سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۳
تحليل سخنگوي وزارت امور خارجه از چالش هاي استراتژي آمريكا در خاورميانه
ايران و استراتژي آمريكا
بر اساس نظر سنجي هاي انجام شده در كل كشورهاي جهان تنها افكار عمومي سه كشور موافق آمريكاست؛دو كشور اروپايي و يك كشور آفريقايي. در مصر بيش از ۹۰ درصد مردم و در تركيه بيش از ۹۷ درصد مخالف آمريكا هستند. در كشورهاي عرب متحد آمريكا آمار از اين هم بدتر است
010950.jpg
عكس از : عليرضا بني علي
طاهره ابراهيمي
خانه احزاب ايران متشكل از ۴۴ حزب سياسي كشور از حميدرضا آصفي سخنگوي وزارت امور خارجه ايران دعوت به عمل آورد تا در يازدهمين همايش احزاب شركت كرده و به تشريح موقعيت سياسي ايران، پرونده هسته اي و استراتژي آمريكا در خاورميانه بپردازد. متن گزارش حميدرضا آصفي شامل روز شمار آغاز رابطه با آمريكا در صد سال اخير و چشم انداز آينده روابط باتوجه به شرايط كنوني است. اين گزارش را با هم مي خوانيم.
سال ۱۲۴۸ هجري قمري با سفر يك هيأت مذهبي آمريكا به ايران، رابطه غيررسمي بين دو كشور آغاز شد. در سال ۱۲۹۹ قانون تأسيس سفارت آمريكا در كنگره اين كشور به تصويب مي رسد و متعاقب آن در سال ۱۳۱۶ روابط سياسي بين دو كشور ايران و آمريكا برقرار مي شود. در ۱۸ جمادي الاول سال ۱۳۲۲ هجري قمري يعني۱۰۰ سال پيش در خيابان سيروس تهران بين چند يهودي و مسلمان درگيري به وجود آمده و چند يهودي زخمي مي شوند، جان تيلور كنسول سفارت آمريكا در تهران به وزارت امور خارجه ايران مي رود و حمايت رسمي آمريكا را از اقليت يهودي در ايران اعلام مي كند. اين خبر مربوط به صد سال پيش است زماني كه جمهوري اسلامي وجود نداشت و نومحافظه كاران هم در آمريكا بر سر كار نبودند. يك جاي دنيا يك يهودي با مشكل مواجه مي شود و دولت آمريكا به حمايت از او برمي خيزد. حمايت از اسرائيل جوهره سياست آمريكا در خاورميانه است. جيمز روبين سال ۱۳۸۱ يعني دو سال پيش تحليلي نوشت با عنوان نگاه آمريكا به خاورميانه، اين تحليل اكنون محورهاي سياست خارجي آمريكا را تشكيل مي دهد.
در مقدمه گزارش روبين آمده است كه آمريكا در خاورميانه بايد به دنبال:
ايجاد صلح پايدار و ممانعت از جنگ باشد.
با تروريسم مبارزه كند.
نظام ها را تشويق و ترغيب به برقراري دموكراسي كرده و به دفاع از حقوق بشر بپردازد.
آمريكا بايد كاري كند كه جهان عرب و فلسطيني ها همواره به آمريكا به عنوان ميانجي نگاه كنند و او را منجي خود بدانند.
روبين مي گويد: موقعيت ايده آل آن نيست كه ايالات متحده تسلط عراق (قبل از سقوط صدام) را بر خليج فارس بپذيرد، به صدور نسخه ايراني براي حكومت هاي منطقه تن دهد و روند صلح براي اسرائيل همچنان در محاق قرار داشته باشد.
روبين ادامه مي دهد:  آمريكا تاكنون اشتباهات زيادي مرتكب شده است زيرا:
۱- قادر به پيش بيني وقوع انقلاب اسلامي در ايران نبوده است.
۲- تهاجم عراق به كويت را نتوانست پيش بيني كند.
۳- قادر به سرنگوني صدام در سال۱۹۹۱ نبود.
او يادآوري مي كند: آمريكا هنوز نتوانسته حكومت فلسطين يا دولت سوريه را براي امضاي قرارداد صلح با اسرائيل مجاب كند. هنوز نتوانسته مانع شكستن تحريم هاي احتمالي عليه ايران و عراق (زمان صدام)  شود، آمريكا براي نزديك كردن دولت هاي عرب به ويژه عربستان سعودي به اسرائيل، توفيق كمي داشته است.
