود.
چه خوب است مربيان تيم ملي اين سرمايه ارزشمند را به راحتي از دست ندهند.
قهرماني بني تميم چه نكته اي داشت
در مجموع در رقابت هاي اين دوره جام تختي سطح رقابت هاي كشتي فرنگي بر خلاف دوره هاي قبل بالاتر از كشتي آزاد بود. دو دليل عمده در اين رابطه وجود داشت كه دليل اول آن استقبال بيشتر سرمايه هاي داخلي كشتي فرنگي و دليل دوم آن حضور تيم روسيه بود. روس ها اگرچه در اين جام بدون بزرگان خود به ميدان آمدند، اما اسم و رسمشان انگيزه ديگر كشتي گيران را بالا برده بود كه همين امر در سطح كلي برگزاري اين مسابقه ها تأثيرگذار شده بود.
حادثه بزرگ رقابت هاي كشتي فرنگي در وزن ۵۵ كيلوگرم شكل گرفت. در مرحله نيمه نهايي پيكارهاي اين وزن حسن رنگرز قهرمان سال ۲۰۰۱ جهان در مصاف با حميد بني تميم در حالي كه تايم اول كشتي را (۰-۲) به سود خود پايان داده بود، در تايم هاي دوم و سوم ۶ بر ۵ و ۷ بر صفر مغلوب شد تا در مجموع (۶-۱۳) كشتي را واگذار كند. رنگرز پس از شركت در جام جهاني تهران، از لحاظ بدني ناآماده بود و مصدوميت نيز مزيد بر علت شد تا در برابر بني تميم آماده مغلوب شود!
حميد بني تميم در پي اين پيروزي روحيه بالايي براي قهرمان شدن پيدا كرد و سرانجام هم به اين مهم نائل آمد. نكته ظريفي كه در اظهارات حميدبني تميم كشتي گير شايسته خوزستاني بعد از قهرماني اش در جام تختي وجود دارد ذكر نكاتي است كه مي تواند براي بسياري از قهرمانان ما بسيار آموزنده باشد. او گفت: من پيش از اين ۳ بار به حسن رنگرز كه يكي از بهترين فرنگي كاران دنيا است باخته بودم، اما هميشه اين حس در من وجود داشت كه مي توانم بالاخره يك روز در مقابل او بهترين باشم. ابتدا راه مبارزه با شكنندگي و اشكالات خود و سپس روي نقاط حريف مطالعه كردم و با برنامه مقابل حريف سرشناسم كشتي گرفتم.
اما كشتي حميد بني تميم و حسن رنگرز درس هاي ديگري هم داشت و آن اين كه قهرمان سال ۲۰۰۱ جهان براي حضور در جام تختي داراي سلامتي كامل نبوده است و مي توانسته با استفاده از بخشنامه فدراسيون كشتي حتي در اين دوره حاضر نشود، اما به يك دليل عمده كه ظاهراً نام حسن رنگرز كه پرافتخارترين فرنگي كار ما بعد از انقلاب اسلامي در ايران است، براي پوشاندن خلأ هاي موجود در كشتي فرنگي كافي بوده كه با اصرار او را با چنين وضعيتي روانه اين مسابقات كرده اند. كاملاً حس مي شود كه اين روزها سنگيني روي شانه هاي رنگرز وجود دارد. او چون قهرمان جهان شده است، حتماً نبايد حتي در دوره مصدوميت به دليل آن كه اسم و موقعيتش تبليغاتي است، به هر شكلي روي تشك برود. مسئولين كشتي فرنگي كاملاً آگاهي داشته اند كه اين قهرمان محجوب درست يك ماه قبل در جام جهاني كشتي فرنگي متحمل فشارهاي سنگين و به دنبال آن مصدوميت شديد شده است، حال چرا اين گونه او را وادار به حضور در جام تختي كرده اند، نسخه عجيبي است كه به راحتي نمي توان از آن سر درآورد!
باوفا انتقام گرفت
داستان قهرماني حميدرضا باوفا در رقابت هاي وزن ۶۰ كيلوگرم كشتي فرنگي هم حكايت شيريني داشت. اين جوان فريماني بعد از آن كه دو حريف روسي خود را در مراحل نيمه نهايي و نهايي شكست داد اين شانس را پيدا كرد تا مدال طلاي اين وزن را به گردن آويزد. اما براي باوفا كشتي فينال معني ويژه اي داشت. او در مقابله با شوويتسوف روسي كه در جام جهاني تهران مغلوبش شده بود، بسيار پرتلاش و با انگيزه ظاهر شد و نهايتاً هم با اجراي فن كمري زيبا اين حريف قدر را مغلوب و دستش به عنوان كشتي گير برنده بالا رفت. باوفا حالا خود را جانشين شايسته اي براي علي اشكاني در وزن ۶۰ كيلوگرم نشان مي دهد. اين قهرمان در حال حاضر در اوج سلامتي و چابكي است و قطعاً با تلاش و كوشش بيشتر مي تواند بهتر از اين هم باشد.
مثلث سنگين وزن ها در كشتي فرنگي
در جمع سنگين وزن هاي كشتي فرنگي ايران در جام تختي شاهد تولد يك نورسيده بوديم. شروين پيروزي در شرايطي صاحب مدال نقره وزن ۱۲۰ كيلوگرم شد كه مي توانست حتي مدال طلا هم بگيرد. اين جوان خوش قد و قامت در كشتي فينال با تي شورتي سيمايا نايب قهرمان المپيك از قزاقستان فقط به كمبود تجربه اش باخت نه قدرت حريف. او اگر تنها ۳۰ ثانيه دوام مي آورد مي توانست صاحب مدال طلا شود. در اين جام عليرضا غريبي توانست بر سجاد برزي نفر چهارم المپيك غلبه كند، اما در كشتي با تي شورتي سيمايا كشتي را واگذار كرد تا از راهيابي به فينال محروم شود. قطعاً از اين پس با تشكيل مثلث قدرت در سنگين وزن(غريب، برزي، پيروزي) بايد فرد برتر را انتخاب كرد.
جمشيدي بايد واقعيت را بپذيرد
بهروز جمشيدي سال ها است كه براي تيم ملي كشتي فرنگي ايران به ميدان مي آيد. او در مسابقه هاي مختلفي شركت كرده و عناوين فراواني را به دست آورده است. اين قهرمان به مرز بازنشستگي رسيده و دير يا زود بايد كه با دنياي قهرماني وداع كند. اصرار بر باقي ماندن در صحنه مسابقات از اين پس او را دچار مشكل مي سازد. شايد درك اين موضوع براي بسياري از قهرمانان خيلي مشكل باشد كه آنها بپذيرند بالاخره به مرحله اي مي رسند كه توان حضور در مسابقه هاي سنگين را ندارند و بالاجبار بايد با دنياي قهرماني خداحافظي كنند، اما اين يك واقعيت است، آن هم واقعيتي كه هيچ گريزي از آن نيست.
جمشيدي در جام تختي و در ميداني كه حداقل در وزن ۸۴ كيلوگرم كه او در آن كشتي مي گيرد و هيچ كشتي گير مطرح جهان در آن حضور نداشت، متحمل شكست در مقابل يك كشتي گير كم نام و نشان ارمني شد. وي در بازي هاي المپيك آتن هم هيچ توفيقي نداشت كه تمامي اينها نشان دهنده آن است كه او امروز ديگر آن اشتها و قدرت لازم را ندارد و بهتر است به جاي كشتي گرفتن در مسير ديگري در اين ورزش فعاليت كند.