نمي شود ماهي شب عيد، عيد بعد را ببيند. نمي شود، سبزه روز سيزده بدر، در به در نشود. نمي شود بهار تا زمستان بماند اما با فعل نمي شود ، مي شود جمله هاي مثبت هم ساخت. مثلا نمي شود يك سال كسي نخندد. نمي شود اتفاقات خوب را نديد و نمي شود هميشه گريست.
همين است، ديگر. نفس مي كشيم، كار مي كنيم، گريه مي كنيم، مي خنديم و اگر نام تمام اينها زندگي باشد، زندگي مي كنيم. از زندگي كه بپرسي، مي گويند تلخي اش يا شيريني اش؟ ميان تلخ و شيرين پرسه زدن زندگي ماست. حالا سال 83 خسته از تحمل فصول تلخ و شيرين، براي به آخر رسيدن لحظه شماري مي كند. ما اما آنچه كه در اين سال گذشت را فراموش نكرده ايم. از هر كسي كه بپرسي، حرف دارد از تلخ و شيرين اين سال. سوال وقتي جذابتر مي شود كه مخاطب، چهره هاي سرشناس باشند. تلخ و شيرين سال را از اسم هاي آشنا در عرصه هاي مختلف پرسيديم. پاسخ ها را بخوانيد.
بالا خره ازدواج: علي دايي
كسي كه نمي شود گل هاي استراتژيكش را فراموش كرد. او هر وقت لا زم بوده توپ تيم ملي ايران را وارد دروازه رقبا كرده است. گل زدن به عراق، عربستان و كره، هر فوتباليستي را براي مردم ايران محبوب مي كند.
علي دايي، علا وه بر گلزني در آسيا داراي ركورد جهاني شد. در تاريخ فوتبال او بيش از همه فورواردها بوي گل مي دهد. متولد 1348 است و نزديك به 36 سال سن دارد.
برخي از منتقدانش مي گفتند؛ علي پير شده، در حالي كه او هنوز مجرد بود و فرصت ازدواج پيدا نكرده بود. حالا كه سن گلزني اش رو به پايان مي رود او كمي هم به خودش انديشيد و زندگي متاهلي براي خودش دست وپا كرد.
دايي مي گويد: بهترين خاطره ام از سال 83، ازدواج است. بالا خره پس از مدت ها توانستم ازدواج كنم- انگار سخت تر از گل زدن به سخت ترين دفاع بوده باشد.
بدترين خاطره گلزن فوتبال ما، باخت تيم ملي ايران به چين در ضربات پنالتي بود و بدتر از آن مصدوميت و دو ماه دوري از فوتبال، ولي آرزو كرد؛ سال آينده لباس سلا متي بر تن همه هموطنان پوشيده شود.
عبدالصمد خرمشاهي: حس آزادي در جزيره
هميشه آهنگ عدالت خوش ترين است. تراز بودن شاهين ترازوي عدل مي تواند لذتبخش ترين لحظات انسانها را بسازد. عبدالصمد خرمشاهي وكيل مدافع پايه يك دادگستري است. حالا ديگر او يك وكيل زبردست و تمام عيار در حوزه زنان به حساب مي آيد. پرونده هاي جنجالي در دست مي گيرد و با درايت و صداقت، عدالت جويي مي كند. بهترين خاطره او وقتي رقم مي خورد كه حكم آزادي افسانه نوروزي توسط دادستان دادگاه كيش قرائت و ارايه مي شود. مي گويد: خانم نوروزي آنقدر در انتظار آزادي بود كه پس از ختم جلسه دادگاه، با هيجان تمام، آزادي را نفس مي كشيد و حسش را مي بلعيد. وقتي از دادگاه كيش بيرون آمديم به همراه او و همسرش نيم ساعت در ساحل قدم زديم تا هيجان افسانه نوروزي فروكش كند.
به بدترين، اعتقاد چنداني ندارد و مي گويد: بعضي اوقات لحظه ها تلخ مي شود. تلخ ترين خاطره امسال همين روزهاي آخر سال در ذهنم ثبت شد. پرونده معروف به كبري، عروس 20 ساله كه از سر سادگي و غفلت حالا به اتهام قتل مادر شوهر در زندان به سر مي برد، چند روز پيش در شوراي حل اختلا ف مورد بررسي قرار گرفت. دختر مقتوله راضي نشد و حتي وقتي قاضي محترم نيز تقاضاي تامل بيشتر از او كرد، با پافشاري قصاص كبري را خواستار شد و اين دختر جوان دوباره با دستبند روانه زندان شد.
خسرو شكيبايي: همه چيز خوب است
يك بار براي هميشه وقتي روي پرده نقره اي سينما آمد، تحسين خيلي ها را برانگيخت. بازيگر جوان و با استعدادي كه هنر بازيگري را از پايه آغاز كرده بود. سيمرغ بلورين جشنواره فجر را گرفت. چند سال بعد در هامون ساخته مهرجويي بازي خوبش را به رخ كشيد و ثابت كرد موفقيت گذشته اش تنها يك اتفاق نبوده و پس از آن، سالي چند بار با شخصيت هاي گوناگون در فيلم ها و سريال ها ظاهر شد. مردي با موهاي مشكي لخت و عينك گرد و صدايي دورگه. خسرو شكيبايي علا وه بر هنر بازيگري شعر هم خوب مي داند.
در برابر بهترين و بدترين سال 83 مي گويد: سال گذشته، چندان هم بد نبود.
اتفاق بدي برايم روي نداد. حوادث خوب هم كه در زندگي جريان دارد. بايد آنها را نگاه كرد. خاطره ها يا لحظه هاي خوب امسال من با كار كردن در كنار فريدون جيراني رقم خورد. در حال حاضر مشغول بازي در فيلم او هستم. اگر كار تصويربرداري تا آخر سال تمام شود، سال تحويل كنار خانواده ام و اگر كار تمام نشود، به طور مسلم سر صحنه هستيم.
هرمز اسدي: آهوي خارك و اميد
دكتر اسدي يكي از اكولوژيست هاي خبره و موثر حيات وحش ايران است. شايد بتوان گفت كه يكي از بهترين متخصصان حيات وحش كه تجربيات زيادي در زمينه گربه سانان به ويژه ببرها دارد، همين طور هم فك درياي خزر. خاطرات خوب دكتر اسدي زياد هستند. او مي گويد: مدت 21 روز در صحرا به دنبال ردپاي مشكوكي از يك گربه بزرگ بودم كه خاطره خوبي بود. همين طور ديدار از حيات وحش پارك ملي گلستان و دهكده رضوي. البته تدريس حيات وحش و انتقال فلسفه حفاظت به دانشجويان هميشه براي من لذتبخش بوده و هست.
اما بدترين خاطره او مربوط به مرگ و مير تعدادي آهو در خارك است. اين آهوها به علت بيماري جرب و يك نوع بيماري باكتريايي مي مردند؛ روزي 5 تا 10 آهو تعداد تلفات منطقه خارك بود. اين واقعه دردناك از بهمن ماه شروع شده و همچنان ادامه دارد. در اين زمينه آهوهاي بيمار و آلوده بايد از بقيه جدا مي شدند، اما بنا به دلا يلي اين كار انجام نشد. البته نگاه من نسبت به سال آينده مثبت است و چيزي جز اميد نيست.