مقدمه فوق كه روزشمار روابط ايران و آمريكا و استراتژي در پيش گرفته شده توسط اين كشور در خاورميانه است، مطالبي بود كه در آغاز سخن حميد رضا آصفي سخنگوي وزارت امور خارجه در جلسه همايش يازدهم خانه احزاب ايران مطرح شد. آصفي در اين همايش موقعيت كنوني ايران در جهان، سياست كلي آمريكا در جهان و موقعيت كشورمان در اين سياست را براي حضار تشريح كرد. البته او تأكيد داشت مطالبي را عنوان مي كند كه مي توان در يك جمع عمومي و باز مطرح كرد. او گفت: چالش هايي كه اكنون براي ايران به وجود آمده ناشي از موضوعاتي نظير سلاح هاي كشتار جمعي و يا اتمي، حقوق بشر و دموكراسي نيست چون بسياري از كشورها در منطقه اين مسائل را دارند. وقتي با غربي ها خيلي صميمي و بي رودربايستي صحبت مي كنم مي گويند ما نمي توانيم شما را پيش بيني كنيم. با ما هم نيستيد و لذا فناوري هسته اي نداشته باشيد. اگر با ما باشيد، همراه ما باشيد، آن وقت مي توانيد همه چيز داشته باشيد.
ساخت نيروگاه اتمي بوشهر پيشنهاد آمريكايي ها و آلماني ها به ايران بود، آنها آن زمان معتقد بودند كه سوزاندن نفت بزرگترين جنايت است زيرا يك بشكه نفت خام به صد برابر قيمت خود قابل تبديل است، اما اكنون مي گويند انرژي هسته اي نداشته باشيد و نفت اتان را بسوزانيد. ريشه همه اين مسائل، موضوع صلح خاورميانه و حفظ اسرائيل است. در سايت وزارت امور خارجه آمريكا كه مربوط به ۱۲-۱۳ سال پيش است آمده است: براي بهبود رابطه با ايران چهار مشكل داريم: تروريسم، سلاح، حقوق بشر و صلح خاورميانه. وزارت امور خارجه آمريكا با بررسي روند تحولات بين المللي و موقعيت جاري جهان اسلام و ايران پيشنهاد كرده كه آمريكا از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ چه كارهايي را بايد انجام دهد.
در اين گزارش وقتي از عوامل تأثير گذار بر روند تحولات صحبت مي شود به جمعيت، منابع جهاني و ژئوپلتيك مرتبط با آن، علوم روز، ملزومات جهاني شدن اقتصاد، تعارضات سرزميني و موقعيت و روابط ميان قدرت ها اشاره مي شود.
كميسيون سياست خارجي انگليس هم اخيراً در گزارش  خود معادله ديگري را نيز به اين عوامل قدرت اضافه كرده كه آن  هم مجهز بودن به ايدئولوژي و فرهنگ است.
اگر اين عوامل را با شرايط ايران منطبق كنيد، ابعاد مهم بودن نقش كشورمان معلوم مي شود. انرژي، ايدئولوژي، فرهنگ و جمعيت، اين عوامل مي توانند توازن قدرت ها را به هم بزنند.
پيش بيني مي شد كه پس از جنگ عراق، رابطه آمريكا و اروپا نزديك شود اما آمريكا دو كار انجام داد:
۱- تحقير اروپا و اعلام اين كه بدون من نمي توانيد زندگي كنيد و مقامات آمريكا همواره لفظ must (بايد) را براي اروپايي ها به كار مي برند.
۲- نشان داد كه آمريكا و اروپا به يكديگر نزديكند و در صدد برطرف كردن موانع هستند، اما در سفر اخير بوش به اروپا، سيگنال هاي اروپايي حاكي از آن بود كه با رويكرد نظامي گري آمريكايي ها موافق نيستند.
آمريكا پيش از حمله به عراق سياست چند جانبه گرايي را دنبال كرد و انتظار داشت كه اروپايي ها در جنگ عليه عراق با او همراه شوند اما وقتي نشد، يكجانبه گرايي كرد، حركت يكجانبه گرايي آمريكا در جنگ عراق براي آمريكا مشكل ايجاد كرده است. چندي پيش در اجلاس داووس سوئيس، كمپاني خبري بي بي سي برنامه اي اجرا كرد كه چند سناتور آمريكايي اداره كننده آن بودند. برنامه دو ساعت طول كشيد و از اكثر شبكه هاي خبري جهان به طور مستقيم پخش شد. در اين برنامه نموداري از نظرسنجي افكار عمومي مردم كشورهاي مختلف نسبت به آمريكا نشان داده شد كه در آن فقط سه كشور در كل دنيا افكار عمومي موافق با آمريكا داشتند كه نام آن سه كشور را نمي برم. دو كشور اروپايي و يك كشور آفريقايي بود. در مصر بيش از ۹۰ درصد مردم و در تركيه بيش از ۹۷ درصد مخالف آمريكا هستند. در كشورهاي عرب متحد آمريكا آمار از اين هم بدتر است.
آمريكا از يك طرف شعار دموكراسي مي دهد ولي انتهاي  عملي شدن اين شعار در خاورميانه معلوم نيست. واشنگتن پست چندي پيش نوشت: «سياست آمريكا در عراق به مانند رها كردن يك اسب بدون سوار در ميدان است.»
براي آمريكا بدترين حالت اين است كه از صندوق انتخابات چيزي بيرون بيايد كه يك عمر آن را دوست نداشته است. امكان ندارد با شرايط كنوني، در كشورهاي خاورميانه انتخاباتي برگزار شود و اسلام گراها روي كار نيايند؛ براي همين است كه آمريكا در كشوري كه بيشترين كمك را از آمريكا مي گيرد و در داخل نيز كاملاً بسته و ديكتاتوري عمل مي كند علاقه اي به برگزاري انتخابات نشان نمي دهد چون اخوان المسلمين ها مي برند.
اروپا متوجه اين پارادوكس شده  است. برنامه وزارت امور خارجه آمريكا اين است كه رهبري نظم نوين جهاني را با تمام قدرت به انجام برساند. با اين سياست، خاورميانه، خليج فارس، جهان اسلام و دنياي عرب طي دهه جاري حساس ترين نقاط براي آمريكا هستند. به همين دليل كار روي نسل جوان در جهان اسلام، اولويت اول آمريكا شده است. اين اولويت را در كنار اولويت صلح خاورميانه بگذاريد.
براندازي، همسوسازي، مهار
سياست آمريكا در رابطه با ايران سه مقطع داشته است:
براندازي، همسو سازي، مهار كردن.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي سياست براندازي شديد بود. البته پيش از اين سياست، آنها به دنبال همسوسازي بودند يعني با كار روي بعضي مهره ها قصد همسو كردن ايران را داشتند كه موفق نشدند. در جريان جنگ عراق عليه ايران سياست مهار دو جانبه عمده شد و الان همان سياست مهار از طريق فشارها و ايجاد چالش ها اجرا مي شود، البته فشارها و چالش ها جديد نيستند فقط بيشتر شده اند. آمريكا فكر مي كند با عمده كردن بحث تسليحات هسته اي مي تواند اروپا و روسيه را نگران كرده و اجماعي عليه ايران به وجود آورد. در حالي كه ما اعلام كرده ايم دنبال سلاح اتمي نيستيم و در دكترين امنيت ملي ما چنين سياستي وجود ندارد، اما آنها براي جنجال كردن امكانات كافي دارند، شبكه فاكس نيوز آنها به يك رسانه نظامي- جنگي تبديل شده است. يكي از علل فشارهايي كه به ايران وارد مي كنند موضوع به رسميت نشناختن اسرائيل است، در حالي كه به رسميت شناختن يا نشناختن يك كشور حق ديپلماتيك كشورهاست، كما اين كه ايران آفريقاي جنوبي را در زماني كه سياست تبعيض نژادي داشت به رسميت نمي شناخت و وقتي سياست آنها تغيير كرد به رسميت شناخت.
چالش انرژي هسته اي
چالش انرژي هسته اي ما تا به حال خوب مديريت شده است، اروپا فهميده كه غني سازي خط قرمز ما است كه از آن عبور نمي كنيم و به صورت دائمي نمي تواند مطرح باشد،  تعليق، كوتاه مدت است. چند ماه ديگر هم ادامه مي دهيم ببينيم نتيجه چه مي شود؟ انعطاف هايي از سوي اروپايي  ها بوده است. مثلاً احتمال دادن ايرباس به ايران را مطرح كرده اند، البته بحث ما امتياز گرفتن نيست بلكه حفظ حقوقمان است.
چند روز پيش در جلسه بازنگري در مفاد ان،پي،تي كه در وين تشكيل شد جمهوري اسلامي بسيار قوي شركت كرد، اميدواريم در گزارش آينده اجلاس آژانس نشان دهيم چگونه جمهوري اسلامي از حق خودش دفاع مي كند، نمي شود چرخه سوخت را ۶ يا ۷ كشور داشته باشند و به بقيه بگويند از ما بخريد، كه اگر روزي هم نخواستند بفروشند حق اعتراضي نباشد.
بوش هم در سفر اخير به اروپا از مواضع قبلي اش در مورد ايران عقب نشيني كرد و گفت: «حمله نظامي به ايران مسخره است.» اين عقب نشيني آشكار بود كه علت آن را بايد در پايمردي مردم و حضورشان در راهپيمايي ۲۲ بهمن جست وجو كرد. اين راهپيمايي پيام روشني داشت و بي جهت نبود كه وزير خارجه آمريكا را عصباني كرد. مردم از انقلاب و نظام دفاع مي كنند؛ اگرچه مشكلات و انتقادهايي هم دارند، مشكلات درون خانوادگي است و ربطي به خارج ندارد. علت دوم عقب نشيني بوش مخالفت جهاني با تفكر نظامي گري آمريكا و غلبه آن بر امور سياسي بود.
اين روزها بحث پيوستن آمريكا به مذاكرات ايران و اروپا مطرح است، هرچند كه ما دليلي نمي بينيم آمريكا در اين مذاكرات شركت كند زيرا مشكلات را خود او ايجاد كرد و لذا در مورد چه چيزي مي خواهد مذاكره كند؟ استراتژي آمريكا مشخص است؛ اگر جلسه مذاكرات را خراب نكند آباد هم نمي كند.
البته اروپا خواستار حمايت آمريكا از مذاكرات است، اين مربوط به خودشان است، قصد آمريكا اين است كه القاء كند بدون او اروپا نمي تواند اين مشكل را حل كند. اروپا بايد نشان دهد كه اين نظر آمريكا درست است يا نه؟
دوره ديپلماسي سنتي گذشته است
ما از همه امكانات خود بايد براي پيشبرد توسعه سياسي ايران استفاده كنيم، دوره ديپلماسي سنتي گذشته و ديپلماسي فرهنگي و عمومي مطرح است، اساتيد دانشگاه، احزاب، سازمانهاي غيردولتي و رسانه ها گروه هايي هستند كه بايد از آنها استفاده شود. دستورالعمل غربي ها براي سفراي شان در كشورهاي مختلف اين است كه با گروه هاي مرجع (و نه دولت) كار كنند، لذا ما تعجب نمي كنيم كه مي بينيم رابطه سفرا با گروه هاي مرجع بيش از رابطه آنها با مسئولين است. اين روزها ديپلماسي ديجيتالي نيز راه افتاده است.
اروپا تا به حال مجزا از آمريكا عمل كرده ولي ما هم نمي دانيم نهايت كار چه مي شود؟ اگر پرونده به شوراي امنيت برود كه رفته است.
البته ما تلاش مي كنيم چنين اتفاقي نيفتد ولي اجازه نمي دهيم از آن به عنوان شمشير دموكلس عليه ما استفاده كنند.
ايران در بحران اخير تنهاست، وقتي با بعضي كشورهاي جهان اسلام و غيرمتعهد ها راجع به پرونده هسته اي خود صحبت مي كنيم مي گويند سراغ ما نياييد ما نيستيم، در يكي از رسانه ها نقل شده بود كه اگر پرونده به شوراي امنيت برود فلان كشور آن را وتو مي كند. فردا سفيرآن كشور به وزارت امور خارجه آمد و گفت: اين مطلب رسانه اي است، اصلاً باور نكنيد، ما وتو كننده نيستيم.
ايران تنها با اتكا به خدا و مردم، تا به حال خوب عمل كرده است. الان اروپايي ها انعطاف زيادي نشان داده اند. مقاومت و مذاكرات ما نتيجه داده است. اگر قرار بود دو سال پيش توافق كنيم وضعيت چيزي ديگري مي شد، ما چون دنبال حقوق خودمان هستيم مقاومت كرده و مذاكره مي كنيم، در جلسات اخيري هم كه در وين تشكيل شد شاهد وضعيت بهتري بوديم كه به سختي قبل نيست. بايد منتظر تحولات مهمتري طي سه يا چهار ماه آينده باشيم.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |